پيامدهاى نهضت عاشورا

قيام عاشورا، مهم‏ترين رويداد تاريخى پس از ظهور اسلام بود. اين قيام، پيامدهاى مهمى در برداشت كه نتايج ثمربخش آن تا قيامت، به عنوان حماسه‏اى بزرگ و جاويد، باقى خواهد ماند كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود: 1. ايجاد روح همبستگى و الهام‏بخشى به قيام‏هاى بعدى‏ ايجاد روح وحدت و همبستگى در ميان مسلمانان و نفوذ مكتب تشيع در دل‏هاى آنان، از مهم‏ترين پيامدهاى عاشورا بود. استاد حسن ابراهيم حسن مى‏نويسد: «شهادت امام حسين عليه‏السلام، در تهييج شيعيان و وحدت بخشيدن به آنها، تأثير بسيارى داشت.
پنجشنبه، 5 ارديبهشت 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پيامدهاى نهضت عاشورا
پيامدهاى نهضت عاشورا
پيامدهاى نهضت عاشورا

قيام عاشورا، مهم‏ترين رويداد تاريخى پس از ظهور اسلام بود. اين قيام، پيامدهاى مهمى در برداشت كه نتايج ثمربخش آن تا قيامت، به عنوان حماسه‏اى بزرگ و جاويد، باقى خواهد ماند كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود:

1. ايجاد روح همبستگى و الهام‏بخشى به قيام‏هاى بعدى‏

ايجاد روح وحدت و همبستگى در ميان مسلمانان و نفوذ مكتب تشيع در دل‏هاى آنان، از مهم‏ترين پيامدهاى عاشورا بود. استاد حسن ابراهيم حسن مى‏نويسد: «شهادت امام حسين عليه‏السلام، در تهييج شيعيان و وحدت بخشيدن به آنها، تأثير بسيارى داشت. قبل از اين رخداد، شيعيان، پراكنده بودند؛ زيرا شيعه‏گرى، يك نظريه سياسى بود كه در دل پيروان خود نفوذ نكرده بود و هنگامى كه حسين عليه‏السلام شهيد شد، شيعه‏گرى، با خون، آميخته گشت و در اعماق قلوب شيعيان نفوذ كرد و عقيده راسخ آنان شد».1
قيام عاشورا، در حقيقت، مشعل فروزانى براى شيعيان و سرمشقى براى قيام‏هاى علويان بود. علامه مُقّرم مى‏گويد: «يكى از نتايج قيام سيدالشهدا عليه‏السلام، اين بود كه در علويان، تأثير بزرگى گذاشت. پس از حادثه كربلا، هر يك از فرزندان على عليه‏السلام كه مى‏خواستند قيام كنند، از جهاد امام حسين عليه‏السلام، سرمشق مى‏گرفتند».2 اين قيام، توانست نيروهاى پراكنده شيعه را متحد سازد و زمينه همبستگى سياسى، تشكل و سازمان‏دهى آنان را فراهم نمايد. خربوطى، دانشمند بزرگ اسلام معتقد است كه «شهادت امام حسين عليه‏السلام، بزرگ‏ترين حادثه تاريخى بود، كه منجر به تشكل و تبلور شيعيان گرديد و سبب شد كه شيعه، به عنوان يك سازمان قوى، با مبادى و مكتبى سياسى و دينى مستقل، در صحنه اجتماع اسلام آن روز، جلوه كند».3

2. تمايز اسلام راستين و اسلام دروغين‏

مهم‏ترين اثر قيام عاشورا، تفكيك اسلام راستين از اسلام دروغين بود. كربلا، توطئه سقيفه را افشا كرد و غاصبان خلافت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله را به جامعه نشان داد و فرق بين خلافت اسلامى و سلطنت موروثى را بر مردم آشكار ساخت. علامه شهيد، سيد حسن شيرازى مى‏گويد: «امام حسين عليه‏السلام با شهادت خود توانست حساب خلافت انحرافى را از اسلام جدا كند و پرده از واقعيت عنصر اموى بردارد تا مردم متوجه شوند خلافت بنى‏اميه، يك حكومت جاهلى است كه لباس اسلام بر تن پوشيده است. بدين ترتيب، مردم دريافتند كه حكومت اموى، يك سلطنت ظالمانه است كه هيچ ربطى به اسلام ندارد ... بر اثر قيام امام حسين عليه‏السلام، ماهيت حقيقى تمام خلفاى پس از حضرت، بلكه پيش از حضرت هم كشف شد و لذا خلفاى ديگر، از امويان، عباسيان و عثمانيان، نتوانستند كارهاى نامشروع خود را به نام اسلام، انجام دهند».4

3. عظمت يافتن مكتب تشيع‏

اين قيام خونين، نه تنها مورد اعجاب و تحسين مورخان اسلام واقع گرديد، بلكه مستشرقان و بعضى اسلام شناسان اجنبى نيز آن را حركتى عظيم و تحسين‏برانگيز دانستند. پرفسور براون مى‏گويد: «... گروه شيعه، به قدر كافى، هيجان و از خودگذشتگى نداشتند؛ اما پس از رخداد عاشورا، كار، دگرگون شد و عواطف سست‏ترين مردم به هيجان درآمد؛ چنان كه نسبت به رنج و خطر و حتى مرگ، بى‏اعتنا شوند».5
استاد نيكلسن هم مى‏گويد: «حادثه كربلا، مايه پشيمانى و تأسف امويان شد؛ زيرا اين واقعه، شيعيان را متحد كرد و براى انتقام حسين عليه‏السلام هم‏صدا شدند و صداى آنان در همه جا و مخصوصاً عراق و بين ايرانيانى كه مى‏خواستند از نفوذ عرب آزاد شوند، انعكاس يافت».6 فيليپ نيز مى‏نويسد: «فاجعه كربلا، سبب جان گرفتن و بالندگى شيعه و افزايش هواداران آن مكتب گرديد؛ به طورى كه مى‏توان ادعا كرد آغاز حركت شيعه و ابتداى ظهور آن، روز دهم محرم بود».7

4. تزلزل دولت اموى‏

علامه مجلسى مى‏نويسد: «اگر خوب تأمل كنى، درخواهى يافت كه حسين عليه‏السلام خود را فداى دين جدش كرد و اركان حكومت اموى متزلزل نشد، مگر پس از عاشورا»؛8 زيرا پس از فاجعه عاشورا و انعكاس اخبار آن در مراكز مهم اسلامى، مردم از حكومت بنى‏اميه، روگردان شدند. در شام و دمشق كه حدود نيم قرن تحت تأثير تبليغات معاويه بود، مردم، ديدگاهى دگرگون نسبت به خاندان پيامبر داشتند و حتى براى ورود اسراى اهل‏بيت و سرهاى شهدا به دمشق، شهر را آذين‏بندى كرده بودند و اين پيروزى را به همديگر تبريك مى‏گفتند؛ اما پس از نطق افشاگرانه امام سجاد عليه‏السلام و حوادثى كه در آن جا پيش آمد، وضع به حدى دگرگون شد كه حتى يزيد، خود را از جناياتى كه نسبت به امام حسين عليه‏السلام و اهل‏بيت كرده بود، تبرئه مى‏كرد و اين جنايات را به گردن ديگران مى‏انداخت.
به موجب روايتى، يزيد در آغاز، از شهادت امام حسين عليه‏السلام خوشحال شد؛ ولى با پايدار شدن نتيجه و اثر آن، پشيمان شد9 و چيزى نگذشت كه هيئت حاكمه اموى، از خواب و خيال به درآمد و پس از ارزيابى نتايج حاصل شده، به اشتباه فاحش خود پى برد.

5. بيدارى مسلمانان‏

شهادت امام حسين عليه‏السلام، جامعه اسلامى را تكان شديدى داد و با دميدن روح مبارزه و فداكارى در وجود آنان، حصار در خودفرورفتگى را كه رژيم اموى به دور آنان كشيده بود، در هم ريخت. پس از اين حادثه دلخراش، جامعه دريافت كه حق با اهل‏بيت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله است و دولت مخالف آنها، نه تنها به اصول و ارزش‏هاى اسلامى پاى‏بند نيست، بلكه رژيمى خون‏ريز و مستبد است كه مى‏خواهد جامعه اسلامى را به جاهليت نخستين برگرداند.10 از اين رو، موجى از تنفر عليه دستگاه حكومتى ايجاد شد و شيعيان به خود آمدند و از اين كه فرزند پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله را يارى نكرده بودند، به شدت پشيمان شدند و به تدريج، موج بيدارى، سراسر جامعه اسلامى را فرا گرفت و زمينه نهضت توّابين، قيام حرّه و ديگر قيام‏ها فراهم گشت.11

6. محبوبيت خاندان على عليه‏السلام‏

از ديگر پيامدهاى عاشورا، محبوبيت خاندان على عليه‏السلام در اجتماع و شناساندن بيشتر آنها به مردم بود. مسير افكار و عواطف ملت كه بر اثر تبليغات شديد خاندان ابوسفيان، در معرض فاصله گرفتن از خاندان اميرالمؤمنين، على عليه‏السلام بود، بعد از واقعه كربلا، يك‏باره عوض گرديد. اين محبوبيت، به منزله خون تازه‏اى بود كه در رگ‏هاى اسلام، جريان پيدا كرد و آرام آرام، موقعيت خاندان على عليه‏السلام را چنان استوار ساخت كه براى ستم‏گران بعدى امكان تعرض به دودمان اميرالمؤمنين عليه‏السلام را باقى نگذاشت. در نتيجه، هم خاندان نبوت و هم اسلام اصيل و واقعى، از يك خطر حتمى و سقوط قطعى نجات يافتند.12

7. جهاد و شهادت‏

قيام عاشورا، درس دين باورى، ايثار، شجاعت، شهامت، جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهى از منكر و روحيه ستيزه‏جويى پرخاش‏گرى و جسارت در مقابل حكام جور را در مسلمانان ايجاد كرد و پيروان مكتب اهل‏بيت عليهم‏السلام را به عنوان سرسخت‏ترين حاميان دين پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله، معرفى كرد. مبارزان و رهبران شيعه، در تاريخ جنبش‏هاى حركت‏آفرين خود، صحنه‏هاى اعجاب‏انگيزى از رشادت، شجاعت، فداكارى و ايثار خلق كردند و هرگز بيم وترسى از قدرت حاكم به دل راه ندادند و در برابر هيچ حكومت ظالم و سخت‏گيرى، تسليم نشدند و در مقابل موج‏هاى سهمگين و طوفان‏هاى بنيان‏كن، با گذشتن از گذرگاه شهادت، همواره قد برافراشته بودند. بهايى كه رزمندگان شيعه در تداوم خط سرخ انقلاب حسينى، در طول تاريخ، براى برافراشته نگاه داشتن اين پرچم پرافتخار داده‏اند، ناچيز نبوده است. در هر زمانى، مبارزى سخت‏كوش از شيعه،
اين پرچم را بر دوش داشته است.13 سرانجام، قبر حسين بن على عليه‏السلام و ديگر شهداى كربلا، ميعادگاه عاشقان خدا و راهيان راه اهل‏بيت عليهم‏السلام و مجاهدان فى سبيل الله شد و حتى بيشتر قيام‏هايى كه در دوره بنى‏اميه و بنى‏عباس رخ داد، تحت عنوان شعار «يا لثارات الحسين» انجام گرفت. نقشه قيام و پيمان براى آن، بر مزار شهيد طف منعقد مى‏شد و آن مزار مقدس، پايگاه مبارزان ضد ستم و كعبه الهام آنان و ميعادگاهشان بود.14
براى مطالعه بيشتر در اين زمينه به كتاب‏هاى زير مراجعه كنيد:

1. پيامدهاى عاشورا، سيد ابوالقاسم اردكانى، نمايندگى ولى فقيه در سپاه، مركز تحقيقات اسلامى.
2. درسى كه حسين عليه‏السلام به انسان‏ها آموخت، شهيد عبدالكريم هاشمى‏نژاد، ص 124.
1. حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسى اسلام، داراحياء التراث العربى، بيروت، 1964 م، ج‏1، ص 399.
2. عبدالرزاق موسوى مقرم، رهبر انقلاب خونين كوفه، ترجمه عزيز الله عطاردى، نشر جهان، تهران، 1357 ش.، ص 132.
3. دكتر خربوطى، انقلاب‏هاى اسلامى، ترجمه عبدالصاحب يادگارى، كانون انتشاراتى چهرة اسلام، 1357 ش. ص 73.
4. عبدالزهراء الكعبى، نشر دارالكتب و العترته، بيروت 1414 ق. ص 44.
5. حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسى اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، سازمان انتشارات جاويدان، 1366 ش. ج‏1، ص 3652.
6. همان، ج‏1، ص 3652.
7. فيليپ حتى، تاريخ العرب، دار غندوز، 1994 م. قسم 3، ص 251.
8. علامه مجلسى، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء؛ بيروت 1403 ق. ج 45، ص 99.
9. جلال الدين سيوطى، تاريخ خلفاء، مطبعه المدنى، قاهره، بى‏تا، ص 208؛ محمد بن جرير طبرى، تاريخ طبرى، مؤسسه اعلمى، بيروت، 1403 ق. ج‏5، ص 506.
10. محمد مهدى شمس الدين، ثورة الحسين، نشر دار التعارف، بيروت، ص 256.
11. عبدالرحمن بن محمد، تاريخ ابن خلدون، منشورات اعلمى، بيروت، بى‏تا، ج‏3، ص 172.
12. عبدالكريم هاشمى نژاد، درسى كه حسين به انسان‏ها آموخت، شركت به نشر، مشهد 1383 ش، ص 124.
13. عميد زنجانى، انقلاب اسلامى و ريشه‏هاى آن، نشر كتاب سياسى، تهران، ص 122 - 123.
14. جلال‏الدين فارسى، انقلاب تكاملى اسلام، انتشارات آسيا، تهران، ص 862.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط