شاعر: مهدی محمدی
از من مپرس زینب من معجرت چه شد
با من بگو برادر زینب سرت چه شد
از من مپرس از چه لبت خشک و زخمی است
با من بگو که ساقی آب آورت چه شد
از من مپرس رخت تنت از چه خاکی است
با من بگو که پیروهن پیکرت چه شد
از من مپرس از چه زدی سر به محملت
با من بگو در نظر مادرت چه شد
از من مپرس در دل محمل چه دیدهام
با من بگو که راس علیاصغرت چه شد
از من مپرس از چه نمازت نشسته است
با من بگو اذان علیاکبرت چه شد
از من مپرس موی سرت از چه شد سپید
با من بگو عمامهی پیغمبرت چه شد
از من بپرس شرح تمام سفر ولی
دیگر نپرس شام بلا دخترت چه شد