شش نسخه براي شاد زيستن

زندگي سراپا شوق و شور و نشاط و شادي است. شادي نياز به جستجو ندارد ، همين دوروبرهاست و آنقدر به ما نزديک است که به خاطر بيش از حد نزديک بودنش قابل ديدن نيست. شاد زيستن ، شادمانه از زندگي لذت بردن ، به غم و غصه خنديدن و از لحظه لحظه زندگي لذت بردن و براي تک تک اين لذت ها و زيبايي ها از اعماق وجود هورا کشيدن ، حق هر انساني است و اساسا هر موجود زنده اي براي اين کار آفريده شده است و بايد اين چنين باشد.
شنبه، 14 ارديبهشت 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شش نسخه براي شاد زيستن
شش نسخه براي شاد زيستن
شش نسخه براي شاد زيستن

نويسنده:رزيتا شاهرخ
منبع:جام جم آنلاین
زندگي سراپا شوق و شور و نشاط و شادي است. شادي نياز به جستجو ندارد ، همين دوروبرهاست و آنقدر به ما نزديک است که به خاطر بيش از حد نزديک بودنش قابل ديدن نيست.
شاد زيستن ، شادمانه از زندگي لذت بردن ، به غم و غصه خنديدن و از لحظه لحظه زندگي لذت بردن و براي تک تک اين لذت ها و زيبايي ها از اعماق وجود هورا کشيدن ، حق هر انساني است و اساسا هر موجود زنده اي براي اين کار آفريده شده است و بايد اين چنين باشد.
اگر احساس مي کنيد زندگي براي شما بيش از حد جدي و حزن انگيز است و نمي توانيد براحتي سهم شادي و خوشحالي خود را از لحظات شبانه روز خود بگيريد، اصلا نگران نباشيد.
هر کدام از 6نسخه زير معجزه مي کنند و مي توانند شادي و نشاط را به زندگي شما بيفزايند. اگر آماده هستيد نسخه ها را با هم مرور مي کنيم : شادي يک انتخاب دروني است و در نهايت اين شما هستيد که آن را انتخاب مي کنيد.
بي دليل اوضاع و شرايط و کمبود امکانات و امثالهم را دليل غصه و غم دائمي خود ندانيد حتي در بدترين شرايط و در مواقعي که مصيبت ها و بلاها از حد گذشته اند و هيچ کس اميد و توان يک لبخند کوچک را ندارد ، شما هنوز هم مي توانيد مانند بمب شادي در دل اندوه منفجر شويد و مجلس را دگرگون کنيد.
همان طور که خيلي مواقع غم يک انتخاب است ، شادي هم بسياري از اوقات برگه انتخابي است که از سوي شما در مقابل دنيا و اتفاقات آن بر زمين کوفته مي شود.
هنگامي که غم و غصه و ماتم شما را فراگرفت و چاره اي جز قبول آن نداشتيد، غم را بپذيريد و مقابل آن نايستيد، همراه غم راه نرويد و از دريچه نگاه غصه به دنيا نگاه نکنيد ، خودتان را کنار بکشيد و بگذاريد کاروان غم و غصه با همه دردهاي جانکاهي که همراه دارد از کنارتان بگذرد حتي اگر مي توانيد با لبخند و نگاهي مهربانانه دل خسته اي را شاد کنيد.
شادي لحظه به لحظه در زندگي ، انعکاس و نتيجه تلاش شادسازي و شادي آفريني است و هر چه بيشتر دل ديگران را با کلام و حتي حرکتي مهربانانه شاد سازيد، هزاران بار بيشتر شادي و سرور وجودتان را دربر مي گيرد.

جسم خود را در شادي روح شريک کنيد

شما تنها يک روح مستقل و صاحب اختيار نيستيد که حق داشته باشيد تمام لذايذ و شادي هاي دنيا را فقط براي خودتان بخواهيد و براي اين کار از جسم خود مايه بگذاريد. شما بايد جسم و کالبد خود را هم در شادي هاي خود سهيم گردانيد و فراموش نکنيد روح در اين جهان در سراسر اين کالبد گسترش يافته است و هر بخش جسمتان ، بخشي از روح شماست و حق دارد در شادي و نشاط شما سهيم شود.
هرگز سعي نکنيد با عذاب دادن ، آسيب رساندن به جسم و اندامتان به شادي و نشاط برسيد. بهداشت را رعايت کنيد ، ورزش کنيد، غذاي مناسب بخوريد، هر وقت بيکار شديد از جا بپريد و تحرک داشته باشد، هرگز با تزريق مواد مخدر و مصرف دخانيات و آسيب رساندن به اندامتان سعي نکنيد خودتان را آرام و به ظاهر خوشحال سازيد.
خوشحالي و شادماني واقعي و بدون پشيماني تنها زماني وجود شما را در بر مي گيرد که جسم و روحتان هر دو همزمان و به يک اندازه در اين شادي سهيم باشند.

سپاسگزار و راضي باشيد

پول و مال و منال داشتن بسيار عالي است و مي تواند باعث نشاط و شادي شما و هزاران نفر ديگر شود، هيچ کس منکر آن نيست ، ولي به شرطي که شادي بسته اي نباشد که در آخرين منزل همراه پول و مکنت تقديم من و تو مي شود و ما مجبور باشيم در طول مسير دائم غمگين و مضطرب باشيم.
شادي واقعي شادي در حين عمل است و شادي هايي مجموعه جمع شده اين تجربه هاي شاد بودن است که به صورت انرژي خارق العاده اي انسان را به فضاي جديدي از معرفت و آرامش مي برد. براي اين که در حين عمل و در مسير حرکت به سوي خوشبختي شاد باشيم ، بايد از لحظه لحظه سفر خود راضي و شکرگزار باشيم و اين ميسر نمي شود مگر آن که دستان خود را در مقابل خويش گره بزنيم و از اعماق دل شکرگزار خالق هستي باشيم و سپاسگزار نگاهش که يک دم ما را تنها نمي گذارد و هميشه براي بخشيدن ما و گوش کردن به حرفهاي ما حاضر و آماده است.
شاد زيستن معناي خنده و قهقهه در مراسم عزا را نمي دهد. شاد زيستن به اين معنا نيست که هنگام بروز مصيبت ها به رقص و پايکوبي بپردازي. غم يک حالت طبيعي ولي گذراست و بعضي مواقع حق دارد وجود ما را بگيرد. اما هرگز نبايد اجازه دهيم غم و غصه در دل ما منزل کند و در اندرون ما جا خوش کند.
او بايد بيايد و براي مدتي تمام وجود ما را دربر بگيرد و بعد برود و جايي خود را به صاحب واقعي منزل يعني شادي و سرور بدهد. تنها با پذيرش غم و اندوه و مصيبت است که ظرفيت و غلظت شادي ما افزايش مي يابد و ما لايه هاي جديدي از سرور و انبساط خاطر و رضايتمندي را کشف مي کنيم.
دل خود را از کينه خالي سازيد و همه (حتي بدترين مردم) را دوست داشته باشيد و برايشان دعا کنيد. غم و غصه بهانه مي خواهد اما شادي و نشاط چنين نيست.
بهانه اندوه و غصه ، هجرت عشق و آمدن کينه و نفرت به خانه دل است ، پس عشق و دوستي را دوباره به دل راه بدهيد و بگذاريد عشق از پستوي خانه بيرون آيد و به تجلي برخيزد و شادي را در وجودتان بپراکند. شادي انفرادي نيست.
هر وقت غمگين شديد، چيزي به کسي ببخشيد ، کلامي محبت آميز را به انساني هديه کنيد، گلي براي دوستي بخريد.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط