حسين را ديدم، شيعه شدم
نويسنده:محمد مهدى رضايى
منبع:ماهنامه دیدار آشنا
منبع:ماهنامه دیدار آشنا
بين حماسه غمبار عاشورا و تداوم حيات شيعه، رابطهاى عميق و دوسويه وجود دا شهادت مظلومانه امام حسينعليهالسلام و هفتاد و دو تن از ياران بزرگوار او در فاجعه كربلا، علاوه بر آثار بزرگ و حياتى كه براى جامعه اسلامى و انسانى به بار آورد، اين نتيجه مهم را نيز در پى داشت كه اهلبيتعليهمالسلام را به عنوان نمونههاى كامل پيشوايى امت به همگان معرفى نمود و نشان داد كه تنها مكتب و ديدگاهى درست و بر حق و قابل دفاع است كه بر اساس پيروى از آن خاندان شكل بگيرد و در همان مسيرى كه آنان مشخص كردهاند، حركت كند (يعنى مكتب عظيم و ريشهدار شيعه كه تجلىگاه اسلام حقيقى است).
از سوى ديگر، شيعيان نيز، در طول تاريخ پس از واقعه عاشورا، از سر شوق و شناختى كه در وجودشان نسبت به سالار شهيدانعليهالسلام ريشه دوانيده بود، با برپا كردن مراسم سوگوارى و به راه انداختن دستههاى عزادارى، سينهزنى و تشكيل جلسات روضه و ياد كرد سيدالشهداءعليهالسلام، يكى از اساسىترين رموز جاودانگى قيام حسينى و فرهنگ سترگ و سازنده عاشورا را رقم زدند. ايشان همواره در حفظ و تداوم اين حركت مقدس كوشيدهاند و به سخنان بيهوده و... شبهههاى تار عنكبوتىاى كه گاهگاه از سوى عدهاى نادان يا مغرض مطرح مىشود، توجه نكردهاند و دشمنى كردن دشمنان اسلام و اهلبيتعليهالسلام با آنان، حتى اندكى از عشق و علاقهشان به آن امام شهيد و آرمانهاى الهى او نكاسته است.
اكنون از بركت همين عزادارىها و جلسات ياد كرد قيام جاودانه امام حسينعليهالسلام و اهداف والاى اوست كه صفوف شيعيان در برابر دشمنانشان مستحكمتر از پيش شده و مخالفان اهلبيتعليهمالسلام به تأثيرپذيرى از اين برنامههاى مقدس، به حقانيت و ولايت خاندان پيامبر صلىاللهعليهوآله پى مىبرند و بدان اعتراف مىكنند و مستبصر مىگردند.
در اين جا، براى توجه دادن بيشتر شما خواننده محترم، به اهميت مسئله سوگوارى بر امام حسينعليهالسلام و پيوند آن با گسترش روزافزون تشيع در دنياى ديروز و امروز، دو نمونه عينى را، به نقل از كتاب «دورالمنبر الحسينى فى التوعيه الاسلاميه1 (نقش منبر امام حسينعليهالسلام در بيدارگرى اسلام)» ذكر مىكنيم. مؤلف مىنويسد:
1. شيخ زهير حسّون براى من چنين نقل كرد: «روزى از كتابخانه واتيكان ديدن مىكردم. در قسمت ويژه كتابهاى اسلامى، چشمم به بيش از هزار كتاب خطى و چاپى درباره امام حسينعليهالسلام افتاد.
با تعجب، از مدير كتابخانه علت را پرسيدم و او گفت: علماى واتيكان ديدند كه تشيع در سالهاى اخير رو به گسترش نهاده، روز به روز بر تعداد كسانى كه در دنيا به مكتب اهلبيت مىگروند، افزوده مىشود و به اين نتيجه رسيدند كه علت اين امر، مظلوميت امام حسينعليهالسلام است كه شيعه آن را در مجالس سوگوارى و ماتم و با به راه انداختن دستههاى سينهزنى، زنده نگاه مىدارد؛ پس عدهاى از سوى واتيكان مأمور شدند كه در دنياى اسلام بگردند و هر كتاب خطى و چاپى درباره امام حسينعليهالسلام را گردآورى كنند و به واتيكان منتقل نمايند، تا ايشان نيز با استفاده از روش شيعيان در ياد كرد شهادت مظلومانه امام حسينعليهالسلام، به بيان مظلوميت حضرت مسيح - كه به باور آنها بردار شد و مظلومانه كشته گرديد - بپردازند و از اين طريق، آيين مسيحيت را گسترش دهند».
2. استاد ادريس الحسينى، در كتاب خود «لقد شيعنى الحسين (بى شك حسين مرا شيعه گردانيد)» مىگويد: يك روز، يكى از نزديكانم از من پرسيد: چه باعث شد كه تشيع را انتخاب كنى؟ گفتم: آن كس، جدم حسينعليهالسلام بود و ضايعه ناگوار شهادتش در روز عاشورا. گفت: چگونه؟ گفتم: هر گاه به ياد صحنههاى دردناك آن روز مىافتم، نمىتوانم آن اعمال فجيع را نتيجه انديشههاى سالم و هدايت يافته بدانم و خونهاى پاك اهلبيتعليهالسلام را كه بر ريگهاى بيابان كربلا روان گرديد، همچون جريان آبهاى معمولى بپندارم. آن خون، خون بهترين و شريفترين كسى بود كه پيامبر صلىاللهعليهوآله بارها دربارهاش به مردم سفارش كرده بود...و چنين كسى نمىتوانست بر باطل باشد و كشندگان او بر حق؛ زيرا قاتلان امام حسينعليهالسلام خود مىدانستند كه او بر اميرشان يزيد به مراتب فضيلت دارد و بزرگ دنياى عرب و اسلام است؛ اما چون به مال و ارزش دنيا كه يزيد وعدهشان داده بود، طمع كرده بودند، به كشتن فرزندزاده پيامبر صلىاللهعليهوآله تن در دادند.
آرى، حسينعليهالسلام مرا شيعه گردانيد؛ آن گاه كه ياد كرد عظيم او را در سوگوارىها و مراسم عزا و ماتم مشاهده كردم و به حقيقت حال او و معاندانش در حادثه كربلا، آگاه گرديدم. شيعه شدم با خونهاى تازه شهيدان كربلا كه بر ريگهاى بيابان طف جارى بود و با ضجه بچهها و شيون زنان.
كربلا ورودگاه من به تاريخ است و به حقيقت و به اسلام. حال چگونه مىتوانم همچون عارفى رقيقالقلب و شاعرى نازك خيال، مجذوب آن نگردم و بدان گرايش نيابم!
از سوى ديگر، شيعيان نيز، در طول تاريخ پس از واقعه عاشورا، از سر شوق و شناختى كه در وجودشان نسبت به سالار شهيدانعليهالسلام ريشه دوانيده بود، با برپا كردن مراسم سوگوارى و به راه انداختن دستههاى عزادارى، سينهزنى و تشكيل جلسات روضه و ياد كرد سيدالشهداءعليهالسلام، يكى از اساسىترين رموز جاودانگى قيام حسينى و فرهنگ سترگ و سازنده عاشورا را رقم زدند. ايشان همواره در حفظ و تداوم اين حركت مقدس كوشيدهاند و به سخنان بيهوده و... شبهههاى تار عنكبوتىاى كه گاهگاه از سوى عدهاى نادان يا مغرض مطرح مىشود، توجه نكردهاند و دشمنى كردن دشمنان اسلام و اهلبيتعليهالسلام با آنان، حتى اندكى از عشق و علاقهشان به آن امام شهيد و آرمانهاى الهى او نكاسته است.
اكنون از بركت همين عزادارىها و جلسات ياد كرد قيام جاودانه امام حسينعليهالسلام و اهداف والاى اوست كه صفوف شيعيان در برابر دشمنانشان مستحكمتر از پيش شده و مخالفان اهلبيتعليهمالسلام به تأثيرپذيرى از اين برنامههاى مقدس، به حقانيت و ولايت خاندان پيامبر صلىاللهعليهوآله پى مىبرند و بدان اعتراف مىكنند و مستبصر مىگردند.
در اين جا، براى توجه دادن بيشتر شما خواننده محترم، به اهميت مسئله سوگوارى بر امام حسينعليهالسلام و پيوند آن با گسترش روزافزون تشيع در دنياى ديروز و امروز، دو نمونه عينى را، به نقل از كتاب «دورالمنبر الحسينى فى التوعيه الاسلاميه1 (نقش منبر امام حسينعليهالسلام در بيدارگرى اسلام)» ذكر مىكنيم. مؤلف مىنويسد:
1. شيخ زهير حسّون براى من چنين نقل كرد: «روزى از كتابخانه واتيكان ديدن مىكردم. در قسمت ويژه كتابهاى اسلامى، چشمم به بيش از هزار كتاب خطى و چاپى درباره امام حسينعليهالسلام افتاد.
با تعجب، از مدير كتابخانه علت را پرسيدم و او گفت: علماى واتيكان ديدند كه تشيع در سالهاى اخير رو به گسترش نهاده، روز به روز بر تعداد كسانى كه در دنيا به مكتب اهلبيت مىگروند، افزوده مىشود و به اين نتيجه رسيدند كه علت اين امر، مظلوميت امام حسينعليهالسلام است كه شيعه آن را در مجالس سوگوارى و ماتم و با به راه انداختن دستههاى سينهزنى، زنده نگاه مىدارد؛ پس عدهاى از سوى واتيكان مأمور شدند كه در دنياى اسلام بگردند و هر كتاب خطى و چاپى درباره امام حسينعليهالسلام را گردآورى كنند و به واتيكان منتقل نمايند، تا ايشان نيز با استفاده از روش شيعيان در ياد كرد شهادت مظلومانه امام حسينعليهالسلام، به بيان مظلوميت حضرت مسيح - كه به باور آنها بردار شد و مظلومانه كشته گرديد - بپردازند و از اين طريق، آيين مسيحيت را گسترش دهند».
2. استاد ادريس الحسينى، در كتاب خود «لقد شيعنى الحسين (بى شك حسين مرا شيعه گردانيد)» مىگويد: يك روز، يكى از نزديكانم از من پرسيد: چه باعث شد كه تشيع را انتخاب كنى؟ گفتم: آن كس، جدم حسينعليهالسلام بود و ضايعه ناگوار شهادتش در روز عاشورا. گفت: چگونه؟ گفتم: هر گاه به ياد صحنههاى دردناك آن روز مىافتم، نمىتوانم آن اعمال فجيع را نتيجه انديشههاى سالم و هدايت يافته بدانم و خونهاى پاك اهلبيتعليهالسلام را كه بر ريگهاى بيابان كربلا روان گرديد، همچون جريان آبهاى معمولى بپندارم. آن خون، خون بهترين و شريفترين كسى بود كه پيامبر صلىاللهعليهوآله بارها دربارهاش به مردم سفارش كرده بود...و چنين كسى نمىتوانست بر باطل باشد و كشندگان او بر حق؛ زيرا قاتلان امام حسينعليهالسلام خود مىدانستند كه او بر اميرشان يزيد به مراتب فضيلت دارد و بزرگ دنياى عرب و اسلام است؛ اما چون به مال و ارزش دنيا كه يزيد وعدهشان داده بود، طمع كرده بودند، به كشتن فرزندزاده پيامبر صلىاللهعليهوآله تن در دادند.
آرى، حسينعليهالسلام مرا شيعه گردانيد؛ آن گاه كه ياد كرد عظيم او را در سوگوارىها و مراسم عزا و ماتم مشاهده كردم و به حقيقت حال او و معاندانش در حادثه كربلا، آگاه گرديدم. شيعه شدم با خونهاى تازه شهيدان كربلا كه بر ريگهاى بيابان طف جارى بود و با ضجه بچهها و شيون زنان.
كربلا ورودگاه من به تاريخ است و به حقيقت و به اسلام. حال چگونه مىتوانم همچون عارفى رقيقالقلب و شاعرى نازك خيال، مجذوب آن نگردم و بدان گرايش نيابم!
پىنوشت
1. اين كتاب، رساله دكتراى مؤلفش، خطيب محترم، دكتر شيخ محمد باقر مقدسى، از «دانشگاه جهانى علوم اسلامى لندن» است. وى توانست در تاريخ 2000.5.25م. از رساله خود، به عنوان اولين بحث علمى و دانشگاهى درباره «منبر امام حسينعليهالسلام» دفاع كند و به اخذ مدرك دكترا در علوم اسلامى نايل گردد.