قرآن و گردشگری
نويسنده:خلیل منصوری
انسان موجودی تنوع طلب است. گرایش به دگرگونی، جزو خصلت های بشری است. اگر از نظر فلسفی بنگریم شاید بتوان رابطه ای میان حرکت جوهری و تنوع طلبی انسان پیدا کرد. اگر انسان همواره از نقص به کمال در حرکت است و هر دم از باغ وجودش بری تازه می رسد، نمی توان آثار این حرکت جوهری و ذاتی را در رفتارها و هنجارهای بیرونی و در اعراضش نادیده گرفت.
اهمیت و ضرورت گردشگری، اهداف گردشگری، گردش در طبیعت و ضرورت عبرت گیری در گردش و سیاحت از موضوعاتی است که قرآن درباره آنها نظر و دیدگاه خاص دارد و اصولاً به مساله گردشگری تشویق و ترغیب فراوان کرده است. مقاله حاضر واکاوی دیدگاه قرآن در این خصوص است که با هم آن را از نظر می گذرانیم.
به طور طبیعی هنگامی که انسان از سویی به خود و توانایی فعلیت یافته اش و از سوی دیگر به توانایی هاو استعدادهای نهفته و بالقوه اش می نگرد و رابطه ای میان امکانات، ظرفیت و داشته هایش برقرار می سازد، در می یابد که وضعیت موجود نه تنها رضایت بخش نیست، بلکه بسیار نومیدکننده است؛ از این رو همواره از وضعیت موجود ناخشنود بوده و خواهان دگرگونی و تغییر در وضعیت خود و نسبتش با هست های بیرونی است. به نظرش آن چه شایسته اوست بیش از آن چه دراختیار دارد می باشد و سزاوار است تا از هستی و هستی ها بهره فزون تری برد.
از سوی دیگر انسان موجودی استخدام گراست و می کوشد تا همه کس و همه چیز را به خدمت خود درآورد، از این رو می کوشد آن چه را ندارد، دارا شود.
تنوع طلبی را می توان از این زاویه نیز تحلیل و بررسی کرد. به این معنا که آن چه را دارا می باشد، هر چند به نظر می رسد در کمال است، ولی وقتی نسبت به امور و یا اشخاص و یا اشیایی که ندارد می سنجد، در پی به دست آوردن آن برمی آید و از آن چه دارد خسته می شود و می کوشد تا به آن چه ندارد دست یابد. از این رو می توان گفت تنوع طلبی در انسان به معنای چشیدن و یا به دست آوردن لذت امری است که اکنون دراختیار ندارد. شعار لکل جدید لذه؛ برای هر تازه ای، لذتی است، از آن رو سر می دهد که به تازه ای برسد که دراختیار ندارد. این گونه است که تلاشی جانکاه و دایمی را برای به دست آوردن تازه ها به جان می خرد و تنوع طلبی را توجیه و معقول و مقبول جلوه می دهد. البته به غیر از آن چه گفته شد و یا می شود، جهاتی دیگر را نیز می توان نام برد که می تواند به عنوان عامل و انگیزه برای تنوع طلبی انسان مطرح باشد.
در نوشتار حاضر به همین اندازه بسنده شده که عاملی در درون انسان وجود دارد که انسان را به سوی تنوع طلبی و تغییر سوق می دهد، عاملی که یا جزو ذات اوست و یا جزو طبیعت ثانوی انسان می باشد.
آنچه را که نمی توان انکار کرد، وجود خصلت تنوع طلبی در انسان است. هر چند که نتوانیم عامل و انگیزه و خاستگاه آن را به دقت ردگیری و شناسایی کنیم، ولی می توانیم تحقق و وقوع آن را در هر انسان سالم و طبیعی اثبات کنیم. همین اندازه برای مطلبی که می کوشیم آن را اثبات و مستدل نماییم کفایت می کند. به این معنا که خصلت تنوع طلبی و تغییر خواهی، امری طبیعی در هر انسان سالم و برخوردار از شخصیت و طبیعت سالم است.
در گذشته انسان ها به طور طبیعی در طبیعت و زمین به گردش می پرداختند. زمین برای آنان به عنوان ارزش مالی معنا و مفهوم نداشت. همه زمین برای آنها به عنوان مسکن به شمار می آمد و به خاک به معنای امروزی آن وابستگی نداشتند. از این رو به سادگی از نقطه ای به نقطه ای دیگر کوچ می کردند. به خاطر شرایط آب و هوایی، ییلاق و قشلاق کردن، امری طبیعی به شمار می آمد و دست کم در دو فصل، از منطقه ای به منطقه ای دیگر کوچ می کردند و در مسیری بس طولانی به سیر و سیاحت می پرداختند و از مواهب طبیعی برخوردار می شدند.
زمانی رسید که انسان ناچار به ماندن شد و زمین به عنوان کالا ارزش مالی یافت و خرید و فروش شد. گرایش به ده نشینی و شهرنشینی برای کسب منافع عالی تر در او تقویت شد. به دنبال شهرنشینی و یک جانشینی، از گردش و سیر و سیاحت باز ماند. با این همه در نخستین فرصت ها به دشت و صحرا می رفت تا از تنوع، بهره مند گردد. شاید گردش روز سیزده جشن نوروزی، از زمانی آغاز شد که آدمی یک جا نشین شد و از طبیعت و گردش باز ماند. او برای رهایی از یکنواختی، مساله گردش و رفتن به دشت و صحرا را برگزید و از شهر و روستا به کوه و کمر پناه برد تا دست کم روزی را با طبیعت و در سیر و سیاحت به سر برد.
هر چه باشد مساله گردش گری امری است که انسان هنوز بنابه طبیعت ذاتی خویش آن را دوست می دارد و بدان سو متمایل است.
در این دسته ازآیات سخن از این مساله گفته شده که امنیت راه ها و سیر و سفرها تا چه اندازه، نعمت بزرگ به شمار می آید. اگر راه در امنیت نباشد و امکانات مناسبی برای سیر و سیاحت وجود نداشته باشد و میان زمان و مکان سفرها و سیرها فاصله طولانی ایجاد شود تا چه اندازه انسان در رنج و عذاب قرار می گیرد.
امنیت راه و کوتاهی سیر و سفر و فراوانی امکانات در مسیر، برای مسافران و گردش گران و تاجران و در یک کلمه برای همه انسان ها نعمتی است که نمی توان آن را نادیده گرفت و کوچک شمرد. بنابراین در نگرش قرآن مساله سیر و سیاحت، امری بسیار مهم شمرده شده و برای آن جایگاهی بس رفیع درنظر گرفته شده است. به گونه ای که قوم سبا را به داشتن این نعمت دعوت به سپاس گزاری می کند و در هنگامه خشم و غضب، آنان را به جهت کوتاهی و از دست دادن آن، سرزنش و نکوهش می کند. پس می توان به این نتیجه رسید که امر گردش گری و سیاحت آسان و همراه با آرامش و امکانات برای انسان تا چه اندازه مهم و اساسی است که خداوند گرفتن آن را عذابی سخت برای قومی ناسپاس برمی شمارد.
قرآن در سوره ایلاف نیز به قوم قریش یادآور می شود که چنین امکانات گردش گری و سیاحتی را برای ایشان دست کم در دو فصل بهار و زمستان فراهم کرده است تا در زمستان به سوی یمن گرمسیری سیر کنند و از منافع این سیر بهره مند گردند و در تابستان به سیر شامی بروند و از طراوت بهاری منطقه مدیترانه و شامات استفاده کنند و از تجارت و بازرگانی آن سود فراوان برگیرند.
این همه نشان گر این است که در نگرش قرآن گردشگری نه تنها امری طبیعی، بلکه نعمت بزرگی است که فقدان آن عذابی سخت و دردناک به شمار می رود.
هم چنین در ارزش و فضیلت مسافرت، از حضرت رسول اکرم- صلی الله علیه و آله- نقل شده است که فرمود: «سافروا تصیحوا و جاهدوا تعنموا» مسافرت کنید تا سالم باشید و در راه خدا جهاد کنید تا بهره مند و صاحب غنیمت گردید. (حدیث ۱۴۹۸۰ وسائل الشیعه)
در گزارش قرآن که درباره قریش و سبا آمده به این هدف مهم، اشاره شده است. وقتی انسان به سیر و سیاحت در منطقه و یا مناطقی می پردازد با خود کالا و اشیایی را منتقل می کند که در مناطق دیگر یافت نمی شود و یا نادر است. داد و ستد و مبادلات تجاری امری است که در گردش گری صورت می گیرد و انسان های مناطق مختلف از داشته های دیگر مناطق بهره مند می شوند و فرد گردش گر نیز از سود و منافع آن بهره می برد.
منفعت هدف دیگر گردشگری، انتقال فرهنگی و علم و تمدن است. هر کسی با گردش گری موجب می شود تبادلات فرهنگی خواسته و یا ناخواسته ای به انجام برد. در گردش گری است که انسان با اقوام و تنوع های فرهنگی و زبانی و تمدنی دیگران آشنا می شود و زبان و فرهنگ و تمدن و علوم خود را به دیگران منتقل می سازد و یا از آن ها بهره مند می گردد و به قوم و منطقه خود انتقال می دهد.
در قرآن به این مسأله توجه شده که زبان و درک آن از سوی اقوام دیگر، از آثار تمدنی پیشرفته و نشانه ای روشن از مدنیت انسان است. در آیاتی که درباره قوم یاجوج و مأجوج آمده این نکته در آن به روشنی تأکید شده که ذوالقرنین به جایی رسید که مردمانی در آن جا می زیستند که با تعبیر «لایکادون یفقهون قولا» توصیف شده اند. به این معنا که آنان مردمی بودند که سخنی را فهم نمی کردند. این آیه ۹۳ سوره کهف معلوم می کند که ارتباطات فرهنگی و شناخت زبان های زنده دنیا، زیربنای آغازین تمدن هاست که این قوم از آن بهره ای نداشته اند. بنابراین می توان گفت که گردشگری می تواند در ایجاد زمینه های تمدنی اقوام مختلف مؤثر و سازنده باشد. به این معنا که این گونه ارتباطات موجب می شود تا با زبان های اقوام دیگر آشنا شوند و از حالت بدوی و ابتدایی بیرون رفته و در جرگه متمدنان وارد شوند.
این گونه است که گردش گری به عاملی برای ارتقای فرهنگی و تمدنی و انتقال داده ها و تبادل امکانات و استعدادها و توانمندها تبدیل می شود.
جنبه دیگری که می توان از مسأله عبرت مورد توجه قرار داد آن است که گردشگر می بایست با توجه و دقت در این آثار، از آنها برای پیشرفت علوم و هنر تمدنی خود بهره گیرد. کسی که با دیده عبرت به این آثار باقی مانده می نگرد می تواند از روش هایی که دیگران در گذشته به کار برده و سازه هائی به این استحکام و استواری برپا کرده اند، استفاده کند و در ارتقای سازه تمدنی خود از آن بهره مند شود.
هر یک از این معانی می تواند درست باشد و دلیلی وجود ندارد که نتوان از آثار پیشینیان به این معنا استفاده کرد. قرآن به گردش گران سفارش می کند که با دقت تمام در آثار برجا مانده از پیشینیان مطالعه کرده و از جهات مختلف از آن عبرت و پند گیرند که یکی از آن ها پندگیری از مسأله سپاسگزاری است. (طه آیه ۱۲۸ و نیز روم آیه ۹ غافر آیه ۲۱ و ۸۲ حج آیات ۴۲ تا ۴۶ فرقان آیه ۴۰ و صافات آیات ۱۳۶ تا ۱۳۸ و نمل آیه ۶۹)
قرآن برای گردش گری و بازدید از آثار پیشینیان، فواید و بهره های دیگری نیز برشمرده است. از آن جمله به انسان یادآور می شود که با بازدید از این آثار می توان ازآ ن ها به عنوان راهی برای خداشناسی استفاده کرد. (آل عمران آیه ۹۶ تا ۹۸)
این آیه و آیات همانند آن نکته دیگری را نیز به ما می آموزند و آن این که انسان ها می بایست قدر تلاش های دیگران را بدانند و از زحمات آنان به هر نحو ممکن سپاسگزاری کنند. ساخت سازه هایی برای حفظ این تلاش ها و یا حفظ سازه های آنان برای انتقال این فرهنگ، امری شایسته و ممدوح درنظر شرع است. از این رو حفظ خانه پیامبران و ائمه(ع) با همان وضعیت و یا ساخت سازه هایی برای حفظ تلاش های ایشان امری است که قرآن از آن به درستی یاد کرده و آن را شایسته و بایسته دانسته است.
حفظ این آثار برای گرامی داشت و یا عبرت آموزی، مختص به سازه های پیشینیان نیست. در قرآن آمده که برای عبرت و پند دیگران جسد فرعون را از آب بیرون انداختیم تا برای آیندگان حفظ شود و از آن عبرت گیرند که چگونه کسانی که با آن همه قدرت و توان در برابر خداوند ایستادگی کردند، خوار و ذلیل و نابود شدند و از آنان جز پوست و استخوانی نماند.(یونس آیه ۹۲)
حفظ بدن های افراد ستمگری چون فرعون برای عبرت گیری همگان است و گردش گران باید به سراغ این تن های بی جان مستکبران رفته و با دیدن آن ها و وضعیت خوارگونه ایشان، دریابند آن که باقی است وجه الله است و هر کس و چیز دیگری که باطل شد فانی و هلاک شدنی است.
در مقابل نیز می بایست تن های افراد شریف و بزرگواری که برای هدایت بشر اقدام کرده و تلاش های جانکاهی را نموده اند تا به هدف خود دست یابند، حفظ و با احترام نگهداری شود و در میان سازه های محترم چون بقاع نگهداری گردد و مردم در گردش های خود به آن اماکن رفته از آنان یاد کرده و راه ایشان را سرمشق و الگو قرار دهند، کسانی چون امامان مطهر(ع) و عالمان و دانشمندان بزرگی چون بوعلی سینا، شیخ طوسی و طبرسی و خواجه نصیرالدین طوسی که الگو و سرمشق همگان هستند.
در قرآن آیات بسیاری است که آدمی را به تفکر در طبیعت بیرون از خود دعوت می کند. یاد کرد آب، باران، گل، باغ، بوستان، جانوران، میوه ها و مانند آن در قرآن آن اندازه زیاد است که بیان آنها موجب اطاله کلام می شود.
آن چه در این جا منظور ما است آن که گردشگری در طبیعت در آیات قرآنی مورد توجه و عنایت خاص بوده است. هدف از گردش گری نیز هر چند در غایت آن خداشناسی و توحیدگرایی و سپاس نعمت است ولی اهداف دیگری نیز به عنوان اهداف ابتدایی و یا میانی مورد توجه و تأکید است که از آن جمله می توان به شادی و نشاط و تفریح اشاره کرد. این امر اختصاص به اقوام امروزی ندارد بلکه در قرآن گزارش شده که قوم ابراهیم در جشن ها و شادی های خود به دشت و دمن می رفتند و در آن جا افزون بر شادی و سرور به پرستش و سپاس خدایان می پرداختند.
در گزارش قرآن داستان شگفتی نیز از سلیمان و ملکه سبا بیان می شود که به نکته های جالب و بدیعی چون اهمیت هنر و دستاوردهای هنری و تمدنی اشاره دارد. در آن جا می خوانیم که حضرت سلیمان پیامبر(ع) ملکه سبا را برای نشان دادن قدرت خود به گردش در کاخ و بوستان خود برد و در آن جا ملکه با آبگینه هایی رو به رو شد که تاکنون مانند آن را ندیده بود؛ از این رو دامن خود را بالا زد تا از آب بگذرد درحالی که آبگینه و پلی شیشه ای بود که از زیر آن آب جریان داشت. (نمل آیه ۴۴(
منبع: روزنامه کیهان
اهمیت و ضرورت گردشگری، اهداف گردشگری، گردش در طبیعت و ضرورت عبرت گیری در گردش و سیاحت از موضوعاتی است که قرآن درباره آنها نظر و دیدگاه خاص دارد و اصولاً به مساله گردشگری تشویق و ترغیب فراوان کرده است. مقاله حاضر واکاوی دیدگاه قرآن در این خصوص است که با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● خصیصه تنوع طلبی در انسان
به طور طبیعی هنگامی که انسان از سویی به خود و توانایی فعلیت یافته اش و از سوی دیگر به توانایی هاو استعدادهای نهفته و بالقوه اش می نگرد و رابطه ای میان امکانات، ظرفیت و داشته هایش برقرار می سازد، در می یابد که وضعیت موجود نه تنها رضایت بخش نیست، بلکه بسیار نومیدکننده است؛ از این رو همواره از وضعیت موجود ناخشنود بوده و خواهان دگرگونی و تغییر در وضعیت خود و نسبتش با هست های بیرونی است. به نظرش آن چه شایسته اوست بیش از آن چه دراختیار دارد می باشد و سزاوار است تا از هستی و هستی ها بهره فزون تری برد.
از سوی دیگر انسان موجودی استخدام گراست و می کوشد تا همه کس و همه چیز را به خدمت خود درآورد، از این رو می کوشد آن چه را ندارد، دارا شود.
تنوع طلبی را می توان از این زاویه نیز تحلیل و بررسی کرد. به این معنا که آن چه را دارا می باشد، هر چند به نظر می رسد در کمال است، ولی وقتی نسبت به امور و یا اشخاص و یا اشیایی که ندارد می سنجد، در پی به دست آوردن آن برمی آید و از آن چه دارد خسته می شود و می کوشد تا به آن چه ندارد دست یابد. از این رو می توان گفت تنوع طلبی در انسان به معنای چشیدن و یا به دست آوردن لذت امری است که اکنون دراختیار ندارد. شعار لکل جدید لذه؛ برای هر تازه ای، لذتی است، از آن رو سر می دهد که به تازه ای برسد که دراختیار ندارد. این گونه است که تلاشی جانکاه و دایمی را برای به دست آوردن تازه ها به جان می خرد و تنوع طلبی را توجیه و معقول و مقبول جلوه می دهد. البته به غیر از آن چه گفته شد و یا می شود، جهاتی دیگر را نیز می توان نام برد که می تواند به عنوان عامل و انگیزه برای تنوع طلبی انسان مطرح باشد.
در نوشتار حاضر به همین اندازه بسنده شده که عاملی در درون انسان وجود دارد که انسان را به سوی تنوع طلبی و تغییر سوق می دهد، عاملی که یا جزو ذات اوست و یا جزو طبیعت ثانوی انسان می باشد.
آنچه را که نمی توان انکار کرد، وجود خصلت تنوع طلبی در انسان است. هر چند که نتوانیم عامل و انگیزه و خاستگاه آن را به دقت ردگیری و شناسایی کنیم، ولی می توانیم تحقق و وقوع آن را در هر انسان سالم و طبیعی اثبات کنیم. همین اندازه برای مطلبی که می کوشیم آن را اثبات و مستدل نماییم کفایت می کند. به این معنا که خصلت تنوع طلبی و تغییر خواهی، امری طبیعی در هر انسان سالم و برخوردار از شخصیت و طبیعت سالم است.
● انسان، دوستدار طبیعت
در گذشته انسان ها به طور طبیعی در طبیعت و زمین به گردش می پرداختند. زمین برای آنان به عنوان ارزش مالی معنا و مفهوم نداشت. همه زمین برای آنها به عنوان مسکن به شمار می آمد و به خاک به معنای امروزی آن وابستگی نداشتند. از این رو به سادگی از نقطه ای به نقطه ای دیگر کوچ می کردند. به خاطر شرایط آب و هوایی، ییلاق و قشلاق کردن، امری طبیعی به شمار می آمد و دست کم در دو فصل، از منطقه ای به منطقه ای دیگر کوچ می کردند و در مسیری بس طولانی به سیر و سیاحت می پرداختند و از مواهب طبیعی برخوردار می شدند.
زمانی رسید که انسان ناچار به ماندن شد و زمین به عنوان کالا ارزش مالی یافت و خرید و فروش شد. گرایش به ده نشینی و شهرنشینی برای کسب منافع عالی تر در او تقویت شد. به دنبال شهرنشینی و یک جانشینی، از گردش و سیر و سیاحت باز ماند. با این همه در نخستین فرصت ها به دشت و صحرا می رفت تا از تنوع، بهره مند گردد. شاید گردش روز سیزده جشن نوروزی، از زمانی آغاز شد که آدمی یک جا نشین شد و از طبیعت و گردش باز ماند. او برای رهایی از یکنواختی، مساله گردش و رفتن به دشت و صحرا را برگزید و از شهر و روستا به کوه و کمر پناه برد تا دست کم روزی را با طبیعت و در سیر و سیاحت به سر برد.
هر چه باشد مساله گردش گری امری است که انسان هنوز بنابه طبیعت ذاتی خویش آن را دوست می دارد و بدان سو متمایل است.
● اهمیت و جایگاه گردش گری در قرآن
در این دسته ازآیات سخن از این مساله گفته شده که امنیت راه ها و سیر و سفرها تا چه اندازه، نعمت بزرگ به شمار می آید. اگر راه در امنیت نباشد و امکانات مناسبی برای سیر و سیاحت وجود نداشته باشد و میان زمان و مکان سفرها و سیرها فاصله طولانی ایجاد شود تا چه اندازه انسان در رنج و عذاب قرار می گیرد.
امنیت راه و کوتاهی سیر و سفر و فراوانی امکانات در مسیر، برای مسافران و گردش گران و تاجران و در یک کلمه برای همه انسان ها نعمتی است که نمی توان آن را نادیده گرفت و کوچک شمرد. بنابراین در نگرش قرآن مساله سیر و سیاحت، امری بسیار مهم شمرده شده و برای آن جایگاهی بس رفیع درنظر گرفته شده است. به گونه ای که قوم سبا را به داشتن این نعمت دعوت به سپاس گزاری می کند و در هنگامه خشم و غضب، آنان را به جهت کوتاهی و از دست دادن آن، سرزنش و نکوهش می کند. پس می توان به این نتیجه رسید که امر گردش گری و سیاحت آسان و همراه با آرامش و امکانات برای انسان تا چه اندازه مهم و اساسی است که خداوند گرفتن آن را عذابی سخت برای قومی ناسپاس برمی شمارد.
قرآن در سوره ایلاف نیز به قوم قریش یادآور می شود که چنین امکانات گردش گری و سیاحتی را برای ایشان دست کم در دو فصل بهار و زمستان فراهم کرده است تا در زمستان به سوی یمن گرمسیری سیر کنند و از منافع این سیر بهره مند گردند و در تابستان به سیر شامی بروند و از طراوت بهاری منطقه مدیترانه و شامات استفاده کنند و از تجارت و بازرگانی آن سود فراوان برگیرند.
این همه نشان گر این است که در نگرش قرآن گردشگری نه تنها امری طبیعی، بلکه نعمت بزرگی است که فقدان آن عذابی سخت و دردناک به شمار می رود.
هم چنین در ارزش و فضیلت مسافرت، از حضرت رسول اکرم- صلی الله علیه و آله- نقل شده است که فرمود: «سافروا تصیحوا و جاهدوا تعنموا» مسافرت کنید تا سالم باشید و در راه خدا جهاد کنید تا بهره مند و صاحب غنیمت گردید. (حدیث ۱۴۹۸۰ وسائل الشیعه)
● قرآن و اهداف گردشگری
در گزارش قرآن که درباره قریش و سبا آمده به این هدف مهم، اشاره شده است. وقتی انسان به سیر و سیاحت در منطقه و یا مناطقی می پردازد با خود کالا و اشیایی را منتقل می کند که در مناطق دیگر یافت نمی شود و یا نادر است. داد و ستد و مبادلات تجاری امری است که در گردش گری صورت می گیرد و انسان های مناطق مختلف از داشته های دیگر مناطق بهره مند می شوند و فرد گردش گر نیز از سود و منافع آن بهره می برد.
منفعت هدف دیگر گردشگری، انتقال فرهنگی و علم و تمدن است. هر کسی با گردش گری موجب می شود تبادلات فرهنگی خواسته و یا ناخواسته ای به انجام برد. در گردش گری است که انسان با اقوام و تنوع های فرهنگی و زبانی و تمدنی دیگران آشنا می شود و زبان و فرهنگ و تمدن و علوم خود را به دیگران منتقل می سازد و یا از آن ها بهره مند می گردد و به قوم و منطقه خود انتقال می دهد.
در قرآن به این مسأله توجه شده که زبان و درک آن از سوی اقوام دیگر، از آثار تمدنی پیشرفته و نشانه ای روشن از مدنیت انسان است. در آیاتی که درباره قوم یاجوج و مأجوج آمده این نکته در آن به روشنی تأکید شده که ذوالقرنین به جایی رسید که مردمانی در آن جا می زیستند که با تعبیر «لایکادون یفقهون قولا» توصیف شده اند. به این معنا که آنان مردمی بودند که سخنی را فهم نمی کردند. این آیه ۹۳ سوره کهف معلوم می کند که ارتباطات فرهنگی و شناخت زبان های زنده دنیا، زیربنای آغازین تمدن هاست که این قوم از آن بهره ای نداشته اند. بنابراین می توان گفت که گردشگری می تواند در ایجاد زمینه های تمدنی اقوام مختلف مؤثر و سازنده باشد. به این معنا که این گونه ارتباطات موجب می شود تا با زبان های اقوام دیگر آشنا شوند و از حالت بدوی و ابتدایی بیرون رفته و در جرگه متمدنان وارد شوند.
این گونه است که گردش گری به عاملی برای ارتقای فرهنگی و تمدنی و انتقال داده ها و تبادل امکانات و استعدادها و توانمندها تبدیل می شود.
● گردشگری و عبرت گیری از تمدنها
جنبه دیگری که می توان از مسأله عبرت مورد توجه قرار داد آن است که گردشگر می بایست با توجه و دقت در این آثار، از آنها برای پیشرفت علوم و هنر تمدنی خود بهره گیرد. کسی که با دیده عبرت به این آثار باقی مانده می نگرد می تواند از روش هایی که دیگران در گذشته به کار برده و سازه هائی به این استحکام و استواری برپا کرده اند، استفاده کند و در ارتقای سازه تمدنی خود از آن بهره مند شود.
هر یک از این معانی می تواند درست باشد و دلیلی وجود ندارد که نتوان از آثار پیشینیان به این معنا استفاده کرد. قرآن به گردش گران سفارش می کند که با دقت تمام در آثار برجا مانده از پیشینیان مطالعه کرده و از جهات مختلف از آن عبرت و پند گیرند که یکی از آن ها پندگیری از مسأله سپاسگزاری است. (طه آیه ۱۲۸ و نیز روم آیه ۹ غافر آیه ۲۱ و ۸۲ حج آیات ۴۲ تا ۴۶ فرقان آیه ۴۰ و صافات آیات ۱۳۶ تا ۱۳۸ و نمل آیه ۶۹)
قرآن برای گردش گری و بازدید از آثار پیشینیان، فواید و بهره های دیگری نیز برشمرده است. از آن جمله به انسان یادآور می شود که با بازدید از این آثار می توان ازآ ن ها به عنوان راهی برای خداشناسی استفاده کرد. (آل عمران آیه ۹۶ تا ۹۸)
● ضرورت حفظ آثار فرهنگی
این آیه و آیات همانند آن نکته دیگری را نیز به ما می آموزند و آن این که انسان ها می بایست قدر تلاش های دیگران را بدانند و از زحمات آنان به هر نحو ممکن سپاسگزاری کنند. ساخت سازه هایی برای حفظ این تلاش ها و یا حفظ سازه های آنان برای انتقال این فرهنگ، امری شایسته و ممدوح درنظر شرع است. از این رو حفظ خانه پیامبران و ائمه(ع) با همان وضعیت و یا ساخت سازه هایی برای حفظ تلاش های ایشان امری است که قرآن از آن به درستی یاد کرده و آن را شایسته و بایسته دانسته است.
حفظ این آثار برای گرامی داشت و یا عبرت آموزی، مختص به سازه های پیشینیان نیست. در قرآن آمده که برای عبرت و پند دیگران جسد فرعون را از آب بیرون انداختیم تا برای آیندگان حفظ شود و از آن عبرت گیرند که چگونه کسانی که با آن همه قدرت و توان در برابر خداوند ایستادگی کردند، خوار و ذلیل و نابود شدند و از آنان جز پوست و استخوانی نماند.(یونس آیه ۹۲)
حفظ بدن های افراد ستمگری چون فرعون برای عبرت گیری همگان است و گردش گران باید به سراغ این تن های بی جان مستکبران رفته و با دیدن آن ها و وضعیت خوارگونه ایشان، دریابند آن که باقی است وجه الله است و هر کس و چیز دیگری که باطل شد فانی و هلاک شدنی است.
در مقابل نیز می بایست تن های افراد شریف و بزرگواری که برای هدایت بشر اقدام کرده و تلاش های جانکاهی را نموده اند تا به هدف خود دست یابند، حفظ و با احترام نگهداری شود و در میان سازه های محترم چون بقاع نگهداری گردد و مردم در گردش های خود به آن اماکن رفته از آنان یاد کرده و راه ایشان را سرمشق و الگو قرار دهند، کسانی چون امامان مطهر(ع) و عالمان و دانشمندان بزرگی چون بوعلی سینا، شیخ طوسی و طبرسی و خواجه نصیرالدین طوسی که الگو و سرمشق همگان هستند.
● آثار گردش در طبیعت
در قرآن آیات بسیاری است که آدمی را به تفکر در طبیعت بیرون از خود دعوت می کند. یاد کرد آب، باران، گل، باغ، بوستان، جانوران، میوه ها و مانند آن در قرآن آن اندازه زیاد است که بیان آنها موجب اطاله کلام می شود.
● ویژگی شهر سالم
آن چه در این جا منظور ما است آن که گردشگری در طبیعت در آیات قرآنی مورد توجه و عنایت خاص بوده است. هدف از گردش گری نیز هر چند در غایت آن خداشناسی و توحیدگرایی و سپاس نعمت است ولی اهداف دیگری نیز به عنوان اهداف ابتدایی و یا میانی مورد توجه و تأکید است که از آن جمله می توان به شادی و نشاط و تفریح اشاره کرد. این امر اختصاص به اقوام امروزی ندارد بلکه در قرآن گزارش شده که قوم ابراهیم در جشن ها و شادی های خود به دشت و دمن می رفتند و در آن جا افزون بر شادی و سرور به پرستش و سپاس خدایان می پرداختند.
در گزارش قرآن داستان شگفتی نیز از سلیمان و ملکه سبا بیان می شود که به نکته های جالب و بدیعی چون اهمیت هنر و دستاوردهای هنری و تمدنی اشاره دارد. در آن جا می خوانیم که حضرت سلیمان پیامبر(ع) ملکه سبا را برای نشان دادن قدرت خود به گردش در کاخ و بوستان خود برد و در آن جا ملکه با آبگینه هایی رو به رو شد که تاکنون مانند آن را ندیده بود؛ از این رو دامن خود را بالا زد تا از آب بگذرد درحالی که آبگینه و پلی شیشه ای بود که از زیر آن آب جریان داشت. (نمل آیه ۴۴(
منبع: روزنامه کیهان