خدای متعال تمام هستی را آفرید تا انسان به کمال، رشد اخلاقی و معنویت دست یابد؛ از این رو، در آیات و روایات، یکی از اهداف فرستادن و تبلیغ پیامبران را تربیت و تزکیهی انسان معرفی کرده است.
در قرآن کریم میخوانیم:
(هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَكِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ) (1)؛
او (خدا) کسی است که از میان مردم درس نخوانده، رسولی را فرستاد تا آیاتش را بر آنان بخواند و آنان را تزکیه نماید و کتاب حکمت را به آنان بیاموزد.
این هدف، در قرآن کریم، چهار بار تکرار شده است، تا پیروان قرآن به این باور دست یابند که خلقت و آفرینش آنان برای آراسته شدن به صفات زیبا و دوری از ویژگیهای زشت و ناپسند صورت گرفته است.
واژهی «تزکیه» از ریشهی «زکی» به معنای رشد، افزایش و پاکیزگی از آلودگیها و زشتیها است (2) و این همان معنای تربیت است.
شیخ طوسی، یکی از عالمان برجستهی عالم تشیع، دربارهی «تزکیهی نفس» میفرماید: «تزکیهی مؤمنان به این است که آنها را به آنچه در بُعد روحی و اخلاقی، پاکیزه میگرداند و به راه خیر و سعادت هدایت میگرداند، دعوت مینماید». (3)
در بیانی دیگر قرآن کریم، با تأکید فراوان راه رستگاری را تزکیه و پالایش نفس و راه ناامیدی را آلوده شدن به زشتیها برشمرده است:
(قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا
* وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا
) (4)؛
همانا کسی که نفس خویش را تزکیه کرد، رستگار گشت و آن که خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخت، ناامید و محروم شد.
برای پی بردن به اهمیت تربیت و تزکیه، همین بس که خداوند متعال این مطلب را پس از سوگند بیان میکند و آن را بالاتر و با ارزشتر از عظمت آسمانها، زمین، خورشید و ماه معرفی میکند و سرانجام نیک و بد انسان را وابسته به آن میداند.
با توجه به آیات و روایات، اخلاق نیک و پیراسته شدن از زشتیها، آراسته شدن به زیبایی و دور شدن از پلیدها، مهمترین عامل سعادت در دنیا و آخرت است که هر انسان عاقلی با اندک تفکری، به اهمیت آن پی میبرد و تلاش میکند، خود و فرزندانش را در این مسیر قرار دهد.
اهمیت تربیت در کودکی
امروزه دانشمندان به خوبی دریافتهاند که دوران کودکی زیر و بنای زندگی انسان به شمار میآید و بخش مهم سعادت و یا شقاوتِ دوران نوجوانی، جوانی و بزرگسالی در گروی شیوهی تربیت کودکی است.اگرچه عوامل گوناگونی در سرنوشت و رشد شخصیت انسان اثر دارند، میتوان دوران کودکی را سنگ بنای اصلی شخصیت انسان به شمار آورد.
قلب و روان کودک، همانند صفحهای سفید و پاکیزه است که اگر در دست نقّاش چیره دست قرار گیرد، نقشی زیبا بر آن ترسیم میکند که هر بینندهای را به تحسین و ستایش وادار مینماید و ارزش آن را تا بینهایت بالا میبرد.
روح و روان حساس کودک در آغاز زندگی، از جهتهای بسیاری همانند مادهی خامی است که آمادگی هر گونه پرورش و تربیتی را دارد، اگر پدر و مادر و دیگر بخشهای مسؤول تربیت دقت کنند و بر اساس آموزههای هدایت بهترین مربیان عالم وجود (اهل بیت (علیهم السلام))، فطرت پاک و احساسات ارزندهی کودک را با شیوههای پسندیده رهنمون شوند، سرنوشت و آیندهای بس زیبا برای او فراهم میکنند؛ اما، چنانچه در این مسیر سهل انگاری نمایند و با روشهای غلط و پرورشهای نادرست و شیوههای ناپسند، فطرت پاک کودک را آلوده سازند، مقدمات بدبختی و نگون بختی او را فراهم آورده اند؛ به گونهای که گاه، به هیچ صورتی نمیتوان آن را تغییر داد.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) میفرماید:
«وَ إِنَّمَا قَلبُ الحَدَثِ کالارضِ الخَالِیَة مَا ألقِیَ فِیهَا مِن شَیءٍ قَبِلَتهُ»؛
همانا دل و قلب نورس، همانند زمین کشت نشده و خالی است؛ هر بذر و دانهای که در آن افکنده شود، میپذیرد. (5)
کودک همان نهال تازهای است که میتوان آن را به هر سو هدایت کرد؛ اما، پس از استحکام و محکم شدن ریشهها، امکان هدایت او به هر سو از دست رفته است.
مغز کودک همانند یک فیلم دوربین است؛ آنچه را میبیند و مشاهده میکند، ضبط میکند و در آینده هر آنچه را در خویش نهان کرده، آشکار میسازد؛ از این رو، دربارهی علم آموزی در سنین پایین گفتهاند:
«العِلمُ فِی الصِّغرِ کَالنَّفسِ عَلَی الحَجَرِ»؛
علم آموزی در دورهی خردسالی همانند حکاکی بر روی سنگ است. (6)
اگر دانشمندان امروز به اهمیت تربیت در دوران کودکی پی بردهاند، پیشوایان عصمت و پاکی، قرنها پیش از این، با دستورات و راهنماییهای زیبا، بهترین راه و روش تربیت کودک را نشان دادهاند.
اگر دانشمندان، روان شناسان و اندیشمندان آموزش و پرورش، زمان آغاز برنامههای تربیتی را هنگام چشم گشودن به جهان میدانند، اسلام برنامه تربیتی وسیع و دقیق خود را برای سعادت کودک، پیش از انعقاد نطفه آغاز میکند. (7)
بنابراین، اکنون که کودک همانند موم در دست پدر، مادر و مربیان است، باید به شکلی زیبا و مناسب، زمینههای پرورش الاهی او را فراهم سازند تا جانشینی خداوند در زمین تحقق یابد.
بیتوجهی به اهمیت این دوران، کودک را در مسیر شهوتها و پستیها قرار میدهد و تا آن جا پیش میرود که از حیوانات هم بیارزشتر و کمتر میگردد؛ (إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا) (8)؛ آنان، همانند چهارپایان بلکه گمراهتر هستند.
ای پدران و مادران گرامی! اگر فرزندانی با ادب و دارای صفات زیبا میخواهید، زمان را از دست ندهید و هم اکنون در تربیت فرزندان با روشهای درست بکوشید که فردا دیر است. سعدی در این باره میسراید:
هر که در خردیش ادب نکنند *** در بزرگی فلاح از او برخاست
چوبتر را چنان که خواهی پیچ *** نشود خشک به جز به آتش راست
روزی «آندره مالرو» ادیب مشهور، دربارهی تعلیم، تربیت و اهمیت بسیار آن برای مردم سخنرانی مفصّلی ایراد کرد و سخت مردم را تحت تأثیر قرار داد؛ وقتی که سخنرانی او به پایان رسید، زنی از میان جمعیت پیش آمد و گفت: جناب مالرو! بنده از چه زمانی میتوانم تعلیم و تربیت فرزندم را شروع کنم؟ مالرو، مؤدّبانه پرسید: بچّه شما کی متولد میشود؟
زن با شگفتی جواب داد: کی متولد میشود؟! عجب کودک من الآن چهار سال دارد. آقا! در این هنگام مالروی نکته سنج فریاد زد: چهار سال؟!
ای داد و هزار افسوس: بانوی عزیز! هم اکنون بهترین سالهای عمر آن طفل بیچاره را هدر دادهاید. (9)
مسؤلیت پدر و مادر
برخی پدران و مادران تصوّر میکنند، مسؤولیت آنان نسبت به فرزندان، منحصر در تأمین نیازهای جسمی و مادی آنان است و هیچ وظیفه دیگری ندارند؛ آنان فکر میکنند، رفاه زندگی فرزندان یعنی: آماده بودن غذاهای متنوع، پوشاک، مسکن مناسب و آیندهی مالی کافی؛ اما چنین نیست؛ بلکه پرورش و تربیت دینی و اخلاقی فرزندان، بزرگترین مسؤولیتی است که بر دوش پدران و مادران نهاده شده است. این مسؤولیت تا آن جا اهمیت دارد که انجام صحیح آن می تواند باعث سعادت فرزندان در دنیا و آخرت گردد و بیاعتنایی و بیتوجهی به آن سبب شقاوت آنان و بازخواست از پدران و مادرانشان میگردد.امیرمؤمنان (علیه السلام) میفرماید:
«ما نَحلَ والدٌ وَلَداً نُحلاً أفضَل مِن أدَبٍ حَسَنٍ»؛
بهترین هدیهای که پدر میتواند به فرزند خود هدیه نماید، همان تربیت نیکو و پسندیده است. (10)
این وظیفه و مسؤولیت تا آن جا مهم و سنگین است که امام سجاد (علیه السلام) برای توانایی و موفقیت در آن از خداوند متعال تقاضای کمک میکند و در ضمن راز و نیاز چنین عرضه میدارد:
«وأعِنِّ عَلی تَربِیَتِهِم و تَأدیبِهِم و بِرِّهم»؛
پروردگارا! مرا در تربیت، ادب نمودن و نیکی کردن به فرزندانم یاری کن. (11)
کودکان، ارزشمندترین و ظریفترین هدیهای هستند که خداوند به امانت به پدران و مادران سپرده است و تربیت آنان، سرنوشت فرزندان را میسازد؛ آنان که به تربیت فرزندانشان اهمیت نمیدهند، امانت داران خوبی نیستند؛ بلکه در امانتهای الاهی خیانت میکنند؛ از این رو، در مقابل وظایف خویش بازخواست میشوند.
همان گونه که فرزندان به دلیل نافرمانی و ناسپاسی نسبت به پدر و مادر خویش، عاق آنان میشوند، پدران و مادران نیز با کوتاهی نسبت به وظایف و مسؤولیتهای خود، عاق فرزندان میگردند؛ پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره میفرماید:
«یَلزَمُ الوالِدَینِ مِنَ العقوقِ مَا یَلزَمُ الوَلَدَ لَهُما مِن عُقُوقِهما»؛
پدران و مادران عاق فرزندان خود میشوند؛ همان گونه که فرزندان نیز عاق پدر و مادر میگردند. (12)
همچنین در سخن زیبای دیگری میفرماید:
«أوِّبُوا أولادَکُم فَإِنَّکُم مَسئُولُونَ»؛
فرزندان خویش را تربیت نمایید که در برابر آنان مسؤولید.
عموم پدران و مادران دوست دارند که فرزندان خود را نیکو تربیت کنند؛ اما، تربیت خود هنری است که بیتلاش و بدون مطالعه به دست نمیآید.
بنابراین، پدران و مادران باید بیاموزند تا بتوانند فرزندان خود را درست تربیت کنند و حقوق ایشان را بپردازند؛ امام سجاد (علیه السلام) در بیان حقوق فرزندان چنین میفرماید:
«حق فرزندت به تو آن است که بدانی او از تو میباشد و کارهای او چه بد و چه خوب به تو مربوط میشود؛ باید بدانی که در مقابل فرزند خویش مسؤول هستی؛ باید او را نیکو ادب کنی و با خداوند آشنایش سازی و راه اطاعت و فرمان بری از خداوند را برایش هموار نمایی». (13)
پدران نفرین شده
پدران، مسؤولیت بزرگی نسبت به تربیت کودکان خود دارند؛ کوتاهی در این زمینه، کیفر سختی دارد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین پدران را نفرین کرده است؛ روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به کودکانی نگاه کرد و فرمود: وای بر پدران فرزندان دوره آخر الزمان. گفته شد: منظور شما پدران غیر مسلمان است؟پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خیر؛ بلکه به خاطر پدران مسلمان ایشان! که واجبات دینی را به فرزندان خود نمیآموزند و اگر فرزندان ایشان به فراگیری واجبات اقدام کنند، پدرانشان آنان را از این کار بازمیدارند؛ این گونه پدران به دانش ناچیز فرزندانشان، به دلیل به دست آوردن متاع و بهرهای اندک راضی شدهاند.
من (رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)) از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند. (14)
آفرینش کودک بر فطرت پاک
روایات بسیاری، بر این نکته تأکید میکنند که کودکان بر فطرت پاک توحیدی آفریده شدهاند و این پدران و مادران هستند که میتوانند، فطرت را شکوفا سازند و آنان را به سر منزل رستگاری و سعادت برسانند و یا فطرت آنان تغییر داده و آنان را به شقاوت و بدبختی بکشانند. امام صادق (علیه السلام) میفرماید:«ما مِن مَولُودٍ یُولَدُ إلّا عَلَی الفِطرَة فَأبَواهُ اللَذَّانِ یُهَوِّدانِهِ وَ یُنَصِرّانِهِ وَ یُمَجِّسانِهِ»؛
هر نوزادی بر فطرت خداشناسی و توحید متولد میشود و این پدر مادر او هستند که وی را یهودی، مسیحی و یا مجوسی میگردانند. (15)
زراره میگوید: از امام صادق (علیه السلام) دربارهی معنای «فطرت» در آیهی شریفه:
(فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا)؛ (16) فطرت الاهی که مردم بر آن آفریده شدهاند، پرسیدم؛ امام (علیه السلام) در پاسخ فرمود: منظور این است که خداوند متعال، مردم را بر سرشت خداشناسی آفریده است. (17)
اگر زمینهها و روشها به درستی به کار گرفته شود، نوزاد همراه با رشد جسمی و ظاهری، اندک اندک، با فطرت خدادادی خود به سوی کمال و زیبایی قدم مینهد و سعادت خویش، پدر ، مادر و جامعه را تأمین میکند.
اما اگر این فطرت پاک از مسیر خود منحرف گردد، اندک زمانی بیش نمیگذرد که بازگشت به راه درست، سخت و دشوار میشود، آن گاه پدر ومادر، متوجه اشتباهات گذشتهی خویش میشوند؛ ولی، ممکن است، بسیار دیر شود و فرصتها از دست بروند.
مهمترین دوران تربیت: از تولد تا هفت سالی
هفت سال نخست زندگی، شیرینترین دوران بازی کودکان است؛ نوزاد در اوان تولد، هنوز دنیای جدید را نمیشناسد و لحظات تجربه، حسّ و شناخت اطراف را میگذراند؛ سپس تا دو سالگی دوران حسّی - حرکتی را سپری میکند؛ در این زمان کودک از تمرکز طولانی گریزان است و به دنبال تنوع طلبی و آزادی است و این روحیه سبب میشود تا هر چه سریعتر، اطراف خویش را بشناسد.اگرچه هفت سال نخست، دوران امیری، آقایی و بازی کودک است، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ زیرا، شکل گیری شخصیت کودک در این دوران رخ میدهد.
گزل روان شناس مشهور میگوید:
«کودک در 5 و 6 سالگی، نسخهی کوکی از جوانی است که بعدها خواهد شد».
به نظر آلپورت روان شناس معروف: در حدود چهار ماهگی رشد و تقویت یادگیری نوزاد به حدی رسیده است که میتواند صفات و عادتهایی را بیاموزد؛ در این زمان ارتباطش با محیط بیشتر میشود.
بنابراین، این دوران مهمترین دوران تربیت کودک است و باید به این دوره توجهی ویژه کرد و لحظه لحظهی آن را قدر دانست و با دقت به تربیت پرداخت.
هر چه زمان میگذرد، اندک اندک شخصیت کودک شکل میگیرد و آثار خود را نشان میدهد. هر چه سن کودک کمتر باشد، آنچه در اطراف او میگذرد، در ذهن و روح او پابرجاتر و استوارتر و ماندگارتر میگردد.
دوره هفت سالهی نخست، مهمترین و سرنوشت سازترین دوران زندگی هر انسانی است. اما اکنون چند نمونه و نشانه را تبیین میکنیم تا روشن شود که کودکان در این دوره زندگی، آمادگی کامل دارند تا تربیت شوند و آنچه را به آنان داده میشود، دریافت دارند.
1. اهل بیت (علیهم السلام) برای دوره هفت سال نخست، برنامه و دستورات آموزش دینی ارائه کرده اند که نشان میدهد، کودکان در این دوره تربیت پذیرند و باید به آن اهمیت داد و لحظه لحظهی آن را غنیمت شمرد و از همهی امکانات استفاده کرد تا تربیت مناسبی صورت گیرد.
2. در این دوره کودکان چگونه راه رفتن، نشستن، حرکت، سخن گفتن، ابراز احساسات، لهجه و آهنگ سخن گفتن را میآموزند و همه این موارد را آن گونه انجام میدهند که اطرافیان، به آنان میآموزند.
3. اسلام از همان لحظات نخست تولد، برای تربیت و زمینه سازی سعادت شخص، برنامهای زیبا ارائه کرده است، تا آن جا که از پدر و مادر میخواهد تا لحظات خلوت و زناشویی را در حضور نوزاد انجام ندهند که این عمل سبب گمراهی و آلودگی کودک در آینده میشود.
4. امروزه پزشکان تأکید میکنند که در اولین لحظات تولد، کودک را به روی سینه مادر قرار دهید، تا آرامش یابد و این کار در آیندهی شخصیتی وی تأثیری شگرف دارد و برای اعتماد به نفس وی بسیار مؤثر است.
5. هر کسی که با کودکان زیر هفت سال ارتباط داشته باشد و در گفتار و رفتار آنان دقت کند، به راحتی در مییابد که رفتارهای اطراف و چگونگی تربیت، تأثیر بسیاری در آنان دارد، تا آن جا که تا پایان این دوران شخصیت کودک کامل و تمام میگردد.
مراحل تربیت از نظر اهل بیت (علیهم السلام)
در سخنان پیشوایان دین که بهترین برنامهی تربیتی را برای بشر به ارمغان آوردهاند و زیباترین زندگی را برای آنان ترسیم کردهاند، مراحل تربیت به سه دورهی مهم تقسیم میشوند.پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این مراحل را به سه دورهی هفت ساله تقسیم میکند و می فرماید:
«الوَلَدُ سیّدٌ سَبعَ سَنینَ و عبدٌ سَبعَ سنینَ و وزیرٌ سَبعَ سَنینَ»؛
فرزند تا هفت سال سید و آقا است و هفت سال دوم دوران فرمانبرداری و هفت سال سوم دورهی وزیری و کمک فرزند است. (18)
امام صادق (علیه السلام) نیز همین تقسیم بندی را به عبارت دیگری بیان میفرمایند:
«الغُلامُ یَلعَبُ سَبعَ سِنینَ وَ یَتَعَلَّمُ الکِتابَ سَبعَ سِنینَ وَ یَتَعلَّمُ الحَلالَ وَ الحَرامَ سَبعَ سِنینَ»؛
فرزند تا هفت سال به بازی بپردازد و هفت سال به فراگیری خواندن و نوشتن و هفت سال را به آموزش و یادگیری حلال و حرام سپری کند. (19)
یک پرسش مهم
گفته شد، مهمترین دوران تربیت پذیری کودک، هفت سال نخست زندگی است؛ اکنون این پرسش مهم مطرح میشود که معنای روایات چیست که میگویند: هفت سال نخست دوران بازی، آقایی و امیری کودک است؟پاسخ این پرسش را با دقت بیشتری بخوانید تا به اهمیت فراوان تربیت در هفت سال نخست زندگی پی ببرید.
عاقلانه نیست و هیچ کس نمیپذیرد که معنای احادیث این باشد که باید کودک را رها کرد تا هر کاری میخواهد بکند و هر عادت زشت و ناپسندی را فرا گیرد؛ زیرا، این برداشت، منطقی نیست. اهل بیت عصمت (علیهم السلام) میفرمایند: سرشت و خوی کودکان، در این دوره، با آزادی و بازی و تنوع طلبی آمیخته شده است؛ بنابراین، نباید هیچ گونه تحمیل، انقیاد سازی و فشاری نسبت به آنان صورت گیرد؛ بلکه، آموزشها و تربیتها باید به روش بازی به آنان منتقل شود.
به عبارت دیگر، با روش بازی، همراهی با کودک، تشویق و زنده نگهداشتن حسّ تنوع طلبی کودک باید بهترین و زیباترین مفاهیم تربیتی و اخلاقی را با روش ساده و قابل فهم کودک در ذهن کودک جای داد.
اگرچه کودک در ابتدا به عنوان تقلید و یا بدون فهم کامل بیاموزد و بر زبان خود جاری نماید و یا آنچه که میشنود، درک نکند، با تکرار مفاهیم، از مرحلهی ظاهر عبور کرده، به باطن و معنای آنها میرسد و در عمق جانش اثر میکند و بهشت آینده خود را تصویر میکند.
پینوشتها:
1. جمعه / 2.
2. مصباح المنیر، ص 254، مجمع البحرین، ج 2، ص 776، لسان العرب، ج 3، ص 192.
3. تفسیر التبیان، ج 3، ص 39.
4. شمس / 9 و 10.
5. نهج البلاغة، ص 337 وصیت امام علی (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام)، وسائل الشیعة، ج 21، ص 478.
6. مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج 4، ص 306.
7. ر.ک: سرچشمه تربیت، محمّد علی قاسمی.
8. فرقان / 44.
9. الگوهای تربیت اجتماعی، محمّد علی کریمی نیا، ص 43.
10. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 165.
11. صحیفهی سجادیه، دعای 27.
12. الکافی، ج 6، ص 48، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 483.
13. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 378، مکارم الاخلاق، ج 2، ص 302.
14. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 164، جامع الاخبار، فصل 62، ص 285.
15. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 49، وسائل الشیعة، ج 15، ص 125.
16. روم / 30.
17. عمدة المطالب فی التعلیق علی المکاسب، ج 1، ص 187.
18 و 19. وسائل الشیعة ج 15، ص 194، مکارم الاخلاق، ص 15.
قاسمی، محمد علی، (1393) دوران طلایی تربیت، قم: نشر نورالزهرا (س)، چاپ پنجم