حُنَين بن اسحاق عِبادي، ابوزيد (2)

نقش حُنَین در فن پزشکی (الصناعة الطیّبة) عبارت است از ترجمه‏ی دقیق متون پزشکی و فلسفی یونانی به سریانی و عربی، که به‏ همت خود او و اعضای مکتب او صورت پذیرفته، و نیز تألیف کتب ساده و فشرده‏ی پزشکی.
چهارشنبه، 2 دی 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حُنَين بن اسحاق عِبادي، ابوزيد (2)
 حُنَین مترجم

 

نویسنده: Albert Z. Iskandar
مترجم: کامران فانی



 
نقش حُنَین در فن پزشکی (الصناعة الطیّبة) عبارت است از ترجمه‏ی دقیق متون پزشکی و فلسفی یونانی به سریانی و عربی، که به‏ همت خود او و اعضای مکتب او صورت پذیرفته، و نیز تألیف کتب ساده و فشرده‏ی پزشکی. (1) در‏ اینجا ما فعالیتهای او را به عنوان مترجم آثار جالینوس بررسی می‏کنیم و نیز می‏کوشیم مطالعه‏ای اتتقادی از مقبولترین کتب او، المسائل فی‏الطلب، بدست دهیم.
نقش حُنَین و تک تک اعضای مکتب ترجمه‏ی او به عنوان واسطه‏ی میان جالینوس، از یک سو، و پزشکان سریانی و عربی زبان، از سوی دیگر، به تفصیل در رسالة حُنَین بن‏اسحق الی علی بن یحیی فی ذکر ما ترجم من کتب جالینوس بعلمه و بعض مالم یرتجم (نامه‏ی حُنَین بن اسحاق به علی بن یحیی درباره‏ی کتابهای جالینوس که تا آنجا که وی - یعنی حُنَین - می‏داند، ترجمه شده و برخی کتابهائی که‏ هنوز ترجمه نشده است) آمده است. (2) مایرهوف شرحی ارزشمند بر‏ این رساله نوشته است. (3)
حُنَین در جوانی و میانسالی ترجمه‏هایش را به دست خود می‏نوشت؛ ولی بعدها دو تن از کاتبانش، اَحوَل و اَزرَق، استنساخ ترجمه‏های وی را بر عهده گرفتند. (4) ازرق خط درشت کوفی داشت و بر روی کاغذهای ضخیم به قطع بزرگ می‏نوشت و میان سطرها فاصله‏ی بسیار می‏گذاشت؛ بسیاری از ‏این نسخه‏ها تا زمان ابن ابی اصیبعه (و. 649/668) موجود بوده است، (5) و وی نقل می‏کند که حُنَین هموزن ترجمه‏هایش طلا می‏گرفته است. (6)
حُنَین چهل و هشت ساله بود که نخستین مُسوَدّه‏ی رساله را به پایان برد، و حدود هشت سال بعد نکاتی تازه بر متن رساله افزود. (7) اضافاتی که جابه‏جا پس از مرگ حُنَین در متن رساله وارد شده ظاهراً به دست ابوالحسن علی بن یحیی منجم (و. 276/ 267-268)، که رساله خطاب به وی نوشته شده بود، انجام گرفته و وی می‏خواسته آخرین اطلاعات را در آن گرد آورد. (8) رساله‏ی حُنَین سرشار از اطلاعات جذاب و گیرا درباره‏ی دوران زندگی او و برخی از اسلافش است و‏ این حقیقت که تألیف ‏این رساله - به گفته‏ی خود او - پس از نابودی کتابخانه‏اش انجام گرفته آگاهی کامل و سرسپردگی و‏ ایمان وی را به کارش نشان می‏دهد. او به سهولت جزئیات را به خاطر می‏آورد: محتوا و غرض هر یک از کتابهای جالینوس، نام افرادی که برخی از‏ این کتابها خطاب به آنها نوشته شده، تعداد فصول و مقالات هر کتاب، سن و تجربیات خود او وقتی که ‏این کتابها را ترجمه می‏کرد (و یا ترجمه‏های پیشین را تصحیح و تهذیب می‏نمود)، مترجمان پیشین (با ارزیابی منصفانه‏ای از کار آنها) ، نام سفارش‏دهندگان ترجمه‏های سریانی و عربی، نقش هر یک از اعضای مکتب ترجمه‏ی وی، و گزارشی از نسخه‏های یونانی آثار جالینوس که متن کامل یا بخشی از آنها باقی مانده و آثاری که از میان رفته است. (9)
حوزه‏ی متأخر پزشکی اسکندریه (قرن ششم و هفتم میلادی) در مطالعه‏ی کتابهای جالینوس ترتیبی را رعایت می‏کرد که با ترتیب خود جالینوس در کتاب فی مراتب قراءة کُتُبه بکلی متفاوت بود. (10) حُنَین در رساله‏ی خود به‏ این انحراف اشاره می‏کند و آن را مورد بحث قرار می‏دهد و درباره‏ی تغییرات لفظی، که مدرسان طب حوزه‏ی متأخر اسکندریه در متون جالینوس وارد کرده بودند، به ملاحظات انتقادی آموزنده‏ای می‏پردازد. البته جای شگفتی نیست که گاهی به لغزش خطا و نسیان در می‏افتد. فی‏المثل وی ذکری از کتاب فی الحیلة لِحفظ الصحة (روش حفظ تندرستی) جالینوس - در جای درست خود - نمی‏کند. (11) بنا بر نسخ خطی و کتابشناسیهای عربی،‏ این کتاب آخرین کتاب از مجموعه‏ای بود به نام جوامع و شروح الستة العشر الکتب لجالینوس التی یقرأها فیا لاسکندریه (تلخیصها و تفسیرهای شانزده کتاب جالینوس که در اسکندریه می‏خوانند) .‏ این شانزده کتاب به ترتیبی ثابت دنبال هم می‏آمدند. (12) بعلاوه، حُنَین پس از معرفی کتاب فی حیلة البُرء (چاره‏ی بهبود) ، که آن را به غلط آخرین کتاب سته عشر فرا می‏نماید، چنین نتیجه‏گیری می‏کند که «نسخه‏های یونانی ‏این کتاب کم است، چون از کتابهائی نیست که در مدارس اسکندریه خوانده می‏شوند ». (13) ولی چند سطر پایین‏تر خلاف ‏این گفته را می‏گوید: «‏ این است آن کتابهائی که در مدرسه‏های پزشکی اسکندریه می‏خوانند. آنان به همین ترتیبی که من یاد کردم‏ این کتابها را قرائت می‏کنند. هر روز جمع می‏شوند و به خواندن و فهمیدن یک کتاب می‏پردازند، چنان که امروزه اصحاب نصارای ما در آموزشگاههائی که معروف به «اسکول» هستند هر روز برای خواندن کتابی از کتابهای متقدمان و یا سایر کتب اجتماع می‏کنند.» (14) به‏ هر تقدیر فهرست حُنَین از آثار جالینوس کامل نیست، و به همین دلیل است که می‏بینیم رازی برای رفع ‏این کمبود کتاب فی استدراک مابقی من کتب جالینوس مِمَالم یذکره حُنَین و لا جالینوس فی فهرسته را تألیف می‏کند. (15)
در رسالة حُنَین 129 کتاب از جالینوس آمده است، که از آن میان حُنَین حدود نود کتاب را از یونانی به سریانی و چهل کتاب را به عربی ترجمه کرده است. برخی از‏ این کتابها چند بار جهت استفاده‏ی پزشکان مسیحی به سریانی ترجمه شده بود، و بعدها نیز بسیاری از آنها برای پزشکان مسلمان، مجموعه‏داران کتاب، و حامیان ثروتمند به عربی ترجمه شد. (16) شیوه‏ی پژوهش حُنَین و روش ترجمه‏ی او، حتی با مقیاسهای امروزی، نمونه است. دو ترجمه‏ی نخست او از یونانی به سریانی بود که برای جبرائیل بن بختیشوع (214/207-208) کرد. (17)
نخستین ترجمه‏ی او، فی اصناف الحمَّیات (در اقسام تبها) ، وقتی که ‏هنوز به ‏هفده سالگی نرسیده بود، به اتمام رسید. (18) حُنَین از ‏این ترجمه‏ی خود راضی نبود - البته علت نارضایتی او کیفیت ترجمه‏اش نبود؛ علت آن بود که وی بعدها در متن یونانی افتادگیهایی کشف کرد. سرانجام با بدست آوردن نسخه‏های مضبوطتر توانست‏ این افتادگیها را پر کند و نسخه‏ی قابل اعتمادی برای یکی از پسرانش استنساخ نماید. (19) دومین ترجمه از سلسله‏ی دراز ترجمه‏های حُنَین، فی القُوی الطبیعیة (20) است، که وقتی هفده ساله بود آن را به انجام رساند.‏ این بار هم، متن یونانی که وی به سریانی درآورده بود، افتادگی داشت؛ و ناگزیر بعدها، پیش از آنکه آن را به عربی ترجمه کند، نسخه‏ی یونانی را دو مرتبه تصحیح کرد؛ و ‏این هشداری است به خوانندگان احتمالی ترجمه‏ی سریانی حُنَین که سه تحریر آن، همه از خود حُنَین ،‏اینک در دست است. (21)‏ این یکی از مراحل تکامل فن ترجمه‏ی حُنَین و احتمالاً مکتب ترجمه‏ی او است که نخست نسخه‏ی یونانی را تصحیح و تکمیل می‏کردند و نسخه‏ای مضبوط فراهم می‏آوردند و آنگاه دست به ترجمه می‏زدند. (22)‏ این روش محققانه ظاهراً در زمان حُنَین، و پیش از او، در آثاری که می‏شناسیم سابقه نداشته است.
آنانی که عمل «تهذیب و تصحیح» (ویرایش) متون را بر عهده می‏گرفتند خود مترجمان قابلی بودند که به زبانهای یونانی و سریانی و عربی تسلط داشتند. (23) حُنَین روش تهذیب را خود چنین توضیح می‏دهد: گاه کافی بود که اصلاحاتی وارد شود تا ترجمه‏ی قبلی بهبود یابد؛ ولی گاهی ترجمه‏ی مجدد از متن یونانی سهلتر از تصحیح می‏نمود. حُنَین آنجا که از ترجمه‏ی سِرجِس رأس عینی (سرگیوس اهل رساینا Resaina، و. 539 میلادی) از کتاب روش درمان (فی حیلة البُرء) جالینوس که ترجمه‏ی شش مقاله‏ی اول آن (کتاب اول) به پای ترجمه‏ی هشت مقاله‏ی بعدی نمی‏رسید، انتقاد می‏کند، (24) اطلاعات گیرائی درباره‏ی ‏این دو روش بدیل بدست می‏دهد:
این کتاب را سرجس به سریانی ترجمه کرده بود. ترجمه‏ی شش مقاله‏ی اول در وقتی صورت گرفته بود که او در ترجمه ضعیف بود ولی هشت مقاله‏ی دیگر را هنگامی ‏ترجمه کرد که مهارت کافی در ترجمه ‏یافته بود؛ بدین جهت است که ترجمه‏ی ‏این هشت مقاله بهتر از ترجمه‏ی شش مقاله‏ی اول می‏باشد. سَلمَوَیه (25) از من درخواست کرد که ‏این قسمت را برای او اصلاح کنم؛ و چنین می‏پنداشت که اصلاح آسان‏تر از ترجمه است. بدین منظور قسمتی از مقاله‏ی هفتم را با من مقابله کرد: در حالی که نسخه‏ی سریانی در دست او و نسخه‏ی یونانی در دست من بود، او متن سریانی را بر من قرائت می‏کرد؛ و هرگاه نکته‏ای از آن با متن یونانی مخالف بود، من او را آگاه می‏کردم و او آن را اصلاح می‏نمود، و بدان اندازه اصلاح کرد که دیگر کار بر او سخت آمد و برای او اشکار گشت که از نو ترجمه کردن آسان‏تر و درست‏تر و پیوستگی در آن استوارتر است. لذا از من خواست که آن مقالات را ترجمه کنم و من آنها را از آخر ترجمه کردم. در آن وقت ما در رَقّه بودیم، در زمان غزوات مأمون. او آن مقالات را به ذکریابن عبدالله معروف به طَیفوری داد (26) آنگاه که عزم مدینة السلام (= بغداد) داشت تا در آنجا به خط دیگر نوشته شود. در کشتی‏ای که در آن ذکریا بود حریقی درگرفت و کتاب سوخت و نسخه‏ای از آن باقی نماند. پس از چندسال من کتاب را از اول برای بختیشوع بن جبرائیل ترجمه کردم. (27) از هشت مقاله‏ی آخر نسخه‏هائی به‏ یونانی نزد من بود. با آنها مقابله کردم و نسخه‏ای صحیح آماده ساختم و آن را تا حد امکان به غایت استقصا و بلاغت ترجمه کردم. از شش مقاله‏ی اول فقط بر یک نسخه از آن دسترسی پیدا کردم؛ و چون آن نسخه غلط بسیار داشت، تصحیح آن مقالات آن چنان که باید برای من میسر نگردید. پس از آن نسخه‏ای دیگر یافتم و با آن امر مقابله و اصلاح تا حد امکان انجام گردید و کنار گذاشته شد تا با نسخه‏ی سومی، اگر یافت شود، مقابله گردد. نسخه های یونانی ‏این کتاب کم است چون‏ این کتاب از کتابهائی نیست که در مدارس اسکندریه خوانده می‏شود. ‏این کتاب را از روی نسخ یونانی که من ترجمه کردم حُبَیش بن حسن برای محمدبن موسی ترجمه کرد و سپس از من خواست که در هشت مقاله‏ی اخیر تصفح بعمل آورم و غلاطی را که می‏یابم تصحیح کنم. من خواست او را اجابت و کتاب را اصلاح کردم. (28)
چند مثال زیر میزان دلمشغولی حُنَین به ترجمه‏ی آثار جالینوس را نشان می‏دهد: کتاب فینَکس (پیناکس = فهرست) را برای داود مُتَطبب به سریانی و برای محمدبن موسی به عربی ترجمه کرد، (29) فی ترتیب قراءة کتبه را برای احمدبن موسی به عربی درآورد، ولی آن را به سریانی ترجمه نکرد؛ (30) فی الفرق را، وقتی که بیست ساله بود، به سریانی برگرداند، و دوباره (به خواهش حبیش) در چهل سالگی آن را ترجمه کرد، و چند سال بعد، آن را برای محمدبن موسی به عربی برگرداند. (31)
فی الصناعة الطبیة را در سی سالگی به سریانی برای داود، و بعدها به عربی برای محمدبن موسی ترجمه کرد؛ (32) فی النبض الی طوثرن (Theuthras) و الی اَغلوقُن (Glaucon) فی تشریح العظام را برای یوحنا بن ماسویه به سریانی و برای محمدبن موسی به عربی ترجمه کرد؛ (33) فی تشریح العظام را برای یوحنا بن ماسویه به سریانی و برای محمدبن موسی به عربی ترجمه کرد؛ (34) فی تشریح العضل، و فی تشریح العصب را برای یوحنا به ماسویه به سریانی درآورد، ولی به عربی ترجمه نکرد؛ (35) فی تشریح العروق را باری یوحنا بن ماسویه به سریانی و برای محمدبن موسی به عربی ترجمه کرد، (36) و فی الاسطُقسات علی رأی بقراط را برای بختیشوع بن جبرائیل به سریانی و برای ابوالحسن علی بن یحیی منجم به عربی برگرداند. (37)
حُنَین ترجمه‏های سریانی یوسف خوری و ثیوفیل رُهاوی را ضعیف و غیرقابل اعتماد توصیف می‏کند. (38) خوری پنج مقاله از فی الادویة المُفردة و ثیوفیل فی الحیلة لحفظ الصحة را ترجمه کرده بودند. (39) وی همچنین از ترجمه‏ی سریانی فی‏الاخلاق از منصوربن اَثاناس صابی نام می‏برد و آن را نمی‏پسندد. (40) از ابراهیم بن صَلت، (41) مترجم از یونانی و سریانی به عربی، و از سه ترجمه‏ی او یاد می‏کند: فی الاورام (ورمها) ، به عربی برای احمدبن موسی؛ (42) کتاب جالینوس الذی اختصرفیه کتابه فی حیلة البرء به سریانی؛ (43) و فی صفات لِصَبی یَصرع (در صفات کودک مصروع) به سریانی و عربی؛ (44) ثابت بن قره حرانی (221-228 / 215-280) (45) معاصر جوانتر حُنَین، فی الکیموس، و کتاب فیما یعتقدُهُ رأیاً (درباره‏ی اعتقادات جالینوس) را به عربی ترجمه کرد. (46) به گمان حُنَین، یحیی بن بِطریق، (47) معاصر او، احتمالاً کتاب فی التِریاق الی فیسُن (Pison) را به عربی ترجمه کرده است. (48)‏ای وب رُهاوی (اهل الرُّها یا اِدِسا) (49) ملقب به اَبَرش (خال خال) حدود سی کتاب از یونانی به سریانی ترجمه کرده بود که حُنَین کیفیت ترجمه‏ی آنها را ضعیف می‏دانست و ناگزیر ترجمه‏های ‏ایوب را از آثار کالبدشناسی جالینوس تصحیح و یا ترجمه‏ی مجدد کرد، که از آن جمله‏اند: فی علاج التشریح، (50) فیما وقع من الاختلاف فی التشریح، (51) فی تشریح حیوان المَیِّت، (52) فی تشریح حیوان الحَی، (53) فی علم بقراط بالتشریح، (54) فی تشریح الرِّحِم، (55) و فی تشریح العَین، (56) در رساله از دو تن مترجمی‏که تاکنون ناشناخته مانده‏اند نیز نام برده می‏شود: شَملی، (57) که فی الکیموس را ترجمه کرده بود؛ و ابن شُهدی، اهل کَرخ بغداد، (58) که ترجمه‏های ضعیفی از فی الفرق، فی صناعة الطبیة، و فی النبض الی طوثرن به سریانی کرده است.

اسحاق بن حُنَین.

فرزند حُنَین و یکی از اعضای برجسته‏ی مکتب ترجمه‏ی حُنَین (و. 298/289) (59) بود، که از یونانی به سریانی و عربی ترجمه می‏کرد و همچنین ترجمه‏های همکارانش، بویژه ترجمه‏های از سریانی به عربی، را با متن یونانی مقابله و تصحیح می‏نمود. فی‏المثل، وی آخرین بخش ترجمه‏ی (از سریانی به عربی) عیسی بن یحیی را از کتاب فی نوادر تقدمة المعرفة (60) با مراجعه به متن یونانی (61) ویرایش کرد، و یا ترجمه‏ی عربی حبیش را از فی‏الریاضة بالکُرَة الصغیرة (ورزش با گوی کوچک) (که از روی ترجمه‏ی سریانی حُنَین به عربی برگردانده شده بود) با متن یونانی مطابقت داد. (62) البته ترجمه‏های اسحاق هم از انتقاد پدر در امان نبود. حُنَین ترجمه‏ی عربی اسحاق از کتاب فی عَدَد المَقاییس (در تعداد قیاسها) (63) را، که خود او نیز قبلاً از یونانی به سریانی برگردانده بود، تصحیح کرد. (64)
اسحاق به فلسفه بیش از پزشکی علاقه‏مند بود و‏ این نکته با توجه به بسیاری از آثار فلسفی که وی به عربی و سریانی ترجمه کرده است تأیید می‏شود؛ (65) از جمله: اَنَّ المحرک الاول لایتحرک؛ (66) و مقاله‏ی 12 تا 15 فی البرهان؛ (67) جالینوس، که بخشی از متن اصلی یونانی اثر اخیر در زمان حُنَین مفقود شده بود. (68) کتابهای جالینوس که اسحاق از یونانی به سریانی برای بختیشوع بن جبرائیل ترجمه کرده بود عبارتند از: فی ترتیب قراءة کتبه، و فی افکار اَرَسطراطُس فی مداواة الامراض. [69] اسحاق همچنین فی الحیلة لحفظ الصحة را برای علی بن یحیی به عربی ترجمه کرده بود. (70)
اسحاق پس از مرگ پدر کار خود را ادامه داد. حُنَین در اواخر عمر به ترجمه‏ی فی اجزاء الطب (71) به عربی، که پیش از آن به سریانی ترجمه کرده بود، مشغول بود، اما اجل به او مجال نداد که بیش از نیمی‏ از ترجمه‏ی عربی را به اتمام رساند. پس از مرگ او، اسحاق ‏این کتاب ناقص را تکمیل کرد (72) و نیز آلة الشَّم (به عربی) و فی الحاجة الی النَبض را ترجمه کرد. (73) گذشته از آنکه او به مترجمی ‏و ویراستاری شهرت دارد، تألیف فهرستی از کتب طبی و فلسفی و کتاب جالبی به نام تاریخ الاطباء را هم به او نسبت داده‏اند. (74)

حبیش بن حسن اعسم.

حبیش خواهرزاده‏ی حُنَین و پس از وی پرکارترین مترجم آثار پزشکی از سریانی به عربی بود. (75) در رساله‏ هیچ جا نام وی با ترجمه از یونانی همراه نیست.‏این را که حبیش از یونانی ترجمه نمی‏کرده است می‏توان از گزارش حُنَین درباره‏ی کتاب فی ان قُوَی النفس تابِعَة لِمزاج البدن استنباط کرد؛ (76)‏این کتاب را حُنَین برای سَلَمویه از یونانی به سریانی درآورد و حبیش از روی همین ترجمه آن را برای محمدبن موسی به عربی برگرداند. محمد، برای اطمینان از صحت ترجمه‏ی حبیش و تطبیق آن با اصل یونانی، نخست ترجمه‏ی حبیش را می‏خواند و آنگاه به ترجمه‏ی عربی اِصطِفان باسیل گوش فرا می‏داد که مستقیماً از روی نسخه‏ی یونانی که در دست داشت نقل می‏کرد؛ سپس اصلاحات اصطفان را در ترجمه‏ی حبیش وارد می‏کرد. (77) حبیش حدود سی و پنج اثر پزشکی را از سریانی به عربی ترجمه کرد. بعلاوه، برای یوحنا بن ماسویه سه کتاب جالینوس را که به عربی ترجمه شده بود به سریانی برگرداند: فی حرکةالصدر والرِئه (78) (از روی ترجمه‏ی عربی اصطفان باسیل)، فی الصوت، (79) و فی الاخلاق (80) (هر دو از ترجمه‏ی عربی حُنَین) . حُنَین خود می‏گوید که وی هیچ یک از‏ این سه کتاب را به سریانی برنگردانده بود. (81)
این سؤال معمولاً مطرح شده است که مترجم عربی فی علاج التشریح جالینوس کیست؟ ‏ایوب رُهاوی ‏این کتاب را که در پانزده مقاله (فصل) است برای جبرائیل بن بختیشوع به سریانی ترجمه کرد و حُنَین‏ این متن سریانی را برای یوحنا بن ماسویه اصلاح نمود، ولی ذکری از‏ این که خود وی یا همکارانش آن را به عربی ترجمه کرده‏اند نمی‏کند. (82)
اما ابن ندیم می‏نویسد: «من یکی از ترجمه‏های عربی حبیش را بررسی کردم» (83) و اضافه می‏کند که: «از خوشبختیهای حُنَین‏این بود که ‏هرچه حبیش بن حسن و عیسی بن یحیی و دیگران ترجمه کردند به حُنَین نسبت داده شد. اگر به فهرستی که حُنَین از کتابهای جالینوس برای علی بن یحیی ترتیب داده (یعنی رساله) نظر افکنیم، معلوم خواهد شد که ترجمه‏های حُنَین بیشتر به سریانی بوده و ترجمه‏های عربی دیگران را نیز اصلاح یا مرور می‏کرده است. (84) مایرهوف نتیجه‏گیری برگشترسر را نقل می‏کند که از سبک و نحو متن عربی فی علاج التشریح می‏توان دریافت که مترجم آن حبیش بوده است. (85) آنگاه از وی تصحیحات متعددی که در متن تماماً به وسیله حُنَین صورت گرفته، خود ‏این نتیجه را می‏گیرد که حبیش در اواخر عمر حُنَین و با همکاری نزدیک وی ‏این ترجمه را به انجام رسانده است. (86) شاید‏ اینکه نام حُنَین در سه نسخه‏ی خطی‏ این کتاب به عنوان مترجم آمده است. نتیجه‏ی خطای کاتبان باشد. (87) احتمالاً شهرت حُنَین نام حبیش را تحت‏الشعاع خود قرار داده بود، بویژه آنکه نام‏ این دو به سهولت تصحیف می‏شود. (88)
در نسخه‏های خطی فی علاج التشریح گاه اضافاتی در متن جالینوس وارد شده که با «قال حُنَین» (حُنَین گوید) آغاز می‏شود. (89) و از آن می‏توان با اطمینان نتیجه گرفت که حُنَین دست کم متن عربی را خوانده است و بر آن حاشیه‏هائی نوشته که بعداً وارد متن گردیده است. (90) کاتبان نسخ‏ این «حواشی» را گاه ‏همچنان حفظ کرده‏اند، (91) و یا در برخی از موارد نخست آن را در خود متن نوشته و سپس پاک کرده‏اند. (92)
قطعه‏ای که ذیلاً از وصف جالینوس درباره‏ی چشم (مقاله‏ی دهم) نقل می‏شود، مربوط به وضع اصطلاح نارسائی است که در نسخه‏ی یونانی فی علاج التشریح آمده است. حُنَین در حاشیه‏ای که بر‏ این قطعه نوشته به اصطلاح مبهمی ‏اشاره می‏کند که وی در دو جا علامت مخصوص بر روی متن عربی نشان کرده بوده است:
(متن جالینوس): و اما در مورد بیان من درباره‏ی «سطح» ی (یعنی بافتی) که اطراف بخش خلفی مایع جَلیدیه (الرطوبة الشبیهة بالجَلید من خَلِفها) را فرا گرفته، مطلب همان است که در پیش گفتم. البته‏ این «سطح» تمامی ‏جلیدیه را نمی‏پوشاند و برخلاف طبقه‏ی بافته‏ی عنکبوت مانند (الطبقة الشبیهة بنسیج العنکبوت) [بافت عنکبوتی پشت] مردمک - که ذکرش گذشت - نرم و هموار نیست. «سطح» [بافت] زجاجیه (الرطوبه الشبیهة بالزُّجاج) در هیچ سوصاف نیست: نه در سوئی که مقابل مایع جلیدیه قرار گرفته، و نه در سوئی که با مایع زجاجیه تماس دارد. (93)
حُنَین گوید: در‏ اینجا باید گفته‏ی جالینوس را درباره‏ی [کلمه‏ی] «سطح» نه به معنی مصطلح هندسه‏دانان (المهندسون) - که طول و عرض دارد، ولی فاقد عمق است - بلکه به معنی مصطلح عوام که معمولاً بخش مرئی چیزی را «سطح» آن می‏نامند، بگیریم. چرا که «سطح» به اصطلاح هندسه‏دانان نمی‏تواند دو سو داشته باشد؛ حال آنکه، به اصطلاح عوام، می‏توان برای آن دو سو تصور کرد، که‏ هر دو بخشی از جسم باشند. چنانکه می‏بینید، وقتی که جالینوس، در جائی از متن [در نسخه] که با همین علامتی که‏ اینجا گذارده‏ام نشان کرده‏ام، اصطلاح کمی‏ دقیقتری را به کار می‏برد، به جای سطح «جسم» می‏گوید. (94)

عیسی بن یحیی.

یکی دیگر از دستیاران حُنَین، عیسی بن یحیی (95) بود که در برگرداندن متون سریانی به عربی تخصص داشت. از اشارات خود حُنَین در رساله می‏توان استنباط کرد که وی یونانی نمی‏دانسته است. فی‏المثل درباره‏ی کتاب فی الفَصد (96) می‏نویسد: «مقاله‏ی دوم آن را برای عیسی به سریانی ترجمه کردم و عیسی آن را به عربی ترجمه کرد» (97) و یا آنجا که از کتاب فی الادویة المقابلة للادواء (98) (داروهائی که با دردها برابرند، antidotes) یاد می‏کند، می‏گوید: «تا ‏این زمان‏ این کتاب ترجمه نشده بود و نسخه‏ی یونانی آن در میان کتابهای من موجود بود. سپس یوحنا بن بختیشوع آن را به سریانی ترجمه کرد و در آن از من یاری گرفت و عیسی بن یحیی آن را از روی آن ترجمه برای احمدبن موسی به عربی برگرداند ». (99) ترجمه‏های پزشکی و فلسفی عیسی بن یحیی عبارتند از: فی اختلاف الاعضاء المتشابهة الاجزاء، (100) فی العروق الضَّوارب هل یجری فیها الدَّم بالطبع ام لا (درباره‏ی سرخرگها، آیا خون در آنها طبعاً جریان دارد یا نه؟) ، (101) فی قُوی الاَدویة المُسهلة، (102) فی نوادر تقدمة المعرفة، فی الذُبول (ضعف روزافزون، دق marasmus)، (103) فی الاَدویة المُقابلة للاَدواء، فی التریاق الی بَمفولیانُس (Pamphilianus) ، (104) تفسیر کتاب عَهد بقراط (سوگندنامه) ، (105) الاخلاط [لبقراط] ، (106) فی ان الطبیب الفاضل فیلسوف، (107) فیما یعتقده رایاً، فی البرهان (بخشی از آن) ، فی ان الاخیار قد ینتفعون بأعدائهم، (108) و ان المحرک الاول لا یتحرک.
عیسی دو کتاب دیگر جالینوس - فی المَّرة السوداء (black bile) (109) و فی تدبیر المُلَطَف (پرهیز غذایی) (110) - را نیز از روی تلخیص سریانی حُنَین به عربی ترجمه کرد و در ترجمه‏ی عربی تفسیر کتاب تقدمة المعرفة جالینوس (111) با حُنَین همکاری نمود، بدین تفصیل که متن بقراط را حُنَین و تفسیر جالینوس را عیسی ترجمه می‏کرد. (112)
کتاب فیما یعتقده رأیاً، که به گفته‏ی رازی (113) آخرین نوشته‏ی جالینوس است، دو ترجمه‏ی سریانی و دو ترجمه‏ی عربی دارد. یکی از‏ای ن ترجمه‏های عربی از عیسی است که نخست اسحاق و آنگاه خود حُنَین آن را اصلاح کردند. حُنَین می‏نویسد: «‏این کتاب را ‏ایوب [رُهاوی] به سریانی ترجمه کرده و من آن را به سریانی برای فرزندم اسحاق ترجمه کردم؛ ثابت بن قره آن را به عربی برای محمد بن موسی ترجمه کرد، عیسی بن یحیی آن را به عربی برگرداند، اسحاق آن را با اصل مقابله کرد، و من آن را برای عبدالله بن اسحاق اصلاح کردم.» (114)
اصطفان بن باسیل (اصطفن بَسیل). بررسی خود را درباره‏ی حُنَین و مکتب ترجمه‏ی وی با ذکر اصطفان بن باسیل، (115) مترجم الادویة المُفردة دیسقوریدس از یونانی به عربی، که حُنَین آن را اصلاح کرد، به پایان می‏بریم. (116) اصطفان مترجم و یراستار بود و بر زبانهای یونانی و سریانی و عربی تسلط داشت. برخی از ترجمه‏هائی که از یونانی به عربی کرده است عبارتند از: حرکات الصدروالرئة، (117) علل التنفّس، (118) الحاجة الی التنفّس. (119) اصطفان همچنین مقاله‏ی سوم فی الفصد را از روی متنی که سرجس از یونانی به سریانی برگردانده بود به عربی ترجمه کرد. (120) وی فی المرة السوداء را هم، که‏ ایوب رُهاوی برای بختیشوع بن جبرائیل به سریانی ترجمه کرده بود، برای محمد بن موسی به عربی برگرداند؛ فی الذبول را هم اصطفان به عربی ترجمه کرد و بخشهائی از ‏این ترجمه را حُنَین اصلاح نمود. (121)

حُنَین پزشک

از موارد حسادتهای حرفه‏ای که نقل کرده‏اند، یکی موردی است که در آن طیفوری، (122) و یا به احتمال بیشتر بختیشوع بن جبرائیل، (123) علیه حُنَین دست به توطئه‏چینی زد. به گفته‏ی ابن ابی اصیبعه، حُنَین رساله‏ای داشت تحت عنوان فیما اَصابَهُ من المحن و الشدائد من الذین ناصَبوه العداوة من اشرار اطباء زمانِه المشهورین (در رنجها و سختیهائی که از دست دشمنانش، پزشکان مشهور ولی شرور زمانه‏اش، بر سر او آمده است) ، (124) که در آن از خویشانش، و از اکثر پزشکان مسیحی که برایشان کتاب ترجمه کرده و به آنها فن پزشکی آموخته بود، شکایت می‏کند. وقتی که سخت بیمار می‏شدند، برای تشخیص و مداوا و پرهیز به او روی می‏کردند. هرگاه که حُنَین بر سر بیماری می‏رفت، ‏این پزشکان حرفه‏ای بر او طعنه می‏زدند و به تمسخرش می‏گرفتند، تا آنجا که فکر خودکشی به سرش زد. دشمنانش استدلال می‏کردند که درست است که وی کتابهای پزشکی ترجمه کرده و صله‏ی بسیار گرفته است، ولی پزشک نیست - همانگونه که آهنگری را که شمشیرهای بُرّان از کوره بیرون می‏آورد شمشیر زن نمی‏خوانند. (125)
از میان تألیفات پزشکی او، در‏ اینجا ما کتاب المسائل فی الطب (126) را انتخاب کرده‏ایم و با استفاده از ‏این کتاب می‏کوشیم پایگاه او را در مقام پزشک و مؤلف و تأثیر او را بر آموزش پزشکی ارزیابی کنیم.
المسائل فی الطب با عنوان المدخل فی الطب نیز مشهور است. (127) برخی از نسخ خطی عنوان درازتر مسائل حُنَین بن اسحاق فی الطب للمتعلمین مع زیاداةِ حبیش تلمیذه را دارند. (128) در وسط متن نسخه‏ی کتابخانه‏ی بادلیئن (شماره‏ی 403) کاتبی حاشیه زده است که: «از ‏اینجا تا پایان کتاب اضافات حبیش اعسم شاگرد حُنَین بن اسحاق است».(129)
اضافات حبیش با فصلی درباره‏ی «اوقات امراض» شروع می‏شود، که به ترتیب از چهار مرحله - «ابتدا»، «تَزَیُّد»، «منتهی» و «انحطاط» - می‏گذرد.
همکاری حُنَین و حبیش در تألیف ‏این کتاب بر ابن ابی صادق نیشابوری (و. حدود 460/ 447) ، (130) مؤلف کتاب شرح مسائل حُنَین بن اسحق، نیز شناخته بود. (131)‏این کتاب تا اواخر قرن هفتم هجری در سوریه متن درسی پزشکی بود. در نسخه‏ی شماره‏ی 98 کتابخانه‏ی بادلین «اجازه»‏ای آمده است که موفق‏الدین یعقوب بن غنائم سامری (و. 681 / 661)، (132) پزشک و مدرّس مشهور به دست خود نوشته و مهر کرده است، بدین مضمون: «‏این بخش (مقاله‏ی اول) از شرح کبیر مسائل حُنَین نوشته‏ی پزشک فیلسوف دانشمند نامبردار (حکیم فاضل و بارع) ابن ابی صادق را یکی از دانشجویان، امین‏الدوله‏ی تادرُس، فرزند شیخ نصربن ملیح، بر من قرائت کرد. غرض از‏ این قرائت کاویدن مشکلات و احاطه بر فهم مطالب و حصول یقین بود. نوشته‏ی یعقوب سامری متطبب». (133)
مقدمه‏ی نیشابوری شهرت و مقبولیت کتاب المسائل فی الطب را تأیید می‏کند و غرض از تألیف آن را روشن می‏سازد:
سید ابوالقاسم عبدالرحمان بن علی بن صادق نیشابوری می‏گوید: دانایان فن پزشکی همسخند که دانشجویان‏ این علم باید کار خود را با خواندن کتاب حُنَین بن اسحاق، المسائل، آغاز کنند. وی‏ این کتاب را همچون مقدمه‏ای بر پزشکی برای دانشجویان نوشت. پس آنچه را که مبهم و تاریک می‏دانست به کناری نهاد و کتاب را به صورت پرسش و پاسخ نگاشت تا هر پرسشی از میان برخیزد... (134) من می‏گویم: قصد حُنَین در ‏این کتاب گردآوری شرحها و تلخیصهای پزشکی بوده است تا بدان وسیله قواعد و اصول کلی‏ این رشته را به دست دهد.‏ این کتاب مدخلی بس مفید برای مبتدیانی است که باید با ‏این (اصول و قواعد) آشنا شوند تا فهم مطالب مشکلتر و مبهمتر، که بعداً به میان می‏آید، برای آنان سهل گردد. حُنَین مواد ‏این کتاب را نخست بر روی صفحاتی چرکنویس می‏کرد (سموده) و در طول عمر خود توفیق آن را یافت که برخی از آنها را پاکنویس کند (به بیاض آورد). بعداً حبیش بن حسن اعسم، شاگرد و خواهرزاده‏ی حُنَین، اوراق باقیمانده را مرتب نمود و اضافات خود را بر یادداشتهائی که حُنَین برای کتاب نوشته بود برافزود. از ‏این روی، عنوان کتاب را «مسائل حُنَین با افزوده‏های حبیش اعسم» خوانده‏اند. حُنَین خود بدان عنوان «مسائل پزشکی» داده بود، زیرا که ‏این کتاب در واقع گزارشی از پرسشهای پزشکی است. (135)
و در آن صرفاً به تمایز میان «النص» (مستخرجی از متن) و «التفسیر» اکتفا شده است.
ابوالحسن علی بن رضوان مصری (و. 453/440)، (137) از معاصران نیشابوری، در تألیف خود، کتاب النافع کیفیة تعلیم صناعة الطب، بر کتاب حُنَین خرده می‏گیرد و آن را تقبیح می‏کند. ولی، با ‏این همه، نظر او درباره‏ی غرض از تألیف‏ این کتاب در زمان خود، همان نظر نیشابوری است، (138) و می‏گوید که حُنَین خود آن را المدخل الی صناعة الطب نامید، و البته از کتاب حُنَین نقل قول هم می‏کند. (139)
کتاب المسائل فی الطب در قالب پرسش و پاسخهای کوتاه تألیف شده است، پرسشهائی که اکثراً از مطالعه‏ی کتاب الصناعة الطبیة جالینوس برخاسته، و پاسخهای ساده و سرراستی که از مجموعه‏ی ستة عشر جالینوس گرفته شده است.‏ این کتاب، چنانکه گفتیم، مقدمه‏ای بود بر «صناعت طب» - یعنی کل دستگاه پزشکی جالینوس و از جمله شروح متأخر، و نه، چنانکه غالباً گمان می‏کنند، صرفاً مقدمه‏ای بر کتاب الصناعة الطبیة جالینوس. (140) کتاب‏ اینگونه آغاز می‏شود:
پزشکی بر چند بخش است؟ بر دو بخش.‏ این دو بخش کدامند؟ نظر و عمل. و نظر بر چند بخش است؟ سه بخش.‏ این سه بخش کدامند؟ مطالعه‏ی امور طبیعی، که از دگرگونی آنها علم به بیماری دریافته می‏شود؛ مطالعه‏ی اسباب (علل بیماری)؛ و مطالعه‏ی علایم. امور طبیعی چند است؟ هفت و آنها کدامند؟ ارکان، امزجه، اخلاط، اعضا، قوا، افعال و ارواح. ارکان چندتا است؟ چهارتا و آنها کدامند؟ آتش، هوا، آب و خاک. طبع (قوه‏ی) آتش چیست؟ گرم و خشک. طبع هوا چیست؟ گرم و مرطوب. طبع آب چیست؟ سرد و مرطوب. طبع خاک چیست؟ سرد و خشک. امزجه (مزاجها) بر چند گونه‏اند؟ نه گونه و آنها کدامند؟ هشت مزاج غیر معتدل و یکی معتدل؛ و از هشت مزاج غیرمعتدل، چهار مزاج ساده‏اند: گرم، سرد، مرطوب، خشک؛ و چهار مزاج مرکبند: گرم - خشک، گرم - مرطوب، سرد - خشک، سرد - مرطوب. اخلاط چند تا است؟ چهارتا؛ کدامند؟ خون (دم) ، بلغم، صفرا و سودا. طبع خون چیست؟ گرم و مرطوب. طبع صفرا چیست؟ گرم و خشک. طبع سودا چیست؟ سرد و خشک. طبع بلغم چیست؟ سرد و مرطوب. (141)
در برخی از نسخ المسائل فی الطب، سؤالات کلاً حذف شده و موضوعات صرفاً به صورت «تَشجیر» درآمده‏اند و آن را مسائل حُنَین بن اسحق علی طریق التقسیم و التشجیر نامیده‏اند. (142)
کتاب المسائل فی الطب، احتمالاً به علت شهرتی که حُنَین و حبیش به عنوان مترجمان آثار جالینوس کسب کرده بودند، تقریباً به نام جالینوس معروف شد. فی المثل در یکی از نسخ (نسخه‏ی کتابخانه‏ی موزه‏ی بریتانیا، ارندل، شماره‏ی 10) (143) عنوان گمراه‏کننده‏ی زیر در آغاز کتاب آمده است: ‏ایساغوجی لجالینوس ترجمه‏ی حُنَین بن اسحق یُمتحن به المتعلمون (مقدمه‏ی جالینوس، ترجمه‏ی حُنَین بن اسحاق برای امتحان دانشجویان). ‏این نسخه با «قال جالینوس» آغاز می‏شود و پرسشها و پاسخها در چند سطر آغاز کتاب نیز با همین لفظ «قال» ادامه پیدا می‏کنند؛ آنگاه حذف می‏شود و فقط گاهی تا پایان متن کتاب در جلوی برخی از پاسخها به چشم می‏خورد. ولی به ‏هر تقدیر ‏این نسخه‏ همان متن کتاب المسائل فی الطب است. (144)
در المسائل فی الطب، حُنَین پزشکی را به دو بخش پزشکی نظری و عملی تقسیم می‏کند، (145) و تعریفی کلاسیک از سه گونه حالتی که بدن به خود می‏گیرد - حالت تندرسی (صحت)، بیماری (مرض) و خنثی - بدست می‏دهد. تندرستی حالتی است که اعمال بدن طبیعی هستند؛ بیماری حالتی است که‏ این افعال خارج طبیعی (خلاف طبیعت یا غیرطبیعی) هستند؛ و خنثی بودن حالت نه تندرستی و نه بیماری است، یا حالتی است که در آن بدن نه تندرست مطلق است و نه بیمار مطلق. سه نمونه از‏ این حالت اخیر را ذکر می‏کند؛ نقص عضو مانند کوری و لنگی؛ تندرستی شکننده‏ی سالمندان و دوره‏ی نقاهت، که بدن هنوز یکسره از حالت بیماری رهایی نیافته است. هر یک از آن سه حالت با بدن و با اسباب و علایمی ‏که دلالت بر احوال بدن می‏کنند مربوط می‏شوند. اسباب دو گونه‏اند: طبیعی و خارج طبیعی، که در رابطه با بیماری و تندرستی مطرح می‏شوند. اسباب طبیعی فعالانه تندرستی را به بدن بیمار باز می‏گردانند و در بقای حالت تندرستی مردم می‏کوشند، حال آنکه اسباب غیرطبیعی یا خود بیماریزا هستند و بیماری به بار می‏آورند و در بقای آن می‏کوشند و یا موجب به بار آوردن و ادامه‏ی حالت خنثای نه بیماری و نه تندرستی به شمار می‏آیند. (146)
شش گونه از اسباب عمومی، که بین بیماری و تندرستی مشترکند، به نام «الاسباب الضروریة (یا سِتّه‏ی ضروریه)» (خوانده می‏شوند: هوائی که بدن را احاطه کرده (الهواء المحیط بالبدن) ، خوردنیها و نوشیدنیها (ما یأکل و یشرب) ، خواب و بیداری (النوم و الیَقظة)، گشادگی و بستگی (الاستفراغ و الاحتِقان)، (147) جنبش و آرامش (الحرکة و السکون)، و رویدادهای نفسانی (الاَحداث النَفسانیة). (148)‏این شش سبب از آن روی ضروری خوانده شده‏اند که ضرورتاً به‏ یکی از دو طریق زیر بر سلامتی تأثیر می‏گذارند: هرگاه کم و کیف و زمان و ترتیب آنها درست باشد، حالت تندرستی را باز می‏گردانند و حفظ می‏کنند؛ اگر در کم و کیف و زمان و ترتیب آنها اخلال شود، بیماری می‏زایند و بهبودی را به تأخیر می‏اندازند. (149)
منشأ اسباب سته‏ی ضروریه.‏ این شش سبب ضروری در سه نسخه‏ی عربی کتابهای جوامع اسکندرانیین (یا سته‏ی عشر جالینوس) (150) در کتابخانه‏ی موزه‏ی بریتانیا، شماره‏ی 23407، آمده است؛ (151) و آن سه نسخه عبارتند از: فی الفرق، فی الصناعة الطبیة، و الی اغلوقن فی العلاج. (152) رساله‏ی الی اغلوقن را خود حُنَین به عربی ترجمه کرد. (153)‏این سه کتاب از مجموعه‏ی ستة عشر، در واقع مأخذ حُنَین در بر شمردن شش سبب ضروری بود، و وی در المسائل فی الطب بروشنی در‏ این باره سخن گفته است. آنچه می‏خوانید ترجمه‏ی برگزیده‏هائی است از نسخه‏ی خطی شماره‏ی 23407:
الستة العشر [جوامع اسکندرانیین] (= شانزده کتاب از مجموعه‏ی فشرده‏ی اسکندریه): کتاب جالینوس درباره‏ی فرقه‏ها، آراسیس. (154) شرح فصل سوم، اسبابی که بدن را تغییر می‏دهند:
برخی ضرورتاً بدن را دگرگون می‏کنند و آنها شش‏اند: اول، هوائی که بدن را فرا گرفته است؛ دوم، جنبش و آرامش؛ سوم، خوردنی و نوشیدنی؛ چهارم، خواب و بیداری؛ پنجم، گشادگی و بستگی [استفراغ و احتقان] ؛ (155) و ششم، اعراض و احدای نفسانی، چون واماندگی و دلشوره و ترس و شادی و خشم.
برخی (اسباب) دیگر نیز باعث تغییر احوال بدن می‏گردند، ولی نه بضرورت، همچون شمشیر و تیر و سنگ و آتش. (156)

الستة العشر:

کتاب کوتاه جالینوس درباره‏ی «فن طبابت»، تلخیص و تفسیر. (157)
اسبابی که احوال بدن را دگرگون می‏کنند: برخی بضرورت بدن را تغییر می‏دهند، که شش جنسند؛ و برخی به ضرورت تغییر نمی‏دهند، همچون جانوران مضر، سنگها، شیشه‏ها، و جز آن.
شش سبب ضروری بدین قرارند: هوائی که بدن را فرا گرفته است؛ جنسی دیگر [ شامل ] آن چیزهایی که می‏خوریم و می‏آشامیم؛ جنس دیگر، خواب و بیداری؛ جنس دیگر، حرکت و سکون تمامی‏ بدن یا برخی از اندامهای آن؛ گشادگی و ماندگی (استفراغ و اِحتِباس)؛ و جنس دیگر، احوال نفسانی، از جمله شادی و غم و واماندگی و رشک و ترس.‏ این شش جنس، اگر کم و کیف آنها در حالت تعادل بدرستی حفظ شود، سلامتی را دوام می‏بخشند؛ و اگر در کم و کیف نامتعادل گردند و به افراط و تفریط میل کنند، بیماری می‏زایند. برای حفظ تندرستی شخصی که مزاج و ترکیب بدنش درست است،‏ این شش جنس را باید در حال اعتدال نگاه داشت؛ غرض من تعادل هوائی که بدن را فراگرفته، اعتدال خوردنی و نوشیدنی، اعتدال احوال نفسانی، اعتدال خواب و بیداری، اعتدال جنبش و آرامش، اعتدال گشادگی و بستگی است. (158)

الستة العشر:

نخستین مقاله‏ی کتاب جالینوس به گلوکن. (159) سببهای ضروری عبارتند از: هوائی که بدن را فرا گرفته است، خوردنی و آشامیدنی که وارد بدن می‏شود، وضع خواب و بیداری، جنبش و آرامش، و‏ این که بدن گشاده و بسته است، و احوال نفسانی. (160)
منشأ اصطلاح غیر طبیعی. جای شگفتی است که آن شش سبب ضروری (اسباب سته‏ی ضروریه) ، با آنکه فعالیتهای عادی - یا طبیعی - روزمره را تشکیل می‏دهند، امور غیرطبیعی خوانده شده‏اند. اصطلاح nonnatural (= ناطبیعی، غیرطبیعی) از دوره‏ی رنسانس تا اوایل قرن نوزدهم در اروپا همواره به کار می‏رفت. (161) در‏ اینجا می‏کوشیم نشان دهیم که چگونه به جای اصطلاح با معنی «اسباب ضروری» تعبیر نارسای «امور غیرطبیعی» نشست.
اصطلاح «غیرطبیعی» در متن یونانی و ترجمه‏ی لاتینی کتاب درباره‏ی نبض، نامه به تئوثراس، اثر جالینوس، در بخش «علتهای تغییر نبض» آمده است؛ (162) در ترجمه‏ی عربی آن، فی النبض ألی طوثرون و در بخش «الاسباب التی تُغَیَّر النبض»، حُنَین ‏این اصطلاح را به «لیسَ بِطبیعیِ» ترجمه کرده است. (163) از سوی دیگر، جالینوس شش فقره‏ای را که بدن را به ضرورت تغییر می‏دهند در کتاب الصناعة الطبیة خود ذکر کرده است. (164)‏این شش فقره را احتمالاً مدرّسان قرن ششم و هفتم اسکندریه و یا پیشینیان گمنام آنها به صورت «شش سبب ضروری» بسط و گسترش دادند و حُنَین در کتاب خود، المسائل فی الطب، ‏این همه را از آنها برگرفت.
اصطلاح «لیس بطبیعی» را حبیش نیز در اضافات خود بر المسائل فی الطب، آنجا که از رئوس مطالب پزشکی نظری سخن می‏گوید، آورده است. «الاسباب الستة الضروریة» حُنَین با «الامورالتی لیست بطبیعی» حبیش اندک تفاوتی دارد. در گزارش حبیش به جای «احتقان» (دفع و تخلیه، گشادگی) «استحمام» آمده و ازدواج (یا جماع) قبل از رویدادها (احوال نفسانی) ذکر شده است و در واقع ‏این حالت اخیر صرفاً به عنوان یک فقره‏ی متحمل اضافی آمده است:
برخی از پزشکان نظریه‏ی پزشکی را به گونه‏ی زیر تقسیم می‏کنند: می‏گویند پزشکی تقسیم می‏شود به دانش طبیعی (الامور الطبیعیة)، غیرطبیعی (الامورالتی لیست بطبیعی) و خارج طبیعی (الامورُ الخارج عن الامر الطبیعی). آنان، علاوه بر آن هفت امر طبیعی که قبلاً از آن سخن گفتیم، چهار امر مهم و متداوم دیگر را نیز افزوده‏اند: سن، رنگ، بشره، و تفاوت میان جنس زن و مرد. امور غیرطبیعی چندتا است؟ شش تا. کدامند؟ نخست، هوای فراگیر؛ دوم جنبش و آرامش؛ سوم استحمام؛ چهارم، خوردنی و آشامیدنی؛ پنجم، خواب و بیداری؛ و ششم، زناشویی (نکاح). برخی، بر ‏این شش امر، احوال نفسانی را نیز افزوده‏اند. (165)
در حاشیه‏ی برخی از نسخ خطی المسائل فی الطب، «استحمام و نکاح» وسیله‏ی گشادگی بدن (تخلیه و استفراغ) خوانده شده (166) و بدین گونه «امور غیرطبیعی» حبیش به‏ همان «سته‏ی ضروریه‏ی» متداول محدود گردیده است. بحث درباره‏ی اسباب ششگانه‏ی ضروری در بسیاری از آثار عربی نویسندگان پس از حُنَین جای مهمی ‏اشغال کرده، (167) و حتی رسالات مفرد درباره‏ی آن نوشته‏اند. (168)
تعریف ابن هُبَل بغدادی (و. 610/592) از‏ این شش سبب ضروری به ویژه قابل توجه است: «و لنبدأ اولاً بالاسباب العامة التی لیست بطبیعی و لاخارج عن الطبع، بل مشترکة للصحة و المرض و الحالة المتوسطة، و هی الستة الضروریة» (نخست از سببهای [علتهای] کلی آغاز می‏کنیم که نه طبیعی هستند و نه خارج طبیعی، بلکه در تندرستی و بیماری و حالت میان آن دو مشترکند - و ‏اینها همان شش [سبب] ضروری هستند). (169)
البته عبارت «لیست بطبیعی» (طبیعی نیست) را می‏توان در جای خود به «غیر طبیعی / ناطبیعی (nonnatural)» ترجمه کرد؛ ولی عبارت «لیست بطبیعی و لاخارج عن الطبع» را به صورتی که در‏ اینجا به کار رفته باید « نه طبیعی و نه ضد طبیعی (contranatural) » ترجمه نمود؛ و بنابراین اصطلاح nonnatural - به صورتی که در کتابهای عربی به کار می‏رود - در واقع صورت خلاصه شده‏ی «نه طبیعی و نه خارج طبیعی» است. ‏این سه اصطلاح طبیعی، خارج یا ضد طبیعی، و غیر طبیعی از تعاریف سنتی راجع به تندرستی و بیماری و خنثایی گرفته شده‏اند که در آن تندرستی را «حالتی از بدن که در آن افعال بدن طبیعی‏اند» و بیماری را «حالتی از بدن که در آن افعال بدن ضد طبیعی‏اند» و خنثی بودن را «حالت نه تندرستی و نه بیماری» تعریف کرده اند. اصطلاح nonnatural در زبان‏های اروپایی، برخلاف اصطلاح «الاسباب الضروریة» عربی، نه معنی محصّلی دارد و نه فصاحت لغوی، و از ‏این روی در مجموعه‏ی اصطلاحات پزشکی قرون وسطایی اروپا نیز تداول عام نداشت. به ‏هر تقدیر، ‏این پژوهش را باید در مآخذ یونانی و لاتینی دنبال کرد و در صحت فرض ما، که منشأ اصطلاح nonnatural در متون عربی است، تحقیق بیشتر نمود.
حُنَین البته بدون مطالعه‏ی دقیق تک تک آثار جالینوس و آموختن قسمت اعظم‏ این مجموعه - که در آثار تألیفی او نیز منعکس است - از عهده‏ی ترجمه‏ی درست و دقیق ‏این آثار برنمی‏آمد. ‏این که وی حتی از تفصیل جزئیات کم اهمیت نیز آگاه بود، از گزارشی که بر هفده مقاله‏ی کتاب فی ترکیب الادویة جالینوس نوشته (170) آشکار است. وی ‏این کتاب را در دوره‏ی خلافت متوکل برای یوحنا بن ماسویه از یونانی به سریانی ترجمه کرد و بعداً حبیش آن را برای محمدبن موسی به عربی برگرداند. (171) هفت مقاله‏ی نخست ‏این کتاب عنوان فی ترکیب الادویه علی الجُمَل و الاجناس (در ترکیب داروها برحسب نمونه‏ها و جنسها) داشت، که به طور خلاصه آن را قاطاجانس می‏خواندند. (172) عنوان ده مقاله‏ی بعد فی ترکیب الادویه بحسب مواد الآلمه (در ترکیب داروها بر حسب جاهای دردناک) و یا المَیامِر (173) خوانده می‏شد. تذکار حُنَین که ‏هفت مقاله‏ی قاطاجانس قبل از ده مقاله‏ی المیامر می‏آید مستقیماً از گفته‏ی خود جالینوس برگرفته شده است. (174) ولی می‏بینیم که در طبع یونانی و لاتینی ‏این کتاب، به تصحیح ک. گ. کون، بخش «میامر» (175) قبل از بخش «قاطاجانس» (176) آمده است، و البته در طبعهای آینده ‏این ترتیب نادرست باید تصحیح شود.
حُنَین نیز، همچون بسیاری از مؤلفان دیگر، بر دانش پزشکی نکته‏ی تازه‏ای نیفزود. ولی توفیق او را در تألیف چکیده‏های ساده از آثار پیشینیان، بویژه برای استفاده‏ی دانشجویان، نباید از یاد برد. کار مهم او ترجمه بود و ترجمه‏های متون پزشکی یونانی را در اختیار پزشکان عربی زبان گذارد و راه را برای آموزش پزشکی هموار کرد. و سرانجام با ‏این ترجمه‏ها آثاری برجای ماندند که در غیر ‏این صورت چه بسا یکسره از میان رفته بودند. (177)

کتابشناسی

یکم. کارهای اصلی.

تألیفات حُنَین بدین قرارند:
1- فی الاغذیه، نسخه‏ی خطی در کتابخانه‏ی خدابخش در پَنته بنکیپور، شماره‏ی 2، برگهای 1 تا 109 (Catalogus of the Arabic and Persian Manuscripts in the Oriental public Library at Bankipore، ویراسته‏ی مولوی عظیم الدین احمد و ا. دنیسن راس، چهارم [ کلکته، 1901 ] ، 5-7؛ تصحیح متن عربی و ترجمه‏ی آلمانی آن را ر. دِگِن در دست تهیه دارد).
2. کتاب العشر مقالات فی العین المنسوب لحنین بن اسحاق ... (The book of the Ten Treatises on the Eye Ascribed to Hunain ibn Ishag. A. D. … 877-809، از م. مایرهوف [قاهره، 1928] .
3. فی اوجاع المعده = فی معرفة اوجاع المعده و علاجها، نسخه‏ی خطی در ‏ایاصوفیه‏ی استانبول، شماره‏ی 3555، برگهای 149 ب – 156 آ (بروکلمان، یکم، 225، شماره‏ی 3) ؛ کتابخانه‏ی اسکوریال، نسخه‏ی شماره‏ی 852، سوم، برگهای 41 آ – 68 آ (Les manuscrits arabes de l’Escurial…، از پ. ژ. رنو، دوم، 2 [پاریس، 1941] ، 59-60)؛ نسخه‏ی خطی دانشگاه کلیفارنیا، لوس انجلس، شماره‏ی 98، یکم، ص 1-47.
4. فی الدغدغه (درباره‏ی غلغلک) ، در نسخه‏ی خطی‏ ایاصوفیه‏ی استانبول، شماره‏ی 3725، برگهای 68 آ – 72 ب («Arabische Ubersetzungen griechischer Arzte in Stambuler Bibliotheken»، از هـ. ریتر و ر. والتسر، در SPAW، بخش فلسفه - تاریخ، 26 [1934]، 827)؛ نسخه‏ی خطی در کتابخانه‏ی مجلس شورای ملی، شماره‏ی 1551 (فهرست کتابخانه‏ی مجلس شورای ملی، به کوشش عبدالحسین حائری، جلد چهارم [ تهران، 1956] ، 252-254).
5. فی حفظ الاسنان و استصلاحها (در بهداشت دندانها و درست کردن آنها)= قول فی حفظ الاسنان و اللثة و استصلاحها، نسخه‏ی خطی در کتابخانه‏ی ظاهریه، دمشق، شماره‏ی 4516 («مصادر جدید عن تاریخ الطب عندالعرب»، از ص. المُنَجّد، در مجله‏ی معهدالمخطوطات العربیه، 5، شماره‏ی 2 [1959] ، 294، شماره‏ی 300) ؛ کتابخانه‏ی بادلیئن، آکسفرد، نسخه‏ی هانت، شماره‏ی 461، برگهای 52 ب - 63 آ (Ein weitere Handschrift von Hunain ibn Ishaqs Schrift uber die Zahnheikunde Bibliotheca Bodleianae codicum ;243-236 ‘[1976] 26 ‘ AIUON manuscritorum orientalium، از ج. یوری، یکم [ آکسفرد، 1787]، 140، شماره‏ی 598) .
6. جوامع اربعه عشر مقالة من کتاب جالینوس فی حیله البرء (تلخیص و شرح چهارده مقاله از جالینوس در روش درمان)، نسخه‏ی خطی در کتابخانه‏ی چستربیتی، دابلین، شماره‏ی 4001، دوم، برگهای 9 ب -14 (A Chester Beatty Library. A Handlist of the Arabic Manuscripts، از ا. ج. آربری، پنجم [دابلین، 1962 ]، 1).
7. جوامع معانی الخمس المقالات الاولی من کتاب جالینوس فی قوة الادویة المفردة منسوقة علی طریق المسأله و الجواب، نسخه‏ی خطی در کتابخانه‏ی نور عثمانیه، استانبول، شماره‏ی 3555، برگهای -1 217 آ (اثر یاد شده‏ی ریتر و والتسر، 828).
8. کتاب الکرمه (درباره‏ی شراب انگور) = قول حُنَین بن اسحاق فیماذکره جالینوس فی الجزء الرابع من المقالة الثانیه من کتابه فی قواء الادویه و الاغذیه علی طریق المسأله و الجواب، نسخه‏ی خطی در ‏ایاصوفیه‏ی استانبول، شماره‏ی 3703، برگهای 155 آ - 202 (اثر یاد شده‏ی ریتر و والتسر، 828).
9. فی اللبن (درباره‏ی شیر) = فی معرفة قوة اللبن، کتابخانه‏ی آصفیه‏ی حیدرآباد، نسخه‏ی شماره‏ی 360 (فهرست کتب عربی و فارسی و اردو مخزون در کتابخانه‏ی آصفیه‏ی سرکار عالی، به کوشش عباس کنتوری، جلد دوم [حیدرآباد، 1914-1915]، طب یونانی، 936).
10. رساله حُنَین بن اسحاق الی علی بن یحیی ... (یادداشت شماره‏ی 2).
11. کتاب المسائل فی العین («Le livre des questions sur l’oeil de Hunain ibn Ishag»، از پ. اسبات و م. مایرهوف، در MPIE، 36 [1938]).
12. المسائل فی الطب = مسائل حُنَین بن اسحاق فی الطب للمتعلمین مع زیادات حُبَیش تلمیذه = المدخل فی الطب = المدخل الی صناعة الطب، نسخه‏های خطی در کتابخانه‏ی احمدیه‏ی تونس، شماره‏ی 5437 (« مصادر جدیدة ... » ، از ص . المنجد) ؛ کتابخانه‏ی بادلیئن، نسخه‏ی مارش 403، برگهای 1 آ – 62 آ (اثر یاد شده‏ی یوری، یکم، 140، شماره‏ی 595) ؛ نسخه‏ی مارش 16، دوم، برگهای 56 ب – 174 ب (Bibliothecae Bodleianae…، از ا. نیکل و ا. ب. پیوزی، دوم، 1، 1821-1835، 170-171، شماره‏ی 195) ؛ کتابخانه‏ی موزه‏ی بریتانیا، نسخه‏ی شماره‏ی 5725، برگهای 2 آ-100 ب، با آغاز و پایانی ناقص (A Descriptive List of the Arabic Manuscriptive Acquired by the Trustee of the British Museum، از ا. الیس و ا. ادوردز [ لندن، 1912 ] ، 45) ؛ دارالکتب المصریه، نسخه‏ی طلعت، شماره‏ی 511 (اثر یاد شده‏ی المنجّد، 294، شماره‏ی 303) ؛ کتابخانه‏ی اسکوریال، نسخه‏ی شماره‏ی 853، یکم، برگهای 1 ب- 64 آ (اثر یاد شده‏ی رنو، 60-61) ؛ کتابخانه‏ی پژوهشی گوتا، نسخه‏ی شماره‏ی 2023، یکم، برگهای 1-55؛ نسخه‏ی 2028، برگهای 1-79؛ نسخه‏ی 2036، سوم، برگهای 186 آ به بعد، ناقص (Die arabischen Handschriften der herzoglichen Bibliotheh zu Gotha، از پرچ، چهارم [ گوتا، 1883 ] ، 54-55، 73) ؛ کتابخانه‏ی غرویّه، نجف، عراق، نسخه‏ی شماره‏ی 19 (« فهرست الخزانه الغرویه بالنجف فی مشهد امیر المؤمنین الامام علی بن ابی طالب علیه السلام » ، از حسین علی محفوظ، در مجلة معهد المخطوطات العربیه، 5، شماره‏ی 1 [1959]، 25)؛ کتابسرای مانیسا، استانبول، نسخه‏ی شماره‏ی 1779، یکم، برگهای 1 ب – 54 آ («Medicinalia Arabica. Studien uber arabische medizinische Handschriften in tukischen und syrischen Bibliotheken» ، از آ. دیتریش، در AAWG، بخش فلسفه – تاریخ، دوره‏ی سوم، شماره‏ی 66 [1966]، 39) ؛ سرای احمد، سوم، استانبول، نسخه‏ی شماره‏ی 2131، یکم، برگهای 1 ب -178 ب – (همان، 41-42)؛ کتابخانه‏ی مارونیه، حلب، نسخه‏ی شماره‏ی 568 (Les manuscrits medicaux et pharmaceutiques dans les biblitheques publiques d’Alep) ، از س. کاتای [ حلب،1976]، 355، 358) ؛ دانشگاه لیدز، نسخه‏ی عربی شماره‏ی 265 («Catalogue of Oriental Manuscripts, the University of Leeds, Department of Semitic Languages and Literatures» ، از ج. مکدانلد، ششم [ 1962، نسخه‏ی ماشین شده ] ، 16).
13. مسائل حُنَین علی طریق التقسیم و التشجیر. نسخه‏هائی که‏ای ن عنوان در آنها آمده است در واقع همان نسخه‏های المسائل فی الطب هستند که سؤالات از آنها حذف شده اند و جوابها به صورت جدول و شجره النسب و از‏ای ن قبیل آمده اند؛ از جمله، نسخه‏ی‏ای اصوفیه، شماره‏ی 3324 (اثر یاد شده‏ی ریتر و والتسر، 827) ، یادداشت 142؛ کتابخانه‏ی موزه‏ی بریتانیا، نسخه‏ی شماره‏ی 5862، سوم، برگهای 67 ب – 88 آ (اثر یادشده‏ی الیس و ادوردز، 45) ؛ کتابخانه‏ی دولتی آلمان، برلین، نسخه‏ی شماره‏ی 6258=1885. Spr، برگهای 1-18 (Die Handschriften-Verzeichnisse der koniglichen Bibliothek zu Berlin…، از و. آلوارت، پنجم [ برلین، 1893 ] ، 515) .
14. فی تدبیر الناقه (درباره‏ی مداوای فردی که از بستر بیماری برخاسته است) = مقالة حُنَین بن اسحاق لابی جعفر محمدبن موسی جمع فیها ماقاله جالینوس فی تدبیر الناقه فی جمیع کتبه التی ذکر فیها هذاالباب = مجموع من اقوال جالینوس و بقراط فی تدبیر الناقه و ماشابهه من المهزولین، نسخه‏ی‏ای اصوفیه، شماره‏ی 3590، برگهای 137 ب – 163 ب (اثر یادشده‏ی ریتر و والتسر، 828) ؛ کتابخانه‏ی دانشگاه کمبریج، نسخه‏ی شماره‏ی1022 (A second Supplementary Handlist of the Mohammadan Manuscripts in the University and Colleges of Cambridge، از ا. ج. آربری [ کمبریج، 1952 ] ، 6، شماره‏ی 30) .

دوم. خواندنیهای فرعی.

آثار زیرین به ترتیب تاریخ چاپ فهرست شده اند: The History of physick…، از ج. فرند، دوم (لندن، 1726)، Histoire de la medecine arabe… ‘ 19-17، از ل. لوکلر، یکم (پاریس، 1876؛ تجدید چاپ، نیویورک 1971) ، 139-152؛ «Die aristotelische Lehre vom Licht bei Hunain ibn Ishag»، از ک. پروفروم. مایرهوف، در Der Islam، 2 (1911)، 117-128؛ « Die Augenanatomie Hunain b. Ishag»، از همو، در AGMN، 4(1911)، 163-190؛ و «Die Lehre vom Sehen bei Hunain b. Ishag»، از همو، همان، 6 (1913)، 21-33؛ مرآت الجنان، از الیافعی، دوم (حیدرآباد، 1918-1919)، 172؛ Arabian Medicine، از ا. ج. براون (کمبریج، 1921؛ تجدید چاپ، کیمبریج، 1962)، 24-26؛ « حُنَین بن اسحاق » ، از گ. گابریئلی، در Isis، 6 (1924)، 282-292؛ Arabian Medicine and Its Influence on the Middle Ages، از د. کمبل، یکم (لندن، 1926)، 61-63؛ Encyclopaedia of Islam، دوم (لیدن – لندن، 1927)، 336، نیز چاپ جدید، سوم (لیدن – لندن، 1971) ، 578-581؛ معجم المطبوعات العربیه، از ی. ا. سرکیس (قاهره، 1923)، 801-802؛ «Science and Medieine»، از م. مایرهوف، در The Legacy of Islam، ویراسته‏ی تامس آرنلد و آلفرد گیوم (آکسفرد، 1931) ، 316-320؛ کشف الضنون،از حاجی خلیفه، دوم (استانبول، 1943؛ تجدید چاپ، تهران، 1967)، 1668؛ وفیات الاعیان، از ابن خلکان، یکم (قاهره، 1948)، 528-529؛ Outline of Arabic Contributions to Medicine and the Allied Sciences، از آ. آ. خیرالله (بیروت، 1946) ، 48044؛ هدایت العارفین، از ا. البغدادی، یکم (استانبول، 1951)، 339-340؛ و A Medical History of Persian and the Eastern Caliphate… از الگود (کیمبریج، 1951) ، 104-113.
نیز الاعلام، خ. زرکلی، چاپ دوم، جلد دوم (قاهره، 1954) : 325؛ معجم المؤلفین، از ع. ر. کحاله، چهارم (دمشق، 1957) ، 87-88؛ « العشر المقاله فی العین » ، از م. طیّب، در Hmd، 2، شماره‏ی 8 (1958)، 1-9؛ « Bibliography on Medicine and Pharmacy in Medieval Islam. Mit einer Einfuhrung Arabismus in der Geschichte der Pharmazie von Rudolf Schmitz» ، از س. خ. حمارنه، در VIGP، 25 (1964)، 60-61؛ Index of Manuscripts on Medicine, Pharmacy, and Allied Sciences in the Zahiriyah Library ،از همو (دمشق، 1969)، 63-76، 227؛ و Catalogue of Arabic Manuscripts on Medicine and pharmacy at British Library، از همو (قاهره، 1975) ، 35-40)؛ Das Fortleben der Antik im Islam، از ف. روزنتال (زوریخ، 1965)، 20-23، 36-38؛ و The Classical Heritage in Islam، از همو، ترجمه به انگلیسی از آلمانی، به قلم ا. و ی . مارمورشتاین (برکلی – لوس انجلس، 1975) ، 7-8، 19-20؛ «Science»، از قنواتی، در The Cambridge History of Islam، دوم (کیمبریج، 1970)، 768-769؛ Bibliography of Mediaeval Arabic and Jewish Medicine and Allied Sciences An Annotated Bibliography of Islamic Science، از ر. ی ابید (لندن، 1971) ، 81؛ An Annotated Bibliography of Islamic Science ، از س. ح. نصر، یکم (تهران، 1975) ، 227-229؛ و «Hunain ibn Ishaq. Collection d’articles publiee a Poccasion du onzieme centenaire de sa mort » ، از همو، در Arabica، 21 شماره‏ی 3 (1975)، 229-330.

پی‌نوشت‌ها:

1.کتاب الفهرست، از ابن ندیم، ویراسته ی گ. فلوگل، یکم (لایپ تسیش، 1871)، 294-295 (از این پس، الفهرست)؛ کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء از ابن ابی اصیبعه، ویراسته ی آ. مولر، یکم (قاهره، 1882)، 184-200 ( از این پس، عیون الانباء)؛ تاریخ الحکماء، از ابن قفطی، ویراسته ی. لیپرت (لایپ تسیش 1903)، 171-177 (از این پس، قفطی)؛ Gescichte der arabischen Litteratur، از ک. بروکلمان، یکم (لیدن، 1943)، 224 (از این پس، بروکلمان)، و ذیل یکم (لندن، 1937)، 366 (از این پس، ذین بروکلمان)؛طبقات الاطباء و الحکماء، از ابن جلجل، ویراسته ی ف. سید (قاهره، 1955)، 72-68؛ Geschichte der arabischen Schrifttums, Medizin-Pharmazie-Zoologie- Tierheikurde bis ca 430H، از ف. سزگین، سوم (لیدن، 1970)، 247-256 (از این پس، سزگین)؛ Die Medizin in Islam، از م. اولمان، کتاب راهنمای مستشرقان، بخش 1، ذیل 6 (لیدن-کوئن، 1970)، 115-119 (از این پس، اولمان).
2.متن عربی این رساله را گ. برگشترسر ترجمه کرده و با عنوان« Hunian ibn Ishaq uber die sysrichen und arabischen Galen-ubersetzungen» انتشار داده است، در AKM، 17، شماره 2 (1925). تمام ارجاعات به همین متن عربی است، (از این پس، حنین). ]این رساله را دکتر مهدی محقق به فارسی ترجمه کرده است و ما نیز از روی ترجمه ی ایشان نقل کرده ایم. مهدی محقق، بیست گفتار در مباحث علمی و فلسفی و کلامی و فرق اسلامی (تهران، موسسه مطالعات اسلامی، 1355، ص 367-414.]
3.« Light on Hunain ibn Ishaq and His Period » از م. مایرهوف، در Isis، 8، شماره 4 (1926)، 685-724؛ مقاله ای آگاهی بخش به قلم لطفی م. سعید عبارت است از «A Biobibligraphical Study of Hunayn ibn Ishaq al-Ibadi Johabbiti us, 809-877 A.D» در BIHM ، 2، شماره ی 7 (1934)، 409-446.
4. حنین (15، سطرهای 17 تا 20) می نویسد که وی ترجمه ی سریانی فی اصناف الحمیات خود را برای پسرش استنساخ کرده، ولی نام پسرش را ذکر نمی کند. یاقوت حموی (و. 608) از ابوالعباس محمد بن حسن بن دینار احول یاد می کند و وی را فیلسوف و شاعر و نویسنده ای بزرگ می خواند و می نویسد: «کان وراقا یورق لحنین بن اسحاق المتطبب فی منقولاته لعلوم الاوائل» (وی کاتبی بود که ترجمه های حنین بن اسحاق پزشک از علوم قدما را استنساخ می کرد). ارشاد الاریب الی معرفه الادیب از یاقوت حموی، ویراسته ی د. مارگولیوت، چاپ دوم، جلد پنجم (لندن، 1931) 482، سطرهای 16-17، الفهرست، یکم، 79.
5. عیون الانباء، یکم، 197، سطرهای 12 تا 18؛ نیز یکم، 187، سطرهای 25-26.
6. همان، یکم، 187، سطرهای 8-9.
7. «An Attempted Reconstruction of the Late Alexandrian Medical Curriculum»، از آ. ز. اسکندر، در MH، 20، شماره 3، (1976)، 237، یادداشت 11 (از این پس، «دروس پزشکی اسکندرانی»). در اینجا تنها آثاری را ذکر می کنیم که در مقاله ی «دروس پزشکی اسکندرانی » به آن نپرداخته ایم. در این یادداشت ها عنوان لاتینی کتابها را نیز ذکر می کنیم.
8. الفهرست، یکم، 143؛ قفطی، 117، سطرهای 19-20؛ 129، سطر 1؛ 132، سطر 2؛ عیون الانباه، یکم، 205-206.
9. حنین، 1-2.
10. «دروس پزشکی اسکندرانی»، 237، یادداشت شماره ی 13.
11. همان، 239، یادداشت شماره ی 44.
12. درباره ی جوامع، همان، 237، یادداشتهای 15، 16؛ درباره ی ترتیب قرائت کتابها، همان، 237-239.
13. درباره ی حیله البرء، همان، 239، یادداشت 43؛ نقل قول از حنین، 18، سطرهای 14-15.
14. ضیط «اسکول» عربی از skole ی سریانی و *** یونانی است. La transmission de la philosophie grecque au monde arabe، از عبدالرحمن بدوی، بررسیهای فلسفه ی قرون وسطایی، شماره ی 56 (پاریس، 1968)، 15. نقل قول از حنین، 18، سطرهای 19 تا 22 است.
15. درباره ی رازی، بروکلمان، یکم، 267؛ دیل بروکلمان، یکم، 417؛ سزگین، سوم، 274-294؛ اولمان، 128-136. درباره ی کتاب فی استدراک...، الفهرست، 300، سطرهای 12-13؛ Epitre de Beruni contenant le reperrtoire des ouvrages de Muhammad b. Zakariyya ar-Razi، از پ. کراوس (پاریس، 1936)، 21، شماره ی 175؛ از ی. روسکا، در isis، 5 (1923)، 48، شماره ی 175.
16. حنین، 4، شماره ی 3؛ 6، شماره ی 5؛ 6ف شماره ی 6؛ 7، شماره ی 7؛ 9، شماره ی 11.
17. پزشک دربار خلیفه هارون الرشید (165-188)، امین (188-192)، و مامون (192-212). پسر بختیشوع بن جورجیس (و. 180/185). قفطی، 132؛ عیون الانباء، یکم، 127؛ سزگین، سوم، 226؛ اولمان، 109.
18. «دروس پزشکی اسکندرانی»، 239، یادداشت 23.
19. حنین، 15، سطرهای 16-21.
20. «دروس پزشکی اسکندرانی»، 238، یادداشت 23.
21. حنین، 11، سطرهای 2 تا 10.
22. برای مثال، گزارش حنین درباره ی فی الفرق (حنین، 4-5، شماره ی 3)، و نیز مقاله ی «حنین»، به قلم قنواتی، در همین کتاب.
23. عبدالرحمن بدوی در کتاب La transmission de la philosophie grecque... 15-34، درباره ی فن ترجمه و تذهیب و اصلاح سخن گفته است.
24. قفطی، 175، سطرهای 4-5، عیون الانباء یکم، 109، سطرهای 25-26؛ Introduction to the History of Science، از ج. سارتن (بالتیمور، 1927)، 423 (از این پس سارتن)؛ سرگین، سوم، 177؛ اولمان، 100.
25. سلمویه بن بنان، بزشک خلیفه المعتصم (212-221). الفهرست، 296؛ قفطی، 207-208؛ عیونالانباء، یکم، 164-170؛ سزگین، سوم، 227، اولمان، 112.
26. الفهرست، یکم، 298، قفطی، 187-189؛ عیون الانباء، یکم، 157. یادداشت 122.
27- متوفا در 256/249. پزشکِ متوکّل خلیفه (226-240). قفطی، 102؛ عیون الانباء، یکم، 138؛ سزگین، سوم، 243؛ اولمان، 109.
28- حُنَین، 17، سطرهای 15 تا 18.
29- فینکس = پیناکس = فهرست کتب (حنین، 3، شماره‏ی 1؛ سزگین، سوم، 78، شماره‏ی 1؛ اولمان، 35، شماره‏ی 1) = De libris propriis؛ حنین، 3، سطرهای 23-24. Claudii Galeni opera omnia، از ک. گ. کون، 20 جلد در 22 (لایپ تسیش، 1821-1833) (از ‏این پس، کون) ، نوزدهم، 8-48؛ Die Handschriften der antiken Arzte… im Auftrage der Akademischen Kommission. 1. Teil Hippokrates und Galenos ، از هـ. دیلس (برلین، 1905)، 109 (از‏ این پس، دیلس) ؛ ترجمه‏ی گزیده‏هائی به زبان انگلیسی در Greek Medicine, Being Extracts Illustrative of Medical Writers From Hippocrates to Galen، از ا. ج. براک (لندن - ترانتو، 1929) ، 174-181.
30- حنین، 4، سطرهای 7 تا 9 .
31- « دروس پزشکی اسکندرانی »، 238، یادداشت 17؛ حنین، 5، سطرهای 1 تا 9.
32- « دروس پزشکی اسکندرانی »، 238، یادداشت 18؛ حنین، 6، سطرهای 2 تا 6.
33- « دروس پزشکی اسکندرانی »، 238، یادداشتهای 19، 20؛ حنین، 6، سطرهای 14 تا 19، و 7، سطرهای 14 تا 16.
34- « دروس پزشکی اسکندرانی »، 238، یادداشت 25؛ حُنَین، 8، سطرهای 9 تا 12. درباره‏ی یوحنابن ماسویه، که در لاتینی به Mesue نیز شهرت دارد (و. 236)، پزشک دربار مأمون و متوکل، الفهرست، یکم، 295-296؛ قفطی، 380-391؛ عیون الانباء، یکم، 175-183؛ سارتن، یکم، 574؛ بروکلمان، یکم، 266؛ سزگین، سوم، 231-236؛ اولمان، 112-115.
35- « دروس پزشکی اسکندرانی »، 238، یادداشتهای 26، 27؛ حُنَین، 8، سطرهای 22 تا 29، و 9، سطر 6.
36- « دروس پزشکی اسکندرانی »، 238؛ حُنَین ، 9، سطرهای 13 تا 15.
37- « دروس پزشکی اسکندرانی »، 238؛ حُنَین، 10، سطرهای 4 تا 7.
38- حُنَین، 30، سطرهای 1 تا 2، و 39، سطرهای 7-8.
39- « دروس پزشکی اسکندرانی »، 251، یادداشت 117؛ حُنَین، 30، سطرهای 1-2، و 39، سطرهای 7-8.
40- عنوان‏ این اثر فی الاخلاق [ و یا مختصر من کتاب الاخلاق لجالینوس ] است (حُنَین، 49، شماره‏ی 119؛ اولمان، 63، شماره‏ی 113؛ مؤلف‏ این کتاب احتمالاً ابوعثمان سعیدبن یعقوب دمشقی، پزشک و مترجم و معاصر علی بن عیسی است. پ. کراوس آن را با عنوان « کتاب الاخلاق لجالینوس » در BFAUE ، 5، شماره‏ی 1 [1937]، 1-51، منتشر کرده است. نام منصور بن آثاناس را حُنَین، 49، در سطرهای 6 تا 9 ذکر کرده است؛ ابن ابی اصیبعه، یکم، 205، سطر 17، نام وی را منصوربن باناس ضبط کرده و می‏گوید که سریانی را بهتر از عربی می‏دانست.
41. قفطی، 39، سطر 11؛ 98، سطر 8؛ 130، سطر 17؛ 131، سطر 3؛ عیون الانباء، یکم، 205، سطر 3.
42. فی الاورام با نام اصناف الغلظ الخارج عن الطبیعه نیز شناخته شده است (حُنَین، 31، شماره‏ی 57؛ سزگین، سوم، 111، شماره‏ی 47؛ اولمان، 43، شماره‏ی 28) ؛ به لاتینی مشهور است به De tumoribus praeter maturam (کون، هفتم، 705-732؛ دیلس، یکم، 83)؛ حُنَین، 31، سطر 8.
43. کتابه الذی اختصر فیه کتابه فی حیلةالبرء = اختصار حیلةالبرء = مختصر حیلةالبرء (حُنَین، 34، شماره‏ی 70؛ سزگین، سوم، 115، شماره‏ی 56؛ اولمان، 59، شماره‏ی 96) ؛ حُنَین، 34، سطر 18.
44. فی صفات لصبی یصرع (حُنَین، 35، شماره‏ی 73؛ سزگین، سوم، 116، شماره‏ی 59؛ اولمان، 46، شماره‏ی 43؛ «Ueber Pathologie und Therapie der Epilepsie im Altertum»، از ف. هلر، در Jan، 16 [1911]، 589-605؛ «II De puero epileptico’ di Galeno»، از آوگوستو بوتو - میکا، در RSMN، 21، شماره‏ی 12 [1930]، 149-169؛ «Galen"s Advice for an epileptic Boy»، از ا. تمکین، در BIHM، 2، شماره‏ی 3 [1934]، 179-189) = Puero epileptic consilium (کون، یازدهم، 357-378؛ دیلس، یکم، 96) ؛ حُنَین، 35، سطرهای 13-14.
45. الفهرست، یکم، 272؛ قفطی، 115-122؛ عیون الانباء، یکم، 215-220؛ سارتن، یکم، 599-600؛ سزگین، سوم، 260-263؛ اولمان، 123.
46. « دروس پزشکی اسکندرانی » ، 252، یادداشت 123؛ فیما یعتقده رایاً (حُنَین، 46، شماره‏ی 113؛ اولمان 51، شماره‏ی 64) = De propriis placitis (یادداشت شماره‏ی 113) ؛ حُنَین، 36، سطر 8، و 47، سطرهای 1-2.
47. الفهرست، یکم، 290، سطرهای 28 تا 291، سطر 1؛ قفطی، 131، سطرهای 9-10؛ عیون الانباء، یکم، 205؛ سارتن، یکم، 556-557؛ سزگین، سوم، 225؛ اولمان، 326.
48. الی بیسون و ... الی قیصر نیز گفته شده است (حُنَین، 38، شماره‏ی 83؛ سزگین، سوم، 121، شماره‏ی 68؛ اولمان، 49، شماره‏ی 51) ؛ De theriaca ad Poisonem Testo latino. Traduzione italiana ed introduzione، از ا. کوتوری، کتابخانه‏ی RSMN، شماره‏ی 8 (فلورانس، 1959) ؛ چاپ عربی همراه با ترجمه‏ی آلمانی، به قلم لوتس ریشتر - برنبورک، با عنوان De theriaca Eine arabische Version der pseudogalenischen Schrift ad Pisonem (گوتینگن، 1969) ، که پایان نامه‏ی دکتری است. التریاق الی فیسن (کون، چهاردهم، 210-294؛ دیلس، یکم، 99)؛ حُنَین، 39، سطرهای 1-2.
49. الفهرست، یکم، 244، سطر 12؛ عیون الانباء، یکم، 170؛ سارتن، یکم، 574؛ سزگین، سوم، 230-231؛ اولمان، 101.
50- « دروس پزشکی اسکندرانی » ، 246، یادداشت 87.
51- الاختلاف الذی کان بین اصحاب التشریح = ما کان من الاختلاف بین اصحاب التشریح = فیما وقع من الاختلاف فی التشریح (حُنَین، 21، شماره‏ی 24؛ سزگین، سوم، 133، شماره‏ی 132) . جالینوس از‏ این کتاب، که متن یونانی آن از بین رفته است، در کتاب دیگرش، فی علاج التشریح یاد کرده است. برای نمونه، متن عربی موجود در دانشگاه کالیفرنیا، لوس آنجلس، نسخه‏ی خطی شماره‏ی 90، ص 11، سطرهای 13-14، و 300، سطر 8. چارلز سینگر، در ترجمه‏اش از یونانی به انگلیسی، با عنوان Galen: On Anatomical Procedures… (لندن، 1956) ، 9، و یادداشت 34، می‏نویسد که وی نمی‏داند De dissentione anatomica ی جالینوس کدام کتاب است؛ و خانم مارگریت می‏، مترجم کتاب فی منافع الاعضا، با عنوان انگلیسی On the Usefulness of the Parts of the Body “De usu partium”…، یکم (ایتاکا، نیویورک، 1968) ، 307، به ‏همان کتاب ناشناخته ارجاع می‏دهد و معتقد است که‏ این کتاب همان anatomica است، که خود جالینوس به آن در متن یونانی De anatomicis administationibus ، یکم، 4 و هفتم، 11 (کون، دوم، 236، 625) ، و در De ordine librorum suorum (کون، نوزدهم، 55) ارجاع داده است.
52. یا فی تشریح الموتی (حُنَین، 21، شماره‏ی 25؛ سزگین، سوم، 100، شماره‏ی 22؛ اولمان، 53، شماره‏ی 74) = De mortuorum dissection (این اثر از میان رفته است) .
53. یا فی تشریح الاحیاء (حُنَین، 21، شماره‏ی 26؛ سزگین، سوم، 100، شماره‏ی 23؛ اولمان، 54، شماره‏ی 75) = De vivorum dissection (این اثر از میان رفته است) .
54. یا فی تشریح علی رأی بقراط (حُنَین، 21، شماره‏ی 27؛ سزگین، سوم، 133، شماره‏ی 133؛ اولمان، 54، شماره‏ی 76) = De Hippocratis anatomice (این اثر از میان رفته است) . سینگر، در کتابی که در یادداشت شماره‏ی 51 از آن یاد شده است، یکم، 238 (یادداشت 5) از De Hippocratis et Erasistrati anatomice یاد می‏کند، که در سه دفتر است. حُنَین می‏گوید که کتاب فی علم بقراط بالتشریح در پنج دفتر است، و فی علم ارسطراطس فی التشریح در سه دفتر. در مورد کتاب اخیر، حُنَین، 22، شماره‏ی 28؛ سزگین، سوم، 101، شماره‏ی 24؛ اولمان، 54، شماره‏ی 77.
55. حُنَین، 22، شماره‏ی 31؛ سزگین، سوم، 101، شماره‏ی 26؛ « On the of Anatomy Uterus»، از چارلز م. گاس، در AR، 44، شماره‏ی 2 (1962)، 77-84؛ Galen uber die Anatomie der Gebarmutter herausgegeben, ubersetzt une erlautert، از د. نیکل، در مجموعه‏ی آثار پزشکی یونانی، 5، شماره‏ی 2، بخش اول (برلین، 1971) = De uteri dissection (کون، دوم، 887-908؛ دیلس، یکم، 68).
56. حُنَین، 23، شماره‏ی 35؛ سزگین، سوم، 101، شماره‏ی 27؛‏ این کتاب از آثار جعلی منسوب به جالینوس است. خود حُنَین عقیده دارد که‏ این کتاب نوشته‏ی روفوس افسوسی یا نوشته‏ی کس دیگری است که صلاحیتی کمتر از او دارد.
57. حُنَین، 36، سطر 9؛ الفهرست، یکم 44، سطر 10.
58. برگشترسر (حُنَین، 4، سطر 20؛ 6، سطرهای 2، 14) آن را ابن سهدا خوانده است؛ ابن ندیم (الفهرست ، 244، سطر 14) آن نام را « ابن شهدی الکرخی » می‏نویسد. نیز سارتن، یکم، 573.
59. از اسحاق بن حُنَین، معاصر رازی، بارها در کتاب الحاوی نام برده شده است (نقل قولهای اولمان، 119، یادداشت 8). الفهرست، یکم، 258 و 298؛ قفطی، 80؛ عیون الانباء، یکم، 200-201، و 188، سطرهای 23 تا 28؛ سزگین، سوم، 267-268؛ اولمان، 119.
60. حُنَین، 34، شماره‏ی 69؛ سزگین، سوم، 114، شماره‏ی 55؛ اولمان، 44، شماره‏ی De praenotione ad Posthumum = De praegnotione ad Epigenum = 34 (کون، چهاردهم، 599-673؛ دیلس، یکم، 100). ویرایشی انتقادی از متن یونانی، همراه با ترجمه‏ای انگلیسی به قلم ویویئن ناتن، قرار است در مجموعه‏ی «آثار پزشکی یونانی » انتشار یابد.
61. حُنَین، 34، سطرهای 12 تا 14.
62. همان، 39، سطرهای 21 تا 23؛ «دروس پزشکی اسکندرانی »، 252، یادداشت 125.
63. یا فی احصاء القیاسات (حُنَین، 51، شماره‏ی 127) . نسخه‏ای از ‏این اثر را - که ‏اینک مفقود شده است - ابوالفتوح احمدبن محمدبن سری بن صلاح (حدود 483-548/ 469-532) دیده است . Galen and the Syllogism، از ن. ر شر (پیتسبرگ، 1966)، 76، سطرهای 20-21 (متن عربی)
64. حُنَین، 51، سطرهای 15-16.
65. برای نمونه، الفهرست، یکم، 249، سطرهای 1، 7، 12، 15؛ 250، سطر 1؛ 251، سطرهای 3، 11-12، 26؛ 252، سطر 2؛ و An Arabic Translation of Themistius Commentary on Aristoteles De anima ، ویراسته‏ی م. لاینز، که دومین جلد از مجموعه‏ی تحقیقات شرق شناسی است (لندن، 1973) . در حاشیه‏ی نسخه‏ی خطی مورد استفاده‏ی لاینز ‏این عبارت مندرج است: « ترجمه‏ی اسحاق بن حُنَین الثانیه ». هفت، 42، 88، 169، 214.
66. حُنَین، 51، شماره‏ی 125. برای آگاهی از فعالیتهای اسحاق به عنوان مترجم آثار فلسفی، کتاب بدوی، که قبلاً ذکر شده است، 17، 79، 80، 85 .
67. حُنَین، 47، شماره‏ی 115؛ سزگین، سوم، 70، 72؛ اولمان، 62، شماره‏ی 112=De demonstratione، که متن یونانی آن مفقود شده است. بخشهائی از آن در کتاب الشکوک علی جالینوس رازی آمده است. [ فیلسوف ری، نوشته‏ی مهدی محقق (تهران، مؤسسه‏ی مطالعات اسلامی، 1352) ، 294-345. ] بغداد لی وهبی، استانبول، نسخه‏ی شماره‏ی 1488، بیست و ششم، برگهای 231 ب 248 ب؛ مجلس شورای ملی، تهران، نسخه‏ی شماره‏ی 3821، برگهای 150 ب- 185 ب؛ و نسخه‏ی ملک، شماره‏ی 4554، بیست و سوم؛ سزگین، سوم، 77؛ اولمان، 67.
68. حُنَین، 47، سطرهای 12 تا 48، سطر 8.
69. همان، 4، سطرهای 7 تا 9؛ فی افکار ارسطراطوس فی مداواة الامراض (حُنَین، 36، شماره‏ی 77؛ سزگین، سوم، 136، شماره‏ی 141) .
70. حُنَین، 39، سطرهای 10-11.
71- حُنَین، 31، شماره‏ی 61؛ سزگین، سوم، 112، شماره‏ی 49؛ Galen on the Parts of Medicine, On Cohesive Causes, On Regimen in Acute Diseases in Accordance With the Theories of Hippocrates, First Ed. Of the Arabic Versions With English Translation; the Latin Versions of On the Parts of Medicine Ed. By H. schoene, and On Cohesive Causes, Ed. By kalbfleisch, Reedited by J. kollesch, D. Nickel, and G. strohmaier ضمیمه‏ی مجموعه‏ی آثار پزشکی یونانی، شرقی، دوم (برلین، 1969) ، 24-49، 113-129 = De partibus artis medicativa (دیلس، یکم، 137).
72. حُنَین، 31، سطرهای 20 تا 32، سطر 3.
73. « دروس پزشکی اسکندرانی » ، 252، یادداشت 126؛ حُنَین ، 27، سطرهای 11-12؛ « دروس ... » ، 252، یادداشت 129؛ حُنَین، 25، سطرهای 13 تا 15.
74. عیون الانباء، یکم، 201، سطرهای 26 تا 32. متن عربی ‏این تاریخ، همراه با ترجمه‏ی انگلیسی، آن، به کوشش ف. روزنتال، در مقاله‏ی با عنوان « تاریخ الاطباء اسحاق بن حُنَین » در Ori، 7 (1954)، 55-80، منتشر شده است.
75. الفهرست، یکم، 297؛ قفطی، 177؛ عیون الانباء، یکم 202؛ سزگین، سوم، 265-266؛ اولمان، 119.
76. حُنَین، 50، شماره‏ی 123؛ سزگین، سوم، 72، سطرهای 24-25؛ اولمان، 39، شماره‏ی 6؛ ترجمه‏ی انگلیسی گزیده‏هائی از آن را در آثار زیرین می‏توان یافت: Greek Medicine…، از براک؛ « Galens Traktat ‘ Dass die Krafte der Seele den Mischungen des korpers folgen in arabischer Ubersetzung، از هـ. هـ. بیسترفلت، در AKM، 40، شماره‏ی 4 (1973) = Quod animi mores corporis temperamenta sequantur (کون، چهارم، 767-822؛ دیلس، 72) .
77. حُنَین، 50، سطرهای 9 تا 12.
78. « دروس پزشکی اسکندرانی » ، 252، یادداشت 130.
79. فی الصوت (حُنَین، 24، شماره‏ی 38؛ سزگین، سوم، 103، شماره‏ی 30؛ اولمان، 54، شماره‏ی 79؛ مقاله‏ای از آ. باردوئانیی با عنوان « Galeno ascriptus liber ‘De voce et anhelitu»، در PSMed، 9، شماره‏ی 6 [1965]، 39-51) = De voce et anhelitu (دیلس، یکم، 147) ، جالینوسی جعلی؛ اصل اثر مفقود شده است. حُنَین (24، سطرهای 16 تا 24) آن را برای محمدبن عبدالملک وزیر ترجمه کرد، و وی اصلاحاتی در آن وارد نمود. محمدبن موسی نسخه‏های حُنَین و وزیر را خواند و ترجیح داد که‏ همان متن حُنَین را برای خود استنساخ کند.
80. حُنَین، 49، سطرهای 13-14.
81. همان، 23، سطرهای 22 تا 24، سطر 4؛ سطرهای 16 تا 24؛ 49، سطرهای 10 تا 15.
82. همان، 20، سطرهای 6 تا 8.
83. الفهرست، یکم، 290، سطرهای 4-5.
84. همان، یکم، 289، سطرهای 15 تا 18.
85. Hunain ibn Ishak und sein Schule، از گ. برگشترسر (لیدن، 1913) 15-24، 28، 48.
86. « New Light on Hunain ibn Ishaq… » ، از مایرهوف، 693، شماره‏ی 21.
87. کتابخانه‏ی بادلیئن، نسخه‏ی خطی مارش 158، دوم، برگهای 406 ب، سطر 3؛ 423 ب، سطر 17؛ 476 آ، سطر 23-476، سطر 1؛ 540 ب، سطرهای 19-20؛ کتابخانه‏ی موزه‏ی بریتانیا، نسخه‏ی 23460، برگهای 2 ب، سطر 2؛ 75 ب، سطرهای 6-7؛ 94 آ، سطرهای 9-10؛ دانشگاه کلیفارنیا، لوس انجلس، نسخه‏ی 90، ص 161، سطر 120.
88. « Hunain ibn Ishaq uber die syrischen und arabischen… »، از گ. برگشترسر؛ و تحقیقهای کتابشناختی آ. ز. اسکندر در زمینه‏ی آثار پزشکی و علمی ‏اسکندریه بود، و کتاب فی الطب رازی، مندرج در Ori، 25-26 (1976)، 134، یادداشتهای 5 تا 8 .
89. برای نمونه، Sieben Bucher Anatomie des Galen، از م. زیمون، یکم (لایپ تسیش، 1906) ، 50، سطر 7؛ 58، سطر 6؛ 63، سطر 1؛ 74، سطر 3؛ 109، سطر 12؛ 117، سطر 15؛ 118، سطر 12؛ 122، سطر 12؛ 131، سطر 10؛ 147، سطرهای 4، 11؛ 156، سطر 11؛ 158، سطر 3؛ 187، سطرهای 9، 16؛ 203، سطر 8؛ 206، سطر 15؛ 304، سطر 4؛ 305، سطر 1؛ 306، سطر 5.
90. برای نمونه، نسخه‏ی خطی مارش 158، دوم، برگهای 502 آ، سطرهای 19 تا 21؛ 564 ب، سطرهای 20 تا 22؛ 566 آ، سطر 9؛ نسخه‏ی شماره‏ی 23406، برگهای 103 ب، سطر 20-104 آ، سطر 2؛ 107 آ، سطرهای 9 تا 14؛ نسخه‏ی خطی شماره‏ی 90 آرندل، ص 177، سطرهای 15 تا 22؛ 187، سطر 22-188، سطر 3.
91. نسخه‏ی خطی 90 ارندل، ص 398، حاشیه؛ 400، حاشیه.
92. نسخه‏ی خطی مارش 158، دوم، برگهای 607 ب، سطرهای 8 تا 10؛ 608 ب، سطرهای 17-18.
93. نسخه‏ی خطی مارش 158، دوم، برگ 562 ب، سطرهای 15 تا 19؛ نسخه‏ی خطی شماره‏ی 23406، برگ 167 آ، سطرهای 10 تا 13؛ نسخه‏ی خطی 90 ارندل، ص 298، سطر 24-299، سطر 3؛ Sieben Bucher…، از زیمون، یکم، 50، سطرهای 1 تا 6؛ نیز اثری از و. ل. هـ. داکورث، با عنوان Galen: On Anatomical Procedures, Later Books، ویراسته‏ی م. لاینز و ب. تاوئرز (کیمبریج، 1962) ، 41.
94. نسخه‏ی خطی شماره‏ی 23406، برگهای 167 آ، سطر 13-167 ب، سطر 2 (قسمتی از متن عربی خراب شده است)؛ نسخه‏ی خطی 90 ارندل، ص 299، سطرهای 3 تا 15؛ Sieben Bucher…، از زیمون، یکم، 50، سطر 7-51، سطر 4. بر طبق نسخه‏ی ارندل، چند سطر آخر‏ این قطعه چنین خوانده می‏شود: «و ذلک فی الموضع الذی قد وضعت علیه ‏هذه العلامة التی وضعتها هیهنا بعینها ». شرح حُنَین بر متن جالینوس در نسخه‏ی خطی مارش 158، دوم، یا در ترجمه‏ی داکورث نیامده است.
95. عیسی بن یحیی بن ابراهیم. الفهرست، یکم، 297؛ عیون الانباء، یکم، 203، سطر 8؛ 204، سطر 1؛ سارتن، یکم، 613.
96. حُنَین، 34، شماره‏ی 71؛ سزگین، 115، شماره‏ی 57؛ اولمان، 59، شماره‏ی 97=De venae sectione (کون، نوزدهم، 519-528؛ دیلس، یکم، 112).
97. حُنَین، 35، سطرهای 3-4.
98. «دروس پزشکی اسکندرانی » ، 252، یادداشت 121.
99- حُنَین، 38، سطرهای 10-13.
100. حُنَین، 23، شماره‏ی 33؛ سزگین، سوم، 101، شماره‏ی 25؛ اولمان، 55، شماره‏ی 80؛ متن عربی ویراسته شده ‏همراه با ترجمه‏ای آلمانی و فهرستهای راهنما از گ. اشترومایر، در کتابی با عنوان Galen uber die Verschiedenheit der homoiomeren korperteile, in arabischen Ubersetzung zum erstenmal herausgegeben, ubersetzt und erlautert، از مجموعه‏ی آثار پزشکی یونانی، ضمیمه‏ی شرقی، سوم (برلین، 1970) = De partium homoeomerium differentia.
101. حُنَین، 25، شماره‏ی 43؛ سزگین، سوم، 104، شماره‏ی 34؛ اولمان، 41، شماره‏ی 19= An in arteriis natura sanguis contineatur (کون، چهارم، 703-736؛ دیلس، یکم، 71).
102. حُنَین، 26، شماره‏ی 44؛ سزگین، سوم، 105، شماره‏ی 35=De purgantium medicamentorum facultate (کون، یازدهم، 323-342؛ دیلس، یکم، 95).
103. حُنَین، 35، شماره‏ی 72؛ سزگین، سوم، 116، شماره‏ی 58؛ اولمان، 43، شماره‏ی 27؛ مقاله‏ای از ت. تئوهاریدس با عنوان « Galen: On Marasmus»، در JHMAS، 26، شماره‏ی 4 (1971)، 369-390 = De marasmo = De marcore (کون، هفتم، 666-704؛ دیلس، یکم، 83) .
104. حُنَین، 40، شماره‏ی 82؛ سزگین، سوم 21، شماره‏ی 67، اولمان، 49، شماره‏ی 52 = De theriaca ad Pamphilianum (کون، چهاردهم، 293-310؛ دیلس، یکم، 99) .
105. حُنَین، 40، شماره‏ی 87؛ سزگین، سوم، 123، شماره‏ی 70؛ اولمان، 62، شماره‏ی 111.‏این اثر را حُنَین به سریانی برگرداند و بر آن تفسیری نوشت، و بعداً حبیش آن را به عربی ترجمه کرد (حُنَین، 40، سطرهای 2 تا 4).
106. حُنَین، 42، شماره‏ی 96؛ سزگین، سوم، 123، شماره‏ی 79؛ اولمان، 62، شماره‏ی 110) = In hippocratis de humoribus librum commentarii (کون، شانزدهم، 1-488؛ دیلس، یکم، 103) .
107. حُنَین، 44، شماره‏ی 103؛ اولمان، 38، شماره‏ی 2؛ Galens Abhandlung daruber, dass der vorzugliche Arzt Philosoph sein muss. Arabisch und deutsch herausgegeben، از پ. باخمان (گوتینگن، 1965) = Quod optimus medicus sit quoque philosophus (کون، یکم، 53-63؛ دیلس، یکم، 59).
108. حُنَین، 49، شماره‏ی 121.
109. حُنَین، 32، شماره‏ی 64؛ سزگین، سوم، 113، شماره‏ی 52؛ اولمان، 40، شماره‏ی 10 = De arta bile (کون، پنجم، 104-168؛ دیلس، یکم، 73) .
110. حُنَین، 36، شماره‏ی 75؛ سزگین، سوم، 117، شماره‏ی 61؛ اولمان، 47، شماره‏ی 47؛ Galen Schrift Uber die safteverdunnende Djat. Ubersetzt und mit Einleitung und Sachregister versehen از و. فریبوس و ف. کوبرت، در AGM، شماره‏ی 5 (1903) = De victu attenuante (دیلس، یکم، 125) .
111. حُنَین، 40، شماره‏ی 91؛ سزگین، سوم، 123، شماره‏ی 74؛ اولمان، 50، شماره‏ی 59= In Hippocratis prognosticum commentarii (کون، هجدهم B، 1-317؛ دیلس، یکم، 107) .
112. حُنَین، 40، سطر 23-41، سطر 2 .
113. کتابخانه‏ی ملک، تهران، نسخه‏ی شماره‏ی 5445، بیست و سوم، ص [2]، سطر 22؛ بغدادلی وهبی، استانبول، نسخه‏ی شماره‏ی 1488، بیست و ششم، برگ [232 آ ] ، سطرهای 22-23، یادداشتهای 46 و 67.
114. حُنَین، 46، سطر 23-47، سطر 3 .
115. الفهرست، یکم، 244، سطر 10؛ عیون الانباء، یکم، 204؛ سارتن، یکم 613 .
116. La "Materia medica" de Dioscorides, transmission medieval y renacentista، از ا. دوبلر و ا. تِرِس، دوم (تتوئان - بارسلونا، 1952-1957) ، متن عربی؛ درباره‏ی اصلاحات حُنَین، ص 125، 236، 442 .
117. حُنَین، 24، سطرهای 1-2.
118. « دروس پزشکی اسکندرانی » ، 252، شماره‏ی 127. حُنَین، 24، سطرهای 8-9.
119. یا فی منافع التنفس = فی منافع النفس (حُنَین، 25، شماره‏ی 42؛ سزگین، سوم، 104، شماره‏ی 33؛ اولمان، 41، شماره‏ی 17) = De utilitate repirationis De usu respirationis = (کون، چهارم، 470-511؛ دیلس، یکم، 70) .
120. حُنَین، 35، سطر 1 تا 3 .
121. همان، 32، سطرهای 15-16، 35، سطرهای 8 تا 10.
122. قفطی، 172، سطرهای 5 تا 20؛ طبقات ... ابن جلجل، 69-70؛ عیون الانباء یکم، 190، سطرهای 7 تا 23. یادداشت 26.
123. عیون الانباء، یکم، 190، سطرهای 25 تا 30.
124. عیون الانباء، یکم، 190، سطر 31-197، سطر 12؛ ابن ابی اصیبعه منتخباتی از ‏این اثر گمشده را در کتاب خود نقل می‏کند.
125. همان، یکم، 190-192.
126. بروکلمان، یکم، 224، شماره‏های 1، 2؛ ذیل بروکلمان، 1، 367، شماره‏های 1، 2؛ سزگین، سوم، 249، شماره‏ی 1؛ اولمان، 118، شماره‏ی 5. برای آگاهی از نسخه‏های خطی، کتابشناسی همین مقاله.
127. عیون الانباء، یکم، 197، سطر 24؛ و 202، سطرهای 5-8؛ Les manuscrits arabes de l’Escurial decrits d’apres les notes de H. Derenbourg، از پ. ژ. رنو، دوم، شماره‏ی 2 (پاریس، 1941) ، 60 نسخه‏ی خطی 853، یکم، برگهای 1 ب 64 آ. نیز یادداشتهای 138، 139. بروکلمان (یکم، 224، شماره‏های 1، 2) المدخل فی الطب (نسخه‏ی شماره‏ی 848، یکم [ کذا ] اسکوریال) را کتابی غیر از مسائل فی الطب می‏داند. لیکن مقابله‏ی نسخه‏ها نشان داده است که ‏اینها عنوانهای مختلف یک اثرند. نسخه‏ی شماره‏ی 853 اسکوریال ناقص است، و کاتب نسخه سه سطر از بخش مربوط به «نظریه‏ی طب» و نیز جمله‏های کوتاهی از بخشهای دیگر را انداخته است.
128. Bibliothecae Bodleianae codicum manuscriptorum orientalium، از ج. یوری، یکم ( آکسفرد، 1787) ، 140، شماره‏ی 595 (نسخه‏ی خطی مارش 403، برگهای 1 آ - 62؛ عنوان در آخرین قطعه‏ی برگ 62 آ نوشته شده است) ؛ Bibliothecae Bodleianae…، از ا. نیکل و ا. ب. پیوزی، دوم، ا (آکسفرد، 1821-1835) ، 170-171، شماره‏ی 195 (نسخه خطی مارش 16، دوم، برگهای 56 ب 174 ب؛ عنوان در آخرین قطعه‏ی برگ 56 ب نوشته شده است) .
129. نسخه‏ی خطی مارش 403، برگ 39 آ.
130. بروکلمان، یکم، 638؛ ذیل ، یکم، 886.
131. به دو نسخه رجوع کرده‏ایم: کتابخانه‏ی بادلیئن، نسخه‏ی مارش 98؛ و مؤسسه‏ی تاریخ پزشکی ولکم، 2. WMS. Or کتاب یوری [ مذکور در یادداشت 128 ] ، یکم، 141، شماره‏ی 600 و A Catalogue of Arabic Manuscripts on Medicine and Science in the Wellcome Historical Medical Library، از آ. ز. اسکندر (لندن، 1967) ، 179 (ده برگ نخست‏ این نسخه بشدت آسیب دیده است) .
132. بروکلمان، یکم، 648، ذیل، 899؛ عیون الانباء، دوم، 272-273.
133.‏این «اجازه » ، در نسخه‏ی مارش 98، برگ 208، آ، در پایان دفتر اول شرح نیشابوری مندرج است.
134. نسخه‏ی خطی مارش 98، برگ 1 آ. سطرهای 3 تا 10؛ نسخه‏ی مؤسسه‏ی ولکم، برگ 1 ب، سطرهای 2 تا 8 .
135. نسخه‏ی مارش 98، برگهای 148 آ - 264 آ.
136. نسخه‏ی مؤسسه‏ی ولکم، برگهای 148 آ - 264 آ.
137. بروکلمان، یکم، 637؛ ذیل، یکم، 886؛ قفطی، 443-444؛ عیون الانباء، دوم، 99-105؛ اولمان، 158.
138. «دروس پزشکی اسکندرانی » ، 239 - 240. کتاب ابن رضوان، «دومین فصل [ از مقاله‏ی دوم ] ، درباره‏ی سهوها و خطاهائی است که حُنَین در کتابش مرتکب شده است؛ ‏این خطاها به صناعت پزشکی زیان می‏رسانند. » ‏این فصل حاوی نقد کوبنده‏ای است از ابن رضوان در مورد کتاب المسائل فی الطب حُنَین. کتابخانه‏ی چستر بیتی، دابلین، نسخه‏ی شماره‏ی 4026، برگهای 12 ب، سطر 11-16 ب، سطر 12 (The Chester Beatty Library. A Handlist of the Arabic Manuscripts، از ا. ج. آربری، پنجم [ دابلین، 1962 ] ، 9) .
139. کتابخانه‏ی چستر بیتی، نسخه‏ی شماره‏ی 4026، برگهای 17 آ، سطرهای 1-2؛ 21 آ، سطر 13؛ 22 آ، سطرهای 8، 12-13.
140. کتاب رنو درباره‏ی نسخه‏های عربی کتابخانه‏ی اسکوریال (مندرج در یادداشت 127) ، 60.
141. کتابخانه‏ی اسکوریال، نسخه‏ی خطی شماره‏ی 853، برگ 1 ب، سطرهای 2 تا 13؛ کتابخانه‏ی بادلیئن، نسخه‏ی مارش 403، برگ 1 آ، سطرهای 3 تا 18؛ و نسخه‏ی مارش 16، دوم، برگهای 56 ب، سطر 4-57 آ، سطر 12.
142. Die Handschriften - Verzeichnisse der koniglichen Bibliothek zu Berlin, Verzeichniss der arabischen Handschriften، از آ. آلوارت، پنجم (برلین، 1893) 515 (نسخه‏ی شماره‏ی 6258 = 1885 . Spr برگهای 1 تا 18) ؛ A Descriptive List of the Arabic Manuscripts Acquired by the Trustees of the British Museum Since 1894 از ا. ج . الیس و ا. ادوردز (لندن، 1912) ، 45 (نسخه‏ی 5862. Or، سوم، برگهای 67 ب - 88 آ؛ عنوان‏ای ن کتاب در برگ 67 ب به صورت مسائل حُنَین بن اسحاق علی طریق التقسیم و التشجیر ثبت شده است) ؛ « Arabische Ubersetzungen griechischer Arzte in Stambuler Bibliotheken» ، از هـ. ریتر و ر. والتسر، در SPAW، بخش فلسفه - تاریخ، 26 (1934)، 827 (ایاصوفیه، نسخه‏ی شماره‏ی 3324) . ا. ت. ویذینگتن، در Medical History From the Earliest Times… (لندن، 1894؛ تجدید چاپ، لندن، 1964) ، 386-396، از المدخل فی الطب (ایساغوجی) حُنَین، زیر عنوانی عام « نظام جالینوسی پزشکی » - ترجمه‏ای بدست می‏دهد و می‏افزاید که‏ این اثر شامل « گزارشی عالی درباره‏ی نظریه‏های پزشکی جالینوسی و قرون وسطایی » است. ویذینگتن مأخذ لاتینی ترجمه‏ی خود را ذکر نکرده است اما متن لاتینی مورد استفاده‏ی ویذینگتن از متن عربی المسائل فی الطب فراهم نیامده است؛ با ‏این حال، میان ترجمه‏ی انگلیسی ویذینگتن و متن عربی مسائل حُنَین بن اسحاق علی طریق التقسیم و التشجیر (یعنی همان المسائل فی الطب با حذف سؤالات) شباهتها و اختلافهائی به چشم می‏خورد. بررسی تطبیقی میان متن عربی و متن لاتینی - که عنوان مدخل یا ‏ایساغوجی دارد - کاری است جالب توجه . نیز galenism: Rise and Decline of a Medical Philosophy، از ا. تمکین (ایتاکا، نیویورک - لندن، 1973) ، 104-107.
143. Catalogus codicum manuscriptorum orientalium qui in Museo Britannico asservantur, pars secunda codices arabico amplectens، دوم (لندن، 1846-1871)، 456-457 (شماره‏ی 984؛ نسخه‏ی خطی 10. Or ارندل، سوم، برگهای 28 آ – 55 آ) . میکروفیلمی‏ از ‏این نسخه در دارالکتب المصریه (قاهره) ، بخش نسخه‏های پزشکی، شماره‏ی 1103، موجود است.
144. نسخه‏ی 10. Or ارندل، برگهای 28 ب، سطرهای 3 تا 9؛ 29 آ، سطرهای 1 تا 4؛ 33 ب، سطرهای 5-6.
145. کتابخانه‏ی اسکوریال، نسخه‏ی شماره‏ی 853، برگ 1 ب، سطرهای 2-3؛ کتابخانه‏ی بادلیئن، نسخه‏ی مارش 403 ، برگ 1آ، سطرهای 3 تا 7؛ و نسخه‏ی مارش 16، دوم، برگ 56 ب، سطرهای 4 تا 9. تقسیم پزشکی به نظری و عملی در جوامع اسکندرانیین (ستة عشر جالینوس) در کتاب فی الفرق دیده می‏شود. کتابخانه‏ی بریتانیا، نسخه‏ی شماره‏ی 23407، برگ 2ب ، سطرهای 2 تا 15.
146. کتابخانه‏ی اسکوریال، نسخه‏ی 853، برگهای 5 ب، سطر 7-6 ب، سطر 14. کتابخانه‏ی بادلیئن، نسخه‏ی مارش 403، برگهای 5 آ، سطر 9-6ب ، سطر 3؛ نسخه‏ی مارش 16، دوم، برگهای 64آ، سطر 6-66 آ، سطر 14.
147. در نسخه‏های عربی همه جا کلمه‏ی «احتقان» بکار رفته است نه «امتلا» - مثلاً در نسخه‏ی کتابخانه‏ی اسکوریال، به شماره‏ی 853، برگ 6 آ، سطر 16؛ نسخه‏ی مارش 403 کتابخانه‏ی بادلیئن، برگ 6 آ، سطر 6؛ و نسخه‏ی مارش 16، دوم، برگ 65 ب، سطر 9. نویسندگان بعدی نیز، که سته‏ی ضروریه را از حُنَین نقل کرده‏اند همین واژه‏ی احتقان » را به کار برده‏اند. (یادداشت 167)
148. کتابخانه‏ی اسکوریال، نسخه‏ی شماره‏ی 853، برگ 6 آ، سطرهای 14 تا 16؛ کتابخانه‏ی بادلیئن، نسخه‏ی شماره‏ی 403، برگ 6 آ، سطرهای 3 تا 6؛ و نسخه‏ی مارش 16، دوم، برگ 65 ب، سطرهای 5 تا 9.
149. کتابخانه‏ی اسکوریال، نسخه‏ی شماره‏ی 853، برگ 6 آ ، سطرهای 16-6 ب، سطر 3؛ کتابخانه‏ی بادلیئن، نسخه‏ی شماره‏ی 403، برگ 6 آ، سطرهای 7 تا 10؛ و نسخه‏ی مارش 16، دوم، برگ 65 ب، سطرهای 9 تا 14 .
150. «دروس پزشکی اسکندرانی» ، 237-239 و یادداشتهای 15 و 16 .
151. Catalogus codicum manuscriptorum orientalium qui in Museo Britannico…، دوم، 629-630 (شماره‏ی 1356).
152. نسخه‏ی 23407، Add، برگهای 2 ب، سطر 2-20 ب، سطر 3؛ برگهای 20 ب، سطر 5-48آ، سطر 17؛ برگهای 72 ب، سطر 7-157 آ، سطر 5 .
153. همان، برگ 129 ب، سطرهای 6 تا 8 (در آغاز مقاله‏ی دوم) .
154. همان، برگ 2 ب، سطرهای 2-3.
155. یادداشت 147.
156. نسخه‏ی 23407 Add. برگ 6 آ ، سطر 17-6 ب، سطر 4 .
157. همان، برگ 20 ب، سطرهای 5-6 .
158. همان، برگ 42 آ ، سطر 16-42 ب، سطر 12 .
159. همان، برگ 72 ب، سطرهای 7-8 .
160. همان، برگ 76 ب، سطرهای 8 تا 11 .
161. The Six Things Non-Natural: A Note on the Origin and Fate of a Doctrine and a Phrase » ، از ل. ج. رذر، در CIMe، 3 (1968)، 337-347؛ «Galen’s six Non-Naturals: A Bibliographic Note and Translation از س. جارکو، در BHM، 44 (1970)، 372-377؛ « Galen on the Non-Natural Causes of Variation in the Pulse » ، از ج. ج. بایلبیل، همان، 45 (1971)، 482-485؛ «The Non-Natural» ، از پ. هـ. نیبیل، همان، 486-492؛ و « The Nonnaturals: A Paradox in the Western Concept of Health»، از ر. برنز، در JMPhi، 1، شماره‏ی 3 (1976)، 202-211.
162. مقاله‏ی بایلبیل (بالا) ، 483؛ مقاله‏ی نیبیل (بالا) ، 486 .
163. حُنَین، 6 سطرهای 11-12.
164. رَذِر، در مقاله‏ی نام برده (یادداشت 161) ، ص 339، از اشاره‏ی لمنیوس به فی الصناعه الطبیه نقل قول می‏کند، و مقاله‏ی جارکو (یادداشت 161) ، ص 376، ترجمه‏ای است از متن لاتینی Ars medica، ویراسته‏ی کون.
165. کتابخانه‏ی اسکوریال، نسخه‏ی شماره‏ی 853، برگهای 41 ب، سطر 14-42 آ، سطر 6؛ کتابخانه‏ی بادلیئن، نسخه‏ی مارش 403، برگ 42 آ، سطرهای 5 تا 13؛ و نسخه‏ی مارش 16، دوم، برگ 131 آ ، سطر 12-131 ب، سطر 11؛ کتابخانه‏ی موزه‏ی بریتانیا، نسخه‏ی 5725، Or. برگ 69 آ، سطر 10-69 ب، سطر 9. در نسخه‏ی 5862 Or. کتابخانه‏ی موزه‏ی بریتانیا، برگ 80 ب، از کتاب مسائل حُنَین علی طریق التقسیم و التشجیر نیز همین وصف، به صورتی جدول بندی شده، مندرج است (یادداشت 142) .
166. برای نمونه کتابخانه‏ی بادلیئن، نسخه‏ی مارش 403، برگ 42، آ، سطرهای 13-14؛ و نسخه‏ی مارش 16، دوم، برگ 131 ب، سطر 9 (این حاشیه در‏ این دو نسخه در داخل متن آمده ولی در نسخه‏ی 403 بدان اشاره شده است. المجوسی (و. نیمه‏ی دوم قرن چهارم هجری؛ بروکلمان، یکم، 273، و ذیل، یکم، 423) استحمام و نکاح، و میل به ادار را نیز وسیله‏ی گشادگی یا تخلیه و « استفراغ » می‏داند. کامل الصناعه الطیبه، ویراسته‏ی بولاق، یکم (قاهره، 1877) ، 153، سطرهای 3-4.
167. در یکی از نسخه‏های الحاوی رازی چنین آمده است: « قدانتهینا الی آخر الکلام فی الاسباب الستة الضروریة المشترکة للصحة و المرض » . نسخه‏ی مؤسسه ولکم، با شماره‏ی 123. WMS. Or ، برگ 18 ب، سطرهای 8-9. برخی از گزارشهای رازی درباره‏ی سته‏ی ضروریه در‏ این نسخه‏ی ناقص مندرج است (فهرستنامه‏ی اسکندر، مذکور در یادداشت 131، ص 3-26، 104-105). سته‏ی ضروریه مورد بحث نویسندگان زیرین نیز قرار گرفته است: مجوسی، در کامل الصناعه ... ، یکم، 152، سطر 30-153، سطر 3؛ ابن سینا (و. 416؛ بروکلمان، یکم، 589؛ و ذیل، یکم، 812) ، در قانون فی الطب، ویراسته‏ی بولاق، یکم (قاهره، 1877) ، 80، سطرهای 7 تا 10؛ و ابن نفیس (و. 667؛ بروکلمان، یکم، 649؛ و ذیل، یکم، 899) ، در موجز القانون (لکهنو، 1906) ، 9-12.
168. برای نمونه، ابن بطلان بغدادی (و. حدود 445) رساله‏ای نوشت با عنوان تقویم الصحة بالاسباب الستة التی لابد لکل انسان یوثر دوام صحته من تعدیلها (بروکلمان، یکم، 636، شماره‏ی 1؛ ذیل، یکم، 885، شماره‏ی 1؛ اولمان، 157) . نیز «یسر العلاج»، از م . عزیز پاشا (یک نسخه‏ی خطی فارسی که حکیم هدایت الله نامی‏در سال 1731 میلادی در هند نوشته است) ، در BIHM، 3، شماره‏ی 3 (1973)، 126-131؛ 206-201؛ و رسالة مشتملة علی مختصرات المطالب الطبیه من الستة الضروریة، از محمد محسن [؟]، در مؤسسه تاریخ پزشکی ولکم. نسخه‏ی 114. WMS.Or (فهرستنامه‏ی اسکندر، 172).
169. المختارات فی الطب ... ، یکم، 105، سطرهای 8-9.
170. حُنَین، 36، شماره‏ی 79؛ عیون الانباء، یکم، 98، سطرهای 14 تا 19؛ سزگین، سوم، 118، شماره‏ی 64؛ اولمان، 48، شماره‏ی 50.
171. حُنَین، 37، سطرهای 12 تا 14.
172. حُنَین، 36، سطر 19-37، سطر 6؛ عیون الانباء، یکم، 98، سطرهای 16-17.
173. حُنَین، 37، سطرهای 6 تا 11؛ عیون الانباء، یکم، 98، سطرهای 17 تا 19.
174. «دروس پزشکی اسکندرانی»، 251، یادداشت 118.
175. کون، دوازدهم، 378-1007؛ سیزدهم، 1-361.
176. همان، سیزدهم، 362-1058.‏ای ن ترتیب معکوس در دیلس (یکم، 97-998) ، سزگین (سوم، 118، شماره‏ی 64) ، و اولمان (48، شماره‏ی 50) نیز همچنان حفظ شده است.
177. برای نمونه، یادداشتهای 50 و 67؛ و «دروس پزشکی اسکندرانی»، 243، یادداشت 76.

منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمه‌ی: احمد آرام ...]و دیگران[، زیر نظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما