نویسنده: Jerzy Dobrzycki
مترجم: فریبرز مجیدی
مترجم: فریبرز مجیدی
[Yuzef māriā xene vronski]
Józef Maria Hoë né-Wroń ski
(ت. وولشتین، لهستان، اول شهریور 1155/ 23 اوت 1776؛ و. نویی، نزدیک پاریس، فرانسه، 17 امرداد 1233/ 8 اوت 1853) ، فلسفه، ریاضیات.
خنه فرزند آنتونی خنه، معمار شهرداری پوزنان، و الژبیثتا پرنیتسکا بود. او، که در پوزنان و ورشو درس خوانده بود، به عنوان یک افسر جوان توپخانه در قیام ملی سال 1173 شرکت جست، و در دورهای که ارتش پروس ورشو را محاصره کرده بود فرماندهی آتشبار را بر عهده داشت. در همان سال از طرف ارتش روسیه، که وی مدت کوتاهی به آن پیوسته بود، به اسارت گرفته شد. در حدود سال 1176 رهایی یافت و با پولی که از پدر برایش به جای مانده بود، چند سال بعد را به تحصیل فلسفه در چندین دانشگاه آلمانی گذرانید. خنه در 1179 در مارسی اقامت گزید، در همان جا به تابعیت دولت فرانسه درآمد، و خود را وقف تحقیق علمی کرد. در ابتدا شغلهای موقتی در مؤسسههای علمی بر عهده داشت و در رصدخانهی نجومی مارسی کار میکرد و دبیر انجمن پزشکی محلی بود. در سالهای بعد خرج زندگیش را با تدریس خصوصی در زمینهی علم و فلسفه تأمین میکرد. در دورههای مختلف از جانب هوادارانی حمایت میشد که به آموزهی فلسفی او گرویده بودند و به این ترتیب توانست هزینهی نشر آثار فراوانش را بدست آورد.
خنه در حدود سال 1189 با ویکتوئار آنریئت سارازن دو مونفریه، خواهر آلکساندر مونفریه ریاضیدان، ازدواج کرد. تقریباً در همان سال نام خانوادگی ورونسکی را پذیرفت و آن را به طور متناوب با خنه بکار میبرد؛ اما اکثر نوشتههای او امضای خنه ورونسکی، بی نام کوچک، را برخود دارند.
در 1189 خنه ورونسکی به پاریس نقل مکان کرد و نخستین مقالهی علمی خود را در زمینهی مبانی ریاضیات، با عنوان «اصل اول روشهای تحلیلی» ، تسلیم «انستیتو» کرد. مقاله با نقد و بررسی تقریباً سرسری لاکروا و لاگرانژ روبه رو شد، و مشاجرهی ناشی از آن، که خنه ورونسکی آغازگر آن بود، به سرعت به قطع روابط او با انستیتو انجامید. در نخستین سالهای اقامتش در پاریس، تحقیق عمیقی در باب تحلیل ریاضی انجام داد؛ هزینهی اجرای این تحقیق را پیئر آرسون سرمایه دار، که در آغاز یکی از مریدان صدیق او بود، تأمین میکرد. روابط آنان در جریان نزاع تندی بر سر مقررات مالی، که به محاکمهی مشهوری در آن زمان انجامید، در 1198 از هم پاشید.
خنه ورونسکی از 1199 تا 1202 تلاش کرد که به مناسبت تحقیق دربارهی تعیین طول جغرافیایی در دریا، جایزهی «هیأت بریتانیایی طول جغرافیایی» را به دست آورد، اما توفیق نیافت. وی در کوششهایش برای جلب کردن توجه «انجمن سلطنتی» به نوشتههایش در زمینهی آب پویایی (hydrodynamic) نیز ناکام ماند. در این هر دو مورد، خنه ورونسکی به مشاجرههائی کشانیده شد که دامنه شان به سرعت به موضوعهای غیر علمی بسط یافت. پس از بازگشت به پاریس به تحقیق ریاضی خود ادامه داد، اگر چه دلبستگی عمدهی وی معطوف به تشریح فلسفهی مسیحاییش شده بود. خنه ورونسکی در دههی 1310 در موضوع جابه جایی به پژوهش پرداخت و درصدد ساختن وسایل نقلیهای برآمد که بتوانند هم از لحاظ فنی و هم از حیث اقتصادی با خطوط راه آهنی که بتازگی توسعه یافته بودند رقابت کنند، اما وسایل نقلیهی سنگینی که طراحی کرد از حدّ نمونه پیشتر نرفتند. واپسین سالهای عمر وی در تنگدستی سپری شد.
دستنویسهای موجود و نوشتههای انتشار یافتهی خنه ورونسکی دامنهی وسیعی از دانش را در بر میگیرند. فلسفهی وی، که محور اصلی است، شالودهی اصلاحات در شاخههای مختلف علوم دقیق و علوم اجتماعی را تشکیل میدهد. عقاید فلسفی خنه ورونسکی تحت تأثیر کانت شکل گرفتند؛ و نخستین اثر انتشار یافتهی او، با عنوان Philosophie critique découverte par kant («فلسفهی انتقادیای که به همت کانت کشف شده است» ، مارسی، 1803) ، اولین بیان جامع آموزشهای کانت به زبان فرانسوی بود. دستگاه فلسفی خنه ورونسکی مبتنی بود بر مکاشفهی ناگهانی «مطلق» ، مفهومی که هرگز ماهیتی دقیقاً روشن نداشت اما گمان میرفت که همهی جنبههای هستی از آن پدید آمده اند. این «فلسفهی مطلق» عام و مبتنی بر خردگرایی، به گفتهی مؤلفش، میتوانست همهی مسائل نظری و عملی را حل کند. سه مفهوم عمده چارچوب این فلسفه را تشکیل میدهند: «برترین قانون» ، یعنی بنیاد واقعیت مستقل از تأثیر آ دمی؛ «مسألهی عام» یعنی سهم آدمی در تکمیل آفرینش از راه ایجاد واقعیتهای تازه؛ و «توافق نهایی» ، یعنی آن هماهنگی میان جنبههای گوناگون واقعیت که هدف غایی انسان است.
خنه ورونسکی در مجموعهای از آثاری که با Introduction a la philosophie des mathematiques («مقدمه بر فلسفهی ریاضیات») آغاز شد، فلسفه اش را در ریاضیات بکار بست. در این نوشتهها، برهان دقیق ریاضی در برابر استدلالهای فلسفهی مطلق – که با مجموعهی اصطلاحات خاص مندرج در آن، دریافت و ارزیابی آثار او را دشوار میساختند – عقب نشینی میکرد. خنه ورونسکی از موضعی که لاگرانژ در کتاب Theorie des fonctions analytiques («نظریهی تابعهای تحلیلی») خود اتخاذ کرده بود انتقاد میکرد، و با دلیلهای ناکافی لاگرانژ برای استفاده از بسط رشتهها و نیز با مخالفت وی در مورد وارد کردن مقدارهای نامتناهی در تحلیل ریاضی (آنالیز) نظر موافق نداشت. به گفتهی خنه ورونسکی، «برترین قانون» عبارت است از بسط هر تابع در رشتهی که در آن بر هر تابعی از متغیر x دلالت دارد. نظر بر این بود که «برترین قانون» مبنای تمامی نظریهی تابعهای دیفرانسیئل باشد. فقدان برهان و محدودهی نامشخص قابلیت کاربرد، ارزیابی آن را دشوار ساخت؛ با تحلیل تابعی است که میتوان دامنهی قضیهی خنه ورونسکی را تعیین کرد. دترمینانهائی که برای محاسبهی ضریبهای بکار برده شده اند به ورونسکیاییها (Wronshiars) معروفند – اصطلاحی که تامس میور در 1261 معمول کرد.
خنه ورونسکی در 1191 راه حل کلی خود در باب تابعهای جبری را به صورت کتاب Résolution générale des équations de tous les degrés («راه حل کلی تابعها از همهی درجات») منتشر کرد. اگر چه قبلاً روفینی در تحقیقاتش ثابت کرده بود که ممکن نیست این راه حل درست باشد، با این حال در موارد خاصی قابل کاربرد است. در مقالههای خنه ورونسکی در رشتههای دیگر علوم، از جمله در بررسیهایش راجع به قوانین آب پویایی، چندین خطا یافته شد. مکانیک آسمانی او – اگر چه ادعا میشد که بر پایهی قانونی عام تر از قانون نیوتن قرار دارد. – در واقع معادل همان قانون بود. از سوی دیگر، روش وی در مورد حل تابعهای اختلالی حاوی عقاید تازهای بود و بعداً معلوم شد که عملی و امکان پذیرند.
یکی از نمونههای تکرار شونده در روابط خنه ورونسکی با مؤسسههای گوناگون، هم علمی و هم اجتماعی، از گرایش بیمارگونهی بارزی حکایت میکند: مبالغهی خودنمایانه در مورد ماهیت تحقیقاتش، واکنش تندخویانه در مقابل کوچکترین انتقاد، و توسل مکرر به وسایل غیر علمی به مثابهی وسایلی دفاعی در برابر توطئهای فرضی. شخصیت نابهنجار وی، و نیز بر نهاد فلسفهی مرموزش (مبتنی بر الهامی که در 24 امرداد 1182 یا، بناب ر نوشتههای دیگرش، در 1183 حاصل شده بود) ، آدمی را برمی انگیزد که آثار او را به عنوان محصول خطا اندیشیهای بزرگی که از ذهنی آشفته و فریب خورده تراوش کرده است رد کند. اما پژوهش بعدی دربارهی نوشتههایش به نتیجهی دیگری میانجامد. در میان انبوه نامربوطیها مفهومهای مهمی نهفته اند که نشان میدهند که او ریاضیدان فوق العاده با استعدادی بوده است که سهم خدمتش، متأسفانه، تحت الشعاع آمریت فلسفهی مطلق فراگیر او قرار گرفته است.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی: احمد آرام ...]و دیگران[، زیر نظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Józef Maria Hoë né-Wroń ski
(ت. وولشتین، لهستان، اول شهریور 1155/ 23 اوت 1776؛ و. نویی، نزدیک پاریس، فرانسه، 17 امرداد 1233/ 8 اوت 1853) ، فلسفه، ریاضیات.
خنه فرزند آنتونی خنه، معمار شهرداری پوزنان، و الژبیثتا پرنیتسکا بود. او، که در پوزنان و ورشو درس خوانده بود، به عنوان یک افسر جوان توپخانه در قیام ملی سال 1173 شرکت جست، و در دورهای که ارتش پروس ورشو را محاصره کرده بود فرماندهی آتشبار را بر عهده داشت. در همان سال از طرف ارتش روسیه، که وی مدت کوتاهی به آن پیوسته بود، به اسارت گرفته شد. در حدود سال 1176 رهایی یافت و با پولی که از پدر برایش به جای مانده بود، چند سال بعد را به تحصیل فلسفه در چندین دانشگاه آلمانی گذرانید. خنه در 1179 در مارسی اقامت گزید، در همان جا به تابعیت دولت فرانسه درآمد، و خود را وقف تحقیق علمی کرد. در ابتدا شغلهای موقتی در مؤسسههای علمی بر عهده داشت و در رصدخانهی نجومی مارسی کار میکرد و دبیر انجمن پزشکی محلی بود. در سالهای بعد خرج زندگیش را با تدریس خصوصی در زمینهی علم و فلسفه تأمین میکرد. در دورههای مختلف از جانب هوادارانی حمایت میشد که به آموزهی فلسفی او گرویده بودند و به این ترتیب توانست هزینهی نشر آثار فراوانش را بدست آورد.
خنه در حدود سال 1189 با ویکتوئار آنریئت سارازن دو مونفریه، خواهر آلکساندر مونفریه ریاضیدان، ازدواج کرد. تقریباً در همان سال نام خانوادگی ورونسکی را پذیرفت و آن را به طور متناوب با خنه بکار میبرد؛ اما اکثر نوشتههای او امضای خنه ورونسکی، بی نام کوچک، را برخود دارند.
در 1189 خنه ورونسکی به پاریس نقل مکان کرد و نخستین مقالهی علمی خود را در زمینهی مبانی ریاضیات، با عنوان «اصل اول روشهای تحلیلی» ، تسلیم «انستیتو» کرد. مقاله با نقد و بررسی تقریباً سرسری لاکروا و لاگرانژ روبه رو شد، و مشاجرهی ناشی از آن، که خنه ورونسکی آغازگر آن بود، به سرعت به قطع روابط او با انستیتو انجامید. در نخستین سالهای اقامتش در پاریس، تحقیق عمیقی در باب تحلیل ریاضی انجام داد؛ هزینهی اجرای این تحقیق را پیئر آرسون سرمایه دار، که در آغاز یکی از مریدان صدیق او بود، تأمین میکرد. روابط آنان در جریان نزاع تندی بر سر مقررات مالی، که به محاکمهی مشهوری در آن زمان انجامید، در 1198 از هم پاشید.
خنه ورونسکی از 1199 تا 1202 تلاش کرد که به مناسبت تحقیق دربارهی تعیین طول جغرافیایی در دریا، جایزهی «هیأت بریتانیایی طول جغرافیایی» را به دست آورد، اما توفیق نیافت. وی در کوششهایش برای جلب کردن توجه «انجمن سلطنتی» به نوشتههایش در زمینهی آب پویایی (hydrodynamic) نیز ناکام ماند. در این هر دو مورد، خنه ورونسکی به مشاجرههائی کشانیده شد که دامنه شان به سرعت به موضوعهای غیر علمی بسط یافت. پس از بازگشت به پاریس به تحقیق ریاضی خود ادامه داد، اگر چه دلبستگی عمدهی وی معطوف به تشریح فلسفهی مسیحاییش شده بود. خنه ورونسکی در دههی 1310 در موضوع جابه جایی به پژوهش پرداخت و درصدد ساختن وسایل نقلیهای برآمد که بتوانند هم از لحاظ فنی و هم از حیث اقتصادی با خطوط راه آهنی که بتازگی توسعه یافته بودند رقابت کنند، اما وسایل نقلیهی سنگینی که طراحی کرد از حدّ نمونه پیشتر نرفتند. واپسین سالهای عمر وی در تنگدستی سپری شد.
دستنویسهای موجود و نوشتههای انتشار یافتهی خنه ورونسکی دامنهی وسیعی از دانش را در بر میگیرند. فلسفهی وی، که محور اصلی است، شالودهی اصلاحات در شاخههای مختلف علوم دقیق و علوم اجتماعی را تشکیل میدهد. عقاید فلسفی خنه ورونسکی تحت تأثیر کانت شکل گرفتند؛ و نخستین اثر انتشار یافتهی او، با عنوان Philosophie critique découverte par kant («فلسفهی انتقادیای که به همت کانت کشف شده است» ، مارسی، 1803) ، اولین بیان جامع آموزشهای کانت به زبان فرانسوی بود. دستگاه فلسفی خنه ورونسکی مبتنی بود بر مکاشفهی ناگهانی «مطلق» ، مفهومی که هرگز ماهیتی دقیقاً روشن نداشت اما گمان میرفت که همهی جنبههای هستی از آن پدید آمده اند. این «فلسفهی مطلق» عام و مبتنی بر خردگرایی، به گفتهی مؤلفش، میتوانست همهی مسائل نظری و عملی را حل کند. سه مفهوم عمده چارچوب این فلسفه را تشکیل میدهند: «برترین قانون» ، یعنی بنیاد واقعیت مستقل از تأثیر آ دمی؛ «مسألهی عام» یعنی سهم آدمی در تکمیل آفرینش از راه ایجاد واقعیتهای تازه؛ و «توافق نهایی» ، یعنی آن هماهنگی میان جنبههای گوناگون واقعیت که هدف غایی انسان است.
خنه ورونسکی در مجموعهای از آثاری که با Introduction a la philosophie des mathematiques («مقدمه بر فلسفهی ریاضیات») آغاز شد، فلسفه اش را در ریاضیات بکار بست. در این نوشتهها، برهان دقیق ریاضی در برابر استدلالهای فلسفهی مطلق – که با مجموعهی اصطلاحات خاص مندرج در آن، دریافت و ارزیابی آثار او را دشوار میساختند – عقب نشینی میکرد. خنه ورونسکی از موضعی که لاگرانژ در کتاب Theorie des fonctions analytiques («نظریهی تابعهای تحلیلی») خود اتخاذ کرده بود انتقاد میکرد، و با دلیلهای ناکافی لاگرانژ برای استفاده از بسط رشتهها و نیز با مخالفت وی در مورد وارد کردن مقدارهای نامتناهی در تحلیل ریاضی (آنالیز) نظر موافق نداشت. به گفتهی خنه ورونسکی، «برترین قانون» عبارت است از بسط هر تابع در رشتهی که در آن بر هر تابعی از متغیر x دلالت دارد. نظر بر این بود که «برترین قانون» مبنای تمامی نظریهی تابعهای دیفرانسیئل باشد. فقدان برهان و محدودهی نامشخص قابلیت کاربرد، ارزیابی آن را دشوار ساخت؛ با تحلیل تابعی است که میتوان دامنهی قضیهی خنه ورونسکی را تعیین کرد. دترمینانهائی که برای محاسبهی ضریبهای بکار برده شده اند به ورونسکیاییها (Wronshiars) معروفند – اصطلاحی که تامس میور در 1261 معمول کرد.
خنه ورونسکی در 1191 راه حل کلی خود در باب تابعهای جبری را به صورت کتاب Résolution générale des équations de tous les degrés («راه حل کلی تابعها از همهی درجات») منتشر کرد. اگر چه قبلاً روفینی در تحقیقاتش ثابت کرده بود که ممکن نیست این راه حل درست باشد، با این حال در موارد خاصی قابل کاربرد است. در مقالههای خنه ورونسکی در رشتههای دیگر علوم، از جمله در بررسیهایش راجع به قوانین آب پویایی، چندین خطا یافته شد. مکانیک آسمانی او – اگر چه ادعا میشد که بر پایهی قانونی عام تر از قانون نیوتن قرار دارد. – در واقع معادل همان قانون بود. از سوی دیگر، روش وی در مورد حل تابعهای اختلالی حاوی عقاید تازهای بود و بعداً معلوم شد که عملی و امکان پذیرند.
یکی از نمونههای تکرار شونده در روابط خنه ورونسکی با مؤسسههای گوناگون، هم علمی و هم اجتماعی، از گرایش بیمارگونهی بارزی حکایت میکند: مبالغهی خودنمایانه در مورد ماهیت تحقیقاتش، واکنش تندخویانه در مقابل کوچکترین انتقاد، و توسل مکرر به وسایل غیر علمی به مثابهی وسایلی دفاعی در برابر توطئهای فرضی. شخصیت نابهنجار وی، و نیز بر نهاد فلسفهی مرموزش (مبتنی بر الهامی که در 24 امرداد 1182 یا، بناب ر نوشتههای دیگرش، در 1183 حاصل شده بود) ، آدمی را برمی انگیزد که آثار او را به عنوان محصول خطا اندیشیهای بزرگی که از ذهنی آشفته و فریب خورده تراوش کرده است رد کند. اما پژوهش بعدی دربارهی نوشتههایش به نتیجهی دیگری میانجامد. در میان انبوه نامربوطیها مفهومهای مهمی نهفته اند که نشان میدهند که او ریاضیدان فوق العاده با استعدادی بوده است که سهم خدمتش، متأسفانه، تحت الشعاع آمریت فلسفهی مطلق فراگیر او قرار گرفته است.
کتابشناسی
یکم. کارهای اصلی :
فهرستی از نوشتهها و فهرستنامهای از دستنویسهای خنه ورونسکی که در کتابخانهی «فرهنگستان علوم لهستان» در کورنیک نگهداری میشوند مندرج است در Hoene wroński . Jego zyciei prace («ورونسکی و دربارهی ورونسکی. فهرستنامهی آثار فلسفی خنه ورونسکی کتابی است با عنوان L’oeuvre philosophique de Hoene Wrons’ki، از ف. وارن، 2 جلد (پاریس، 1933-1936) . منتخبی از آثار فلسفی او که به زبان ایتالیایی انتشار یافته اند کتابی است با عنوان Collezione italiane degli scritti filosofici di Hoene Wronski، 4 جلد (ویچنتسا، 1870-1878). آثار ریاضی خنه ورونسکی با عنوان Oeuvres mathématiques، 4 جلد (پاریس، 1925) منتشر شدند.دوم. خواندنیهای فرعی :
مقدمهای بر فلسفهی خنه ورونسکی عبارت است Hoëne-Wron ski, une philosophie de la création، از پ. د/ آرسی (پاریس، 1970). دربارهی «برترین قانون» ریاضی، «Überlegungen zur Himmelsmechanik»، از ف. کوپکه، در AAs، دورهی c، 3 (فوریه 1938)، 73-81.منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی: احمد آرام ...]و دیگران[، زیر نظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول