نویسنده: حسین علی سعدی (1)
مقدمه
یکی از موضوعاتی که به عنوان نقطه نقاش بین وهابیت و سایر فرق مسلمین و از جمله امامیه مطرح است، مسئله توسل به اولیای الهی و شفیع قرار دادن آنها به درگاه الهی در ادعیه و زیارات است. بررسی این مسئله از حیثیات مختلف، میتواند صورت پذیرد. تحقیق در حقیقت توحید و شرک برای ایضاح سازگاری توسل با توحید از یک سو و تأمل در ماهیت توسل و چرایی و چگونگی آن از سوی دیگر، لازم و ضروری است. آنچه به وضوح قابل مشاهده است، موارد زیادی از توسل در ادعیه مأثوره امامیه وجود دارد که هم در کنار توحید و هم در کنار توکل نشسته است.مسئله از سوی وهابیون و ابن تیمیه با عنوان ناسازگاری توسل و توحید مطرح شده است. این مسئله به گونهای دیگر نیز در دوران ما مطرح میشود که اگر ادعیه امامیه گونهشناسی شود و متون دعاهای صدر اول با دعاهای متأخر مقایسه شود این نکته به خوبی روشن میشود که ادعیه عصر اول، بازگو کننده مفاهیمی همچون «توکل» بر خدای متعال است که این رویکرد در ادعیه متأخر جای خود را به «توسل» داده است. (محسن کدیور، روزنامه شرق، 14 و 15 اسفند ماه 84) ایشان در واقع با تحلیلی پیشینی برای نقد متنی ادعیه ائمه متأخر گام برداشته و نتیجهگیری کرده که سند این دعاها با اشکال مواجه است.
به هر روی در ادعیه امامیه به خصوص دعاهای «الصحیفه الرضویه» توسل به انبیاء و اولیاء به نحو زیادی وجود دارد که گونهشناسی این توسلها به حل هر دو مسئله، هم سازگاری توسل با توحید و هم سازگاری توسل با توکل خواهد پرداخت.
1. سازگاری توسل و توحید
جهت تبیین سازگاری توسل با اندیشه توحیدی، نخست اشکالات وارده بر توسل مطرح و سپس مورد تحلیل و نقد قرار خواهد گرفت. این بخش به علت اینکه در کتب کلامی مطرح شده است و از آن روی که در این نوشتار به عنوان مقدمه مورد نیاز است به گونه اختصار خواهد بود.1-1. ادله ناسازگاری توسل و توحید
به نگاه تاریخی برخی معتقدند که تا زمان ابن تیمیه (م/ 751) تمام فرق مسلمان قائل به جواز توسل به اولیای الهی در حیات و ممات آنها بودهاند و چنانکه شواهد تاریخی نیز وجود دارد به اولیا توسل میجستهاند و این ابن تیمیه بود که با فتوای خویش مبنی بر حرمت توسل، جریان جدیدی را آغاز کرد. (سبحانی، بی تا، ج4، ص 374)آیات 56-57 سوره مبارکه اسراء مستمسکی برای قول به حرمت توسل شده است قرآن مجید میفرماید: «قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلَا یمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلَا تَحْوِیلًا. أُولَئِكَ الَّذِینَ یدْعُونَ یبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیهُمْ أَقْرَبُ وَیرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا» (اسراء، 56 و 57)
استدلال به آیه اینگونه است؛ خدای متعال مشرکان را که برای کشف ضر، غیر خدای متعال را میخوانند تهدید میکند و میفرماید: «کسی که مالک چیزی نیست نمیتواند چیزی را عطا کند» لذا توسل به غیر خدای متعال مورد تهدید و مذمت است. (رفاعی، 1979م، ص13) سبحانی، 1412، ج4، ص 379)
تحلیل و نقد صحت استشهاد به آیه کریمه بر حرمت توسل به معنای واسطه کردن اولیا جهت دریافت فیوضات الهی خواهد آمد، توسل در بیان مانعین به اقسام متعددی قابل تقسیم است که در گونهشناسی توسل مورد استفاده قرار خواهد گرفت، توسل از نگاه اینان به دو گونه مشروع و نامشروع قابل تفکیک است و توسل مشروع عبارت است از:
الف) توسل به ذات خدای متعالی و اسمای حسنای او.
ب) توسل به خدای متعال به اعمال صالح و نیک.
ج) توسل به خدای متعالی به دعای برادر مؤمن.
و توسل غیر جایز عبارت است از:
الف: توسل جستن به ذوات اولیا و پیامبران و نیز به زمانها و مکانهای شریف نظیر ماه رمضان، شب قدر، و یا کعبه و ... .
ب) توسل جستن به خدای متعال به آبرو و احترام شخصی خاص.
ج) قسم ادن خدای متعال به شخصی که بدو توسل شده است.
رفاعی بعد از مطرح کردن گونههای توسل بر، نوع دوم با فروع سه گانه که واسطه کردن شخصی به درگاه الهی باشد را حرام میداند. (رفاعی، 1979م، ص15؛ سبحانی، 1412، ج4، ص 379)
ابن تیمیه نیز در بیان مراتب توسل معتقد است که:
الف) درخواست از غیر خدا، چه اینکه آن شخص زنده باشد یا در ممات باشد و چه اینکه از انبیا و اولیای الهی باشد یا اینکه شخصی عادی باشد. شرک به خدای متعال است مثل اینکه شخصی بگوید یا سید اغثنی و انا مستجیر بک.
ب) شخصی به انبیا و اولیا توجه کند و بگوید ادع الله و ادع لنا «تو از خدا برای ما بخواه» این قسم توسل نیز جایز نیست.
ج) شخصی آبرو و منزلت کسی را واسطه قرار دهد و بگوید اسألک بجاه فلان عندک. (ابن تیمیه، 1412، ج1، ص 22؛ سبحانی، 1412، ص 380)
ابن تیمیه نوع اول را شرک دانسته و انواع بعدی را غیر مجاز و نامشروع اعلام میدارد.
با معرفی گونههای توسل مجاز و غیرمجاز، وجوه استدلال که بر حرمت توسل نوع دوم شده است عبارت است از:
الف) اگر این نوع توسل جایز باشد حتماً شارع حکیم در مجموعه خطابات و بیانات خود آن را بیان میکرد و مردم را بدان ترغیب میداشت نه اینکه آن را مهمل واگذارد.
ب) نه تنها خدای متعال ترغیبی نداشته است، که در برخی آیات از جمله آیه 56 سوره مبارکه اسراء، توسل به غیر خود را مذمت مینماید.
ج) اگر منظور توسل کنندگان در خواهش و دفع ضرر از اولیا این باشد که آنها واسطه در رزقاند این اعتقاد شرک اعظم خواهد بود. (رفاعی، 1979م، صص 180-177)
با این تفاسیر و استدلالها، وهابیت مدعی ناسازگاری توسل با اندیشه توحیدی است که به عنوان اولین چالش نوشتار، مطرح شده بود.
1-2. ادله سازگاری توسل و توحید
در نقد ادله مطرح شده در کلام رفاعی و ابن تیمیه، مباحث گستردهای مطرح شده است که به خاطر عدم اطناب به اختصار میتوان اشاره کرد که:اولاً
تمام موارد مجاز و مشروع نه لازم است و نه امکان دارد در قرآن مجید بیاید، ما مسائل بسیاری داریم که اجماع بر مشروعیت و جواز آن وجود دارد ولی در قرآن مجید مطرح نشده است و در واقع به لحاظ اصولی، اصل بر اباحه و جواز است مگر آن که خلافش ثابت شود و در واقع این منع است که نیاز به بیان دارد نه جواز و اباحه. (خویی، بی تا، ج2، ص 80) در واقع بین اصل توسل و دعا و کیفیت ادعیه مأثوره باید تفکیک نمود ما گرچه در کیفیت ادعیه مأثوره باید توقیفی بودن آنها را لحاظ نماییم ولی اصل دعا و توسل و حتی ادعیه مأثوره ذیل اصل کلی اباحه قرار میگیرد.و لذا دلیل اول ایشان تمام نیست که توسل اگر مجاز بود باید در قرآن مطرح میشد وانگهی سیره قرآن مجید بر بیان منعها و تحریمهاست، نه بر اینکه حلال را بیان نماید یعنی شیوه بیان قرآن نیز همان شیوه مرسوم و بیان شده در اصول فقه است. مگر اینکه عملی در مقام توهم حظر باشد که با بیان امر شارع حکیم این توهم را مرتفع میکند.
از باب نمونه میفرماید: «قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ» (انعام، 151)
اصل اباحه و جواز عمل نه تنها یک اصل شرعی، بلکه یک اصل عقلایی است. (فاضل اردکانی، بی تا، ص 418) چرا که در همه نظامها، تا زمانی که منع اعلام نشده باشد، اصل آزادی در عمل را پذیرفته و عقاب بدون بیان را قبیح میشمارند. (خویی، بی تا، ج2، ص 49)
محمدتقی حکیم در اصول العامه للفقه المقارن مینویسد:
«و هذه القاعده مما تطابق علیها العقلاء علی اختلاف ملتهم و مذاهبم و تباین اذا واقهم و مستویاتهم و تشعب ازمانهم و بیئاتهم و قد عبر عنها بعض المشرعین المحدثین بقوله لاعقاب بغیر قانون» (حکیم، 1979م، ص 497)
ثانیاً
منعی از سوی شارع متعال نیست به توسل مطرح در اندیشه دینی نرسیده است. در آیه شریفه نیز سخن از استقلال وسایط و عبودیت آنهاست که قطعاً شرک است و مسئله استقلال چنانکه خواهد آمد منجر به شرک خواهد شد و مسئله توسل و شفاعت کاملاً با این مسئله متفاوت است؛ لذا قرآن مجید در سوره مبارکه مائده، آیه 35 میفرماید:«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».
ای کسانیکه ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!.
با کنار هم قرار دادن آیات قرآن مجید میتوان اینگونه استفاده کرد که اگر نگاه استقلالی به مبدأ خیری و یا مبدأ شری در هستی غیر خدای متعال، داشته باشیم، قطعاً شرک خواهد بود چرا که توحید همچنانکه در مرتبه ذات مطرح است، در مرتبه افعال نیز، مطرح است و قرآن مجید نیز با صراحت در حوزه توحید افعالی میفرماید: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً» (بقره، 165)
آیه شریفه سوره اسراء نیز میفرماید: «قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلَا یمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلَا تَحْوِیلًا» بگو: « کسانی را که غیر از خدا (معبود خود) میپندارید، بخوانید! آنها نه میتوانند مشکلی را از شما برطرف سازند و نه تغییری در آن ایجاد کنند.»
خوانده شدگان مالک کشف ضر نیستند و در واقع تعبیر قرآن به «ملک کشف ضر» در حقیقت کاشف از همان نگاه استقلالی به وسایط است.
مرحوم علامه طباطبایی (رحمه الله) در این باره مینویسد:
«التوسل الی الله ببعض المقربین علی ما فی الایه الکریمه قریب منه قوله یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ (مائده، 35) غیر ما یرومه المشرکون من الوثنیین فانهم متوسلون الی الله و یتقربون بالملائکه و الجن و الاولیاء من الانس فیترکون عبادته تعالی و لا یرجونه و لا یخافونه و انما یعبدون الوسیله و یرجون رحمته و یخافون سخطه» (طباطبایی، 1363، ج13، ص 131)
در نگاه شیعی نیز توسل نیابد با توحید خدای متعال تعارض داشته باشد و این تعارض در صورتی است که به واسطه هر کسی که میخواهد باشد، باشد، نقش استقلالی در تأثیر داده شود که قطعاً شرک خواهد بود. نقطه تمایز توسل مشروع و غیر مشروع نیز باید همین مسئله اساسی باشد که استقلال در تأثیر برای غیر خدا قائل شدن، شرک است. آیات قرآن مجید نیز همین نگاه مشرکان را تخطئه مینماید.
مرحوم علامه در جمع بندی آیات مینویسد:
«و بالجمله یدعون التقرب الی الله ببعض عباده او اصنام خلقه ثم لا یعبدون الا الوسیله مستقله بذلک یرجونها و یخافونها مستقله بذلک من دون الله فیشرکون باعطاء الاستقلال لها فی الربوبیه و العباده» (طباطبایی، 1363، ج13، ص 132)
ثالثاً
بعد از آن که ثابت شد منعی از سوی شارع متعال نرسیده است، شواهدی در تاریخ و سنت که مورد قبول همه فرق است وجود دارد که توسل و شفاعت را مجاز شمرده و در برخی موارد به آن دستور هم داده شده است.از جمله داستانی است که از عثمان بن حنیف نقل شده است که مرد کوری نزد پیامبر خدا آمد و به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: از خدا بخواهد تا به من شفا بدهد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر بخواهی دعا میکنم ولی اگر صبر کنی برایت بهتر خواهد بود.
مرد گفت که دعا کن، پیامبر به او دستور داد که یک وضوی کامل بگیرد و دو رکعت نماز بگذارد و این دعا را بعد از نماز بخواند:
«اللهم انی اسالک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمه یا محمد انی اتوجه بک الی ربی فی حاجتی لتقضی الله شفعه فی»، عثمان بن حنیف میگوید هنوز متفرق نشده بودیم که مرض مرد برطرف شده بود. (احمد بن جنبل، 1416، ج4، ص 138)
ابن تیمیه این حدیث را صحیح میداند (سبحانی، بی تا، به نقل از ابن تیمیه، 1412، ج1، ص 13؛ سبحانی، ص 380) و مینویسد:
«و قدروی الترمذی صحیحاً عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) انه علم رجلاً ان یدعوا فیقول اللهم انی اسألک و اتوسل بنبیک»، در سند حدیث مناقشهای نیست و بر طبق مبانی رجالی اهل سنت تصحیح شده است. (سبحانی، بی تا، ج4، ص 383)
در این قضیه آنچه مورد توجه است این است که توسل به ذات نبی و شخص مقدس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و به تعلیم خود رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام پذیرفته است نه به دعای پیامبر، چرا که پیامبر به او تعلیم داد که بگوید: «اللهم انی اسألک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمه، و این قسم توسل در کلمات مخالفین جزو توسلهای حرام، ذکر شده بود، در دلالت وافعه بر اینکه آنچه مورد توسل واقع شده بود، نفس مقدس نبی بوده، شکی نیست، از طرفی در قضیه هم هیچ سخنی از دعای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح نشده است تا بخواهیم توجیهات خلاف ظاهر و تصنعی، مخالفین را بپذیریم، گرچه رفاعی توجیه میکند که مسئله توسل به دعای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح است ولی ابن تیمیه معتقد است:
«و من الناس من یقول هذا یقضی جواز التوسل بذاته مطلقاً حیاً و میتاً» (رسائل و مسائل، ج1، ص 13) تأمل در این قضیه نشان میدهد نه توسل به دعای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح است و نه اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او دعا کرده است بلکه آن شخص به ذات پیامبر به درگاه الهی متوسل شده است.
قضایای متعدد دیگری وجود دارد که توسل به ذوات مقدس اولیای الهی را مجاز و مشروع میداند و در سیره صحابه بزرگوار پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم وقوع یافته است و ما به خاطر پرهیز از اطناب از ذکر آن خودداری میکنیم. (2)
آنچه در تحلیل و جمع بندی این نکته به نظر میرسد این است که مسئله شرک در توسل ربطی به تقسیم بندی مطرح شده از سوی ابن تیمیه و وهابیون ندارد. شرک یعنی شریک قائل شدن برای خدای متعال که خالق هستی است و همه قدرتها به او بر میگردد و توحید در عبادت از جمله شؤون توحید است.
بر این اساس حتی در اقسام توسل مشروع که اینان مطرح کردند، توسل به دعای اولیای الهی مجاز است. اگر کسی برای دعای اولیا نقش اساسی و اصالت بدهد و آن را در عرض اراده الهی تصور نماید، باز هم شائبه شرک مطرح است ولی اگر کسی به ذوات اولیا و انبیا توسل بیابد و آنها را واسطه فیضگیری از خدای متعال بداند نه اینکه آنها را مالک ضر و نفع و مستقل در تأثیر بداند، نه تنها شرک اتفاق نیافتاده است بلکه این توسل عین توحید است و تأثیرگذاری مستقل حضرت احدیث در هستی را عیان میسازد. این مطلب جمع بندی بخش نخستین مسئله تحقیق بود.
در بخش دیگر مسئله تحقیق که بیان شد، برخی معتقدند که در ادعیه نخست مسئله توکل مطرح بوده است و در ادعیه متأخر توسل جای خود را به توکل داده است.
ایشان معتقدند: اگر سیمای دینداری که به نحوی تکیه بر شؤون فرابشری ائمه دارد را، در ادعیه شیعه مقایسه کنیم میبینیم دو سنخ دعا و زیارت وجود دارد، سنخ اول متعلق به تفکر اول (تشیع اولیه) و سنخ دوم متعلق به تفکر دوم (تشیع مفوضه اعتدالی) است. سنخ اول دعاهای کمیل، ابوحمزه و دعاهای صحیفه سجادیه و مناجات شعبانیه و دعای عرفه است. در این دعاها یک کلمه اتکاء و توسل به غیر خدا نیست، هرچه هست مستقیم به محضر خدا رفتن است. این سیمای اصلی شیعه و امامت است که ما دنبال آن هستیم. (محسن کدیور، روزنامه شرق، 14 و 15 اسفند ماه 84)
در نقد این نگاه و پاسخ به این سؤال به دو حوزه میتوان ورود یافت، نخست مسئله سازگاری توسل و توحید و یا به تعبیری تبیین رابطه توسل و توکل و اینکه آیا رابطه این مفاهیم به گونهای است که پرداختن به یکی موجب رنجوری دیگری میشود؟ آیا غلظت این مفهوم به ترقیق دیگری میانجامد؟ یا اینکه رابهط اینها اشتدادی است و در عین توکل به توسل پرداخته میشود و نیز در عین توسل، توکل متوسل نیز تقویت میشود نه اینکه تعطیل و ترقیق بشود، چون به تفصیل در بخش پیشین به تبیین رابطه مفاهیم کلیدی توسل و توحید پرداخته شد و این ایضاح به وجود آمد که توسل نه تنها با توحید افعالی ناسازگار نیست بلکه به گونهای منعکس کننده آن میباشد و اگر توسل با توحید سازگار شد واضح است که توکل و تکیه بر خدای واحد نیز با توسل منافاتی ندارد. نکته مهم کلام ایشان در گونهشناسی روحیه شیعه است که آن را به دو گونه زیارات و ادعیهای که با محوریت توکل و رفتن مستقیم به درگاه الهی و نیز زیاراتی که توسل محور است، تقسیم میکند. اگر فرض کنیم که چنین ساختاری را ادعیه ما نشان بدهد، این نگاه پیشینی نمیتواند اصالت ادعیه متأخر از صحیفه را بکاهد چرا که امامان شیعه در مقام بیان ادعیه، تعلیم حقیقت دین را نیز مدنظر داشته و در هر برههای با توجه به مقتضیات، روی یک مفهوم کلیدی تمرکز میکردهاند. اینکه ایشان ادعا میکند که توکل به خدا متن دین است و شفاعت و توسل حاشیه و از جابه جایی متن و حاشیه اظهار نگرانی میکند (همان) مصاب نیست، چرا که فهم حاشیه و متن دین، به سلیقه افراد نیست، اگر امامان و شارحان شریعت در دورهای به نکتهای تأکید و تکیه داشتند باید نتیجه گرفت که آن مسئله اصلی و متن شریعت است نه اینکه برداشت کرد جابجایی متن و حاشیه صورت پذیرفته است و سر این نکته هم همان است که گذشت. توسل و توکل، رابطه تهافت و تقابل ندارند، توسل در نگاه شیعی جایگزین توکل نمیشود.
در کنار این مهم، صدق این ادعا را به گونهای دیگر نیز میتوان در محک قرار داد. ایشان مدعی میشود که در ادعیه متعلق به تفکر اول از قبیل کمیل، ابوحمزه، صحیفه سجادیه، مناجات شعبانیه و دعای عرفه حتی یک کلمه اتکا و توسل به غیر خدا نیست، هرچه هست مستقیم به محضر خدا رفتن است.
چون ادعا به سالبه کلیه مطرح شده است در ابطال آن حتی موجبه جزئیه کافی است. یک مورد توسل در ادعیه فوق کافی است که صدق این ادعا، باطل شود. در اینجا به خاطر پرهیز از اطناب به نمونههایی از توسل در ادعیه فوق اشاره میشود؛ که نشان داده شود توسل با اقسام گوناگون در ادعیه دوره نخست نیز وجود داشته و این ادعا با واقعیت منطبق نیست.
در ادعیه صحیفه سجادیه به وضوح توسل به محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل او مشاهده میشود، از جمله:
الف) «بحق من انتجبت من خلقک و بمن اصطفیته لنفسک بحق من اخترت من بریتک و من اجتبیت لشانک بحق من وصلت طاعته بطاعتک و من جعلت معصیته کمعصیتک بحق من قرنت موالاته بموالاتک و من نُطت معاداتته بمعاداتک، تغمدنی فی یومی هذا بما تتغمد به من جار الیک متنصلا و عاذ باستغفارک تائبا» (صحیفه سجادیه، دعای 47، ص 224)
ب) «اللهم فصل علی محمد و ال محمد و لا تخیب الیوم ذلک من رجایی یا من لا یحیفه سائل و لا ینقصه نائل فانی لم آتک ثقةً منی بعمل صالح قدمته و لا شفاعة مخلوق رجوته الاشفاعه محمد و اهل بیته علیه و علیهم سلامک: (صحیفه سجادیه، دعا 48، ص 236) در این فقره از دعا توسل به عمل صالح و نیز شفاعت اهل بیت (علیهم السلام) مورد تعرض قرار گرفته است.
در دعای عرفه صحیفه نیز چنین میخوانیم: «رب صل علی اطایب اهل بیته الذین اخترتهم لامرک... و جعلتهم الوسیله الیک...» (موحد ابطحی، 1381، ص 217)
بر این اساس، اصل این ادعا، که در ادعیه صحیفه و عرفه و ... توسل وجود ندارد، با مشکل مواجه است. نمونههای متعددی از توسل به اهل بیت (علیهم السلام) خصوصاً در صحیفه مبارکه وجود دارد که به برخی از موارد آن اشاره شد.
و با غمض عین از این ادعا و با فرض عدم وجود، نیز چنان نتیجهای به لحاظ متدلوژی با اشکال مواجه است، روش فهم صحت استناد یک دعا به معصوم، معلوم است و با نگاه پیشینی نمیتوان به نقد پرداخت و چنانکه خواهد آمد در روایات صحیحی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امامان اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان وسیله به سوی خدای متعال معرفی شدهاند (صدوق، 1378، ص58)
نتیجه اینکه توسل با توحید افعالی ناسازگار نیست و با توسل به اولیای الهی و انبیا عظام، توحید مخدوش نمیگردد و نیز رابطه توسل و توکل نه رابطه حاشیه و متن و نه رابطه متهافت و متعارض است بلکه همسو و هماهنگ و در مسیر تحقق توحید، خواهد بود. لذا حتی در متونی که خطاب به ائمه هست، نگاه شیعه این است که نگاه واسطه مطرح است، نه نگاه استقلالی در تأثیر که به شرک میانجامد. لذا از مرحوم استاد آیت الله شیخ جواد تبریزی استفتاء میشود که ما هو رأیکم الشریف بدعاء الفرج الذی فیه العبارة القائله «یا محمد یا علی یا علی یا محمد اکفیانی فانکما کافیان» ایشان مرقوم میدارد: لاباس بذلک لانه من باب التوسل باهل البیت و هم الوسیله الی الله تعالی. (جواد تبریزی، 1425، ص99)
1-3. توسل به اهل بیت (علیهم السلام) در مکتب شیعه
با تحلیلی که از مفهوم توسل ارائه شد سازگاری آن با مفاهیم بنیادینی همچون توحید و توکل به اثبات رسید و از همین روی، ساختار دعاها و زیارات که از اهل بیت (علیهم السلام) رسیده است به گونهای است که بندگان الهی را به توسل ترغیب میکند. در این نگاه توسل دور کردن راه نیست بلکه سریعتر شدن حرکت است. همانگونه که شفاعت با عدالت ناسازگار نیست در این جا نیز مسئله حضور مستقیم و یا همراه با وسیله به درگاه الهی تفاوتی در نزدیکی و دوری ندارد و اگر به مفهوم دقیق توسل توجه شود روشن میشود که متوسل راه مطمئنی را برای درک مقام حضور انتخاب کرده است.قرآن مجید میفرماید:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».
خدای متعال در این آیه دستور میدهد که در مسیر به سمت او، مؤمنان وسیله اتخاذ نمایند در اینکه وسیله چیست و چگونه میتوان به خدا متوسل شد؟ مباحث متعددی به عنوان مصادیق وسیله در تفاسیر و احادیث وارد شده است. از جمله اینکه اعمال صالح وسیله قرب الی الله میباشند امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه میفرماید:
«ان افضل ما توسل به المتوسلون الی الله، الایمان به و برسوله و الجهاد فی سبیله فانه ذروة الاسلام و کلمه الاخلاص فانها الفطره و اقامة الصلاة فانها المله و ایتاء الزکاة فانها فریضه واجبه و صوم شهر رمضان فانه جنه من العقاب و حج البیت و اعتماده فانها ینفیان الفقر» (نهج البلاغه، خطبه 110)
در این خطبه حضرت امیر (علیه السلام) بهترین چیزی که بدان میشود به خدای متعال توسل جست را اعمال صالح معرفی میکند.
در تفسیر برهان روایاتی را نقل میکند که امامان به عنوان وسیله معرفی شدهاند. از جمله اینکه از تفسیر علی بن ابراهیم نقل میکند که«تقربوا الیه بالامام» یا از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل میکند: «فی قوله تعالی: و ابتغوا الیه الوسیله قال انا وسیلته» (البرهان فی تفسیر القرآن، ج2، ص 292)
علامه طباطبایی (رحمه الله) نیز در بحث روایی این روایات را به عنوان تطبیق بیان میکند. (طباطبایی، 1363، ج5، ص 333)
به هر روی آنچه در ادعیه شیعه وارد شده است مسئله توسل به جاه و ذوات مقدس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهم السلام) است که عین توحید و توکل میباشد.
2. گونه شناسی توسل در الصحیفة الرضویة الجامعة
گونههای متعددی از توسل در بیان مخالفین مطرح شد و ملاک و ضابطه تحریم و جواز را نیز وجود غیر خدا دانستند؛ بدین توضیح که اگر متوسل به غیر خدا توجه و توسل کند قطعاً شرک خواهد بود.گونههای توسل مطرح در بیان مخالفین عبارتند از:
الف) توسل به ذات خدای متعال و اسمای حسنای الهی
ب) توسل به اعمال صالح و نیک که یک وجه در تفسیر آیه شریفه وابتغوا الیه الوسیله بود.
ج) توسل به دعای برادر مؤمن. اینگونههای توسل را گونههای مجاز و مشروع میدانستند و گونههای غیرمشروع را تحت عناوین.
د) توسل جستن به ذوات اولیا و پیامبران و نیز به زمانها و مکانهای شریف.
هـ) توسل جستن به خدای متعال به جاه و منزلت اشخاص خاص.
و) قسم دادن خدای متعال به شخصی که بدو توسل شده است. (رفاعی، 1979، ص15)
در مجموع شش نوع توسل در کلمات موافقین و مخالفین مطرح شده است. در تحلیلی که گذشت، این نکته مطرح شد که ملاک و ضابطه در توجه به غیر و توسل به آنها، نگاه استقلالی و یا آلی داشتن است. اگر کسی به دعای اشخاص خاص و یا حتی به اعمال صالح خود، یک نگاه استقلالی در تأثیر داشته باشد. قطعاً این مسئله شرک خواهد بود چرا که مؤثری در عرض خدای متعالی پندار نموده است و اگر متوسل در توسل به اولیای الهی نگاه وسیلهای داشته باشد، این عین توحید است و از شرک مبرا. این تعالیم نورانی در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) به وضوح یافت میشود. بر این اساس گونههای مطرح شده توسل را در ادعیه صحیفه جامع رضوی تفحص نموده و البته نه به نحو استقصای تام بلکه به مواردی صرفاً جهت اثبات این مدعا که نوع نگاه در جواز و حرمت توسل مطرح است، نه نوع و گونه توسل.
2-1. توسل به ذات خدای متعال و اسمای حسنای الهی
- اللهم بحق هذه الاسماء الحسنی و الکلمات العلیا و بحق بسم الله الرحمن الرحیم... قل هو اله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد اهلک عدو محمد وآل محمد. (موحد ابطحی، 1381، ص33)- اللهم بحقک العظیم... صل علی محمد و آل محمد. (موحد ابطحی، 1381، ص 37)
- اللهم انی اسألک بالعین التی لا تنام و بالعز الذی لا یرام و بالملک الذی لایضام و بالنور الذی لا یطفی و بالوجه الذی لایبلی و بالحیاة التی لاتموت و بالحمدیه التی لا تقهر و بالدیمومة التی لا تفنی و بالاسم الذی لایرد و بالربویه التی لا تتذل ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی کذا و کذا. (موحد ابطحی، 1381، ص43)
- اللهم انی اسألک باسمک العظیم و سلطانک القدیم ان تصلی علی محمد و آل محمد و تغفرلی ذنبی العظیم. (موحد ابطحی، 1381، ص97)
-و باسمک المکتوب علی سرادق المعرش و باسمک المکتوب علی سرادق العزه و باسمک المکتوب علی سرادق العظمه و باسمک العزیز و باسمک علی سرادق البهاء و باسمائک المقدسات المکرمات المقدسات المکرمات المخزونات فی علم الغیب عندک و اسالک من خیرک خیراً مما ارجوا. (موحدابطحی، 1381، ص 132)
- اللهم و اسالک بحث هذه الاسماء کلها و صفاتها و صورها. (موحد ابطحی، 1381، ص 134)
-اللهم انی اسالک بمعاقد عزک علی ارکان عرشک و منتهی الرحمه من کتابک باسمک الاعظم الاعظم الاعظم و بذکرک الاعلی الاعلی الاعلی و بکلماتک التامات التی تمت صدقاً و عدلاً ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی ما انت اهله. (موحد ابطحی، 1381، ص149)
-اللهم و اسألک بالاسم الذی سالتک به امرأه فرعون...
و اسألک باسمک الذی دعتک عبدتک و صدیقک مریم البتول...
و اسألک بالاسم الی دعاک به عبدک و نبیک و صفیک... (موحد ابطحی، 1381، ص 275)
توسل به اسمای الهی در ادعیه و زیارات به وفور مشاهده میشود و به همین مقدار به علت پرهیز از اطناب اکتفا میشود چرا که دستور مستقیم قرآن است که و برای خدا، نامهای نیک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانید «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا
قُلِ الدعُوا اللَهَ أوِ ادعُوا الرَحمنَ أیاماً تَدعُوا فَلَهُ الأسمَاءُ الحُسنَی» (اعراف، 180)
بگو: «الله» را بخوانید یا «رحمان» را، هر کدام را بخوانید، (ذات پاکش یکی است؛ و) برای او بهترین نامهاست!
2-2. توسل به اولیای الهی
چالش عمده مخالفین در توسل به اولیای الهی بود به گونهای که به عنوان قدر مسلم، توسل حرام و شرک مطرح شد. با تبیینی که از مسئله توسل به اولیای الهی صورت پذیرفت، روشن شد که اگر نگاه استقلالی در تأثیر و قضای حوائج نیست به اولیا مطرح باشد قطعاً شرک خواهد بود و آنچه در ادعیه شیعه وجود دارد هم نگاه آلی و وسیلهای به درگاه خدا، نسبت به اولیا میباشد. این مهم در فقرات متعددی از ادعیه صحیفه رضویه انعکاس یافته که به برخی از موارد اشاره میشود.• و قد توجهت الیک نبیک صلی الله علیه و آله الذی فضلته علی اهل الکاعه و منحته بالاجابه و الشفاعه و بوصیه المختار المسمی بقسیم الجنه و النار و بفاطمه سیدة النساء و با بنائها الاولیاء الاوصیاء و بکل ملک خاصه یتوجهون بهم الیک و یحعبونهم الوسیله فی الشفاعه لدیک (موحد ابطحی، 1381، ص21) در ذیل این فقره به خوبی مسئله وساطت و وسیله بودن، نه نگاه استقلالی داشتن، مطرح شده است.
• اللهم و قد اصبحت یومی هذا الاثقه لی و لارجاء و لا عجاً و لا مفزع و لا هنجا غیر من توسلت بهم الیک متقرباً الی رسولک محمد ثم علی امیر المؤمنین و الزهرا سیدة نساء العالمین و الحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و الحسن و من بعدهم تقیم المحجه المستوره من وعده المرجو للامه من بعده. (موحد ابطحی، 1381، ص 28)
• فاسألک بمن جعلته الیک سببی و قدمته امام طلبتی ان تعرفنی برکه یومی هذا اللهم و هم مفزعی و معوفتی فی شدتی و رخائی. (موحد ابطحی، 1381، ص 29).
• اللهم انی اتوجه الیک بنبیک محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) یا ابالقاسم یا رسول الله یا امام الرحمة انا توجهنا بک الی الله و توسلنا بک الی الله و استشفعنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله. توسل به همه ائمه (علیهم السلام) در ادامه این دعا هست. (موحد ابطحی، 1381، ص 34)
• اللهم بمحمد اتوجه... . (موحد ابطحی، 1381، ص 50)
• اللهم انی اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمه و بالائمه الراشدین المهدیین من آل طه و یاسین و اقدمهم بین یدی حوائجی کلها... . (موحد ابطحی، 1381، ص 15)
• بالله استفتح و بمحمد (صلی الله علیه و آله و سلم) استنجح و اتوجه. (موحد ابطحی، 1381، ص 94)
• اللهم بنبیک محمد و بالائمه من اهل بیته صلی الله علیه و علیهم انجح طلبتی. (موحد ابطحی، 1381، ص 148)
• و قد قدمت امام مسالتی التوجه بنبیک الذی جاء بالحق. (موحد ابطحی، 1381، ص 176)
• فبهم اللهم الیک اتوسل و الیک بهم ارغب. (موحد ابطحی، 1381، ص 178)
• اسألک بصفوتک من خلقک و غیرتک من بریتک محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و عترته. (موحد ابطحی، 1381، ص 187)
• اللهم انی توجهت الیک بمحمد امامی و علی من خلقی. (موحد ابطحی، 1381، ص 306).
2-3. توسل به جاه و منزلت اشخاص
یکی از گونههای توسل، توسل به حق و منزلت اولیای مکرم الهی است که البته این حق من الله برای آنها قرار گرفته است نه اینکه علی الله واجب باشد. از باب نمونه به مواردی در صحیفه اشاره میشود.• اللهم بحق الائمه المعصومین و بحق حرمتهم لدیک و منزلتهم عندک... اللهم بحق محمد و آل محمد و بحق انبیائک و رسلک و بحق هولاء الائمه المعصومین و بحق عبادک الصالحین و بحق من ناداک و ناجاک و دعاک فی البر و البحر... . (موحد ابطحی، 1381، ص 37)
• اللهم بحق من ارسلته الی خلقک و بحق کل آیه فیه و بحق کل من مدحته فیه علیک یا سیدی یا اله بحق محمد و بحق علی و بحق الائمه... . (موحد ابطحی، 1381، ص 40)
• اللهم انی اسألک بحرمه من عاذبک منک. (موحد ابطحی، 1381، ص 61 و ص 64)
• رب بحق محمد و علی خرلی فی امری... . (موحد ابطحی، 1381، ص 82)
• اسألک بحق طه و یس و القرآن العظیم. (موحد ابطحی، 1381، ص 132)
• اسألک بحق ولیک محمد بن علی حجتک... اقدمه بین یدی حوائجی. (موحد ابطحی، 1381، ص 158)
• اللهم و اسألک بحق من حقه علیک واجب ممن اوجبت له الحق عندک... . (موحد ابطحی، 1381، ص 158)
• اللهم انی اسألک بحق هذا المولود الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته. (موحد ابطحی، 1381، ص 221)
• اللهم فبحقهم الیک اتوسل. (موحد ابطحی، 1381، ص 222)
• اللهم بجاه محمد وآله الطیبین لما جعلت فی هذا الماء طیقانا. (موحد ابطحی، 1381، ص 243)
• اللهم بجاههم... یا ربنا بجاه محمد الاکرم و بجاه علی الافضل الاعظم و بجاه فاطمة الفضلی و بجاه الحسن و الحسین سبطی سید النبیین و بجاه الذریه الطیین الطاهرین. (موحد ابطحی، 1381، ص 244)
2-4. توسل به اعمال صالح
نمونه دیگری از توسل که در ادعیه صحیفه جامعه رضویه به وضوح یافت میشود مسئله توسل به اعمال صالح به درگاه خدای متعال است مواردی از آن عبارتند از:• اللهم رب الارواح الفانیه و الاجساد البالیه اسألک بطاعة الارواح الراجعه الی اجسادها و بطاعة الاجساد الملتئعه بعروقها و بکلمتک الناقده بینهم... صلی علی محمد و آل محمد. (موحد ابطحی، 1381، ص 129)
• اللهم اسعدنا بالشکر، اللهم بادر عصبه الحق بالعدن. (موحد ابطحی، 1381، ص 163)
• الهی مسی قدرود و فیر قد قصد لا تخیب مسعاه. (موحد ابطحی، 1381، ص 166)
• لا تحرق وجهی بالنار بعد سجودی و تعفیری لک یا سیدی من غیر من منی علیک. (موحد ابطحی، 1381، ص 179)
2-5. توسل به اماکن و ازمنه شریفه
در بیان انواع توسلها گذشت که توسل به اماکن مقدس مثل کعبه و ازمنه مقدس مثل شب قدر را ممنوع اعلام کردند. در ادعیه صحیفه مبارکه رضویه اینگونه توسل نیز مشهود است و کاشف از اینکه میتوان با توسل به اماکن و ازمنه مقدس و شریفه به خدای متعال تقرب جست نمونههای از اینگونه توسل ذکر میشود.• اسألک یا مولای بالفجر و اللیای العشر و الشفع و الوتر و اللیل اذا یسر. (موحد ابطحی، 1381، ص 197)
• اسألک بهذا الیوم الذی شرفته و کرمته و عظمته و فضلته بمحمد ... . (موحد ابطحی، 1381، ص 95)
• اللهم انی اسألک با قبال نهارک و ادبار لیلک. (موحد ابطحی، 1381، ص 61)
نتیجهگیری
توسل به ذوات مقدس اولیای الهی و به جاه و منزلت آن بزرگواران، سهم عمدهای در زیارات و ادعیه شیعه به خصوص ادعیه ضحیفه جامعه رضوی را داراست. مسئله توسل از دو منظر مورد چالش قرار گرفته است. نخست از این نگاه که توسل با توحید ناسازگار است و گونههایی از آن قطعاً شرک خواهد بود. ابن تیمیه و وهابیون با گونهشناسی خاصی از انواع توسل، توجه به غیر خدا را ضابطه حرمت گونههای حرام دانستند، در این نوشتار، ضمن تحلیل انتقادی ضابطه مزبور، به این ضابطه رسیده شد که ملاک شرک، نگاه استقلالی داشتن در تأثیر است و اگر در همانگونههای مجاز توسل نیز نگاه استقلال در تأثیر وارد شود، قطعاً شرک خواهد بود و بر این اساس هم رفع شبهه از توسل در مکتب امامیه شد و هم ضابطه منطبق با آیات قرآنی ارائه شد و این ضابطه؛ یعنی نگاه آلی و وسیلهای به ذوات مقدس اولیای الهی در گونههای مختلف توسل در ادعیه صحیفه رضویه، تطبیق شد.بدین توضیح که موارد متعددی از صحیفه سجادیه و ... نشان داده شد که در آن توسل به اولیای الهی وارد شده است و هم به لحاظ کبروی ناسازگاری توسل و توکل، نقد شد.
خلاصه آن که توسل به اولیای الهی و امامان اهل بیت در صحیفه رضویه جایگاه و پایگاه رفیعی دارد که حاکی و نماینگر تفکر ناب شیعی است.
پینوشتها:
1- استادیار گروه فقه و حقوق دانشگاه امام صادق (علیه السلام).
2- ر.ک: بحوث فی الملل و النحل، سبحانی، ج4، ص 383.
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3. ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم (1412 هـ)، مجموعة الرسائل والمسائل، دار الکتب العلمیة، الطبعة الثانیة.
4. احمد بن حنبل (1416 هـ)، المسند، مؤسسه الرسالة، الطبعة الأولی.
5. تبریزی، جواد (1425ق)، الانوار الالهیه، قم: دار الصدیقه.
6. حکیم، محمدتقی (1979م)، اصول الفقه المقارن، موسسه آل البیت، چاپ دوم.
7. الرفاعی، محمد نسیب (1979م)، التوصل الی حقیقه التوسل المشروع و الممنوع، بیروت: دار لبنان.
8. سبحانی، جعفر (1412ق)، التوسل، بیروت: الدار الإسلامیة.
9. سبحانی، جعفر (1426ق)، الوهابیة بین المبانی الفکریة و النتائج العلمیة، قم: مؤسسه امام صادق (علیه السلام).
10. سبحانی، جعفر (بی تا)، بحوث فی الملل و النحل، قم: مؤسسه النشر الإسلامی، مؤسسه الامام الصادق (علیه السلام).
11. سبحانی، جعفر، فی ظلال التوحید، تهران: نشر مشعر.
12. سبکی، تقی الدین (1419ق)، شفاء السقام فی زیارة خیر الأنام.
13. سید ابوالقاسم خویی (بی تا)، اجود التقریرات، قم: انتشارات عرفان.
14. صحیفه سجادیه، امام سجاد (علیه السلام) (م 94ق)، مترجم صدرالدین بلاغی، تهران: انتشارات حسینیه ارشاد، 1353ش.
15. صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی (1378ق)، عیون اخبار الرضا، تهران: جهان.
16. طباطبایی، محمد حسین (1363ش)، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی.
17. فاضل اردکانی، محمد حسین (بی تا)، غایه المسئول، موسسه ال البیت، بی جا.
18. قزوینی، سیدمحمد حسن (1397ق)، البراهین الجلیة فی رفع تشکیکات الوهابیة، قاهره.
19. کثیری، سید محمد (1418ق)، السلفیة بین أهل السنة و الإمامیة، بیروت: الغدیر.
20. مکارم شیرازی، ناصر (1379ش)، الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم: مدرسة الإمام علی بن أبی طالب.
21. مکارم شیرازی، ناصر (1428ق)، الشیعة شبهات و ردود، قم: مدرسة امام علی بن ابی طالب (علیه السلام).
22. موحد ابطحی اصفهانی، محمد باقر (1381ش)، الصحیفه الجامعه الرضویه، قم: نشر امام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ به اهتمام مرتضی سلمان نژاد؛ (1392)، جستاری در ادعیه رضویه با تأکید بر «الصحیفة الرضویة الجامعة»، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، چاپ اول