عاشوراى حسيني، پيروزى خمينى
نويسنده:رضا مشهدى فراهاني
بررسى و تحليل محتواى شعارهاى انقلاب اسلامى ايران
در ابتدا شعارهاى مورد بررسى به سه قسمت ذيل تقسيم بندى مىشود:
-1 شعارهاى شفاهى -2 ديوارنوشتهها -3 نوشتههاى مکتوب ادبي
پس از آن چند شعار محورى و تاثيرگذار و ماندگار انقلاب اسلامى بهطور مبسوط مورد تجزيه و تحليل قرار خواهد گرفت. در انتها شعارهاى دوران مبارزات به تفکيک شرايط زمانى و موارد و اتفاقات مورد وقوع ذکر و توضيح مختصرى داده خواهد شد.
تاريخچه شعار
شعار سياسى و اجتماعى داراى سابقه تاريخى بسيار زيادى است. انسانهاى اوليه هنگام شکار دستهجمعى با فرياد خود سعى مىکردند تعادل شکار را به هم زده و ضمن ترساندنش او راگيج نمايند. اين انسانها در دفاع از خود سعى مىکردند با فرياد حيوان مهاجم را بترسانند و او را فرارى دهند. در دورانهاى تمدن بعدى انسان، در پيکارها وقتى دو لشکر با يکديگر روبرو مىشدند هر گروه سعى مىکرد با فرياد و هلهله روحيه طرف مقابل را ضعيف و روح حرکت دستهجمعى را در ميان سربازان خودى به غليان درآورد. در جنگهاى تن به تن نيز خواندن رجز و توصيف دلاورى و سلحشورى خود و بيان ضعف و زبونى طرف مقابل از جمله حربههاى روانى جنگ بوده است. هر جنگجو به موازات آيين ميداندارى و جنگ اشعار رزمى را نيز فرا مىگرفته تا در جنگها با خواندن آن به تقويت روحى خود و هر زمان کمک نمايد. هلهله و فرياد سرخپوستان در حمله به سفيدپوستان آمريکا نمونهاى از همين واقعيتاست.
در جنگهاى دوران اسلام نيز خواندن رجزهاى حماسى رايج بوده است. مسلمانان در جنگها با شعار اللهاکبر وارد ميدان رزم مىشدند و اين فرياد تکبير گاهى آنچنان در دل دشمنان اثر مىکرد که منجر به عقبنشينى آنان مىگرديد. در ميدان نبرد با هر پيروزى بانگ تکبير مسلمانان بلند مىشد. مسلمانان صدراسلام نيز در تظاهرات خود از شيوه شعار دادن استفاده مىکردند. آنان در آغاز طلوع اسلام در کوى و برزن بر عليه کفر و بتپرستى شعار مىدادند. بلال حبشى از جمله بزرگترين شعاردهندگان آغاز اسلام است و به خاطر همين شعارها متحمل شکنجههاى سختى شده است. پيغمبر اسلام نيز علاوه بر بحث و تحليل علل بعثت خود گاهى در مسجدالحرام حضور مىيافت و با شعارهاى توحيدى ديگران را متوجه حرکت خود مىساخت. در دوران بعد از پيغمبر نيز ياران ائمه به مقتضاى ضرورت زمانى و مکانى عليه خلفاى غاصب در کوى و برزن شعار مىدادند و مردم را به مقاومت و انقلاب دعوت مىکردند. کفار و طاغوتيان براى خاموش کردن نداى شعار دهندگان کوشش بسيار به خرج مىدادند. مثلا کفار قريش محمد(ص)را تهديد مىکردند، حاکمان و قدرتمندان بلال را شکنجه مىدادند و عثمان ابوذر را تبعيد کرد و هزار شعاردهنده ديگر به دستور خلافى اموى و عباسى پس از شکنجه و آزار شهيد شدند.
در ساير نهضتهاى مذهبي، عقيدتي، ملى و ميهنى نيز طلايهداران انقلاب اجتماعى و سياسى شعاردهندگان بودهاند. انقلاب کبير فرانسه با حرکت شهروندان و مردم کوچه و بازار آغاز گرديد. کسانى که عليه به اصطلاح لويى شانزدهم و عليا حضرت مارى آنتوانت شعار مىدادند مردم کوچه و بازارى بودند که پايههاى انقلاب آشکار را بنياد نهادند و مردم گرسنه و مستمند را عليه دستگاه جبار حکومتى شوراندند. انقلابى که تا آن موقع به صورت پنهان در همزنىهاى حرکت مردم جريان داشت و روز به روز گستردهتر گرديد با شعارهاى مردم کوچه و بازار بخصوص مردم پاريس به منصه ظهور و بروز رسيد. شعاردهندگانى مانند “دانتون”در حقيقت حرکت نهانى انقلاب مردم فرانسه را مانند آتشفشانها بيرون ريختند و مواد مذاب خشم و تنفر مردم را به سوى زندان باستيل و در نهايت مقر پادشاه روانه نمودند. بسيارى از احزاب سياسى نيز در طول تاريخ براى تهييج مردم از شعارها استفاده مىکردند. در اجتماعات حزبى کوشش کردهاند تا با خواندن شعارها و استفاده از هيجانات بين کليه افراد، رابطه عاطفى و ذهنى برقرار کنند. شعار ملى و معروف آمريکا يعنى “سرنوشت ملي” بر اتحاد مردمى که از نژادها، زبانها و سوابق تاريخى مختلف گرد هم آمدهاند تاثير داشته است و همواره باعث تقويت روحيه ملى مردم اين کشور بوده است.
مردم شبه قاره هند با شعار محمد اقبال لاهورى بيدارى خود را آغاز کردند. اين شعارها که در قالب اشعار و بيانات کوتاه شکل گرفتند کلامهاى آتشينى بودند که آتش انقلاب پاکستان را هر روز تيزتر و تندتر نمود و شعلههاى اين آتش آنقدر اوج گرفت که با مجاهدتهاى بسيار مردم به تشکيل ملت پاکستان انجاميد.
مارتين تورکينک رهبر فقيد سياهپوستان مسيحى آمريکا در نهضت اجتماعى خود که طرفدار مقاومت مسالمتآميز در برابر مسئله تبعيض نژادى بود در سخنرانىهاى خود همواره از شعارهاى کوتاه، موجز و موثر سود مىبرد و به وسيله همين شعارها طرفداران خود را گرد خويش جمع مىنمود. وى کوشش داشت شعارهاى خود را با استفاده از متون مذهبى و سخنان “پولس مقدس” پايهگذارى کند تا بر مومنان مسيحى تاثير بگذارد و آنان را قانع کند تا با استفاده از مسيرى که وى تعيين مىکند مىتوان به مسئله تبعيض نژادى خاتمه داد.
در جنبشهاى ضداستعمارى چند دهه اخير مردم آسيا و آفريقا نيز شعار وسيلهاى بوده است براى تشکل مردم و شرکت آنان در تظاهرات مختلف که هر روز در شهر و روستا برپا مىکردند. کوشش ترتيبدهندگان اجتماعات ملى آن بوده است که شعارها تبلور خواستههاى اصلى مردم باشد. اين شعارها در شرايط خفقان که همه وسايل ارتباط جمعى در اختيار استعمار بوده است سينه به سينه و دهان به دهان نقل گرديده است و در عرض مدت کوتاهى به شعار ملى تبديل شده است. در حقيقت وسيله اوليه ذهنى مردمى که استعمار، ارتباط آنان را قطع کرده است همين شعارها بودهاند.
هدفها و ويژگىهاى شعار اجتماعى و سياسي
شعار اجتماعى بايد در تعقيب هدفهاى مشخص حرکت اجتماعى باشد. پيوستگى بين شعارها و هدفهاى هر نهضت اجتماعى باعث مىشود که شعارها از انحراف و کجروى دور مانده و نهضت در مسير هدفها حرکت نمايد. اما بهطور کلى هدفهاى طرح شعار در نهضت را مىتوان به شکل زير خلاصه کرد.
معرفى نهضتهاى اجتماعي
نظام و رهبري
راه نجات
بيان اختلاف با ديگران
آگاهى مقدماتى و ايجاد توجه
تقويت رواني
معرفى نهضتهاى اجتماعى هميشه به شکل تحليلى امکانپذير نيست. در نظامهاى اجتماعى به شکل مخفى در بطن جامعه جارى است، همه زوايا و ايدههاى نهضتها در هالهاى از ابهام فرو رفته است. در اجتماعات و جلسات گروههاى همفکر، به علت اختناق، امکان تجزيه و تحليل جنبههاى عقيدتى بهطور صريح کمتر به دست مىآيد .با نتيجه شعارها در فاصله کوتاه و در فرصتهاى نادرى که تجمع به دست مىدهد مىتواند بهطور ايجاز جنبههاى مهم نهضت را معرفى و مشخص کند.
(استعمار کوشش دارد که با قطع رابطه استعمارزده با ادبياتش، تاريخش و مذهبش شخصيت اجتماعى وى را به کلى درهم بکوبد و با نفى شخصيت وى وجود خويش را اثبات نمايد.در چنين بحرانى است که کوشش مىشود مسائل اجتماعى استعمارزده نه تنها مطرح نگردد و از آن سخنى به ميان نيايد، بلکه اصولا طرح مسئله اجتماعى با ترس و نگراني، بدبينى و ياس و سهلانگارى همراه باشد. در چنين موقعيتى طرح شعارها، مىتواند نهضت تازهپا را معرفى کند.)
اگر مقصود از شعار معرفى نهضت باشد، بايد مشخصکننده سه عنصر اساسى نهضت باشد:
نظام رهبرى و رهبر: با بيان نام رهبر يا رهبران اجتماعى مىتوان توجه را به سوى آنان متمرکز کرد. هرچه رهبران اصلىتر نهضت معرفى شوند تمرکز بر روى آنها بيشتر و با نتيجه نفوذ کلام و رهبرى آنان بيشتر خواهد بود. حمل عکس رهبران از معمولترين روشهاى معرفى رهبر نهضت است زيرا مشخص کردن رهبر نهضت و نظام رهبرى از ضرورىترين جنبههاى هر جنبش اجتماعى است.
راه نجات:ايدئولوژىها بايد قادر باشند وضعيت مورداعتراض مردم را تغيير دهند. بنابراين حرکتهاى اجتماعى همواره در مسير نجات مردم از قيد و بندهايى است که به دست آنان جريان مىيابد. راه نجات نسبى و مرحلهاى ممکن است اتحاد، جنگ، مطالعه، اعتصاب يا عمل به يک عقيده و آرمان باشد. اگر راه نجات از وضعيت نامطلوب مشخص نباشد، راه آينده حرکت اجتماعى گنگ و مبهم خواهد بود. در حقيقت هدفها راه نجات و رسيدن به آمال اصلى و غايى حرکت را نشان خواهدداد.
بيان اختلاف:شعارها بايد اختلاف اساسى بنيادى نهضت با حرکت مورداعتراض را به راحتى بيان نمايند. شايد بتوان گفت که بيان اختلاف اساسى نهضت با افراد يا روشهاى معمول همان بيان اهداف حرکت اجتماعى است. شعارهاى سياسى بايد رهبر، کتاب يا مبانى ايدئولوژيک نهضت و دشمن اصلى مردم را کاملا مشخص نمايد.
آگاهى مقدماتى و ايجاد توجه:با توجه به نظريه طبقهبندى هدفهاى عاطفي، طبقه اول از اين دسته از هدفها دريافت و توجه است. بدون توجه به يک مفهوم، برقرارى ارتباط ذهنى بين شخص و آن پديده يا مفهوم غيرممکن است. لذا گاهى شعارها براى متوجه نمودن مردم به نهضت اجتماعى و اقتصادى يا سياسى که در حال تکوين و شکلگرفتن است ارائه مىشود. اين توجه باعث طرح سوالات مختلف در ذهن مردم مىگردد. طرح همين سوالات مقدمهاى است براى پيوستن اين گروه به نهضت بنابراين تماشاچيان امروز جمعيتهاى شعاردهنده از همقدمان آينده گروهى هستند که نهضت اجتماعى را پايهگذارى مىکنند. وجود دردها و مشکلات و تضادها به خودى خود ايجاد هيچ حرکتى نخواهد کرد، بلکه رسيدن فرد به خودآگاهى در درک واقعى اين مشکلات است که باعث حرکت اجتماعى خواهد شد. توجه به مفاهيم شعارها مىتواند به تدريج منجر به درک مشکلات و تضادهاى عينى در ذهن شوند واين تجربه خود مقدمه تحليل و ريشهيابى دردهاى اجتماعى است.
تقويت رواني:در کشورهاى جهان سوم کسانى که گام در فعاليتهاى اجتماعى مىگذارند بيان اعتقادات و خواسته همگانى و همکارى را مستقيما در صحنه اجتماع مىآموزند. زيرا در مدارس اين کشورها هرگونه فعاليت اجتماعى و سياسى مسکوت گذاشته مىشود. روستاييان و کارگران نيز بنا به دلايل مختلف از جمله تلقينات و تبليغات روز دستگاههاى خبري، عدم وجود سنديکاها و اتحاديههاى مردمى و بالاخره ترس از اظهار عقيده اجتماعى کمتر موفق به شرکت در همکارىهاى اجتماعى صحيح، حقيقى و هدايت شده مىگردند. به همين دليل هم از تنها بودن در عقيده خود هراسان و نگران هستند. شعارهاى دستهجمعى کمک فراوانى به تقويت روانى افراد کرده و علاوه بر تهييج احساسات آنان، از نظر روانى وضعيتى براى فرد پديد مىآيد تا همگام با جمع احساسات عقايد خود را بيان نمايد. داشتن همتا در حرکت و عقيده خود مىتواند فرد را از نظر روحى تقويت نمايد. شعارها مىتواند به شکل يک محرک روانى به تقويت پاسخ فرد در برابر حرکت اجتماعى کمک نمايد. از آنجا که بيان احساسات احتياج به آموزش ويژهاى دارد بيان شعارها مىتواند به منزله نيازهاى اوليه براى بيان احساسات، عقايد و نگرشها باشد.
ب) ويژگىها:
قابل فهم بودن
ريشه داشتن در سوابق تاريخى مشترک
جذابيت و سادگي
طرح شعار کارى است بسياردقيق و حساس. از آنجا که شعارها در مراحل اوليه هر نهضت اجتماعى مطرح مىگردند، اگر با دقت ارائه نشود مىتواند مقدارى از نيروهاى اجتماعى را به هدر داده و حتى جمعيتها را به سوى مسيرهاى انحرافى سوق دهد. بنابراين براى آنکه شعارها به خوبى مطرح شوند بايد داراى خصوصيات زير باشد:
قابل فهم بودن
ريشه داشتن در سوابق تاريخى مشترک
امروز شعاردهندگان اروپايى نام ژاندارک را در شعارهاى خود مطرح کرده و بين خواستههاى خود و اين نام رابطه برقرار مىکنند. آمريکائيان نيز از شعارهاى قديمى آبراهام لينکن استفاده مىنمايند.
در اسلام نيز شعارها هميشه از نوعى تقدس مذهبى برخوردار بوده است. از آنجا که الله مظهر همه قدرتها، زيبايىها، ارزشها و عدالتهاى اجتماعى است نام الله هميشه در شعارهاى اسلامى نقش ويژهاى داشته است. پس از شهادت امامحسين(ع)، همه نهضتهاى ملى ايران به نوعى با اين قيام رابطه داشته و بنابراين بسيارى از حرکتها از انقلاب حسينى ريشه گرفته است. شعارهاى نهضت مشروطيت ايران از جنبههاى مختلف قيام حسينى اتخاذ شده است. اين گونه شعارها به حدى در مردم تاثير داشته که در صحنههاى مبارزه خود را در مسير حرکت امام (ع) حس کرده و شهادت را سعادت بسيار بزرگى تلقى مىکردند. به همين دليل وبا توجه به اينکه در شيعه شهادت مفهوم بسيار والايى دارد کشتهشدگان نهضت مشروطيت را “شهيد”مىناميدند و حضور هر شهيد در تظاهرات باعث حرکت و جنبش بىباکانه مردم مىگرديد. در انقلاب مشروطه شعار بسيارى از شعار دهندگان اين بود “نهضت ما حسينى است”و در سايه همين طرح آگاهانه شعارها جمعيتها مشتاقانه و بدون ترس از برخورد با نيروهاى پليس به سوى ويرانى کاخهاى ظلم حرکت مىکردند.
جذابيت و سادگي
بهطور کلى در جامعه ايران کاربرد و تاثير شعار در حرکتهاى سياسى اجتماعى ملموس و محسوس و مسبوق به سابقه بوده است، حکومتهاى قبل از انقلاب اسلامى نيز براى پيشبرد اهداف و مقاصد سياسى خويش از اين حربه استفاده مىنمودند. شعارهايى مانند پيش به سوى تمدن بزرگ و مدح اغراقآميز پادشاهان و سلسلههاى گذشته و... که به دليل کم توجهى به ويژگىهاى مورداشاره براى شعار نتوانست در توده مردم نفوذ نمايد. ولى مرثيههاى آقاى آهنگران در دوران جنگ تحميلى با توجه به دارا بودن ويژگىهاى موردنياز يک شعر و نيز ارتباط با فرهنگ عاشورايى جامعه ايران و صداى گرم مداح مورداشاره در موقعيت زمانى خاص خود بسيار موثر در ترغيب و تشويق و ارتقا روحيه سربازان و رزمندگان ايران بود.
“بررسى و تحليل چند شعار برگزيده از دوران مبارزات انقلاب اسلامى ايران”
مرگ بر شاه
نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامي
استقلال آزادى جمهورى اسلامي
بررسى و تحليل شعار “مرگ بر شاه”
اين شعار دو پيام را به مخاطب القا مىکرد:
نفى شاه بهطور عام
نفى شاه حاکم در آن زمان (محمدرضا شاه پهلوي)
نفى شاه بهطور عام
در اين شعار شاه در معناى عام آن يعنى هر نوع ديکتاتوري، حکومت فردى و حکومتهاى شاهنشاهى و موروثى نفى شده و خواستار برپايى حکومتى متفاوت که در آن مردم بتوانند خود در سرنوشتشان تاثيرگذار باشند، بودند. اهميت اين شعار در اين بود که هر نوع اصلاحات در حکومت وقت و نظام شاهنشاهى را غيرممکن دانسته و خواستار کنارهگيرى و حذف پست شاهنشاه از سلسله مراتب قدرت بودند. تا قبل از سر دادن اين شعار عدهاى از مخالفين به دنبال اصلاحات و تغييرات در نظام شاهنشاهى ايران بوده و به تغييرات در زيرمجموعه حکومت رضايت مىدادند. ولى پس از سر دادن اين شعار گروههاى خواستار اصلاحات به حاشيه رانده شده و مردم جز به تغييرات اساسى و حذف شاه و جايگزينى نظامى غير از شاهنشاهى و استبدادى به چيز ديگرى رضايت نمىدادند. به طورى که حتى پس از جابهجايىهاى بسيار نخستوزيران نيز نتوانست از ميزان نارضايتىها بکاهد.
بهطور مثال شعار “ما مىگيم شاه نمىخوايم نخست وزير عوض مىشه”
ادامه دارد