نویسنده: نیکولوس اَبِرکرامبی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان
Embourgeoisement
این اصطلاح به معنای فرایند مفروضی است که طی آن بخشهایی از طبقهی کارگر در طبقات متوسط (یا بورژوازی) ادغام میشوند. بورژوایی شدن در واقع بیانگر مجموعهای از تصورات است و آن را میتوان از راه مقایسه شرایط طبقهی کارگر با قشرهای پایین طبقهی متوسط از سه وجه بررسی کرد:
1. وضعیت بازار. مقایسه میزان حقوق، ساعات کار، امکان ترفیع و میزان تعطیلات و مرخصیها.
2 . وضعیت کار. برای مثال آیا کارگران یدی به اندازهی، مثلاً، کارکنان اداری و دفتری خودمختاری دارند؟
3 . آرزوها، منزلت، سیاستها و خلقیات. آیا اعضای طبقهی کارگر در حال پذیرش ارزشهای طبقهی متوسط هستند؟
به لحاظ تاریخی، جنبهی سوم بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. مثلاً انگلیس اشاره میکرد که کارگران انگلیسی چگونه شیفتهی احترام و آبرو بودند و طرز فکر سیاسی آنها نیز مشابه بورژوازی بود. بعدها در دههی 1390 نیز ماکس آدلر از وجود آرمانهای خردهبورژوایی گله داشت که باعث میشد کارگران دورنمای دگرگونی انقلابی را به نفع اصلاحات اجتماعی تدریجی رها کنند. تئودور گایگر نیز به همین سیاق استدلال میکرد که ساختار طبقاتی قرن بیستم رو به تغییر است چون کارگران خلق وخوهای خردهبورژوازی پیدا کردهاند.
اخیراً مفهوم بورژوایی شدن به طورگستردهای در جامعهشناسی بریتانیا و در دورهی پس از جنگ جهانی دوم مورد بحث قرارگرفته که این امر عمدتاً تحت تاًثیر مطالعهی مهمی با عنوان کارگران مرفه بود
(1969,Goldthorpe, Lockwood,Bechhofer and Platt.)
گلدتورپ و همکارانش این ادعا را محک زدند که بسیاری از کارگران یدی با ارتقای سطح زندگی، بسیاری از عادتها و سبک زندگیهای طبقهی متوسط را پذیرفتهاند. این محققان بهطور کلّی با چنین وضعیتی مواجه نشدند، بلکه در عوض حوزههای مهمی از تجربهی اجتماعی مشترک را کشف کردند که مشخصاً از آن طبقهی کارگر بود، با این حال این مطالعه از فرایند همسویی هنجاری بین گروههای کار یدی و غیریدی حکایت میکرد و این وضع در مورد دستهی اول به معنی فاصله گرفتن آنها از زندگی اجتماعی معطوف به اجتماع محلی و اهمیت یافتن خانوادهی زن و شوهری و تعریف کار برحسب پاداشهای مادی آن و تضعیف آگاهی طبقاتی بود.
با این که مفهوم بورژوایی شدن به طور اخص به محوشدن مرزهای میان لایههای فوقانی طبقهی کارگر و لایههای تحتانی طبقهی متوسط اطلاق میشود، این مفهوم همچنین بخشی است از بحث و جدلهای کلیتر دربارهی اهمیت مرزهای طبقاتی و نبرد طبقاتی در جوامع پیشرفته. بنابراین بحث و مجادله دربارهی بورژوایی شدن به بحث مشابه دیگری دربارهی پرولتاریایی شدن بعضی مشاغل طبقهی متوسط، مثل منشیگری و خردهفروشی، گره میخورد. از قضای روزگار بعضی از جامعهشناسان مارکسیست با این استدلال که موقعیت کارکنان دفتری و اداری شباهت بیشتر و بیشتری به طبقهی کارگر پیدا میکند، در واقع این را می گویند که مرزهای طبقاتی به تدریج وضوح و صراحت خود را از دست میدهند.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوماجتماعی قرن بیستم، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول