من در اين مدرسه نمي مانم !
نويسنده:طاهره صديق مقدم
من هم روزي غم و غصه وكلافگي بيخ خرخره ام را گرفت و فرياد كشيدم من از اين مدرسه ميرم هر جا برم بهتر از اين جاست! فرياد كشيدم وسط راهروي طبقه دوم. غافل از اين كه اين مدرسه همان شهر است شهري كه بعدها در آن كار خواهم كرد. خانه خواهم داشت و... با شروع مدرسه ها بعضي ها يادشان مي افتد كه مدرسه هاي قبلي شان را دوست ندارند و بايد به مدرسه جديدي بروند ما در گفت وگويي با فاطمه شاه محمدي مشاور و عضو هسته مشاوران وزارت آموزش و پرورش به اين موضوع مي پردازيم. چرا بعضي از دانش آموزان مدام مدرسه شان را عوض مي كنند و تغيير مدرسه چه مشكلاتي را ايجاد مي كند.
¤ دخترها و پسرها بيشتر در چه سني و به چه دليلي تصميم به تغييرمحل تحصيل مي گيرند؟
در پاسخ به پرسش شما بايد دخترها را از پسرها تفكيك كرد. دخترها در دوره راهنمايي به سن بلوغ مي رسند در اين دوران كاملا پرخاشگرانه و با توجه به تغييرات هورموني دوران بلوغ به شدت به دوست نياز دارند و هيجان ها و حس و حال دوران بلوغ باعث شدت برخورد دخترها مي شود و همين زيادروي ناخودآگاه باعث بروز تنش بين دانش آموزان با دانش آموز ديگر و كادر آموزشي مدرسه مي شود گاهي خود مدرسه خواهان خروج دانش آموز از مدرسه است كه من با اين برخورد كاملا مخالفم.
دانش آموز در دوران بلوغ نياز به همراهي و راهنمايي يك مشاورخوب دارد. مشاوري كه در كشف خود و رسيدن به يك استقلال نسبي همراه او باشد. دخترها در دوره دبيرستان كمتر فضاي تحصيل را تغيير مي دهند به عكس پسرها. پسرها در دوره دبيرستان به بلوغ مي رسند اما پسرها برعكس دخترها اگر با محيط آموزشي يا گروه دوستان دچار مشكل شوند به تغيير فضاي تحصيل كمتر فكر مي كنند. پسرها مسير ديگري را انتخاب مي كنند و آن راه گاهي ترك تحصيل است.
عموما پسرها با توجه به شرايط دوران بلوغ كمتر از دخترها به هماهنگ كردن خود بامحيط آموزشي تن مي دهند.
¤ مدرسه خوب چه شرايطي دارد و چه طور مي توانيم يك مدرسه خوب انتخاب كنيم؟
هيچ مدرسه اي وجود ندارد كه از هر نظر مطلوب و بي نقص باشد. گاهي كادر آموزشي بسيار قوي در مدرسه اي فعالند كه به لحاظ مسايل اخلاقي ضعيف عمل مي كنند .ما از هرمعلم، ناظم ومديري انتظار داريم كه شرايط بلوغ دخترها و پسرها را درنظر بگيرند. بايد به تكريم و احترام هر دو گروه توجه كرد. يك مدرسه خوب به فضاي مناسب، كادر آموزشي قوي و امكانات آموزشي مطلوب نياز دارد اما هميشه يك عامل هست كه به هيچ عنوان قابل پيش بيني و مرزبندي نيست. اين كه در يك مدرسه دانش آموزاني از خانواده هاي مختلف با تربيت و آداب خوب و بد و فرهنگ هاي مختلف همگي زير يك سقف جمع مي شوند. بنابر اين نمي توان گفت چه جور مدرسه اي عالي است اما براساس طبقه بندي آموزشي مشخص است كه كدام مدرسه از چه نظر قوي تر از ديگري است اصل خود بچه ها هستند. ما بايد ياد بگيريم، كه خودمان باشيم. يك شخصيت مستقل كه وابسته به فرد يا محيط نيست كه در قالب آن محيط يا دركنار فردي تعريف شود. اگر شما ديدگاه خاص خودتان را داشته باشيد و صاحب شخصيتي مستقل و معين باشيد اصلا گروه دوستان و همسالان نمي توانند تاثيري در شخصيت شما بگذارند و شما را به راه خطا بخوانند به شرطي كه بناي ساختمان شخصيت شما قوي باشد. بسيارند دانش آموزاني كه دريك شرايط متعادل و مناسب تحصيل مي كنند اما تحت تأثير اطرافيان، دوستان و اقوام هستند.
¤ انتخاب بين رفتن به مدرسه جديد و ماندن در همان مدرسه همان قدر كه بسيار ساده است بسيار سخت هم هست. بايد از مدرسه كه از هرگوشه اش خاطره داريم جدا شويم و به جايي برويم. كه حتي ممكن است كلاسمان را هم گم كنيم. در اين شرايط چطور بايد تصميم گرفت؟
ترس، نفرت. محبت و... و هوش هاي هيجاني ما هستند يعني آنچه كه براساس تجربه هاي دروني مان به دست آورديم. در شرايطي كه هوش هيجاني قوي تر عمل مي كند، ما عقل را كنار گذاشته ايم. دراين شرايط همگي زير يك سقف جمع مي شوند.
بدون فكر عمل مي كنيم و تصميم هيجاني باعث از دست دادن امكانات و فرصت هاست. گاهي وقت ها ما نيازداريم پـراكنده شدن از جايي يا موضوعي با اجبار از طرف كسي پشتيباني شويم انتخاب ميان هوش هيجاني و عقلاني بسيار سخت است اما نتيجه اش موفقيت آميز و آموزنده است. خانواده و مشاور خوب به ما كمك مي كنند كه از اين دو گانگي و بلاتكليفي رها شويم و تصميم مناسب بگيريم.
¤ در مدرسه جديد هنوز دوستي نداريم. جاي دنجي هم براي آرامش نيست. چون ما يك تازه وارديم با اين پرسش چه كنيم، كار درستي كرده ام؟ اگر تنها بمانم چه؟
انسان موجودي اجتماعي است به طور غريزي و طبيعي نمي تواند بدون ارتباط با اطرافيان و روابط اجتماعي دوام بياورد. وقتي شما به عنوان يك فرد جديد به مدرسه اي مي رويد خواه ناخواه ديگران براي آشنايي با شما مشتاق اند در اولين مرحله بچه ها شما را مورد سنجش قرار بدهند. براي آنها مهم است كه چگونه فردي هستيد و چه علاقه هايي داريد. يكي دوبار نحوه برخورد شما را مي بينند و نسبت به برقراري ارتباط با شما مشتاق مي شوند. عقب نشيني و گوشه گيري نشانه ضعف شماست.
در مدرسه جديد هم مثل مدرسه خودمان درباره كادر آموزشي حرف هاي فراواني هست. چقدر ميتوان به اين حرف ها و پيش فرض هايي كه برايمان مي سازند اعتماد كنيم؟
اين حرف ها معمولا بين دانش آموزان دختر در مقطع راهنمايي و پسرها در دوران دبيرستان عموميت دارد. كسي كه از هوش عقلاني بالايي برخوردار باشد گوش هايش را تيز نگه مي دارد و هميشه همه حرف ها و نظرهاي اطرافيان را مي شنود. بعد آنها را بازنگري و تجزيه و تحليل كرده و در نهايت آنچه راكه به نظر خودش صحيح است انتخاب مي كند. فرد دانا تحت تأثير حرف ها و نظرهاي بچه ها قرار نمي گيرد. معلم جديد را مي بيند و رفتار او را تحليل مي كند و مي سنجد كه «آيا واقعاً اين معلم همان است كه بچه ها مي گويند؟ اگر بخواهيم فقط از نگاه بچه ها با معلم برخورد كنيم نتيجه متفاوتي نخواهيم گرفت. مسئله اينجاست كه بعضي از اين بچه ها اصلاً صادق نيستند. يعني از عمل خودشان سخني به ميان نمي آورند بلكه فقط از واكنش بد معلم صحبت مي كنند. شما بايد بدانيد كه فردي جديد با شخصيتي متفاوت هستيد. افراد در اين ارتباط با شما برخوردي كه متناسب و مناسب با شخصيت شماست نشان مي دهند و حتي مي توانيد با برخورد صحيح ديدگاه ساير دانش آموزان را نسبت به آن معلم تغيير دهيد.
¤رفتار كادر آموزشي در برخورد با دانش آموزان تازه وارد چه قدر در موفقيت آنها در فضاي جديد تأثير دارد؟
مسئله اي كه براي كادر مدرسه در هر مقطع تحصيلي نسبت به دانش آموزان تازه وارد اهميت دارد اين است كه پرونده اش چه مي گويد؟ چرا مدرسه اش را عوض كرده است؟ به خاطر شغل پدر و مادر يا تغيير مسكن يا مسائل مالي يا درگيري در مدرسه قبلي. همه به دنبال دليل اين جا به جايي مي گردند. حتي سرايدار مدرسه اگر متوجه شود كه به خاطر جا به جايي مسكن و مسائلي از اين دست به اين مدرسه آمده. مطمئن باشيد كه فقط كمي بيشتر به او توجه مي كند چرا؟ چون براي شناختن دانش آموز و خصوصيات او مشتاق اند اما اگر دليل جا به جايي ضعف تحصيلي يا مسائل اخلاقي باشد متاسفانه در بسياري موارد كادر آموزشي در برخورد با اين دانش آموز جبهه مي گيرند و با نوع برخوردشان او را به مرحله اي مي رسانند كه هر لحظه تكرار مي كند: «صد رحمت به همون مدرسه قبلي!»
¤ من دانش آموزي هستم كه قصد كرده ام تجربه جديدي در فضاي جديد داشته باشم، من تلاش مي كنم كه آدم جديدي باشم اما همه با همان ديدگاه قبلي با من برخورد مي كنند.
مي توانيد نگاه ها را تغيير بدهيد «من اون نيستم» خودتان باور كنيد كه فرد قبلي نيستيد و به عنوان يك «من جديد» عمل و تلاش مي كنيد تا آن گونه كه هستيد ديده شويد مطئمن باشيد افرادي كه با هدف تغيير كردن و از نو شروع كردن به مدرسه جديدي مي روند به هدفشان خواهند رسيد هدف يعني عملي كه نتيجه يك فكر عميق و نگاه دقيق است. شما با خود مي گوييد من مدرسه ام را عوض مي كنم و در مدرسه جديد با تغييرات جديد ظاهر مي شوم. وقتي از تصميم و هدفتان مطمئن باشيد حتماً كارتان را درست انجام مي دهيد بدانيد كه اگر تصميم بگيريد فرد ديگري باشيد. معلم ها و كادر آموزشي رفته رفته متوجه تغييرات شما مي شوند.
¤ دخترها و پسرها بيشتر در چه سني و به چه دليلي تصميم به تغييرمحل تحصيل مي گيرند؟
در پاسخ به پرسش شما بايد دخترها را از پسرها تفكيك كرد. دخترها در دوره راهنمايي به سن بلوغ مي رسند در اين دوران كاملا پرخاشگرانه و با توجه به تغييرات هورموني دوران بلوغ به شدت به دوست نياز دارند و هيجان ها و حس و حال دوران بلوغ باعث شدت برخورد دخترها مي شود و همين زيادروي ناخودآگاه باعث بروز تنش بين دانش آموزان با دانش آموز ديگر و كادر آموزشي مدرسه مي شود گاهي خود مدرسه خواهان خروج دانش آموز از مدرسه است كه من با اين برخورد كاملا مخالفم.
دانش آموز در دوران بلوغ نياز به همراهي و راهنمايي يك مشاورخوب دارد. مشاوري كه در كشف خود و رسيدن به يك استقلال نسبي همراه او باشد. دخترها در دوره دبيرستان كمتر فضاي تحصيل را تغيير مي دهند به عكس پسرها. پسرها در دوره دبيرستان به بلوغ مي رسند اما پسرها برعكس دخترها اگر با محيط آموزشي يا گروه دوستان دچار مشكل شوند به تغيير فضاي تحصيل كمتر فكر مي كنند. پسرها مسير ديگري را انتخاب مي كنند و آن راه گاهي ترك تحصيل است.
عموما پسرها با توجه به شرايط دوران بلوغ كمتر از دخترها به هماهنگ كردن خود بامحيط آموزشي تن مي دهند.
¤ مدرسه خوب چه شرايطي دارد و چه طور مي توانيم يك مدرسه خوب انتخاب كنيم؟
هيچ مدرسه اي وجود ندارد كه از هر نظر مطلوب و بي نقص باشد. گاهي كادر آموزشي بسيار قوي در مدرسه اي فعالند كه به لحاظ مسايل اخلاقي ضعيف عمل مي كنند .ما از هرمعلم، ناظم ومديري انتظار داريم كه شرايط بلوغ دخترها و پسرها را درنظر بگيرند. بايد به تكريم و احترام هر دو گروه توجه كرد. يك مدرسه خوب به فضاي مناسب، كادر آموزشي قوي و امكانات آموزشي مطلوب نياز دارد اما هميشه يك عامل هست كه به هيچ عنوان قابل پيش بيني و مرزبندي نيست. اين كه در يك مدرسه دانش آموزاني از خانواده هاي مختلف با تربيت و آداب خوب و بد و فرهنگ هاي مختلف همگي زير يك سقف جمع مي شوند. بنابر اين نمي توان گفت چه جور مدرسه اي عالي است اما براساس طبقه بندي آموزشي مشخص است كه كدام مدرسه از چه نظر قوي تر از ديگري است اصل خود بچه ها هستند. ما بايد ياد بگيريم، كه خودمان باشيم. يك شخصيت مستقل كه وابسته به فرد يا محيط نيست كه در قالب آن محيط يا دركنار فردي تعريف شود. اگر شما ديدگاه خاص خودتان را داشته باشيد و صاحب شخصيتي مستقل و معين باشيد اصلا گروه دوستان و همسالان نمي توانند تاثيري در شخصيت شما بگذارند و شما را به راه خطا بخوانند به شرطي كه بناي ساختمان شخصيت شما قوي باشد. بسيارند دانش آموزاني كه دريك شرايط متعادل و مناسب تحصيل مي كنند اما تحت تأثير اطرافيان، دوستان و اقوام هستند.
¤ انتخاب بين رفتن به مدرسه جديد و ماندن در همان مدرسه همان قدر كه بسيار ساده است بسيار سخت هم هست. بايد از مدرسه كه از هرگوشه اش خاطره داريم جدا شويم و به جايي برويم. كه حتي ممكن است كلاسمان را هم گم كنيم. در اين شرايط چطور بايد تصميم گرفت؟
ترس، نفرت. محبت و... و هوش هاي هيجاني ما هستند يعني آنچه كه براساس تجربه هاي دروني مان به دست آورديم. در شرايطي كه هوش هيجاني قوي تر عمل مي كند، ما عقل را كنار گذاشته ايم. دراين شرايط همگي زير يك سقف جمع مي شوند.
بدون فكر عمل مي كنيم و تصميم هيجاني باعث از دست دادن امكانات و فرصت هاست. گاهي وقت ها ما نيازداريم پـراكنده شدن از جايي يا موضوعي با اجبار از طرف كسي پشتيباني شويم انتخاب ميان هوش هيجاني و عقلاني بسيار سخت است اما نتيجه اش موفقيت آميز و آموزنده است. خانواده و مشاور خوب به ما كمك مي كنند كه از اين دو گانگي و بلاتكليفي رها شويم و تصميم مناسب بگيريم.
¤ در مدرسه جديد هنوز دوستي نداريم. جاي دنجي هم براي آرامش نيست. چون ما يك تازه وارديم با اين پرسش چه كنيم، كار درستي كرده ام؟ اگر تنها بمانم چه؟
انسان موجودي اجتماعي است به طور غريزي و طبيعي نمي تواند بدون ارتباط با اطرافيان و روابط اجتماعي دوام بياورد. وقتي شما به عنوان يك فرد جديد به مدرسه اي مي رويد خواه ناخواه ديگران براي آشنايي با شما مشتاق اند در اولين مرحله بچه ها شما را مورد سنجش قرار بدهند. براي آنها مهم است كه چگونه فردي هستيد و چه علاقه هايي داريد. يكي دوبار نحوه برخورد شما را مي بينند و نسبت به برقراري ارتباط با شما مشتاق مي شوند. عقب نشيني و گوشه گيري نشانه ضعف شماست.
در مدرسه جديد هم مثل مدرسه خودمان درباره كادر آموزشي حرف هاي فراواني هست. چقدر ميتوان به اين حرف ها و پيش فرض هايي كه برايمان مي سازند اعتماد كنيم؟
اين حرف ها معمولا بين دانش آموزان دختر در مقطع راهنمايي و پسرها در دوران دبيرستان عموميت دارد. كسي كه از هوش عقلاني بالايي برخوردار باشد گوش هايش را تيز نگه مي دارد و هميشه همه حرف ها و نظرهاي اطرافيان را مي شنود. بعد آنها را بازنگري و تجزيه و تحليل كرده و در نهايت آنچه راكه به نظر خودش صحيح است انتخاب مي كند. فرد دانا تحت تأثير حرف ها و نظرهاي بچه ها قرار نمي گيرد. معلم جديد را مي بيند و رفتار او را تحليل مي كند و مي سنجد كه «آيا واقعاً اين معلم همان است كه بچه ها مي گويند؟ اگر بخواهيم فقط از نگاه بچه ها با معلم برخورد كنيم نتيجه متفاوتي نخواهيم گرفت. مسئله اينجاست كه بعضي از اين بچه ها اصلاً صادق نيستند. يعني از عمل خودشان سخني به ميان نمي آورند بلكه فقط از واكنش بد معلم صحبت مي كنند. شما بايد بدانيد كه فردي جديد با شخصيتي متفاوت هستيد. افراد در اين ارتباط با شما برخوردي كه متناسب و مناسب با شخصيت شماست نشان مي دهند و حتي مي توانيد با برخورد صحيح ديدگاه ساير دانش آموزان را نسبت به آن معلم تغيير دهيد.
¤رفتار كادر آموزشي در برخورد با دانش آموزان تازه وارد چه قدر در موفقيت آنها در فضاي جديد تأثير دارد؟
مسئله اي كه براي كادر مدرسه در هر مقطع تحصيلي نسبت به دانش آموزان تازه وارد اهميت دارد اين است كه پرونده اش چه مي گويد؟ چرا مدرسه اش را عوض كرده است؟ به خاطر شغل پدر و مادر يا تغيير مسكن يا مسائل مالي يا درگيري در مدرسه قبلي. همه به دنبال دليل اين جا به جايي مي گردند. حتي سرايدار مدرسه اگر متوجه شود كه به خاطر جا به جايي مسكن و مسائلي از اين دست به اين مدرسه آمده. مطمئن باشيد كه فقط كمي بيشتر به او توجه مي كند چرا؟ چون براي شناختن دانش آموز و خصوصيات او مشتاق اند اما اگر دليل جا به جايي ضعف تحصيلي يا مسائل اخلاقي باشد متاسفانه در بسياري موارد كادر آموزشي در برخورد با اين دانش آموز جبهه مي گيرند و با نوع برخوردشان او را به مرحله اي مي رسانند كه هر لحظه تكرار مي كند: «صد رحمت به همون مدرسه قبلي!»
¤ من دانش آموزي هستم كه قصد كرده ام تجربه جديدي در فضاي جديد داشته باشم، من تلاش مي كنم كه آدم جديدي باشم اما همه با همان ديدگاه قبلي با من برخورد مي كنند.
مي توانيد نگاه ها را تغيير بدهيد «من اون نيستم» خودتان باور كنيد كه فرد قبلي نيستيد و به عنوان يك «من جديد» عمل و تلاش مي كنيد تا آن گونه كه هستيد ديده شويد مطئمن باشيد افرادي كه با هدف تغيير كردن و از نو شروع كردن به مدرسه جديدي مي روند به هدفشان خواهند رسيد هدف يعني عملي كه نتيجه يك فكر عميق و نگاه دقيق است. شما با خود مي گوييد من مدرسه ام را عوض مي كنم و در مدرسه جديد با تغييرات جديد ظاهر مي شوم. وقتي از تصميم و هدفتان مطمئن باشيد حتماً كارتان را درست انجام مي دهيد بدانيد كه اگر تصميم بگيريد فرد ديگري باشيد. معلم ها و كادر آموزشي رفته رفته متوجه تغييرات شما مي شوند.