نویسنده: سایمون مون
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم: حسن چاوشیان
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم: حسن چاوشیان
Regulation
«رهیافت تنظیم» در تحلیل سرمایهداری معاصر مأخوذ است از نوشتههای گروه پراکندهای از مارکسیستهای فرانسوی در اواخر دههی 1970 و اوایل دههی 1980 در این رهیافت نظامهای اقتصادی به مثابه ترکیبهای ساختاری کموبیش منسجمی از نظام مولد دوبخشی (ابزارهای تولید و ابزارهای مصرف)، روابط مزدی، روابط پولی و ساختار بانکی و روابط دولتی تحلیل میشود که همهی آنها در بستر تقسیم کار بینالمللی در تولید و اعتبارات مالی قرار میگیرند.
مطابق نظریهی تنظیم در وهلهی اول «نظامهای انباشت» به صورت نظامهای برونگستر یا درونگستر است، و «شکلهای تنظیم» به صورت رقابتی یا انحصاری. این تمایزها را میتوان به صورت محدودتر یا وسیعتر تفسیر کرد. به این ترتیب، طبق تفسیر محدودتر، نظام انباشت برونگستر نظامی است که در آن انباشت موجب تغییر و تعویض فنآوری تولید (دستکم در بخش کالاهای مصرفی) نمیشود و رشد بازده تولید در آن نازل است، در حالیکه در نظام انباشت درونگستر سازماندهی فنی و اجتماعی کار بیوقفه تغییر میکند تا رشد بازده تولید با سرعت هرچه بیشتری پیش برود. طبق این تفسیر محدود شکلهای تنظیم با توجه به شیوههای رایج شکلگیری قیمت تعیین میشود، قیمتهای شناور ویژگی تنظیمهای رقابتی و تثبیت فرمایشی قیمتها ویژگی تنظیمهای تکقطبی و انحصاری است. تفسیرهای وسیعتر از این مقولهها را برای توصیف کلیت ساختار اجتماعی به کار میبرند.
بر این اساس، تاریخ سرمایهداری دورهبندی میشود و تأکید خاصی بر سازمان همیشه در حال تغییر کار و همچنین بر نقش نظام دستمزدها در تسهیل تولید محصولات کار گذاشته میشود. بنابراین، از اواسط قرن نوزدهم تا سال 1914 شاهد نظام برونگستر انباشت و تنظیم رقابتی هستیم. سالهای بین دو جنگ جهانی مرحلهای انتقالی است که در آن سازماندهی کار موسوم به «مدیریت علمی» یا تیلوریسم در ایالات متحدهی امریکا رواج یافت و در اروپا نیز تا حدی دیده شد. علاوه بر این، افزوده شدن اصول تیلوری به نظامهای تولید خودکار که فوردیسم نامیده میشود، در همین دوره نطفه میبندد. اما نرخهای رشد پرشتاب در بازده تولید که به این شیوه حاصل شد موجب بالا رفتن قدرت خرید دستمزدها نشد و رشد دستمزدها نسبتاً نازل بود. از اینرو، بحرانهای اقتصادی سرمایهداری جهانی پس از سال 1929 را نتیجهی چرخههای تجاری متعارف نمیدانند بلکه فروپاشی ساختاری تمام و کمال محسوب میکنند: شکلگیری نظام انباشت درونگستر نمیتواند به نحو مقتضی و شایستهای خود را براساس تنظیم رقابتی استوار کند بلکه مستلزم خطمشی تنظیم فعالی روابط مزد است. این امر در دورهی بازسازی پس از 1945 و دورهی رونق و شکوفاییِ بعد از آن تحقق یافت: روشهای تولید انبوه فوردیستی به مهمترین شیوهی سازماندهی کار تبدیل شد، چون مصرف انبوه به طبقهی کارگر اجازه میداد با شکلهای نهادی گوناگون، به صورت جمعی تنظیم انحصاری و تکقطبی را به اجرا بگذارد. در اینجا توافقهای جمعی بر سر دستمزدها، به پشتوانهی تأمین اجتماعی و بیمههای بیکاری دولت رفاه و افزایش فاحش مداخلههای اقتصادی دولت (که برحسب خطمشی هزینههای دولتی کینزی نگریسته نمیشد بلکه با توجه به مدیریت پولی، و بازتولید نیروی کار دنبال میشد) نقش بسیار مهمی داشت. به همین سیاق، انباشت درونگستر (عمومیت یافتن فوردیسم در تولید) و تنظیم انحصاری (مدیریت مصرف انبوه از طریق استقرار دولت رفاه و شرکت نسبی اتحادیههای کارگری در مدیریت اقتصادی) وجه مشخصهی «عصر طلایی» سرمایهداری در دههی 1950 و 1960 بود. سرانجام، مسائل دههی 1970 را فروپاشی و خاتمهی این عصر طلایی میدانند؛ فوردیسم کمکم جای خود را به تخصصهای انعطافپذیر پسافوردیسم میداد. این تحول مستلزم سازماندهی مصرف به نحوی بود که طی دههی 1980 و 1990 پی گرفته شد که از طریق تغییر نقش اقتصادی دولت، خصوصیسازی، بیکاری انبوه و ساختاریابی دوبارهی نیروی کار و تغییر چارچوب قانونی فعالیتهای اتحادیههای کارگری و حد و مرزها و دورنماهای دولت رفاه در حال شکلگیری بوده است.
جنبهی بینالمللی این قضیه نیز قابل بررسی است. دورهی پیش از 1914 با سیادت و رهبری بریتانیا مشخص میشود، و دورهی انتقالی بین دو جنگ با رقابت بینالمللی و انزواطلبی ایالات متحدهی امریکا؛ عصر طلایی تا 1970 تحت سیطرهی ایالات متحدهی امریکا است، و در دورهی انتقالی پس از 1970 نه ایالات متحدهی امریکا و نه اتحادیهی اروپایی و نه ژاپن به صورت بلامنازع قادر به تنظیم اقتصاد بینالمللی از طریق سلطهی اقتصادی بینالمللی خویش نبودند.
نظریهی تنظیم نظریهای همه شمول است. قدرت توصیفی این نظریه بیش از قدرت تحلیلی آن است، چون دشوار میتوان شرح تحلیلی واحدی دربارهی تنوع بسیار گستردهی تجربههای ملی متفاوت و شکلهای متفاوت نهادی آنها به تصور آورد. بنابراین بهتر است آن را دستور کار راهنما یا الهامبخش پژوهش قلمداد کنیم و نه نظریهای تمام و کمال. برعهدهی پژوهشهای تفصیلی و دقیق است که مقدمات و نتایج نظریهی تنظیم را اثبات یا ابطال کنند، و این نظریه هنوز در آغاز راه خویش است.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوماجتماعی قرن بیستم، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول