نویسنده: Kenneth M.Swezey
مترجم: شاهدهی سعیدی
مترجم: شاهدهی سعیدی
[nikolā teslā]
Nikola Tesla
(ت. اسمیلیان، کرواسی ] یوگوسلاوی[، 19 تیر 1235/10 ژویهی 1856؛ و . نیویورک، 17 دی 1322/ 7 ژانویهی 1943)، فیزیک، مهندسی برق.
تسلا در دهکدهای کوهستانی، که در آن زمان بخشی از اتریش - مجارستان بود، از پدر و مادری صربستانی متولد شد. پدرش، میلوتین تسلا، در کلیسای اورتودوکس صربستان کشیش بود، در حالی که مادرش، دیوکا ماندیچ، در عین بی سوادی، مخترع ماهر وسایل خانگی و زراعتی بود. خود تسلا قرار بود کشیش شود ، اما بعد ذوق ریاضیات و علوم در او بوجود آمد. وقتی که هفت ساله بود، با خانوادهاش به گوسپیچ نقل مکان کرد؛ در آنجا دبیرستان ادبی را به پایان رساند و از دبیرستان علمی فارغ التحصیل شد. سپس به تحصیل در دبیرستان علمی پیش دانشگاهی در کارلو واتس پرداخت و، پس از فراغت از تحصیل، پدرش را ترغیب کرد که به او اجازه دهد که در کالج پولی تکنیک گراتس اتریش تحصیل کند.
وقتی تسلا که دانشجوی گراتس بود توجه او برای اولین بار به مسائل موتورهای القایی جلب شد. مشاهدهی این که در دینامو گرامی که در نمایشی درسی در کلاس به عنوان موتور به کار افتاده بود میان جابه جا گر و جاروهای آن جرقهی بدی بوجود آمد، وی را به اظهار این نظر کشانید که ممکن است بتوان موتوری بی جا به جا گر طراحی کرد- و این فکر را استادش به ریشخند گرفت. ذرهای از جرأت او کم نشد و به پروردن فکر خود ادامه داد. در 1258 گراتس را ترک کرد تا در دانشگاه پراگ نام نویسی کند، ولی با مرگ پدرش آنجا را بی دریافت مدرکی ترک کرد. آنگاه به چند شغل مختلف پرداخت؛ در 1260 به بوداپست رفت تا در شرکت جدید تلفون آنجا کار کند. در طول سالی که آنجا بود دربارهی اصول میدان مغناطیسی دَوَرانی، که اساس کار همهی موتورهای القایی چند فازه است، فکر کرد. کشف او، به قول خودش، آنی و کامل و شهودی بود. تسلا، هنگامی که با دوستش، آنتونی سیگتی، در پارک قدم می زد، بنا به تقاضای دوستش شروع کرد به خواندن قطعهای از فاوست گوته ( که وی همهی آن را از بر می دانست). آنگاه «... اندیشه مثل تابش آذرخش نازل شد. در یک لحظه آن را سراسر دریافتم، و با تکه چوبی روی شنها نمودارهائی را کشیدم که در طرح اختراع اصلی که در اردیبهشت 1267 به ثبت رساندم ترسیم شدهاند، و سیگتی آنها را کاملاً فهمید.» اما، این امر چندی پیش از آن رخ داد که وی بتواند از اختراعش بهره برداری تجاری کند.
در 1261 تسلا با عنوان مهندس «شرکت ادیسن در اروپا» به پاریس رفت. سال بعد به استرازبور فرستاده شد تا کارخانهای برقی را تعمیر کند، و در آن هنگام نمونهای ناکامل از موتورش را ساخت. بدین ترتیب از احساس «رضایت خاطر فوق العادهای که برای اولین بار از دیدن موتوری که بر اثر جریان متناوب و بی جا به جا گر دَوَران می کند به وی دست داد.» در 1263به ایالات متحد رفت تا موتور جدید جریان متناوبش را رواج دهد. او با داشتن معلومات کافی در دوازده زبان، یک کتاب شعر، چهار سنت پول، و معرّفی نامهای برای تامس ادیسن وارد نیویورک شد. ادیسن، با این که کاملاً با جریان مستقیم کار می کرد، به تسلا کاری داد، و در یک سال بعد تسلا با طراحی مجدّد دیناموهای جریان مستقیم برای «کارخانهی ماشین سازی ادیسن» معاش خود را تأمین کرد. تا 1264او ادیسن را ترک کرده و وارد کار ابداع و ترویج نوعی چراغ قوسی صنعتی شده بود. ولی وقتی که تولید شروع شد، از شرکت اخراج گردید، و برای مدتی زندگی نابسامانی داشت و کارهای مختلف روزمزدی می کرد. در عرض دو سال دوباره روی پای خود ایستاد، و آزمایشگاه شخصیش را برای تهیهی موتور جریان متناوب تشکیل داد.
تا سال 1267 تسلا اختراعاتی در زمینهی دستگاه کامل چند فازهی دیناموهای جریان متناوب، تبدیلگرها، و موتورها را به ثبت رسانده بود؛ حقوق این اختراعات را جورج وستینگهاوس خرید، و «جنگ جریانها» آغاز شد. با این که ادیسن به پشتیبانی از جریان مستقیم ادامه داد، روش تسلا، با امکان بخشیدن به مهار آبشار نیاگارا برای نخستین بار در مقیاسی بزرگ، و فراهم آوردن پایهای برای کل صنعت جدید نیروی برق، پیروز گردید. در 1268 تسلا تابعیّت امریکا را پذیرفت.
در چند سال بعد تسلا در آزمایشگاههای نیویورک خود، بر سر برنامههائی که دامنهی تنوع آنها بسیار وسیع بود کار کرد. او بسیار موفق بود، بویژه در اختراع سیم پیچ تسلا، که تبدیلگری بود با هستهی هوا، و در پژوهشهای بیشترش دربارهی جریانهای با بسامد بالای خود در «مؤسسهی امریکایی مهندسان برق» سخنرانی کرد، و سخنرانیش، که با نمایشی با شکوه از این وسایل همراه بود، او را مشهور ساخت. این نمایش را در اروپا، با استقبالی بسیار، تکرار کرد و از شهرت جهانی برخوردار شد.
در 1272 «نمایشگاه جهانی کولامبیا» در شیکاگو با روش تسلا روشن شد، و کار نصب ماشینهای نیروی برق در آبشار نیاگارا آغاز گردید. در سخنرانی همراه با نمایشی که همان سال - یعنی دو سال پیش از نخستین آزمایشهای مارکونی- در سنت لوئی ایراد کرد، ارتباط بی سیم را نیز پیش بینی نمود؛ دستگاهی که بکار برد شامل همهی اجزای جرقه و موج مداومی بود که فرستندههای رادیویی را پیش از اختراع لامپ خلأ تشکیل می دادند. اما او، در حالی که غرق در کار انتقال مقادیر بسیار زیادی نیرو بود، تقریباً با استبداد رأی بی مورد، نظریهی انتقال از طریق امواج هرتسی را، که فکر می کرد اتلاف کارمایه است، رد کرد. بدین ترتیب ارتباط بی سیم به وسیلهی رساندن عملی برق از راه وسایل ارتباط طبیعی را مطرح ساخت؛ و در سالهای 1278- 1279، که در کالورادو اسپرینگز، واقع در ایالت کالورادو، کار می کرد، ثابت کرد که زمین خودش رسانای برق است. تسلا، در یک رشته آزمایشگاههای بعدی، آذرخش مصنوعی با جرقههای چند میلیون وولتی تولید کرد که درازای آنها به 14 / 42 متر می رسید- شاهکاری که هرگز برابری نیافت. و نیز در همین آزمایشگاه کالورادو بود که تسلا، که پس از آن که مادرش در 1281 درگذشت روز به روز گوشه گیرتر وغیر عادیتر می شد، اعلام کرد که علایمی از سیّارات دیگر دریافت کرده است، ادعائی که با نوعی شک از آن استقبال شد.
بینش تسلا همیشه وسیعترین کاربردهای اکتشافاتش را در بر می گرفت. در سال 1279 دربارهی دستگاه بی سیم خود نوشت:« شکی ندارم که در روشنگری تودهها، بویژه در کشورهای نامتمدن و مناطق دور از دسترس، بسیار مفید واقع خواهد شد، و به طور شایان توجهی بر ایمنی، راحتی و آسایش عمومی و تأمین روابط صلح آمیز خواهد افزود.» وی، با پشتیبانی مالی ج.پ.مارگن، شروع کرد به کار در زمینهی دستگاه ارتباطات با برد جهانی، و برج فرستندهای به ارتفاع 70متر در شورم [šorәm]، در جزیرهی لانگ آیلند، ساخته شد. ولی در سال 1284، که مارگن پشتیبانی مالیش را قطع کرد، برنامه متوقف شد. در 1293 برج، به وضعی مرموز، با دینامیت منفجر شد.
تسلا، با این که همواره از شهرت بسیار برخوردار ماند، از اختراعات خود پول چندانی بدست نیاورد، و در دههی آخرعمرش روز به روز فقیرتر می شد، ولی نامش همچنان در جامعه شکوفا بود، زیرا او منبع موثقی برای پیشگوییهای علمی بود و از مطبوعات معروف با این عنوان بهره برداری می کرد. در حالی که بعضی از کارهای شگفت انگیز آغازینش را نمایش می داد- مثلاً در 1277 نمایش قایقی که با رادیو از راه دور به طور خودکار هدایت می شد باغ میدان مَدیسن در نیویورک را از انبوه جمعیت پر کرده بود- در سالهای آخر عمر مانند پیشگویان شده بود و، به عنوان مثال، برای «پرتو مرگ» پرتوانی که در سال 1313، در هفتاد و هشتمین سالگرد تولدش، اعلام کرد، دلیلی نیاورد. با این همه، به اختراع وسایلی که از نظر تجاری و علمی با ارزش بودند ادامه داد، ولی از آنها، به این سبب که بندرت در پی حق ثبت اختراعات خود بود، بهرهی اندکی دریافت کرد.
تسلا در سالهای آخر عمر کاملاً منزوی شده بود، و در اتاقهائی در هتلهای مختلف نیویورک زندگی می کرد، در حالی که جز چند کبوتر مونسی نداشت. هنگامی که در گذشت مقالات و یادداشتهایش توسط «ادارهی اموال بیگانگان» ضبط شد؛ اکنون آنها در «موزهی نیکولاتسلا» واقع در بلگرادِ یوگوسلاوی، کشوری که به او به عنوان قهرمان ملی احترام می گذارد، جای دارند.
دوم. خواندنیهای فرعی. مجلّدی یادگاری از سخنرانیهایش که به مناسبت یکصدمین سال تولد تسلا گردآوری شده عبارت است از A Tribute to Nikola Tesla: Presented in Articles, Letters, Documents ، (بلگراد، 1961). زندگینامههای کامل عبارتند از : Lightning in His Hand The Life Story of Nicola Tesla ، از اینزهانت و وانتا و. دریپر (دِنِور، 1964)؛ Prodigal Genius: The Life of Nikola Tesla، از جان ج. اونیل (نیویورک، 1944). مطالب کوتاهتر مشتملند بر«Nikola Tesla. 1856-1943»، از هَرَدن پرت، در PIRE، 44 (1956)، 1106-1108؛ و «Nikola Tesla, Pathfinder of the Electrical Age»، از کِنِت م. اسوزی، در EE، 75 (1956)، 790-786؛ و «Nikola Tesla»، در Sc، 127 (1958)، 1147-1159.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، برگردان: احمد آرام، [و دیگران]، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Nikola Tesla
(ت. اسمیلیان، کرواسی ] یوگوسلاوی[، 19 تیر 1235/10 ژویهی 1856؛ و . نیویورک، 17 دی 1322/ 7 ژانویهی 1943)، فیزیک، مهندسی برق.
تسلا در دهکدهای کوهستانی، که در آن زمان بخشی از اتریش - مجارستان بود، از پدر و مادری صربستانی متولد شد. پدرش، میلوتین تسلا، در کلیسای اورتودوکس صربستان کشیش بود، در حالی که مادرش، دیوکا ماندیچ، در عین بی سوادی، مخترع ماهر وسایل خانگی و زراعتی بود. خود تسلا قرار بود کشیش شود ، اما بعد ذوق ریاضیات و علوم در او بوجود آمد. وقتی که هفت ساله بود، با خانوادهاش به گوسپیچ نقل مکان کرد؛ در آنجا دبیرستان ادبی را به پایان رساند و از دبیرستان علمی فارغ التحصیل شد. سپس به تحصیل در دبیرستان علمی پیش دانشگاهی در کارلو واتس پرداخت و، پس از فراغت از تحصیل، پدرش را ترغیب کرد که به او اجازه دهد که در کالج پولی تکنیک گراتس اتریش تحصیل کند.
وقتی تسلا که دانشجوی گراتس بود توجه او برای اولین بار به مسائل موتورهای القایی جلب شد. مشاهدهی این که در دینامو گرامی که در نمایشی درسی در کلاس به عنوان موتور به کار افتاده بود میان جابه جا گر و جاروهای آن جرقهی بدی بوجود آمد، وی را به اظهار این نظر کشانید که ممکن است بتوان موتوری بی جا به جا گر طراحی کرد- و این فکر را استادش به ریشخند گرفت. ذرهای از جرأت او کم نشد و به پروردن فکر خود ادامه داد. در 1258 گراتس را ترک کرد تا در دانشگاه پراگ نام نویسی کند، ولی با مرگ پدرش آنجا را بی دریافت مدرکی ترک کرد. آنگاه به چند شغل مختلف پرداخت؛ در 1260 به بوداپست رفت تا در شرکت جدید تلفون آنجا کار کند. در طول سالی که آنجا بود دربارهی اصول میدان مغناطیسی دَوَرانی، که اساس کار همهی موتورهای القایی چند فازه است، فکر کرد. کشف او، به قول خودش، آنی و کامل و شهودی بود. تسلا، هنگامی که با دوستش، آنتونی سیگتی، در پارک قدم می زد، بنا به تقاضای دوستش شروع کرد به خواندن قطعهای از فاوست گوته ( که وی همهی آن را از بر می دانست). آنگاه «... اندیشه مثل تابش آذرخش نازل شد. در یک لحظه آن را سراسر دریافتم، و با تکه چوبی روی شنها نمودارهائی را کشیدم که در طرح اختراع اصلی که در اردیبهشت 1267 به ثبت رساندم ترسیم شدهاند، و سیگتی آنها را کاملاً فهمید.» اما، این امر چندی پیش از آن رخ داد که وی بتواند از اختراعش بهره برداری تجاری کند.
در 1261 تسلا با عنوان مهندس «شرکت ادیسن در اروپا» به پاریس رفت. سال بعد به استرازبور فرستاده شد تا کارخانهای برقی را تعمیر کند، و در آن هنگام نمونهای ناکامل از موتورش را ساخت. بدین ترتیب از احساس «رضایت خاطر فوق العادهای که برای اولین بار از دیدن موتوری که بر اثر جریان متناوب و بی جا به جا گر دَوَران می کند به وی دست داد.» در 1263به ایالات متحد رفت تا موتور جدید جریان متناوبش را رواج دهد. او با داشتن معلومات کافی در دوازده زبان، یک کتاب شعر، چهار سنت پول، و معرّفی نامهای برای تامس ادیسن وارد نیویورک شد. ادیسن، با این که کاملاً با جریان مستقیم کار می کرد، به تسلا کاری داد، و در یک سال بعد تسلا با طراحی مجدّد دیناموهای جریان مستقیم برای «کارخانهی ماشین سازی ادیسن» معاش خود را تأمین کرد. تا 1264او ادیسن را ترک کرده و وارد کار ابداع و ترویج نوعی چراغ قوسی صنعتی شده بود. ولی وقتی که تولید شروع شد، از شرکت اخراج گردید، و برای مدتی زندگی نابسامانی داشت و کارهای مختلف روزمزدی می کرد. در عرض دو سال دوباره روی پای خود ایستاد، و آزمایشگاه شخصیش را برای تهیهی موتور جریان متناوب تشکیل داد.
تا سال 1267 تسلا اختراعاتی در زمینهی دستگاه کامل چند فازهی دیناموهای جریان متناوب، تبدیلگرها، و موتورها را به ثبت رسانده بود؛ حقوق این اختراعات را جورج وستینگهاوس خرید، و «جنگ جریانها» آغاز شد. با این که ادیسن به پشتیبانی از جریان مستقیم ادامه داد، روش تسلا، با امکان بخشیدن به مهار آبشار نیاگارا برای نخستین بار در مقیاسی بزرگ، و فراهم آوردن پایهای برای کل صنعت جدید نیروی برق، پیروز گردید. در 1268 تسلا تابعیّت امریکا را پذیرفت.
در چند سال بعد تسلا در آزمایشگاههای نیویورک خود، بر سر برنامههائی که دامنهی تنوع آنها بسیار وسیع بود کار کرد. او بسیار موفق بود، بویژه در اختراع سیم پیچ تسلا، که تبدیلگری بود با هستهی هوا، و در پژوهشهای بیشترش دربارهی جریانهای با بسامد بالای خود در «مؤسسهی امریکایی مهندسان برق» سخنرانی کرد، و سخنرانیش، که با نمایشی با شکوه از این وسایل همراه بود، او را مشهور ساخت. این نمایش را در اروپا، با استقبالی بسیار، تکرار کرد و از شهرت جهانی برخوردار شد.
در 1272 «نمایشگاه جهانی کولامبیا» در شیکاگو با روش تسلا روشن شد، و کار نصب ماشینهای نیروی برق در آبشار نیاگارا آغاز گردید. در سخنرانی همراه با نمایشی که همان سال - یعنی دو سال پیش از نخستین آزمایشهای مارکونی- در سنت لوئی ایراد کرد، ارتباط بی سیم را نیز پیش بینی نمود؛ دستگاهی که بکار برد شامل همهی اجزای جرقه و موج مداومی بود که فرستندههای رادیویی را پیش از اختراع لامپ خلأ تشکیل می دادند. اما او، در حالی که غرق در کار انتقال مقادیر بسیار زیادی نیرو بود، تقریباً با استبداد رأی بی مورد، نظریهی انتقال از طریق امواج هرتسی را، که فکر می کرد اتلاف کارمایه است، رد کرد. بدین ترتیب ارتباط بی سیم به وسیلهی رساندن عملی برق از راه وسایل ارتباط طبیعی را مطرح ساخت؛ و در سالهای 1278- 1279، که در کالورادو اسپرینگز، واقع در ایالت کالورادو، کار می کرد، ثابت کرد که زمین خودش رسانای برق است. تسلا، در یک رشته آزمایشگاههای بعدی، آذرخش مصنوعی با جرقههای چند میلیون وولتی تولید کرد که درازای آنها به 14 / 42 متر می رسید- شاهکاری که هرگز برابری نیافت. و نیز در همین آزمایشگاه کالورادو بود که تسلا، که پس از آن که مادرش در 1281 درگذشت روز به روز گوشه گیرتر وغیر عادیتر می شد، اعلام کرد که علایمی از سیّارات دیگر دریافت کرده است، ادعائی که با نوعی شک از آن استقبال شد.
بینش تسلا همیشه وسیعترین کاربردهای اکتشافاتش را در بر می گرفت. در سال 1279 دربارهی دستگاه بی سیم خود نوشت:« شکی ندارم که در روشنگری تودهها، بویژه در کشورهای نامتمدن و مناطق دور از دسترس، بسیار مفید واقع خواهد شد، و به طور شایان توجهی بر ایمنی، راحتی و آسایش عمومی و تأمین روابط صلح آمیز خواهد افزود.» وی، با پشتیبانی مالی ج.پ.مارگن، شروع کرد به کار در زمینهی دستگاه ارتباطات با برد جهانی، و برج فرستندهای به ارتفاع 70متر در شورم [šorәm]، در جزیرهی لانگ آیلند، ساخته شد. ولی در سال 1284، که مارگن پشتیبانی مالیش را قطع کرد، برنامه متوقف شد. در 1293 برج، به وضعی مرموز، با دینامیت منفجر شد.
تسلا، با این که همواره از شهرت بسیار برخوردار ماند، از اختراعات خود پول چندانی بدست نیاورد، و در دههی آخرعمرش روز به روز فقیرتر می شد، ولی نامش همچنان در جامعه شکوفا بود، زیرا او منبع موثقی برای پیشگوییهای علمی بود و از مطبوعات معروف با این عنوان بهره برداری می کرد. در حالی که بعضی از کارهای شگفت انگیز آغازینش را نمایش می داد- مثلاً در 1277 نمایش قایقی که با رادیو از راه دور به طور خودکار هدایت می شد باغ میدان مَدیسن در نیویورک را از انبوه جمعیت پر کرده بود- در سالهای آخر عمر مانند پیشگویان شده بود و، به عنوان مثال، برای «پرتو مرگ» پرتوانی که در سال 1313، در هفتاد و هشتمین سالگرد تولدش، اعلام کرد، دلیلی نیاورد. با این همه، به اختراع وسایلی که از نظر تجاری و علمی با ارزش بودند ادامه داد، ولی از آنها، به این سبب که بندرت در پی حق ثبت اختراعات خود بود، بهرهی اندکی دریافت کرد.
تسلا در سالهای آخر عمر کاملاً منزوی شده بود، و در اتاقهائی در هتلهای مختلف نیویورک زندگی می کرد، در حالی که جز چند کبوتر مونسی نداشت. هنگامی که در گذشت مقالات و یادداشتهایش توسط «ادارهی اموال بیگانگان» ضبط شد؛ اکنون آنها در «موزهی نیکولاتسلا» واقع در بلگرادِ یوگوسلاوی، کشوری که به او به عنوان قهرمان ملی احترام می گذارد، جای دارند.
کتابشناسی
یکم. کارهای اصلی. قسمت اعظم یادداشتها و مقالههای تسلا در موزهی نیکولا تسلا، بلگراد، یوگوسلاوی، موجود است. این مؤسسه گزیدهای از مطالب مرجع را به انگلیسی منتشر ساخته است با عنوان Nikola Tesla, 1856-1943: Lectures, Patents,Articles ، ویراستهی لیلند ا.اندرسن (بلگراد، 1956)، که دربردارندهی زندگینامهای است به قلم خود تسلا؛ منبع دیگری برای زندگینامهی خود نوشته عبارت است از « Some Personal Recollections»، در SA (ژوئن 1915).دوم. خواندنیهای فرعی. مجلّدی یادگاری از سخنرانیهایش که به مناسبت یکصدمین سال تولد تسلا گردآوری شده عبارت است از A Tribute to Nikola Tesla: Presented in Articles, Letters, Documents ، (بلگراد، 1961). زندگینامههای کامل عبارتند از : Lightning in His Hand The Life Story of Nicola Tesla ، از اینزهانت و وانتا و. دریپر (دِنِور، 1964)؛ Prodigal Genius: The Life of Nikola Tesla، از جان ج. اونیل (نیویورک، 1944). مطالب کوتاهتر مشتملند بر«Nikola Tesla. 1856-1943»، از هَرَدن پرت، در PIRE، 44 (1956)، 1106-1108؛ و «Nikola Tesla, Pathfinder of the Electrical Age»، از کِنِت م. اسوزی، در EE، 75 (1956)، 790-786؛ و «Nikola Tesla»، در Sc، 127 (1958)، 1147-1159.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، برگردان: احمد آرام، [و دیگران]، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول