![انسجام اسلامی و ضرورت تدوین منشور وحدت اسلامی انسجام اسلامی و ضرورت تدوین منشور وحدت اسلامی](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/1afc106d-6ad4-43e3-9082-8aa77b89fe0c.jpg)
![انسجام اسلامی و ضرورت تدوین منشور وحدت اسلامی انسجام اسلامی و ضرورت تدوین منشور وحدت اسلامی](/_WebsiteData/Article/ArticleImages/730/731/740/742/NTN01.jpg)
انسجام اسلامی و ضرورت تدوین منشور وحدت اسلامی
انسجام اسلامى
انسجام اسلامى هم يعنى ملتهاى مسلمانان با هم همراه ، يكپارچه و هماهنگ باشند .
در هر نظام اجتماعى يك مسأله وجود دارد و آن انسجام اجتماعى است . جامعه از انسانها تشكيل مىشود و انسانها با هم به وسيلهى يك عامل پيوند مىخورند كه آن عامل بايد مورد مطالعه قرار گيرد. پيدايش جامعه به اين است كه انسان فردى كه تنازع بقاى فردى دارد ، تبديل شود به واحدى از يك موجود زندهى بزرگ تر به نام جامعه . همان طورى كه سلولهاى بدن ما نسبت به ما واحدى هستند كه تنازع بقاى فردى آنها در سيستم يك موجود پرياخته حل شده ، همين حالت را بايد افراد جامعه نسبت به جامعه پيدا كنند .
هر فرد براى بقاى خويش در يك سيستم تنازع بقا قرار دارد ؛ يعنى غذا خوردن در روند تنازع بقاى اوست؛ خوابيدن ، استراحت كردن و تمام كارهايى كه انجام مىدهد ، در رابطه با اين است كه مىخواهد باقى بماند . اما فرد ، يك تنازع بقاى ديگر هم دارد كه تنازع بقاى اجتماعى است . وجود جامعه يك تنازع بقاى بزرگ دارد كه تنازع بقاى افراد جامعه به تنازع بقاى اجتماعى گره مىخورد و گاه در آن حل مىشود ؛ يعنى فرد دست از بقاى خود براى بقاى جامعه مىشويد و اين امرى طبيعى است . اگر فرد به سلولى از جامعه تبديل شد ، به طور طبيعى اين حال را پيدا مىكند كه اگر حيات جامعه اقتضا كرد ، حيات خويش را به آن تقديم كند و جان دهد تا جامعه بماند. اگر فرد در اين گذشت و ايثار ترديد نمود ، هنوز عضو جامعه نشده است .
بلوغ اجتماعى يعنى اين كه انسان احساس عضويت در جامعه كند و معنى عضويت در جامعه يعنى فدايى جامعه شدن و بدون بقاى جامعه ، نتواند خود را قبول نمايد و اصلا قبول نكند ؛ يعنى جزو روند بلوغ يك فردهست كه به جايى برسد كه حيات خودش را به راحتى سپر بلاى بقاى جامعه كند ؛ همان گونه كه ميليونها سلول در هنگامهى خطر براى جان فرد ، فداى بودن وى مىشوند.
گوشهاى از چشم يا دست كه زخم مىشود ، بسيارى از سلولها فدا مىشوند. اين روال براى سلولها قابل قبول است . وقتى انسانها جامعهاى را به وجود مىآورند ، همين حالت در آنها پيدا مىشود فرد در آن تنازع بقاى جمعى كه مورد توجه جامعه است ، ديگر به تنازع بقاى فردى نمىانديشد.
اين كه جامعهى ما « شهيد » مىدهد ، به اين علت است كه تنازع بقاى جمعى ، نيروى محركهى تنازع بقاى فردى است . آن تنازع بقاى جمعى كه پيدا مىشود ، بايد يك فلسفهى وجودى داشته باشد . آن عامل پيوند چيست ؟ جامعه به وسيلهى هدف مشتركى كه دارد ، تنازع بقا پيدا كرده ، تبديل به واحد مىشود.
آنهايى كه مىخواهند پايههاى جامعه را پى ريزى كنند و به جامعه انسجام دهند ، بايد به دنبال پايهاى براى جامعه باشند و يك انسجام اجتماعى كه بر اساس يك پايه از پايههاى فطرت باشد ، پديد آورند.
اسلام عزيز مايهى پيوند جامعهى اسلامى و ايجاد انسجام اسلامى است . انسان فطرتا خدا پرست است و فطرت آدمى او را در مسير تسليم شدن در برابر حق به حركت در مىآورد و جامعهى اسلامى با مايهى بندگى خدا به وجود مىآيد؛ كه در اين مايهى بندگى ، هم عدالت و هم مساوات وجود دارد و همين ارتباط با خدا ، عميقترين نهادهاى درونى انسان است .
خدا و لا اله الا الله مايهى وحدت مىشود و ارتباط با خدا موجب انسجام مىگردد ، و در نتيجه مردم به هم نزديك مىشوند و انسجام اسلامى شكل مىپذيرد.
آن چه ما به آن فرا خوانده شدهايم ، « انسجام اسلامى » است . مقام عظماى ولايت ، حضرت آيت الله العظمى خامنهاى عزيز در روز اول فروردين 1386 در مشهد مقدس فرمودند :
« افراد به جايى مىرسند كه حيات خود را سپر بلاى بقاى جامعه مىكنند و تنازع بقاى فردى در تنازع بقاى اجتماعى حل مىگردد و هيچ قدرتى قادر به شكستن قدرت اين جامعهى اسلامى نيست . »
بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران ، حضرت امام خمينى - قدس سره - مىفرمودند :
« اين معنا را بايد نصب العين خودتان قرار بدهيد كه ما تا با هم هستيم ، مسلمين تا " يد واحد " هستند ، و همين مسلمين كم جمعيت و پشتوانهى بزرگ الهى ، اينها اگر با هم باشند ، اين ملت اگر با هم باشند ، هيچ قدرتى نمىتواند او را بشكند . »
مورچگان را چو بود اتحاد
شير ژيان را بدرانند پوست
بايد اختلاف سليقهها را كنار گذاشت ، از كج فهمىها و بى اطلاعىها بيرون آمد ، بر سوء تفاهمها چشم بست ، بر نقاط مشترك و بر اصول پاى فشرد و انسجام اسلامى را در جهان شكل داد .
مقام معظم رهبرى در تاريخ 17/1/1386 در جمع كارگزاران و دولتمردان جمهورى اسلامى ايران فرمودند :
« ما اگر بخواهيم اتحاد ملى و انسجام اسلامى تحقق پيدا كند ، بايد بر اصولى كه بين ما مشترك است ، تكيه كنيم ؛ نبايد خودمان را سرگرم فروعى بكنيم كه مورد اختلاف است . »
سخن از انسجام با ملتهايى كه هم سود مىباشند ، به معناى آن است كه مشتركات در ميان آنان به جهاتى تقويت شده است ؛ هر چند كه در مسايلى چون زبان و قوميت از مشتركات بهرهمند نباشند و از آن سود نبرند . پس بايد بر مشتركات پاى فشرد و مانع نزاع بر سر فرعيات شد .
تفكر انسجام اسلامى به معناى آن است كه ملتهاى مختلف اسلامى با همهى تنوع و اختلافات روشى و تجربهاى ، مىتوانند از الگوهاى مشتركى استفاده كنند و در راستاى منافع مشترك حركت نمايند . براى رسيدن به اين هدف ، بايد از واگرايى و عوامل ايجاد آن كاست و به علل و عوامل وحدت آفرين و همدلى و همگرايى افزود.
اگر ملتهاى منطقه ، انسجام اسلامى خويش را تقويت كنند ، عوامل تفرقه افكن نمى توانند براى واگرايى جمعى اين ملتها كارى از پيش ببرند و نتيجه آن مىشود كه در پرتو اين انسجام ، ملتهاى مسلمانان از همگرايى سود برده ، براى رسيدن به آرامش و آسايش از توان و ظرفيت يكديگر بهرهمند مىشوند .
اين وظيفهاى است كه دين اسلام و قرآن مجيد بر گردن مسلمانان نهاده است . با آن كه روشها و فرهنگهاى هر ملتى در يك سرزمين و كشور با سرزمين و كشور ديگر متفاوت است ، ولى به جهت مشتركات كلان فرهنگى و هدفى ، مىتوانند و بايد از انسجام برخوردار باشند تا جلوى نفوذ دشمن را بگيرند و بر عزت الهى خويشتن در جامعهى بشرى بيفزايند .
بسيارى از گزارههاى قرآنى ، تبيين كنندهى عوامل انسجام اسلامى است ؛ چنان كه بسيارى از آموزههاى دستورى قرآن نیز در اين راستا قابل تحليل و تبيين است . قرآن ، همهى كسانى را كه شهادتين را بر زبان جارى كرده و اسلام را با حقيقت جانشان پذيرفته باشند ، مؤمن و مشمول حكم انسجام اسلامى مىداند ؛ يگانگى و انسجامى كه در سايهى وحدت عقيده و باور پديد مىآيد .
اگر ما تابع قرآنيم كه هستيم ، بايد به اين عوامل توجه كنيم و انسجام اسلامى را در جامعهى مسلمانمان شكل و رونق دهيم . از اين رو بايد بر اصول پافشارى نماييم ، به ريسمان الهى چنگ بزنيم ، حقوق برادرى را رعايت كنيم ، دنبال عيب جويى از ديگران نباشيم ، از زشتى و گناه دور شويم ، امر به معروف و نهى از منكر نماييم و با همين مبنا خانوادهى بزرگ مسلمانان را شكل دهيم ، تا در اثر اين انسجام بزرگ ، سلطهى بيگانگان و استعمارگران را بر چينيم . در اين هدف وارسته ، لازم است ملتها و دولتها با تمام وجود تلاش نمايند ؛ چنان كه مقام عظماى ولايت حضرت آيت الله العظمى خامنهاى عزيز فرمودند :
« انسجام اسلامى در يك وجه ، خود ناظر به همهى دنياى اسلامى است ؛ بايد با هم منسجم باشند ؛ بايد به يكديگر كمك كنند ؛ هم دولتهاى اسلامى ، هم ملتهاى اسلامى ؛ و دولتهاى اسلامى در استفاده از ظرفيت ملتهاى اسلامى براى ايجاد اين وحدت بزرگ ، مىتوانند سهم و نقش داشته باشند . »
دولتها مىتوانند تفرقهها را به محبت و وفادارى به يكديگر و ايجاد اخوت در بين صفوف مسلمين تبديل نمايند . ملت قادرند كه با مهر و وفا ، دلها را به هم نزديك كنند ، بر جدايىها خط بكشند ، زشتىها را به زيبايى مبدل سازند ، و به « انسجام اسلامى » شكل دهند .
ما قصهى سكندر و دارا نخواندهايم
از ما به جز حكايت مهر و وفا مپرس
پيامبر اعظم (ص) ، پيامبر رحمت و محبت بودند ؛ امت خود را نيز به اين سو فرا خواندند ، تا در پرتو بهره گيرى از اوصاف الهى دين خدا ، پيوند آن ملتها مستحكم شده ، جهان اسلام رونق گيرد .
ضرورت انسجام اسلامى
اهل سنت ايران فقط از دو مذهب شافعى و حنفى هستند و ما در ايران ، تقريبا حنبلى و مالكى نداريم .
مناطق مسكونى پيروان مذهب شافعى ؛ به ترتيب استانهاى كردستان ، آذربايجان غربى ، كرمانشاه و هرمزگان است . بخش اندكى از آنها نيز در جنوب فارس – شهرهای لار و لامرد - و طالش زندگى مىكنند .
مناطق مسكونى پيروان مذهب حنفى ؛ به ترتيب استانهاى سيستان و بلوچستان ، گلستان و خراسان رضوى ، شمالى و جنوبى است .
در جهان ، مناطق شرقى و شمالى ايران - يعنى آسياى ميانه ، تركمنستان ، قزاقستان ، قرقيزستان ، ازبكستان ، روسيه و تاتارستان - و قسمتى از غرب ايران - يعنى بخشى از وسط عراق ، قسمتى از سوريه و تركيه تا فلسطين - حنفى مذهب هستند . اما قسمت شمال غربى ايران ، شمال عراق ، كردهاى عراق ، تركيه و سوريه تا شمال غرب ، چچن و اينگوش و بخشى از مصر ، شافعى هستند . همچنين در شرق دور - يعنى در مالزى و اندونزى - بيش از دويست ميليون نفر شافعى مذهب زندگى مىكنند و بخشى از شافعىها نيز در آفريقا هستند.
مالكى مذهبها غالبا در آفريقا كثرت جمعيتى دارند ، ولى جايگاه اصلى پيروان مذهب احمد بن حنبل در عربستان و بعضى از كشورهاى حاشيهى خليج فارس است . البته كشورهاى خليج فارس ، آميزهاى از مذاهب مختلف هستند . براى مثال ، در عمان مذهب ابازيد رواج دارد كه از رسوبات خوارج است ؛ گرچه در عصر كنونى تحولات زيادى در عقايد آنها رخ داده است و هم اكنون از خوراج تبرى مىجويند.
اما تمركز شيعيان در مناطق مختلف جهان
جمعيت عظيم مسلمانان و پراكندگى جمعيتى آنان در حساسترين نقاط تاكتيكى و استراتژيكى دنيا و تهديدهايى كه كيان و هويت اسلام را به چالش كشانده است . ضرورت وحدت و انسجام اسلامى را در جهان امروز ايجاب مىنمايد.
اگر جمعيت يك و نيم ميلياردى مسلمانان ، از هر فرقه و دسته و گره از شيعه و سنى ، با هم متحد و همراه و همگام شوند ، دنياى استكبار را به پهنهى نيستى مىبرند .
امام خمينى (ره) كه منادى وحدت بين مسلمين بودند ، به همين علت و براى رساندن قدرت مسلمانان به اوج عزت و اقتدار فرمودند :
« بر علماى دين كه وارثان پيامبر هستند ، فرض و واجب است كه موقعيت حساس جهان اسلام و نقشههاى شوم و خطرناك دشمنان را دريابند ، با عوامل تفرقه و اختلاف به طور جدى مبارزه نمايند ، نقشههاى شوم دشمنان را براى مسلمين تشريح كنند و همهى آنها را براى دفاع از اسلام و مبارزه با شرك و استكبار جهانى بسيج نمايند . »
اگر علماى اسلام به اين وظيفه و تكليف شرعى خويش عمل نمايند ، چه قدرتى از قدرت مسلمانان در جهان به وجود مىآيد ؟ آيا كسى قادر است كه اين عظمت را بشكند ؟ شاخههى نازك و جدا از هم را به راحتى مىتوان شكست ، اما اگر همان شاخهها در كنار هم قرار گيرند و جمع منسجمى را به وجود آورند ، آيا كسى مىتواند آنها را بشكند ؟
علت تسلط استكبار جهانى بر برخى از كشورهاى اسلامى ، تفرقهى مسلمانان است . اگر انسجام اسلامى شكل پذيرد ، ديگر امريكا و انگليس و ايادى آنان و صهيونيسم جهانى قادر به كشتن مسلمانهاى عراق و افغانستان و لبنان و فلسطين نخواهند بود . اتحاد ملت ايران در نبرد هشت ساله ، قداستى از اين ملت را در نگاه دشمنان اسلام و ايران ترسيم كرده است كه آنان از رويارويى با مردم ايران واهمه دارند . امت اسلامى مىتواند در جهان امروز چنين قداست و اقتدارى را ترسيم نمايد . پس بايد از پهنهى شعار پا را فراتر بگذاريم و وارد گود شويم . دنياى استكبار توطئهى گستردهاى براى شكستن قدرت مسلمانان طرح ريزى كرده است . وظيفهى ما امروز چيست ؟ براى مبارزه با طرح تفرقه و اختلاف اندازى دشمن در بين صفوف مسلمين ، چه بايد بكنيم ؟
مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله العظمى خامنهاى عزيز فرمودند :
« در مقابل چنين توطئهاى نبايد فقط به شعار وحدت اسلامى بسنده كرد ، بلكه بايد با اقدامات عملى زمينهى وحدت بيش از پيش را در جهان اسلام به وجود آورد. »
راه عملى براى مبارزه با اين مشكلات و مصائب دنياى اسلام و رفع اختلافات و زمينهسازى براى ايجاد وحدت و انسجام اسلامى ، تهيه و تدوين منشور وحدت اسلامى است.
منشور وحدت اسلامى
« علاج اصلى ، داروى اصلى براى امروز دنياى اسلام ، داروى اتحاد است . بايد با هم متحد بشوند . علما و روشنفكران اسلام بنشينند و منشور وحدت اسلامى را تنظيم كنند . منشورى تهيه كنند تا فلان آدم كج فهم متعصب وابستهى به اين يا فلان يا آن فرقهى اسلامى ، نتواند آزادانه جماعت كثيرى از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام كند ؛ تكفير كند . تهيهى منشور جزو كارهايى است كه تاريخ امروز از روشنفكران اسلامى و علماى اسلامى مطالبه مىكند . اگر شما اين كار را نكنيد ، نسلهاى بعد از شما مؤاخذه خواهند كرد .»
همت بلند دار كه مردان روزگار
از همت بلند به جايى رسيدهاند
اين فراخوان در سالى كه به نام « اتحاد ملى و انسجام اسلامى » نام گذارى شده ، از اهميت مضاعفى برخوردار است . مسلمانان ، بزرگترين و بىبديلترين سرمايهى وحدت - يعنى اسلام ، قرآن ، پيامبر اعظم (ص) و كعبه - را در اختيار دارند . امت بزرگ اسلامى ، با بيش از يك و نيم ميليارد نفر جمعيت ، نزديك به يك سوم كشورها را به خود اختصاص داده ، در پنج قارهى جهان سكونت دارند . بخش قابل ملاحظهاى از بازار جهانى و بزرگترين منابع انرژى و سوخت نيز در اختيار جهان اسلام است .
حج ، نماز، روزه و جهاد ، از ديگر مؤلفههاى وحدت بخش امت اسلامى است . موقعيت ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك برخى از كشورهاى اسلامى در جهان ، مزيد بر علتهاى شمرده شده و عاملى مؤثر در مسير ترسيم وحدت اسلامى و تدوين منشور آن است .
انديشمندان و نخبگان جهان اسلام با بهرهگيرى از اين قدرت و زمينه ، بايد با اهتمام و سعى فراوان ، گامهاى اساسى خويش را براى تدوين منشور وحدت اسلامى بردارند و نقش بايستهاى براى تحقق خواستهى مقام معظم رهبرى ايفا نمايند .
در تدوين منشور وحدت ، بايد نكاتى مورد توجه و ملاحظه قرار گيرد :
1. منشور بايد جامع افراد و مانع اغيار باشد ؛ يعنى همهى مذاهب و فرقههاى اسلامى ، اقليتها و اقليمهاى اسلامى را در بر گيرد و در آن بر حقوق مشترك همهى مذاهب و فرقههاى اسلامى تأكيد شود ؛
2. در منشور بايد رشد و پيشرفت تمامى مسلمانان در نظر گرفته شود و راه حلهاى مطرح شده در آن بتواند آسيبهاى موجود را از پيش رو بردارد ؛
3. منشور بايد بر اساس مشتركات فرق اسلامى تدوين گردد و قرآن مجيد و آموزههاى آن ، مبناى كار تدوين منشور وحدت اسلامى از سوى عالمان فرهيخته ، دانشمندان درجه يك فرق اسلامى و نخبگان جهان اسلام و روشنفكران بيدار و بصير قرار گيرد ؛
4. تلاش متوليان تدوين در منشور وحدت ، بايد تبليغ و شناساندن اسلام ناب به جهانيان باشد ؛
5. برجسته كردن ديدگاههاى اسلام دربارهى بسيارى از مباحث مطرح شده در جهان امروز ؛ براى تبيين نقاط قوت اسلام ، پاسخ دادن به شبهههاى جارى در جوامع بشرى ، تحكيم پايههاى اعتقادى مسلمانان و تقويت نقاط مشترك براى رشد وحدت جامعهى اسلامى ، بايد مورد توجه جدى تدوين كنندگان منشور قرار گيرد ؛
6. براى تشكيل يك جبههى متحد اسلامى در راستاى دفاع از مظلومان جهان اسلام در رويارويى با ظلم و ستمگران و ايجاد بازار مشترك كشورهاى اسلامى در مسير دفاع از توسعه و رونق اقتصاد ملل مسلمان ، بايد تلاش شود؛
7. از مداخله در امور يكديگر با راهبرد مسالمت آميز و نيز از سياستهاى راديكال و تنش آميز ميان كشورهاى اسلامى بايد پرهيز شود ؛
8. تلاش براى اتخاذ وحدت رويه و سياستهاى هماهنگ در مجامع جهانى و دفاع از حقوق مسلمانان و سرزمينهاى اسلامى در آن مجامع ، بايد در منشور وحدت اسلامى مورد توجه جدى قرار گيرد ؛
9. راه اندازى كرسىهاى نظریه پردازى ، گفت و گو ، جدال احسن ميان نخبگان و انديشمندان دربارهى مشتركات و ساز و كارهاى تقويت و كارآمدى آنها در عين احترام به عقايد و انديشههاى يكديگر ، بايد در منشور مورد عنايت باشد؛
10. برخوردارى از طرح و نقشهى مشخص در جهت مقابله با چالشهاى فراروى مسلمانان جهان و كشورهاى اسلامى ، جزو ملزومات ترسيم و تدوين منشور وحدت است ، كه بايد در منشور مورد عنايت و توجه عميق و جدى قرار گيرد .
مقام معظم رهبرى از تدوين منشور وحدت اسلامى به عنوان مطالبهاى تاريخى سخن به ميان آوردهاند . در ذات روابط بين مسلمانان و شكل گيرى انسجام اسلامى ، نوعى پيوستگى و اتحاد بالقوه وجود دارد . دين اسلام ، دين برادرى و برابری است . تعاليم اسلام و سيرهى بزرگان دين نيز جملگى در سايهى اين پيوستگى و انسجام معنا مىيابد . در زيربنا و عمق جوامع اسلامى ، عطش تطابق ميان تعاليم دين و رفتار مسلمانان ، روز به روز بيشتر مىشود. انقلاب اسلامى اين عطش را در ميان مسلمانان افزايش داد . در اين برهه، سخن از اين مطالبهى تاريخى از زبان مقام معظم رهبرى ، نشان از حسن درايت معظم له براى پاسخ گويى به مهمترين نياز دنياى اسلام و علاج واقعى تمام مشكلات مسلمانان دارد .
اگر علما و روشنفكران مسلمان به اين نداى حكيمانه پاسخ مثبت دهند ، بزرگترين خدمت را به جامعهى بشرى و جهان اسلام نموده و مقدمات نابودى استعمارگران و سلطه طلبان دنيا را فراهم كردهاند . در پرتو اين تلاش ، « اسلام » نيز عزت بيشترى يافته ، نگاه مردم جهان به كاملترين دين الهى ، مثبت و زيبا مىشود . مسلمانان نيز با يك انسجام بزرگ ، امت واحد جهانى را شكل مىدهند . بنابراين ، ديگر سخن از من و ما ، زبان و قوميت و جغرافيا، اين گروه و آن گروه ، و اين مذهب و آن فرقه نيست .
زان كه ما از سينه ، جان گم كردهايم
خويش را در خاكدان گم كردهايم
مسلم استى ، دل به اقليمى مبند
گم مشو اندر جهان چون و چند
مى نگنجد مسلم اندر مرز و بوم
در دل او ياوه گردد شام و روم
دل به دست آور كه در پهناى دل
مىشود گم اين سراى آب و گل
عقدهى قوميت مسلم گشود
از وطن آقای ما هجرت نمود
تا ز بخششهاى آن سلطان دين
مسجد ما شد همه روى زمين
هر كه از قيد جهات آزاد شد
چون فلك در شش جهان آباد شد