حضور قلب در نماز)(قسمت سوم)
نويسنده: علي اصغر عزيزي تهراني
5. تندخواني و شتاب زدگي
انگيزه تند خواني، حاضر شدن نزد محبوب كذايي است و از اين كه چند لحظه اي در نزد كسي كه قلبش متوجه او نيست ايستاده، رنج مي برد و مي خواهد هر چه سريعتر به طرف كسي يا كاري كه دوست دارد پرواز كند.
اگر كسي قلبش متوجه خدا باشد و از اين حضور راضي باشد، لزومي براي تندخواني و فرار از نماز نمي بيند، چون در محضر كسي است كه بايد باشد، لذا تمام حواسش را متمركز به محبوب واقعي مي نمايد.
6. گناه
«اِنّ الصّلوة تَنهي عنِ الفحشاء و المنكَرِ؛ نماز انسان را از فحشا و منكر باز مي دارد» مسلماً نماز با حضور قلب را اراده كرده است، چرا كه حضور قلب يعني حاضر شدن قلب در محضر خدا كه مبدأ پاكيهاست و قلب آدم فاسق، فاجر و گناهكار نزد معاصي است نه خدا؛ ممكن نيست دل آدمي هم در معاصي غرق باشد و هم در معنويّات.
با دقت معلوم مي شود كسي كه غرق در شهوات و معاصي است، حقّ معنويّات و نماز را ضايع مي كند و به همين جهت است كه خداوند مي فرمايد:
«فَخَلفَ من بعدهِم خلفٌ اضاعُوا الصّلوة و اتّبَعوا الشّهَواتِ فسَوفَ يَلقَونَ غَيّاً؛[1] پس جانشينان اين جمعيت پاك و خدا پرست، قومي شدند كه نماز را ضايع كردند و از شهوات پيروي كردند و به دنبال آن به گمراهي افتادند».
نتيجه آن كه با خدا بودن، منافات با اسارت در شهوات و گناه و آلودگي دارد. مسلماً روح و قلبي كه به گناه عادت كرده و انس گرفته نمي تواند قبله خدا و محل توجّه او باشد.
درمان
ريشه گناه عبارت است از جهل، هواي نفساني (منفعت) و ترس. اگر مي خواهيم گناه از صفحه زندگي ما پاك شود، بايد در مرحله اول، گناه را بشناسيم و بدانيم كه چه چيزهايي گناه و موجب فساد و آلودگي روح آدمي و اجتماع بشري است و در مرحله دوم به نقش مخرّب گناهان در زندگي خود و بشر توجه كنيم و آثار منفي آنها را با دقّت درك كنيم.
ب. از القائات، جهت ترك گناه كمك گيريم
براي اين منظور بايد به قلب خود تفهيم كنيم، اگر نماز خوان هستيم پس كلاه برداري براي چه؟ اگر نماز مي خوانيم، پس چرا زنا، چشم چراني، شراب و همراهي با دوست بد...؟ و با توجه به جنبه منفي گناه، از گذشته خود توبه كنيم و با القائات مثبت، اميد به خوب شدن و عوض شدن و ... را در خود زنده كنيم.
ج. از خود نماز در ترك گناهان كمك بگيريم
به هيچ وجه نماز را ترك نكنيم، بلكه همواره عزم و همّت خود را متوجّه ترك گناه كنيم و در هنگام نماز به خلوص و حضور قلب بيشتر توجّه كنيم و از آن جا كه گناه و نماز رابطه متقابل دارند، به موازات ترك گناه به كسب حضور قلب و خالي كردن قلب از اغيار بپردازيم و اين مطلب كه «نماز با توجّه، با گناه منافات دارد» را به قلب تفهيم كنيم و با خود تكرار كنيم كه قلب پر گناه آشيانه حق تعالي قرار نمي گيرد.
7. چشم چراني
چشم چراني قبل از اين كه براي ديگران مزاحمت و ناراحتي ايجاد كند، براي خود شخص مضرّ است و موجب آشفتگي، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، بي حالي و رخوت نسبت به معنويات، مخصوصاً نماز مي گردد. خداوند سبحان زن و مرد را از چشم چراني نهي نموده است. آن جا كه فرموده است:
«قُل للمؤمنينَ يَغُضّوا مِن ابصارِهِم... و قُل لِلمُؤمِناتِ يَغضُضنَ مِن اَبصارِهنَّ...؛[2] به مردان بگو ديدگان خود را فرو خوابانند و.. . به زنان مؤمنه بگو ديدگان خويش را فرو خوابانند».
كسي كه معتاد به چشم چراني شد، فكر و خيال و قلبش مشغول ديده مي شود و روحش آشفته و ذهنش مشوّش ميگردد و هنگام عبادت، قوه خيالش با اين آشفتگي به پرواز در مي آيد و به شاخه هايي پرواز مي كند كه با چشم خود مشاهده كرده است.
درمان
اگر در بيرون از نماز چشم آزاد بود، محال است هنگام نماز متمركز به خدا شود، اگر در بيرون نماز چشم فرّار بود، در هنگام نماز هم آزاد است؛ يعني هر چه چشم ضبط كرده و ذخيره كرده، هنگام نماز مزاحم مي شود. پس حفظ و كنترل حواس در نماز منوط به حفظ و كنترل چشم در بيرون از نماز است. چگونه ممكن است كسي كه عادت به نگاه پراكني كرده، بتواند هنگام عبادت به طرف محبوب واقعي پرواز كند؟ قلبي كه آشفته محبوب پنداري است، چگونه معشوق واقعي را مي بيند؟
تـو درون نـماز و دل بيرون گـشتها مي كني به جـهاني!
اين چنين حالتي پريشان را شرم نآيد نماز مي خواني؟!
8. عوامل بيروني
از عوامل بيروني، دوست فاسد، مجلس گناه و محيط فاسد را مي توان بر شمرد.
الف. دوست فاسد
همنشيني و مصاحبت با دوست فاسق، اثرات منفي در آدمي مي گذارد، چرا كه شخصيت انسان بستگي به شخصيت دوست و همنشين او دارد و اين واقعيتي غير قابل انكار است كه امام صادق ـ عليه السلام ـ به آن اشاره كرد است:
«المرءُ عَلي دينِ خليلهِ؛[3] دين آدمي بستگي به نوع دين دوست او دارد».
تو اوّل بگو با كيان دوستي پس آن بگويم كه تو كيستي
همنشيني با كسي كه تارك نماز است، موجب ترك نماز يا سهل انگاري در آن مي شود و همان طور كه دوست بد، اثر منفي در انسان مي گذارد، انتخاب دوست خوب، نقش سازنده در آدمي دارد. همنشيني با كساني كه اهل حضور قلب هستند، زمينه را براي تحصيل حضور قلب آماده مي كند.
ب. مجلس و محيط فاسد
مجلس گناه و محيط فاسد خانواده، اجتماع و... جوّ روحي انسان را فاسد مي كند و جوّ روحي فاسد، زمينه لازم را براي رشد معنويات از بين مي برد. به ميزان تأثير پذيري از مجلس گناه و محيط فاسد، معنويات ضعيف مي شود.
به همين جهت است كه امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«لا ينبَغي لِلمُؤمنِ اَن يجلسَ مجلساً يُعصي الله فيه و لا يقدرُ عَلي تَغييِره؛[4] شايسته نيست، مؤمن، در مجلسي كه معصيت خدا در آن مي شود و قادر بر تغيير آن نيست، بنشيند». مجالست با گناهكاران، روان آدمي را بيمار نموده و اسارت نفساني را شدّت مي بخشد و ذهن را آشفته مي كند.
چگونه ممكن است كسي در فلان مجلس فساد، پاي فيلم مخرّب ويدئو و ماهواره بنشيند و بعد در محضر خدا حاضر گردد؟ چگونه ممكن است چشمها به تماشاي تصاوير مبتذل و فيملهايي كه رقص فلان رقاص را نشان مي دهد، بپردازند و خاطره آنها در نماز مزاحمت ايجاد نكند؟ چگونه خدا در قلبي كه غير خدا حكومت مي كند، جا دارد؟
9 . موانع مقدماتي
الف. پرخوري
پرخوري علاوه بر مضرات جسمي و فيزيولوژيكي داراي مضرّات روحي و رواني نيز هست كه از جمله ناراحتيهاي روحي آن، مانع بودن از قلب در نماز است.
پرخوري بيش از حد، موجب بي حالي و كسالت در عبادت و كسالت و بي حالي موجب حواسپرتي در نماز مي گردد.
و در روايتي از رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ داريم كه:
«من تعوّدَ كثرةَ الطّعام و الشّرابِ قسي قلبهُ؛[5] هر كس زيادي خوردن و آشاميدن عادت او شود قلبش سياه مي شود».
ب. پرخوابي
پرخوابي هم يك نوع مريضي است كه مبتلا به آن نه تنها توفيق تحصيل حضور قلب پيدا نمي كند، بلكه تارك نماز هم مي شود.
پرخوابي و اعتياد به آن، جسم را بي حال مي كند و موجب ضعيف شدن اراده مي گردد و اعتماد به نفس از آدمي سلب مي شود كه در نتيجه آدمي در مقابل معنويات عكس العمل منفي نشان مي دهد، چنين شخصي در نماز با حالت خواب آلود روبه رو مي شود و هنگام بيدار شدن از خواب، به سختي بر مي خيزد و به علت اسارت خواب، با بي حالي وضو مي گيرد و طوري صورت را مي شويد كه خواب از سرش نپرد و در هنگام نماز در فكر خواب است و با اتمام نماز دستِ و پا شكسته، به طرف رختخواب پرواز مي كند، چرا كه محبوبش خواب است و نماز مزاحم بود.
در اين مورد روايتي از حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ آمد:
«يا بَني اسرائيل لا تكثُروا الاَكلَ فانّهُ مَن اكثرَ الاكلَ اكثرَ النَومَ و مَن اكثرَ النومَ اقلّ الصّلاة و من اقلَّ الصّلاة كُتبَ منَ الغافلين؛[6] اي بني اسرائيل در خوردن زياده روي نكنيد كه همانا محصول زياد خوردن بسيار خوابيدن است و هر كس بسيار بخوابد نماز و عبادتش كم خواهد بود و آن گاه در زمره غافلان به شمار خواهد آمد».
پی نوشت:
[1] . مريم (19) آيه 59.
[2] . نور (24)، آيه 30 و 31.
[3] . اصول كافي، ج 2، ص 375.
[4] . اصول كافي، ج 2، ص 374.
[5] . نهج الفصاحه، ص 573.
[6] . تنبيه الخواطر و نزهة النواظر، ص 38.