جامعه شناسی دین(2)
در انگلستان امروزی، میلیون ها نفر از پیروان ادیان اصلیِ مسیحیت و اسلام و هندوئیسم وجود دارند و بدون شك، عقیده دینی ایشان پیامدهای خاصی داشته و دارد. جامعه شناسان عمدتاً به بررسی این نتایج و پیامدها و به نقش و اهمیت دین در جامعه علاقمندند.
این مراسم ها ممكن است صرفاً برای نشان دادن یك احساس ضرورت یا مناسبت خاص به كار برده شوند و برای اغلب انسان ها مفهوم یا اهمیت دینی كم تری در برداشته باشند. اغلب مردم غرب قطع نظر از این مناسبات خاص، بسیار كم در كلیسا شركت می كنند و در هر مورد، تعداد این مناسك رو به كاهش است. برای مثال، قریب نیمی از ازدواج ها در كشور انگلستان در سال ۱۹۸۹ ازدواج های صرفاً قانونی و فاقد مراسم دینی بودند (و فقط در اداره ثبت انجام گرفته است.)
برای مثال، در انگلستان از سال ۱۹۷۰ بیش از ۱۲۵۰ كلیسا بسته شده و تنها ۳۹۰ كلیسا بازمانده اند. در گذشته، این اماكن ساخته شده با هزینه زیادی تزیین شده به خوبی نگه داری و تعمیر می شدند. كلیساها عادتاً تأثیر فراوانی بر دولت و جامعه داشتند. امروزه دولت بسیاری از این نقش ها را به اضافه آموزش دولتی آزاد یا رایگان، خدمات اجتماعی، بیمه ملّی درمانی، اعانات دولتی، سرای سالمندان و... برای مراقبت از مریضان، فقرا و بی كاران و دیگر افراد معیوب به عهده گرفته است.
دین مسیحیت دیگر هیچ هدایتی در اختیار مردم نمی گذارد، به نظر می رسد كه بیش تر ازگرایش ها پی روی می كند تا آن كه بخواهد آن ها را ایجاد كند. تنها روشی كه مسیحیت می تواند به وسیله آن به حیات خود ادامه دهد عبارت است از این كه با رقیق كردن خود و رها كردن عقاید و رسومات سنّتی، غیر دینی گردد. برای مثال، موسیقی در كلیساها، پذیرش قوانین آسان ترطلاق، اجازه ازدواج مجدّد به افراد مطلّقه در كلیسا، رشد پذیرش سقط جنین، برداشتن الفبای لاتین (خط و زبان) در خدمات كاتولیك، انتصاب كشیش های زن و افزایش پذیرش همجنس بازی، كه همه این ها به عنوان مدارك فروپاشی عقاید سنتی مسیحیت تلقّی می شوند.
یك بررسی در سال ۱۹۹۱ توسط تایمز میرر (times mirror) در مركز واشنگتن ایالات متحده امریكا، نشان داد كه ۵۸ درصد مردم بریتانیا ادعا می كردند كه هیچ شكّی در مورد خدا نداشته اند. هنوز عقیده رایج در مورد ماوراء الطبیعه وجود دارد.
رشد نرخ های جرم، طلاق، حرام زادگی و مانند آن دارای علل گسترده ای می باشد و با كاهش عقاید دینی نمی تواند تبیین گردد.
عقاید دینی هنوز نقش مهمی در تحكیم بخشیدن به برخی ارزش های اجتماعی و سیاست های رفاه اجتماعی ایفا می كنند. در انگلستان، هنوز انسان های بسیاری از ارزش های اخلاقی، كه بر اساس دین بنا شده است، حمایت می كنند. مثل نگرش هایی در ارتباط با دزدی، آدم كشی و زنای محصنه. پذیرش عقاید رایج بنا شده بر اساس دین، مثل اهمیت مراقبت از فقیر، می تواند دولت را مجبور كند تا تصدّی مسؤولیت های رفاه اجتماعی را، كه در گذشته بر عهده كلیسا بود، به عهده بگیرد.
به صورت سنّتی در سرتاسر كشور انگلستان، «كریسمس» به معنای بازار گرمی برای كلیسا می باشد، ولی همه چیز در حال تغییر است و هر سال كشیش ها خودشان را برای شركت كننده های كم تری آماده می كنند.
در چند سال گذشته، یك كاهش بهت آوری در تعداد شركت كننده های كلیسا به وجود آمد و رؤسای دینی می ترسند اگر جلوی این فروپاشی را نگیرند، به زودی هزاران كلیسا در سرتاسر بریتانیا تعطیل گردند.
از جمله پیشنهادهایی كه او مطرح ساخته، ساختن كلیساهای فوق العاده جدید در بیرون از شهر می باشد. كلیساهای كوچك واقع در گوشه و كنار كاملا قدیمی شده اند. ما باید كلیساهای بزرگ و جدید در حومه شهر بسازیم كه تا دیر وقت باز بوده و در هر هفته، هفت شب دایر و دارای پاركینگ عمومی باشند.
قدم هایی نیز برای كشاندن مردم به كلیسا برداشته شده است. زمین هایی بایر گورستان ها زمین های خوبی هستند. ما می توانیم از این مكان برای نمایش های میدانی جذاب استفاده كنیم، شهربازی برای بچه ها و كارواش، كه هر كسی در روز یكشنبه ماشین خود را بتواند بشوید.
عالی جناب راندل معتقد است: كلید موفقیت آمیز آینده، جذب جوانان به كلیسا می باشد و می گوید: ما باید سعی كنیم تا خانواده ها به كلیسا برگردند. برگشتن خویشاوندان قدیمی خوب است، ولی كثیری از آن ها صرفاً به خاطر فنجان چای مجّانی به كلیسا می آیند. هنگامی كه بشقاب جمع آوری اعانات را می گردانند، افراد سخاوتمندی حاضر نمی باشند.۷
واقعاً افزایشی در اعضای دیگر فرقه های مسیحی مانند «مورمون ه» (Mormons) و یهوه ای های «ویت نیس» (Jehovah¨s Witnesses) و پی روان سایر ادیان رخ داده است. فرقه «مسیحیت انجیلی» (تولد دوباره)۸ در حال عضوگیری و پوشش دادن جمیعت زیادی می باشد و انتظار می رود كه كلیساهای منظّم انگلیسی دو برابر شوند و ۱۸% بالغان را تا سال ۲۰۱۵ پوشش دهند.
كاهش تعداد افرادی كه در كلیسا ازدواج می كنند و افزایش عروسی های در اداره ثبت می تواند به این علت باشد كه هر دو زوج یا یكی از آن ها برای دومین بار ازدواج می كند یا به خاطر هزینه بالای ازدواج در كلیسا می باشد، نه به خاطر بی اعتقادی دینی. هنوز از كل ازدواج های بار اول ۶۹% زوج هایی كه هر دو برای اولین بار ازدواج می كنند، در كلیسا و همراه با مراسم دینی حاضر می شوند.
سریع ترین رشد جنبش مسیحی در انگلستان در دهه ۱۹۹۰ و دهه ۱۹۸۰ در فرقه «مسیحیت انجیلی» می باشد. «انجیلی گری» یك مجموعه وسیعی از مسیحیان می باشند كه در یك اعتقاد اصولی در پذیرفتن كتاب مقدّس به این كه كتاب مقدّس كلمات تحت اللفظی خداست و می بایست به طور جدّی از آن اطاعت شود، مشترك هستند. بسیاری از انجیلی ها به بازگشت دوباره مسیح، شفا دادن مریض، گویا كردن لالها (گنگ ها)، معجزات او، بیرون انداختن اجنّه و شیاطین و تسخیر جن ایمان دارند. آن ها با جادوگری، شیطان گرایی، جادوگرایی به وسیله جن و شیطان (جادوی سیاه)، هر نوع فعالیت مرموز، سیگار كشیدن، مشروب خواری، بی بند و باری جنسی و همجنس بازی مبارزه می كنند. بیش از نیمی از كل كشیشان جدید انگلیسی در سال ۱۹۹۰ مسیحیان انجیلی بودند و یك چهارم اسقف های انگلیسی، كه شامل اسقف اعظم كانتربوری (Canterbury)، دكتر جورج كری (Gorge Carey) هم بود، انجیلی هستند. در سال ۱۹۹۰ دیده شد كه دویست هزار نفر در راه پیمایی برای عیسی مسیح از سرتاسر انگلستان اجتماع كردند و یك دهه انجیلی گری از سال ۱۹۹۱ آغاز شد. این یك مبارزه ده ساله ای در انگلستان می باشد، با حامیانی از همه كلیساهای عمده برای وارد كردن افراد جدید به مسیحیت. این انجیلی گری جدید به نظر می رسد كه احساسات و تعهّد دینی را، كه در كلیساهای دیگر یافت نمی شود، زنده می كند و گویا در دهه ۹۰ هدف خود را متوقّف كردن و وارونه ساختن كاهش اعتقاد دینی و حضور در كلیسا، كه در سرتاسر قرن بیستم ادامه داشته، قرار داده است.
اسقف های كلیسای انگلستان در مجلس اعیان جای می گیرند. (بزرگان مذهبی)
پادشاه باید یكی از اعضای كلیسای انگلستان باشد. تاج به وسیله اسقف اعظم بر سر پادشاه گذاشته می شود و پادشاه از زمان هنری هشتم در صدر كلیسای انگلستان حامی دین بوده است.
كلیسای انگلستان كلیسایی تثبیت شده یا رسمی در انگلستان باقی می ماند.
كلیسای انگلستان فوق العاده ثروتمند است، با سرمایه ای كه در سال ۱۹۹۱ سه میلیون پوند برآورد شده و یكی از بزرگ ترین زمین داران در كشور انگلستان می باشد.
از سال ۱۹۹۴ طبق لایحه آموزش و پرورش، همه مدارس قانوناً مكلّف شده اند تا روزانه آیین دینی برگزار نمایند و در سال ۱۹۸۸ اصلاحیه لایحه مجدداً الزام به برگزاری اجتماعات مسیحی و آموختن عقاید مسیحی در مدارس را با قاطعیت ابراز می دارد.
هنوز نهادهای دینی مدارس زیادی را اداره می كنند; مثلا، كاتولیك ها و كلیسای انگلستان مدارسی را اداره می كنند.
ویژگی دینی روز استراحت یا تعطیلی (day of rest) یك شنبه ها حفظ می شود. تاكنون گروه های دینی علی رغم مخالفت فراوان با آن ثابت كرده اند كه در رد تلاش هایی برای تغییر قوانین تجاری یك شنبه ها (به منظور اجازه دادن به فروشگاه ها برای باز بودن در این روز) بسیار موفق می باشند، هرچند به نظر می رسد كه از اواخر سال ۱۹۹۱ گویا چنین گروه هایی نهایتاً این مبارزه را می بازند; زیرا فروشگاه های بزرگ زنجیره ای مثل «تسكاس»(Tescos) و ساینس بوری (Sains burys) با باز كردن فروشگاه ها در یك شنبه ها از قوانین تجارت یك شنبه ها سرپیچی كرده اند، و دادستان كل اعلام كرد كه آن ها را به خاطر این عمل تحت پیگرد قانونی قرار نخواهد داد.
گروه های دینی هنوز می توانند به عنوان گروه های فشار قدرتمند عمل كرده، بر افرادی كه در موقعیت قدرت در جامعه هستند، تأثیر بگذارند. برای مثال، گروه LIFE و گروه SPUS (یعنی جامعه حمایت از كودكان متولد نشده) اساساً سازمان های كاتولیكی می باشند كه تلاش می كنند تا سقط جنین را كاملا غیرقانونی كنند و در بزرگ نمایی مسأله سقط جنین در مجلس عوام بسیار مؤثر بوده اند. در ایرلند شمالی، كلیسای مشایخی یا شبانی، كه شعبه ای از كلیسای پروتستان و مبتنی بر عقاید كالوین است(Presbyterian charch)، در اشكال متنوّعش و كلیسای كاتولیك نقش اصلی سیاسی را ایفا می كنند.
دین در اجتماعات اقلیّت های قومی بسیار مهم می باشد. مساجد، معابر و كنیسه ها اغلب كانونی از زندگی اجتماعی و فرهنگی می باشند، همان گونه كه كانون زندگی دینی هستند.
این انتظار كه دین همراه با زمان تغییر نكند و تنوّع وسیع كلیساها شیوه های گوناگون بیان عقاید را نشان می دهند، غیرواقع بینانه است. مسیحیت انجیلی سریع ترین شكل رشد مسیحیت در انگلستان است و بنیادگرایی دینی، كه در این دین می باشد، نمی تواند به عنوان آبكی كردن دین مطرح باشد.
در خاتمه، این فصل نشان داد كه در حالی كه دین می تواند نقش مهمی را در جامعه ایفا كند، ولی ظاهراً شواهدی در دست است دالّ بر این كه دین در انگلستان رو به كاهش و سقوط می باشد، در حالی كه هنوز افراد زیادی ادعا می كنند كه دارای عقاید دینی بوده، و طرف دار ارزش های اخلاقی پی ریزی شده بر اساس دین می باشند. گویا انجیل گرایی یك نیروی عمده برای زنده نگه داشتن مسیحیت در دهه ۹۰ می باشد و چه بسا كاهش كلیساهای مسیحی را، كه در تمام مدت قرن بیستم ادامه داشتند، متوقف كند و یا بر عكس افزایش دهد.
خبرگزاری فارس
این مراسم ها ممكن است صرفاً برای نشان دادن یك احساس ضرورت یا مناسبت خاص به كار برده شوند و برای اغلب انسان ها مفهوم یا اهمیت دینی كم تری در برداشته باشند. اغلب مردم غرب قطع نظر از این مناسبات خاص، بسیار كم در كلیسا شركت می كنند و در هر مورد، تعداد این مناسك رو به كاهش است. برای مثال، قریب نیمی از ازدواج ها در كشور انگلستان در سال ۱۹۸۹ ازدواج های صرفاً قانونی و فاقد مراسم دینی بودند (و فقط در اداره ثبت انجام گرفته است.)
▪كاهش نهادهای دینی
برای مثال، در انگلستان از سال ۱۹۷۰ بیش از ۱۲۵۰ كلیسا بسته شده و تنها ۳۹۰ كلیسا بازمانده اند. در گذشته، این اماكن ساخته شده با هزینه زیادی تزیین شده به خوبی نگه داری و تعمیر می شدند. كلیساها عادتاً تأثیر فراوانی بر دولت و جامعه داشتند. امروزه دولت بسیاری از این نقش ها را به اضافه آموزش دولتی آزاد یا رایگان، خدمات اجتماعی، بیمه ملّی درمانی، اعانات دولتی، سرای سالمندان و... برای مراقبت از مریضان، فقرا و بی كاران و دیگر افراد معیوب به عهده گرفته است.
دین مسیحیت دیگر هیچ هدایتی در اختیار مردم نمی گذارد، به نظر می رسد كه بیش تر ازگرایش ها پی روی می كند تا آن كه بخواهد آن ها را ایجاد كند. تنها روشی كه مسیحیت می تواند به وسیله آن به حیات خود ادامه دهد عبارت است از این كه با رقیق كردن خود و رها كردن عقاید و رسومات سنّتی، غیر دینی گردد. برای مثال، موسیقی در كلیساها، پذیرش قوانین آسان ترطلاق، اجازه ازدواج مجدّد به افراد مطلّقه در كلیسا، رشد پذیرش سقط جنین، برداشتن الفبای لاتین (خط و زبان) در خدمات كاتولیك، انتصاب كشیش های زن و افزایش پذیرش همجنس بازی، كه همه این ها به عنوان مدارك فروپاشی عقاید سنتی مسیحیت تلقّی می شوند.
●شواهدی علیه دنیاگرایی
▪تجدید اهمیت تفكر دینی
یك بررسی در سال ۱۹۹۱ توسط تایمز میرر (times mirror) در مركز واشنگتن ایالات متحده امریكا، نشان داد كه ۵۸ درصد مردم بریتانیا ادعا می كردند كه هیچ شكّی در مورد خدا نداشته اند. هنوز عقیده رایج در مورد ماوراء الطبیعه وجود دارد.
رشد نرخ های جرم، طلاق، حرام زادگی و مانند آن دارای علل گسترده ای می باشد و با كاهش عقاید دینی نمی تواند تبیین گردد.
عقاید دینی هنوز نقش مهمی در تحكیم بخشیدن به برخی ارزش های اجتماعی و سیاست های رفاه اجتماعی ایفا می كنند. در انگلستان، هنوز انسان های بسیاری از ارزش های اخلاقی، كه بر اساس دین بنا شده است، حمایت می كنند. مثل نگرش هایی در ارتباط با دزدی، آدم كشی و زنای محصنه. پذیرش عقاید رایج بنا شده بر اساس دین، مثل اهمیت مراقبت از فقیر، می تواند دولت را مجبور كند تا تصدّی مسؤولیت های رفاه اجتماعی را، كه در گذشته بر عهده كلیسا بود، به عهده بگیرد.
▪پایداری عمل دینی
▪نیم كت های خالی كلیسا
به صورت سنّتی در سرتاسر كشور انگلستان، «كریسمس» به معنای بازار گرمی برای كلیسا می باشد، ولی همه چیز در حال تغییر است و هر سال كشیش ها خودشان را برای شركت كننده های كم تری آماده می كنند.
در چند سال گذشته، یك كاهش بهت آوری در تعداد شركت كننده های كلیسا به وجود آمد و رؤسای دینی می ترسند اگر جلوی این فروپاشی را نگیرند، به زودی هزاران كلیسا در سرتاسر بریتانیا تعطیل گردند.
▪مناره های سر مخروطی كلیسا
از جمله پیشنهادهایی كه او مطرح ساخته، ساختن كلیساهای فوق العاده جدید در بیرون از شهر می باشد. كلیساهای كوچك واقع در گوشه و كنار كاملا قدیمی شده اند. ما باید كلیساهای بزرگ و جدید در حومه شهر بسازیم كه تا دیر وقت باز بوده و در هر هفته، هفت شب دایر و دارای پاركینگ عمومی باشند.
قدم هایی نیز برای كشاندن مردم به كلیسا برداشته شده است. زمین هایی بایر گورستان ها زمین های خوبی هستند. ما می توانیم از این مكان برای نمایش های میدانی جذاب استفاده كنیم، شهربازی برای بچه ها و كارواش، كه هر كسی در روز یكشنبه ماشین خود را بتواند بشوید.
عالی جناب راندل معتقد است: كلید موفقیت آمیز آینده، جذب جوانان به كلیسا می باشد و می گوید: ما باید سعی كنیم تا خانواده ها به كلیسا برگردند. برگشتن خویشاوندان قدیمی خوب است، ولی كثیری از آن ها صرفاً به خاطر فنجان چای مجّانی به كلیسا می آیند. هنگامی كه بشقاب جمع آوری اعانات را می گردانند، افراد سخاوتمندی حاضر نمی باشند.۷
واقعاً افزایشی در اعضای دیگر فرقه های مسیحی مانند «مورمون ه» (Mormons) و یهوه ای های «ویت نیس» (Jehovah¨s Witnesses) و پی روان سایر ادیان رخ داده است. فرقه «مسیحیت انجیلی» (تولد دوباره)۸ در حال عضوگیری و پوشش دادن جمیعت زیادی می باشد و انتظار می رود كه كلیساهای منظّم انگلیسی دو برابر شوند و ۱۸% بالغان را تا سال ۲۰۱۵ پوشش دهند.
كاهش تعداد افرادی كه در كلیسا ازدواج می كنند و افزایش عروسی های در اداره ثبت می تواند به این علت باشد كه هر دو زوج یا یكی از آن ها برای دومین بار ازدواج می كند یا به خاطر هزینه بالای ازدواج در كلیسا می باشد، نه به خاطر بی اعتقادی دینی. هنوز از كل ازدواج های بار اول ۶۹% زوج هایی كه هر دو برای اولین بار ازدواج می كنند، در كلیسا و همراه با مراسم دینی حاضر می شوند.
سریع ترین رشد جنبش مسیحی در انگلستان در دهه ۱۹۹۰ و دهه ۱۹۸۰ در فرقه «مسیحیت انجیلی» می باشد. «انجیلی گری» یك مجموعه وسیعی از مسیحیان می باشند كه در یك اعتقاد اصولی در پذیرفتن كتاب مقدّس به این كه كتاب مقدّس كلمات تحت اللفظی خداست و می بایست به طور جدّی از آن اطاعت شود، مشترك هستند. بسیاری از انجیلی ها به بازگشت دوباره مسیح، شفا دادن مریض، گویا كردن لالها (گنگ ها)، معجزات او، بیرون انداختن اجنّه و شیاطین و تسخیر جن ایمان دارند. آن ها با جادوگری، شیطان گرایی، جادوگرایی به وسیله جن و شیطان (جادوی سیاه)، هر نوع فعالیت مرموز، سیگار كشیدن، مشروب خواری، بی بند و باری جنسی و همجنس بازی مبارزه می كنند. بیش از نیمی از كل كشیشان جدید انگلیسی در سال ۱۹۹۰ مسیحیان انجیلی بودند و یك چهارم اسقف های انگلیسی، كه شامل اسقف اعظم كانتربوری (Canterbury)، دكتر جورج كری (Gorge Carey) هم بود، انجیلی هستند. در سال ۱۹۹۰ دیده شد كه دویست هزار نفر در راه پیمایی برای عیسی مسیح از سرتاسر انگلستان اجتماع كردند و یك دهه انجیلی گری از سال ۱۹۹۱ آغاز شد. این یك مبارزه ده ساله ای در انگلستان می باشد، با حامیانی از همه كلیساهای عمده برای وارد كردن افراد جدید به مسیحیت. این انجیلی گری جدید به نظر می رسد كه احساسات و تعهّد دینی را، كه در كلیساهای دیگر یافت نمی شود، زنده می كند و گویا در دهه ۹۰ هدف خود را متوقّف كردن و وارونه ساختن كاهش اعتقاد دینی و حضور در كلیسا، كه در سرتاسر قرن بیستم ادامه داشته، قرار داده است.
●رشد نفوذ نهادهای دینی
اسقف های كلیسای انگلستان در مجلس اعیان جای می گیرند. (بزرگان مذهبی)
پادشاه باید یكی از اعضای كلیسای انگلستان باشد. تاج به وسیله اسقف اعظم بر سر پادشاه گذاشته می شود و پادشاه از زمان هنری هشتم در صدر كلیسای انگلستان حامی دین بوده است.
كلیسای انگلستان كلیسایی تثبیت شده یا رسمی در انگلستان باقی می ماند.
كلیسای انگلستان فوق العاده ثروتمند است، با سرمایه ای كه در سال ۱۹۹۱ سه میلیون پوند برآورد شده و یكی از بزرگ ترین زمین داران در كشور انگلستان می باشد.
از سال ۱۹۹۴ طبق لایحه آموزش و پرورش، همه مدارس قانوناً مكلّف شده اند تا روزانه آیین دینی برگزار نمایند و در سال ۱۹۸۸ اصلاحیه لایحه مجدداً الزام به برگزاری اجتماعات مسیحی و آموختن عقاید مسیحی در مدارس را با قاطعیت ابراز می دارد.
هنوز نهادهای دینی مدارس زیادی را اداره می كنند; مثلا، كاتولیك ها و كلیسای انگلستان مدارسی را اداره می كنند.
ویژگی دینی روز استراحت یا تعطیلی (day of rest) یك شنبه ها حفظ می شود. تاكنون گروه های دینی علی رغم مخالفت فراوان با آن ثابت كرده اند كه در رد تلاش هایی برای تغییر قوانین تجاری یك شنبه ها (به منظور اجازه دادن به فروشگاه ها برای باز بودن در این روز) بسیار موفق می باشند، هرچند به نظر می رسد كه از اواخر سال ۱۹۹۱ گویا چنین گروه هایی نهایتاً این مبارزه را می بازند; زیرا فروشگاه های بزرگ زنجیره ای مثل «تسكاس»(Tescos) و ساینس بوری (Sains burys) با باز كردن فروشگاه ها در یك شنبه ها از قوانین تجارت یك شنبه ها سرپیچی كرده اند، و دادستان كل اعلام كرد كه آن ها را به خاطر این عمل تحت پیگرد قانونی قرار نخواهد داد.
گروه های دینی هنوز می توانند به عنوان گروه های فشار قدرتمند عمل كرده، بر افرادی كه در موقعیت قدرت در جامعه هستند، تأثیر بگذارند. برای مثال، گروه LIFE و گروه SPUS (یعنی جامعه حمایت از كودكان متولد نشده) اساساً سازمان های كاتولیكی می باشند كه تلاش می كنند تا سقط جنین را كاملا غیرقانونی كنند و در بزرگ نمایی مسأله سقط جنین در مجلس عوام بسیار مؤثر بوده اند. در ایرلند شمالی، كلیسای مشایخی یا شبانی، كه شعبه ای از كلیسای پروتستان و مبتنی بر عقاید كالوین است(Presbyterian charch)، در اشكال متنوّعش و كلیسای كاتولیك نقش اصلی سیاسی را ایفا می كنند.
دین در اجتماعات اقلیّت های قومی بسیار مهم می باشد. مساجد، معابر و كنیسه ها اغلب كانونی از زندگی اجتماعی و فرهنگی می باشند، همان گونه كه كانون زندگی دینی هستند.
این انتظار كه دین همراه با زمان تغییر نكند و تنوّع وسیع كلیساها شیوه های گوناگون بیان عقاید را نشان می دهند، غیرواقع بینانه است. مسیحیت انجیلی سریع ترین شكل رشد مسیحیت در انگلستان است و بنیادگرایی دینی، كه در این دین می باشد، نمی تواند به عنوان آبكی كردن دین مطرح باشد.
در خاتمه، این فصل نشان داد كه در حالی كه دین می تواند نقش مهمی را در جامعه ایفا كند، ولی ظاهراً شواهدی در دست است دالّ بر این كه دین در انگلستان رو به كاهش و سقوط می باشد، در حالی كه هنوز افراد زیادی ادعا می كنند كه دارای عقاید دینی بوده، و طرف دار ارزش های اخلاقی پی ریزی شده بر اساس دین می باشند. گویا انجیل گرایی یك نیروی عمده برای زنده نگه داشتن مسیحیت در دهه ۹۰ می باشد و چه بسا كاهش كلیساهای مسیحی را، كه در تمام مدت قرن بیستم ادامه داشتند، متوقف كند و یا بر عكس افزایش دهد.
خبرگزاری فارس