درآمدي بر مهندسي فرهنگي
نويسنده: حبيب الله دامچي
التفات مقام معظم رهبري نسبت به مقوله فرهنگ از بيانات و لابهلاي سخنان ايشان همواره به خوبي ملموس و مشهود است و حكايت از اهميت مسئله فرهنگ در آينده و سرنوشت جامعه اسلامي دارد. جامعه اسلامي ايران جامعهايست كه فرهنگ سالم و صحيح اسلامي و انساني در تمامي مراتب و روابط اجتماعي آن از محوريت ويژهايي همواره برخوردار است به همين دليل يكي از دغدغههاي مهم و مورد توجه مسؤولان نظام، انديشمندان و متفكران و محققان جامعه اسلامي بوده است. با نگاهي به آثار و متون بر جامانده در اين كشور شاهد آن هستيم كه بزرگان و اركان عرصه علم و انديشه و ايمان پيوسته تمامي توان علمي و قلمي خويش را بكار ميگرفتهاند تا جامعه زمان خويش را مصلح وار به سر منزل مقصود كه همان رشد و تعالي و حركت به سوي مبدأ هستي و سرمنشأ كمال و منتهاي آمال هست رهنمون سازند به همين خاطر در آثار خود فرهنگ به معناي تمامي اصول اخلاقي و انساني را محور و كانون توجهات خود قرار ميدادند.
اهميت فرهنگ و تأثير آن بر جامعه بر آگاهان به مسائل اجتماعي و انساني هرگز پوشيده نيست بلكه حتي امروزه با توجه به اينكه بسياري از مصائب و معضلات به بار آمده در جهان معاصر بنا بر تحقيقات و پژوهشهاي انجام شده از سوي محققان و پژوهشگران علوم مختلف انساني منبعث از در حاشيه قرار گرفتن حقيقتي به نام فرهنگ بوده است ما شاهد تولد و رشد گسترده و سريع يك رويكرد كاملاً نوين به مسائل فرهنگي در جوامع گوناگون هستيم و اين حكايت از اين حقيقت دارد كه انسان به عنوان يك موجود اجتماعي متعالي در جهت رشد و شكوفائي و نيل به آرامش روحي و رواني و بسامان شدن امور مختلف اجتماعي خود همواره به حقيقتي نيازمند است كه به فرموده مقام معظم رهبري نامش فرهنگ است. مقام معظم رهبري در بخشي از بيانات مهم خود در ديدار با اعضاي شورايعالي انقلاب فرهنگي در سال 1383 پرداختن به مهندسي فرهنگي كشور را يكي از تكاليف مهم مسؤولان نظام جمهوري اسلامي برشمردند و تأكيد كردند:
«با توجه به اهميت حقيقتي كه نامش فرهنگ جامعه است و با توجه به اين كه اگر ما اين مجموعه بناي فرهنگي را مهندسي و از آن حراست وحفاظت نكنيم، عوامل گوناگون تأثيرگذار در فرهنگ، قسم نخوردهاند كه چون ما كاري نميكنيم، آنها هم كاري نكنند - نه، آنها اثر خودشان را ميگذارند و كار خودشان را ميكنند - تكليف ما به عنوان مسؤولان نظام جمهوري اسلامي چيست؟ … يكي از مهمترين تكاليف ما در درجه اول مهندسي فرهنگ كشور است؛ يعني مشخص كنيم كه فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي و حركت عظيم درونزا و صيرورت بخش و كيفيتبخشي كه اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه بوجود ميآيد، چگونه بايد باشد؛ اشكالات و نواقصاش چيست و چگونه بايد رفع شود؛ كنديها و معارضاتش كجاست؟ مجموعهيي لازم است اينها را تصوير كند... يك متولي و يك مركز ميخواهد تا از يك طرف مهندسي كند؛ يعني با يك فكر كلان، با يك نگاه برتر و بالاتر از همهي جريانهاي فرهنگي در داخل كشور، ببيند حقيقت فرهنگي و عنصر فرهنگي چگونه و با چه كيفيتي بايد باشد؛ به كدام سمت بايد برود و كجاهايش ايراد دارد؛ و از سوي ديگر مراقبت كند كه اين كارها انجام بگيرد. اين مركز را ما تعريف كرديم: شورايعالي انقلاب فرهنگي».
بيگمان در سايه وجود يك مديريت راهبردي فرهنگي از حجم بسياري از دغدغهها وكاستيهاي احتمالي فرهنگي جامعه اسلامي به عنوان جامعهايي كه در مسير پويائي و رشد روزافزون در حال حركت است اندك اندك كاسته و مسير رشد و تعالي همه جانبه در پرتو يك توسعه فرهنگي مطلوب هموارتر خواهد شد. اگر معترف باشيم به اين حقيقت كه در جامعه اسلامي اصل و محور، فرهنگ، اخلاق و اصول اسلامي و انساني ميباشد در آن صورت بيگمان بايد بپذيريم كه توسعه فرهنگي مهمترين نياز خواهد بود كه به عنوان اولين عامل تأثيرگذار بر ديگر زمينههاي اجتماعي در جامعه اسلامي ميتوان از آن ياد كرد. مديريت راهبردي فرهنگي از نگاه مقام معظم رهبري از چنان اهميتي برخوردار است كه لاجرم بايد براي انجام آن عاليترين مرجع سياستگذاري كلان فرهنگي جامعه يعني شوراي عالي انقلاب فرهنگي آستين همت بالا زند و به عنوان يك مركز بيبديل و در واقع به عنوان اتاق فرمان فرهنگي كشور و يا حتي ستاد عالي فرهنگي و علمي دستگاههاي كشور مأموريت بزرگ و مهمي كه بر عهده آن نهاده شده يعني مهندسي كشور را به درستي و تمام به انجام رساند. رهبر معظم انقلاب در بخشي از بيانات خود در ديدار با اعضاي محترم شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سال 1381 ضمن بيبديل خواندن اين شورا در عرصه مديريت و مهندسي راهبردي فرهنگي اين چنين اظهار داشتند:
«اين مجموعه در كشور بيبديل است. در مديريت راهبردي فرهنگي، ما به غير از اين مجموعه، هيچ مركزي را در كشور نداريم. بخشهاي مختلف، چه دولت، چه مجلس، چه حتي مجمع تشخيص مصلحت همان طور كه اشاره كردند وظايفي دارند؛ اما هيچكدام وظيفهاي را كه اين شورا بر عهده دارد و الان در قالب شرح وظايف و مواد و بندهاي گوناگون تدوين شده است، بر عهده ندارند؛ بنابراين مركز بيبديلي است. اينجا را در واقع بايد اتاق فرمان فرهنگي كشور يا ستاد عالي فرهنگي و علمي دستگاههاي كشور اعم از دستگاههاي فرهنگي و ساير دستگاهها و مركز مهندسي فرهنگي كشور به حساب آورد».
اهميت فرهنگ و تأثير آن بر جامعه بر آگاهان به مسائل اجتماعي و انساني هرگز پوشيده نيست بلكه حتي امروزه با توجه به اينكه بسياري از مصائب و معضلات به بار آمده در جهان معاصر بنا بر تحقيقات و پژوهشهاي انجام شده از سوي محققان و پژوهشگران علوم مختلف انساني منبعث از در حاشيه قرار گرفتن حقيقتي به نام فرهنگ بوده است ما شاهد تولد و رشد گسترده و سريع يك رويكرد كاملاً نوين به مسائل فرهنگي در جوامع گوناگون هستيم و اين حكايت از اين حقيقت دارد كه انسان به عنوان يك موجود اجتماعي متعالي در جهت رشد و شكوفائي و نيل به آرامش روحي و رواني و بسامان شدن امور مختلف اجتماعي خود همواره به حقيقتي نيازمند است كه به فرموده مقام معظم رهبري نامش فرهنگ است. مقام معظم رهبري در بخشي از بيانات مهم خود در ديدار با اعضاي شورايعالي انقلاب فرهنگي در سال 1383 پرداختن به مهندسي فرهنگي كشور را يكي از تكاليف مهم مسؤولان نظام جمهوري اسلامي برشمردند و تأكيد كردند:
«با توجه به اهميت حقيقتي كه نامش فرهنگ جامعه است و با توجه به اين كه اگر ما اين مجموعه بناي فرهنگي را مهندسي و از آن حراست وحفاظت نكنيم، عوامل گوناگون تأثيرگذار در فرهنگ، قسم نخوردهاند كه چون ما كاري نميكنيم، آنها هم كاري نكنند - نه، آنها اثر خودشان را ميگذارند و كار خودشان را ميكنند - تكليف ما به عنوان مسؤولان نظام جمهوري اسلامي چيست؟ … يكي از مهمترين تكاليف ما در درجه اول مهندسي فرهنگ كشور است؛ يعني مشخص كنيم كه فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي و حركت عظيم درونزا و صيرورت بخش و كيفيتبخشي كه اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه بوجود ميآيد، چگونه بايد باشد؛ اشكالات و نواقصاش چيست و چگونه بايد رفع شود؛ كنديها و معارضاتش كجاست؟ مجموعهيي لازم است اينها را تصوير كند... يك متولي و يك مركز ميخواهد تا از يك طرف مهندسي كند؛ يعني با يك فكر كلان، با يك نگاه برتر و بالاتر از همهي جريانهاي فرهنگي در داخل كشور، ببيند حقيقت فرهنگي و عنصر فرهنگي چگونه و با چه كيفيتي بايد باشد؛ به كدام سمت بايد برود و كجاهايش ايراد دارد؛ و از سوي ديگر مراقبت كند كه اين كارها انجام بگيرد. اين مركز را ما تعريف كرديم: شورايعالي انقلاب فرهنگي».
بيگمان در سايه وجود يك مديريت راهبردي فرهنگي از حجم بسياري از دغدغهها وكاستيهاي احتمالي فرهنگي جامعه اسلامي به عنوان جامعهايي كه در مسير پويائي و رشد روزافزون در حال حركت است اندك اندك كاسته و مسير رشد و تعالي همه جانبه در پرتو يك توسعه فرهنگي مطلوب هموارتر خواهد شد. اگر معترف باشيم به اين حقيقت كه در جامعه اسلامي اصل و محور، فرهنگ، اخلاق و اصول اسلامي و انساني ميباشد در آن صورت بيگمان بايد بپذيريم كه توسعه فرهنگي مهمترين نياز خواهد بود كه به عنوان اولين عامل تأثيرگذار بر ديگر زمينههاي اجتماعي در جامعه اسلامي ميتوان از آن ياد كرد. مديريت راهبردي فرهنگي از نگاه مقام معظم رهبري از چنان اهميتي برخوردار است كه لاجرم بايد براي انجام آن عاليترين مرجع سياستگذاري كلان فرهنگي جامعه يعني شوراي عالي انقلاب فرهنگي آستين همت بالا زند و به عنوان يك مركز بيبديل و در واقع به عنوان اتاق فرمان فرهنگي كشور و يا حتي ستاد عالي فرهنگي و علمي دستگاههاي كشور مأموريت بزرگ و مهمي كه بر عهده آن نهاده شده يعني مهندسي كشور را به درستي و تمام به انجام رساند. رهبر معظم انقلاب در بخشي از بيانات خود در ديدار با اعضاي محترم شوراي عالي انقلاب فرهنگي در سال 1381 ضمن بيبديل خواندن اين شورا در عرصه مديريت و مهندسي راهبردي فرهنگي اين چنين اظهار داشتند:
«اين مجموعه در كشور بيبديل است. در مديريت راهبردي فرهنگي، ما به غير از اين مجموعه، هيچ مركزي را در كشور نداريم. بخشهاي مختلف، چه دولت، چه مجلس، چه حتي مجمع تشخيص مصلحت همان طور كه اشاره كردند وظايفي دارند؛ اما هيچكدام وظيفهاي را كه اين شورا بر عهده دارد و الان در قالب شرح وظايف و مواد و بندهاي گوناگون تدوين شده است، بر عهده ندارند؛ بنابراين مركز بيبديلي است. اينجا را در واقع بايد اتاق فرمان فرهنگي كشور يا ستاد عالي فرهنگي و علمي دستگاههاي كشور اعم از دستگاههاي فرهنگي و ساير دستگاهها و مركز مهندسي فرهنگي كشور به حساب آورد».