گذرگاه صراط
آياتى که دربار “صراط” سخن مىگويد، عبارتند از:
-1 وَ ان مِّن کُم الّا وارِدُها کانَ عَلى رَبِّکَ حَت ماً مَّق ضِيّا-ً ثُمَّ نُنَجِيّ الَّذينَ اَتَّقَوا وَّ نَذَرُ الظّالِمِينَ فِيها جِثِيّاً (مريم/ 72-71)
( و هيچ کس ازشما نيست مگر در آن وارد گردد. اين امر همواره بر پروردگارت حکمى قطعى است- آنگاه کسانى را که پرهيزگار بودهاند مىرهانيم، و ستمگران را به زانو در افتاده در دوزخ رها مىکنيم.)
-2اِنَّ رَبَّکَ لَبِال مِر صادِ (فجر/14( ) زيرا پروردگار تو سخت در کمين است.)
-3 يَو مَ لا يُخ زِـى اللهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُم يَس عى بَي نَ ا‡ي دِيهِم وَ بِأي مانِهِم يَقُولُونَ رَبَّنا ا‡ت مِم لَنا نُورَنا وَ ا‡غ فِرلَنا انَّکَ عَلى کُلِّ شَي ءٍ قَدِيرٌ (تحريم/8)
( در آن روز خدا پيامبر و کسانى را که با او ايمان آورده بودند خوار نمىگرداند: نورشان از پيشاپيش آنان، و سمت راستشان، روان است. مىگويند: پروردگارا، نور ما را براى ما کامل گردان و بر ما ببخشاي،که تو بر هر چيز توانايي.)
-4 وَقِفُوهُم اِنَّهُم مَس ئُولُونَ (صافات/24)
( و بازداشتشان نماييد که آنها مسؤولند.)
مردمى که بر صراط مىگذرند چند دستهاند و صراط از مو باريکتر و از شمشير برندهتر است؛ برخى مانند برق از آن مىگذرند و بعضى مانند اسب تيز پا، پارهاى چهار دست و پا، گروهى چون پيادگان و دستهاى به آن آويختهاند و عبور مىکنند و اين در حالى است که آتش دوزخ چيزى از آنان را مىگيرد و چيزى را وا مىگذارد.
در دومين آيه بهعنوان تهديدى نسبت به طغيانگران،بعد از ذکر عذاب دنيوى آنها و مجازاتهاى دردناکى که دامنگير آنها شده، مىفرمايد:
“ پروردگار تو سخت در کمين است”.
امام صادق (ع) درباره “مرصاد” مىفرمايد: مرصاد پلى است بر صراط. هر کس حق مظلومى را از بين برده باشد از آن نمىگذرد: “المرصاد قنطره على الصّراط لايجوزها عبد بمظلمه(2)”
ابن عباس درباره اين آيه مىگويد: بر جهنم هفت جايگاه بازرسى است؛ در نخستين آنها از شهادت”لا اله الّا الله” پرسيده مىشود. اگر انسان از عهده اين کلمه طيّبه خارج شد به جايگاه دوم مىرسد. در اين محل از “نماز” پرسيده مىشود. اگر از عهده آن برآمد به سومين جايگاه مىرسد که از “زکات” مىپرسند. اگر از عهده آن کاملاً برآمد به چهارمين جايگاه که از “روزه” مىپرسند مىرسد. اگر از عهده پاسخ کامل آن برآمد به ايستگاه پنجم مى رسد که دربار “حج” سؤال مىشود و در صورت از عهده برآمدن آن به جايگاه ششم مىرسد که از “ عمره” سؤال مىگردد. اگر توانست پاسخ کامل بدهد به زندان گونه هفتم مىرسد. در اينجا به “مظالم و حقوق بندگان” مىرسد. اگر توانست از عهده آنها برآيد که خوشا به حالش و اگر نتوانست گويند: او را نگهداريد. چنانچه کارهاى نيکى انجام داده اعمالش را با آنها کامل مىسازند و آن گاه که از همه فارغ گشت به سوى بهشت روان خواهد شد.(3)
در سومين آيه، ابن عباس در تفسير آيه گفته است: يوم لا يخزى الله النّبى يعنى حق تعالى حضرت محمد (ص) را عذاب نمىکند. وَالّذين امَنوا
يعنى على بن ابىطالب، فاطمه، حسن و حسين و حمزه و جعفر (ع) را عذاب نمىکند. نورهم يسعى بدان معناست که نور آنان که صراط را نورانى مىکند، هفتاد بار بيش از نورهاى دنيوى است. بين ا‡يديهم و بِأيمانهم بدان معناست که کسانيکه پيرو آنان هستند در پرتو آن نور گام برمىدارند. از اينرو اهل بيت محمّد و آل محمّد همگى چون برق از صراط مىگذرند. سپس گروهى به سرعت باد عبور مىکنند. آن گاه دستهاى چون اسب تندرو. سپس گروهى مانند پيادگان مىگذرند. سپس قومى با چهار دست و پا و روى شکم از صراط مىگذرند و سرانجام گروهى افتان و خيزان چون واماندگان که گاه بر نشيمن گاه راه مىروند با زحمت فراوان از صراط عبور مىکنند.
حق تعالى اين راه را بر مؤمنان عريض مىکند و بر گنهکاران باريک. مىگويند: پروردگارا نور کامل به ما عنايت کن تا بتوانيم با آن از صراط عبور کنيم.(4)
امام باقر (ع) از پيامبر اکرم (ص) چنين نقل مىفرمايد: “قال رسول الله: يا عليّ اذا کان يوم القيامه ا‡قعد ا‡نا و ا‡نت و جبرئيل على الصّراط فلم يَجُز ا‡حدٌ الّا من کان معه کتاب فيه براتٌ بولايتک”؛5 رسول خدا (ص)فرمود: اى على در روز قيامت من و تو و جبرئيل بر صراط مىنشينيم و کسى از صراط نمىگذرد مگر اينکه نامهاى دارا باشد که در آن اعتقاد وى به ولايت شما نگاشته شده باشد.
در مورد آى آخر پيامبر اکرم (ص) مىفرمايد: “اذا کان يوم القيامه و نصب الصراط على جهنم لم يَجُز عليه الّا من معه جواز فيه ولايه عليّ بن ا‡بى طالب و ذلک قوله: وقفوهم انهم مسئولون، يعنى عن ولايه علّى بن ا‡بى طالب (ع)6 روز قيامت هنگامى که صراط روى دوزخ قرار داده شود تنها کسانى از آن عبور مىکنند که برگه عبور ولايت اهل بيت عصمت (ع) را داشته باشند. اين است معناى وقفوهم انّهم مسئولون؛ يعنى درباره ولايت علّى بن ابى طالب از آنان سؤال مىشود.
اساساً در اسلام ناب هم معارف و ارزشهاى والا به هم پيوسته است؛ مثلاً ولايت علّى بن ابىطالب از نماز، روزه و حج جدا نيست و هيچکدام آنها از شناخت خدا و معاد و رسالت و امامت جدا نيست. از اينرو امام صادق (ع) درباره صراط مىفرمايد: “هو الطّريق الى معرفه الله عزّ وجلّ و هما صراطان: صراط فى الدّنيا و صراط فى الآخره؛ فأمّا الصّراط الذّى فى الدّنيا فهو الامام المفروض الطاعه، من عرفه فى الدنيا و اقتدى بهداه مرّ على الصّراط الّذى هو جسر جهنّم فى الآخره، و من لم يعرفه فى الدنيا زلّت قدمه عن الصراط فى الآخرهِ فترّدى فى نار جهنّم”؛(7) صراط همان راه و روش شناخت خداست. صراط دو گونه است: صراط دنيا و صراط آخرت.
راهى که در دنياست همان “ امام واجب الاطاعه “ است. کسى که در دنيا او را شناخت و به راهنمايىهاى او اقتدا کرد از صراط آخرت که پل دوزخ است گذشته است و هر کس امام را در دنيا نشناخت گامش بر صراط آخرت مىلرزد و در آتش دوزخ سقوط مىکند.
بنابراين، در دنيا بايد از صراط گذشت تا در آخرت بتوان از آن گذر کرد؛ يعنى انسان همواره روى پل صراط در حال گذر است و لحظه به لحظه در مرصاد و کمين گاه حق تعالى قرار دارد و عقايد و اخلاق و اعمال او در ديدگاه خدا و رسول (ص) است. بنابراين،کسى که روى مرز اسلام گام برمىدارد مانند کسى است که بر چيزى راه مىرود که از مو نازکتر و از شمشير برّان تر است.(8)
مرحوم فيض کاشانى ذيل حديث “ان الصراط جسر على متن جهنّم يمرّ عليه الخلائق” به نقل از مفاتيح الغيب، ص 646 مىنويسد: صراط در دنيا عبارت است از صورت هدايتى از اعمال قلبى که در جانت ايجاد کردهاي، ليکن پس از مردن پردهها بالا مىرود و پل محسوسى بر متن جهنم نمودار مىگردد که تا دَرِ بهشت امتداد دارد. کسى که آن را ببيند مىفهمد که عصاره ساخت و ساز دنيوى اوست.
بنابراين، صراط و پوينده آن يکى است، و نفس آدمى و مسافر به سوى خداست که در ذات خويش مسافرت و طى منازل و مقامات مىکند و همه اينها را در ذات خويش و در نفس خود مىيابد (يعنى از سنخ اتحّاد سالک و مسلک است()9)
-1 وَ ان مِّن کُم الّا وارِدُها کانَ عَلى رَبِّکَ حَت ماً مَّق ضِيّا-ً ثُمَّ نُنَجِيّ الَّذينَ اَتَّقَوا وَّ نَذَرُ الظّالِمِينَ فِيها جِثِيّاً (مريم/ 72-71)
( و هيچ کس ازشما نيست مگر در آن وارد گردد. اين امر همواره بر پروردگارت حکمى قطعى است- آنگاه کسانى را که پرهيزگار بودهاند مىرهانيم، و ستمگران را به زانو در افتاده در دوزخ رها مىکنيم.)
-2اِنَّ رَبَّکَ لَبِال مِر صادِ (فجر/14( ) زيرا پروردگار تو سخت در کمين است.)
-3 يَو مَ لا يُخ زِـى اللهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُم يَس عى بَي نَ ا‡ي دِيهِم وَ بِأي مانِهِم يَقُولُونَ رَبَّنا ا‡ت مِم لَنا نُورَنا وَ ا‡غ فِرلَنا انَّکَ عَلى کُلِّ شَي ءٍ قَدِيرٌ (تحريم/8)
( در آن روز خدا پيامبر و کسانى را که با او ايمان آورده بودند خوار نمىگرداند: نورشان از پيشاپيش آنان، و سمت راستشان، روان است. مىگويند: پروردگارا، نور ما را براى ما کامل گردان و بر ما ببخشاي،که تو بر هر چيز توانايي.)
-4 وَقِفُوهُم اِنَّهُم مَس ئُولُونَ (صافات/24)
( و بازداشتشان نماييد که آنها مسؤولند.)
تفسير وجمع بندي
مردمى که بر صراط مىگذرند چند دستهاند و صراط از مو باريکتر و از شمشير برندهتر است؛ برخى مانند برق از آن مىگذرند و بعضى مانند اسب تيز پا، پارهاى چهار دست و پا، گروهى چون پيادگان و دستهاى به آن آويختهاند و عبور مىکنند و اين در حالى است که آتش دوزخ چيزى از آنان را مىگيرد و چيزى را وا مىگذارد.
در دومين آيه بهعنوان تهديدى نسبت به طغيانگران،بعد از ذکر عذاب دنيوى آنها و مجازاتهاى دردناکى که دامنگير آنها شده، مىفرمايد:
“ پروردگار تو سخت در کمين است”.
امام صادق (ع) درباره “مرصاد” مىفرمايد: مرصاد پلى است بر صراط. هر کس حق مظلومى را از بين برده باشد از آن نمىگذرد: “المرصاد قنطره على الصّراط لايجوزها عبد بمظلمه(2)”
ابن عباس درباره اين آيه مىگويد: بر جهنم هفت جايگاه بازرسى است؛ در نخستين آنها از شهادت”لا اله الّا الله” پرسيده مىشود. اگر انسان از عهده اين کلمه طيّبه خارج شد به جايگاه دوم مىرسد. در اين محل از “نماز” پرسيده مىشود. اگر از عهده آن برآمد به سومين جايگاه مىرسد که از “زکات” مىپرسند. اگر از عهده آن کاملاً برآمد به چهارمين جايگاه که از “روزه” مىپرسند مىرسد. اگر از عهده پاسخ کامل آن برآمد به ايستگاه پنجم مى رسد که دربار “حج” سؤال مىشود و در صورت از عهده برآمدن آن به جايگاه ششم مىرسد که از “ عمره” سؤال مىگردد. اگر توانست پاسخ کامل بدهد به زندان گونه هفتم مىرسد. در اينجا به “مظالم و حقوق بندگان” مىرسد. اگر توانست از عهده آنها برآيد که خوشا به حالش و اگر نتوانست گويند: او را نگهداريد. چنانچه کارهاى نيکى انجام داده اعمالش را با آنها کامل مىسازند و آن گاه که از همه فارغ گشت به سوى بهشت روان خواهد شد.(3)
در سومين آيه، ابن عباس در تفسير آيه گفته است: يوم لا يخزى الله النّبى يعنى حق تعالى حضرت محمد (ص) را عذاب نمىکند. وَالّذين امَنوا
يعنى على بن ابىطالب، فاطمه، حسن و حسين و حمزه و جعفر (ع) را عذاب نمىکند. نورهم يسعى بدان معناست که نور آنان که صراط را نورانى مىکند، هفتاد بار بيش از نورهاى دنيوى است. بين ا‡يديهم و بِأيمانهم بدان معناست که کسانيکه پيرو آنان هستند در پرتو آن نور گام برمىدارند. از اينرو اهل بيت محمّد و آل محمّد همگى چون برق از صراط مىگذرند. سپس گروهى به سرعت باد عبور مىکنند. آن گاه دستهاى چون اسب تندرو. سپس گروهى مانند پيادگان مىگذرند. سپس قومى با چهار دست و پا و روى شکم از صراط مىگذرند و سرانجام گروهى افتان و خيزان چون واماندگان که گاه بر نشيمن گاه راه مىروند با زحمت فراوان از صراط عبور مىکنند.
حق تعالى اين راه را بر مؤمنان عريض مىکند و بر گنهکاران باريک. مىگويند: پروردگارا نور کامل به ما عنايت کن تا بتوانيم با آن از صراط عبور کنيم.(4)
امام باقر (ع) از پيامبر اکرم (ص) چنين نقل مىفرمايد: “قال رسول الله: يا عليّ اذا کان يوم القيامه ا‡قعد ا‡نا و ا‡نت و جبرئيل على الصّراط فلم يَجُز ا‡حدٌ الّا من کان معه کتاب فيه براتٌ بولايتک”؛5 رسول خدا (ص)فرمود: اى على در روز قيامت من و تو و جبرئيل بر صراط مىنشينيم و کسى از صراط نمىگذرد مگر اينکه نامهاى دارا باشد که در آن اعتقاد وى به ولايت شما نگاشته شده باشد.
در مورد آى آخر پيامبر اکرم (ص) مىفرمايد: “اذا کان يوم القيامه و نصب الصراط على جهنم لم يَجُز عليه الّا من معه جواز فيه ولايه عليّ بن ا‡بى طالب و ذلک قوله: وقفوهم انهم مسئولون، يعنى عن ولايه علّى بن ا‡بى طالب (ع)6 روز قيامت هنگامى که صراط روى دوزخ قرار داده شود تنها کسانى از آن عبور مىکنند که برگه عبور ولايت اهل بيت عصمت (ع) را داشته باشند. اين است معناى وقفوهم انّهم مسئولون؛ يعنى درباره ولايت علّى بن ابى طالب از آنان سؤال مىشود.
اساساً در اسلام ناب هم معارف و ارزشهاى والا به هم پيوسته است؛ مثلاً ولايت علّى بن ابىطالب از نماز، روزه و حج جدا نيست و هيچکدام آنها از شناخت خدا و معاد و رسالت و امامت جدا نيست. از اينرو امام صادق (ع) درباره صراط مىفرمايد: “هو الطّريق الى معرفه الله عزّ وجلّ و هما صراطان: صراط فى الدّنيا و صراط فى الآخره؛ فأمّا الصّراط الذّى فى الدّنيا فهو الامام المفروض الطاعه، من عرفه فى الدنيا و اقتدى بهداه مرّ على الصّراط الّذى هو جسر جهنّم فى الآخره، و من لم يعرفه فى الدنيا زلّت قدمه عن الصراط فى الآخرهِ فترّدى فى نار جهنّم”؛(7) صراط همان راه و روش شناخت خداست. صراط دو گونه است: صراط دنيا و صراط آخرت.
راهى که در دنياست همان “ امام واجب الاطاعه “ است. کسى که در دنيا او را شناخت و به راهنمايىهاى او اقتدا کرد از صراط آخرت که پل دوزخ است گذشته است و هر کس امام را در دنيا نشناخت گامش بر صراط آخرت مىلرزد و در آتش دوزخ سقوط مىکند.
بنابراين، در دنيا بايد از صراط گذشت تا در آخرت بتوان از آن گذر کرد؛ يعنى انسان همواره روى پل صراط در حال گذر است و لحظه به لحظه در مرصاد و کمين گاه حق تعالى قرار دارد و عقايد و اخلاق و اعمال او در ديدگاه خدا و رسول (ص) است. بنابراين،کسى که روى مرز اسلام گام برمىدارد مانند کسى است که بر چيزى راه مىرود که از مو نازکتر و از شمشير برّان تر است.(8)
مرحوم فيض کاشانى ذيل حديث “ان الصراط جسر على متن جهنّم يمرّ عليه الخلائق” به نقل از مفاتيح الغيب، ص 646 مىنويسد: صراط در دنيا عبارت است از صورت هدايتى از اعمال قلبى که در جانت ايجاد کردهاي، ليکن پس از مردن پردهها بالا مىرود و پل محسوسى بر متن جهنم نمودار مىگردد که تا دَرِ بهشت امتداد دارد. کسى که آن را ببيند مىفهمد که عصاره ساخت و ساز دنيوى اوست.
بنابراين، صراط و پوينده آن يکى است، و نفس آدمى و مسافر به سوى خداست که در ذات خويش مسافرت و طى منازل و مقامات مىکند و همه اينها را در ذات خويش و در نفس خود مىيابد (يعنى از سنخ اتحّاد سالک و مسلک است()9)
پی نوشت:
(1 )بحارالانوار، ج 8، ص 64، ح .1
(2 )بحارالانوار، ج 8، ص . 64
(3 )همان منبع ، ج8، ص .64
(4 )بحار الانوار ، ج8، ص .67
(5 )همان منبع ، ج8، ص .66
(6 )تفسير نور الثقلين،ج4، ص 402، ح؛17 بحارالا‡نوار، ج 8، ص .68
(7 )همان منبع، ج 8، ص .66
(8 )مطالب اين قسمت از تفسيرموضوعى قرآن کريم. (معاد در قرآن) ، ج 5، ص 215-211 اخذ شده است.
(9 )کاشانى ، محسن ، علم اليقين ، انتشارات بيدار، ج 2 ، ص .967