سند چشم انداز و روابط خارجي ايران

يكي از مشخصات جامعهء ايراني در افق چشم انداز عبارت است از دست يافتن به جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقهء آسياي جنوب غربي (شامل آسياي مركزي، قفقاز، خاورميانه و كشورهاي همسايه). همچنين سند چشم انداز بيان مي دارد كه سياست هاي توسعه و اهداف و الزامات چشم انداز بايد به نوعي برنامه ريزي گردد كه ايران در طول اين دوره بتواند داراي تعامل سازنده و موثر با جهان بر اساس اصول عزت، حكمت و مصلحت باشد.
پنجشنبه، 3 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سند چشم انداز و روابط خارجي ايران
سند چشم انداز و روابط خارجي ايران
سند چشم انداز و روابط خارجي ايران

نويسنده: عباس ملكي
يكي از مشخصات جامعهء ايراني در افق چشم انداز عبارت است از دست يافتن به جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقهء آسياي جنوب غربي (شامل آسياي مركزي، قفقاز، خاورميانه و كشورهاي همسايه).
همچنين سند چشم انداز بيان مي دارد كه سياست هاي توسعه و اهداف و الزامات چشم انداز بايد به نوعي برنامه ريزي گردد كه ايران در طول اين دوره بتواند داراي تعامل سازنده و موثر با جهان بر اساس اصول عزت، حكمت و مصلحت باشد. در اين مجال كوتاه چند سئوال در ارتباط با سند چشم انداز و روابط جمهوري اسلامي ايران با كشورهاي آسيايي مطرح و تلاش مي گردد پاسخ آنها يافت شود.

الف: مباني نظري روابط خارجي ايران

1- سياست خارجي چيست؟

سياست خارجى، اصولا در مورد فعاليت هاى يك كشور در محيط و شرايط خارجى است. در همين ارتباط، سياست خارجى مى تواند يك استراتژى و يا برنامه اى از فعاليت ها تعريف گردد كه توسط تصميم گيران يك كشور در برابر كشورهاى ديگر و يا نهاد هاى بين المللى انجام شده تا به اهدافى كه بنام منافع ملى آن كشور خوانده مى شود، برسند.
تصميم گيرى در سياست خارجى عموما بنام كشور خوانده مى شود. بعنوان مثال، گفته ميشود كه كشور الف اقدام به اعتراض به كشور ب نمود. در حاليكه همه مى دانيم كه كشور يك واژه انتزاعى است و نمى تواند تصميم گير باشد. در حقيقت سياست خارجى، پروسه ايست از تصميم گيرى كه افراد تصميم گير به نيابت از كشور و يا مردم تصميم مى گيرند.
بسيارى از ناظران، الگوى دولت عامل تصميم گيرنده را بطور مسلم بازيگرانى مى دانند كه سيستم بين المللى را تشكيل مى دهند. اين بدان معنى است كه عمل در سيستم بين المللى عادتا به دولتها نسبت داده مى شود. ولى اين دولت ها مجموعه اى از كاركنان دولتى هستند كه بجاى جوامع ملى خود و بنا به وظيفه اى كه برايشان اين جوامع معين كرده اند عمل مى كنند.
بقول جيمز روزنا "اين كه مى گوئيم آلمان اين را مى خواهد، يا فرانسه از آن احتراز مى كند، اين خطر وجود دارد كه نسبت دادن مشخصات يك انسان به غير انسان يا واحدهاى تجريدى را بيش از حد لازم ساده كرده باشيم". با اين همه، او از اين روش بعنوان يك اختصار لازم دفاع مى كند.
مورگنتا، پيشكسوت نظريه پردازان بعد از جنگ جهانى دوم در روابط بين الملل و سياست خارجى در كتاب خود روش منطقى و يا عقلايى در تصميم گيرى سياست خارجى را تائيد كرده و مى نويسد: "ما (تحليلگر) خود را به جاى سياستمدارى قرار مى دهيم كه بعضى از مسائل سياست خارجى ملتى را بايد تحت شرايطى حل نمايد.
و از خود مى پرسيم، در چنين شرايطى چه راه هاى منطقى ديگرى وجود دارد كه يك سياستمدار مى تواند (با فرض اينكه هميشه رفتار منطقى داشته باشد) براى حل اين مسئله انتخاب كند و كداميك ازاين راه هاى منطقى را اين سياستمدار احتمالا انتخاب خواهد كرد. "

2- ساختار سياسى ايران چگونه است؟

ايران يكى از مهمترين كشورهاى جهان بلحاظ استراتژيكى و ژئوپليتيكى است. از نقاط قوت اين كشور مى توان به همسايگى با 15 كشور در مرزهاى خاكى و آبى خود اشاره داشت. اين كشور دومين دارنده ذخائر نفت خام در جهان پس از عربستان سعودى، و دومين دارنده ذخائر گاز جهان پس از فدراسيون روسيه است. ايران در سال 2006 از فروش نفت 55 ميليارد دلار درآمد نفت داشته است. اين كشور در حدود چهل هزار مگاوات، ظرفيت توليد الكتريسته نصب شده داشته و داراى سدهاى عظيمى بر ورى رودخانه هاى كشور مى باشد.
طبيعت عمومى ساختار قدرت در نظام جمهورى اسلامى ايران روشن و مانند ساير اكثر كشورهاست. اما داراى ظرافت ها و پيچيدگيهايى است كه بيشتر بايد بدان ها توجه نمود.
از يك سو، فلسفه حكومت در ايران با ديگر كشورها مشترك است. قدرت حكومتى در ايران به سه بخش تقسيم شده و قواى مقننه، مجريه و قضائيه وجود دارند. از سوى ديگر، پروسه سياسى در ايران داراى ساختار و سلسله مراتب خاص خود است.
در نظام دمكراسى پارلمانى در ايران، 290 نماينده مجلس براى چهار سال بوسيله مردم برگزيده مى شوند. رئيس جمهور توسط مردم براى چهار سال انتخاب مى شود كه حداكثر دوبار يك شخص بصورت متوالى مى تواند رئيس جمهور شود.
رئيس جمهور بعنوان رئيس اجرائى حكومت، مسئوليت مديريت بر همه امور جارى كشور را داراست. رئيس جمهور 22 وزير را به پارلمان پيشنهاد مى نمايد. وزراء بصورت مستقيم در برابر مجلس پاسخگو هستند.
اما آنچه كه در نظام ايران متفاوت است، ماهيت مذهبى آن است. 86 نفر از علماى اسلامى توسط مردم بعنوان اعضاى مجلس خبرگان به مدت 8 سال انتخاب مى شوند.
سپس اين نهاد، رهبر عالى انقلاب اسلامى را انتخاب كرده و در طول دوره نسبت به عملكرد او نظارت مينمايند. رهبر انقلاب رئيس قوه قضائيه را منصوب مى نمايد كه كليه دادگاه هاى عمومى، انقلاب و نظامى را زير نظر دارد. رهبرى علاوه بر اين فرماندهى نيروهاى مسلح را نيز به عهده دارد.
شوراى نگهبان، نهادى است كه مسئوليت انطباق مصوبات مجلس را با قوانين اسلامى داراست. اين نهاد همچنين تفسير قانون اساسى را به عهده داشته و نظارت بر حسن انجام انتخابات رياست جمهورى، پارلمان و مجلس خبرگان به عهده اوست.
مجمع تشخيص مصلحت نظام در پس از تغييراتى كه در قانون اساسى در سال 1367 بوجود آمد، تاسيس شد. همه 38 عضو اين شورا، از تفكرات سياسى مختلف، احزاب و جمعيت هاى متفاوت توسط رهبرى منصوب مى گردند. مسئوليت هاى مجمع تشخيص مصلحت عبارت است از پيدا كردن راه هايى براى رفع بن بست مابين پارلمان و شوراى نگهبان در صورت لزوم، مشاوره دادن به رهبرى و پيشنهاد نمودن خطوط كلى سياست هاى نظام جمهورى اسلامي. سند چشم انداز نيز در همين نهاد بحث و بررسي گرديد.
شوراى عالى امنيت ملى نيز در پس از بازنگرى در قانون اساسى بوجود آمد. رئيس جمهور، رياست شوراى عالى را به عهده داشته و اين شورا تلفيقى از نهادهاى استراتژيك جمهورى اسلامى ايران است.
دو نماينده از طرف مقام معظم رهبرى، روساى سه قوه (رئيس جمهور، سخنگوى مجلس و رئيس قوه قضائيه)، وزراى امور خارجه، كشور، اطلاعات و دفاع، فرماندهان نيروهاى مسلح مانند ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى اعضاى اين شورا هستند. شوراى عالى، سياست خارجى، سياست دفاعى و سياست هاى امنيتى نظام را تدوين مى نمايد. مصوبات شورا پس از تائيد رهبرى قابل اجراست.

3- كاركرد سياست خارجي ايران چگونه است؟

سياست خارجى جمهورى اسلامى ايران، صحنه برخورد و تعامل واقع گرايى و آرمانگرايى است. از يكسو، انقلاب اسلامى، يك انقلاب ايدئولوژيك بوده و الزامات و اهداف مكتبى خود را بدنبال دارد و از سوى ديگر ايران كشورى است همچون ديگر ملت-كشورها با محدوديت ها و فرصت هاى خاص خود. آيا اين دو با يكديگر در تنازع دائمى هستند؟ و يا مى توان آنها را در كنار هم داشت؟
مقصد يك سياست خارجى متكى بر ايدئولوژى، تاثيرگذارى بر محيط و در نهايت، تغيير آن مطابق آمال خويش است. سياست خارجى جمهورى اسلامى ايران، عليرغم جوانى و كم تجربگى، بواسطه اصول انقلاب، اهداف عظيم و والايى را در عرصه اى به وسعت سراسر جهان پيش روى خود دارد. در مقابل، سياست واقع گرا، جولانگاه عينيات و محاسبات مادى است. ملاحظات و مقدورات برآن حاكم است. شكست و پيروزى، دو واژه پررنگ و تلالوئى است كه از يكى پرهيز و به سوى ديگرى گام برداشته مى شود.
فضيلت، واژه غيرقابل فهمى است كه در اهداف سياست واقع گرا راه نمى يابد. يك نظام متكى بر ايدئولوژى، چاره اى جز تلفيق واقع گرايى و آرمانخواهى ندارد تا علاوه بر حفظ و پيشرفت خود، در مسير تحقق خواستهاى نهايى آرمانهايش نيز كوشش كند و چنانكه گفته شد، لاجرم اين كوشش در محدوده توان و مقدورات نظام براى تضمين ادامه حيات آينده آن صورت ميگيرد.
در عين حال برخى از انديشمندان بر اين عقيده اند كه سياست خارجى جمهورى اسلامى ايران به تدريج عقلايى تر و پخته تر مى شود.
قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران بروشنى ارجحيت هاى سياست خارجى ايران را روشن ساخته است. چهار گروه از كشورها به ترتيب داراى اولويت مى باشند:
1-همسايگان ايران
2-كشورهاى مسلمان
3-كشورهاى جهان سوم و
4-كشورهايى كه به نوعى يكى از نيازهاى سياسى، اقتصادى، اجتماعى و يا نظامى ايران را برطرف سازند.

4- اهداف سياست خارجى جمهورى اسلامى ايران چيست؟

مهمترين منبع و ماخذ براى شناخت اهداف سياست خارجى ايران، قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران مى باشد كه با توجه به آنچه كه در مقدمه و اصول آن آمده است، مى توان اهداف نظام و نهادهاى فرهنگى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى ايران را كه بر اساس اصول و ضوابط اسلامى تدوين شده است بشناسيم.
مجموعه اصول حاكم بر سياست خارجى را ميتوان در زير سه عنوان كلى تقسيم نمود: عنوان اول، "تفوق حاكميت ملى" در اعمال سياست خارجى است.
دوم، "ائتلاف و همزيستى بين المللى" است كه به موضوع برقرارى روابط و همكارى كشورها با يكديگر و راه كارهاى ائتلاف و همبستگى جهانى اشاره دارد.
و عنوان سوم نيز به "حمايت هاى انسان دوستانه" در سطح بين المللى است كه ايران بعنوان يكى از اعضاى جامعه جهانى متعهد به اعمال چنين سياست هايى است.
مجموع اهداف سياست خارجى ايران با بررسى قانون اساسى موارد زير است:
- سعادت انسان در كل جامعه بشرى
- استقلال كشور
- ظلم ستيزى و عدالت خواهى و طرد نظام سلطه در جهان و حمايت از مبارزه حق طلبانه مستضعفين
- تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان، ائتلاف و اتحاد ملل مسلمان و وحدت
جهان اسلام و نيز دفاع از حقوق مسلمانان جهان
- نفى هرگونه ستم گرى و ستم كشى و نفى هرگونه سلطه گرى و سلطه پذيرى و عدم تعهد در برابر قدرتهاى سلطه گر
- طرد كامل استعمار و جلوگيرى از نفوذ اجانب و حفظ تماميت ارضى و نيز نفى و اجتناب از پيمانهايى كه موجب سلطه بيگانه بر منابع طبيعى و اقتصاد كشور، فرهنگ و ارتش گردد.
- روابط صلح آميز متقابل با دول غير محارب
- صداقت و وفاى به عهد در معاهده ها.

5- تحليل مبتني بر نقاط قوت و ضعف دروني ايران و فرصت ها و چالش ها در محيط بيروني چگونه است؟

بصورت اجمالي مي توان از موقعيت ژئوپليتيك ايران، وفور همسايگان كه در موقعيت هاي بحراني مي تواند عامل موثري در حفظ امنيت و ارتباطات كشور باشد و همچنين ساختار سياسي مناسب ايران و تعدد گلوگاه هاي تصميم گيري در بخش سياست خارجي كشور بعنوان نقاط قوت ايران ياد كرد.
درعين حال ايران داراي نقاط ضعف نيز هست. تاخير در طراحي استراتژي هاي مورد نياز براي رسيدن به اهداف سياست خارجي، جابجايي بي دليل مديران و سفيران در حوزه سياست خارجي، بي توجهي دولت به امر برنامه ريزي و اجراي منظم پروژه ها از جمله در روابط خارجي و نبود ديدگاه مشترك در درك تحولات بيرون از كشور در دستگاه هاي ذيربط از جمله نقاط ضعف دولت ايران است.
اما فرصت هاي متعددي فضاي جهان كنوني در اختيار ايران قرار داده است كه از جمله آنها مي توان به تقويت نقش منطقه اي ايران پس از حذف طالبان و صدام حسين اشاره داشت. ايران مي تواند يك بازيگر فعال در سازمان هاي منطقه اي و بين المللي باشد.
با توجه به عضويت ايران در اكثر سازمان هاي تخصصي بين المللي و صرف بودجه قابل توجه در اين زمينه كافي است كه سياست خارجي به استفاده بهينه از اين موضوع بپردازد. عضويت ايران در سازمان همكاري هاي شانگهاي به ايران امكان استفاده بيشتر از مزيتهاي آسيايي بودن را مي دهد.
به اين معني كه ايران را به همكاري بيشتر با كشورهاي آسيايي و نه خاورميانه سوق مي دهد و در تعاملات نزديك سه قدرت روسيه، چين و هند ايران را نيز اضافه مي نمايد. تشنگي مفرط بازار رو به رشد چين و هند به انرژي هاي فسيلي به ايران فرصت حضور در بازار انرژي آسيايي را مي دهد و اين به معناي همپوشي بازار عرضه نفت و گاز با بازار تقاضا است كه اكنون در آسيا و با حضور ايران در حال اتفاق افتادن است.
البته ايران مواجه با تهديدات و روبرو با چالش هاي متعددي است. به نظر مي رسد مهمترين تهديد براي ايران، حضور نظامي آمريكا در كشوهاي همسايه ايران است.
از ميان 15 همسايه ايران تنها در كشورهاي ارمنستان، تركمنستان و روسيه پايگاه هاي نظامي و امنيتي آمريكا وجود ندارد. در عوض در كشورهاي نزديك به ايران و نه همسايه مستقيم مانند تاجيكستان، قزاقستان و قرقيزستان اين حضور بچشم مي خورد.
دومين تهديد بالقوه براي ايران تغييرات ژئوپلتيكي منطقه است. اگر عراق تجزيه شود و يا فدراليسم بصورت مطلق در آن كشور اجرا گردد، اين موضوع پيامدهاي امنيتي و سياسي براي ايران دارد. برآمدن مجدد طالبان در برخي از ولايات افغانستان نيز از همين مقوله است. گسترش افراط گرايي در كشورهاي عربي و صدور آن به برخي از استانهاي مرزي ايران نيز از چالشهاي عمده ايران در منطقه است.

6- ايران چه راهي را انتخاب مي نمايد؟

سياست خارجى جمهورى اسلامى ايران نتيجه تعامل پيچيده و چند سطحى مابين بازيگران حكومتى و غير دولتى است. اين بازيگران هركدام اهداف متفاوت و بعضا متضاد را پى گيرى مى نمايند. اما بهرحال تاكنون پروسه تصميم گيرى در سياست خارجى ايران و خطوط كلى سياست خارجى بقدر كافى روشن و شفاف بوده است.
بصورت كلى دو ديدگاه راجع به سياست خارجى ايران و جود دارد كه ريشه در ديدگاه اين دو گروه نسبت به حكومت ايران و آنهم خود به اساس نگرش به حكومت از ديدگاه اسلامى و يا ايرانى دارد. هويت اسلامى و هويت ايرانى حاكميت در ديدگاه اين دو دسته از يكديگر مجزاست.
گروه اول هويت اصلى جمهورى اسلامى ايران را برخاسته از انقلاب اسلامى با هدف بازگشت به ارزشهاى اسلامى مى داند.
در آستانه انقلاب اسلامى در ايران، لايه هاى اجتماعى جامعه ايرانى عليرغم نارضايتى وسيع مابين آنان، اما در زير فشار فقر، سوء تغذيه، ناامنى و يا تنازعات قومى و نژادى نبودند. مردم براى آن به خيابانها ريختند كه احساس مى نمودند كه فرهنگ اسلامى توسط دولت ايران ناديده گرفته شده، سنت هاى جامعه ايرانى به فراموشى سپرده شده و بى عدالتى در روابط بين المللى توسط حكومت ايران و بخصوص شاه، همكار آمريكا در منطقه تشديد مى گردد. اين دسته براى بقاى نظام جمهورى اسلامى پيشنهاد مى نمايند كه:
1-حفظ توده هاى مسلمان در كشورهاى اسلامى بعنوان متحدين ايمانى
2-ايجاد روابط نزديك با كشورهاى اسلامى
3-اجتناب از مذاكره با آمريكا بعنوان ابرقدرت مسئول تحقير امت اسلامي.
گروه دوم بر اين باورند كه ايران يك ملت-دولت مانند ديگر واحد هاى سياسى در جهان امروزى است و بايد در صحنه بين المللى يك بازيگر عمده باشد. ژئوپليتيك و موقعيت اقتصادى و انرژى ايران نيز بر اهميت ايران تاكيد مى نمايد.
آنان عقيده دارند كه تجارت بين المللى و ايجاد روابط سياسى مهمترين ابزار در جهان معاصر براى حفظ منافع ملى ايران است. آينده روابط خارجي ايران به صورت مستقيمي به نتايج ناشي از مباحثات اين دو گروه دارد. طراحي و اجراي استراتژي هاي عملياتي براي رسيدن به اهداف چشم انداز نيز بستگي به چكونگي حل اين معما دارد.

7-چرا ايران نگاه خاص به كشورهاي آسيايي دارد؟

براي آنكه عمق نگاه استراتژيك ايران به آسيا شناخته شود، ناگزير به چند واقعيت در صحنه روابط خارجي اشاره مي نمائيم.
الف: اگر نگاهى به موقعيت جغرافيايى ايران بيفكنيم، متوجه خواهيم شد كه ايران واسطه اى مابين دو منطقه مشحون از انرژى در جهان يعنى خليج فارس و درياى خزر است.
در محيط پس از جنگ سرد، ايران بصورت يك قدرت منطقه اى در آسياى جنوب غربى پديدار گشت و در حاليكه از لحاظ ژئو استراتژيك اهميت خود را ارتقاء داد، در دو منطقه بزرگتر يعنى خاورميانه و آسياى مركزى و قفقاز نفوذ خود را افزايش داد.
در هر منطقه، سياست هاى ايران مشخص كننده نيازهاى اقتصادى و امنيتى ايران بود. و به همين دليل سياستهاى ايران گاه در بخش دوجانبه با كشورهاى مناطق موصوف با سياست هاى چند جانبه ايران در همان مناطق همپوشانى داشت.
در جنوب روابط جديد ايران با عربستان سعودى، قطر و اخيرا امارات عربى متحده نشان از نگرش جديد سياست خارجى ايران به كشورهاى مزبور دارد. در آسياى مركزى، ايران بصورت كلى مايل به انكشاف روابط از طريق سياست هاى چند جانبه است.
مورد مشخص آن تشويق كشورهاى اين منطقه به پيوستن به سازمان همكارى هاى اقتصادى (اكو) است. در همين زمينه مى توان گفت كه در حاليكه محرك ايران براى همكارى هاى خود با كشورهاى آسياى مركزى و قفقاز همچنان اقتصادى است، در جنوب، دليل اصلى همكارى هاى ايران در خليج فارس، محرك هاى امنيتى ناشى از حضور سربازان آمريكايى در منطقه مى باشد.
ب: ايران در سالهاي پس از انقلاب اسلامي موضوع منطقه گرايي را بشدت دنبال نموده است. اين سياست در مجموعه اهداف، راهبردها و سياست هاي خارجي ايران منطبق با اهداف سياست خارجي ايران منعكس در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران است.
رجحان روابط با همسايگان، كشورهاي مسلمان و كشورهاي در حال توسعه همگي در چتر منطقه گرايي ايران قابل جمع شدن است. پيش بيني مي شود كه در سالهاي آينده نيز همچنان منطقه گرايي از استراتژي هاي عمده دستگاه سياست خارجي ايران باشد.
ج: ايران از مزيت ژئوپليتيكي منحصر بفردي بهره مي برد. ايران عضوي از مجموعه كشورهاي خاورميانه است و در عين حال بخشي از زير مجموعه آسياي جنوب غربي و در عين حال عضوي از گروه كشورهاي خليج فارس و درياي خزر و در عين حال در بخش آسياي مركزي بزرگ كه تعريف جديدي از همان منطقه خراسان بزرگ تاريخي است جاي مي گيرد. تا قبل از فروپاشي اتحاد شوروي ايران تنها از مزيت هاي خود در خليج فارس و خاورميانه استفاده مينمود.
در فرداي دسامبر 1991، به يكباره فرصت هاي متعددي در شرق، شمال شرق و شمال غرب كشور بر روي ايران گشوده شد. 10 كشور جديد در قفقاز، آسياي مركزي و كناره خزر به يكباره به ايران موقعيت جديدي در همكاري هاي خود با كشورهاي همسايه اش بخشيدند و نگراني هاي امنيتي ايران ناشي از همسايگي با يكي از ابرقدرت هاي جهان را كاملا منتفي نمودند.
د: ايران در سالهاي انتهايي قرن بيستم نگاه ژرفتري به كشورهاي ماوراء همسايگان جديد انداخت و عمق استراتژيك خود را در همكاري با كشورهاي آسيايي يافت. چين، هند، مالزي و اندونزي كشورهايي بودند كه با توجه به هويت آسيايي خود، جمعيت فراوان، رشد سريع و پيشرفت در بخش هاي صنعتي و تكنولوژيك توجه ايران را جلب نمودند.
همچنين در سالهاي اول قرن بيست و يكم به تدريج بازار تقاضاي انرژي بصورت كلي و سوخت هاي فسيلي بصورت خاص از اروپا و آمريكا به شرق متمايل گرديد و با توجه به نياز فزاينده به نفت و گاز در كشورهاي چين، ژاپن و هند، ايران تعادل عرضه و تقاضا را در تعامل بيشتر با كشورهاي آسيايي ديد.
ه: اختلافات ايران با غرب از جمله مشغوليات هميشگي سياست خارجي ايران در سالهاي پس از انقلاب اسلامي است. حتي در قبل از انقلاب نيز سياست خارجي ايران بدون هرگونه تفاوت و يا در هماهنگي كامل با منافع غرب نبود.
اصولا اندازه كشور، فرهنگ و مذهب، سنت هاي تاريخي و ظرفيت هاي بالقوه ايران، سياست خارجي ايران را به نوعي مشخص و منحصر بفرد مي سازد كه عليرغم تلاش تصميم گيران ايراني و غربي در پيش از انقلاب براي همگرايي كامل، اين موضوع هيچگاه محقق نگرديد.
در پس از انقلاب سياست هاي استقلال گرايانه ايران باعث تشديد اختلافات اين كشور با كشورهاي غربي گرديد. اما در طول دهه هاي 80 و 90 ميلادي اين اختلافات با تدبير دوطرف علي الخصوص نگاه واقع گرايانه برخي از كشورهاي اروپايي مديريت شده و در سطوح سياسي و اقتصادي باقي مي ماند.
اما از سال 2003 با اصرار آمريكا روابط ايران با كشورهاي غربي به حالت بحراني رسيده و از رقابت هاي سياسي و اقتصادي به منازعات امنيتي و نظامي رسيده است.
پرونده هسته اي ايران باعث تشديد فشارهاي غرب در محدود سازي ايران در دسترسي به فنآوري هاي پيشرفته، عدم رسيدن به توافقات عمده مانند قرارداد همكاري و تجارت مابين اتحاديه اروپايي و ايران، ارسال پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت ملل متحد و تدوين تحريم هاي عمده تكنولوژيكي، علمي، مالي و تهديد به استفاده از تحريم هاي گسترده تر شده است.
از اين طرف نيز نگاه ايران به روابط خارجي خود با كشورهاي غربي و بخصوص آمريكا با رجحان امور امنيتي و نظامي شكل مي گيرد. در چنين حالتي گرايش به به كشورهاي آسيايي مي تواند به ايران اين مجال را بدهد كه اولا برنامه ريزي براي استفاده از ظرفيت همكاري با كشورهاي شرقي و شمالي خود براي روزهاي سخت را در ذهن داشته باشد و ثانيا از پتانسيل اين كشورها براي مقابله با تحريم ها و تهديدات استفاده نمايد.
اكنون استفاده از امكانات درياي خزر، آسياي مركزي و قفقاز ميتواند بعنوان مكمل و يا بديل هايي براي مجاري سنتي ارتباط ايران در خليج فارس و از طريق تركيه مد نظر باشد.
و: اين تغيير با اشتياق كشورهايي مانند چين براي استفاده از راه هاي جديد براي تامين انرژي و دسترسي به بازارها جديد براي كالاهاي چيني همزمان است. چين سالهاست كه نگران تك مسير بودن ورود نفت خام و گاز مايع از طريق اقيانوس هند است كه در تنگه مالاكا نظارت و دخالت احتمالي نيروهاي آمريكايي مستقر در منطقه را بهمراه دارد.
استفاده از خطوط لوله جديد از روسيه و قزاقستان به چين و در ماوراي كوه هاي هيماليا، هندوكش، پامير و تين شن كه دور از دسترس نيروها و نظارت آمريكاست، امنيت انرژي چين را بهتر ميسازد.
چيني ها اميدوارند كه خط لوله اي نيز از ايران و يا درياي خزر از طريق خشكي به بخش هاي غربي چين برسد. بازار مصرف در كشورهاي افغانستان، آسياي مركزي و ايران نيز آنقدر جذاب است كه هزينه ايجاد راه هاي جديد از سينگيانگ به سمت قرقيزستان، قزاقستان، تاجيكستان، افغانسان و پاكستان به سمت غرب را اقتصادي مي سازد.

ب: فرصت هاي فراروي ايران در 20 سال آينده

اكنون به برخي از فرصت هاي ايران در روابط خارجي و در بخش آسيايي يعني آسياي مركزي، آسياي شرقي، درياي خزر و قفقاز مي پردازيم:

1-عضويت در سازمان همكاري هاي شانگهاي

الف: كشورهاى روسيه، چين، قزاقستان، قزاقستان و تاجيكستان در سال ????? سازمان همكاريهاى شانگهاى را براى تقويت محور همكاريهاى خود تاسيس كرده و سپس ازبكستان به عنوان عضو دائم و كشورهاى ايران، هند، پاكستان و مغولستان به عنوان ناظر به آن پيوستند.
همچون هر سازمان ديگري اين سازمان نيز داراي اهدافي است كه مشتركا توسط اعضاء دستيابي به آنها پي گيري مي گردد. اين اهداف عمدتا امنيتي و سپس سياسي و در درجات بعد نظامي و اقتصادي است.
در عين حال هركدام از اعضاء و ناظرين اين سازمان اهداف مخصوص به خويش نيز از اشتراك خود با ديگران در اين سازمان دارند.
واقعيت آن است كه اين سازمان در سالهاي اخير موفقيت هاي شايان توجهي در زمينه مقابله با جهان تك قطبي، مبارزه با مواد مخدر و تروريسم بدست آورده است.
ب: چينى‌ها به دلايل مختلفى به مناطق آسياي مركزي و غربي توجه دارند. يك وجه آن ناشى از نگرانى‌هاى داخلى است. چين داراى اقليت قابل‌توجهى جمعيت مسلمان عمدتا در شمال‌غربى چين در ايالت سين‌كيانگ است. اين منطقه در گذشته بخشى از تركستان شرقى بوده است.
ج: زبان تركى، خط فارسى و ارتباطات مردم اين منطقه با مسلمانان به لحاظ كيفى مهم است. جريان‌هايى كه اويغورها را رهبرى مى‌كنند، و به ادعاى دولت چين تجزبه‌طلب هستند، عمدتاً در تركيه و آسياى مركزى مستقرند. چين روابط خود را با كشورهاى منطقه طورى تنظيم كرده كه اين تهديد را خنثى كند. چين با كشورهاي آسياي مركزي روابط جديدي را شروع كرده است.
د: چين به منطقه خزر به عنوان «منبع انرژى» و «بازار كار» نگاه مى‌كند. به همين دليل هم هست كه براى شناخت بازار انرژى منطقه در خط لوله نكا- رى سرمايه‌گذارى كرده و مديريت بهره برداري از سكوي حفاري البرز را به عهده گرفته است.
هم اكنون پكن به دنبال خط لوله بزرگى از قزاقستان تا چين است كه بعداً تا شانگهاى ادامه مى‌يابد و بزرگترين سرمايه‌گذارى خط لوله در كل دنيا خواهد شد. در ضمن منطقه خزر بازار بسيار خوبى هم براي كالاهاى ارزان قيمت چينى است و پكن نمى خواهد از اين بازار صرف نظر كند.

2-ايران و روسيه همسايگان بدون مرز

بزرگترين توده خشكى جهان منطقه ايست مابين تنگه جبل الطارق تا شبه جزيره كامچاتكا در كناره اقيانوس آرام كه دو قاره آسيا و اروپا را در بر گرفته و مناطق خاورميانه و آفريقا نيز همچون زائده اى به اين بزرگترين قطعه خشكى متصل اند. نام اين مناطق را اوراسيا نهاده اند.
بخش بزرگ اين منطقه در اختيار يك كشور يعنى روسيه است. گرچه در جريان فروپاشى شوروى، از دل اين امپراتورى، 15 كشور زاده شد، اما همچنان جمهورى فدراتيو روسيه بزرگترين كشور جهان است و تمامى عناصرى كه مندليف در جدول عناصر شيميايى خود معرفى نمود، را در جاى جاى اين سرزمين وسيع در اختيار دارد.
روسيه حدود 49 ميليارد بشكه نفت شناخته شده داشته كه 5 درصد كل نفت جهان است. همچنين بزرگترين دارنده گاز جهان با يك سوم كل گاز است. مزارع بزرگ كشاورزى كه بصورت دولتى و تعاونى اداره مى شوند در سراسر روسيه وجود داشته اما از لحاظ محصول اين كشور همواره به كمك هاى بين المللى غذايى نياز داشته است.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.