Semiotics

علم نشانه‌ها

این اصطلاح، که جان لاک آن را وضع کرد تا سنت دیرینه‌ی تفکر غربی را درباره‌ی دلالت برساند، به فلسفه‌ی یونان باستان بازمی‌گردد. در تفکر مدرن، نشانه شناسی خصوصاً به نظریه‌های قرن بیستمی درباره‌ی نشانه‌ها و نظام‌های
شنبه، 8 اسفند 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علم نشانه‌ها
علم نشانه‌ها

 

نویسنده: اولریک ماینهوف
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی


 

 Semiotics

این اصطلاح، که جان لاک آن را وضع کرد تا سنت دیرینه‌ی تفکر غربی را درباره‌ی دلالت برساند، به فلسفه‌ی یونان باستان بازمی‌گردد. در تفکر مدرن، نشانه شناسی خصوصاً به نظریه‌های قرن بیستمی درباره‌ی نشانه‌ها و نظام‌های نشانه‌ای و نقش آن‌ها در ارتباطات اطلاق می‌شود. بعضی مطالعه‌ی نشانه‌های طبیعی- نشانه شناسی جانوری برای مطالعه‌ی ارتباطات حیوانات و حتی نشانه شناسی گیاهی برای شبکه‌های گیاهان و حیوانات وابسته به آن‌ها (sebeok, 1976; krampen, 1981; Deely, 1990, ch 5, 6)- را نیز جزو نشانه شناسی می‌دانند، اما نشانه شناسی معمولاً بر مطالعه‌ی نظام‌های ارتباطات بشری متمرکز است. نشانه شناسی از این جهت به زبان یا رمزهای زبانی اولویت می‌دهد که سرمشقی برای سایر نشانه‌های غیرزبانی مربوط به پدیده‌های بسیار متفاوت خرد و کلان با ماهیت عام یا خاص به دست می‌دهد. به این ترتیب، نشانه شناسی مرزهای میان هنر و علوم اجتماعی را درمی‌نوردد و چارچوب فراگیری برای مطالعه‌ی نظام‌های نشانه‌ای خلق می‌کند که علاوه بر زبان‌شناسی مثلاً شامل «زبان» اداها، رقص، مد، موسیقی، تصاویر، علائم راهنمایی و رانندگی، معماری، جنگ خروس‌ها، نظام‌های خویشاوندی و از این قبیل می‌شود (برای مثال، به تحلیل‌های نشانه‌شناختی متفاوت رولان بارت، اومبرتو اکو، کلود لوی- استروس، کلیفورد گیرتز و دیگران مراجعه کنید). اکو (Eco, 1970) بین نشانه شناسی عام و نشانه شناسی خاص فرق می‌گذارد. نشانه شناسی خاص درصدد ایجاد «دستورزبان نظام نشانه‌ای خاص و معین» است که «حوزه‌ی معینی از پدیده‌های ارتباطیِ تابع یک نظام دلالت است». در مقابل، نشانه شناسی عام می‌کوشد قوانین نظام‌مند عمومی برای همه‌ی نشانه شناسی‌های خاص پیدا کند: «نشانه‌شناسی عام صرفاً همان فلسفه‌ی زبان است که بر رهیافت تطبیقی و نظام‌مند به مطالعه‌ی زبان‌ها تأکید می‌کند و از نتایج کاوش‌های محلی‌تر یا خاص بهره می‌گیرد» (Eco, 1976)
در سال‌های اخیر سه جریان عمده در نشانه‌شناسی وجود داشته است که همپوشانی درخور توجهی با یکدیگر دارند، خصوصاً دو جریان اول آن‌ها. نخست، علم نشانه‌ها در سنت فیلسوف امریکایی چارلز پیرس که به حوزه‌ی منطق و فلسفه مربوط می‌شود. پیرس و موریس (Morris, 1971) ابتدا مثلث نشانه‌شناختی فرضی‌ای را معرفی می‌کنند که شامل نشانه، شیء و مفسر است. نشانه‌ها به صورت نماد (علامتی برای یک نوع، مثل اظهارات کلامی)، علامت(مثل دود که علامت آتش است) یا شمایل (نقشه یا نموداری که مشابهت ساختاری به موضوع بازنمود خود دارد) تمایز می‌یابند. نشانه شناسی به منزله‌ی یک نظام کلی، باید نشانه‌های «طبیعتی» و «مصنوعی» را به هم متصل کند.
سنت اروپایی نشانه‌ شناسی بر پایه‌ی کارهای زبان شناس سوئیسی فردینان دوسوسور استوار است. سوسور دانش جدیدی درباره‌ی نشانه شناسی پی‌ریزی کرد که نظام‌های نشانه‌ای را در جامعه مطالعه می‌کرد؛ البته او خود این علم را شرح و بسط بیش‌تری نداد (نک. ویرایش 1974 آثار سوسور بر مبنای درس‌گفتارهای او از 1906 تا 1911) بنابراین از نظر سوسور نشانه شناسی بخشی از روان‌شناسی اجتماعی بود.
اصطلاح‌های علم نشانه‌ها و و نشانه شناسی را غالباً به جای یکدیگر به کار می‌برند، هر دو واژه بر اساس لغت یونانی semeion به معنی نشانه ساخته شده، اما تفاوت آن‌ها در این است که سوسور بیش از پیرس، به نقش اساسیِ سرمشق زبان‌شناسی در تدوین قوانین مشترک این دو حوزه اولویت می‌داد. نشانه‌ی زبان‌‌شناسی سوسور به دو بخش تقسیم می‌شود: «دلالت کننده» (که معمولاً به دال/ صدا- تصویر/ یا بیان ترجمه می‌شود) و دلالت شونده (که به مدلول/ مفهوم/ محتوا ترجمه می‌شود). نشانه‌ها دلبخواهی و خودسرانه هستند، یعنی پیوند میان دال و مدلول خودجوش نیست و بر پایه‌ی عرف و قرارداد بنا می‌شود و نه بر پایه‌ی پیوند طبیعی میان صورت و معنا.
نشانه شناسی اجتماعی به نقد جدایی و استقلال فرضی نشانه‌ی زبانی از متن و بستر آن می‌پردازد که دستاوردی انگلیسی- استرالیایی بر مبنای زبان‌‌شناسی هالیدی است (برای مثال Halliday, 1978; Hodge and kress, 1998). نشانه شناسی اجتماعی با قوت بیش‌تری نقش زمینه یا بافت را روشن می‌کند که به معنای پیوند متقابل میان نظام اجتماعی و چگونگی تلقی و تصور این نظام در زبان (= متن) یا سایر علائم نشانه شناختی است.
واقعیت اجتماعی (یا فرهنگ) خود ساختمانی از معناها و به عبارت دیگر برساخته‌ای نشانه‌شناختی است. از این دیدگاه، زبان یکی از نظام‌های نشانه‌شناختی است که فرهنگ را تشکیل می‌دهد؛ نظامی که وجه تمایز آن در این است که دستگاه نشانه‌گذاری را برای بسیاری از نظام‌های دیگر (البته نه همه‌ی نظام‌ها) فراهم می‌سازد ... «زبان به مثابه نشانه شناسی اجتماعی» ... به معنای تفسیر زبان در متن و زمینه‌ی اجتماعی و فرهنگی است که در آن خود فرهنگ- به منزله‌ی نظام اطلاعات- برحسب نشانه‌شناسی مورد تفسیر قرار می‌گیرد (Halliday, 1978, p. 2).
نشانه شناسی اجتماعی تناظر میان نظام اجتماعی و گفتمان/ متن را دنبال می‌کند و گفتمان/ متن را فعلیت نظام‌مند «معنای بالقوه» می‌داند. نشانه‌ شناسی اجتماعی در سال‌های اخیر تحت‌تأثیر کارهای ولوشینوف و نقد او از «عینی‌گرایی انتزاعی» (یا همان ساختارگرایی) قرار داشته است که متعلق به 1929 است، اما ترجمه‌ی انگلیسی آن تا 1973 در دسترس نبود. ولوشینوف بر ماهیت ایدئولوژیک نشانه‌ها تأکید می‌کرد (Hodge and kress, 1988).
منبع مقاله :
آوتویت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، مترجم: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط