رصد فرهنگي، ابعاد و راهكارها
نويسنده: بابك نگاهداري
مفهوم فرهنگ يكي از پركاربرد ترين واژهها در زندگي اجتماعي انسانهاست كه گستره وسيع آن از يك سو و ابعاد ذهني و غير عيني آن از سوي ديگر پيچيدگيهاي خاصي به آن داده است. به گونهاي كه بررسي روند تغييرات و تحولات در اين حوزه از نظام اجتماعي را بسيار دشوار نموده است. اين دشواري در نظامهاي ايدئولوژيك كه درصدد دستيابي به فرهنگ مطلوب و منطبق بر ارزشها و آرمانهاي خاصي هستند دوچندان مينمايد.
تحقق اين هدف فقط در سايه طراحي سازوكار و فرآيند مناسبي براي نظارت و ارزيابي دقيق تغييرات فرهنگي جامعه در حوزههاي مختلف امكان پذير خواهد بود. بديهي است چنين فرآيندي نمي تواند فقط محدود به بخش فرهنگ باشد چرا كه ساير حوزههاي نظام اجتماعي نظير سياست، اقتصاد و اجتماع تعامل وسيعي با حوزه فرهنگ داشته و منشأ بسياري از تغييرات در اين عرصه هستند. از سوي ديگر در فرآيند تحليل و ارزيابي مسائل فرهنگي گذشته، حال و آينده به گونهاي با هم مرتبط ميگردند، بنابراين بايد محدوده زماني قابل توجهي در رصد فرهنگي مد نظر قرار گيرد. در نتيجه طراحي نظامي براي ارزيابي و رصد فرهنگي و كنكاش ابعاد مختلف موضوع كاري بس دشوار بوده و از پيچيدگي فراواني برخوردار است. فرهنگ داراي دو بعد عيني و ذهني است. ابعاد ذهني درمؤلفههايي از قبيل مقوله بندي، تداعي معاني، باورها، ارزيابيها، معاني ضمني، انتظارات، هنــجـارهــا، قــوانـين، خودشناسيها،عقايد غــالـب، مـطلوبها و ارزشها و معنــي رفتـار تجلي مييابد. در واقع موارد فوق نگرش مردم نسبت به محيط و دنياي پيرامون خود را نشان ميدهد. ابعاد عيني فرهنگ، در ميراث فرهنگي، هنرهاي تجسمي، سينما، نقاشي، خط، آثار باستاني، ادبيات، رفتارها و… ملاحظه ميشود. در مجموع فرهنگ مجموعه مركبي از ارزشها، عقــايد، هنجارها و نمادها در نظر گرفته می شود كه در يك جامعه پذيرفته شده و پايداري آن بصورت غيررسمي و جمعي تضمين شده است. بنابراین فرهنگ چهار مؤلفه يا جزء اصلي دارد، اين اجزا عبارتند از:
1ـ آگاهي و عقايد
2ـ ارزشها
3ـ هنجارها
4_نمادها
حال اگر در صدد ارزیابی و تحلیل تغییر و تحولات عرصه فرهنگ با مختصات فوق باشیم، چه تعریفی از رصد فرهنگی می توان ارائه داد؟
ایـن نـوشتــار در صـدد است ضمن تبيين فضاي مفهومي موضوع و ابعاد آن، درنهايت فرآيند و سازوكاري را براي رصد فرهنگي ارايه نمايد. اين فرآيند داراي مراحلي چون جريان شناسي فرهنگي، مسئله شناسي، مهندسي و تحليل مسئله فرهنگي، سياستگذاري و بهره برداري از ابزارهاي فرهنگي مناسب ميباشد.
2-1-1- ارزيــابي عمـلـكرد فــرهنـگي گذشته درحوزههاي مـختـلف بـه منـظور شناخت نقاط قوت و ضعف.
2-1-2- ارزيـابي و ضعيت كنوني به منظور سنجش رضايت مندي عـاملان و گــروههاي مخاطب.
2-1-3- آينده پژوهي و پيشبيني آينده فرهنگي به منظور شناخت فرصتها و تهديدهاي پيش روي
2-2-1- منشأ و مبدأ جريان: نخبگان و صاحبان فكري كه توليد انديشه ميكنند، متفكرين موج آفريني كه مترجم و بازگو كننده افكار ديگران در سطح جامعه هستند.
2-2-2- شناسايي بسترهاي رشد جريان فكري: زمينههاي داخلي و خارجي شتاب دهنده يا كند كننده جريان
2-2-3-مقصد تأثيري گذاري جريان:
2-2-3-1- حوزههاي معرفتي: اثبات مكتب، شناخت مكتب، اجراي مكتب (ارزشها و عقايد اساسي يا فرعي)
2-2-3-2- حوزههاي اخلاقي: هنجارها و رفتارها (اساسي يا فرعي)
2-2-4- ويژگيهاي جريان:
2-2-4-1- رو به رشد و ظهور
2-2-4-2- تثبيت شده
2-2-4-3- در حال تغيير و زوال
2-2-4-4-گستره جريان
2-2-4-5- ميزان تأثير گذاري جريان
2-3-1- فرهنگ ملي
2-3-2- فرهنگ جهاني (وجوه مثبت و منفي) و فرهنگهاي خارجي ( غربي و شرقي)
2-3-3- فرهنگ ديني
2-3-4- فرهنگ اقتصادي
2-3-5- فرهنگ سياسي
2-3-6- فرهنگ اجتماعی
2-3-7- فرهنگ عمومي
2- 4- 1- فرهنگ عمومي
2-4-2- خرده فرهنگها
2-5-1- محصولات فرهنگي توليد داخل كشور
2-5-2- محصولات فرهنگي وارداتي از خارج از كشور
3-1-1- منابع و مآخذ مســألهيــابـي: نـگرش سنـجـيهـا، گزارشهاي كــارشنــاسي نهـادهاي فـرهنـگي و سايـر انواع مطالعات كمي و كيفي
3-1-2- شاخصهـاي تعيين مسألهي فرهنگي: تطابق با ملاكهاي ديني، قدرت بالاي تأثير گذاري برگستره وسيعي از جامعه، ميزان ثبات و ماندگاري، متوجهي اصلي ترين ارزشها و باورهاي فرهنگي
3-1-3- معيارهاي اولويت بندي مسائل فرهنگي
3-3-1- بعد دين شناختي
3-3-2- بعد جامعه شناختي
3-3-3- بعد روان شناختي
تحقق اين هدف فقط در سايه طراحي سازوكار و فرآيند مناسبي براي نظارت و ارزيابي دقيق تغييرات فرهنگي جامعه در حوزههاي مختلف امكان پذير خواهد بود. بديهي است چنين فرآيندي نمي تواند فقط محدود به بخش فرهنگ باشد چرا كه ساير حوزههاي نظام اجتماعي نظير سياست، اقتصاد و اجتماع تعامل وسيعي با حوزه فرهنگ داشته و منشأ بسياري از تغييرات در اين عرصه هستند. از سوي ديگر در فرآيند تحليل و ارزيابي مسائل فرهنگي گذشته، حال و آينده به گونهاي با هم مرتبط ميگردند، بنابراين بايد محدوده زماني قابل توجهي در رصد فرهنگي مد نظر قرار گيرد. در نتيجه طراحي نظامي براي ارزيابي و رصد فرهنگي و كنكاش ابعاد مختلف موضوع كاري بس دشوار بوده و از پيچيدگي فراواني برخوردار است. فرهنگ داراي دو بعد عيني و ذهني است. ابعاد ذهني درمؤلفههايي از قبيل مقوله بندي، تداعي معاني، باورها، ارزيابيها، معاني ضمني، انتظارات، هنــجـارهــا، قــوانـين، خودشناسيها،عقايد غــالـب، مـطلوبها و ارزشها و معنــي رفتـار تجلي مييابد. در واقع موارد فوق نگرش مردم نسبت به محيط و دنياي پيرامون خود را نشان ميدهد. ابعاد عيني فرهنگ، در ميراث فرهنگي، هنرهاي تجسمي، سينما، نقاشي، خط، آثار باستاني، ادبيات، رفتارها و… ملاحظه ميشود. در مجموع فرهنگ مجموعه مركبي از ارزشها، عقــايد، هنجارها و نمادها در نظر گرفته می شود كه در يك جامعه پذيرفته شده و پايداري آن بصورت غيررسمي و جمعي تضمين شده است. بنابراین فرهنگ چهار مؤلفه يا جزء اصلي دارد، اين اجزا عبارتند از:
1ـ آگاهي و عقايد
2ـ ارزشها
3ـ هنجارها
4_نمادها
حال اگر در صدد ارزیابی و تحلیل تغییر و تحولات عرصه فرهنگ با مختصات فوق باشیم، چه تعریفی از رصد فرهنگی می توان ارائه داد؟
ایـن نـوشتــار در صـدد است ضمن تبيين فضاي مفهومي موضوع و ابعاد آن، درنهايت فرآيند و سازوكاري را براي رصد فرهنگي ارايه نمايد. اين فرآيند داراي مراحلي چون جريان شناسي فرهنگي، مسئله شناسي، مهندسي و تحليل مسئله فرهنگي، سياستگذاري و بهره برداري از ابزارهاي فرهنگي مناسب ميباشد.
1 ـ تعريف رصد فرهنگي
2ـ ابعاد رصد فرهنگي
2- 1- بررسي مقاطع مختلف زماني:
2-1-1- ارزيــابي عمـلـكرد فــرهنـگي گذشته درحوزههاي مـختـلف بـه منـظور شناخت نقاط قوت و ضعف.
2-1-2- ارزيـابي و ضعيت كنوني به منظور سنجش رضايت مندي عـاملان و گــروههاي مخاطب.
2-1-3- آينده پژوهي و پيشبيني آينده فرهنگي به منظور شناخت فرصتها و تهديدهاي پيش روي
2-2- جريانهاي فرهنگي:
2-2-1- منشأ و مبدأ جريان: نخبگان و صاحبان فكري كه توليد انديشه ميكنند، متفكرين موج آفريني كه مترجم و بازگو كننده افكار ديگران در سطح جامعه هستند.
2-2-2- شناسايي بسترهاي رشد جريان فكري: زمينههاي داخلي و خارجي شتاب دهنده يا كند كننده جريان
2-2-3-مقصد تأثيري گذاري جريان:
2-2-3-1- حوزههاي معرفتي: اثبات مكتب، شناخت مكتب، اجراي مكتب (ارزشها و عقايد اساسي يا فرعي)
2-2-3-2- حوزههاي اخلاقي: هنجارها و رفتارها (اساسي يا فرعي)
2-2-4- ويژگيهاي جريان:
2-2-4-1- رو به رشد و ظهور
2-2-4-2- تثبيت شده
2-2-4-3- در حال تغيير و زوال
2-2-4-4-گستره جريان
2-2-4-5- ميزان تأثير گذاري جريان
2-3- حوزههاي فرهنگي:
2-3-1- فرهنگ ملي
2-3-2- فرهنگ جهاني (وجوه مثبت و منفي) و فرهنگهاي خارجي ( غربي و شرقي)
2-3-3- فرهنگ ديني
2-3-4- فرهنگ اقتصادي
2-3-5- فرهنگ سياسي
2-3-6- فرهنگ اجتماعی
2-3-7- فرهنگ عمومي
2- 4- سطوح رصد فرهنگي:
2- 4- 1- فرهنگ عمومي
2-4-2- خرده فرهنگها
2-5- محصولات و كالاهاي فرهنگي:
2-5-1- محصولات فرهنگي توليد داخل كشور
2-5-2- محصولات فرهنگي وارداتي از خارج از كشور
2- 6- رسانهها:
2- 7- گروههاي مرجع اصلي در جامعه:
2- 8- سبك زندگي:
3- روش شناسي رصد فرهنگي
3-1- مسألهيابي و مسألهشناسي فرهنگي:
3-1-1- منابع و مآخذ مســألهيــابـي: نـگرش سنـجـيهـا، گزارشهاي كــارشنــاسي نهـادهاي فـرهنـگي و سايـر انواع مطالعات كمي و كيفي
3-1-2- شاخصهـاي تعيين مسألهي فرهنگي: تطابق با ملاكهاي ديني، قدرت بالاي تأثير گذاري برگستره وسيعي از جامعه، ميزان ثبات و ماندگاري، متوجهي اصلي ترين ارزشها و باورهاي فرهنگي
3-1-3- معيارهاي اولويت بندي مسائل فرهنگي
3-2- جريان شناسي فرهنگي:
3-3- پردازش اطلاعات و تجزيه و تحليل:
پردازش اطلاعات حاصله از نظام رصد فرهنگي به روش فراتحليل و يا تحليل ثانويه اطلاعات و بهره مندي از روشهاي كيفي و ديدگاههاي تخصصي خبرگان صورت ميپذيرد. هريك از مسائل و جريانهاي فرهنگي از سه بعد مورد بررسي قرار ميگيرد.3-3-1- بعد دين شناختي
3-3-2- بعد جامعه شناختي
3-3-3- بعد روان شناختي
3-4- سياست پژوهي و آينده پژوهي:
3-5-پيآمد سنجي: