خوش برخوردي

امام حسن عليه السلام دوستي شوخ طبع داشت . روزي به خدمت او رسيد. امام عليه السلام فرمود: شب را چگونه صبح كردي ؟ او در جواب گفت : يابن رسول اللّه ! شب را بر خلاف رضاي خود و خدا و شيطان به صبح آوردم . امام عليه السلام خنديد و فرمود چگونه ؟ عرض كرد: خداي عزوجل دوست دارد كه او را اطاعت كنم و مرتكب معصيت او نشوم و من چنين نيستم و شيطان دوست دارد معصيت خدا كنم و او را اطاعت نكنم و اين چنين هم نيستم و خودم دوست دارم هرگز نميرم و اين گونه نمي باشم . از اين داستان استفاده مي شود
يکشنبه، 6 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خوش برخوردي
خوش برخوردي
خوش برخوردي

نويسنده:محمد رضا اکبري
امام حسن عليه السلام دوستي شوخ طبع داشت . روزي به خدمت او رسيد. امام عليه السلام فرمود: شب را چگونه صبح كردي ؟ او در جواب گفت : يابن رسول اللّه ! شب را بر خلاف رضاي خود و خدا و شيطان به صبح آوردم . امام عليه السلام خنديد و فرمود چگونه ؟ عرض كرد: خداي عزوجل دوست دارد كه او را اطاعت كنم و مرتكب معصيت او نشوم و من چنين نيستم و شيطان دوست دارد معصيت خدا كنم و او را اطاعت نكنم و اين چنين هم نيستم و خودم دوست دارم هرگز نميرم و اين گونه نمي باشم . از اين داستان استفاده مي شود كه امام عليه السلام با همه ابهت و بزرگي كه داشتند به گونه اي با ديگران برخورد مي كردند كه آنها براحتي در محضر او بلكه با خود او شوخي مي كردند و حضرت گوش مي دادند و مي خنديدند.
منبع:قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام)




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط