نماز همه چيز ماست
يكى از اسراء نمازش كه تمام شد، سربازش عراقى صدايش كرد و گفت :
- شماها از نماز خواندن خسته نمى شويد؟ هميشه مى بينم چند نفر در حال نماز هستيد، حتى شبها و نيمه شبها، شما خواب نداريد؟ آن برادر با آرامش رو به سرباز عراقى كرد و جواب داد: - ما به خاطر همين نماز اينجا اسير شده ايم . نماز همه چيز ماست . نماز نور چشم ماست.[1]
- شماها از نماز خواندن خسته نمى شويد؟ هميشه مى بينم چند نفر در حال نماز هستيد، حتى شبها و نيمه شبها، شما خواب نداريد؟ آن برادر با آرامش رو به سرباز عراقى كرد و جواب داد: - ما به خاطر همين نماز اينجا اسير شده ايم . نماز همه چيز ماست . نماز نور چشم ماست.[1]
پی نوشت:
[1] . زخم شقايق ، ص 5.