مترجم: دکتر سید حسین سیدی
فیض کاشانی در کتاب علمالیقین و قرةالعیون میگوید: «برزخ حالتی است که میان مرگ و رستاخیز، و روح در این مدت در بدن مثالی خود است، مثل این که انسان خود را در خواب میبیند.» در حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «النّوم اخ الموت». صدوق با استناد به سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میگوید: حضرت فرمود: «ای فرزندان عبدالمطلب! پیشوا به مردمش دروغ نمیگوید؛ سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت! شما همان گونه که میخوابید، خواهید مُرد؛ و همان گونه که بیدار میشوید، برانگیخته خواهید شد. پس از مرگ، تنها بهشت و جهنم است.» خداوند فرموده است: اللَّهُ یتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا (3).
فیض کاشانی، بر اساس کافی، سلسلهای از احادیث وارد در این باب را از طریق امامان بیان میکند که آوردن برخی از آنها در این جا ضروری به نظر میرسد، زیرا بیان آن احادیث باعث روشنگری مسألهی برزخ پس از مرگ خواهد بود.
به امام صادق (علیه السلام) گفته شد: «میگویند روح مؤمنان در چینه دانهای پرندگانی سبز رنگ پیرامون عرش هستند.» فرمود: «نه! مؤمن نزد خداوند گرامیتر از آن است که روحش را در چینه دانهای مرغان قرار دهد، بلکه در بدنهایی چون بدنهای آنهاست.» در روایت دیگری از ایشان آمده است: «هرگاه خداوند مؤمن را قبض روح کند، آن روح را در کالبدی چون در کالبدشان در دنیا قرار میدهد که میخورند و مینوشند؛ و هرگاه کسی بر آنها وارد شد، او را به همان صورتی که در دنیا بوده است، میشناسند.»
امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: «خواب در ابتدای آفرینش نبوده است، بلکه بعدها به وجود آمد.» گفته شد. علت آن چیست؟ فرمود: «خداوند رسولی را به مردم زمانش فرستاد و آنها را به عبادت و طاعت خداوند فراخواند. گفتند: اگر چنین کنیم چه سودی برای ما دارد؟ به خدا سوگند تو از ما ثروتمندتر و از حیث خاندان از ما گرامیتر نیستی! گفت: اگر مرا اطاعت کنید خداوند شما را به بهشت میبرد و اگر نافرمانی کنید شما را در آتش میافکند. گفتند: بهشت و جهنم چیست؟ برای آنها توصیف کرد. گفتند: کی به آنجا خواهیم رفت؟ گفت: آن گاه که بمیرید. گفتند: ما مردگانی با استخوانهای پوسیده دیدیم. و تکذیب و سبک شمردن آنها به رسول زیادشد؛ و خداوند خواب را در میان آنها به وجود آورد. و نزد آن رسول آمدند و آنچه را که دیدند به او خبر دادند و منکر آن نشدند. رسول گفت: خداوند خواست بدین وسیله برای شما دلیل بیاورد؛ ارواح شما بعد از مرگ این چنین خواهد بود، و اگر بدن شما پوسید ارواح شما به سوی کیفر خواهد رفت تا بدنها برانگیخته شوند.»
در خبر دیگر آمده است، ارواح در صفت بدن، در درختی از بهشت با یکدیگر آشنا میشوند و از یکدیگر میپرسند. و اگر روحی نزد آن ارواح بیاید میگویند: رهایش کنید، که او از هراسی عظیم روی آورده است. سپس، از او میپرسند: فلانی چه کرد؟ اگر به آنها بگوید: او را زنده رها کردم، او را میترسانند و اگر به آنها بگوید: نابود شد؛ میگویند: لغزید.
شاید بهترین سخن در باب برزخ همان است که حکیم سلطان محمد گنابادی گفته است؛ برزخ بین عالم طبع و عالم مثال است؛ یعنی بین دنیا و آخرت: «دنیا محل آزمون و آزمایش است، و آخرت محل راحتی و آرامش، و برزخ بین آن دوتاست که انسان بعد از مرگ وارد آن میشود و در آن استقرار نمییابد، بلکه از آن به سرعت یا به کندی، با رنج یا راحتی میگذرد.» آن گاه، به بیان مقولههای گوناگونی که در ظاهر هماهنگ است، میپردازد؛ بی آن که از معنای قرآنی دور شود. او میگوید: «در این که انسان پس از مرگ فراز و نشیب دارد، اقوال مختلف است.» گفته شده: ترقی و تنزل و خروج از قوه به فعل تنها در دنیاست، چون حامل قوه، یعنی ماده، تنها در دنیاست و بعد از مرگ و جدایی از ماده قوهای در کار نیست تا دوباره به فعلیت برتر یا پستتر برسد؛ پس بالا و پست نخواهد بود. آنچه از پیامبران و پیروان آنها آمده این است که عالم برزخ عالمی است که جانها در آن از ناخالصیهای شگفت رها میگردند، اگر جهنمی باشند از ناخالصیهای بهشتیان رها میگردند تا این که به اعراف برسند و چیزی از بهشتیان در آن نباشد. و اگر از بهشتیان باشند، از ناخالصیهای جهنم رها میگردند. و هرگاه به اعراف میرسند از همهی ناخالصیهای شگفت پاک میگردند و هر یک به جایگاه خود در بهشت یا جهنم وارد میشوند. این، در حقیقت، طرد شگفتیها یا ناخالصیهای وابسته و پدیداری امور ذاتی است، نه خروج از قوه به فعل، بلکه ظهور فعلیت حاصل است و منافاتی میان آنچه در شرایع الهی آمده است و سخنان حکیمان به طریق معیارهای عقلی، وجود ندارد.
هیچ کس در برزخ توقف ندارد، بلکه خارج شدن به فعالیت پست بدون بقای اثری از فعالیتهای والا، و خارج شدن به فعالیتهای برتر بدون بقای فعالیتهای پست بر آن میباشد. و هرگاه، هر دو از بین رفتند، بدون توقف وارد جایگاهشان میشوند. آنچه گفته شده که برخی از مردم همچون یک آذرخش زودگذر از صراط میگذرند، اشاره به دوست و غیر از این دو گروه، در برزخ توقفهایی کم و زیاد وجود دارد- چه در حال عذاب و چه بدون عذاب- تا این که از ناخالصیهای غیر ذاتی خالص شود و وارد جایگاهش گردد.علامه طباطبایی دربارهی آیهی: وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى یوْمِ یُبْعَثُونَ (4) میگوید: «مراد از این برزخ، عالم قبر است. او همان عالم مثال است که انسان بعد از مرگش تا لحظهی قیامت در آن جاست.» عبدالرزاق کاشانی در اصطلاحات صوفیه میگوید: «برزخ، فاصلهی میان دو چیز است و از آن، به عالم مثال میرند؛ یعنی مانع بین اجسام ناپاک و عالم ارواح مجرد؛ یعنی دنیا و آخرت، و کشف صوری از آن عالم است. از این دو سخن به یقین میفهمیم که برزخ: یعنی حیات در قبر بعد از مرگ، یا در عالم مثال، که حکیمان از آن سخن میگویند و وحی هم وجود آن را تأیید میکند. اختلاف در نام گذاری دلیل بر اختلاف در حقیقت نیست؛ چه بسا اشارهی بعیدی به اختلاف درجات مؤمنون و تفاوت مراتب و منازلشان داشته باشد. این امری است که در درستی آن هیچ شکی نیست. چون مؤمنان- چه در دنیا و چه در آخرت- همه در یک درجه و مقام نیستند.
غزالی در کتاب المضنون به علی غیر اهله دربارهی برزخ که همان عالم قبر است، میگوید: «وقتی نَفس از بدن جدا گردد، قوهی وهمیه را با خود میبرد و منزه از بدن جدا میگردد؛ و چیزی از هیأت بدن با آن نیست و هنگام مرگ، از جدایی از بدن و دنیا آگاه است.
همان انسان مرده در قبر دارای توهم است و به همان صورتی که در دنیا دچار تخیل و توهم میشد، بدن درآمده به قبر هم تخیل دارد و دردهای ناشی از عذابهای حسی را حس میکند. این همان عذاب قبر است، آن گونه که شرایع راستین میگویند. و یا خوشبخت که آن را به همان صورت تخیل میکند، مطابق اعتقادها، بهشت و رودها، باغها، جوانان خوبرو و حورالعین و آب گوارا، که اینها پاداش قبر است. لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «قبر، یا باغی از باغهای بهشت است و یا گودالی از گودالهای جهنم.» پس قبر حقیقی، این هیأتها و عذاب و پاداش قبرند که بیان کردیم؛ و نشئه دیگر خروج نفس از غبار این هیأتهاست، چنان که جنین از جایگاه خود خارج میشود، که در قرآن هم آمده است: قُلْ یحْییهَا الَّذِی أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ (5).
عبدالله شبّر در كتاب حق الیقین از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند: «به خدا سوگند! بر شما در برزخ بیمناکم.» گفتند: برزخ چیست؟ فرمود: قبر! از همان مرگ تا روز قیامت.» در همان کتاب، نویسنده فصلی را به بیان انتقال روح به جسم مثالی، پس از مرگ،- که عذاب میبیند و یا در نعمت است- میپردازد و سخنان و احادیثی را میآورد که درستی این اعتقاد را ثابت میکند. از جمله این سخنان حدیثی است که از امام صادق (علیه السلام) روایت میکند: «ارواح مؤمنان در حجرههایی در بهشتند، و از خوردنی و نوشیدنی آن میخورند و مینوشند، و میگویند: پروردگارا! قیمت ما را بر پا فرما، و به وعدههایت وفا کن و فرجام ما را به آغاز ما ملحق ساز!» و از اوست همچنین: «ارواح کافران در آتش جهنم است و برآن عرضه میشوند، و میگویند: پروردگارا! قیامت ما را برپا مساز، و به وعدههایت عمل مکن، و فرجام ما را به آغاز ما ملحق مساز!»
از کتاب اجوبة المسائل السرویة شیخ مفید متنی را میآوریم که بر وجود برزخ و شرح احوال آن تأکید دارد. وی میگوید: «خداوند روح مؤمن را در کالبدی- همچون کالبد او در دنیا- در بهشتی از بهشتهایش قرار میدهد و تا روز قیامت وی را از نعمت بهره مند میسازد. و هرگاه در صور دمیده شود، جسم او، که در خاک پوسیده شد و اجزای آن متفرق گردید، به وجود میآید و به آن بازگردانده میشود، و به سوی موقف محشور میکند و به بهشت برین فرمانش میدهد. پیوسته در آن جا از نعمت خداوند بهره مند است. امّا کالبدی که به آن بازگردانده شود، به ترکیب دنیا نیست، بلکه طبیعت او به اعتدال، و صورت او نیکوست، برخلاف تعدیل طبیعت پیر نمیشود و در بهشت دچار رنج و سختی نخواهد بود. و کافر هم در پیکر دنیایی خود قرار میگیرد. و در محلی است که عذاب میشود، و در آتشی است تا روز قیامت. آن گاه کالبد او که در قبر او را رها کرده است، شکل میگیرد و به او بازگردانده میشود؛ سپس برای همیشه در آخرت به آن عذاب میشود، و جسم او ترکیبی دارد که با آن فنا نمیشود. خداوند هم فرموده است: النَّارُ یعْرَضُونَ عَلَیهَا غُدُوًّا وَعَشِیا وَیوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ. (6)
این منقول با معقولی که نزد حکمای مسلمان و غیر مسلمان در باب عالم برزخ هست، هماهنگ میباشد، کافی است تا سخن ارزشمند ابن الفناری در کتاب مشهور مصباح الانس را بیاوریم- که کتاب مفتاح غیب الجمع والوجود صدرالدین قونوی به شرح آن پرداخته است. برزخ نزد او عبارت است از: «صورتهای جسم یا جسمانی که خارج از همهی قوای ادراکی موجود است و مجرد از ماده، تجرد ناقصی دارد، مثل تجرد صور خیالی؛ و مثال جسم است، جوهر است و مثال جسمانی، عَرَضی است قائم به مثال جسم، و ممکن است جوهری قائم به نفسه باشد، مثل صور اعمال و اخلاق. و عَرضَی از پایینترین طبقات نَفس تا بالاترین طبقات اجسام که در شریعت برزخ نامیده میشود و دارای طبقاتی متفاوت، جدا و بالارونده است.
پینوشتها:
1- رحمن (55)، آیهی 20: میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمیکنند.
2- بلد (90)، آیهی 11: [ولی ] نخواست از گردنه [عاقبت نگری] بالا رود.
3- زمر (39)، آیهی 42: خدا روح مردم را در هنگام مرگشان به تمامی باز میستاند، و نیز روحی را که در موقع خوابش نمرده است.
4- مؤمنون (23)، آیهی 100: و پیشاپیش آنان برزخی است، تا روزی که برانگیخته خواهند شد.
5- یس (36)، آیهی 79: بگو: «همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد، و اوست که به هر [گونه] آفرینشی داناست.
6- غافر (40)، آیهی 46: [اینک هر] صبح و شام بر آتش عرضه میشوند؛ و روزی که رستاخیز برپا شود، فریاد میرسد که فرعونیان را در سختترین [انواع] عذاب درآورید.
عضیمه، صالح؛ (1392)، معناشناسی واژگان قرآن (فرهنگ اصطلاحات قرآنی)، ترجمهی سیدحسین سیدی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ چهارم