

معاني قرآن
نويسنده: حسين جوان آراسته
منبع: سایت اندیشه قم
منبع: سایت اندیشه قم
در معناي قرآن وجوه پنج گانه اي گفته شده است [1] كه مي توان آن ها را به سه دسته تقسيم نمود:
ب) قرآن، مشتق از قرائن، جمع قرينه است; زيرا آياتش همانند يكديگرند و بعضي بعض ديگر را تاييد مي كنند. هر آيه از قرآن، قرينه آيات ديگر است (فراء).
ب) بر وزن رجحان و غفران، مشتق از ماده قرا به معناي تلاوت است. در اين جا از باب تسميه مفعول به مصدر، مقروء، يعني خوانده شده و يا خواندني، به نام قرآن، يعني خواندن به كار رفته است; مثل آن كه كتاب، كه به معناي نوشتن است، به مكتوب (نوشته شده) اطلاق مي گردد (لحياني و جمعي ديگر).
از ميان اقوال پنج گانه فوق، قول پنجم از همه قوي تر به نظر مي رسد. زرقاني پس از رد ساير اقوال، همين قول را اختيار نموده است [2]. راغب اصفهاني نيز مي گويد:
القراءة ضم الحروف و الكلمات بعضها الي بعض في الترتيل...; قراءت به معناي پيوند و ضميمه نمودن حروف و كلمات به يكديگر در هنگام ترتيل است[3].
به سخن ديگر، قراءت همان تلاوت آيات الهي است.
علامه طباطبائي عقيده دارد:
و قوله: «ان علينا جمعه و قرآنه» ... القرآن هاهنا مصدر كالفرقان و الرجحان، و الضميران للوحي، و المعني: لاتعجل به، اذ علينا ان نجمع ما نوحيه اليك بضم بعض اجزائه الي بعض و قراءته عليك[4].
از آيه فوق به خوبي برمي آيد كه اگر حتي آن گونه كه ابن اثير گفته است، اصل در واژه قرآن معناي جمع باشد، به خاطر تقارن اين واژه با واژه جمع در آيه شريفه ناگزير قرآن به معناي قراءت و خواندن خواهد بود وگرنه تكرار آن امري لغو و بيهوده بوده، با فصاحت قرآني منافات دارد.
دليل ديگر كه نظريه پنجم را تقويت مي كند، امر «اقرا»در نخستين وحي بر پيامبر اكرم(ص) است كه بي ترديد به معناي «بخوان »است. لفظ قرآن نيز نخستين بار در آيه چهارم از سوره مزمل نازل شده كه مطابق حديث معروف جابر بن زيد و ابن عباس، سومين سوره در ترتيب نزول سوره هاست [5] در اين آيه، دستور چنين است: و رتل القرآن ترتيلا; و «قرآن »را شمرده شمرده بخوان. در آخرين آيه از همين سوره نيز بار ديگر در يك فرمان همگاني اعلام مي شود: فاقرؤا ماتيسر من القرآن; هرچه از «قرآن » ميسر مي شود، بخوانيد. بديهي است كه منظور در هر دو آيه، قرآن خواندني است.
نتيجه آن كه روشن ترين و مناسب ترين معنا براي قرآن، اشتقاق آن از ماده قرا به معناي تلاوت كردن است.
1ـ قرآن اسم خاص كتاب مسلمانان و لفظي جامد است (شافعي).
2ـ قرآن هم ريشه با قرينه و معناي آن، همانند بودن آياتش با يكديگر است (فراء).
3ـ قرآن مشتق از قرن است; زيرا آيات و سوره هاي آن مقرون به يكديگرند(اشعري و جمعي ديگر).
4ـ قرآن كلمه اي است مهموز و از قرء به معناي جمع، مشتق شده است; زيرا جامع ثمرات كتب آسماني گذشته است (ابن اثير و زجاج).
5ـ قرآن كلمه اي است مهموز و از قرا به معناي تلاوت و قراءت گرفته شده است. (كياني و جمعي ديگر).
دلايلي وجود دارد كه قول پنجم را تاييد مي كند.
1ـ قرآن، اسمي جامد و غيرمشتق و علم ارتجالي است و بدون آن كه پيشينه استعمال در زبان عرب داشته باشد:
2ـ قرآن، اسمي است مشتق ولي غيرمهموز:
ب) قرآن، مشتق از قرائن، جمع قرينه است; زيرا آياتش همانند يكديگرند و بعضي بعض ديگر را تاييد مي كنند. هر آيه از قرآن، قرينه آيات ديگر است (فراء).
3ـ قرآن مشتق و مهموز است:
ب) بر وزن رجحان و غفران، مشتق از ماده قرا به معناي تلاوت است. در اين جا از باب تسميه مفعول به مصدر، مقروء، يعني خوانده شده و يا خواندني، به نام قرآن، يعني خواندن به كار رفته است; مثل آن كه كتاب، كه به معناي نوشتن است، به مكتوب (نوشته شده) اطلاق مي گردد (لحياني و جمعي ديگر).
از ميان اقوال پنج گانه فوق، قول پنجم از همه قوي تر به نظر مي رسد. زرقاني پس از رد ساير اقوال، همين قول را اختيار نموده است [2]. راغب اصفهاني نيز مي گويد:
القراءة ضم الحروف و الكلمات بعضها الي بعض في الترتيل...; قراءت به معناي پيوند و ضميمه نمودن حروف و كلمات به يكديگر در هنگام ترتيل است[3].
به سخن ديگر، قراءت همان تلاوت آيات الهي است.
علامه طباطبائي عقيده دارد:
و قوله: «ان علينا جمعه و قرآنه» ... القرآن هاهنا مصدر كالفرقان و الرجحان، و الضميران للوحي، و المعني: لاتعجل به، اذ علينا ان نجمع ما نوحيه اليك بضم بعض اجزائه الي بعض و قراءته عليك[4].
از آيه فوق به خوبي برمي آيد كه اگر حتي آن گونه كه ابن اثير گفته است، اصل در واژه قرآن معناي جمع باشد، به خاطر تقارن اين واژه با واژه جمع در آيه شريفه ناگزير قرآن به معناي قراءت و خواندن خواهد بود وگرنه تكرار آن امري لغو و بيهوده بوده، با فصاحت قرآني منافات دارد.
دليل ديگر كه نظريه پنجم را تقويت مي كند، امر «اقرا»در نخستين وحي بر پيامبر اكرم(ص) است كه بي ترديد به معناي «بخوان »است. لفظ قرآن نيز نخستين بار در آيه چهارم از سوره مزمل نازل شده كه مطابق حديث معروف جابر بن زيد و ابن عباس، سومين سوره در ترتيب نزول سوره هاست [5] در اين آيه، دستور چنين است: و رتل القرآن ترتيلا; و «قرآن »را شمرده شمرده بخوان. در آخرين آيه از همين سوره نيز بار ديگر در يك فرمان همگاني اعلام مي شود: فاقرؤا ماتيسر من القرآن; هرچه از «قرآن » ميسر مي شود، بخوانيد. بديهي است كه منظور در هر دو آيه، قرآن خواندني است.
نتيجه آن كه روشن ترين و مناسب ترين معنا براي قرآن، اشتقاق آن از ماده قرا به معناي تلاوت كردن است.
گزيده مطالب:
1ـ قرآن اسم خاص كتاب مسلمانان و لفظي جامد است (شافعي).
2ـ قرآن هم ريشه با قرينه و معناي آن، همانند بودن آياتش با يكديگر است (فراء).
3ـ قرآن مشتق از قرن است; زيرا آيات و سوره هاي آن مقرون به يكديگرند(اشعري و جمعي ديگر).
4ـ قرآن كلمه اي است مهموز و از قرء به معناي جمع، مشتق شده است; زيرا جامع ثمرات كتب آسماني گذشته است (ابن اثير و زجاج).
5ـ قرآن كلمه اي است مهموز و از قرا به معناي تلاوت و قراءت گرفته شده است. (كياني و جمعي ديگر).
دلايلي وجود دارد كه قول پنجم را تاييد مي كند.
پی نوشت:
[1] . ر.ك: البرهان، ج 1، ص 373 - 374; الاتقان، ج 1، ص 162 - 163.
[2] . مناهل العرفان، ج 1، ص 14.
[3] . راغب، مفردات.
[4] . الميزان، ج 20، ص 109.
[5] . الاتقان في علوم القرآن، ج 1، ص 81.