اگر بخواهیم عقاید و گرایشهای دینی جنبش طالبان را بررسی كنیم، ابتدا باید افكار دینی را كه در مدارس دین پاكستان تدریس میشود، بشناسیم؛ زیرا طالبان فارغ التحصیلان این مدارس هستند.
واژهی «طالبان» در زبان پشتون و دری، جمع كلمهی عربی «طالب» است و «طالب» فردی است كه تحصیلات خود را در این مدارس دینی آغاز میكند و در این مدارس ارتقا مییابد و «ملّا» یا «آخوند» میشود. با وجود اینكه طالب در این مرحله چند سال تحصیل در مدارس دینی را پشت سر گذاشته است، ولی تحصیلاتش هنوز پایان نیافته است، اما «مولوی» فردی است كه دورهی تحصیل كتب حدیث را به پایان رسانده و مجوز تدریس علوم دینی دریافت كرده است.
در خصوص اصول افكار جنبش طالبان چهار دیدگاه به شرح ذیل وجود دارد:
1.افكار دینی طالبان مبتنی بر شریعت اسلامی و به شیوهی خلفای راشدین است.
2.افكار دینی طالبان برگرفته از آموزههای مدرسهی «دیوبندیه» است.
3.افكار دینی طالبان برگرفته از آیین وهابیت است.
4.افكار دینی طالبان از باورهای قومی- قبیلهای موسوم به «پشتونوالی» سرچشمه میگیرد.
اینك به بررسی این چهار دیدگاه میپردازیم تا مشخص شود كه كدام یك از این آراء مطابق واقعیت است.
1.افكار دینی طالبان براساس شریعت اسلامی و شیوهی خلفاست
طالبان اعتقاد داشتند كه حكومتشان بر پایهی شریعت اسلام محمدی است.آنها میگفتند حركت خود را برای پیاده كردن شریعت اسلامی آغاز كردند؛ زیرا به نظر آنها حكومت مجاهدین عامل اساسی دوری از شریعت اسلامی به حساب میآمد و خلاصه اینكه طالبان، درهم كوبیدن این حكومت را امری شرعی میدانست.
جنبش طالبان جزئیات استراتژی خود را از طریق برنامهای كه از رادیوی این جنبش، یعنی «صدای شریعت» در پانزدهم اكتبر سال 1996م. پخش شد، به شرح ذیل اعلام كرده بود:
«مجموعهی طالبان، مجموعهای برخاسته از میان مردم است و میخواهد شهروندان را از عذاب و درد و رنج چند دههی گذشته رها سازد. این مجموعه میخواهد امنیت و آرامش را در سراسر كشور، از طریق خلع سلاح (گروههای مسلح) و كنار گذاشتن فئودالیستهایی كه بر مردم چیره شدهاند و جایگزین كردن حكومت اسلامی مقتدر در افغانستان به جای آنها، برقرار كند.»
رادیو طالبان افزود:
«پیام امیرالمؤمنین مجاهد (ملاعمر) به مسئولان جنبش طالبان و تمام اعضای این جنبش در كابل این است كه برای ساكنان پایتخت كه همواره از ناامنی رنج بردهاند، امنیت و آرامش برقرار سازند و از هر اقدامی كه امنیت شهروندان را در معرض تهدید قرار دهد، اجتناب كنند و واجب است تمام اقدامات و رفتارهایی كه انجام میدهند، براساس شریعت و دین باشد.»
به این ترتیب، جنبش طالبان افكار خود را در قالب كتابچهای منتشر و هنگام تسلط بر شهر قندهار آن را توزیع كرد. این كتابچه را دكتر شیرعلی شاه، استاد حدیث و تفسیر دانشگاه منبع علوم پاكستان، وابسته به جمعیت العلمای پاكستانی، نوشته است. در این كتابچه تأكید شده كه «حكومت طالبان» براساس شریعت اسلامی شكل گرفته است و براساس سیرهی خلفای راشدین فعالیت میكند. (1)
همچنین ملا سیف الدین، یكی از رهبران جنبش طالبان، قبل از سیطرهی این جنبش بر كابل، پایتخت افغانستان، اعلام كرد كه این جنبش مجلسی از علما و فضلا كه اهل حل و عقد هستند، برای انتخاب خلیفه رهبر آیندهی افغانستان و اقدام عملی جدی برای برپایی حكومت اسلامی و اجرای شریعت اسلامی در سراسر افغانستان، تشكیل خواهد داد. (2)
اما جنبش طالبان به محض تسخیر كابل از تشكیل شورای حل و عقد (لویه جرگه) صرف نظر كرد و به ملاعمر كه در شهر قندهار مستقر شد، لقب «امیرالمؤمنین» اعطا كرد و دستورهای وی را فراتر از هر قاعده و قانونی به حساب آورد و اعلام كرد اجرای این دستورها برای همه الزام آور است. همچنین طالبان نام «جمهوری افغانستان» را به «امارت افغانستان» تغییر داد و نیز مواضع خود را برخلاف آنچه در آن كتابچه ذكر كرده بود، عوض كرد و تمام وعدههای خود را به احزاب جهادی زیرپا گذاشت و از آنها خواست سلاحهای خود را بدون هیچ گونه اعتراضی به زمین بگذارند و هیچ توضیحی در خصوص آینده و میزان نقش آفرینیشان در حكومت طالبان نخواهند؛ زیرا این جنبش سرنوشت آنها را تعیین خواهد كرد، بدون اینكه آنها حق اظهارنظر در این زمینه داشته باشند.
2.افكار دینی طالبان برگرفته از تعالیم مكتب «دیوبندیه» است
برخی از كارشناسان افغان عقیده دارند كه طالبان فرزندان روحانیونی هستند كه در «مدرسهی علمی دیوبند» (3) درس خواندند. حدود سه قرن پیش، شاه ولی الله دیوبندی (4) مكتب فكری جدیدی برای مسلمانان شبه قارهی هند تأسیس كرد؛ زیرا عقیده داشت كه اسلام در حال از دست دادن جوهر اصلی خود در منطقه است و به همین علت لازم است جنبشی جدید تأسیس شود كه به این مهم بپردازد و مسیر اسلام را احیا كند.از آنجا كه وی از داعیان مذهبی حنفی و معتقد به مدرسهی فقه و حدیث بود، یكی از مؤسسان «مدرسهی دیوبندیه» شد تا بار مسئولیت احیای علم كلام را به دوش بكشد، لذا وی اهتمام زیادی به این امر ورزید. دورهی تحصیل علوم اسلامی در مدرسهی دیوبند یازده سال طول میكشید.
با افزایش درسهای مدرسهی دیوبندیه و نیز افزایش شمار طلاب آن، احزاب و گروههای سیاسی و دینی مختلفی شكل گرفت. دیوبندیها توانستند روابط نزدیكی با حزب كنگرهی هند برقرار كنند. آنها با استقلال پاكستان و جدایی آن از شبه قارهی هند مخالف بودند؛ زیرا عقیده داشتند كه تأسیس كشور پاكستان به مثابهی سدی خواهد بود در برابر گسترش اسلام در میان طبقات هندی غیرمسلمان اما بعد از استقلال پاكستان، فعالیتهای مدارس دیوبندیه به ویژه در زمان ریاست جمهوری ضیاء الحق گسترش یافت و در این مرحله «جمعیت علمای اسلام» رهبری فعالیتهای پیروان مدارس دیوبندیه را در پاكستان به عهده گرفت.
هنگامی كه «جمعیت العلمای اسلام» در سال 1993م. با «حزب خلق پاكستان» ائتلاف سیاسی تشكیل داد، پاكستان شاهد تحولات گستردهای بود و یكی از این تحولات، پیروزی این ائتلاف در انتخاباتی بود كه در پاكستان برگزار گردید. این پیروزی، «جمعیت علمای اسلام» را به موقعیتهای اصلی و اساسی قدرت در این كشور نزدیك كرد و همین امر این امكان را به آن داد كه با همكاری «آی اس آی» «جنبش طالبان افغان» را تشكیل دهد.
عقیدهی «دیوبندیه» با عقاید اهل سنت و شیعیان تفاوت دارد و شبیه عقاید وهابی است؛ زیرا پیروان مدرسهی دیوبندیه به حرام بودن شفاعت و توسل به ائمهی مسلمانان اعتقاد دارند و این مسئله را شرك میدانند. همچنین آنها با زیارت قبور ائمه مخالف هستند و آن را گناه میدانند. آنها همچنین اعتقاد به علم غیب رسول اكرم را نیز شرك میدانند و از تكریم رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سالگرد ولادت یا وفات ایشان، اجتناب میورزند و این امر را جایز نمیدانند. (5)
همچنین سی تن از علمای دیوبندیه در بیانیهای مشترك رأی خود را در خصوص كافر بودن شیعه اعلام كردند و ازدواج با شیعیان و خوردن حیواناتی را كه به دست آنها ذبح میشود، حرام خواندند و حتی دفن اموات آنها را در قبرستان مسلمانان حرام كردند و این مسئله را امری غیرشرعی قلمداد نمودند. (6)
برخی معتقدند كه افكار طالبان تا حد زیادی شبیه افكار شاه ولی الله است، یعنی رنگ و بوی صوفیگری دارد و طالبان هم با شیعه دشمنی میورزند و به كارگیری خشونت را از نظر دینی جایز میدانند و برای وحدت پشتونها تلاش میكنند، كما اینكه شاه ولی الله برای وحدت اهل سنت تلاش كرد. شاه ولی الله معتقد به ضرورت خلافت جهانی بود و آن را حق ویژهی فرشیها میدانست.
3.افكار دینی طالبان برگرفته از وهابیت است
محمد بن عبدالوهاب (1703-1787) مؤسس جنبش وهابیت و مروج افكار آن محسوب میشود. وی در ابتدا نسبت به تعطیلی احكام و تعالیم اسلامی و عدم رعایت آن در جامعه ابراز نگرانی میكرد و برخی اعتقادات مردم عربستان را خرافاتی بیپایه و اساس میدانست.پیروان محمد عبدالوهاب، خود را موحدان واقعی میدانستند و بر ضد كسی كه بر فساد و زنا اصرار میورزید، اعلام جهاد كردند. همچنین وهابیون اصول اخلاقی سختگیرانهای را بر جامعه تحمیل نمودند.
در سال 1803، وهابیها توانستند بر مكهی مكرمه سیطره یابند، اما پس از شكست در برابر تركهای عثمانی، مكه را از دست دادند. آنها مطابق فهم و درك خود اجازهی هیچ گونه انحراف از قوانین شریعت اسلامی را نمیدادند و كسانی را كه با برداشت و تصورات آنها از اسلام مخالفت داشتند، به شدت مجازات میكردند.
برخی معتقدند جنبش طالبان به طور كامل خواهان اجرای برنامههای وهابیهاست. (7)
همان طور كه وهابیها در عربستان سعودی مخالف نهادهای مدنی، مانند احزاب، مطبوعات و رسانههای آزاد و برگزاری انتخابات هستند، طالبان نیز خواهان اجرای همین الگو بودند و همین راه را در پیش گرفتند. (8)
همان طور كه وهابیها اصل اباحی گری در دین را انكار میكردند، طالبان نیز فتواهایی در تحریم هر چیز جدیدی صادر میكنند و هر چیز جدیدی را بدعت می دانند و در برابر آن میایستند و فتواهای آنها در تحریم مشاهدهی تلویزیون از جملهی این امور است.
وهابیها با تمام مذاهب و فرق اسلامی اختلاف داشتند، اما همواره خصومت و بغض شدیدی نسبت به شیعه داشتند و شیعیان را رافضی توصیف میكردند. شایان ذكر است كه وهابیها در حالی كه برخی فرقههای اسلامی را تكفیر میكردند یا پیروان آنها را مشرك میدانستند، روابط بسیار خوبی با كشورهای استعمارگر داشتند. (9)
این شیوه كه حكام وهابی و آل سعود آن را در پیش گرفتند به شكل گیری ایدهی استفاده از وهابیت در سیاستهای استعماری حكومت انگلیس برای ایجاد تفرقه در میان مذاهب اسلامی كمك كرد. حتی برخی معتقدند كه شخص محمدبن عبدالوهاب ساخته و پرداختهی دست مستر همفر، جاسوس بریتانیایی، است كه آرزوی او سیلی زدن به صورت اسلام بود و به محض اینكه وی با محمدبن عبدالوهاب و افكار او آشنا شد، به این نتیجه رسید كه وی میتواند آرزویش را برآورده سازد. (10)
تحلیلگران عقیده دارند كه دلیل حمایت عربستان سعودی و نهادهای فرهنگی و سیاسی وهابی آن از جنبش طالبان و به رسمیت شناختن حكومت طالبان از سوی آن كشور، گرایش طالبان به افكار و اعتقادات وهابی بود.
4.افكار دینی طالبان ناشی از اعتقادات قومی و قبیله ای موسوم به «پشتونوالی» است
برخی ناظران اعتقاد دارند كه عقیدهی طالبان آمیزهای از برداشت سطحی آنها نسبت به شریعت اسلامی و اعتقادات، آداب و رسوم قومی و قبیلهای پشتون است. رضوانی، نویسندهی افغان كه از نزدیك با طالبان آشنا شده، به قندهار سفر كرده و با برخی شخصیتهای مهم جنبش طالبان از جمله ملاعمر، رهبر این جنبش، دیدار كرده است، در خاطرات خود میگوید:«در سفر به قندهار تناقضات و نكات مبهم زیادی در افكار و رفتارهای پیروان این جنبش مشاهده كردم. دو هفتهی بعد از سیطرهی این جنبش بر شهر پكتیا در ایالت غزنی در آنجا بودیم. در آنجا شنیدم كه یكی از طلاب جوان با شور و نشاط و غرور میگفت: مولوی احسان الله، استاندار ایالت غزنی، زن و مردی را به علت ارتكاب زنا سنگسار كرده است. من در پاسخ به این جوان گفتم: اثبات این جرم از نظر فقهی تقریباً محال است، شما چگونه چهار شاهد عادل جمع و این دو را سنگسار كردهاید؟ وی با زبان پشتونی به من جواب داد: این مسئله با اجماع ثابت شده است و اجماع در این زمینه كفایت میكند و اجماع نزد آنها از اصول پشتونوالی است.» (11)
«پشتونوالی» مجموعهی قوانینی است كه زندگی مناطق پشتون نشین را ساماندهی میكند و از اعتقادات و آداب و رسوم ویژه تشكیل میشود. با استناد به این قانون، خون خواهی یا انتقام گیری نزد پشتونها امری رایج است. در عین حال «پشتونوالی» بر جوانمردی و مهمان نوازی، شجاعت، شهامت، دفاع از شرف به ویژه دفاع از حیثیت و شرف زنان تأكید میورزد. «پشتونوالی» در برخی امور با شریعت اختلاف دارد، به عنوان مثال اثبات زنای محصنه طبق قانون شریعت اسلامی نیاز به چهار شاهد عادل دارد، اما براساس پشتونوالی برای اثبات زنا شایعه شدن آن كافی است! همچنین در جامعهی پشتون، زن از ارث محروم است، اما در شریعت اسلامی به زن نصف مرد ارث تعلق میگیرد.
به هر حال با مقایسهی چهار دیدگاه مذكور در خصوص اصول افكار و عقاید دینی طالبان میتوان به این نتیجه رسید كه افكار طالبان آمیزهای از برداشتهای سطحی نسبت به شریعت و اعتقادات قومی- قبیلهای است. زیرا طالبان عقیده دارند كه عقاید دینی تابع آداب و رسوم قبیلهای است و اعمال و رفتار آنها این مسئله را ثابت میكند، چرا كه آنها آداب و رسوم و سنن قومی- قبیلهای جامعهی پشتون افغانستان را احیا كردند. همچنین آنها اعتقاد قومی و قبیلهای خود را با زور به عنوان قانون شریعت اسلامی بر مردم تحمیل كردند.
طالبان در هنگام اجرای افكار و عقاید خود دچار تناقض شدید شدند؛ زیرا مدعی بودند گرایشهای جنبش طالبان صوفی گرایانه است، اما در هنگام عمل و اجرا به زور و خشونت متوسل میشدند.
مسلكهای صوفیگری در افغانستان در اصل از هند نشئت میگیرد. این امر در میان قبایل پشتون گسترش یافت و با گذشت زمان، این مسلكها در جامعهی قبیلهای پشتون جنبهی سنتی خاصی به خود گرفت، به طوری كه محتوا و جوهر عرفانی خود را از دست داد و خرافات بسیار قرین آن شد. بسیاری از پیروان این مسلكها كه به «ملنگ»، «لُخت»، «دیوانه» و «جادوگر» و... معروف میباشند، در میان این قبایل از احترام برخوردار هستند و حتی مقبرههای آنها به زیارتگاه تبدیل میشود. چرا كه ساحران (جادوگران) و اشخاصی كه با ژنده پوشی ظاهر میشوند، به طبابت، پیش گویی و رمالی و فال گیری میپردازند و افراد قبیله آنها را اشخاصی مقدس میدانند.
از طریقتهای معروف صوفیه «نقشبندیه» و «قادریه» در میان قبایل پشتون به ویژه قبایل درّانی و غلزای طرفداران زیادی دارد. به همین علت افكار دینی طالبان آمیزهای از گرایشهای صوفیانه، خشونت و تصلب اندیشههای وهابیت، تعالیم مدارس علوم دینی تابع جمعیت العلمای پاكستان نزدیك به وهابیت و باورهای جامعهی قبیلهای خود آنهاست.
پینوشتها:
1.این كتابچه به امور ذیل اشاره كرده است:
1.دین رسمی كشور اسلام است.
2.نظام این كشور مبتنی بر شریعت اسلامی و مطابق سیرهی خلفای راشدین است.
3.تقسیم مسئولیتهای كشور اسلامی در میان احزاب به صورت برابر.
4.ریشه كنی تمام تعصبات قومی و زبانی، احترام به ساختار و بافت جامعهی افغان مطابق آیهی كریمهی «انما المؤمنون اِخوه».
5.حمایت از جان و مال مسلمانان ساكن افغانستان و فراهم كردن امنیت و آرامش برای آنها.
6.حكومت افغانستان حجاب اسلامی و حفظ آن را مورد تأكید قرار خواهد داد.
7.حكومت افغانستان در برابر تمام اعمال و رفتار غیراخلاقی، از جمله: تهیه و تولید مواد مخدر و مشروبات الكلی خواهد ایستاد و همچنین از توزیع تصاویر مبتذل و مستهجن جلوگیری خواهد كرد.
8.كمیتهی امر به معروف و نهی از منكر با تمام توان در این كشور فعالیت خواهد كرد.
9.«وزارت امنیت و اطلاعات» بر سایر ادارات و نهادهای دولتی اشراف و سیطره خواهد داشت.
10.آموزش در مدارس دینی ابتدایی و متوسطه به زبان داخلی ولی در مراحل بالاتر به زبان عربی خواهد بود؛ زیرا این زبان، زبان قرآن و سنت است.
11.قضات براساس تعالیم قرآن و سنت قضاوت خواهند كرد و این سمتها به افرادی سپرده خواهد شد كه از ایمان و عدالت برخوردار باشند.
12.توزیع پشتها و مسئولیتها براساس صلاحیت و شایستگی افراد در علوم شرعی صورت میگیرد.
13.ترویج علوم اسلامی در مدارس و دانشگاهها و تدریس علوم روز به گونهای كه ترس و وحشت از كفار در وجود جوانان كاشته نشود، بلكه عظمت اسلام و قرآن در وجود آنها ثابت و استوار گردد و این جوانان به مبلغان و مجاهدان فی سبیل الله تبدیل شوند.
14.افزایش شمار نیروهای نظامی آموزش دیده و آشنا با تمام فنون جنگی و مجهز كردن این نیروها به سلاحهای پیشرفته برای حمایت از حكومت اسلامی افغانستان در برابر حملهی دشمنان.
15.برای آنكه مردم افغان از امنیت، آسایش و كرامت برخوردار شوند، نیروهای امنیتی از میان افراد مؤمن و متعهد انتخاب میشوند.
2.مصاحبه ملاسیف الدین روزنامهی الحیاه، 6 اكتبر 1995.
3.دیوبند روستایی است در ایالت اتراپرادش هند. نخستین مركز مهم اسلامی، یعنی دارالعلوم دیوبندیه، در 15 محرم سال 1283ه.ق. برابر با 1866م. در این مكان تأسیس شد. این مركز را مولانا محمد قاسم نانوتوی تأسیس كرد.
4.شاه ولی دیوبندی گرایشهای صوفی گرایانهای داشت و با وجود اینكه استعمار بریتانیا عامل اصلی بروز اختلافات بین مسلمانان و دشمن اصلی آنها بود، اما شاه ولی الله دیوبندی مقابله با انگلیسیها و ایستادن در برابر آنها را در جدول كارهای خود قرار نداد، ولی از دولت عثمانی حمایت میكرد و به وحدت اهل سنت اعتقاد داشت.
5.ابوالفضل پسندیده، وهابیت و گسترش آن در شبه قارهی هند (مذكور)، ص240.
6.همان.
7.عقیدهی وهابیت برگرفته از افكار و دیدگاههای محمد بن عبدالوهاب است و وهابیها معتقد به پیروی از حاكم هستند، هر چند كه این حاكم ستمگر باشد. همچنین آنها درخواست شفاعت از انبیاء و ائمه (علیهم السلام) را شرك میدانند و درخواست كمك و فریادرسی و طلب حاجت از غیر خدا را نیز شرك و حرام میخوانند. آنها نذر برای غیر خدا، بنای قبور و گذاشتن مناره و ضریح بر روی قبور را حرام میدانند و همچنین زیارت قبور را حرام میشمرند. وهابیها هركس را كه كاری را كه آنها حرام میدانند، انجام میداد، مشرك و كافر میدانستند. و چنانچه مسلمانان كشوری دست به چنین كاری بزنند، كشور آنها به نظر وهابیها سرزمین كفر و شرك محسوب میشود.
8.فقیهی، علی اصغر. وهابیان، چ3، تهران: انتشارات صبا، 1366، ص20-21.
در این كتاب آمده است كه نخستین رویارویی بزرگ بین وهابیها و شیعیان همان رویارویی و مقابلهای بود كه در سال 1216هـ.ق. بعد از هجوم ارتش وهابی به رهبری سعود بن عبدالعزیز، به شهرهای كربلا و نجف عراق رخ داد. در آن سال ارتش آل سعود به مرقد امام حسین (علیه السلام) یورش برد و دست به كشتار هولناك اهالی این شهر و نیز زوار ایرانی، عرب و ترك زد و شمار كشته شدگان این حادثه را تا 20 هزار نفر ذكر كردهاند.
9.دولت عربستان سعودی در سال 1916م.، توافقنامه ای با انگلیس امضا كرد كه طی آن از حمایت و پشتیبانی انگلیس برخوردار شد. همچنین سفیر ابن سعود در لندن درخصوص سیاست عربستان سعودی در برابر مسئلهی فلسطین گفت: «ابن سعود معتقد است كه بریتانیا میزان عدالت در تعامل بین یهود و اعراب را در دست دارد و هرگونه سخنی مبنی بر ابراز خصومت ابن سعود نسبت به یهود، بیپایه و اساس است.»
10.مسجد جامعی، زهرا، نظری بر تاریخ وهابیت (مذكور)، ص21.
11.رضوانی بامیانی، شاخصههای تفكر دینی طالبان، كابل: هفته نامهی فریاد عاشورا، شمارهی 95.
سرافراز، محمد، (1390)، جنبش طالبان از ظهور تا افول، تهران، انتشارات سروش