ضرورت حکومت عدل جهانی (1. راه فطری)

یکی از سؤال هایی که در مورد مهدویت ممکن است در ذهن ما پدید آید، این است که فلسفه ی حکومت عدل جهانی چیست؟ چرا در آخرالزمان باید حکومت توحیدی و جهانی برپا شود؟ آیا صرفا جنبه ی تعبدی دارد و از جمله اموری است که قرآن و سنت به آن خبر داده و تعبدا باید به آن اعتقاد پیدا کرد یا...
پنجشنبه، 17 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ضرورت حکومت عدل جهانی (1. راه فطری)
عنوان : ضرورت حکومت عدل جهانی (1. راه فطری)
 

 
 
 
 
 
 

مقدمه

یکی از سؤال هایی که در مورد مهدویت ممکن است در ذهن ما پدید آید، این است که فلسفه ی حکومت عدل جهانی چیست ؟ چرا در آخرالزمان باید حکومت توحیدی و جهانی برپا شود ؟ آیا صرفا جنبه ی تعبدی دارد و از جمله اموری است که قرآن و سنت به آن خبر داده و تعبدا باید به آن اعتقاد پیدا کرد – و لذا در برخی از کتب، این قیام جهانی، از علائم قیامت شمرده شده است - و یا این که از غیر راه تعبد نیز می توان آن را اثبات کرد و به آن ایمان آورد؟
به نظر می آید که از راه غیرتعبد نیز می توان ضرورت تحقق این حکومت و قیام را در آخرالزمان ، به اثبات رساند و برای آن ، زیربنای عقلی یا عقلایی فرض کرد.
ما در این بحث ، این موضوع را از دو منظر بررسی خواهیم کرد:
1- ضرورت حکومت عدل جهانی از دید اندیشه و خرد.
2- لزوم حکومتی عدل گستر در آخرالزمان .
ضرورت حکومت عدل جهانی را از چند راه می توان اثبات کرد:
الف – راه فطری ؛
ب- راه فلسفی ؛
ج – راه عقلی ؛
د – راه تکامل ؛
ر – راه تاریخی ؛

الف – راه فطری

ایمان به حتمیت ظهور منجی عالم در فکر عموم انسان ها وجود دارد. منشأ این فکر، یک رشته اصول متین و قوی است که از سرشت و فطرت اصیل انسانی سرچشمه گرفته است؛ زیرا بشر ، فطرتا طالب رسیدن به کمال در تمام مجالات مربوط به خود است و او می داند که این کمال ، تنها در سایه ی حکومت عدل الهی تحقق می یابد.

معنای «فطرت»

دانشمندان معتقدند که انسان از نوعی کشش و میل همراه با آگاهی که عقلی و کلی است و از غریزه آگاهانه تر است، مثل حس حقیقت جویی ، حس و گرایش به زیبایی ، و حس پرستش ، حس کمال جویی ، برخوردار است که آن را « فطرت » می نامند. در اثبات آن ، همین بس که آن را در خود می بینیم .
خداوند متعال می فرماید : ( انما أنت مذکر لست علیهم بمصیطر ) (1) « همانا تو ، تذکردهنده ای و تو مسلط و توانا بر آنان نیستی ».
و نیز در جای دیگر می فرماید : ( قد أنزل الله الیکم ذکرا ) (2) « هر آینه خداوند برای شما قرآن را فرستاد».
نیز می فرماید : ( انما یتذکر أولوا الألباب ) (3) « منحصرا خردمندان عالم متذکر شوند».
از این آیات و آیات دیگر استفاده می شود که انسان، معلوماتی فطری دارد که قرآن ، در واقع تذکری بر آن ها است.

ویژگی های امور فطری

امور فطری دارای ویژگی هایی است از قبیل :
1- انسان ، به آن ها درک و معرفتی ویژه دارد.
2- ثابت و پایدار و جاودانه اند؛ زیرا ، لوزام ذات یک چیز، مانند ذاتیات آن ، انفکاک ناپذیرند.
3- همگانی و فراگیرند ، کلیت و عمومیت دارند.
4- با درک و معرفت فکری و عقلی همراه اند.
5- ازقداست و تعالی اخلاقی برخوردارند و دلیل آن نیز ، فکری و عقلانی بودن آن ها است .

راه شناخت فطریات

برای اقامه ی برهان برای اثبات یک مطلوب ، از دو شیوه می توان بهره گرفت:
1- شیوه ی مستقیم؛ در این شیوه ، مقدماتی ذکر می شود و مطلوب مستقیما ، از آن ها به دست می آید.
2- شیوه ی غیرمستقیم؛ در این شیوه ، نقیض مطلوب، ابطال می گردد تا درستی مطلوب ثابت گردد.
شیوه ی مستقیم برای شناخت فطریات به دو صورت است:
الف- درون کاوی و مطالعه ی حالات روانی ؛ زیرا ، گرایش های فطری از نهاد روح و جان انسان سرچشمه گرفته و از پدیده های روانی او است.
ب- رجوع به آراء روانشناسان که به فعالیت های روانی و رفتارهایی که نمودار آن ها است، می پردازد.

اقسام فطریات

فطریات، بر دو قسم است:
1- فطریات در ناحیه ی دریافت ها که از اصول مشترک است، مانند محال بودن تناقض.
2- فطریات در ناحیه ی خواست ها و احساسات و گرایش ها . این نوع از فطریات، از وجدانیات است.
روان شناسان ، تمایلات فطری و غریزی انسان را به سه دسته تقسیم کرده اند:
الف- تمایلات شخصی ، مانند تحصیل خوش بختی ، استقلال طلبی ، کسب قدرت ، سیادت ، کبر و غرور ، احتیاج به تأثر یا هیجانات روحی و حس تملک.
ب- تمایلات اجتماعی ؛ این ها موجب نوعی علاقه و دلبستگی نسبت به همنوعان می گردد. از مظاهر آن ، محبت و دوستی خانوادگی و میهن دوستی و تقلید و الگوپذیری است.
ج- تمایلات عالی ؛ این ها عبارت است از حق جویی – که از کودکی در انسان وجود دارد- و میل به زیبایی دوستی و تمایلات اخلاقی و حس دینی .
ما، در این بحث، درصدد بیان این مطلب ایم که اعتقاد و میل بشر به ظهور منجی برای عالم بشریت ، فطری و غریزی است و در نهان و کمون همه ی انسان ها وجود داشته و دارد.

عدالت خواهی فطری

در بین صاحب نظران بحث است که آیا میل به عدالت ، یعنی میل به عادل بودن و علاقه ی به عادل بودن دیگران ولو انسان خودش در آن منفعتی نداشته باشد، و به عبارت دیگر میل به عادل بودن بشر و اجتماع ، قطع نظر از هر منفعتی که انسان در عدالت داشته باشد جزء مطلوب های بشر است، و در نهاد بشر چنین چیزی هست یا نیست؟
اسلام معتقد است که در نهاد بشر عدالت وجود دارد و اگر بشر خوب تربیت شود و زیردست مربی کامل قرار گیرد به جایی می رسد که خودش واقعا عدالت خواه شود و واقعا عدالت جمع را بر منفعت فرد ترجیح دهد.
برای اثبات این مطلب می توانیم مواردی را عرضه کنیم که افرادی عادل و عدالت خواه بوده اند در صورتی که منفعتشان هم ایجاب نمی کرده است؛ ولی عدالت ایده و هدف و آرزویشان بوده است ، بلکه عدالت را در حد یک محبوب دوست داشته اند ، و خودشان را فدای راه عدالت کرده اند . این ها نمونه های بشر کامل در عصرهای گذشته بوده اند.

بررسی نظریه های دیگر

عده ای معتقدند که در نهاد بشر چنین قوه و نیرویی اساسا وجود ندارد. اگر فیلسوفان اروپا چنین فکر می کنند، و همین افکار است که دنیا را به آتش و جنگ سوق داده و می دهد، آنان معتقدند که عدالت اختراع عادت مردمان زبون است؛ زیرا مردمان ضعیف و زبون وقتی در مقابل افراد قوی قرار گرفتند چون زور مبارزه با آنان را نداشتند کلمه ی « عدالت» را اختراع کرده اند که عدالت خوب است و انسان باید عادل باشد. این ها همه حرف باطل است، و دلیلش این است که همین شخص طرفدار عدالت اگر خودش زورمند شود همان کاری را خواهد کرد که همان زورمند سابق می کرد.
«نیچه» فیلسوف معروف آلمانی می گوید : « چقدر زیاد اتفاق افتاده که من خندیده ام وقتی دیده ام ضعفا دم از عدالت و عدالت خواهی می زنند . نگاه می کنم می بینم این ها که می گویند عدالت، چون چنگال ندارند، می گویم : ای بیچاره تو اگر چنگال می داشتی هرگز چنین حرفی را نمی زدی ».
این گروه نیز خود بر دو دسته اند : یک دسته می گویند : عدالت را به عنوان یک آرزو ، بشر نباید به دنبالش برود. و آرزوی آن را هم نباید داشت. باید دنبال قوه و نیرو رفت .
و دسته ی دیگر معتقدند که باید به دنبال عدالت رفت، ولی نه به خاطر این که عدالت مورد مطلوب ماست ، بلکه به خاطر این که منافع فرد در عدالت جمع است.
«برتراند راسل » فکرش چنین است، و با این فکر نیز مدعی انسان دوستی است. او می گوید : انسان به حسب طبیعت خودش ، منفعت پرست آفریده شده است.
دسته ی سومی هستند که می توان آن را در جزء دسته ی دوم قرار داد. این دسته معتقد است که عدالت عملی است ولی نه از راه انسان ، زیرا کار انسان نیست و نمی توان انسان را آن طور تربیت کرد که واقعا عدالت را از عمق جانش بخواهد و نمی شود علم و عقل بشر را آن قدر تقویت کرد که منفعت خودش را در عدالت بداند. بلکه باید عدالت را از ابزارهای اقتصادی خواست . و به تعبیر صحیح تر عدالت را نباید خواست؛ زیرا به شما مربوط نیست، شما نمی توانید دنبال عدالت بروید . اگر فکر کنی خودت عدالت خواه بشری ، دروغ است. تو اصلا عدالت خواه نیستی . و همچنین اگر فکر می کنی که عقلت روزی تو را به سوی عدالت هدایت می کند این هم دروغ است. ولی ماشین اقتصاد خودبخود بشر را به سوی عدالت رهنمون می سازد . تحولاتی که ابزارهای اقتصادی و تولیدی پیدا می کند به دنیای سرمایه داری می رسد. و دنیای سرمایه داری خودبخود منتهی به دنیای سوسیالیستی می شود. و در دنیای سوسیالیستی طبعا و جبرا و به حکم جبر ماشین، مساوات و عدالت برقرار می شود.
ولی از همه ی این اقوال که بگذاریم هنگامی که به فطرت خود بازگردیم درمی یابیم که موضوع عدالت خواهی از امور فطری بشر است.
مرحوم شهید صدر رحمه الله می فرماید : « لیس المهدی علیه السلام تجسیدا لعقیده اسلامیه ذات طابع دینی فحسب ، بل هو عنوان لطموح اتهجت الیه البشریه بمختلف أدیانها و مذاهبها ، و صیاغه لالهام فطری أدرک الناس من خلاله – علی رغم من تنوع عقائدهم و وسائلهم الی الغیب – ان للانسانیه یوما موعودا علی الأرض تحقق فیه رسالات السماء بمغزاها الکبیر و هدفها النهایی ، و تجد فیه المسیره المکدوده للانسان علی مر التاریخ استقرارها و طمأنینتها بعد عناء طویل ، بل لم یقتصر الشعور بهذا الیوم الغیبی ، و المستقبل المنتظر علی المؤمنین دینیا بالغیب ، بل امتد الی غیرهم ایضا . و انعکس حتی علی أشد الأیدیولوجیات و الاتجاهات العقائدیه رفضا بالغیب و الغیبیات، کالمادیه الجدلیه التی فسرت التاریخ علی أساس التناقضات ، و آمنت بیوم موعود تصفی فیه کل تلک التناقضات و یسود فیه الوئام و السلام . و هکذا نجد أن التجربه النفسیه لهذا الشعور التی مارستها الانسانیه علی مر الزمان ، من أوسع التجارب النفسیه وأکثرها عموما بین افراد الانسان » . (4) « اعتقاد به مهدی علیه السلام تنها نشانه ی یک باور اسلامی – با رنگ خاص دینی – نیست، بلکه افزون بر آن، عنوانی است بر خواسته ها و آرزوهای همه ی انسان ها ، با کیش ها و مذاهب گوناگون و نیز بازده الهام فطری مردم است که با همه ی اختلاف هایشان در عقیده و مذهب ، دریافته اند که برای انسانیت ، در روی زمین ، روز موعودی خواهد بود که با فرارسیدن آن هدف نهایی و مقصد بزرگ رسالت های آسمانی ، تحقق می یابد و مسیر آن – که در طول تاریخ پر از فراز و نشیب و پرتگاه بوده – به دنبال رنجی بسیار ، همواری و استواری لازم را می یابد. انتظار آینده ای این چنین ، تنها در درون کسانی که با پذیرش ادیان ، جهان غیب را پذیرفته اند ، راه نیافته بلکه به دیگران نیز سرایت کرده است تا آنجا که می توان انعکاس چنین باوری را در مکتب هایی که با سرسختی ، وجود غیب و موجودات غیبی را نفی می کنند، دید. برای مثال در ماتریالیسم دیالکتیک که تاریخ را براساس تضادها تفسیر می کند، روزی مطرح است که تمامی تضادها از میان می رود و سازش و آشتی حکمفرما می گردد. بدین سان می بینیم که تجربه ای درونی که بشریت ، در طول تاریخ ، در مورد این احساس داشته، در میان دیگر تجربه های روحی، از گستردگی و عمومیت بیشتری برخوردار است . »
فیلسوف یونانی « زیو » – که 350 سال قبل از میلاد می زیسته – می گوید : «تنها راه سعادت و نجات بشر ، در پیروی از یک نظام واحد است».
« پلوتاک » ، مورخ و نویسنده ی یونانی در سال 46 تا 120 میلادی می نویسد: «بر مردم است که مجتمع واحدی را تشکیل داده و قانون واحدی را متابعت کنند تا به سعادت برسند».
متفکر انگلیسی، «برتراند راسل »، می نویسد : «عالم ، در انتظار مصلحی است که همه را تحت یک پرچم و شعار قرار دهد » . (5)
« آلبرت اینشتاین » ، صاحب نظریه ی نسبیت ، می نویسد: « روزی که تمام عالم را سلامت و صفا فراگرفته و همه ی مردم با هم دوست و برادر باشند ، دور نیست » .
پرواضح است که این تعبیرات ، برخواسته از فطرت و میل باطنی افراد است.

تبیین راه فطرت

راه فطری بر ضرورت تشکیل حکومت عدل جهانی را از چند راه می توان ترسیم نمود:
1- راه فطرت ، بر پایه ی میل به حکومت عدل جهانی
این برهان را با ذکر چند مقدمه تقریر می کنیم :
الف– انسان ، در کمون و سرشت خود ، میل و گرایش به حکومت عدل جهانی و الهی را احساس می کند.
ب- با مراجعه به دیگران ، چنین گرایش و تمایلی را نیز در وجود آنان می یابد.
ج- انسان ، با مراجعه به سایر تمایلات فطری و غریزی ، پی می برد که همه ی آنها به دلیل قاعده ی «الأمثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد» ناظر به واقعیات بوده و امری خیالی نیست.
د- اگر چنین تمایلی در انسان وجود دارد، پس باید آن حکومت عدل جهانی و توحیدی، در زمانی به صورت کامل ، محقق گردد ؛ زیرا میل و کشش ، بدون تحقق مضاف الیه ، امکان پذیر نیست.
ح- مصداق کامل حکومت عدل جهانی، همان حکومتی است که با تأییدات الهی ، در آخرالزمان ، به دست شخصی معصوم تحقق می یابد.
نتیجه این که میل و گرایش به این نوع حکومت ، از تمایلات فطری انسان است و لذا باید در خارج تحقق یابد.
2- راه فطرت براساس امید به حکومت برتر
این برهان را نیز با ذکر چند مقدمه تقریر می کنیم :
الف– انسان ها ، در شرایط و حکومت های مختلف و با قطع امید از وضعیت موجود جهان ، در نهاد خود، احساس نوعی امید به حکومتی برتر از وضعیت موجود در عالم را دارند.
ب- طبق بیان سابق ، وجود چنین امیدی ، دلیل بر تحقق یافتن آن در عالم خارج خواهد بود.
ج- این امید و آرزو ، جز به آن حکومتی که اسلام و بالاخص مکتب شیعه معرفی می کند، تحقق نخواهد پذیرفت.
نتیجه این که تحقق یافتن حکومتی برتر در آخرالزمان ، ضروری است.
3- راه فطرت براساس احساس نیاز
این برهان را نیز با ذکر چند مقدمه تقریر می کنیم :
الف– انسان در وجود خود و دیگران ، نیاز به حکومت عدل جهانی و توحیدی را احساس می کند.
ب- این احساس ، انسان را به چنین حکومتی با رهبریت مردی الهی با صفات خاص ، سوق می دهد.
نتیجه این که انسان ، به هدایت فطری خود ، حاکمی الهی و معصوم و توانمند و نیز حکومتی توحیدی و عادل را می جوید که بتواند بر آورنده ی نیازهای او به صورت کامل باشد و آن ، غیر از حکومت عدل جهانی و توحیدی که با تأییدات خاص الهی است، نمی باشد.
4- راه فطرت براساس تنفر از ظلم
این برهان را نیز با ذکر چند مقدمه تقریر می کنیم :
الف– بشر فطرتا از ظلم متنفر است و ستم را زشت می شمارد ، و عقل را در آن راهی نیست، و لذا دیوانگان هم از ظالم و ستمکار نفرت دارند.
ب- این تنفر و بیزاری چون فطری بشر است اختصاص به فرد یا جمعیتی ندارد ، و محدود به سرزمین و منطقه ای نیست.
ج- طبیعی بشر است که هر چه را که از آن تنفر دارد، نابودی آن را خوش دارد، و اگر قدرتی داشته باشد در نابودی آن می کوشد تا دیدگاه خود را از این وجود زشت پاکیزه گرداند و دیگر منفور خود را نبیند.
د- بشر خود به تنهایی قادر به این عمل نیست.
نتیجه: روزی بشر این منفور فطری را به کمک و مدد الهی از میان خواهد برداشت، و جهان را از لوث وجود ظلم و بیدادگری پاک خواهد ساخت . گاه فردی به تنهایی توانسته است که منفوری را از سرزمینی ریشه کن سازد. چنانچه بشر توانست بیماری جذام را در خاک فیلیپین نابود سازد، و وبا و طاعون را از بسیاری از نقاط زمین دور گرداند . پس چگونه منفور فطری همه ی افراد بشر ، ریشه کن نشود؟ به یقین روزگاری خواهد آمد که ریشه ی ظلم و ستم از جهان برکنده شده باشد.
تنفر بشر از طبیعت ظلم است ؛ در هر جا که باشد و به هر شکلی که باشد. انتظار روزی که چنگال این طبیعت منحوس از جهان قطع شود در نهاد همه ی افراد بشر نهفته است، چون فطرت خطا نمی کند؛ خطا، ویژه ی دانش و علم است، و خواسته های غریزی خطاپذیر نیست. آن روز است که در هیچ نقطه ای از کره ی زمین ظلمی یافت نشود، و مظلومی به چشم نخورد. این مطلب چون از مباحث فطری است مربوط به عقائد و مذاهب نیست ؛ عقاید و مذاهب اگر دخالتی کنند در تعیین مصداق خواهد بود.
نتیجه : چیزی را که همه ی افراد بشر جویای آن هستند به یقین وجود پیدا خواهد کرد، روزگاری خواهد آمد که بشر بدین خواسته ی فطری خود برسد و عدل و داد در سراسر گیتی حکومت کند.
انتظار چنین روزی در دل همه ی افراد بشر نهفته است و این انتظار فطری است، و حکم فطرت خطا ندارد، و این انتظار سرانجام به سر خواهد آمد، و مطلوب همگانی بشر محقق خواهد شد.
تشخیص موضوع برای خواسته های فطری بشر به دست عقل است و فطرت استباه نمی کند، ولی در تشخیص موضوع اشتباه رخ می دهد؛ چون هر کسی عقل محض را راهنمای خود قرار نمی دهد؛ احساسات و عواطف در اکثریت مردم نمی گذارند که عقل محض راهنما باشد، و لذا اختلاف از همین جا شروع می شود.
اگر حاکم بر هر انسانی عقل او بوده باشد و بس ، و تمایلات قلبی در آن دخالتی نداشته باشد اختلافی در جهان میان افراد بشر رخ نمی دهد.
شهید مطهری رحمه الله از همین راه برای اثبات معاد و حیات برزخی استفاده کرده است. او در کتاب « عدل الهی » می نویسد: « ترس از مرگ و نگرانی از آن ، مخصوص انسان است . حیوانات درباره ی مرگ فکر نمی کنند . آنچه در حیوانات وجود دارد ، غریزه ی فرار از خطر و میل به حفظ حیات حاضر است. البته میل به بقا ، به معنای حفظ حیات موجود ، لازمه ی مطلق حیات است.
ولی در انسان ، علاوه بر این ، توجه به آینده و بقا در آینده نیز وجود دارد . به عبارت دیگر ، در انسان ، آرزوی خلود و جاویدان ماندن ، وجود دارد و این آرزو مخصوص انسان است ... نگرانی از مرگ ، زاییده ی میل به خلود است و از آنجا که در نظامات ، هیچ میلی گزاف و بیهوده نیست، می توان این میل را دلیلی بر بقای بشر پس از مرگ دانست. این که ما از فکر نیست شدن ، رنج می بریم خود دلیل است بر این که ما نیست نمی شویم . اگر ما مانند گل ها و گیاهان ، زندگی موقت و محدودی می داشتیم ، آرزوی خلود به صورت یک میل اصیل ، در ما به وجود نمی آمد. وجود عطش ، دلیل وجود آب است. وجود هر میل و استعداد اصیل دیگر هم دلیل وجود کمالی است که استعداد و میل به سوی آن متوجه است. گویی ، هر استعداد ، سابقه ای ذهنی و خاطره ای است از کمالی که باید به سوی آن شتافت . آرزو و نگرانی درباره ی خلود و جاودانگی – که همواره انسان را به خود مشغول می دارد - تجلیات و تظاهرات نهاد و واقعیت نیستی ناپذیر انسان است... (6)
خلاصه ی مطلب این که عشق به صلح و عدالت ، در درون جان هر کسی هست. همه از صلح و عدل ، لذت می برند و با تمام وجود، خواهان جهانی مملو از این دو هستند. آیا این ، یک عطش کاذب است یا نیاز واقعی که در زمینه ی آن ، الهام درونی به کمک خرد شتافته تا تأکید بیشتری روی ضرورت آن کند ؟ آیا همیشه تشنگی ما ، دلیل بر این نیست که آبی در طبیعت وجود دارد و اگر آب ، وجود خارجی نداشته باشد، آیا ممکن است عطش و عشق و علاقه ی به آن ، در درون ما وجود داشته باشد؟
ما می خروشیم ، و فریاد می زنیم ، و عدالت و صلح می طلبیم، و این نشانه ی آن است که سرانجام ، این خواسته تحقق می پذیرد و در جهان پیاده می گردد .
اصولا ، فطرت کاذب، مفهومی ندارد ؛ زیرا می دانیم که آفرینش و جهان طبیعت ، یک واحد به هم پیوسته است و هرگز مرکب از یک سلسله موجودات از هم گسسته و از هم جدا نیست. روی این جهت هر عشق اصیل و فطری ، حاکی از وجود معشوقی در خارج و جذبه و کشش آن است. به هر حال فطرت و نهاد آدمی ، به وضوح فریاد می زند که سرانجام ، صلح و عدالت جهان را فراخواهد گرفت . و بساط ستم برچیده خواهد شد؛ چرا که این خواست فطری و عمومی انسان ها است. پس باید این خواست بشر، روزی تحقق یابد و هر روزی که می گذرد ، زمینه ی ظهور آن قیام فراهم تر می شود.

پی نوشت ها :

1- غاشیه /21-22 .
2- طلاق /10.
3- زمر/9.
4- بحث حول المهدی ، ص 7-8 .
5- امیدهای نو ، راسل .
6- مجموعه آثار، ج 1، ص 200-201.

منبع:کتاب فلسفه حکومت عدل جهانی




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.