جامعه شناسی غدیر و ابتکارات نبوی (ص)
سپاس آن ذات بی همتا را که نام مبارک علی علیه السلام را بر صدر کاینات نوشت تا خلقت انسان بی آغاز و انجام نماند و سلام بر علی علیه السلام که ابتدای عشق و منتهای عاشقیست.
کاش در این نورانی ترین لحظات زندگی ( ایام عید الله الاکبر ) با باران مداوم حضورش این عطش بی پایان را به پایان برساند که تنها عشق او شایسته تسخیر دلهاست.
واقعه غدیر حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود ، غدیر یک فرهنگ است نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت حکایت میکند که پس از چهارده قرن نه تنها از صفحات ذهن مسلمانان محو نشد بلکه با مشاهده شواهد بسیاری در طول زمان ، بیشتر در قلوب و اذهان جای گرفت لذا شایسته است از منظرهای گوناگون و در همه زمان ها به غدیر نگاه کنیم و چه زیباست سخن امام امت در اینباره که فرمود :
غدیر مختص به آن زمان نیست ، غدیر در همه اعصارباید باشد ، روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملت ها و دست اندر کاران باشد ، قضیه غدیر قضیه جعل حکومت است . « صحیفه نور ج۲۰ _ ص۲۸»
و ما در این مقال بر آنیم ابتدا بافت جامعه آن روز را مورد بررسی قرار داده و سپس راهکارها و تدابیر نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله را برای طرح مقام خلافت علی علیه السلام در روز غدیر را مطرح میکنیم
به راستی سرّ این اعراض عمومی از ولایت چیست ، آن هم تنها در هفتاد روز؟
برای جواب دادن به این سوال باید طبقات فکری مسلمین در آن دوره را تجزیه و تحلیل کرد که با اندکی مطالعه در میابیم که آن جمعیت عظیم را میتوان به سه گروه عمده تقسیم کرد:
۱) اعراب تازه مسلمان ؛ این گروه که هنوز آداب جاهلیت را از خود نزدوده بودند و معنای صحیح نبوت را نمیفهمیدند از این روی میان نبوت و حکومت فرق نمی گذاشتند و ولایت را یک ریاست و زعامت ظاهری میپنداشتند ؛ گروهی که حضرت از آنان به « همج زعاع» یاد میکند یعنی کسانی که با هر بادی میل پیدا میکنند .
این گروه زمانی که مصیبت وفات پیامبر صلی الله علیه و آله حادث شد قدرت فکر کردن در امور را نداشتند و لذا روسای مدرسه خلفا این وقت را بهترین موفعیت برای اجرای نقشه های خود میپنداشتند و سریع به سقیفه رفتند و مساله خلافت را به نفع خود به پایان رساندند.
۲) گروه دوم منافقانی بودند که به ظاهر اسلام را پذیرفته بودند ولی کینه کشته شدگان جنگ های بدر ، احد ، حنین و خیبر را در دل داشتند و به آسانی زیر بار پذیرش ولایت نمیرفتند و نخستین اعتراض ها را همین گروه در غدیر به نبی اکرم صلی الله علیه و آله کردند : که آیا این فرمان از سوی خداوند است یا رسولش؟ ینابیع المودة ص۲۴۹
علی بن حسن بن فضال از پدرش نقل میکند که : از امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام سوال کردم درباره امیرالمومنین علیه السلام چه شد که مردم از او اعراض کرده و به دیگری میل پیدا کردند در حالی که فضیلت و سابقه او در اسلام و منزلت او را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله میدانستند؟
حضرت فرمود : جهتش این است که امام علی علیه السلام پدران و اجداد و برادران و عموها و خاله ها و نزدیکان آنان را که دشمن خدا و رسول او بودند را به قتل رسانید لذا به این جهت کینه حضرت را به دل گرفتند و نمی خواستند که او متولی امورشان شود ، ولی از غیر علی علیه السلام در دل کینه ای نداشتند ، زیرا کسی مانند علی علیه السلام در جهاد بر ضد مشرکان شرکت نکرده بود و به همین جهت بود که از او اعراض کرده و به سراغ دیگری رفتند .
« علل الشرائع ج۱ص ۱۴۶ »
و در حدیثی دیگر عبدالله بن عمر به علی علیه السلام عرض کرد : چگونه قریش تو را دوست بدارد در حالی که تو در روز بدر و احد هفتاد نفر از بزرگان آنان را به قتل رساندی
المناقب ج۳ ص۲۲۰
از امام زین العابدین علیه السلام سوال شد چرا قریش نسبت به علی علیه السلام بغض داشت ؟ امام فرمود : زیرا دسته اول آنان را به جهنم واصل کرده و دسته آخر را نیز خوار و ذلیل کرد . بحار الانوار ج۲۹ ص۴۸۲
ابو حفص میگوید « حریز بن عثمان شدیدا بر علی علیه السلام حمله میکرد و بر بالای منابر او را دشنام میداد و همیشه میگفت من او را به جهت اینکه پدرانم را به قتل رسانید ، دوست ندارم . تهذیب الکمال ج۵ ص ۵۹
آری این گروه از مسلمان نماها که اقوام و عشیره خود را در جنگ ها از دست داده بودند ، کینه و خشم خود را بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله بر علی بن ابیطالب ظاهر نموده و از او قصاص نمودند و نگذاشتند به حقی که خداوند برای او معین کرده برسد .
در این باره امام علی علیه السلام به خدای خویش عرضه میدارد: بار خدایا به تو از قریش شکایت میکنم ، آنان انواعی از شر و خدعه در سر داشتند که بر رسولت پیاده کنند ولی از آن عاجز ماندند و تو بین آنان با نیتشان حائل شدی . آنان بعد از وفات پیامبر دور مرا گرفتند و نیت شوم خویش را بر من جاری ساختند ، بار خدایا حسن و حسین راحفظ گردان و تا زنده ام آنان را از گزند قریش مصون دار و هنگامی که جانم را گرفتی تو بر آنان مراقب باش که تو بر همه چیز شاهدی .
شرح ابن ابی الحدید ج۲۰ ص ۲۹۸
۳) دسته سوم ، مسلمانان با اخلاصی بودند که تعداد نا چیزی دز این دسته قرار میگرفتند همانند ابوذر ، سلمان ، مقداد و .... و آن حدیث معروف نیز اشاره به همن قضیه دارد که بعد از نبی همه مردم مرتد شدند مگر هفت نفر .....
بدین ترتیب نا پایداری مذهبی و قدرت طلبی برخی اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله زمینه ساز وقوع حوادث ناگواری برای جامعه اسلامی شد.
خواننده هوشیار با تامل در این احادیث و سخنان گهربار پیامبر صلی اللّه علیه و آله ، نیک در می یابد که منظور آن حضرت از بر شمردن این فضایل برای علی علیه السلام چیزی جز زمینه سازی برای غدیر و به دست دادن معیارهای برای شناخت امام آینده جامعه اسلامی نبوده است ، از نظر عقلی نیز روشن است که خبر دادن مردم به امر مهمی چون امامت و انتصاب فردی برای این مقام ، نیازمند آن است که اذهان مردم ، تا حدودی ، آماده باشد.
به نظر ما تنها این سخن پیامبر صلی اللّه علیه و آله که فرمود: علی مع الحق و الحق مع علی ؛ علی با حق است و حق با علی است ، می تواند معیار محکمی برای شناخت امامت و ولایت آن حضرت چه آنکه : در خانه اگر کس است یک حرف بس است .ولی برای آشنایی بیشتر خوانندگان با معیارهایی که پیامبر صلی اللّه علیه و آله به دست داده اند و زمینه چینی که برای این مساله مهم انجام داده اند برخی از احادیث آن حضرت صلی اللّه علیه و آله را در این باره نقل می کنیم :
آنکه تو را دوست داشته باشد، مؤ من داشته باشد، مؤ من است و آن کس که تو را دوست نداشته باشد کافر یا منافق است
ب ) دوستی علی علیه السلام مصونیت از گناه
دوست داشتن علی بن ابیطالب علیه السلام ثوابی است که گناه کردن هم به آن ضرر نمی زند و دشمنی کردن با آن حضرت ، گناهی است که کار نیک هم برای آن هم فایده ندارد .
ج ) دوست علی علیه السلام در بهشت با پیامبر است :
هر کس می خواهند به زندگی من زنده باشد و به مرگ من بمیرد و در جنت عدن منزل کند و به نهالی که خدایش کاشته بچسبد و به او بگوید: باش تا باشد باید دوستدار علی بن ابیطالب علیه السلام باشد و اوصیای از فرزندانش را پیروی کند زیرا آنان عترت من اند و از گل من آفریده شده اند و از دشمنانشان به خدا شکوه کنند که منکر فضل آنهایند و قطع صلح آنها کنند....
د ) دوستی علی نعمت است :
دوستی علی علیه السلام نعمت است و پیروی از او فضیلتی است که فرشتگان به آن معتقدند، و صالحان گرد اویند. پس از من کسی در جهان گام ننهاد جز آنکه علی بهتر از اوست از نظر عزت و افتخار و دلیل راه از نه سخت است و نه شتاب کار نه سهل انگار در تباهی و نه عناد ورز، زمین او را حمل می کند و گرامی می دارد .
ه ) دوستی علی علیه السلام وسیله پذیرش اعمال :
آگاه باش کسی که علی را دوست داشته باشد خداوند نماز و روزه و نماز شب او را قبول می کند، و خدا تمام کارهای او را می پذیرد و دعای او را اجابت می کند. آگاه باشد کسی که علی علیه السلام را دوست داشته باشد فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند. کسی که به فضیلتی از فضایل علی علیه السلام گوش کند خداوند همه گناهان او را که به وسیله گوش خود انجام داده می بخشد .
و دوستی با علی (ع ) دوستی با پیامبر صلی الله علیه و آله
آگاه باش کسی که علی (ع ) را دوست داشته باشد یعنی مرا دوست دارد و کسی که مرا دوست داشته باشد خدا از او راضی است و کسی که خدا از او راضی باشد بهشت را به او پاداش می دهد
آن گروه پراکنده شدند و هر کدام به منزل خود رفتند و آن ملائکه باز هم تقاضای خود را تکرار میکنند که ما را به محلی ببرید که صحبت از فضیلت علی (ع ) باشد.
آری علی علیه السلام چنین شخصیتی است که پیامبر بدین سان از او یاد میکند و چه بجاست کلام امام امت که فرمودند : اگر چنانچه پیغمبر صلی اله علیه و آله غیر از این موجود (علی علیه السلام) تربیت نکرده بودند کافی بود برایش ، اگر چنانچه پیغمبر اسلام مبعوث شد برای این که یک همچون موجودی تحویل جامعه دهد ، این کافی بود . یک همچون موجودی که سراغ ندارد کسی و بعدها هم سراغ نخواهد داشت ، امروز (غدیر) روز نصب اوست به امامت امت . صحیفه نور ج۱۰ ص ۱۷۳
در واقع آن روز حضرت رسول میدانست که اقرار گرفتن از آن جمعیت عظیم ولی سست ایمان به تنهایی نمیتواند بقا و جاودانگی غدیر را تضمین کند لذا تدابیری اتخاذ نمودند تا شاید جلوی مکر و حیله دیگران را در غصب خلافت بگیرند و لیکن متاسفانه این راهکارها در جامعه آن روز اثری نداشت چرا که گروه مخالف چنان قوی بود که نگذاشت خواست پیامبر صلی الله علیه و آله عملی شود و لکن قل فائده دانستن این تدابیر تمام شدن حجت بر وارثان غدیر یعنی مسلمانان امروز و فردا خواهد بود که با تحقیق و تفحص ریسمان هدایت را چنگ زنند و بدان تمسک بجویند. و اینک غدیر را از منظر روایات بررسی میکنیم تا بیشتر به عظمت این روز عزیز آشنا شویم :
رسول خدا (ص) فرمود: روز غدیر خم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد آن روز برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایتشوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید.
امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی «روز غدیر» را میشناختند، فرشتگان روزی دهبار با آنان مصافحه میکردند و بخششهای خدابه کسی کهآن روز را شناخته، قابلشمارش نیست.
ابو سعید گوید: در روز غدیر خم رسول خدا(ص) دستور داد: منادی ندا دهد که: برای نماز جمع شوید. بعد دست علی(ع) را گرفت و بلند کرد و فرمود: خدایا کسی که من مولای دوست اویم پس علی هم مولای اوست، خدایا دوست بدار کسی را که علی را بدارد و دشمن بدار کسی را که با علی دشمنی کند
امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل کرد که فرمود: شیطان دشمن خدا چهار بار ناله کرد: روزی که مورد لعن خدا واقع شد و روزی که به زمین هبوط کرد و روزی که پیامبر اکرم(ص) مبعوث شد و روز عید غدیر.
امام باقر(ع) فرمود: اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و به هیچ چیز به اندازه آنچه در روز غدیر به ولایت تاکید شده، ندا نشده است.
و بر محققین گرامی از هر طایفه ای روشن است که قضیه غدیر از یک شخص خاص و در یک زمان خاص نقل نشده بلکه هر یک از حاضران گوشه هایی از آن مراسم با شکوه را بازگو کرده اند به نحوی که ماجرای غدیر به صورتی در سینه ها جای گرفت که عده زیادی خطبه غدیرو یا قسمتی از آن را حفظ کردند و برای نسل های آینده به یادگار گذاشتند و شخص امیر المومنین و فاطمه زهرا علیهما السلام و نیز ائمه علیهم السلام که رکن غدیر بودند نیز تاکید خاصی بر حفظ این حدیث داشتند و همه ایشان بارها در مقابل دوست و دشمن بدان احتجاج و استدلال مینمودند ؛ مانند احتجاج حضرت علی علیه السلام در جنگ جمل بر طلحه ، بدین قرار :
حافظ حاکم نیشابوری به سند خود از نذیر ضبی نقل میکند که گفت :
ما با علی علیه السلام در روز جمل بودیم ، حضرت علیه السلام کسی را به نزد طلحة بن عبیدالله فرستاد تا به ملاقات او بیاید . طلحه خدمت حضرت رسید و حضرت فرمود : تو را به خدا سوگند میدهم " آیا از رسول خدا صلی الله علیه و آله نشنیدی که میفرمود : من کنت مولاه فهذا علی مولاه ، اللهم وال من والاه ........
گفت : آری حضرت فرمود : پس چرا با من جنگ میکنی ؟ طلحه گفت : یادم نمی آید . این را گفت و از حضرت جدا شد . المسترک علی الصحیحین ج ۳ ص ۴۱۹
و نیز احتجاج حضرت زهرا سلام الله علیها در روایتی شمس الدین ابوالخیر جزری دمشقی شافعی به سند خود از ام کلثوم دختر فاطمه علیه السلام و او از فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل کرده که فرمود « أنسیتم قول رسول الله صلی الله علیه و آله یوم غدیر خم من کنت مولاه فهذا علی مولاه ....... »
با شواهد فوق و بسیاری از مدارک دیگر که در ادامه خواهیم گفت اگر بگوییم جاودانگی غدیر را مرهون تدابیر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله هستیم سخنی به گزاف نگفته ایم تا جایی که امروز به جرأت میتوانیم مطرح کنیم که هیچ فرقه اسلامی اصل واقعه غدیر را انکار نمیکند و تنها در جزئیات وقوع آن اختلاف نظر وجود دارد که آن هم ناشی از اختلاف راویان است چرا که به خواست خدا در آن روز هیچ کس قدرت کنترل و حبس چنین خبر مهمی را نداشت .
در ادامه تعدادی از راهکارای پیامبر صلی الله را طرح و بررسی میکنیم ، تدابیری که باعث شد حادثه غدیر تبدیل به فرهنگ غدیر شود و نام و یاد غدیر جاودانه بماند .....
از جمله این اقدامات :
اتنخاب منطقه غدیر به عنوان مکان اعلام فرمان الهی است به دو دلیل :
۱) غدیر خم در راه بازگشت از مکه و پیش از محل افتراق کاروان ها و تقاطع مسیرهاست .
۲) کاروان های حج همواره در رفت و آمد به مکه مجبورند از آن مسیر عبور کنند و با رسیدن به وادی غدیر با این زیر بنای اعتقادی خود تجدید خاطره و بیعت می کنند در نتیجه یاد غدیر در دل ها زنده می ماند . از دیگر اقدامات بدیع پیامبر صلی الله علیه و آله آن بود که پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمومنین علیه السلام و برای پیشگیری از هرگونه شک و شبهه التزام به ولایت علی علیه السلام را به صورت عملی برای مردم بیان کرد بدین ترتیب که فرمود : باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمیکند مگر این کسی که من دست او را میگیرم و بلند میکنم . سپس به علی علیه السلام فرمود نزدیک تر بیا . آن گاه بازوی او را گرفت و علی علیه السلام دست خود را باز کرد تا آن که دست های هردو به سوی آسمان قرار گرفت پس فرمود « من کنت مولاه فهذا علی مولاه »
منافقان با این تدبیر پیامبر صلی الله علیه و آله در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفتند و لذا نتوانتند مانند گذشته از خود عکس العمل نشان دهند و آن کاری را انجام دهند که در وادی عرفات در همین حجة الوداع انجام دادند.
در وادی عرفات پیامبر صلی الله علیه و آله پیامبر برای مردم خطبه ای ایراد فرمود و در آن خطبه خواست امامان بعد از خود را معرفی نماید تا امت به گمراهی و فتنه و آشوب نیفتد ، منافقین که با خلافت و ولایت اهل بیت علیهم السلام دشمنی می ورزیدند در کمین بودند تا مبادا حضرت در آن جمع عظیم مطلبی بگوید . لذا تا احساس خطر میکردند با ایجاد سر و صدا مانع رسیدن صدای حضرت به گوش دیگر مسلمین می شدند .
به عنوان نمونه وقتی به مسند احمد مراجعه میکنیم میبینیم تعبیراتی از جابربن سمره آمده که سابقه نداشته است . در برخی از روایات جابربن سمره آمده هنگامی که سخن پیامبر صلی الله علیه و آله به این نقطه رسید که فرمود : « جانشینان بعد از من دوازده نفرند ....» مردم فریاد زدند ، در بعضی دیگر آمده مردم تکبیر سر دادند و در برخی دیگر نقل شده شلوغ کردند و در تعابیر دیگر آمده مردم بلند شسته و نشستند و آن چه از مجموع این تعابیر به دست می آید گویای این مطلب است که منافقین در صدد بودند با ایجاد آشوب نگذارند پیامبر به مقصود خود برسد که در آن جلسه [عرفات] تا حدی هم موفق شدند .(ویریدون ان یطفئوا نور الله بافواهم و یابی الله الا ان یتم نوره و لو کره الکافرون سوره توبه آیه ۳۲)
اما در غدیر خم قضیه فرق میکند چرا که با این تدبیر پیامبر و بلند کردن دست علی علیه السلام آن هم بر بالای هودج شتران در محلی که همگی آن دو را میدیدند باعث شد تلاش ضد دینی منافقان نقش بر آب شود و قضیه عرفات تکرار نشود. سومین ابتکار نبی اکرم صلی الله علیه و آله بیعت گرفتن از قلوب و زبان ها بر امامت علی علیه السلام بود ؛ از آنجا که بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افرادی به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت .
از این رو حضرت در ادامه سخنانشان فرمود : ای مردم چون با یک کف دست و با این وقت محدود و این سیل جمعیت بیعت کردن برای همه ممکن نیست پس همگی این سخن را تکرار کنید و بگویید « ما فرمانی را که از جانب خداوند درباره علی بن ابیطالب و امامانی از فرزندانش را که به ما رساندی بر سر می نهیم و به آن راضی هستیم و با قلب و جان و زبان و دستمان بر این مدعا بیعت میکنیم .» الاحتجاج ج۱ ص۶۶ و روضةالواعظین ج۱ص۸۹
و مردم یکایک سخنان حضرت را تکرار کردند بدین سان بیعت عمومی گرفته شد پیداست که حضرت متن کلامی را باید مردم تکرار کنند به آنان القا فرمود تا هر کسی به شکل خاصی اقرار نکند بلکه همه به مطلبی که حضرت از آنان میخواهد التزام دهند و بر آن بیعت کنند.
از دیگر اقدامات حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله تخصیص لقب امیر المومنین برای حضرت علی علیه السلام بود هرچند که این لقب قبلا نیز برای آن حضرت تعیین شده بود و لکن پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد تا بزرگان اصحاب نزد علی علیه السلام بروند و با سمت « امیرالمومنین» بر او سلام کنند . بدینوسیله در زمان حیات خود از آنان بر امیر بودن علی علیه السلام اقرار گرفت.
حال که سخن بدینجا رسید ذکر این نکته خالی از فائده نیست که از دوستانی که اصرار دارند کلمه مولا را در حدیث غدیر بر معنای محبت و مودت ویا... حمل کنند ؛ بپرسیم اینک لقب امیرالمومنین را بر چه چیزی حمل میکنید؟
و این که چگونه است شخصی مانند معاویه در زمان حیات برای فرزندش یزید بیعت میگیرد ولی حضرت رسول امت را بدون سرپرست رها میکند؟ الامامةوالسیاسه ج۱ ص ۱۶۸
آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از اختلاف و حوادثی که بعد از وفاتش در مورد خلافت پدید آمد ، اطلاع داشته یاخیر ؟ و اگر اطلاع داشته برای مقابله با آن فتنه تدابیری اندیشیده یا خیر ؟
ابن عباس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکند که فرمود : در روز قیامت گروهی از اصحابم را به جهنم میبرند عرض میکنم خدایا اینان اصحاب من هستند ؟ پس گفته میشد اینان کسانی هستند که زمانی که از میانشان رحلت نمودی به جاهلیت برگشتند . صحیح بخاری ج۴ ص۱۱۰
آری پیامبری که بارها میفرمود : «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم» هیچ گاه نمیتواند امت را بدون جانشین رها کند.
و حتی این احتمال عدم تعیین جانشین نیز خلاف سیره خلفاست زیرا هر یک از خلفا به فکر آینده مسلمین بوده و برای خود جانشین معین نمودند .
طبری میگوید : ابوبکر هنگام احتضار ، عثمان را در اتاقی خلوت به حضور پذیرفت و به او گفت : بنویس بسم الله الرحمن الرحیم ، این عهدی است از ابوبکر بن ابی قحافه به مسلمین ؛ این را گفت و از هوش رفت . عثمان برای آن که مبادا ابوبکر بدون تعیین جانشین از دار دنیا برود ، نامه را باتعیین عمربن خطاب به عنوان جانشین ابوبکر ثبت کرد.
ابوبکر نیز پس از به هوش آمدن نوشته او را تصدسق کرده و آن را مهر نمود و به غلام خود داد تا به عمربن خطاب برساند ، عمر نیز نامه را گرفت و در مسجد به مردم گفت : ای مردم این نامه ابوبکر خلیفه رسول خداست که در آن از هیچ نصیحتی برای شما فرو گذار نکرده است ..... تاریخ طبری ج۳ ص ۴۲۹
عمر نیز همین که احساس کرد مرگش حتمی است فرزند خود عبدالله را نزد عایشه فرستاد تا از او برای دفن در حجره پیامبر اجازه بگیرد عایشه با قبول در خواست برای عمر چنین پیغام فرستاد : مبادا امت پیامبر صلی الله علیه و اله را مانند گله ای بدون چوپان رها کرده و برای آنان جانشینی معین نکنی . الامامة والسیاسة ج۱ ص۳۲
از این روایات استفاده میشود که عمر و ابوبکر وحتی عایشه نیز به فکر آینده مسلمین بوده و برای امت جانشین معین کرده اند .حال چگونه ممکن است که همه به فکر امت اسلام باشند ولی پیامبر صلی الله علیه وآله این دغدغه را نداشته باشد . فاعلم و تدبر راهکار بعدی حضرت رسول علاوه بر بیعت قلوب که قبلا بیان شد ، بیعت فردی همه مردم بود لذا برای آن که رسمیت موضوع محکمتر شود و آن جمعیت انبوه بتواند مراسم بیعت را منظم و برنامه ریزی شده انجام دهند ، پیامبر پس از فرود از منبر دستور داد تا دو خیمه بر پا شود یکی را مخصوص خود قرار داد و در آن جلوس فرمود و به امیرالمومنین دستور داد تا در خیمه دیگر بنشیند و امر کرد تا مردم جمع شوند پس از آن جمعیت حاضر و از جمله شیخین (ابوبکر و عمر) دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و آله حضور میافتند و با آن حضرت بیعت کرده و به وی تبریک میگفتند پس در خیمه مخصوص امیر المومنین حاضر میشدند و با وصف امیر المومنین بر او سلام میکردند و این مقام والا را به وی تهنیت میگفتند .
این برنامه بیعت تا سه روز ادامه داشت و در همه این مدت حضرت در منطقه غدیر حضور داشتند این برنامه ریزی چنان حساب شده بود که همه آن جمعیت در آن شرکت کردند. تدبیر بعدی رسول اکرم صلی الله علیه و اله بیعت زنان و همسران رسول با حضرت علی علیه السلام بود از این روی پیامبر دستور داد تا همه زنان حاضر در جمعیت و نیز همسران حضرت هم با ان حضرت بیعت و با وصف امیرالمومنین بر او سلام کنند بدین منظور دستور داد ظرفی آب آورند و پرده ای بر روی آن نصب کنند به گونه ای که امیرالمومنین در یک نیمه و زنان در آن سوی پرده دستانشان را در میان ظرف آب نهاده و اینگونه با حضرت بیعت کنند .
در میان بانوان بانوی بزرگ اسلام حضرت زهرا سلام الله علیها و همچنین همه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و ام هانی خواهر امیرالمومنین و فاطمه دختر حمزه و اسماء بنت عمیس در آن مراسم باشکوه شرکت داشتند.
الارشاد شیخ مفید ص۸۹_۹۳ یکی دیگر از ابتکارات نبوی بستن عمامه معروف خود بنام «سحاب» بر سر مبارک حضرت علی علیه السلام بود.
این افتخار بزرگی در میان عرب ها بود که شخص بزرگی عمامه خود را بر سر کسی ببندد که به معنای اعلام ریاست و اعتماد بر او بود. اثبات الهداة ج۲ص۲۱۹
امیرالمومنین در اینباره چنین میفرمایند : پیامبر صلی الله علیه و اله در روز غدیر عمامه ای بر سرم بست و یک طرف آن را بر دوشم آویخت و فرمود خداوند در روز بدر و حنین و با ملائکه ای که چنین عمامه ای داشتند مرا یاری فرمود.
ابن قیم میگوید : رسول خدا صلی الله علیه وآله عمامه ای داشت بنام سحاب که بر سر علی علیه السلام گذاشت .
زادالمعاد ج۱ ص۱۲۱
مسلم نقل میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن عمامه را در ایام خاصی همانند روز فتح مکه بر سر می گذاشتند . صحیح مسلم _ کتاب حج –ح۴۵۱
ونیز عده ای از علمای اهل سنت حدیث تاج گذاری حضرت علی علیه السلام را نقل کرده اند که در ذیل بنام برخی اشاره میکنیم :
ـ ابوداوود طیاسی
ـ احمد بن حسین بن علی بیهقی
ـ ابن ابی شیبه
ـ ابراهیم بن محمد حموینی
ـ محمد بن یوسف زرندی
ـ علی بن محمد معروف به ابن صباغ مالکی
ـ جلال الدین سیوطی و متقی هندی و ..... تکرار چکیده غدیر اقدام بعدی حضرت رسول صلی الله علیه و آله بود از این روی پیامبر صلی الله علیه و اله به منادی خود دستور داد تا میان مردم بگردد و خلاصه غدیر را تکرار کند با این مضمون : « من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله »
و این گونه بود که تابلویی از غدیر در ذهن ها نقش بست ؛
غدیری که در اهمیتش همین بس که خداوند به رسولش فرمان اکید داد تا آن را به مردم ابلاغ کند و گرنه رسالت خدا را ابلاغ نکرده است و پس از انجام مراسم نیز ایها کمال دین نازل شد که نشان دهنده جایگاه والای ولایت در اتمام نعمت و اکمال دین است.و غدیر جاودانه ماند هرچند که پیام غدیر خیلی زود از امت اسلامی رخت بر بست
اگر مسلمانان آن روز نص بر امامان بعد از رسول خدا را انکار نمیکردند و متفرق نمیشدند ، هرگز به مصیبت های امروز دچار نمیشدند هرگز سقیفه ای به وجود نمی آمد ، هرگز کربلایی شکل نمیگرفت ، هرگز قرآنی بر سر نیزه نمیرفت و هرگز .....
اکنون ای امت پیغمبر و ای مسلمانان به ندای نبی گوش فرا دهید
« واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا »
کاش در این نورانی ترین لحظات زندگی ( ایام عید الله الاکبر ) با باران مداوم حضورش این عطش بی پایان را به پایان برساند که تنها عشق او شایسته تسخیر دلهاست.
واقعه غدیر حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود ، غدیر یک فرهنگ است نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت حکایت میکند که پس از چهارده قرن نه تنها از صفحات ذهن مسلمانان محو نشد بلکه با مشاهده شواهد بسیاری در طول زمان ، بیشتر در قلوب و اذهان جای گرفت لذا شایسته است از منظرهای گوناگون و در همه زمان ها به غدیر نگاه کنیم و چه زیباست سخن امام امت در اینباره که فرمود :
غدیر مختص به آن زمان نیست ، غدیر در همه اعصارباید باشد ، روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملت ها و دست اندر کاران باشد ، قضیه غدیر قضیه جعل حکومت است . « صحیفه نور ج۲۰ _ ص۲۸»
و ما در این مقال بر آنیم ابتدا بافت جامعه آن روز را مورد بررسی قرار داده و سپس راهکارها و تدابیر نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله را برای طرح مقام خلافت علی علیه السلام در روز غدیر را مطرح میکنیم
بخش اول : جامعه شناسی غدیر
به راستی سرّ این اعراض عمومی از ولایت چیست ، آن هم تنها در هفتاد روز؟
برای جواب دادن به این سوال باید طبقات فکری مسلمین در آن دوره را تجزیه و تحلیل کرد که با اندکی مطالعه در میابیم که آن جمعیت عظیم را میتوان به سه گروه عمده تقسیم کرد:
۱) اعراب تازه مسلمان ؛ این گروه که هنوز آداب جاهلیت را از خود نزدوده بودند و معنای صحیح نبوت را نمیفهمیدند از این روی میان نبوت و حکومت فرق نمی گذاشتند و ولایت را یک ریاست و زعامت ظاهری میپنداشتند ؛ گروهی که حضرت از آنان به « همج زعاع» یاد میکند یعنی کسانی که با هر بادی میل پیدا میکنند .
این گروه زمانی که مصیبت وفات پیامبر صلی الله علیه و آله حادث شد قدرت فکر کردن در امور را نداشتند و لذا روسای مدرسه خلفا این وقت را بهترین موفعیت برای اجرای نقشه های خود میپنداشتند و سریع به سقیفه رفتند و مساله خلافت را به نفع خود به پایان رساندند.
۲) گروه دوم منافقانی بودند که به ظاهر اسلام را پذیرفته بودند ولی کینه کشته شدگان جنگ های بدر ، احد ، حنین و خیبر را در دل داشتند و به آسانی زیر بار پذیرش ولایت نمیرفتند و نخستین اعتراض ها را همین گروه در غدیر به نبی اکرم صلی الله علیه و آله کردند : که آیا این فرمان از سوی خداوند است یا رسولش؟ ینابیع المودة ص۲۴۹
علی بن حسن بن فضال از پدرش نقل میکند که : از امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام سوال کردم درباره امیرالمومنین علیه السلام چه شد که مردم از او اعراض کرده و به دیگری میل پیدا کردند در حالی که فضیلت و سابقه او در اسلام و منزلت او را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله میدانستند؟
حضرت فرمود : جهتش این است که امام علی علیه السلام پدران و اجداد و برادران و عموها و خاله ها و نزدیکان آنان را که دشمن خدا و رسول او بودند را به قتل رسانید لذا به این جهت کینه حضرت را به دل گرفتند و نمی خواستند که او متولی امورشان شود ، ولی از غیر علی علیه السلام در دل کینه ای نداشتند ، زیرا کسی مانند علی علیه السلام در جهاد بر ضد مشرکان شرکت نکرده بود و به همین جهت بود که از او اعراض کرده و به سراغ دیگری رفتند .
« علل الشرائع ج۱ص ۱۴۶ »
و در حدیثی دیگر عبدالله بن عمر به علی علیه السلام عرض کرد : چگونه قریش تو را دوست بدارد در حالی که تو در روز بدر و احد هفتاد نفر از بزرگان آنان را به قتل رساندی
المناقب ج۳ ص۲۲۰
از امام زین العابدین علیه السلام سوال شد چرا قریش نسبت به علی علیه السلام بغض داشت ؟ امام فرمود : زیرا دسته اول آنان را به جهنم واصل کرده و دسته آخر را نیز خوار و ذلیل کرد . بحار الانوار ج۲۹ ص۴۸۲
ابو حفص میگوید « حریز بن عثمان شدیدا بر علی علیه السلام حمله میکرد و بر بالای منابر او را دشنام میداد و همیشه میگفت من او را به جهت اینکه پدرانم را به قتل رسانید ، دوست ندارم . تهذیب الکمال ج۵ ص ۵۹
آری این گروه از مسلمان نماها که اقوام و عشیره خود را در جنگ ها از دست داده بودند ، کینه و خشم خود را بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله بر علی بن ابیطالب ظاهر نموده و از او قصاص نمودند و نگذاشتند به حقی که خداوند برای او معین کرده برسد .
در این باره امام علی علیه السلام به خدای خویش عرضه میدارد: بار خدایا به تو از قریش شکایت میکنم ، آنان انواعی از شر و خدعه در سر داشتند که بر رسولت پیاده کنند ولی از آن عاجز ماندند و تو بین آنان با نیتشان حائل شدی . آنان بعد از وفات پیامبر دور مرا گرفتند و نیت شوم خویش را بر من جاری ساختند ، بار خدایا حسن و حسین راحفظ گردان و تا زنده ام آنان را از گزند قریش مصون دار و هنگامی که جانم را گرفتی تو بر آنان مراقب باش که تو بر همه چیز شاهدی .
شرح ابن ابی الحدید ج۲۰ ص ۲۹۸
۳) دسته سوم ، مسلمانان با اخلاصی بودند که تعداد نا چیزی دز این دسته قرار میگرفتند همانند ابوذر ، سلمان ، مقداد و .... و آن حدیث معروف نیز اشاره به همن قضیه دارد که بعد از نبی همه مردم مرتد شدند مگر هفت نفر .....
بدین ترتیب نا پایداری مذهبی و قدرت طلبی برخی اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله زمینه ساز وقوع حوادث ناگواری برای جامعه اسلامی شد.
بخش دوم : راهکارها و ابتکارات نبوی جهت طرح مقام خلافت
خواننده هوشیار با تامل در این احادیث و سخنان گهربار پیامبر صلی اللّه علیه و آله ، نیک در می یابد که منظور آن حضرت از بر شمردن این فضایل برای علی علیه السلام چیزی جز زمینه سازی برای غدیر و به دست دادن معیارهای برای شناخت امام آینده جامعه اسلامی نبوده است ، از نظر عقلی نیز روشن است که خبر دادن مردم به امر مهمی چون امامت و انتصاب فردی برای این مقام ، نیازمند آن است که اذهان مردم ، تا حدودی ، آماده باشد.
به نظر ما تنها این سخن پیامبر صلی اللّه علیه و آله که فرمود: علی مع الحق و الحق مع علی ؛ علی با حق است و حق با علی است ، می تواند معیار محکمی برای شناخت امامت و ولایت آن حضرت چه آنکه : در خانه اگر کس است یک حرف بس است .ولی برای آشنایی بیشتر خوانندگان با معیارهایی که پیامبر صلی اللّه علیه و آله به دست داده اند و زمینه چینی که برای این مساله مهم انجام داده اند برخی از احادیث آن حضرت صلی اللّه علیه و آله را در این باره نقل می کنیم :
دوستی علی علیه السلام
آنکه تو را دوست داشته باشد، مؤ من داشته باشد، مؤ من است و آن کس که تو را دوست نداشته باشد کافر یا منافق است
ب ) دوستی علی علیه السلام مصونیت از گناه
دوست داشتن علی بن ابیطالب علیه السلام ثوابی است که گناه کردن هم به آن ضرر نمی زند و دشمنی کردن با آن حضرت ، گناهی است که کار نیک هم برای آن هم فایده ندارد .
ج ) دوست علی علیه السلام در بهشت با پیامبر است :
هر کس می خواهند به زندگی من زنده باشد و به مرگ من بمیرد و در جنت عدن منزل کند و به نهالی که خدایش کاشته بچسبد و به او بگوید: باش تا باشد باید دوستدار علی بن ابیطالب علیه السلام باشد و اوصیای از فرزندانش را پیروی کند زیرا آنان عترت من اند و از گل من آفریده شده اند و از دشمنانشان به خدا شکوه کنند که منکر فضل آنهایند و قطع صلح آنها کنند....
د ) دوستی علی نعمت است :
دوستی علی علیه السلام نعمت است و پیروی از او فضیلتی است که فرشتگان به آن معتقدند، و صالحان گرد اویند. پس از من کسی در جهان گام ننهاد جز آنکه علی بهتر از اوست از نظر عزت و افتخار و دلیل راه از نه سخت است و نه شتاب کار نه سهل انگار در تباهی و نه عناد ورز، زمین او را حمل می کند و گرامی می دارد .
ه ) دوستی علی علیه السلام وسیله پذیرش اعمال :
آگاه باش کسی که علی را دوست داشته باشد خداوند نماز و روزه و نماز شب او را قبول می کند، و خدا تمام کارهای او را می پذیرد و دعای او را اجابت می کند. آگاه باشد کسی که علی علیه السلام را دوست داشته باشد فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند. کسی که به فضیلتی از فضایل علی علیه السلام گوش کند خداوند همه گناهان او را که به وسیله گوش خود انجام داده می بخشد .
و دوستی با علی (ع ) دوستی با پیامبر صلی الله علیه و آله
آگاه باش کسی که علی (ع ) را دوست داشته باشد یعنی مرا دوست دارد و کسی که مرا دوست داشته باشد خدا از او راضی است و کسی که خدا از او راضی باشد بهشت را به او پاداش می دهد
علی همراه با قرآن :
علی علیه السلام همچون سوره توحید:
علی علیه السلام پدر امت :
علی و شیعیانش پیروزند:
نام علی (ع ) صدای در بهشت :
علی (ع ) اولین بهشتی :
سیراب از چشمه سلسبیل :
علی علیه السلام شخصیت ناشناخته :
تماشای سیمای علی علیه السلام عبادت است :
عطر فضیلت علی علیه السلام همراه فرشتگان :
آن گروه پراکنده شدند و هر کدام به منزل خود رفتند و آن ملائکه باز هم تقاضای خود را تکرار میکنند که ما را به محلی ببرید که صحبت از فضیلت علی (ع ) باشد.
آری علی علیه السلام چنین شخصیتی است که پیامبر بدین سان از او یاد میکند و چه بجاست کلام امام امت که فرمودند : اگر چنانچه پیغمبر صلی اله علیه و آله غیر از این موجود (علی علیه السلام) تربیت نکرده بودند کافی بود برایش ، اگر چنانچه پیغمبر اسلام مبعوث شد برای این که یک همچون موجودی تحویل جامعه دهد ، این کافی بود . یک همچون موجودی که سراغ ندارد کسی و بعدها هم سراغ نخواهد داشت ، امروز (غدیر) روز نصب اوست به امامت امت . صحیفه نور ج۱۰ ص ۱۷۳
در واقع آن روز حضرت رسول میدانست که اقرار گرفتن از آن جمعیت عظیم ولی سست ایمان به تنهایی نمیتواند بقا و جاودانگی غدیر را تضمین کند لذا تدابیری اتخاذ نمودند تا شاید جلوی مکر و حیله دیگران را در غصب خلافت بگیرند و لیکن متاسفانه این راهکارها در جامعه آن روز اثری نداشت چرا که گروه مخالف چنان قوی بود که نگذاشت خواست پیامبر صلی الله علیه و آله عملی شود و لکن قل فائده دانستن این تدابیر تمام شدن حجت بر وارثان غدیر یعنی مسلمانان امروز و فردا خواهد بود که با تحقیق و تفحص ریسمان هدایت را چنگ زنند و بدان تمسک بجویند. و اینک غدیر را از منظر روایات بررسی میکنیم تا بیشتر به عظمت این روز عزیز آشنا شویم :
برترین عید امت
رسول خدا (ص) فرمود: روز غدیر خم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد آن روز برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایتشوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید.
عید پر برکت
امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی «روز غدیر» را میشناختند، فرشتگان روزی دهبار با آنان مصافحه میکردند و بخششهای خدابه کسی کهآن روز را شناخته، قابلشمارش نیست.
پیامبر و ولایت علی(ع)
ابو سعید گوید: در روز غدیر خم رسول خدا(ص) دستور داد: منادی ندا دهد که: برای نماز جمع شوید. بعد دست علی(ع) را گرفت و بلند کرد و فرمود: خدایا کسی که من مولای دوست اویم پس علی هم مولای اوست، خدایا دوست بدار کسی را که علی را بدارد و دشمن بدار کسی را که با علی دشمنی کند
روز ناله نومیدی شیطان
امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل کرد که فرمود: شیطان دشمن خدا چهار بار ناله کرد: روزی که مورد لعن خدا واقع شد و روزی که به زمین هبوط کرد و روزی که پیامبر اکرم(ص) مبعوث شد و روز عید غدیر.
پایههای اسلام
امام باقر(ع) فرمود: اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و به هیچ چیز به اندازه آنچه در روز غدیر به ولایت تاکید شده، ندا نشده است.
و بر محققین گرامی از هر طایفه ای روشن است که قضیه غدیر از یک شخص خاص و در یک زمان خاص نقل نشده بلکه هر یک از حاضران گوشه هایی از آن مراسم با شکوه را بازگو کرده اند به نحوی که ماجرای غدیر به صورتی در سینه ها جای گرفت که عده زیادی خطبه غدیرو یا قسمتی از آن را حفظ کردند و برای نسل های آینده به یادگار گذاشتند و شخص امیر المومنین و فاطمه زهرا علیهما السلام و نیز ائمه علیهم السلام که رکن غدیر بودند نیز تاکید خاصی بر حفظ این حدیث داشتند و همه ایشان بارها در مقابل دوست و دشمن بدان احتجاج و استدلال مینمودند ؛ مانند احتجاج حضرت علی علیه السلام در جنگ جمل بر طلحه ، بدین قرار :
حافظ حاکم نیشابوری به سند خود از نذیر ضبی نقل میکند که گفت :
ما با علی علیه السلام در روز جمل بودیم ، حضرت علیه السلام کسی را به نزد طلحة بن عبیدالله فرستاد تا به ملاقات او بیاید . طلحه خدمت حضرت رسید و حضرت فرمود : تو را به خدا سوگند میدهم " آیا از رسول خدا صلی الله علیه و آله نشنیدی که میفرمود : من کنت مولاه فهذا علی مولاه ، اللهم وال من والاه ........
گفت : آری حضرت فرمود : پس چرا با من جنگ میکنی ؟ طلحه گفت : یادم نمی آید . این را گفت و از حضرت جدا شد . المسترک علی الصحیحین ج ۳ ص ۴۱۹
و نیز احتجاج حضرت زهرا سلام الله علیها در روایتی شمس الدین ابوالخیر جزری دمشقی شافعی به سند خود از ام کلثوم دختر فاطمه علیه السلام و او از فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل کرده که فرمود « أنسیتم قول رسول الله صلی الله علیه و آله یوم غدیر خم من کنت مولاه فهذا علی مولاه ....... »
با شواهد فوق و بسیاری از مدارک دیگر که در ادامه خواهیم گفت اگر بگوییم جاودانگی غدیر را مرهون تدابیر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله هستیم سخنی به گزاف نگفته ایم تا جایی که امروز به جرأت میتوانیم مطرح کنیم که هیچ فرقه اسلامی اصل واقعه غدیر را انکار نمیکند و تنها در جزئیات وقوع آن اختلاف نظر وجود دارد که آن هم ناشی از اختلاف راویان است چرا که به خواست خدا در آن روز هیچ کس قدرت کنترل و حبس چنین خبر مهمی را نداشت .
در ادامه تعدادی از راهکارای پیامبر صلی الله را طرح و بررسی میکنیم ، تدابیری که باعث شد حادثه غدیر تبدیل به فرهنگ غدیر شود و نام و یاد غدیر جاودانه بماند .....
از جمله این اقدامات :
۱) غدیر خم در راه بازگشت از مکه و پیش از محل افتراق کاروان ها و تقاطع مسیرهاست .
۲) کاروان های حج همواره در رفت و آمد به مکه مجبورند از آن مسیر عبور کنند و با رسیدن به وادی غدیر با این زیر بنای اعتقادی خود تجدید خاطره و بیعت می کنند در نتیجه یاد غدیر در دل ها زنده می ماند .
منافقان با این تدبیر پیامبر صلی الله علیه و آله در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفتند و لذا نتوانتند مانند گذشته از خود عکس العمل نشان دهند و آن کاری را انجام دهند که در وادی عرفات در همین حجة الوداع انجام دادند.
در وادی عرفات پیامبر صلی الله علیه و آله پیامبر برای مردم خطبه ای ایراد فرمود و در آن خطبه خواست امامان بعد از خود را معرفی نماید تا امت به گمراهی و فتنه و آشوب نیفتد ، منافقین که با خلافت و ولایت اهل بیت علیهم السلام دشمنی می ورزیدند در کمین بودند تا مبادا حضرت در آن جمع عظیم مطلبی بگوید . لذا تا احساس خطر میکردند با ایجاد سر و صدا مانع رسیدن صدای حضرت به گوش دیگر مسلمین می شدند .
به عنوان نمونه وقتی به مسند احمد مراجعه میکنیم میبینیم تعبیراتی از جابربن سمره آمده که سابقه نداشته است . در برخی از روایات جابربن سمره آمده هنگامی که سخن پیامبر صلی الله علیه و آله به این نقطه رسید که فرمود : « جانشینان بعد از من دوازده نفرند ....» مردم فریاد زدند ، در بعضی دیگر آمده مردم تکبیر سر دادند و در برخی دیگر نقل شده شلوغ کردند و در تعابیر دیگر آمده مردم بلند شسته و نشستند و آن چه از مجموع این تعابیر به دست می آید گویای این مطلب است که منافقین در صدد بودند با ایجاد آشوب نگذارند پیامبر به مقصود خود برسد که در آن جلسه [عرفات] تا حدی هم موفق شدند .(ویریدون ان یطفئوا نور الله بافواهم و یابی الله الا ان یتم نوره و لو کره الکافرون سوره توبه آیه ۳۲)
اما در غدیر خم قضیه فرق میکند چرا که با این تدبیر پیامبر و بلند کردن دست علی علیه السلام آن هم بر بالای هودج شتران در محلی که همگی آن دو را میدیدند باعث شد تلاش ضد دینی منافقان نقش بر آب شود و قضیه عرفات تکرار نشود.
از این رو حضرت در ادامه سخنانشان فرمود : ای مردم چون با یک کف دست و با این وقت محدود و این سیل جمعیت بیعت کردن برای همه ممکن نیست پس همگی این سخن را تکرار کنید و بگویید « ما فرمانی را که از جانب خداوند درباره علی بن ابیطالب و امامانی از فرزندانش را که به ما رساندی بر سر می نهیم و به آن راضی هستیم و با قلب و جان و زبان و دستمان بر این مدعا بیعت میکنیم .» الاحتجاج ج۱ ص۶۶ و روضةالواعظین ج۱ص۸۹
و مردم یکایک سخنان حضرت را تکرار کردند بدین سان بیعت عمومی گرفته شد پیداست که حضرت متن کلامی را باید مردم تکرار کنند به آنان القا فرمود تا هر کسی به شکل خاصی اقرار نکند بلکه همه به مطلبی که حضرت از آنان میخواهد التزام دهند و بر آن بیعت کنند.
از دیگر اقدامات حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله تخصیص لقب امیر المومنین برای حضرت علی علیه السلام بود هرچند که این لقب قبلا نیز برای آن حضرت تعیین شده بود و لکن پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد تا بزرگان اصحاب نزد علی علیه السلام بروند و با سمت « امیرالمومنین» بر او سلام کنند . بدینوسیله در زمان حیات خود از آنان بر امیر بودن علی علیه السلام اقرار گرفت.
حال که سخن بدینجا رسید ذکر این نکته خالی از فائده نیست که از دوستانی که اصرار دارند کلمه مولا را در حدیث غدیر بر معنای محبت و مودت ویا... حمل کنند ؛ بپرسیم اینک لقب امیرالمومنین را بر چه چیزی حمل میکنید؟
و این که چگونه است شخصی مانند معاویه در زمان حیات برای فرزندش یزید بیعت میگیرد ولی حضرت رسول امت را بدون سرپرست رها میکند؟ الامامةوالسیاسه ج۱ ص ۱۶۸
آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از اختلاف و حوادثی که بعد از وفاتش در مورد خلافت پدید آمد ، اطلاع داشته یاخیر ؟ و اگر اطلاع داشته برای مقابله با آن فتنه تدابیری اندیشیده یا خیر ؟
ابن عباس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکند که فرمود : در روز قیامت گروهی از اصحابم را به جهنم میبرند عرض میکنم خدایا اینان اصحاب من هستند ؟ پس گفته میشد اینان کسانی هستند که زمانی که از میانشان رحلت نمودی به جاهلیت برگشتند . صحیح بخاری ج۴ ص۱۱۰
آری پیامبری که بارها میفرمود : «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم» هیچ گاه نمیتواند امت را بدون جانشین رها کند.
و حتی این احتمال عدم تعیین جانشین نیز خلاف سیره خلفاست زیرا هر یک از خلفا به فکر آینده مسلمین بوده و برای خود جانشین معین نمودند .
طبری میگوید : ابوبکر هنگام احتضار ، عثمان را در اتاقی خلوت به حضور پذیرفت و به او گفت : بنویس بسم الله الرحمن الرحیم ، این عهدی است از ابوبکر بن ابی قحافه به مسلمین ؛ این را گفت و از هوش رفت . عثمان برای آن که مبادا ابوبکر بدون تعیین جانشین از دار دنیا برود ، نامه را باتعیین عمربن خطاب به عنوان جانشین ابوبکر ثبت کرد.
ابوبکر نیز پس از به هوش آمدن نوشته او را تصدسق کرده و آن را مهر نمود و به غلام خود داد تا به عمربن خطاب برساند ، عمر نیز نامه را گرفت و در مسجد به مردم گفت : ای مردم این نامه ابوبکر خلیفه رسول خداست که در آن از هیچ نصیحتی برای شما فرو گذار نکرده است ..... تاریخ طبری ج۳ ص ۴۲۹
عمر نیز همین که احساس کرد مرگش حتمی است فرزند خود عبدالله را نزد عایشه فرستاد تا از او برای دفن در حجره پیامبر اجازه بگیرد عایشه با قبول در خواست برای عمر چنین پیغام فرستاد : مبادا امت پیامبر صلی الله علیه و اله را مانند گله ای بدون چوپان رها کرده و برای آنان جانشینی معین نکنی . الامامة والسیاسة ج۱ ص۳۲
از این روایات استفاده میشود که عمر و ابوبکر وحتی عایشه نیز به فکر آینده مسلمین بوده و برای امت جانشین معین کرده اند .حال چگونه ممکن است که همه به فکر امت اسلام باشند ولی پیامبر صلی الله علیه وآله این دغدغه را نداشته باشد . فاعلم و تدبر
این برنامه بیعت تا سه روز ادامه داشت و در همه این مدت حضرت در منطقه غدیر حضور داشتند این برنامه ریزی چنان حساب شده بود که همه آن جمعیت در آن شرکت کردند.
در میان بانوان بانوی بزرگ اسلام حضرت زهرا سلام الله علیها و همچنین همه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و ام هانی خواهر امیرالمومنین و فاطمه دختر حمزه و اسماء بنت عمیس در آن مراسم باشکوه شرکت داشتند.
الارشاد شیخ مفید ص۸۹_۹۳
این افتخار بزرگی در میان عرب ها بود که شخص بزرگی عمامه خود را بر سر کسی ببندد که به معنای اعلام ریاست و اعتماد بر او بود. اثبات الهداة ج۲ص۲۱۹
امیرالمومنین در اینباره چنین میفرمایند : پیامبر صلی الله علیه و اله در روز غدیر عمامه ای بر سرم بست و یک طرف آن را بر دوشم آویخت و فرمود خداوند در روز بدر و حنین و با ملائکه ای که چنین عمامه ای داشتند مرا یاری فرمود.
ابن قیم میگوید : رسول خدا صلی الله علیه وآله عمامه ای داشت بنام سحاب که بر سر علی علیه السلام گذاشت .
زادالمعاد ج۱ ص۱۲۱
مسلم نقل میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن عمامه را در ایام خاصی همانند روز فتح مکه بر سر می گذاشتند . صحیح مسلم _ کتاب حج –ح۴۵۱
ونیز عده ای از علمای اهل سنت حدیث تاج گذاری حضرت علی علیه السلام را نقل کرده اند که در ذیل بنام برخی اشاره میکنیم :
ـ ابوداوود طیاسی
ـ احمد بن حسین بن علی بیهقی
ـ ابن ابی شیبه
ـ ابراهیم بن محمد حموینی
ـ محمد بن یوسف زرندی
ـ علی بن محمد معروف به ابن صباغ مالکی
ـ جلال الدین سیوطی و متقی هندی و .....
و این گونه بود که تابلویی از غدیر در ذهن ها نقش بست ؛
غدیری که در اهمیتش همین بس که خداوند به رسولش فرمان اکید داد تا آن را به مردم ابلاغ کند و گرنه رسالت خدا را ابلاغ نکرده است و پس از انجام مراسم نیز ایها کمال دین نازل شد که نشان دهنده جایگاه والای ولایت در اتمام نعمت و اکمال دین است.و غدیر جاودانه ماند هرچند که پیام غدیر خیلی زود از امت اسلامی رخت بر بست
اگر مسلمانان آن روز نص بر امامان بعد از رسول خدا را انکار نمیکردند و متفرق نمیشدند ، هرگز به مصیبت های امروز دچار نمیشدند هرگز سقیفه ای به وجود نمی آمد ، هرگز کربلایی شکل نمیگرفت ، هرگز قرآنی بر سر نیزه نمیرفت و هرگز .....
اکنون ای امت پیغمبر و ای مسلمانان به ندای نبی گوش فرا دهید
« واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا »