نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

مُحْكَم و مُتَشابه

در معنای محكم و متشابه اختلاف است. فاضل تونی می‌گوید: عبارتی كه ظاهرش مقصود باشد «محكم» است و اگر غیر ظاهر مراد باشد «متشابه» است.
چهارشنبه، 15 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مُحْكَم و مُتَشابه
 مُحْكَم و مُتَشابه

 

نویسنده: عیسی ولائی




 

 نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

در معنای محكم و متشابه (1) اختلاف است. فاضل تونی می‌گوید: عبارتی كه ظاهرش مقصود باشد «محكم» است و اگر غیر ظاهر مراد باشد «متشابه» است. (2)
غزالی می‌گوید: عبارتی كه دارای ظاهر باشد «محكم» است، و به آنكه دارای ظاهر نیست «متشابه». گویند (3). جبائی می‌گوید: عبارتی كه در معنای آن بیش از یك احتمال متصوّر نباشد «محكم» و عبارتی كه در معنی بیش از یك احتمال داشته باشد «متشابه» است. (4)
محمدتقی حكیم استظهار می‌كند: عبارتی را كه با ظهور یا تأویل بشود به معنای آن پی برد، «محكم» و عبارتی را كه فقط خداوند به معنای آن آگاه باشد «متشابه» گویند. خداوند نیز در قرآن می‌فرماید: «كسانی كه در دلهایشان میل به كجروی و انحراف از راه راست است، از متشابه كتاب (قرآن) پیروی می‌كنند، برای فتنه و فریب دادن مردم و برای اینكه تأویلش را می‌خواهند، و حال آنكه تأویلش را جز خدای متعال نمی‌داند، آنان كه در علم خود ثابت قدم هستند، می‌گویند: ما به این مطلب ایمان داریم.» (5) البته چنین تفسیری بنابر اینكه «الراسخون» «مبتدأ» و «یقولون» خبرش باشد درست است، و با این تفسیر باید گفت آیات پیچیده‌ای كه پیامبر و ائمه تفسیر و تأویل می‌فرمودند در واقع محكمات بوده نه متشابه. (6) نتیجه اینكه در قرآن آیات محكم و متشابه وجود دارد. و محكم و متشابه به هر معنایی كه باشد در این جهت تفاوتی ندارد كه فقط نصوص و ظواهر آیات الهی حجت است و بس. (7)

حدیث متشابه:

در علم درایه هرگاه اسامی روات احادیث از حیث لفظ و نوشته متحد باشد و اسامی پدران آنها لفظاً مختلف ولی خطاً مشابه باشد، و یا بالعكس اسامی پدران آنها از حیث لفظ و نوشته متحد و اسامی فرزندان لفظاً مختلف ولی خطاً مشابه باشد، آن حدیث را متشابه گویند. مثل بكربن زیّاد (تشدید یاء) و سهل بن زیاد (بدون تشدید یاء) (8).

پی‌نوشت‌ها:

1.الوافیه فی اصول الفقه، ص137؛ الاصول العامه للفقه المقارن، ص101؛ قوانین الاصول، ج1، ص 163.
2.الوافیه فی اصول الفقه، ص 137.
3.مأخذ پیشین.
4.الاصول العامه للفقه المقارن، ص101.
5.«فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبَابِ‌» سوره‌ی مباركه‌ی آل عمران، آیه‌ی 7.
6.الاصول العامه للفقه المقارن، ص101 و 102.
7.مأخذ پیشین، همان جا.
8.ترمینولوژی حقوق، «متشابه».

منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط