احمد، خدمتگزار ملت

[بسمه تعالی. حضور مبارک حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی به عرض می‌رساند، در اوضاع و احوال فعلی و با توجه به اینکه جامعه ما جامعه جوانی است و هیجان مثبت کار برای قرار دادن کشور در خط تولید و فعالیت، جنبه معنوی
پنجشنبه، 16 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
احمد، خدمتگزار ملت
 احمد، خدمتگزار ملت

 

گرد‌آوری و تنظیم: رسول سعادتمند




 

نامه به بنی‌صدر

(رد پیشنهاد پست نخست‌وزیری آقای حاج سیداحمد خمینی)
زمان: 1 مرداد 1359/ 10 رمضان 1400
مکان: تهران، جماران
[بسمه تعالی. حضور مبارک حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی به عرض می‌رساند، در اوضاع و احوال فعلی و با توجه به اینکه جامعه ما جامعه جوانی است و هیجان مثبت کار برای قرار دادن کشور در خط تولید و فعالیت، جنبه معنوی و هیجان آفرین را جنبه اصلی می‌گرداند، حاج احمد آقا (1) یکی از مناسبترین اشخاص برای تصدی نخست وزیری است. در صورتی که موافقت فرمایید عین صواب است. ابوالحسن بنی صدر]
بسمه تعالی
بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدی این امور شود. احمد، خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادی بهتر می‌تواند خدمت کند. والسلام علیکم.
روح‌الله الموسوی الخمینی (2)

پیام به ملت ایران درباره‌ی رفع تهمتهای ناروا به آقای حاج سیداحمد خمینی

زمان: 23 آبان 1361/ 27 محرّم 1403
مکان: تهران، جماران
بسم الله الرحمن الرحیم
1361/8/23
الحمدلله علی آلائه و الصلاة و السلام علی أنبیائه و اولیائه سیّما النبی الختمی حبیب‌الله صلی الله علیه و آله سیّما غائبهم و قائمهم ارواحنا له الفداء.
این جانب هیچ گاه میل نداشته و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاعی کنم. لکن علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق- جل و علا- مقصر و مجرمم و از درگاه متعالش امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه‌ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است و در نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور و تقصیر و از آنان امید عفو و طلب آمرزش دارم، در پیش گروههایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم و احتمال قوی می‌دهم که پس از من برای انتقامجویی از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمتها که من آنها را ناروا می‌دانم بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند. و اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمه‌هایی به گوش می‌خورد که احتمال فوق را قوی‌تر می‌کند. لهذا من احساس وظیفه شرعیه نمودم برای رفع ظلم و تهمت، نظر خود را نزد ملت عزیز اظهار می‌کنم که از قِبَل من در این خصوص تقصیری نباشد. یکی از آنان که بیش از همه احتمال انتقامجویی از من درباره او می‌رود احمد خمینی فرزند این جانب است. این جانب در پیشگاه مقدس حق شهادت می‌دهم که از اول انقلاب تاکنون و از پیش از انقلاب در زمانی که وارد این نحو مسائل سیاسی شده است از او رفتار یا گفتاری که برخلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد ندیده‌ام و در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانی نموده و در مرحله پیروزی شکوهمند انقلاب مُعین و کمک کار من بوده و است و کاری که بر خلاف نظر من است انجام نمی‌دهد و در امور مربوطه چه در اعلامیه‌ها یا ارشادها بدون مراجعه به من تصرف و دخالتی نمی‌کند؛ حتی در الفاظ اعلامیه‌ها بدون مراجعه دخالت نمی‌کند و اگر در امری نظری دارد تذکر می‌دهد که تذکراتش نیز صادقانه و برخلاف مسیر انقلاب و مصلحت نیست و من اگر تذکراتش را نپذیرفتم تخلف از قول من نمی‌کند و نیز اگر حرفش را صحیح دیدم قبول می‌کنم و امیدوارم حرف صحیح را از همه کس قبول کنم.
و اما در جهت مالی که بعض مخالفان انقلاب گاهی نسبتهایی به او می‌دهند باید بگویم که ایشان در امور مالی من دخالت ندارد و ضبط و حفظ بیت‌المال در اختیار بعض آقایان مورد وثوق می‌باشد اگر برای اشخاص وجوهی بخواهد پیشنهاد می‌کند و من بدون واسطه یا به واسطه آن آقایان وجه را می‌رسانم. و من اعلام می‌کنم که احمد در هیچ بانک داخلی و خارجی و هیچ مؤسسه‌ای وجهی و سهمی ندارد و در هیچ جا در داخل و خارج زمین مزروعی و غیر آن و ساختمان و امثال ذلک ندارد و اگر بعد از من دارای یکی از این امور بود در داخل یا خارج دولت وقت با اجازه فقیه وقت مصادره نمایند و او را تحت تعقیب درآورند و امید است که دولتمردان جمهوری اسلامی همیشه ضوابط را ملاحظه و از روابط احتراز نمایند. از اموری که تذکرش خوب بلکه لازم است آن است که یکی از تهمتها که به او زدند این بود که موزه عباسی را ربوده و به پاریس برده و چندی- علی المحکی- مخالفان وقت خود را صرف آن نمودند پس از آن معلوم شد خلاف آن. یا او در اطراف شمال زمینهایی خریده است و امثال آن که برای مخالفت با من از او انتقامجویی می‌کردند.
و در امور سیاسی مدتی تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایی از او می‌دیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی می‌شد و مخالفتهایی می‌شد [غیر] از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریباً فاجعه می‌دانست. یا مسأله طرفداری از بنی صدر، او مادامی که من از بنی صدر به واسطه بعض مصالح جانبداری می‌کردم و او هم گاهی طرفداری می‌کرد و آن گاه که من پرده را بالا زده و او را برکنار کردم حتی یک مرتبه از او طرفداری نکرد و مخالفت شدید می‌کرد. یا مسأله خط سوم که مدتی نقل مجالس مخالفان بود و تهمتهای ناروا می‌زدند و من او را امر به سکوت کردم و او هیچ گاه از خط انقلاب و اسلام خارج نبود و بالأخره اگر به واسطه انتقامجویی از من پس از من گروههایی به مخالفت او برخاستند من دین خود را به او به عنوان یک مسلمان و یک رَحِم ادا کردم و خداوند تبارک و تعالی حاضر و ناظر است و من امیدوارم که احمد به خدای تبارک و تعالی اتکال نماید و از غیر او از هیچ کس نهراسد و در خدمت به خالق و خلق به واسطه تهمتها و مخالفتها به خود تزلزل و تردید راه ندهد و در خدمتها از خداوند متعال چشم داشت داشته باشد و برای بدست آوردن هیچ مقامی قدم برندارد و چون او را شیخ مفید برای انقلاب می‌دانم امیدوارم در کنار وفاداران به انقلاب و متعهدان در راه اسلام و هدف به خدمت هرچه بیشتر قیام کند. و با برادران انقلابی و ایمانی در خط انقلاب و اسلام کوشش کند و از هیچ خدمتی مضایقه ننماید و پاداش از هیچ مخلوقی نخواهد و خدمت را در راه کشور اسلامی و اهداف الهی خالصانه و برای رضای خالق- جل و علا- ادامه دهد. و به مستمندان و مستضعفان که حق تعالی سفارش آنان را فرموده بیش از دیگران خدمت کند و دیگران را به خدمتگزاری دعوت کند و هرچه مشکل در راه خدمت به هدف که اسلام عزیز است پیش آید و هرچه کارشکنی شود، از کوشش برای خدا دست برندارد و برای هر خدمتی که او را دعوت کردند و تشخیص داد مفید است اجابت کند و رضای خدا را با خدمت به خلق جلب نماید.
و اما در موضوع روحانیت که گاهی احمد مورد تهمت واقع می‌شود من او را موافق جدی با روحانیت می‌دانم. اساس روحانیت چیزی نیست که یک نفر مسلم با آن مخالف باشد و اما موافقت بی‌قید و شرط که هرکس با هر عمل و اخلاق و ایده مورد تأیید او باشد و لباس روحانیت به قامت هرکس اگر چه برخلاف مشی اسلامی انسانی رفتار کند سزاوار و موجب لزوم غمض عین باشد از او و هیچ روحانی متعهد و مسلمان معتقد به ارزشهای اسلامی متوقع نیست و نباید باشد و این جانب کراراً گفته‌ام که روحانی نمای غیرمهذب و در غیر خط اسلام از ساواکی برای اسلام و جمهوری اسلامی خطرناکتر است. در هر صورت احمد در این باره از خط اسلام و خط روحانیت متعهد پیروی می‌کند و امید است ان شاء الله تعالی در این خط مستقیم که صراط الله است پایدار باشد. از خداوند متعال دوام جمهوری اسلامی و عزت و عظمت مسلمانان جهان بویژه ملت شریف ایران و تعهد و پایداری متصدیان امور و قدرت و شوکت رزمندگان سلحشور و حضور ملت بزرگ ایران را در صحنه خواستار[م]. والسلام علی عبادالله الصالحین. (3)
یکشنبه 23 آبان 1361/ 27 محرّم الحرام 1403
روح‌الله الموسوی الخمینی غفرالله له (4)

نامه به آقای حاج سیداحمد خمینی

جهت تعیین ملاک در صحت آنچه به امام نسبت داده می‌شد
زمان: 1361 هـ. ش. / 1403 هـ. ق.
مکان: تهران، جماران
[بسم‌الله الرحمن الرحیم. بعضی از افرادی که پس از پیروزی انقلاب پستهای مملکتی مهمی را اشغال کردند و به مقامات بالای مملکتی هم رسیدند، در بعضی از گفته‌ها و نوشته‌هایشان مسائلی را به حضرت عالی نسبت می‌دهند، و یا بعضی از گروهها مدعی‌اند که در پاریس از طرف حضرت عالی مأمور تشکیل دولت موقت در ایران شده‌اند. نظر مبارک در این گونه مسائل چیست؟ ارادتمند احمد خمینی].
بسمه تعالی
مع‌الأسف در حالی که من زنده هستم بسیاری از مطالب که از طرف بعض اشخاص یا بعض گروهها در نوشتار و گفتارها به من نسبت می‌دهند، برخلاف واقع است. امروز کتابها و رساله‌های فراوانی چاپ یا در دست چاپ است که عامداً یا اشتباهاً برای دروغ‌پردازی و تاریخ‌سازی بنا شده است. باید ملت عزیز بدانند که میزان در صحت آنچه به من نسبت داده شده است و می‌شود نوشته‌های خود من و گفته‌های من که ضبط شده است و گفته‌های من در زمان حیاتم در روزنامه‌های کثیرالانتشار می‌باشد، و یا به شهادت دو نفر عادل از اهل علم، خالی از گرایش به احزاب یا گروههای سیاسی ثابت شود. و قید آخر برای آن است که بعض اشخاص سیاسی برای مقاصد خویش توجیه دروغ را می‌نمایند، گرچه به حسب ظاهر موصوف به دیانت باشند. به خدای تبارک و تعالی پناه می‌برم از شرّ شیطان و نفس اماره.
روح‌الله الموسوی الخمینی (5)

تأیید صداقت و امانتداری آقای حاج سیداحمد خمینی

زمان: 3 آذر 1363/ 30 صفر 1405
مکان: تهران، جماران
[بسم‌الله الرحمن الرحیم. از آنجا که همیشه واسطه بین حضرت عالی و مسئولین و غیرمسئولین در امور سیاسی این جانب می‌باشد و از آنجا که گاهی دستورات حضرت عالی با خطوط فکری بعضی از دست‌اندرکاران و یا گروهها و افراد عادی برخورد جدی دارد، تحلیلها و تفسیرها شروع می‌گردد و بعضیها این‌گونه تشکیک می‌کنند که مثلاً خبر واحد است و یا معلوم نیست و از این قبیل. آیا چه قبل و چه بعد از انقلاب حتی کلمه‌ای بر آنچه فرموده بودید اضافه و یا کم کرده‌‌ام؟ و یا نعوذ بالله مطلبی را به حضرت عالی به دروغ نسبت داده‌ام؟ و یا خدای نخواسته عمدی برخلاف رضای حضرت عالی کاری انجام داده‌ام؟ ارادتمند، احمد خمینی].
بسمه تعالی
من شهادت می‌دهم که احمد فرزند این جانب از موقعی که در مسائل روز وارد شده است و تماس با کارهای این جانب داشته است تا حال تحریر این کلمات از او خلاف دستورات این جانب مشاهده نکرده‌ام و در اعلامیه‌ها و امثال آنها تصرفی بدون رضای من نکرده است و چیزی برخلاف گفته‌های من به من نسبت نداده است و بالجمله خلافی از او مشاهده نکردم. لکن باید احمد بداند کسانی خصوصاً مثل او که در این امور اجتماعی یا سیاسی وارد می‌شوند، مصون از افترا و ضربه نیستند و باید او حساب خود را با خدای قادر متعال درست کند و به ذات مقدسش اتکال نماید و از بشر ضعیف هراس نداشته باشد که مکاید بشری خود بشر زودگذر و فانی است و همه به سوی او- جل و علا- خواهیم رفت و اکنون نیز در محضر مبارک او هستیم. والسلام علی من اتبع الهدی. از خداوند تعالی توفیق خدمت به خلق برای همه دست‌اندرکاران و برای منسوبان به خود خواستارم.
تاریخ سلخ صفر 1405- روح‌الله الموسوی الخمینی (6)

لزوم پرهیز از تشریفات در حوزه‌های علمیه و تأیید امانت‌داری آقای حاج سیداحمد خمینی

زمان: 13 خرداد 1366/ 6 شوال 1407
مکان: تهران، جماران
[بسم‌الله الرحمن الرحیم. پدر و مراد بزرگوار. پس از سلام، زمانی که شورای مدیریت حوزه علمیه قم خدمت حضرت عالی رسیده بودند تقاضای کمک برای پیشبرد امور مربوط به حوزه را کرده بودند، حضرت عالی فرموده بودید: مسأله را به احمد بگویید تا او دنبال کند. قرار بر این شد که شورا در نامه‌ای به حضرت عالی مقدار احتیاجشان را بنویسند، آنان پس از بررسی، نامه‌ای برای حضرت عالی نوشتند ... در صورت عدم پرداخت پول از طرف شخص جنابعالی از بنیاد مستضعفان به آنها کمک گردد. نامه مذکور خدمتتان تقدیم شد. حضرت عالی فرمودید: «چنین کاری را انجام نمی‌دهید و از طرف شماها به بنیاد چیزی گفته نشود هرچه پول و ساختمان زیاد گردد درس و معنویت کم می‌شود.» و چند بار دیگر هم تقاضای برادرانمان را عنوان نمودم باز فرمودید: «من خیال می‌کردم آقایان پنجاه هزار تومان احتیاج دارند». خدمتتان عرض کردم: اگر چنین بود خودشان می‌پرداختند ... . برای آقایان شورا مسأله حل نشده است و عقیده‌شان این است که: «تو (احمد) نخواسته‌ای نظر مبارک حضرت امام را که با این مسأله موافق بوده است به مسئولین حوزه ابلاغ کنی و یا شما یاد امام نیاورده‌ای که حضرت امام در این قضیه پول مورد احتیاج شورا را بپردازند ... به حضرت امام عرض کن که اگر مسئله‌ای را به شما محول می‌کند، بعد موافقت کنند که موجب این گونه حرفها نشود.» ... 66/3/12- احمد خمینی].
بسمه تعالی
نظر من همان است که قبلاً کِراراً گفته‌ام: من با این تشریفات مخالفم، و برای حوزه علمیه مضر می‌دانم. اساس اسلام و تحصیل است که با این نحو زیاده رویها منافی است. و من از بعض آقایان تعجب می‌کنم که تو را زیر سؤال بردند. من باید عرض کنم که به آقایان که تا این تاریخ هیچ موردی، حتی این مورد، نبوده است که احمد برخلاف گفته یا نوشته من بدون اطلاع من تصرفی بکند. بلی، بعضی اوقات در سخنرانیهای این جانب احمد و دیگران، حتی اشخاصی از رادیو و تلویزیون، نظراتی می‌دهند که مورد قبول می‌شود. از خداوند تعالی توفیق همگان را خواستارم.
و به احمد نصیحت می‌کنم که جدیت در جلب رضای خداوند حاضر ناظر نماید، و از طعن و لعن دیگران نهراسد.
13 خرداد 66
روح‌الله الموسوی الخمینی (7)

حکم مأموریت تنظیم و تدوین آثار امام به آقای حاج سیداحمد خمینی

زمان: 17 شهریور 1367/ 26 محرّم 1409
مکان: تهران، جماران
[بسم‌الله الرحمن الرحیم. پدر عزیز و مراد بزرگوارم، پس از عرض سلام:
1. یکی از مسائل بسیار مهم که بعد از جنابعالی- خدا آن روز را نیاورد- موجب موضعگیریهای مختلف فرزندان انقلاب و افراد گوناگون و محققین و احیاناً اختلاف آنها می‌گردد، برداشتهای گوناگون سیاسی و غیرسیاسی آنان از یک متن است، و از این بسیار گسترده‌تر، از اختلاف بین متون منتشر شده حضرت عالی با آنچه به عنوان اسناد سیاسی و غیره از صدا و فیلم و متنهای دستنویس جنابعالی که منتشر نشده و در اختیار ماست سرچشمه می‌گیرد. شما بهتر از هرکس می‌دانید که به علل گوناگون گاهی خود شخصاً و گاهی این جانب و یا مسئولین و حتی بعض افراد معمولی پیشنهاد حذف یک قسمت و یا قسمتهایی از سخنرانیها، یا حذف و تغییر و اضافه جمله و یا جملاتی بسیار در اعلامیه‌ها خدمتتان عرضه شده است که حضرت عالی گاهی قبول نمی‌فرمایید و گاهی هم پس از دقت، دستور حذف و یا تغییر و اضافه را بدان صورت که مایل باشید صادر می‌فرمایید که انجام می‌گیرد، حال اگر روزی تصمیم بر این گردد- که حتماً می‌گردد- متن سخنرانیها و یا اعلامیه‌ها و چیزهایی از این قبیل که با صدا و خط حضرت عالی است منتشر گردد مسلماً متن دستخط و یا متن اصلی صدا و فیلم به عنوان سند خدشه‌ناپذیر اصل قرار می‌گیرد و آنچه از زیاد و کم بدان صورتی که گذشت ولو بسیار هم مهم باشد یا کنار گذاشته می‌شود و یا تحت‌الشعاع خط و یا متن اصلی سخنرانی قرار می‌گیرد و این از مسائلی است که باید جدی برای آن فکری کرد.
2. یکی دیگر از مسائلی که خوب است حضرت عالی برای آن فکری کنید این است که آنچه از حضرت عالی منتشر شده است در جراید و صدا و سیما و حتی در بولتنها، به یک صورت نیست، گاهی دیده شده در روزنامه‌ای و یا مجله‌ای به علل مختلف، چه سیاسی و چه غیرسیاسی و یا سهواً، جمله و یا جملاتی از لابلای اعلامیه‌ها و یا سخنرانیها در روزنامه‌ای آورده شده و در روزنامه دیگر نیامده است، کدام را باید اصل قرار داد، آن متنی که این جمله را دارد و یا متنی که فاقد آن جمله است؟ بدیهی است این تردید در جایی است که دسترسی به صدا و خط حضرت عالی نیست و این هم بسیار است چرا که خیلی وقتها است که صحبتهای جنابعالی را من و یا یکی دیگر از دوستان می‌نویسیم و بعد از تصویب شما به مطبوعات و غیره می‌دهیم، چه کسی باید تشخیص دهد آن جمله از حضرت عالی است یا نه؟
روشن است که گاهی تغییر و یا حذف و یا اضافه کلمه‌ای به طور کلی معنای جمله را تغییر می‌دهد.
3. مسأله دیگر این است که تکلیف نامه‌ها و نوشته‌ها و پیامها و فیلم و نوارها و اشعارتان که بطور کلی منتشر نشده است و در بایگانی دفتر موجود است را هم روشن بفرمایید.
4. پرونده‌های حضرت عالی در ساواک است (که الآن در اختیار وزارت اطلاعات می‌باشد) و یک نسخه از آن را این جانب در اختیار دارد، لازم است به اطلاع حضرت عالی برسانم که تنها پرونده‌های جنابعالی در سازمان امنیت شاه در تهران 48 جلد است که تقریباً هر جلد حدود پانصد صفحه می‌باشد که انتشار آن بدون شک پرده از مسائل بسیاری بر می‌دارد و طبیعی است که یکی از گرانقدرترین اسناد انقلاب اسلامی است.
5. کتابها و نوشته‌هایی که صرفاً علمی و یا اخلاقی است از ارزشمندترین کتبی است که می‌تواند زیربنای انقلاب فقهی، اخلاقی، فلسفی، عرفانی و اصولی باشد.
6. بهره‌برداری و تحقیق و تحلیل و نیز انتشار اسناد و نامه‌ها و بولتنهایی که قبل و بعد از انقلاب به عنوان حضرت عالی و یا دفتر ارسال گردیده و هم اکنون نیز در اختیار دفتر می‌باشد.
دو- سه نمونه از مواردی که باعث نوشتن این نامه شد به عنوان ضمیمه و استشهاد تقدیم می‌گردد.
خدا یار و نگهدارتان باد.
فرزند شما: احمد خمینی].
بسم‌الله الرحمن الرحیم
فرزند عزیزم، احمد- حفظه الله تعالی و ایّده
از آنجا که شما را بحمدالله تعالی در مسائل سیاسی و اجتماعی صاحبنظر می‌دانم و در تمامی فراز و نشیبها در کنار من بوده‌ای و هستی و با صداقت و کیاست امور سیاسی و اجتماعی این جانب را متصدی هستی، لهذا شما را برای تنظیم و تدوین کلیه مسائل مربوط به خود- که بسا در رسانه‌های گروهی اختلافات و اشتباهاتی رخ داده است- انتخاب می‌نمایم. و از خداوند متعال، که حاضر و ناظر است، توفیقات شما را خواستارم. امید است با صرف وقت و دقت نظر این امر را به پایان برسانی. والسلام علیکم.
پنجشنبه 17 شهریور 67/ 27 محرّم الحرام 1409
روح‌الله الموسوی الخمینی (8)

پی‌نوشت‌ها:

1. آقای سیداحمد خمینی.
2. صحیفه امام، ج13، ص 56.
3. آقای سید احمد خمینی در زمانی که اسناد و آثار مکتوب امام خمینی را جهت درج در مجموعه آثار امام بازبینی می‌کردند، در ذیل این نوشته امام خمینی، چنین مرقوم داشته است. «جناب آقای حمید انصاری، بارها خدمت امام عرض می‌کردم که دفاع از من در فرهنگ جنابعالی نیست و دیدیم هم نشد. جز نامه‌ای که در آن بدین معنا هم اشاره شده بود، فکر می‌کنم این دفاع هم با فرهنگ معظمٌ له سازگاری ندارد، ایشان چون مظلومیت مرا دیده‌اند ناچار به عنوان دفاع از مظلوم این را نوشته‌اند، لذا این نامه را نیاورید و بگذارید آنچه راجع به من می‌گفته‌اند گفته باشند، خدا به اعمال انسان داناتر است.
احمد خمینی.
73/12/3».
پس از رحلت یادگار امام، از فرزند ایشان آقای سیدحسن خمینی که به موجب وصیت پدر و مقررات قانونی، تولیت مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام را عهده‌دار می‌باشند درخواست کردیم اجازه دهند این سند ارزشمند که گویای بسیاری از رنجهای امام و فرزند و منسوبین و یاران ایشان است و پاسخی است به تردیدها و شبهه‌هایی که غرض‌ورزان می‌افکنند، را منتشر سازیم و در مجموعه آثار امام نیز درج شود. (حمید انصاری)
4. صحیفه امام، ج17، ص 90-93.
5. همان، ج17، ص 343.
6. همان، ج19، ص 107.
7. همان، ج20، ص 277-278.
8. همان، ج21، ص 125-127.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: نامه‌های عرفانی، عاطفی و خانوادگی امام خمینی (ره)، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط