نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

اِطِّراد

اطّراد بر وزن اتحاد در لغت به معنای روان گشتن، دنبال كار یكدیگر شدن است. و در اصطلاح به معنای شیوع است. توضیح اینكه وضع در لغت به معنی قرار دادن است، و چون الفاظ با معانی در رابطه‌ی واقعی نیستند، بلكه رابطه‌ی
شنبه، 25 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اِطِّراد
 اِطِّراد

 

نویسنده: عیسی ولایی




 

نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

اطّراد (1) بر وزن اتحاد در لغت به معنای روان گشتن، دنبال كار یكدیگر شدن است. و در اصطلاح به معنای شیوع است. توضیح اینكه وضع در لغت به معنی قرار دادن است، و چون الفاظ با معانی در رابطه‌ی واقعی نیستند، بلكه رابطه‌ی آنها اعتباری است، لذا اصولیین جعل الفاظ برای رساندن معانی را «وضع» گویند. اگر لفظ در معنایی كه برای آن وضع شده به كار برده شود، به آن استعمال حقیقی گویند. مثل استعمال لفظ ماه در جرم آسمانی، و اگر در معنای دیگر (به جهت شباهت) به كار برده شود، آن استعمال را مجازی نامند. مثل به كار بردن لفظ ماه در مورد زن زیبا. هرگاه لفظ در معنای مجازی به اندازه‌ای استعمال شود كه تشخیص معنای حقیقی از مجازی دشوار گردد، در چنین صورتی اصولیین سه معیار برای ممتاز كردن حقیقت از مجاز ارائه داده‌اند. 1.تبادر و عدم آن؛ 2.صحت سلب و عدم آن؛ 3.اطراد و عدم آن.
اطراد علامت حقیقت و عدم اطراد علامت مجاز است. بنابراین اگر لفظ را در معنایی به لحاظ خصوصیتی استعمال كنند، به گونه‌ای كه در هر موردی كه آن خصوصیت وجود داشته باشد، استعمال آن نیز صحیح باشد، به آن استعمال اطراد گویند. مثلاً به دانشمند رشته‌ی حقوق، یا فقه یا جامعه شناسی و یا ریاضی لفظ عالم اطلاق می‌شود و این بدان دلیل است كه به صاحبان علم بدون در نظر گرفتن نوع رشته‌ی تخصصی عالم گفته می‌شود- در اینجا می‌گویند: عالم اطراد دارد. و استعمال این لفظ در مورد هر یك از دانشمندان مذكور حقیقی است، و همین علامت حقیقت است. اما اگر لفظ را در معنایی به لحاظ شباهت خاصی استعمال كنند به گونه‌ای كه آن لفظ را در دیگری به جهت شباهت دیگر نتوان استعمال كرد، به آن عدم اطراد گویند؛ و عدم اطراد علامت مجازیت است.
بعضی می‌گویند: كثرت استعمال لفظ در معنایی بدون قرینه علامت حقیقت است، و این را اطراد گویند. و قلّت استعمال لفظ نشانه‌ی مجاز بودن است. مثلاً كلمه‌ی تعهد غالباً در موردی به كار می‌رود كه مدیون، به اراده‌ی خود آن را عهده‌دار شده باشد. و آنچه را كه قانون بر انسان تحمیل كرده باشد، كمتر تعهد می‌گویند. پس تعهد در مورد اول اطراد دارد، و در آن حقیقت است، و در مورد دوم اطراد ندارد، پس مجاز است. (2)

پی‌نوشت‌ها:

1.كفایة الاصول، ج1، ص 28؛ نهایة الاصول، ص41؛ بدایع الافكار، ص97؛ مناهج الوصول الی علم الاصول، ج1، ص 129؛ نهایة الدرایه، ج1، ص 30؛ تهذیب الاصول، ج1، ص 42.
2.ناصر كاتوزیان، حقوق مدنی، ص35.

منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط