با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در سايه قرآن

مايوس نشويد! در قرآن مى‏خوانيم: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، مراقب خويش باشيد، هنگامى كه شما هدايت‏يافتيد، گمراهى كسانى كه گمراه شده‏اند به شما زيانى نخواهد رساند، بازگشت همه شما به سوى خداست و شما را از آنچه انجام مى‏داديد آگاه مى‏سازد.» آيا اين آيه با اصل «امر به معروف و نهى از منكر» منافات دارد؟ «جبير بن نفيل‏» مى‏گويد: در ميان جمعى از ياران پيامبر اكرم (ص) نشسته بودم و از همه كم سن و سال‏تر بودم، صحبت از امر به معروف و نهى از منكر بود
دوشنبه، 4 شهريور 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در سايه قرآن
با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در سايه قرآن
با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در سايه قرآن

نويسنده:سید علیرضا جعفری

مايوس نشويد!

در قرآن مى‏خوانيم: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، مراقب خويش باشيد، هنگامى كه شما هدايت‏يافتيد، گمراهى كسانى كه گمراه شده‏اند به شما زيانى نخواهد رساند، بازگشت همه شما به سوى خداست و شما را از آنچه انجام مى‏داديد آگاه مى‏سازد.» آيا اين آيه با اصل «امر به معروف و نهى از منكر» منافات دارد؟ «جبير بن نفيل‏» مى‏گويد: در ميان جمعى از ياران پيامبر اكرم (ص) نشسته بودم و از همه كم سن و سال‏تر بودم، صحبت از امر به معروف و نهى از منكر بود كه من با تمسك به اين آيه خواستم ضرورت امر به معروف و نهى از منكر را زير سؤال ببرم كه همگى يك صدا مرا سرزنش كردند و گفتند: آيه‏اى از قرآن را بدون اينكه به معنايش پى ببرى، از بقيه جدا كرده‏اى؟!» آرى! آيه فوق مربوط به شرائطى است كه امر به معروف و نهى از منكر كارساز نيست و تاثيرى ندارد، در اين مواقع است كه انسان نبايد نگران گردد، زيرا وظيفه خويش را در حد مقدورش انجام داده و گمراهى آنها به وى زيانى نخواهد رسانيد. پيامبر اكرم (ص) در باره آيه فوق، فرمود: «امر به معروف و نهى از منكر كنيد، اما هنگامى كه ديديد مردم دنيا را مقدم كرده‏اند و بخل و هوى و هوس برآنها حاكم گشته و هركس تنها به راى خويش عمل مى‏كند، (و به راى آمرين به معروف و ناهين از منكر وقعى نمى‏نهند.) به خويش بپردازيد و عوام را رها كنيد.»

يك سوم قرآن در دو سطر

گاه مى‏شود كه يك كلمه، دنيايى از مفاهيم را در خود جمع مى‏كند و گوينده با آن يك كلمه، دريايى از معارف را به ديگرى منتقل مى‏نمايد، در مورد قرآن چنين ادعايى، گزاف نخواهد بود چرا كه كلمات و حروف آن از جانب حكيم على الاطلاق، صادر شده است، با تمام اينها برخى از سوره‏ها ويژگيهاى ممتازى دارند، از جمله، «سوره توحيد» است كه مطالبى ژرف پيرامون خداوند متعال دارد، و از آنجا كه اگر كل قرآن را در سه بخش (مبدا، معاد و آنچه ميان اين دو مى‏باشد.) تقسيم كنيم، چكيده معارف مربوط به مبداء متعال در اين سوره، متجلى گشته، لذا پيامبر اكرم (ص) آن سوره را برابر با 13 قرآن دانسته و خطاب به اصحاب خويش چنين مى‏فرمود: «آيا از خواندن يك سوم قرآن در يك شب، عاجزيد؟» يكى از حضار عرضه داشت: «اى رسول خدا! چه كسى توانايى آن را دارد؟» پيامبر (ص) فرمود: «سوره "قل هو الله" را بخوانيد.»

احترام ملائكه به قارى قرآن

انس با قرآن و تلاوت آميخته با فهم معانى و مفاهيم آن، انسان را در آسمان معرفت الهى به پرواز درمى‏آورد و با ملائكه هم سنخ مى‏كند و ملكوتيان به او عشق مى‏ورزند، افزون بر اين برخى سوره‏هاى قرآن خواص ويژه‏اى نيز به همراه دارند، از جمله در روايتى كه امام صادق (ع) نقل فرموده است چنين مى‏خوانيم: «پس از آنكه رسول خدا (ص) بر جنازه «سعد بن معاذ» نماز گزارد، فرمود: هفتاد هزار فرشته كه در ميان آنها جبرئيل نيز بود بر جنازه او نماز گزاردند. من از جبرئيل علت اين احترام ملائكه را پرسيدم و او گفت: بخاطر اينكه او در همه حالات: در نشستن، ايستادن، سواره بودن، پياده روى و رفت و آمد "قل هو الله احد" را تلاوت مى‏كرد.»

واى بر عيب‏جويان!

در قرآن مى‏خوانيم: «ويل لكل همزة لمزة‏» (واى بر هر عيبجوى مسخره‏كننده‏اى!) در حديثى از پيامبر اكرم (ص) مى‏خوانيم: «در شب معراج گروهى از اهل دوزخ را ديدم كه گوشت از پهلويشان مى‏چيدند و به آنها مى‏خوراندند، از جبرئيل در باره اينها پرسيدم: گفت: اينها گروهى از امت تو هستند كه كارشان، عيبجويى و تمسخر بود.» در باره «همزه‏» گفته شده كه از ماده «همز» به معناى «شكستن‏» مى‏باشد، و عيبجويان در حقيقت در پى شكستن شخصيت ديگران هستند. در باره عيبجويان پيامبر اكرم (ص) در حديثى، چنين فرموده: «آيا شما را از شريرترين مردم آگاه نسازم؟» گفتند: «آرى، اى رسول خدا!» فرمود: «آنها كه بسيار سخن چينى مى‏كنند و آنها كه در ميان دوستان، جدايى مى‏افكنند و آنها كه براى افرادپاك، عيب مى‏تراشند.» و بالاخره در مورد كسانى كه به ديگران بى‏احترامى مى‏كنند فرمود: (اذل الناس من اءهان الناس) «ذليل‏ترين مردم، كسى است كه به مردم اهانت كند.»

از كجا به دست آوردى و در كجا صرف نمودى؟

قرآن در باره كسانى كه براى رياكارى اموالى را در «امور خير» صرف مى‏كردند و منت مى‏گذاشتند مى‏فرمايد: «ا يحسب ان لم يره احد» (آيا گمان مى‏كند كه كسى او را نديده (و از نيت او آگاه نمى‏باشد)؟) آرى، خدا مى‏داند كه اينان چگونه و از چه راهى مال به دست آورده و در چه راهى و با چه نيتى صرف كرده‏اند. پيامبر اكرم (ص) نيز فرموده‏اند: «در قيامت هيچ بنده‏اى گام نمى‏نهد، مگر آنكه از وى در باره چهار چيز، سئوال گردد: 1- از عمرش، كه در چه راهى آن را سپرى كرده. 2- از مالش، كه از چه راهى بدست آورده، و در چه راهى مصرف نموده. 3- از عملش، كه چه كارهايى انجام داده. 4- از محبت ما اهل بيت (عليهم السلام).

دست محبت‏بر سر يتيمان

در قرآن مى‏خوانيم: «فاما اليتيم فلا تقهر» (... پس يتيم را تحقير مكن.) پيامبر اكرم (ص) مى‏فرمايد: «هنگامى كه يتيم اشك ريزد، عرش خدا به لرزه در آيد.» خداوند به فرشتگان مى‏فرمايد: «اى ملائكه من! چه كسى اين يتيم را كه پدرش در خاك جاى گرفته، گريان نموده؟» ملائكه مى‏گويند: «پروردگارا! تو آگاهترى.» خداوند مى‏فرمايد: «اى ملائكه من! شما را گواه مى‏گيرم كه هركس گريه‏اش را خاموش و قلبش را شاد سازد، در روز قيامت او را شاد خواهم كرد.» در حديث ديگرى از يكى از ياران پيامبر (ص) چنين نقل شده: «ما خدمت رسول خدا (ص) نشسته بوديم، پسركى نزد وى آمد و چنين گفت: «كودكى يتيم هستم با خواهرى يتيم و مادرى بيوه. از آنچه خدا به تو اطعام كرده به ما اطعام كن، تا خداوند از آنچه نزد اوست‏بحدى به توارزانى كند كه خشنود گردى.» پيامبر (ص) فرمود: اى پسر! چه زيبا سخن گفتى! سپس رو به «بلال‏» كرده، فرمود: «برو و از آنچه نزد ماست، بياور.» بلال بيست و يك خرما با خود آورد، پيامبر (ص) فرمود: «هفت دانه براى تو. هفت دانه براى خواهر و هفت دانه براى مادرت.» «معاذ بن جبل‏» برخاست و دستى بر سركودك كشيد و گفت: «خداوند يتيمى تو را جبران كند و تو را جانشين نيكوكارى براى پدرت قرار دهد.» پيامبر به معاذ فرمود: از اين كار، چه هدفى داشتى؟» گفت: «محبت و رحمت.» پيامبر فرمود: «هر يك از شما كه عهده دار سرپرستى يتيمى گردد و حق آن را ادا كند و دست‏بر سر وى‏كشد، خداوند به عدد هر موئى، حسنه‏اى براى او مى‏نويسد و به هر موئى، سيئه‏اى از او محو كند و به هرموئى، درجه‏اى به او عطا نمايد.»

دست فقرا، دست‏خداست

در قرآن مى‏خوانيم: «از اموال آنها صدقه (زكات) بگير تا به وسيله آن، آنها را پاك‏سازى و پرورش دهى...» «آيا نمى‏دانند كه تنها خداوند است كه توبه بندگانش را مى‏پذيرد و صدقات را مى‏گيرد؟!» زكات (كه از آن در آيات فوق به «صدقه‏» تعبير شده است.) يكى از احكام مهم اسلامى است كه داراى فلسفه اخلاقى، اجتماعى، روانى و غيره مى‏باشد. انسان را از پستيها و بخل، پاك مى‏كند. و درخت‏سخاوت و توجه به ديگران را آبيارى مى‏نمايد و فاصله‏هاى طبقاتى مرتفع مى‏گردد و سبب پيشرفت جامعه اسلامى خواهد گشت. جالب اين است كه در آيه فوق، گيرنده صدقات (زكات)، خدا معرفى شده است. اين تعبير يكى از لطيف‏ترين تعبيراتى است كه شكوه و عظمت زكات را بيان مى‏دارد. لذا افراد نبايد به كسى كه فقير است‏با ديده تحقير بنگرند و با دادن زكات، شخصيت آنها را درهم شكنند بلكه با اين نگرش كه در واقع، خدا گيرنده زكات است‏با حالت‏خضوع، تواضع و ادب زكات را پرداخت نمايند. پيامبر اكرم (ص) مى‏فرمايد: «هيچ كس از شما صدقه‏اى از كسب حلال و پاكيزه نمى‏پردازد. كه خداوند جز مال پاكيزه را نمى‏پذيرد. مگر اينكه خداوند با دست راست‏خويش آن را مى‏گيرد، حتى اگر يك دانه خرما باشد، سپس در دست‏خدا نمو و رشد مى‏كند تا از كوه هم بزرگتر مى‏گردد.» در حديث ديگرى، پيامبر اكرم (ص) مى‏فرمايد: «صدقه پيش از آنكه در دست نيازمند قرار بگيرد، به دست‏خدا مى‏رسد.»
منبع:ماهنامه كوثر




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط