ولادت
حضرت آیت الله سید حسین خادمی در سوم شعبان سال 1319 هـ . ق. (زادروز تولد امام حسین ـ علیه السلام ـ) در شهر اصفهان و در خاندان علم و تقوا چشم به جهان گشود. پدرش به میمنت روز تولد امام حسین ـ علیه السلام ـ نام «حسین» بر او نهاد و مادرش با ایمانش از همان روز نخست، وی را برای «خادمی» مکتب امام حسین در دامان خویش پرورش داد.آیت الله خادمی در اوان کودکی، پدر خویش را (آقا سید جعفر خادم الشریعه) را از دست داد و تربیت اسلامی او تحت نظارت مادری آغاز شد که او نیز از خاندانی بزرگ به شمار میرفت. مادرش دختر مرحوم حاج میرزا فضل الله صدر الشریعه بود. خاندان مادرش همچون خاندان پدرش، مبلغان بزرگی راتقدیم مکتب تشیع کرده بود. از آن روی که آیت الله خادمی وابسته به دو خاندان اصیل و سادات که در کشورهای لبنان، سوریه، عراق و ایران پراکندهاند و آوازة فضل و شرف و علمشان عالمگیر شده، لازم است در آغاز شمهای در خصوص این دو خاندان بزرگ: «صدر» و «شرف الدین» سخنی گفته شود، تا زمینه برای معرفی و شناخت وی فراهم آید.
تحصیل
این عالم وارسته پس از فراگیری خواندن و نوشتن، علوم حوزوی را نزد علمای بزرگ حوزة علمیة اصفهان، نظیر شیخ علی مدرس یزدی، آقا میرزا اردستانی، میرزا احمد مدرس اصفهانی و میر محمد صادق خاتون آبادی آغاز کرد و رسائل شیخ انصاری را نزد آخوند، ملا عبدالکریم گزی و میر سید علی مجتهد نجف آبادی و کفایة الاصول آخوند خراسانی را نزد سید محمد نجف آبادی آموخت.هجرت به نجف اشرف -
جاذبة نجف وی را به هجرتی انفسی و آفاقی سوق داد و نقطة عطفی را در زندگی وی نهاد.
وی در این دوره، ضمن صیقل دادن روح و روانش با زیارت امام علی ـ علیه السلام ـ و عرضه کردن خویش بر بزرگان عرفان و سیر و سلوک، در درس میرزا محمد حسین نائینی، آقا ضیاء الدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمد بلاغی و سید ابوتراب خوانساری شرکت کرد.
تلاش فوق العاده و استعداد سرشار وی در اندک زمانی، آیات عظام حوزة علمیة نجف را، که استادان وی نیز بودند، بر آن داشت که تا قوة استنباط و اجتهاد وی را گواهی کنند و به او اجازة روایت دهند.[1]
آیت الله خادمی در خلال تصحیل با آیات عظام: میلانی (ره)، علامه طباطبایی (ره)، خوئی (ره)، شیخ محمد علی کاظمی خراسانی (ره) و سید عبدالحسین طیب هم مباحثه بود.
بازگشت به اصفهان -
دغدغة تعطیل شدن حوزة علمیة بزرگ و کهن اصفهان توسط رضاخان و تلاش نظام ستم شاهی در زدودن دین وآثار دینی در این شهر مذهبی، وی را بر آن داشت تا به اصفهان باز گردد و اندوختههای علمی و معنوی خود را در اختیار اشخاصی قرار دهد که از هر سو در تهاجم التقاط و ابتذال بودند. دعوت علمای اصفهان از ایشان برای بازگشت به اصفهان بیتأثیر نبود. آیت الله خادمی پس از ورود به اصفهان، در مدرسة صدر به درس و بحث پرداخت و حوزة علمیة اصفهان را که به دست رضاخان از هم گسیخته شده بود، مجدداً احیا و تحکیم بخشید و با تلاش شبانه روزی خود آن را رونق و جهت داد.
تدریس
وی که در فقه، اصول، رجال، تفسیر، معارف وعلوم عقلی و نقلی، سرآمد استادان عصر خود در حوزة علمیة اصفهان بود، توانست در مدتی کوتاه، حال و هوایی دیگر بر حوزة درس اصفهان حاکم کند، به گونهای که جلسات درس او به پر جمعیتترین و پرمایهترین مجالس درس مبدل گردید. وی این روند تعلیم و تعلم را با وجود کهولت سن، تا آخر عمر پربرکتش هم چنان دنبال میکرد.آثار
1. رسالة فی ارث الزوجة.2. حواشٍ علی کتاب الطهارة و الصلوة و الزکوة من کتاب مصباح الفقیه للشیخ رضا الهمدانی.
3. تقریرات اصول از ابتدای مباحث الفاظ تا آخر معنای حرفی و از خاتمه برائت تا آخر تراجیح.
4. تقریرات فقه مرحوم نائینی در نماز و روزه.
5. رسالهای در لباس مشکوک تا قواطع نماز.
6. رسالهای در عموم شمول حق الارث زوجه به غیر منقول
7. حواشی به کتب اصول.
8. رهبر سعادت یا عظمت دین محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ که در دو جلد به زبان فارسی چاپ شده است.
سیرة عملی
سیرة عملی آیت الله خادمی از عوامل مهم نفوذ اجتماعی وی در بین عامة مردم بود. او که عارفی زاهد بود، در برابر عام و خاص متواضع و فروتن بود، کمتر کسی است که به ملاقات آن مرحوم رفته باشد و در خصوص زندگی بسیار ساده و زاهدانهاش سخن نگفته باشد. تا اوایل انقلاب، با وجود ابتلا به پا درد و کهولت سن، از داشتن اتومبیل بیبهره بود؛ تا این که یکی از دوستانش اتومبیلی به ایشان اهدا کرد.آیت الله خادمی مانند بسیاری از اولیای خدا، به تهجد و شب زنده داری میپرداخت. از دیگر خصال پسندیدهای که در ذهن و اندیشة تاریخ به یادگار مانده است، میتوان به شکیبایی، حلم، توکل، ایمان قلبی، دوراندیشی، وارستگی از وابستگیهای مادی و دنیایی و گشادهرویی او اشاره کرد و در یک کلمه، میتوان گفت که گویی حضرت آیت الله خادمی هر روز گفتار و کردار و پندار خویش را بر خطبة همام امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ عرضه میداشت.
تواضع و فروتنی او زبانزد عام و خاص بود. او از کسانی که به هر دلیل به ملاقات ایشان میرفتند، به گرمی استقبال میکرد و با مزاحهای شیرین و ملیح و رفتار صمیمانه آنان را مسرور و فضا را برای بیان مطالب گوناگون و پاسخ به سؤالات آنان فراهم میکرد.
فعالیتهای سیاسی
1. دورة سلطنت رضا پهلویآیت الله خادمی در مقطعی از تاریخ به اصفهان بازگشت که استبداد رضاخانی با همه توان خود، کمر به دین زدایی و دین ستیزی بسته و با بستن درب حوزهها و گشودن مراکز فساد، مؤمنین را در موضعی انفعالی قرار داده بود. ایشان دراین برهه، در مقابل اقدامات رضاخان قد برافراشت و به تغییر لباس و متحدالشکل کردن لباس مردان، کشف حجاب بانوان و جلوگیری از برگزاری مراسم عزاداری حضرت سید الشهداء ـ علیه السلام ـ اعتراض نمود. این اعتراضات باعث شد تا مأمورن حکومت رضاخانی مدتی منزل او را تحت نظر قرار دادند به طوری که خروج وی از خانه ممکن نبود. در آن ایام که روحانیون فقط با شرایط و قوانین رضاخانی میتوانستند از لباس روحانیت استفاده کنند، «آقا حسین خادمی نیز در اصفهان از کسانی بود که در سال 1345 هـ . ق از علمای نجف اجازة اجتهاد داشت، ولی حکومت از دادن جواز استفاده از لباس روحانیت به ایشان خودداری کرد.»[2]
عشق به حضرت اباعبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ و زنده نگهداشتن شعائر محرم و عاشورا آیت الله خادمی (ره) را بر آن داشت تا در آن دوران خفقان و سخت رضاخانی، نیمههای شب عدهای از خواص را به منزل دعوت کند و به عزاداری حضرت سید الشهداء ـ علیه السلام ـ بپردازند.
2. دورة سلطنت محمد رضا پهلوی -
از آن جای که اندیشة سیاسی آیت الله خادمی از فقه و دیانت برخاسته بود، دخالت در امور اجتماعی و سیاسی مردم را وظیفة خود تلقی مینمود و بدان عمل میکرد و به همین جهت، مبارزه با هجوم گستردة فرهنگی، سیاسی و اجتماعی رژیم پهلوی را در سرلوحة کار خود قرار داد و با فعال کردن «هیأت علمیة اصفهان»، زمینههای مبارزه را فراهم آورد و با جلسات مستمر این هیأت در منزل خود یا سایر علما، هماهنگی مناسب را در بین آنان به وجود آورد و جبههای گسترده با حضور نظام طاغوت ایجاد و همه را وارد این صحنه نمود.
آیت الله خادمی با آیت الله کاشانی در جریان نهضت ملی شدن همکاری داشت. پس از کودتای 28 مرداد 1332، با آن که فضای خفقان بر جامعه حاکم بود، آیت الله خادمی با فدائیان اسلام ارتباط برقرار ساخت و در جهت اهداف آنان، گامهای مثبتی برداشت. نواب صفوی و یاران در سفری که به اصفهان داشتند به دیدار آیت الله خادمی رفتند و با او گفت و گو کردند.
ساواک هماره در پی به دست آوردن اطلاعات از فعالیتهای سیاسی آیت الله خادمی بود. آیت الله خادمی با آغاز نهضت امام خمینی (ره) در سال 1342، به مخالفت با انجمنهای ایالتی و ولایتی برخاست. شروع قیام در سال 1342 و هم زمان شدن آن با ایام عزاداری سالار شهیدان، موجب گشت تا آیت الله خادمی این مراسم را مبدل به یک راهپیمایی با شکوه در جهت حمایت از قیام حضرت امام (ره) نمایند.
با شروع نهضت، آیت الله خادمی گمشدة خود را در وجود یار دیرینهاش، امام خمینی (ره) یافت و با تلاشهای مستمر خویش، هرگونه اقدام و حرکت امام (ره) را مورد تأیید و حمایت قرار داد و با صدور اعلامیه، مدارس علمیة اصفهان، بازار، نمازهای جماعت و... را به عنوان اعتراض تعطیل مینمود.
وی در آن دوران که حتی یاد نام امام خمینی (ره) جرم محسوب می شد در منابر و محافل از امام یاد مینمود.
با اوج گیری مبارزات در سال 1342 عدهای از مبارزین اصفهان با نظارت ایشان چند دستگاه تکثیر تهیه کرده و اعلامیههای حضرت امام (ره) و سایر علما را با نامهای مختلف چاپ میکردند و در سطح وسیعی از تهران، اصفهان و سایر شهرستانها پخش میکردند.
در ادامة همین فعالیتهای زیرزمینی، گروههای تحت امر او که در تشکلهای 3 ـ 4 نفری فعالیت میکردند، در سالهای 1347 و 1354 توسط ساواک ضربه خورد.
با شروع انقلاب اسلامی در سال 1357 وبالا گرفتن آن، آیت الله خادمی برای آن که نهضت از مسیر اصیل خود منحرف نشود و مجالس، راهپیماییها و تظاهرات در بر گیرندة اهداف حضرت امام (ره) باشد، با همفکری یارانش، به سازماندهی آن پرداخت و تمامی مراحل را تحت نظر گرفت و در بسیاری از آنها شرکت جست. نقش محوری آیت الله خادمی دراین مقطع حساس، آن جا خود را مینمایاند که تحصن 15 روزة مادران و خواهران زندانیان سیاسی در منزل ایشان و با محاصرة نیروهای امنیتی شکل گرفت.
پی نوشت
[1] . آیات عظام میرزا محمد حسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، اصطهبانی، آقا ضیاء الدین عراقی و محمد کاظم شیرازی.
[2] . اسناد سازمان ملی اسناد ایران، اسناد کامپیوتری، 3003/ 10 پاکت 3342.