قرارداد 1907 کليد سياست خارجي دول روس و انگليس در ايران
نويسنده:نيلوفر کسري
ايران سرزمين کهن که از ديرباز در پهنۀ جهان به خوبي درخشيده بود و ساليان سال پس از تهاجمات و غارتگريهاي اقوام همچنان سرافراز ايستاده بود، مقارن با قرن 20 در ميدان رقابت و کشاکش دو قدرت بزرگ جهاني که در شمال ايران و مرزهاي جنوبي صاحب نفوذ بودند، قرار گرفت.
اين کشاکش دو قدرت بزرگ جهاني گرچه سالها قبل از مشروطه به دليل بروز رقباي تازه وارد در صحنۀ بين المللي، جهت حفظ منافع استعماري منجر به تجديد نظر در استراتژيشان شده بود در سال 1907 منتج به قرداد جديدي شد تا دو قدرت بزرگ روس و انگليس در مقابل رقيب تازه نفس خود، آلمان مقاومت کنند. توسعه نفوذ آلمان در شرق در اواخر قرن نوزدهم به ويژه طرح راه آهن برلين ـ بغداد، زنگ خطري براي دو رقيب نيرومندش به صدا درآورد. اين قرارداد در کليۀ زمينههاي اجتماعي، سياسي کشور ايران تأثير گذارد و گرچه ايران هيچگاه مستعمره نبود و همواره استقلال خود را حتي به صورت کمرنگ حفظ کرده بود، پس از انعقاد اين قرارداد به تدريج به حالت نيمه مستعمرگي کشيده شد. در اين ميان ايران به دليل جايگاه ويژه جغرافيايي خود ميتوانست معبري خطرناک به سوي هندوستان باشد.
هندوستان در آن زمان عامل مهم برتري اقتصادي و سياسي و نظامي انگليس در جهان به حساب ميآمد و رگ اصلي و شريان حياتي اقتصادي اين امپراتور پير بود. بديهي است که انگلستان از هر وسيلهاي براي حفظ هندوستان و دست اندازي رقباي سياسي خويش بدان استفاده مينمود.
از سوي ديگر روسيه اين استعمارگر پير که پس از وصيتنامه پطر کبير خواهان دستيابي به آبهاي گرم خليج فارس و درياي عمان بود، توسعه طلبي خود را از چندي قبل از طريق جنگهاي ايران و روس در مناطق قفقاز و ارمنستان و آذربايجان ايران پي گرفته بود. امري که بعدها به سرتاسر نواحي درياي خزر و نواحي شرقي مرو و سرخس تا مرز هرات که کليد فتح هندوستان لقب گرفته بود کشيده شد و زنگ خطر جدي براي انگليس گشت، به طوري که انگلستان خواهان محدود کردن روسيه در نواحي شمالي و مرکزي فلات ايران شد تا بتواند ضمن حمايت از تجاوز و تجارت خود، به منافع نفتي تازهاي که کشف کرده بود دسترسي داشته باشد. امري که در اين قضيه ميبايست بدان توجه کرد اين است که امپراتوري بريتانيا بر خلاف روسيه تزاري در آن مقطع تاريخي هرگز خواستار توسعه ارضي در ايران نبود و همواره هدف اقتصادي خود را دنبال ميکرد. شايان ذکر است که رشد و گسترش آلمان در منطقه خاورميانه چالشي بود که هر دو قدرت را براي حفظ منافع خود در منطقه فرا خواند. بنابراين دو قدرت به يکديگر نزديک شدند و اختلافات را کنار نهادند.1 به ويژه آنکه شکست دولت روسيه از ژاپن 6 ـ 1905 و وقوع انقلاب 1905 آن را از درون دچار اغتشاشاتي کرد و زمينه را براي نرمش آن کشور در سياست خارجي پديدار ساخت.
فرانسه، رقيب آلمان در اروپا که در سال 1892 با روسيه قرارداد اتحاد بسته بود در 1904 ميلادي معاهده مودت و دوستي با انگلستان امضا کرد و به عنوان يک کشور مهد دموکراسي چاره بقاي خويش را در مجادلات اروپا نزديکي به حکومت استبدادي ميديد تا از قدرت او براي مقابله با آلمان استفاده کند.2 فرانسه سعي نمود که با نزديک کردن دول روسيه و انگليس جايگاه خود را در اروپا تحکيم بخشد. بنابراين مهمترين مسئله کنار گذاردن اختلافات آنها در خاورميانه بود. اين قرارداد ميتوانست به نحوي انگلستان را جهت حفظ منافع خود در خاورميانه ياري کند، چرا که انگلستان خواستار سد کردن نفوذ روسيه و توسعه روز افزون او به سمت جنوب ايران بود و اين قرارداد ميتوانست حداقل، نفوذ روسها را در جنوب محدود سازد. فرانسه داور مناقشات روسيه و انگلستان بر سر کسب قدرت در ايران شد. نتايج حاصله از قرارداد براي فرانسه تحکيم موقعيت سياسي او در اروپا و مقابله با دشمن غدارش آلمان بود که در نهايت به شرکت در اتفاق مثلث انجاميد.3
سرانجام در روز 31 اوت 1907 برابر با 8 شهريور 1286 در شهر سن پترزبورگ پايتخت روسيه قراردادي به امضا رسيد. مفاد اين قرارداد شامل سه بخش بود: يک بخش مربوط به ايران و دو بخش ديگر مربوط به افغانستان و تبت. طبق اين قرارداد افغانستان و تبت تحت نفوذ انگلستان قرار گرفت و ايران ضمن تأکيد هر دو دولت بر استقلال و تماميت ارضي، به دو منطقه نفوذ شمالي و جنوبي و يک منطقۀ حائل و بي طرف مرکزي تقسيم شد. منطقه نفوذ روسيه در خطي از قصر شيرين آغاز ميشد و از اصفهان و يزد و خواف ميگذشت . به مرز روسيه و افغانستان منتهي ميشد؛ و منطقۀ تحت نفوذ انگليس نيز خطي بود که از ناحيه گزيک در مرز افغانستان آغاز ميشد و با گذر از بيرجند و کرمان به بندرعباس ختم ميگشت. بر اساس اين قرارداد هر دو کشور متعهد ميشدند که در مناطق تحت نفوذ يکديگر براي خود و اتباعشان هرگونه امتيازي را طلب و تحميل نکنند و به مخالفت با امتيازات مورد درخواست دولتين در مناطق نفوذ خود در نيايند. دربارۀ منطقۀ بيطرف نيز متعهد شدند که بدون موافقت قبلي با يکديگر با امتيازاتي که به هر يک از دول و اتباعشان واگذار ميشود مخالفت نکنند. درعين حال عايدات گمرکي، شيلات، پست و تلگراف در مناطق يادشده گرو و محل پرداخت اقساط وامهاي ايران بود.4
خبر عقد قرارداد چهار روز بعد از امضاي آن درتاريخ 12 شهريور 1286 / 4 سپتامبر 1907 از سوي سفارت انگليس درتهران به وزارت خارجه ايران ابلاغ شد و اين در حالي بود که يک سال و يک ماه از انقلاب مشروطيت ايران ميگذشت. واکنش دولت ايران و مجلس تازه تأسيس شوراي ملي نسبت به اين قرارداد به دليل درگيري در بحرانهاي داخلي و ترور امينالسلطان (اتابک اعظم) صدراعظم وقت در جلوي مجلس چندان دقيق و مشخص نبود اما به طور قطع اثرات غير قابل تصوري بر سرنوشت انقلاب مشروطه باقي گذارد.
سياست انگليس که تا قبل از آن در حمايت ضمني از مشروطه خواهان بود، دچار دگرگوني شد و در کنار روسيه در مقابل مشروطه خواهان ايستاد. بمباران مجلس اول، استبداد صغير، اولتيماتوم روسيه به ايران، اخراج مورگان شوستر از ايران، تعطيلي مجلس دوم، ورود نيروهاي روسيه به ايران به بهانه حفظ جهان و مال اتباع کشور خود در تبريز و آذربايجان، تصرف تبريز و قتل و غارت و کشتار عظيم آزادي خواهان در منطقه در سال 1911 از پيامدهاي جبران ناپذير اين قرارداد بود.5
بازتاب وسيع اين قرارداد درايران به تنفر بيش ازحد ايرانيان از دو کشور روس و انگليس و حمايت از دولت آلمان در جنگ جهاني اول انجاميد. انقلاب اکتبر 1917 و واگذاري کليه امتيازات و اختيارات دولت روسيه فرصت خوبي براي ايران بود، اگر چه جامعه ايران به مسائل ديگري از جمله قرار 1919 و تفوق انگليس بر ايران و کودتاي سوم حوت 1299 ش مبتلا شد و پيامدهاي بعدي رقابت دول در ايران را پديد آورد که به شکلي نوين و به صورت جنگ سرد بعد از جنگ جهاني دوم پديدار شد.
اين کشاکش دو قدرت بزرگ جهاني گرچه سالها قبل از مشروطه به دليل بروز رقباي تازه وارد در صحنۀ بين المللي، جهت حفظ منافع استعماري منجر به تجديد نظر در استراتژيشان شده بود در سال 1907 منتج به قرداد جديدي شد تا دو قدرت بزرگ روس و انگليس در مقابل رقيب تازه نفس خود، آلمان مقاومت کنند. توسعه نفوذ آلمان در شرق در اواخر قرن نوزدهم به ويژه طرح راه آهن برلين ـ بغداد، زنگ خطري براي دو رقيب نيرومندش به صدا درآورد. اين قرارداد در کليۀ زمينههاي اجتماعي، سياسي کشور ايران تأثير گذارد و گرچه ايران هيچگاه مستعمره نبود و همواره استقلال خود را حتي به صورت کمرنگ حفظ کرده بود، پس از انعقاد اين قرارداد به تدريج به حالت نيمه مستعمرگي کشيده شد. در اين ميان ايران به دليل جايگاه ويژه جغرافيايي خود ميتوانست معبري خطرناک به سوي هندوستان باشد.
هندوستان در آن زمان عامل مهم برتري اقتصادي و سياسي و نظامي انگليس در جهان به حساب ميآمد و رگ اصلي و شريان حياتي اقتصادي اين امپراتور پير بود. بديهي است که انگلستان از هر وسيلهاي براي حفظ هندوستان و دست اندازي رقباي سياسي خويش بدان استفاده مينمود.
از سوي ديگر روسيه اين استعمارگر پير که پس از وصيتنامه پطر کبير خواهان دستيابي به آبهاي گرم خليج فارس و درياي عمان بود، توسعه طلبي خود را از چندي قبل از طريق جنگهاي ايران و روس در مناطق قفقاز و ارمنستان و آذربايجان ايران پي گرفته بود. امري که بعدها به سرتاسر نواحي درياي خزر و نواحي شرقي مرو و سرخس تا مرز هرات که کليد فتح هندوستان لقب گرفته بود کشيده شد و زنگ خطر جدي براي انگليس گشت، به طوري که انگلستان خواهان محدود کردن روسيه در نواحي شمالي و مرکزي فلات ايران شد تا بتواند ضمن حمايت از تجاوز و تجارت خود، به منافع نفتي تازهاي که کشف کرده بود دسترسي داشته باشد. امري که در اين قضيه ميبايست بدان توجه کرد اين است که امپراتوري بريتانيا بر خلاف روسيه تزاري در آن مقطع تاريخي هرگز خواستار توسعه ارضي در ايران نبود و همواره هدف اقتصادي خود را دنبال ميکرد. شايان ذکر است که رشد و گسترش آلمان در منطقه خاورميانه چالشي بود که هر دو قدرت را براي حفظ منافع خود در منطقه فرا خواند. بنابراين دو قدرت به يکديگر نزديک شدند و اختلافات را کنار نهادند.1 به ويژه آنکه شکست دولت روسيه از ژاپن 6 ـ 1905 و وقوع انقلاب 1905 آن را از درون دچار اغتشاشاتي کرد و زمينه را براي نرمش آن کشور در سياست خارجي پديدار ساخت.
فرانسه، رقيب آلمان در اروپا که در سال 1892 با روسيه قرارداد اتحاد بسته بود در 1904 ميلادي معاهده مودت و دوستي با انگلستان امضا کرد و به عنوان يک کشور مهد دموکراسي چاره بقاي خويش را در مجادلات اروپا نزديکي به حکومت استبدادي ميديد تا از قدرت او براي مقابله با آلمان استفاده کند.2 فرانسه سعي نمود که با نزديک کردن دول روسيه و انگليس جايگاه خود را در اروپا تحکيم بخشد. بنابراين مهمترين مسئله کنار گذاردن اختلافات آنها در خاورميانه بود. اين قرارداد ميتوانست به نحوي انگلستان را جهت حفظ منافع خود در خاورميانه ياري کند، چرا که انگلستان خواستار سد کردن نفوذ روسيه و توسعه روز افزون او به سمت جنوب ايران بود و اين قرارداد ميتوانست حداقل، نفوذ روسها را در جنوب محدود سازد. فرانسه داور مناقشات روسيه و انگلستان بر سر کسب قدرت در ايران شد. نتايج حاصله از قرارداد براي فرانسه تحکيم موقعيت سياسي او در اروپا و مقابله با دشمن غدارش آلمان بود که در نهايت به شرکت در اتفاق مثلث انجاميد.3
سرانجام در روز 31 اوت 1907 برابر با 8 شهريور 1286 در شهر سن پترزبورگ پايتخت روسيه قراردادي به امضا رسيد. مفاد اين قرارداد شامل سه بخش بود: يک بخش مربوط به ايران و دو بخش ديگر مربوط به افغانستان و تبت. طبق اين قرارداد افغانستان و تبت تحت نفوذ انگلستان قرار گرفت و ايران ضمن تأکيد هر دو دولت بر استقلال و تماميت ارضي، به دو منطقه نفوذ شمالي و جنوبي و يک منطقۀ حائل و بي طرف مرکزي تقسيم شد. منطقه نفوذ روسيه در خطي از قصر شيرين آغاز ميشد و از اصفهان و يزد و خواف ميگذشت . به مرز روسيه و افغانستان منتهي ميشد؛ و منطقۀ تحت نفوذ انگليس نيز خطي بود که از ناحيه گزيک در مرز افغانستان آغاز ميشد و با گذر از بيرجند و کرمان به بندرعباس ختم ميگشت. بر اساس اين قرارداد هر دو کشور متعهد ميشدند که در مناطق تحت نفوذ يکديگر براي خود و اتباعشان هرگونه امتيازي را طلب و تحميل نکنند و به مخالفت با امتيازات مورد درخواست دولتين در مناطق نفوذ خود در نيايند. دربارۀ منطقۀ بيطرف نيز متعهد شدند که بدون موافقت قبلي با يکديگر با امتيازاتي که به هر يک از دول و اتباعشان واگذار ميشود مخالفت نکنند. درعين حال عايدات گمرکي، شيلات، پست و تلگراف در مناطق يادشده گرو و محل پرداخت اقساط وامهاي ايران بود.4
خبر عقد قرارداد چهار روز بعد از امضاي آن درتاريخ 12 شهريور 1286 / 4 سپتامبر 1907 از سوي سفارت انگليس درتهران به وزارت خارجه ايران ابلاغ شد و اين در حالي بود که يک سال و يک ماه از انقلاب مشروطيت ايران ميگذشت. واکنش دولت ايران و مجلس تازه تأسيس شوراي ملي نسبت به اين قرارداد به دليل درگيري در بحرانهاي داخلي و ترور امينالسلطان (اتابک اعظم) صدراعظم وقت در جلوي مجلس چندان دقيق و مشخص نبود اما به طور قطع اثرات غير قابل تصوري بر سرنوشت انقلاب مشروطه باقي گذارد.
سياست انگليس که تا قبل از آن در حمايت ضمني از مشروطه خواهان بود، دچار دگرگوني شد و در کنار روسيه در مقابل مشروطه خواهان ايستاد. بمباران مجلس اول، استبداد صغير، اولتيماتوم روسيه به ايران، اخراج مورگان شوستر از ايران، تعطيلي مجلس دوم، ورود نيروهاي روسيه به ايران به بهانه حفظ جهان و مال اتباع کشور خود در تبريز و آذربايجان، تصرف تبريز و قتل و غارت و کشتار عظيم آزادي خواهان در منطقه در سال 1911 از پيامدهاي جبران ناپذير اين قرارداد بود.5
بازتاب وسيع اين قرارداد درايران به تنفر بيش ازحد ايرانيان از دو کشور روس و انگليس و حمايت از دولت آلمان در جنگ جهاني اول انجاميد. انقلاب اکتبر 1917 و واگذاري کليه امتيازات و اختيارات دولت روسيه فرصت خوبي براي ايران بود، اگر چه جامعه ايران به مسائل ديگري از جمله قرار 1919 و تفوق انگليس بر ايران و کودتاي سوم حوت 1299 ش مبتلا شد و پيامدهاي بعدي رقابت دول در ايران را پديد آورد که به شکلي نوين و به صورت جنگ سرد بعد از جنگ جهاني دوم پديدار شد.
پی نوشت:
1. فيروز کاظم زاده، روس و انگليس در ايران، ترجمه منوچهر اميري، ص 56 ـ 455.
2. ابوالحسن غفاري، «قرارداد 1907 و جمهوري سوم فرانسه»، مجله آينده، سال 12، ص 2، 5، 6.
3. همان، ص 209، 210.
4. روزنامه حبل المتين، سال اول ش 115، 116، 117، مورخ 5، 6، 7، شعبان 1325.
5. «مشروطه خواهان و قزاقها، جنبش مشروطه و مداخله روسها در آذربايجان»، مجله تاريخ روابط خارجي، سال 6 (1385) ويژه نامه مشروطيت، ش 23، ص 107، 137.