پيامهاى ادعيه روزانه ماه مبارك رمضان (2)
نويسنده: غلامرضا سعادتى
روز يازدهم: توفيق احسان
1 - سرشت نيكان: قال على عليه السلام: «الاحسان عزيزة الاخيار; (74) احسان سرشت نيكوكاران است.»
2 - زينت علم: قال على عليه السلام: «زينة العلم الاحسان; (75) احسان زينت علم است.»
3 - اوج ايمان: قال على عليه السلام: «راس الايمان الاحسان; (76) احسان راس ايمان است.»
آثار و نتايج احسان
1 - عنايتخداوند:قال تعالى: «ان الله لمع المحسنين» (77) ; «خداوند با نيكوكاران است.»
2 - محبت الهى:قال تعالى: «احسنوا ان الله يحب المحسنين» (78) ; «نيكى كنيد بدرستى كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد.»
3 - بذر دوستى: قال على عليه السلام: «الاحسان الى المسيئ يستصلح العدو (79) ; نيكى به بد رفتار، دشمن را اصلاح مىكند.»
4 - هدايت:قال تعالى: «تلك آيات الكتاب هدى و رحمة للمحسنين» (80) ; «اين است آيات كتاب [خداى حكيم] كه رحمت و هدايت استبراى نيكوكاران.»
5 - رحمت الهى:قال تعالى: «ان رحمت الله قريب من المحسنين» (81) ; «البته رحمتخداوند به نيكوكاران نزديك است.»
6 - رفعت و بزرگى: قال على عليه السلام: «مع الاحسان تكون الرفعة; (82) بلندى مرتبه و مقام به وسيله نيكوكارى به دست مىآيد.»
7 - عاقبتبه خيرى: قال على عليه السلام: «من احسن الى الناس حسنت عواقبه; (83) هر كس به مردم نيكى كند، عاقبتبه خير خواهد شد.»
روز دوازدهم: عفاف
1 - برترين عبادت: قال الصادق عليه السلام: «افضل العبادة العفاف (84) ; بهترين عبادت پاكدامنى است.»
2 - مقام ملك: قال على عليه السلام: «ما المجاهد فى سبيل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف كاد العفيف ان يكون ملكا من الملائكة; (85) مجاهد در راه خدا پاداشش بيشتر از كسى نيست كه در حالى كه امكانات گناه دارد، پاكدامنى مىكند. اى بسا پاكدامنى كه ملكى از ملائك بوده باشد.»
3 - اساس نيكىها: قال على عليه السلام: «العفة راس كل خير (86) ; پاكدامنى در راس تمام نيكىهاست.»
4 - زكات زيبايى: قال على عليه السلام: «زكاة الجمال العفاف (87) ; زكات زيبايى پاكدامنى است.»
موجبات عفاف
1 - رضايتبه كفاف: قال على عليه السلام: «الرضا بالكفاف يؤدى الى العفاف (88) ; راضى بودن به آنچه كفايت كند، موجب پاكدامنى مىشود.»
2 - غيرت: قال على عليه السلام: «قدر الرجل على قدر همته و عفته على قدر غيرته (89) ; شخصيت مرد به اندازه همت او و پاكدامنى او به اندازه غيرت اوست.»
3 - قناعت: قال على عليه السلام: «اصل العفاف القناعة (90) ; اصل عفت، قناعت است.»
4 - عقل: قال على عليه السلام: «من عقل عف (91) ; عاقل پاكدامن است.»
روز سيزدهم: تقوى
از امام صادق عليه السلام در مورد تفسير تقوى سؤال شد، حضرت فرمود: «ان لا يفقدك الله حيث امرك و لا يراك حيث نهاك; (92) تقوى آن است كه خداوند تو را در جايى كه امر فرموده غايب و در جايى كه نهى فرموده حاضر نبيند.»
آثار و نتايج تقوى
1 - نزول رحمت:قال تعالى: «و لو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء والارض» (93) ; «چنان كه مردم آبادىها همه ايمان و تقوا داشتند، درهاى رحمت آسمان و زمين را براى آنها مىگشوديم.»
2 - خير دنيا و آخرت: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «من رزق التقى رزق خير الدنيا والاخرة; (94) هر كس را تقوا روزى شود خير دنيا و آخرت نصيبش شده است.»
3 - كرامت:قال تعالى: «ان اكرمكم عندالله اتقيكم» (95) ; «گرامىترين شما نزد خدا با تقواترين شماست.»
4 - داروى امراض روحى: قال على عليه السلام: «ان تقوى الله دواء قلوبكم (96) ; تقوا دواى دردهاى روحى شماست.»
5 - قبولى اعمال:قال تعالى: «انما يتقبل الله من المتقين» (97) ; «خداوند اعمال را از متقين مىپذيرد.»
6 - عزت: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «من اراد ان يكون اعز الناس فليتق الله (98) ; هر كس مىخواهد عزيزترين مردم باشد، تقوا پيشه كند.»
روز چهاردهم: امتحانات الهى
آنچه مسلم است اين است كه در نظام طبيعتبدون آزمون و گرفتارى نمىتوان به مراتب افراد واقف شد و اغلب افراد قبل از آزمايش خود را از موفقترين افراد مىدانند. پس وجود بلاها و ابتلائات براى شناخت درجات انسانى افراد ضرورى است و اگر انسان به حال خود گذاشته شود حب نفس او را وادار به خودپسندى و طغيان خواهد كرد. خداوند مىفرمايد:«ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا» (99) ; «اگر خداوند سفره روزى بندگان را بگستراند، طغيان خواهند كرد.»
اما بلاها و امتحانات الهى گاهى كيفرىاند و گاهى درجهاى و ضمنا گاهى فردىاند و زمانى جمعى وگروهى. تصوير تقسيم مذكور چنين است:
بلاها
1 - فردى
الف: كيفرى: مثل از پا در آمدن نمرود توسط پشه
ب: درجهاى: «و اذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن»
2 - اجتماعى
الف: كيفرى: مثل طوفان نوح
ب: درجهاى: مثل جريان شعب ابىطالب
اگر بلا درجهاى باشد، بايد به استقبالش رفت چون ناز پرورده تنعم نبرد راه به جايى.
چنانكه گوشتخام به آتش پخته شود و تا پخته نشود شايسته خوان ملوك نگردد، آدمى هم خام است و جز به آتش مصائب و بليات پخته نشود و تا پخته نشود شايسته بساط ملك الملوك جل جلاله نشود.
اين بلاى دوست تطهير شماست
علم او بالاى تدبير شماست
پوست از دارو بلاكش مىشود
چون اديم (100) طايفى خوش مىشود
× × ×
در ره منزل ليلى كه خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است كه مجنون باشى
× × ×
اما اگر بلا، كيفرى باشد، بايد با توبه و استعانت از خداوند، زمينههاى وقوع آن را ازبين برد. و اين جاست كه مىگوئيم: «اللهم اغفرلى الذنوب اللتى تنزل البلاء.» (101)
روز پانزدهم: شرح صدر
موجبات شرح صدر
1 - انس با قرآن: «اللهم نور بكتابك بصرى واشرح به صدرى; (104) خدايا چشمان مرا به وسيله كتاب خود نورانى كن و سينهام را فراخى ده.»
2 - اراده الهى: قال تعالى: «فمن يرد الله ان يهديه يشرح صدره للاسلام»; (105) «پس هر كه خدا هدايت او را خواهد، قلبش را به نور اسلام روشن و وسيع مىكند.»
روز شانزدهم: ابرار و اشرار
1 - صاحب بهترينها: قال تعالى: «و ما عندالله خير للابرار» (106) ; «آنچه نزد خداستبراى نيكان از هرچيز بهتر است.»
2 - غرق نعمتها: قال تعالى: «ان الابرار لفى نعيم» (107) ; «محققا نيكوكاران درون نعمتها متنعماند.»
ويژگىهاى اشرار
1 - پيشوايان گمراه و گمراه كننده: قال على عليه السلام: «ان شر الناس عندالله امام جائر ضل و ضل به (108) ; بدترين مردم، پيشوايان گمراه و گمراه كنندهاند.»
و نيز آن امام بزرگوار موارد زير را از اشرار شمردند:
2 - «من لا يقبل العذر; كسى كه عذر را نمىپذيرد.»
3 - «من لايبالى ان يراه الناس مسيئا; كسى كه ابا ندارد كه مردم او را گناهكار ببينند.»
4 - «العلماء اذا فسدوا; عالمان، زمانى كه فساد كنند.»
5 - «المشاؤون بالنميمة; سخن چينان.»
6 - «المفرقون بين الاحبة; كسانى كه بين دوستان تفرقه مىاندازند.»
روز هفدهم: توفيق عمل صالح
1 - «افضل الاعمال احمزها; (109) بهترين اعمال مشكلترين آنهاست.»
2 - «افضل الاعمال ما اكرهت عليه نفسك; (110) بهترين اعمال چيزى است كه انجام آن برايت ناگوار است.»
3 - «افضل الاعمال ما اريد به وجه الله; (111) بهترين اعمال عملى است كه براى خدا باشد.»
4 - «افضل العمل ادومه و ان قل; (112) بهترين اعمال آنست كه دوام داشته باشد ولو كم باشد.»
5 - «اطعام الطعام افضل الاعمال; (113) اطعام كردن بهترين عمل است.»
آثار عمل صالح
1 - رستگارى: «فاما من تاب و آمن و عمل صالحا فعسى ان يكون من المفلحين» (114) ; «پس هر كس به درگاه خدا توبه كند و عمل صالح انجام دهد اميد است از رستگاران باشد.»
2 - حيات طيبه: «من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة» (115) ; «هر كس از مرد و زن كار نيكى به شرط ايمان به خدا انجام دهد، ما او را در زندگى سعادتمندانه زنده مىگردانيم.»
3 - شعار مؤمن: «قال على عليه السلام: «العمل شعار المؤمن (116) ; عمل شعار (نشانه) مؤمن است.»
روز هيجدهم: بركات ماه مبارك رمضان
رسول اكرم فرمودند: «انما سمى رمضان لانه يرمض الذنوب (117) ; به درستى كه علت نامگذارى ماه مبارك رمضان به اين نام اين است كه گناهان را مىسوزاند.»
ويژگىهاى ماه مبارك رمضان
1 - برترين ماهها
2 - برترين روزها
3 - والاترين شبها
4 - برترين ساعات
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «ايها الناس انه قد اقبل اليكم شهر الله... شهر هو افضل الشهور عندالله و ايامه افضل الايام و لياليه افضل الليالى و ساعاته افضل الساعات (118) ; اى مردم ماه خدا به سوى شما رو آورده است.... ماهى كه در نزد خدا بهترين ماهها است و روزهاى آن بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعتهايش بهترين ساعتهاست.»
بركات ماه مبارك رمضان
1 - غفران الهى: «من ادرك شهر رمضان فلم يغفر له فابعده الله (119) ; كسى كه ماه رمضان را درك كند و خدا او را نبخشد، از حمتخدا دور است.»
2 - استجابت دعا: «دعائكم فيه مقبول (120) ; دعاى شما در اين ماه مستجاب است.»
3 - بسته شدن درهاى جهنم: «تغلق فيه ابواب النيران و يفتح فيه ابواب الجنان (121) ; در اين ماه درهاى جهنم بسته و درهاى هشتباز مىشود.»
4 - ايمنى از مكر شياطين: «قد وكل الله بكل شيطان مريد سبعة من الملائكة فليس بمحلول حتى ينقضى شهركم هذا (122) ; خداوند بر هر شيطانى كه قصد شما بكند هفتاد ملك مىگمارد. او را توان نفوذ در شما نيست تا ماه مبارك رمضان تمام شود.»
5 - قبول شدن اعمال: «عملكم فيه مقبول (123) ; عمل شما در اين ماه مورد قبول است.»
6 - نفسها تسبيح است: «انفاسكم فيه تسبيح (124) ; نفس كشيدنهاى شما در آن ماه تسبيح است.»
7 - خواب عبادت است: «نومكم فيه عبادة (125) ; خواب شما در اين ماه عبادت است.»
روز نوزدهم: هدايتبه سوى خيرات
1 - تكوينى:«ربنا الذى اعطى كل شىء خلقه ثم هدى» (126) ; «خداى ما آن كسى است كه به همه موجودات عالم، وجود بخشيد و سپس به راه كمالشان هدايت كرد.»
2 - تشريعى:«انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا» (127) ; «ما به حقيقت راه را به انسان نشان داديم خواه هدايت پذيرد يا كفران نعمت كند.»
شايستگان هدايت
1 - مؤمن:«من يؤمن بالله يهد قلبه» (128) ; «كسى كه به خدا ايمان بياورد خدا او را هدايت مىكند.»
2 - توبه كننده: «يهدى اليه من اناب» (129) ; «هر كس به سوى خدا باز گردد خدا او را هدايت مىكند.»
3 - مستمسكين به خداوند: «من يعتصم بالله فقد هدى الى صراط مستقيم» (130) ; «هر كس به دين خدا متمسك شود، به راه راست هدايتيافته است.»
4 - مجاهدين: «والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» (131) ; «آنها كه در راه ما كوشش كنند محققا آنها را به راه خويش هدايت مىكنيم.»
5 - اهل تقوى: قال على عليه السلام: «هدى من اشعر قلبه بالتقوى» (132) ; آنكه قلبش تقوى را درك كرد، هدايتيافت.»
6 - صابران: قال على عليه السلام: « هدى من ادرع لباس الصبر واليقين (133) ; هدايتيافت آنكه لباس صبر و يقين پوشيد.»
7 - مخلصين: قال على عليه السلام: «هدى من اخلص الايمان (134) ; آنكه ايمان خود را خالص نمود هدايتيافت.»
8 - عالمان: قال على عليه السلام: «من علم اهتدى (135) ; آنكه عالم شد هدايتشد.»
بهترين وسيله هدايت
1 - قرآن: قال تعالى: «ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم» (136) ; همانا اين قرآن خلق را به استوارترين راه هدايت مىكند.»
2 - اهل بيت پيامبر: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «انى تارك فيكم الثقلين ما ان اخذتم به لن تضلوا; كتاب الله و عترتى (137) ; من دو چيز گرانبها در ميان شما به امانت مىگذارم، تا وقتى كه پيرو آنها باشيد هرگز گمراه نخواهيد شد; قرآن و اهل بيتم.»
روز بيستم: توفيق تلاوت قرآن
1 - بهرهمندى از پاداشهاى الهى: «ان الذين يتلون كتاب الله ... يرجون تجارة لن تبور» (138) ; «آنان كه كتاب خدا را تلاوت مىكنند اميد تجارتى دارند كه زيان و زوال ندارد.»
2 - شكوفايى ايمان: قال على عليه السلام: «لقاح الايمان تلاوة القرآن (139) ; شكوفايى ايمان با قرآن خواندن است.»
3 - همنشين تنهايى: قال على عليه السلام: «من انس بتلاوة القرآن لم توحشه مفارقه الاخوان; (140) هر كه به تلاوت قرآن انس بگيرد، جدايى از دوستان، او را به وحشت نمىاندازد.»
× × ×
صبح خيزى و سلامت طلبى چون حافظ هرچه كردم همه از دولت قرآن كردم
آداب تلاوت قرآن
1 - پاكى و نظافت دهان: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «طيبوا افواهكم فان افواهكم طريق القرآن (141) ; دهانهاى خود را پاكيزه نگه داريد، زيرا دهانهاى شما راه قرآن است.»
توضيح: مراد از پاكى، پاكى ظاهرى و باطنى است; يعنى هم مسواك زدن و هم پرهيز از گناهان زبانى مانند غيبت و دروغ و ... .
2 - استعاذه: قال تعالى: «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم» (142) ; «[اى پيامبر!] هنگام قرائت قرآن از وسوسه شيطان به خداوند پناه ببر.»
3 - ترتيل: قال تعالى: «و رتل القرآن ترتيلا» (143) ; «قرآن را شمرده شمرده بخوان.»
4 - تدبر: قال تعالى: «ا فلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها» (144) ; «آيا به آيات قرآن نمىانديشند؟ يا [مگر] بر دلهايشان قفلها نهاده شده است؟»
5 - خشوع: قال تعالى: «الم يان للذين آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله» (145) ; «آيا نوبت آن نرسيده كه گرويدگان دلهايشان به ياد خدا خاشع گردد؟»
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد كه دار الملك ايمان را مجرد بينداز غوغا
6 - صداى خوش: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «حسنوا القرآن باصواتكم (146) ; «قرآن را با صداى خوش بخوانيد.»