ايالت سند در عصر تيموريان
ايالت سند در عصر تيموريان ( معرفي کتاب تاريخ معصومي )
به تصحيح عمر بن محمد داود پوته. ـ تهران: اساطير، 1382.
چکيده
سند از جمله ايالات شبه قاره هند، در سال 90 / 709 م بر دست محمد بن قاسم، سردار فاتح مسلمانان که براي نخستين بار به آن سرزمين هجوم برده بود، گشوده شد. چندين قرن پس از آن به ضميمة قلمرو دولت گورکاني هند درآمد. اين زمان مقارن با پادشاهي اکبر ـ بزرگترين شاه دودمان تيموري هند ـ بود و به سبب تشويق او دانشمندان و مورخان، آثار ارزندهاي ـ به ويژه در تاريخ ـ تأليف کردند. از جمله اين نوشتهها تاريخ سند اثر مير محمد معصوم بهکري يکي از مورخان عصر اکبرشاه در سند است. ميرمعصوم متخلص به نامي (944 ـ 1019 / 1538 ـ 1611 م) گذشته از تاريخ نگاري، شاعري زبردست و طبيبي حاذق بود و در اين رشتهها آثاري تأليف کرد.
نياکان مير معصوم از ماوراء النهر به هند هجرت کرده و از سادات شهر ترمذ بودند. پدر او سيد صفايي در زمان سلطان محمود خان ترخان (898 ـ 982 / 1492 ـ 1574 م) در بهکر اقامت گزيد و در همانجا به منصب شيخ الاسلامي دست يافت. مير معصوم در هفتم رمضان سال 944 / 8 فوريه 1538 م در شهر مذکور ديده به جهان گشود. او پس از اتمام تحصيلات متداول، نخست در مسلک ملازمان سلطان محمود خان ترخان درآمد و سپس در سال 988 / 1589 م به خدمت اکبرشاه پيوست و نزد او مقرب شد و برخي مأموريتهاي نظامي به وي محول گرديد، چنانکه در فتح گجرات، شجاعتها از خود نشان داد. مير معصوم در سال 1012 به عنوان سفير اکبرشاه به دربار شاه عباس اول گسيل گرديد و به خوبي از عهده انجام مأموريت برآمد.
آخرين خدمت سياسي وي اعزام به بهکر از سوي جهانگير شاه به عنوان امين الملک بود. مير معصوم سرانجام در 6 ذيحجه 1019 / 10 فوريه 1611 م در همانجا درگذشت و در مقبرهاي که براي خود در سکهر يا بکر جنب بهکر هند بنا نهاده بود به خاک سپرده شد. مير معصوم شاعري خوش ذوق بود و «نامي» تخلص ميکرد. شعر او متوسط است و جز ديواني ناقص، خمسهاي به اقتباس از پنج گنج نظامي سروده است. مثنويهاي او به نامهاي زير خوانده شدهاند: معدن الافکار، حسن و ناز، اکبرنامه، راي و صورت (يا پري و صورت)، خمسه متحيّره . ديوان غزل او هم در حدود پنج هزار بيت دارد. به جز آثار مذکور و چند ساقينامه و مجموعه رباعيات، از وي دو کتاب طبي به نامهاي مفردات معصومي و طب نامي باقي مانده است.
اما تاريخ سند مهمترين اثر مير معصوم و باعث شهرت وي در ميان دانشمندان عصر اکبر شاه شده است. او اين کتاب را در سال 1009 / 1600 م به خواست فرزند بزرگ خود مير بزرگ نگاشت و آن را به اکبر شاه تقديم کرد.
تاريخ سند حاوي يک مقدمه و چهار جزء به شرح زير است: 1. جزء اول: فتح سند به دست مسلمانان در روزگار وليد بن عبدالملک و حوادث پس از آن در عصر خلفاي اموي و عباسي؛ 2. جزء دوم: ذکر پادشاهاني که پس از آن بر سند فرمانروايي کردند، تاريخ اين ايالت در عصر غزنويان، غوريان و سلاطين دهلي؛ 3. جزء سوم: فرمانروايان ارغونيه و جنگهاي آنان. در ذيل اين فصل احوال سادات، پيران، قضات و سرايندگان و بزرگان عصر ميرزا شاه حسن ارغون و سلطان محمودخان بهکر را نيز آورده است؛ 4. جزء چهارم: انتقال فرمانروايي به تيموريان در عصر اکبر شاه تا روزگار نگارش کتاب.
تاريخ سند پس از چچ نامه نخستين اثر مدون به زبان فارسي در باب سند است و در آن اطلاعات منحصر به فرد و گرانبهايي در باب آنجا به دست ميآيد. چنانکه بيشتر مورخاني که پس از وي درباره سند اثري نوشتهاند بيترديد از کتاب ميرمعصوم به عنوان منبع اول بهره برده و گاه بخشهاي زيادي را عينا نقل کردهاند. از جمله اين آثار ميتوان به تاريخ طاهري، بيگلرنامه و ترخان نامه اشاره کرد.
ميرمعصوم بخش نخست کتاب خود را بر اساس چچنامه ، تاريخ مرآه الجنان و تاريخ گزيده نوشته و در آن مطلب تازهاي به چشم نميخورد. چچنامه يا منهاج المسالک نخستين کتابي است که در تاريخ سند و پس از فتح اين ناحيه به دست محمد بن قاسم، به زبان عربي نوشته شده، اما اصل عربي از ميان رفته ليکن ترجمهاي به فارسي از آن که به قلم علي بن حامد بن ابيبکر کوفي که در حوالي سال 613 صورت گرفته، اکنون در دست است. بخش فتوحات مسلمانان اين اثر نيز برگرفته از اخبار بلاذري در فتوح البلدان است.
جزء دوم تاريخ معصومي مختص تاريخ هند در دورة سلاطين دهلي و عينا برگرفته از آثاري چون تاريخ مبارک شاهي ، طبقات ناصري و تاريخ فيروزشاهي است. اما اجزاء سوم و چهارم کتاب که بيشتر آنها مربوط به حوادث عصر مؤلف است از اصالت برخوردار و اهميت کتاب به اجزاء اخير است. اين بخشها شرح رويدادهاي عصر سلطان محمودخان بهکري و حوادث فتح سند به دست عبدالرحيم خان خانان و نيروهاي اکبرشاه و از نظر تاريخي واجد ارزش بسيار است؛ زيرا نويسنده بيشتر اين حوادث را به چشم ديده و در برخي شرکت داشته است. با اين همه او در گزارش برخي وقايع تاريخي مرتکب اشتباهاتي شده، از جمله معلوم ميشود که واقعه حمله محمد بن قاسم به هند را به دقت در منابع اصلي چون فتوح البلدان و تاريخ يعقوبي بررسي نکرده است. اشکال ديگري که به اين کتاب و آثار مشابه ميتوان وارد ساخت اين است که نويسنده مطالب تاريخي نامربوط زيادي را در کتاب خود آورده، از جمله احوال سلاطين هند و دهلي را که اساساً ارتباطي با ناحيه سند نداشته است. بخش ديگر کتاب گزارش احوال شاعران، بزرگان و دانشمندان هم روزگار مؤلف است. با اينکه ميرمعصوم خود به اين گروه تعلق دارد شرح حال اينان را با اختصار هر چه تمامتر در کتابش بيان کرده است.
با همه اينها تاريخ سند اثري ارزشمند است و تقريبا اکثر کساني که پس از ميرمعصوم دست به تأليف کتابي در اين زمينه زدهاند کتاب او را زير دست داشته و اطلاعات زيادي را از آن اقتباس يا انتحال کردهاند. به ويژه مؤلف تحفه الکرام در خيلي موارد عين عبارات ميرمعصوم را در کتاب خود نقل کرده است. برخي آگاهيهاي مندرج در اين کتاب تقريبا منحصر و محصول ديدهها و شنيدههاي مؤلف است. مثلا آنچه در باب ميرزا شاه حسين ارغون و ميرزا عيسي ترخان و سلطان محمود ترخان و دانشمندان سند آورده، همه اطلاعات منحصري است که فقط در تاريخ سند مشاهده ميشود.
تاريخ سند از حيث نگارش، سبکي آسان و روان و بيتکلف دارد و فاقد پيچيدگي و تصنع و تکلفي است که در متون مشابه آن عصر مشهود است. مؤلف به نثر فارسي تسلط دارد و جملاتش محکم و سليس است. با اين وصف از آيات قرآني و احاديث نبوي مکرر استفاده ميکند. البته نثر مقدمه با متن کتاب اندکي متفاوت و در آنجا صنايع بديعي و سجع را به کار گرفته است.
از اين کتاب چندين نسخه خطي در کتابخانههاي ايران، شبه قاره هند و بريتانيا و احيانا کتابخانههاي ديگر در دست است و متن آن چند بار به زبانهاي انگليسي، سندي و اردو ترجمه شده و به چاپ رسيده است. متن فارسي هم تاکنون سهبار به شرح زير منتشر شده است: 1. چاپ اول، بمبئي، 1272 / 1855 م، سنگي، 156ص.
2. چاپ دوم به تصحيح و اهتمام دکتر عمر بن محمد داود پوته، استاد زبان عربي در دانشکده اسماعيل کالج بمبئي و در اين شهر به سال 1357 / 1938 م در 385 ص همراه با توضيحات و تعليقات و استدراکات به طبع رسيده است.
مصحح از درس خواندگان دانشگاه کمبريج و به رموز تصحيح انتقادي کاملا وارد است و تاريخ سند را بر اساس چندين نسخه خطي مقابله و تصحيح کرده است. نسخه اساس او در سال 1045 / 1635 م يعني 26 سال پس از وفات مؤلف کتابت شده است.
مصحح در تصحيح متن، مقابله نسخ خطي، حل مشکلات و نگارش تعليقات و استخراج فهارس گوناگون زحمت بسيار کشيده، مع هذا در حاصل کار او برخي اشکالات وجود دارد. از جمله در مقدمه اشاره ميکند که او به دست نويسي از ديوان مير معصوم دست يافته و برخي اشعار آن را نقل ميکند. ظاهراً نسخة مذکور که وي گمان برده، ديوان مؤلف اين کتاب است، جنگي است از سرودههاي شاعران گوناگون و بيشتر اشعاري که وي به عنوان نمونهاي از سرودههاي مير معصوم نقل ميکند، به او تعلق ندارد و از ديگران است. از جمله قصيدهاي از سعدي با مطلع زير:
اول دفتر به نام ايزد دانا*** صانع و پروردگار و حي توانا
يا قصيده ديگري از سعدي با اين مطلع:
روزي که زير خاک تن ما نهان شود*** وآنها که کردهايم يکايک عيان شود
در سال جاري انتشارات اساطير همتي به خرج داده و تصحيح تاريخ سند عمر بن محمد داود پوته را به شکلي زيبا و چشم نواز به صورت افست تجديد چاپ کرده است. ناشر ملاحظات فني را در تجديد چاپ کاملا مراعات نموده و به گونهاي متن افست شده که افتادگي و ريختگي ندارد و چاپي تميز و شسته و رفته است و مخصوصا در مقام مقايسه با برخي چاپهاي افست که در سالهاي اخير از روي کتب چاپ ليدن و هند صورت گرفته از امتيازاتي برخوردار است.
منابع:
آفتاب اصغر، تاريخنويسي فارسي در هند و پاکستان ، لاهور، 1364 ش، صص 167 ـ171.
گلچين معاني، احمد، تاريخ تذکرههاي فارسي ، تهران، دانشگاه 1350 ش، ج 2/535 ـ 540.
مشار، خانبابا، مؤلفين کتب چاپي فارسي و عربي، تهران، 1344 ش، ج 6/257. معصوم بکري، سيد محمد، تاريخ سند، به تصحيح عمر بن محمد داود پوته، تهران، اساطير، 1382 ش، مقدمه و جاهاي ديگر.
منزوي، احمد، فهرست نسخههاي خطي فارسي ، تهران، موسسه فرهنگي منطقهاي، 1353 ش، ج 6/4606 ـ 4607؛
همو، فهرستواره کتابهاي فارسي ، تهران انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1375 ش، ج2/1182 ـ 1184.