ویژه نامه روز ششم ضیافت الهی
نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد
دعای روز ششم
خدايا در اين ماه به خاطر دست زدن به نافرمانيت خوارم مساز و تازيانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت
وَزَحْزِحْنى فيهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِكَ بِمَنِّكَ وَاَياديكَ يا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبينَ
بدان نعمت بخشى و الطافى كه نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرين حد اشتياق مشتاقان
زلال وحی
اهداف بعثت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
«لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» (1)
خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خود آنها در میان آنان برانگیخت که آیات خدا را تلاوت کند و نفوس آنان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت بیاموزد هر چند که پیش از آن، قطعا آنها در گمراهی آشکار بودند.
نتیجه ی تقوای الهی و ایمان به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم): یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و امنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نور اتمشون به یغفرلکم و الله غفور رحیم. (2)
ای کسانی که به حق گرویدید، اینک خدا ترس و متقی شوید و به رسولش «حضرت محمد مصطفی» نیز ایمان آرید تا خدا شما را از رحمتش دو بهره، نصیب گرداند و نوری از پرتو ایمان به قرآن، شما را اعطاء کند که بدان نور راه (بهشت ابد) پیماید و از گناه شما نیز درگذرد که خدا بسیار آمرزیده و مهربان است.
جهانی بودن رسالت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا و لکن اکثر الناس لا یعلمون. (3) (و ما تو را رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) جز برای اینکه عموم بشر را بشارت دهی و ترسانی نفرستادیم و لیکن اکثر مردم از این حقیقت آگاه نیستید.
رحمت برای عالم
همانا رسولی از جنس شما (پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)) برای هدایت خلق آمد که از افراط محبت فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت می آید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است. (4)
(و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین) و ای رسول (اسلام) ما تو را نفرستادیم مگر آن که رحمت برای اهل عالم باشی. (5)
رسالت مومنان نسبت به پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
«ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلو علیه و سلموا تسلیما.»
خداوند و فرشتگان پرروان پاک ازن پیغمبر (حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) درود می فرستند، شما هم ای اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید. (6)
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرحوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا.»
قطعا برای شما در اقتدا به رسول خدا سر مشقی نیکوست. برای آن کس که به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند. (7)
پی نوشت
1- سوره ی آل عمران آیه ی 164.
2- سوره ی حدید آیه ی 28.
3- سوره ی سباء آیه ی 28.
4- سوره ی توبه آیه ی 128.
5- سوره ی انبیاء آیه ی 107.
6- سوره ی احزاب آیه ی 56.
7- سوره ی احزاب آیه ی 21.
منبع: قرآن کریم
کلام نور
فضيلت ماه رمضان در کلام ائمه اطهار (علیهم السلام)
منبع: بحار الانوار ج 96ص 344
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: درهاى آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مى شوند و تا آخرين شب بسته نمى شوند.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اذا استهلَّ رمضان غلقت أبوابُ النار .
منبع: بحار الانوار ج 96 ص 348
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هنگامى كه هلال ماه رمضان پديدار گردد، درهاى دوزخ بسته شود.
قال ابوجعفر(علیه السلام) :لكلّ شىء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان.
منبع: كافى ج 2 ص 630
امام باقر (علیه السلام) می فرمايد: براى هر چيزى بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است.
عن ابى الحسن على بن موسى الرضا(علیه السلام):من قرأ فى شهر رمضان آية من كتاب الله كان كمن. ختم القرآن فى غيره من الشهور .
منبع: بحار الانوار ج 96,ص 341
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: كسى كه در ماه رمضان آيه اى از كتاب خدا(قرآن) را بخواند، مانند كسى است كه در ديگر ماه ها تمام قرآن را خوانده باشد.
حکمت های شگرف
قَالَ الامام علیٌ [عليه السلام] الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : نيش زن شيرين است .
حكمت 62: روش پاسخ دادن به ستايش ها و نيكى ها (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ إِذَا أُسْدِيَتْ إِلَيْكَ يَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا يُرْبِى عَلَيْهَا وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : چون تو را ستودند ، بهتر از آنان ستايش كن ، و چون به تو احسان كردند ، بيشتر از آن ببخش ، به هر حال پاداشِ بيشتر از آنِ آغاز كننده است .
حكمت 63: ارزش شفاعت (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الشَّفِيعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : شفاعت كننده چونان بال و پُر در خواست كننده كننده است.
حكمت 64: غفلت دنيا پرستان (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : اهل دنيا سوارانى در خواب مانده اند كه آنان را مى رانند.
حكمت 65: ترك دوستان و تنهايى (اخلاقى ، اجتماعي، تربيتى)
وَ قَالَ [عليه السلام] فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَةٌ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از دست دادن دوستان غربت است .
حكمت 66: روش خواستن (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نا اهل است.
حكمت 67: ارزش ايثار اقتصادى (اخلاقى ، اقتصادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِيلِ فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از بخشش اندك شرم مدار كه محروم كردن ، از آن كمتر است.
حكمت 68: ره آورد عفّت و شكر گذارى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : عفّت ورزيدن زينت فقر ، و شكر گزارى زينت بى نيازى است.
حكمت 69: حفظ روح اميدوارى (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ فَلَا تُبَلْ مَا كُنْتَ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : اگر به آن چه كه مى خواستى نرسيدى ، از آنچه هستى نگران مباش.
حكمت 70: روانشناسى جاهل (اخلاقى ، علمى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : نادان را يا تُندرو و يا كُند رو مى بيني.
حكمت 71: نشانه كمال عقل (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : چون عقل كامل گردد ، سخن اندك شود .
حكمت 72: رابطه دنيا و انسان (اخلاقى،علمى)
وَ قَالَ [عليه السلام] الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ يُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ وَ يُبَاعِدُ الْأُمْنِيَّةَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ.
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : دنيا بدن ها را فرسوده و آرزوها را تازه مى كند ، مرگ را نزديك و خواسته ها را دور و دراز مى سازد ، كسى كه به آن دست يافت خسته مى شود ، و آن كه به دنيا نرسيد رنج مى برد.
منبع: نهج البلاغه
عزیز آل یاسین
فرزند طور
کجاست بقیهی خدا که بیرون از عترت طاهره، هدایت کنندهای نیست؟
کجاست آن که زنده کنندهی آثار دین است و اهل آن؟ کجاست ذخیره شده برای تجدید فریضهها؟... کجاست ویران کنندهی بناهای شرک و دورویی؟ کجاست درِ خدا...؟ کجاست صورت خدا، که به سوی او روی کنند اولیا؟...
ای آن که آمدنت حتمی است! کدام دعا در حق ظهور تو به آسمان میرود؟! در کدام نقطه از این هستی تورا جستجو کنیم؟ کدام دهکدهی جهانی؟ کدام سیاره؟
انسانیت، به یغما رفته، بساط ستم جور است، زمین جیرهخوار حکومتهای جاهلی است. دلها آفتِ اضطرار گرفتهاند.
ای زمین از آفتاب رویت روشن!
ای از نگاه سبز خدا سرشار!
ای پنهانِ پیداتر از نور! ای تمامت حضور بهار که در نهایت روشنی در کنار مایی!
آیا هنوز فرصتِ رسیدن این چشمهای کال نیست؟
آیا هنوز فرصت تماشای آفتاب نگاهت نیست؟!
از کدام سوی زمان میآیی؟! تو را با کدام کلمه از خدا فریاد بزنیم؟ ای فرزند دلایل روشن!
دیوارهای شهر، هزار روزن گشودهاند، خیابانهایِ منتهی به آمدنت چشم شدند. لحظهها، گرفتار عشق تواند؛ عاشقِ نگاه آسمانی تواند.
... آفتاب اگر هنوز میتابد، کوه اگر هنوز پابرجاست، آسمان اگر هنوز ایستاده است، باران اگر هنور میبارد، درخت اگر هنوز تکیده است، دستها اگر هنوز قنوت میگیرند، چشمها اگر هنوز سرشارند، کوچهها اگر هنوز بیدارند، دلها اگر هنوز میتپند و زمین اگر هنوز زنده است، از برکت حضور معنوی توست.
ای فرزند «طور» و «عادیات»! ای پسر «یس» و «الذاریات»!
تو را با کدام نام خدا زمزمه کنیم؟ در کدام زیارتنامه ملاقات کنیم؟ در کدام سوره به تلاوت بنشینیم؟
تو را از کدام آسمان بپرسیم؟ در کدام راه به انتظار بنشینیم؟ از کدام جمعه سراغ بگیریم؟! از کدام سو میآیی؟! هزاران هزار سال، آمدنت را پیامبران پیشین وعده دادهاند و نیامدی... چشمان دقایق تاول زده است؛ دستان روزگار پینه بسته؛ گامها میروند و بر میگردند. صحرا لب به آب نزده است؛ نیمی از دریا را خشکی احاطه کرده؛ جهان سر بر بالش غفلت گزارده؛ صبح نای ماندن ندارد. باران به زورِ استغاثه میبارد؛ آفتاب اگر طلوع میکند، از برکت دعای ندبه است؛ درختان به عنایت عطر پیراهن تو ایستادهاند؛ زندگی به حرکت سرانگشتان مبارک تو بند است؛ آیا هنوز آمدنت زود است؟!...
زمین، تشنهی بارانِ عدالت توست.
«لَیَْت شِعْری اَیْنَ اَسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوی».
کاش میدانستم کجا منزلگاه تو شده؟ پشت دیوار بقیع؟ پشت دیوار کعبه؟ بر فراز «جبل الرحمه»؟ بلندای کوه نور؟ کاش میدانستم در کدام قسمت از زمین، خانه ات بنا شده؟! پشتِ کدام آفتاب؟ زیر سایبان کدام کسا؟
ای ناظرِ اشکهای پنهان! بی تو این دیجور را چگونه برتابیم؟ چه تکیهگاهی امنتر از حریم تو؟ حالِ تو را در کدام روزنامهی صبح و عصر، کدام ستون جستجو کنیم؟ در کدام جمعه، ـ دعای عهد ـ اتفاق شیرین نگاه تو را به تماشا مینشینند؟ کِی تیتر روزنامههای شب گرفتهی امروز، «مهدی(عج) آمد» میشود؟ کدام صبح به اعتبار آمدنت همیشگی خواهد شد؟ «اَلَیْسَ الصُّبحُ بِقَرِیبٍ».
ای معیار عدالت وای ملاک مهربانی و عطوفت!
به راستی، آن را که چشم انتظار قدوم تو نیست، گمراه است؛ و آن را که تسلیم امر تو نیست، غافل. آن را که آرزوی دیدار تو نیست، از درگذشتگان و آن را که شوق آمدنت نیست، از فناشدگان و آن را که بیقرار تو نیست، سرگردان. مباد قسمتمان که تو را عاشقانه منتظر نباشیم.
ای دور نزدیکتر! آیا هنوز آمدنت زود است؟!
مواعظ جاوید
فرهنگ و استقلال
• اساسا فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ هرچند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی، نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است.
• اگرفرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد.
• استقلال و موجودیت هر دجامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد و ساده اندیشی است که گمان شود که با وابستگی فرهنگی استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکان پذیر است. بی جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمار گران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است.
منبع: صحیفه ی نور، ج15، ص160
در محضر ولایت
منبع: برگزیده بيانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز عيد سعيد فطر 24/08/1383
شمیم هدایت
مواعظ استاد
دین، یعنی جهتی که براي حرکت انسان در شؤون مختلف تعیین شده است . ازآنجا که حرکت انسان به سوی کمال مطلق است وکمال مطلق برای انسان، قرب به خدای متعال است ، پس محتوای اسلام چیزی غیر از توجه دادن به خدای واحد نیست .
ما درزندگی مسایلی داریم که صد در صد حیوانی است ، امّا در شرع مقدس به این دلیل که این کار جهت خدایی پیدا میکند، گاه رنگ « استحباب» به خود میگیرد وگاهی «واجب» می شود تا بار ارزشی پیدا کند.
با توجه به این معنا می توان گفت که حقیقت دین همان توحید است .
اهتمام همه ی انبیاء ، توجه به خدای یگانه است وخونهای انبیاء و اولیای خدا دراین جهت ریخته شده است ، چون عنصر اصلی انسان فکر و اعتقاد اوست .اگراعتقاد آفت دید ، اعمالی که از آن ناشی می شود ، ارزش خودرا ازدست می دهد . خداوند متعال می فرماید:
« مبادا یک وقت درذهن کسی بیاید که خدا فرزند یا همسر دارد چنین سخنانی جا دارد که باعث فروپاشی کوهها شود وعالم متلاشی گردد.»
هیچ وقت خداوند نفرموده است که اگر کسی قتل نفس کند ، موجب می شود که کوهها از هم بپاشد.
این نشان می دهد که مسأ لهی اعتقاد ، درساختار روح انسان و تکامل وی نقش اول را دارد . به هر حال درهیچ یک از ادیان آسمانی ، هیچ چیزی مهمتر از مسألهی توحید نبوده است .
یکی از بزرگان می فرمودند: « خدای متعال گاهی انسان را سالها به مرض ، فقر یا گرفتاری مبتلا میسازد، برای اینکه یک «یاالله» بگویید . یک «یاالله» آن قدر درسعادت او تأثیر دارد که جا دارد برای آن سالها رنج ، سختی وشکنجه ببیند . من به حرف او اعتماد دارم و می دانم واقعاً یک لحظه توجه به خدا ویک « یا الله» گفتن ، چقدر می تواند انسان را بالا ببرد وآنچه با این ضدیت داشته باشد ، چقدرمی تواند انسان را به سقوط بکشاند .
منبع: برگرفنه از سلسه سخنرانی های حضرت آیت الله مصباح یزدی ، ماه نامه دیدارآشنا ، شماره ی 48
نکته های ناب
خدمت به خلق
منبع: جامع الاخبار، ص 221.
به صاحب فصول «آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی» گفتند: اگر بدانی مرگت نزدیک شده و از عمرت چند ساعت باقی نمانده، در آن ساعات چه خواهی کرد؟ در پاسخ گفت: می نشینم روی سکوی در منزلم برای آن که حاجات مردم را بر آورده سازم، شاید کسی بیاید و از من حاجتی بخواهد و لو آنکه آن حاجت، استخاره ای باشد.(2)
منبع: مردان علم در میدان عمل، ص 257.
مقام معلم
منبع: مستدرک الوسایل، ج 15، ص 203.
به اسکند گفتند: چرا معلم را پیش از پدرت تعظیم می کنی؟! گفت: چون پدر، مرا از عالم ملکوت به زمین آورد ولی معلم مرا از زمین به آسمان می برد.
منبع: همراه با نماز، محسن قرائتی، ص60.
منفور ترین فرد
منبع:اصول کافی، ج8، ص 234.
دل نوشته
رسیدن به چشمههای استجابت
یا أیّها المُزمِّل!
رسیدن به چشمههای آسمان، مبارکت باد!
یا ایها المزمل!
چشیدن ذره ذره نور، نوش جانت!
یا ایها المزمل!
به سفره مهربانی خداوند خوش آمدی!
یا ایها المزمل
بارش باران و نسیم و آینه بر تو مبارک!
یا ایها المزمل!
به آغوش گرامی خداوند خوش آمدی!
برخیز و نام پروردگارت را زمزمه کن!
در این سحرگاه رفیع
و در این شهر رستگاری و رحمت.
برخیز و بخوان:
ای آنکه هنگام بلا، پناهگاه منی!
ای آنکه در دشواریها فریادرس منی!
... ای آغوش معطرت باز!
ای در خانهات گشوده! به دعوت تو آمدهام؛
در این ضیافت عاشقانهای که رو به راه کردهای،
در این سحرگاه گرامی که روزی همیشگی خوبانت است.
به دعوت تو آمدهام!
الیکَ فَزِعتُ
با تمام تعلقاتم؛ دامن دامن اشک آوردهام
و دلم شکسته.
انک سمیع الدّعا!
اشک، همه دارایی من است
و دل شکسته، هدیهای ناچیز.
یا من یقبل الیسیر
به سحرگاه گرامیات آمدهام
با دعوت تو... ای منتهای آرزوی من!
با دعوت تو و کولهباری از توکل
و بیصبرانه منتظرم تا زیر باران فرشتگان هر شبهات، تا صبح پناه گیرم و زیر آفتاب مهربانیات، یخهای سنگدلیام آب شود.
یا من لم یلد و لم یولد...
یاد ابرار
معلم امت
وی عالمیعامل بود که سخنان و آثار اخلاقی ارزندهاش ، تنها « نسخه ای کارآمد» نبود ، بلکه « دارویی شفا بخش » برای رهپویان راه وارستگی به حساب می آید.
صفات والای اخلاقی شیخ موجب شده بود که حتی برخی از مخالفان لب به توصیف ایشان بگشایند ابنحجر که ازعالمان اهل سنت است ، درباره اخلاق این عالم روحانی می نویسد :
« مفید مردی بود که در راه انجام کارهای مستحبی تلاش زیادی می کرد. بسیار فروتن بود. خود را به خاک پای علم و دانش افکنده بو د . چنان در بیان عقاید و کلام شیعه ورزیده بود که می گفتند: او را برهر امامی (شیعه) حق نعمت است»
عالمان شیعی نیز پیرامون حالات روحی وعرفانی وشیوه اخلاقی این دانشمند فرهیخته ، سخنان بسیاری گفته اند، ازجمله: علامه بحرالعلوم (رحمتاللهعليه) که خود دریایی ازعلوم ودانش بود، شیخ مفید را این چنین توصیف می کند: « محمدبن نعمان ، ابوعبدالله مفیدرحمتاللهعليه ، استادِ استادان بزرگ و رییس رؤسای امت اسلام است. درهای تحقیق را با اقامهی دلیل و برهان و بیان روشن خویش گشود و فرقههای گمراه را سرکوب کرد.»
حاج میرزا حسین نوری)رحمتاللهعليه( که خود از مؤلفین ونویسندگان تاریخ تشیع است، وي را چنین توصیف میکند : « درکتابهای اعتقادی ـ که مربوط به امامت وادلهی اثبات آن است ـ کمتردلیل و سخنی یافت می شود که شیخ مفید درکتابهای خویش بیان نکرده باشد . شیخ مفید زنده کنندهی اسلام و نابود کنندهی بدعتها وانحرافات منحرفان و بدعت گذاران بود.»
برخی معتقدند درطول 30 سال، 30 توقیع ونامهی شریف برای شیخ مفید از ناحیهی امام عصر( ارواحنا له الفداء ) صادرشده که در بسیاری این جمله ی نورانی دیده می شود: « برادر گرامی واستوار؛ شیخ مفید »
منبع: برگرفته ازکتاب دیداربا ابرار ( شیخ مفید، معلم امت ) ، احمد لقمانی ، صفحه های 36 تا 49
حکایت ها و هدایتها
علت بیماری
بهترين طبيب در عراق، شام، خراسان، و شيراز چه كسي است؟ گفتند: جاثليق كه ساكن شيراز است.
فضلبن يحيي با تشريفات مخصوص از او دعوت كرد تا به بغداد بيايد، جاثليق دعوتش را قبول كرد و به بغداد آمد معالجهي او را شروع كرد و آنچه در مورد اين بيماري ميدانست به كار بست، اما كوچكترين نتيجهاي به دست نيامد.به ناچار روزي به فضلبن يحيي گفت:
من از معالجه شما ناتوانم زيرا هر چه دواي مربوط به اين بيماري بود به كار بستم، ولي بياثر بود ،گمان ميكنم كه نارضايتي پدرتان از شما، موجب اين بيماري است كه اگر چنين است رضايت او را جلب كن تا من درد شما را معالجه كنم.
فضلبن يحيي ميدانست كه پدرش از او رضايت ندارد، به ناچار شبانه برخواست و به خانهي پدر رفت و خود را به قدمهاي وي انداخت و از او رضايت خواست و به هر حال از پدر رضايت گرفت و به جاثليق اعلام كرد، جاثليق نيز او را با همان داروهاي قبلي مداوا نمود، طولي نكشيد كه او بهبود يافت و راحت شد.
فضل از جاثليق پرسيد: شما از كجا دانستي كه پدرم از من ناراضي است و سبب عدم بهبوديام، نارضايتي اوست؟
جاثليق گفت: وقتي معالجاتم بياثر شد، دانستم كه شما از جايي ضربه خوردهاي، چند روزي زندگيات را تحت نظر و بررسي قرار دادم، ديدم همه از شما خشنودند و صدقات و دستگيريات از مستمندان و بيچارگان زياد است، علّتي بدستم نيامد تا اينكه شنيدم ميان شما و پدرت، كدورتي است؛ دانستم كه نارضايتي پدر، سبب اين درد است و تا جلب رضايت او نشود، معالجه ممكن نيست.
نكته: از اين حكايت معلوم ميشود كه منشأ بعضي از بيماريها، اذيت و آزار ديگران مخصوصاً كساني كه احترام آنها مانند والدين واجب است، ميباشد.
منبع: داستانهايي از پدر و مادر، شهيد ميرخلفزاده، صفحههاي 43و44
معرفی کتاب
«رهبر معظم انقلاب اسلامي»
كتابِ «خانواده در اسلام»
اين كتاب، حاصل 19 درس از جلسات اخلاقِ حضرتآيتاللهالعظمي مظاهري (دامتبركاته) است و شامل مطالب بسيار مهم و اساسيِ «اخلاق خانواده در اسلام» می باشد كه به طور فشرده و اجمال، با تمسك به آيات و روايات شريف، همراه با حكايتهاي سودمند و آموزنده، با بياني شيرين و شيوا مطرح فرمودهاند.
در اين كتاب، در رابطه با انواع مسؤوليتهاي خانوادگي، حكمت تفاوت مرد و زن، حقوقِ متقابل مرد و زن و فرزندان، نقش عطوفت و مهرباني در تثبيت نظام خانوادگي و اثر آن در تربيت فرزندان، صفاتِ زن شايسته از ديدگاه قرآن كريم و كلام معصومين (عليهمالسلام) ، نحوهي موعظهي زن، روش حلّ اختلاف خانوادگي علل و حكمت بروز اختلافات، اهميت ازدواج از نظر شرع مقدس اسلام، تأثيرپذيري كودكان از والدين و ... مطالب سودمندي خواهيد خواند. لازم به توضيح است كه اين كتاب گرانمايه در سال 1384، توسط بنیادخيريه فرهنگي المهدي)سلاماللهعليه( ويراستاري ادبي و چاپ گرديدهو منابع برخی از آيات و احاديثِ شريفي كه در چاپهاي قبلي،ذكر نگرديده بود، آورده شده است.
كتابِ «حكمتها و اندرزها»
اين اثر ارزشمند كه توسط انتشارات صدرا چاپ شده، مجموعهاي است مشتمل بر مقالاتي از استاد شهيد علامه مطهري)رحمتاللهعليه(كه در سالهاي 1331تا 1341 هـ.ش، براي يك برنامهي عمومي آشنايي با فرهنگ اسلامي و جهت ايراد به صورت گفتار و خطابه، به رشتهي تحرير در آمده است.
مطالعهي اين كتاب در آشنايي با راه و رسم صحيح زندگي و درك صحيح از برخي مفاهيم اسلامي و نيز تهذيب و پالايش نفس تأثيرخواهد داشت.
احکام
حضرت امام خميني رحمتاللهعليه :
* از لباسهايي كه توجه نامحرم را جلب مي كند، بايد اجتناب شود .
* احتياط واجب آن است كه مرد ، لباس زنانه و زن ، لباس مردانه نپوشد .
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي(دامتبركاته) :
* زن بايد از پوشيدن هر نوع لباسي كه از جهت رنگ يا شكل موجب جلب توجه نامحرمان مي شود اجتناب كند.
* پوشيدن هر نوع لباسي كه عرفاً تحريك كننده باشد و موجب جلب توجه جنس مخالف به نامحرم گردد ، حرام است .
حضرت آيت الله العظمي صافي)دامتبركاته(:
*پوشيدن لباسي كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براي كسي كه مي خواهد آن را بپوشد ، معمول نيست و موجب توهين يا شهرت او مي شود ، حرام است .
حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي)دامتبركاته) :
* پوشيدن لباسهاي تنگ و چسبان و همچنين لباس هاي زينتي ، اشكال دارد .
حضرت آيت الله العظمي بهجت)دامتبركاته( :
*پوشيدن لباس مخصوص زنان براي مرد و همچنين پوشيدن لباس مخصوص مردان براي زن حرام است ، اگرچه حرام بودن تا موقعي كه داخل در لباس شهرت نباشد ، مورد تأمل است و نيز تزيين هريك از مرد و زن به زينت ديگري، حرام است و لباس شهرت عبارت از لباسي است كه از جهت جنس يا رنگ يا نحوهي برش و دوخت آن، خلاف شأن و زيّ پوشنده باشد .
منبع:احكام حجاب و عفت در گلستان مرجعيّت ، حميد احمدي ، صفحات 72 ـ 67