نویسنده: علی غفوری
در شبه قاره هند از 60 سال قبل به این سو بین دو کشور پرجمعیت هند و پاکستان درگیری بوده که ریشهی این منازعه به کشمیر بازمیگردد. در ماه مه 1965 با توسل به زور توسل هند بحران کشمیر از فاز سیاسی وارد فاز نظامی شد.
ابتدا یک گردان نیروی هندی با عبور از خط آتشبس سال 1949، چند پاسگاه پاکستانی را در کارگیل اشغال کردند و به دنبال اعتراض مردم مسلمان کشمیر در ماه ژوئن، هند 150 هزار نیروی خود را به شمال هند اعزام کرد. این اقدام سبب شد تا هزاران نیروی داوطلب از کشمیر آزاد و مرز پاکستان بگذرند تا به کمک مردم کشمیر هند بشتابند. از این زمان به بعد دو کشور کلیه مذاکرات را کنار گذاشته و جنگی تمام عیار را آغاز کردند.
البته نباید از یاد برد که اگرچه در نبرد 1965 هند آغاز کنندهی جنگ بود اما هندیها در دو دهه قبل از آن همواره در بحث کشمیر کوتاه آمده و علیرغم برتری قوا تن به عقبنشینی در برابر پاکستان در دهه 50 داده بودند. البته مردم مسلمان کشمیر نیز در این سالها همواره خواستار استقلال از دولت هندوی هندوستان بودهاند.
آغاز جنگ
پس از آن که هندیها اعلام کردند بخشی از مهاجمان کشمیری نظامیان پاکستانی هستند که لباس محلی پوشیدهاند، 150 هزار نیروی خود را در چند محور به حرکت درآوردند و با درهم کوبیدن نیروهای مرزبان و پراکنده پاکستان وارد بخش کشمیر آزاد (تحت حاکمیت پاکستان) شدند و ظرف مدت کوتاهی به عمق 40 کیلومتری پاکستان رسیدند.ژنرال ایوب خان رهبر پاکستان در این زمان دستور بسیج قوا برای برخورد با نیروهای هندی را داد حال آن که آن زمان نیروهای هندی به 21 کیلومتری مظفرآباد (مرکز کشمیر پاکستان) رسیده بودند.
در اول سپتامبر 1965 هزاران نیروی پاکستانی در جنوب اسلام آباد (راولپندی) با عبور از مرز پاسگاههای مرزی هند را تصرف کردند.
هند که انتظار حملهی پاکستان در چند صد کیلومتری کشمیر را نداشت از نیروی هوایی استفاده کرد و در حملاتی وسیع صدها تانک و خودروی پاکستانی را به آتش کشید. اما سرعت عمل و پایداری پاکستانیها سبب شد تا آنها بتوانند تا بر جادههای جامو- سری نگر که راه ورود هندیها به کشمیر هند بود مسلط شوند.
هند از این لحظه به بعد درنگ را جایز ندانست و با تجهیز قوا در نزدیکی لاهور پاکستان جبهه را باز کرد و از سه جناح حملهای گازانبری را برای تسخیر این شهر مهم هند آغاز کرد.
این نیروها با استفاده از برتری قوای چهار بر یک خود در برابر پاکستانیها به پیروزی اولیه رسیده ولی در حوالی لاهور در پی شکست نیروی هوایی هند از پاکستان و از دست دادن پشتیبانی هوایی از یک طرف و مقابله مردانه و مؤثر پاکستانیها، تن به توقف دادند. اگر هندیها میتوانستند جاده لاهور به حیدرآباد (در جنوب پاکستان) را قطع کنند به نقطهی مناسبی رسیده بودند.
اما توفق آنها در 6 سپتامبر سبب شد تا مجبور به تن دادن به فشارهای بینالمللی شوند. هندیها در این زمان از سوی دنیا به دلیل حملهی بیدلیل به لاهور مورد ملامت قرار گرفته بودند و چینیها که در 1962 با هند جنگیده بودند این کشور را تهدید به مداخلهی نظامی کردند.
بنابراین در 23 سپتامبر دو طرف بدون آن که به نتیجهای دست یافته باشند آتش بس را قبول کردند حال آن که «گرفتاری کشمیر» حل نشده باقی مانده بود.
در این نبرد هندیها در برابر سقوط 70 هواپیما تنها 19 هواپیمای پاکستان را ساقط کردند حال آن که در نبردهای زمینی تانکهای پاکستان ضربات سختی از هندیها متحمل شدند.
نتیجه نبرد
جنگ سپتامبر 1965 هند و پاکستان حداقل 7 تا 10 هزار کشته برجا گذاشت و شاید اگر فشار دهها سیاستمدار معروف جهان نظیر ناصر، گاسیکین، چوئنلای، جانسون، ... و تهدید چین نبود نبرد مذکور شدت مییافت و صدها هزار نفر از نیروهای این دو کشور فقیر جنوب آسیا کشته میشدند.اگرچه این جنگ اثر فوری برای هیچ یک از دو طرف نداشت اما سبب شد تا دنیا شاهد رشد ارتشهای دو کشور باشد به گونهای که هماکنون هر دو کشور پرجمعیتترین ارتشهای جهان را در اختیار دارند. (ارتش هند ارتش چهارم جهان و ارتش پاکستان ارتش هفتم جهان است) همچنین دو کشور به بمب اتم دست یافتند.
این دو کشور در 1971 نیز با هم جنگیدند که منجر به جدایی بنگلادش (پاکستان شرقی) از پاکستان شد. در دههی 90 نیز طرفین در کارگیل به جنگی گسترده دست زدند که اگرچه به وسعت درگیریهای قبلی نبود اما به جهان این هشدار را داد که «بمب ساعتی کشمیر» هنوز فعال است و دنیا را تهدید میکند.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم