بهداشت روان در اسلام

نماز، علاوه بر آن كه ياد خداست و ارتباط عبد با معبود را برقرار مى‏كند؛ شامل حركاتى مثل : ايستادن، خم شدن ( ركوع ) و به خاك افتادن ( سجده ) مى‏شود. يكى از نويسندگان از اين حركات نماز استفاده مى‏كند و نوعى اعجاز علمى براى نماز يادآور مى‏شوند كه چرا اين حركات باعث جلوگيرى از بيمارى‏هايى در انسان مى‏شود و در حقيقت در حكم ورزش صبح گاهى، شام گاهى و نيمه روز است. در اين مورد مى‏گويد :
دوشنبه، 25 شهريور 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بهداشت روان در اسلام
بهداشت روان در اسلام
بهداشت روان در اسلام

نماز و نيايش

قرآن هدف از خلقت بشر را عبادت وبندگى مى‏داند :
« ما خلقت جن و الانس الا ليعبدون » « ما جن و انس را خلق نكرديم مگر براى عبادت.»
يكى از عبادت‏ها در نزد خداوند نماز است كه از اول خلقت بشر به آن تأكيد شده است و همه پيامبران نيز نماز مى‏خواندند و براى نماز هم تبليغ مى‏كرده‏اند. هر چند كيفيت نمازها فرق داشت ولى اصل نماز و عبوديت، محرز بوده است.
قرآن، از ميان تمام عبادت‏ها، به نماز بيشتر تأكيد كرده است؛ چون نماز را مايه‏ى آرامش و باز دارنده فحشاء و منكر ... مى‏داند.
آيه : ( أقم الصلوة الذكرى ) .. « نماز را به پا داريد تا اين كه به ياد من باشيد. »

فوايد جسمى و روانى نماز

نماز، علاوه بر آن كه ياد خداست و ارتباط عبد با معبود را برقرار مى‏كند؛ شامل حركاتى مثل : ايستادن، خم شدن ( ركوع ) و به خاك افتادن ( سجده ) مى‏شود. يكى از نويسندگان از اين حركات نماز استفاده مى‏كند و نوعى اعجاز علمى براى نماز يادآور مى‏شوند كه چرا اين حركات باعث جلوگيرى از بيمارى‏هايى در انسان مى‏شود و در حقيقت در حكم ورزش صبح گاهى، شام گاهى و نيمه روز است. در اين مورد مى‏گويد :
حركات اجبارى در نمازهاى شبانه روزى، 119 عدد است و آن حركات از بيمارى‏هايى نظير « دوالى الساقين » از طريق حركت سريع‏تر خون و تقويت ديواره‏هاى ضعيف ساق‏هاى پا جلوگيرى مى‏كند. و اين مطلب را از طريق رسم شكل‏ها و عكس‏هاى متعدد اثبات مى‏كند. و آن را « معجزة الصلوة فى الوقاية من مرض دوالى الساقين » مى‏نامند .
برخى نويسندگان مثل محمد سامى محمدعلى نيز در مورد آثار تمرينى و ورزش نماز سخن گفته‏اند و تحريك عضلات بدن، نشاط قلب و گردش خون، تقويت عضلات رگ‏ها و تقويت مغز را از آثار آن بر شمرده‏اند .
دكتر « مصطفى حفار » متخصص امراض دستگاه هضم، و استاد دانشگاه طب فرانسوى، درباره‏ى نماز مى‏گويد :
« ركوع، در تقويت عضلات ديواره مفيد شكم بسيار است و به جمع شدن معده، كمك مى‏كند و در كنارش هضم را يارى مى‏كند، همچنين روده‏هاى را براى دفع فضولات هضمى آسان مى‏كند ».
اما سجود، باعث رانده شدن هوا از ميان معده به دهان مى‏شود و دشوارى‏هاى هضم و انعكاسات قلبى را بر طرف مى‏سازد. همچنين نشستن به صورت سجده در نماز، براى درمان جمع شدن خون در پايين شكم بانوان كه ناشى از پشت درد در زهدان است را توصيه مى‏كنند» .
همچنين دكتر « فارس عازورى » متخصص بيمارى‏هاى اعصاب از دانشگاه آمريكا مى‏گويد :
« نماز مسلمانان و ركوع و سجودشان، عضلات پشت را تقويت مى‏كند و حركات، ستون فقرات پشت را نرم مى‏كند و امراض عصبى و عضلانى را آرامش مى‏بخشد » .
يكى از اساتيد دانشكده پزشكى دانشگاه اسكندريه قاهره رساله‏ى پايان نامه‏ى دكترى خود را به بررسى تأثير شگفت انگيز نماز در صيانت از بيمارى‏هاى عضلانى از جمله بيمارى‏هاى فراخى رگ‏هاى پا، اختصاص داده و كتابى در اين ارتباط تدوين نموده است كه در آن به طور مبسوط آثار طبى نماز برعضلات پا، مورد بررسى قرار گرفته است .
اخيرا بعضى از دانشمندان، براى تقويت، تمرين‏هاى شبيه به ركوع و سجود توصيه مى‏كنند.
با اين نظريات دانشمندان، كه اكثرا مسلمان نيستند، افقى روشن از لحاظ بعد جسمى و اعصاب و روان بر نماز ترسيم مى‏شود كه در آينده به عظمت قرآن افزوده خواهد شد.

روان درمانى نماز و نيايش

از دير باز نماز در آرام سازى انسان مكررا امتحان وبررسى و ثابت شده است و بسيارى از تأليفات علمى، اعم از نوشته‏هاى مسلمين و غير مسلمين به اين حقيقت اذعان شده است. شايد بتوان بررسى‏ها و پژوهش‏هاى ده ساله « آلن برگين » استاد روان پزشك را يكى از جامع‏ترين و عالمانه‏ترين و در عين حال تازه‏ترين كارهاى انجام يافته در مورد نقش ارزش‏ها و اعمال دينى از جمله نماز دانست .
او با مطرح كردن دو عنوان، نقش مثبت ارزش‏هاى دينى را در روان درمانى، ارتباط با دين را با بهداشت روانى و ضرورت به كارگيرى موضوعات ارزشى ودين را در آموزش‏ها و درمانى هاى بالينى بيماران، به طور مشخص مورد تأييد قرار داده است. « آرام سازى » يكى از وسايل مورد استفاده برخى از روان درمان گرايان جديد در درمان بيمارى‏هاى روانى است و انسان مى‏تواند آن را از طريق تمرين بياموزد .
خواندن نماز، آن هم حداقل پنج بار در روز، مى‏تواند بهترين برنامه‏ى تمرين آرام سازى و فراگيرى آن باشد. معمولا وقتى آدم كيفيت آرام سازى را ياد بگيرد، قادر مى‏شود كه خود را تشنجات عصبى ناشى از فشارها و گرفتارى‏هاى زندگى نجات دهد .حالت تمدد اعصاب و آرامش روانى
حاصل از نماز، انسان را از اضطرابى كه بيماران روانى، همواره از آن رنج مى‏برند، مى‏رهاند. چون اين حالت‏ها معمولا تا مدتى پس از نماز نيز درانسان باقى مى‏ماند و ادامه مى‏يابد.
انسان گاهى در حالت تمدد اعصاب و آرامش روانى پس از نماز، با امور يا موارد اضطراب انگيزى رو به رو مى‏شود و يا آن‏ها را به ياد مى‏آورد. تكرار حدوث اين موارد، با يادآورى آن‏ها در حالت تمدد و آرامش نفسانى پس از نماز، به خاموش شدن تدريجى اضطراب در انسان، منجر مى‏شود، زيرا اين امور يا موارد اضطراب تدريجا به حالت آرامش روانى پس از نماز ارتباط مى‏يابد و فرد هم تدريجا از اضطراب و نگرانى ناشى از اين امور يا موارد، رها مى‏گردد .
دكتر « هاموس هايسلوب » مى‏گويد : مهم‏ترين عامل خواب آرام بخش كه من در طول سال‏هاى متمادى تجربه و ممارستم در مسائل روانى، به آن پى برده‏ام، همين نماز است. من به عنوان يك پزشك مى‏گويم : بهترين وسيله‏ى ايجاد آرامش در درون و اعصاب انسان كه تاكنون شناخته‏ام، نماز است .
آقاى دكتر « آكيرو ماتسوموتو » مدير كانون تعليماتى مطالعات وتحقيقات مربوط به خاورميانه در دانشگاه دولتى ژاپن كه چند سال پيش به اسلام گرويده است، تأثير خوب نماز را در تسكين روح و آرامش نفس، تجربه كرده است و در بخشى از نامه‏اى كه براى يكى از دوستان فرستاده
است به آن اشاره كرده است.
... گاه گاهى آن دفترچه‏ى نماز را كه شما براى من لطف نموديد، نگاه مى‏كنم و مطابق توضيحات آن با خود، نماز را اقامه مى‏كنم و فهميدم كه نماز خواندن براى تسكين روح خود، تأثيرى خوب دارد. مثلا روزى كه در محل كار خود با مسائل ناراحت كننده مواجه شوم؛ به خانه بر مى‏گردم ونماز مى‏خوانم تا نفس خود را آرام بسازم ... قربان شما آكيرو ماتسوموتو .
علاوه بر آن، با تكرار نماز، اثرگذارى آن در ترشح « آنكفالين » از هيپوفيز و فضاى بين بطن سه و چهار مغز انسان، مكرر مى‏شود. در نتيجه، ترشح آن به صورت شرطى انجام مى‏شود، يعنى با بر پايى نماز، ترشح مغزى انجام مى‏شود.
لازم به توضيح است : ترشح « آنكفالين » كه در فعال سازى سيستم ايمنى بدن دخالت دارد، از طريق تحريك سلول‏هاى « سيستوتوكسيك » صورت مى‏گيرد كه نماز در تحريك آن‏ها تأثير مستقيم دارد. بنابرين نماز، در تقويت سيستم دفاعى بدن مؤثر است و نه تنها در سلامت روان بلكه در سلامت جسم، به طور مشخص، مؤثر است .

تمركز حواس

تمركز حواس و راه‏هاى تمركز حواس، متخصصين زيادى را به طرف خود، جذب كرده است، نظريه‏هاى زيادى براى درمان تشويق ذهنى
انجام داده‏اند.
از جمله، قائل بر اين‏اند كه اگر شخصى «60» الى «70» مرتبه به فكر و حواسش را به يك نقطه متمركز نمايد، به خودى خود مى‏تواند تمركز حواس كسب كند. نماز واقعى، « فى صلوتهم خاشعون » يعنى؛ خاشع و خاضع بودن در برابر حضرت حق، همان متمركز كردن افكار را به يك نقطه، كه همان معبود است، مى‏باشد. كه ثمره‏اش، علاوه بر اجر معنوى و اخروى، آسايش و آرامش اعصاب و تمركز حواس را تضمين مى‏كند و اضطراب و استرس و تشويق ذهنى ( كه مقدمه براى ضعف اعصاب است ) را از بين مى‏برد.
روان شناسان، براى تمركز حواس چندين نكته را متذكر مى‏شوند :
اول : محيط مناسب ومساعد، براى تمركز حواس انتخاب كنيد و خود را به آن عادت دهيد .
اسلام نيز، نماز و عبادت را در جاهاى مناسب و مخصوص، مانند : مسجد يا اتاق دور از عكس و تصاوير و درب باز و هر چيزى كه جلب توجه كند، توصيه فراوانى دارد .
دوم : تمام علل‏هاى مادى كه منجر به گسيختگى انديشه مى‏شود، از ميان برداريد .
مسلمانان نيز در اول نماز، با گفتن « تكبير الاحرام »، تمامى ماديات و تعلقات دنيوى را به پشت سر انداختند وخود را محضر خالق يكتا مى‏بينند .
سوم : براى تمركز حواس، وضعيت جسمى متعادل داشته باشيد .
قرآن درباره تعادل جسمى در نماز مى‏فرمايد : « و لا تقربوا الصلوة و أنتم سكارى » « در حالت مستى به نماز نزديك نشويد » مستى در حالت نماز منافات با تعادل و آرامش جسمى دارد و نشان دهنده آن است كه خداوند تأكيد بر تمركز حواس و آرامش در نماز دارد .
دانشمندان، راه‏هاى ديگرى نيز براى تمركز حواس نام مى‏برند، ما مى‏توانيم از طريق عبادت و با خلوص نيت راحت‏تر و آسان‏تر به آن، كه يك درمان بزرگ اعصاب و روان است، به دست آوريم.
قرآن كريم، نماز و ياد خدا را موجب آرامش مى‏داند، آرامشى كه جهان در عصر تكنولوژى به دنبال آن است حدود 400 ميليون نفر در جهان دچار ضعف اعصاب شديد و عدم آرامش روانى هستند كه تنها راه درمانشان بازگشت به دين وعبوديت است .
دكتر دياب و دكتر قرقوز با ذكر آيه 2 سوره‏ى مؤمنون « الذين هم فى صلاتهم خاشعون » خشوع را وسيله‏اى براى رشد قدرت تمركز حواس انسان معرفى مى‏كند كه مى‏توان از آن در تمام مراحل زندگى بهره برد .

نماز و دعا وسيله‏ى غلبه بر تشويش و نگرانى‏

ديل كارنگى، روان شناس و دانشمند معروف آمريكايى، معتقد است كه نماز و دعا وسيله‏ى غلبه بر تشويش ونگرانى است. او در كتاب « آيين زندگى » مى‏نويسد : « امروز جديدترين علم پزشكى، يعنى روان پزشكى، همان چيزهايى را تعليم مى‏دهد كه پيامبران تعليم مى‏دادند، زيرا پزشكان روحى، دريافته‏اند كه دعا و نماز و داشتن يك ايمان محكم، نگرانى، تشويش، هيجان و ترس را كه موجب نيم بيشترى از بيمارى‏ها و ناخوشى‏هاى ماست، برطرف مى‏سازد. امروز روان شناسان، نيز مبلغان متجدد و براى نجات از آتش دوزخ همين دنيا، يعنى زخم معده، آنژين، دومواترين، اختلالات عصبى و جنون، گرويدن به دين را توصيه مى‏كنند .
مع الاسف ! ما فقط هنگامى كه تمام درها به رويمان بسته و آخرين نيرويمان تمام مى‏شود، متوجه خدا مى‏شويم. ولى چرا تا آن زمان صبر كنيم ؟ چرا هر روز تجديد قوا نكنيم ؟ من هرگاه به نماز و نيايش مى‏پردازيم؛ حس مى‏كنيم كه اعصابم آرامش يافته و در سكون و ثبات بى‏نظيرى فرو رفته است .»
« اگر نيرويى براى تحمل پيش آمدها لازم باشد، در اثر دعا و نماز به دست مى‏آيد. هر گونه دعا و نمازى، نشانه‏ى اين اعتقاد است كه با ارتباط با خداوند، نيرويى ملكوتى كه غذاى روح است به دست مى‏آيد. همين قدر كه انسان به حقيقى بودن اين نيروى ملكوتى معتقد شد، ديگر چندان
اهميتى ندارد كه بخواهد بداند اين نيروى معنوى چگونه است. از نظر مذهب، اهميت در اين است كه يك نيروى معنوى كه تاكنون از ما پنهان بوده است در اثر دعا و نمازبه كار مى‏افتد» .
آقاى « كارل » در مورد تأثير دعا مى‏نويسد :
« به تازگى ثابت شده است كه با دعا مى‏توان روند پيرى زودرس را به حال طبيعى در آورد و ناتوانى و كاهش قوا را محدود كرد يا از ميان برداشت .»
آقاى « ويليام جيمز » در خصوص شفا يافتن بيماران به وسيله دعا مى‏نويسد :
« چنان به حقايق و واقعيت‏هاى پزشكى را قبول داشته باشيم، پزشكانى چند اظهار داشته‏اند كه در بسيارى از موارد، دعا در بهبودى حال بيمار، مؤثر بوده است. بنابراين بايد دعا را در معالجه‏ى بيماران، يكى از وسايل مؤثر دانست. دعا براى معالجات امراض روحى بسيارى از مردم مؤثر است و در نتيجه، صحت جسمانى آنان را هم به دنبال خواهد داشت .»
و آقاى « سيريل برت »، روان شناسى انگليسى مى‏نويسد :
« ما به وسيله‏ى نماز مى‏توانيم وارد آن چنان محيط گسترده‏اى از نشاط عقلانى شويم كه در شرايط عادى، رسيدن به آن ممكن نيست.»

نماز و نيايش، شفا بخش امراض صعب العلاج

آقاى كارل فيزيولوژيست فرانسوى درباره آثار جسمانى و درمانى مطلق نيايش مى‏نويسد :
« طبيب هنگامى كه مى‏بيند بيمار دست به دامن دعا و توسل به خدا شده است، مى‏تواند خرسند باشد. آرامشى كه نيايش به ارمغان آورده است، كمك شايانى در مداواى وى به شمار مى‏آيد. زيرا نيايش در همان حال كه آرامش را پديد آورده است، به طور كامل و صحيح در فعاليت‏هاى مغزى انسان، يك نوع شگفتى و انبساط باطنى و گاه قهرمانى و دلاورى را تحريك مى‏كند. آثار درمانى نيايش درتمام ادوار، دقت مردم را به خود جلب كرده است. امروزه نيز در جاهايى كه به نيايش مى‏پردازند، از شفاهايى كه با تضرع و توسل به خدا و اوليا، نصيب آن‏ها شده، بسيار سخن به ميان مى‏آيد. نتايج نيايش، تنها در مواردى مى‏تواند مطمئنا به تحقق برسد كه همه راه‏هاى درمانى، غير عملى يا مردود باشد .»
سازمان طبى « لورد » كه واقعيت اين گونه شفاها را به اثبات رسانده است، خدمت بزرگى به علم كرده است. نيايش، گاهى تأثيرات شگفت آورى دارد. بيمارانى بوده‏اند اندكى تقريبا به طور دائمى از دردهاى خورده، سرطان، عفونت كليه، زخم‏هاى مزمن، سل ريوى و استخوانى پرنيونتال شفا يافته‏اند؛ چگونگى اين شفا يافتن‏ها تقريبا همواره يكسان است. يك درد بسيار شديد و بعد احساس شفا يافتن در چند دقيقه و حداكثر تا چند ساعت آثار بيمارى محو مى‏شود و جراحات جسمى و آناتوميك آن نيز التيام مى‏يابد. اين معجزه‏هاى به چنان سرعتى سلامت را به بيمار باز مى‏گرداند كه هرگز حتى امروزه، جراحان و فيزيولوژيست‏ها در طول تجربياتشان نظير آن را مشاهده نكرده‏اند. براى اين كه پديده‏ها بروز كند، نيازى نيست كه حتما خود بيمار نيايش كند. اطفال كوچكى كه هنوز قدرت حرف زدن را نداشته‏اند و هم چنين مردم بى عقيده نيز در « لورد » شفا يافته‏اند ليكن در كنار آنان، كسى، نيايش كرده است، نيايشى كه به خاطر ديگرى اجرا شود، همواره اثر بخش‏تر است. چنين به نظر مى رسد كه اجابت دعا بستگى به شدت و حالت ( كيفيت ) آن دارد. اينهاست آن دسته از آثار نيايش كه من نسبت به آن‏ها يك نوع شناخت مسلم و قطعى دارم، و تاريخ حيات اولياى خدا و حتى مردم متجدد امروز حاوى نكات معجزه آساى بسيارى است .
دكتر « ادوين فردريك مايزر »، استاد بيمارى اعصاب در ايالات متحده‏ى آمريكا مى‏گويد : امروز، بشر امكان پيدا كرده است كه بسيارى از بيمارى‏هاى كشنده و خطرناك را به طرز شگفت آورى در ظرف مدت بسيار كوتاهى معالجه كند. ولى صرف نظر از اين معجزات درمانى كه امروزه بشر به آن دست يافته است، طريقه‏ى اعجاب آميز ديگرى نيز هست كه بسيارى از بيمارى‏هاى مهم و خطرناك را، مانند : فلج و غيره كه نه علتى براى آن مى‏توان يافت و نه از نظر پزشكى مى‏توان به وسيله‏ى جراحى و اسكلژى و احتزازى كارى كرد، درمان مى‏كند.
هزاران حالت و بيمارى‏هاى سخت داريم كه مشهورترين پزشكان ما هم نتوانسته‏اند كوچك‏ترين اميدى به درمان آن پيدا كنند اما همين بيماران با اين همه نااميدى كه در شفاى آنان بوده است، ضمن يكى از معجزات شگفت انگيز نماز و دعا، و بيماريشان به طور كلى شفا يافته و سلامت و عقل خود را باز يافته‏اند .

نتيجه چند تحقيق

* اين موضوع از ديد علم پزشكى ثابت و مطرح شده است كه نماز و نيايش به واسطه‏ى آزاد سازى «آندروفين‏ها » موجب كاهش استرش و فشار روانى مى‏شود .
* سه تن از روان شناسان به نام‏هاى « كتوين »، « براون » و « مارگاريد » بيماران قلبى را كه در بخش قلب بيمارستان بسترى بودند، و قرار بود روز بعد يا روزهاى آينده جراحى قلبى شوند، مورد مطالعه قرار دادند و متوجه شدند كه بيماران نيايش گر و مرتبط با خدا، استرس كمترى نسبت به بيماران ديگر دارند. از اين رو د عا و نيايش را به عنوان يك مكانيزم دفاعى پذيرفتند .
* پرسش نامه‏اى را كه داراى بيست و هشت سؤال بود درباره‏ى نماز تهيه شده است و آن را به پرسش نامه‏ى ديگرى كه به نام ( اضطراب سنج، اس - تى - ال - 90) معروف است، الصاق شد و در سطح نماز جمعه‏ى تهران به يكصد نفر از مؤمنان نماز گزار داده شد. بعد از محاسبات دقيق آمارى و استخراج داده‏ها، نتايج زير به دست آمد :
با استفاده از فرمود ضريب همبستگى اسپريمنت، ضريب به دست آمده 13% مى‏باشد، كه به منظور معنا دار بودن ضريب همبستگى از فرمول تى استفاده شده. تى محاسبه شده برابر با « 1/297-%» مى‏باشد. مقايسه‏ى آن با جدول در سطح 90% با در جات حاضرى 98 نشان مى‏دهد كه دو متغير مورد مطالعه؛ يعنى نماز و اضطراب با هم ارتباط دارند و از هم جدا نيستند و منتهى اين رابطه، معكوس است؛ به اين شكل كه بين وضعيت فرد نسبت به خواندن نماز و كاهش اضطراب، رابطه‏ى معنا دارى وجود دارد. با اين توضيح كه هر اندازه فرد، ايمانش قوى‏تر و پاىبندى اش به فرايض دينى زيادتر باشد، در مقايسه اضطراب كم‏ترى دارد .
در نتيجه مى‏تودن گفت : نماز و نيايش يكى از اهداف خلقت بشر به شمار مى‏آيد و داراى ثمرات مثبتى از قبيل بهداشت جسم و روان است. به عبارت ديگر، نماز علاوه بر تأمين آخرت، دنياى جسم و روان ما را از لحاظ تندرستى تضمين مى‏كند .

موسيقى

موسيقى، ترجمان احساسات و تلاطم هيجانات روحى است و به عبارت ديگر، موسيقى عبارت است از؛ اصوات و آهنگ‏هاى كه در روان آدمى تحريكاتى ايجاد كرده و شخص از آن لذت مى‏برد و گاهى با آهنگى به غم و افسردگى دچار مى‏شود .
قرآن، با نگاهى عميق به مسئله موسيقى، اجتناب از آن را ضرورى مى‏شمارد و درچند آيه به آن پرداخته است.
( فاجتنبوا الرجس من الأوثان و اجتنبوا قول الزور) .
« از پليدى حقيقى اجتناب كنيد و نيز از قول باطل دورى گزينيد» .
شخصى به نام عبدالاعلى مى‏گويد : از امام صادق عليه‏السلام راجع به آيه فوق سؤال كردم، حضرت فرمودند : « قول باطل، غنا مى‏باشد .» اين شخص مى‏گويد : به امام عرض كردم: قول خداوند عزوجل ( و من الناس من يشترى لهو الحديث ) چيست ؟ امام فرمود : « از جمله‏ى خريدار سخنان باطل او بيهوده، غناء مى‏باشد. »
( و الذين لا يشهدون الزور) .
« بندگان خداوند، كسانى هستند كه به ناحق شهادت ندهند ».
امام صادق عليه‏السلام درباره‏ى اين آيه مى‏فرمايند : «(مقصود از زور) آوازه خوانى و غناء است» .
( و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم ) .
« و برخى از مردم فاسد و فتنه انگيز، كسانى هستند كه گفتار و سخنان لغو و باطل را به هر وسيله تهيه مى‏كنند؛ تا خلق را به جهالت، از راه خدا گمراه سازند .»
امام صادق عليه‏السلام نيز در تفسير اين آيه مى‏فرمايند : « غناء ( سخن باطل ) از جمله‏ى گناهانى است كه خداوند عزوجل براى آن وعده‏ى آتش داده است » .
علاوه بر آيات فوق، روايات فراوان ديگرى در منابع اسلامى وجود دارد كه تحريم غنا را به صورت مؤكد بيان مى‏كند .

عواقب معنوى موسيقى در احاديث

امام صادق عليه‏السلام فرمودند: « در خانه كسى كه چهل روز با وسايل موسيقى بنوازند ومردان و زنان در آن مجلس باطل گرد آيند، شيطان تمام اعضاى بدن صاحب خانه را لمس مى‏كند ( به طورى كه چشم، گوش، زبان و ساير اعضايش در مسير و فرمان شيطان و گناه قرار مى‏گيرند ) بعد از آن براى اين كه كاملا او را در زشتى و ظلمت غرق كنند؛ نفسى شيطانى در او مى‏دمد كه غيرت را از دست مى‏دهد، چنان كه نسبت به رابطه‏ى نامشروع ديگران با همسرش بى‏تفاوت مى‏شود. »
همچنين امام صادق عليه‏السلام درباره اثرات آن فرمودند : « خانه‏اى كه در آن غنا باشد، از مرگ و مصيبت دردناك ايمن نيست، و دعا در آن به اجابت نمى‏رسد و فرشتگان وارد آن نمى‏شوند .»
از امام صادق عليه‏السلام در مورد غنا سؤال شد، امام عليه‏السلام فرمودند : « به منازلى كه اهل آن به خاطر انجام معصيت ( و گوش دادن به موسيقى ) از رحمت خداوند دور شده‏اند، وارد نشويد .»
همچنين امام صادق عليه‏السلام در روايت ديگر فرمودند : « نواختن موسيقى ( مثل تار و ... ) نفاق را در دل مى‏روياند؛ همان طورى كه آب سبزه را مى‏روياند .»
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود : « فرشتگان به خانه‏اى كه شراب و وسايل موسيقى و قمار ( مثل دايره، تنبور، نرد ) در آن باشد وارد نمى‏شوند و دعاى اهل خانه مستجاب نمى‏گردد و خير و بركت هم از آن جا مى‏رود .»
همچنين فرمودند : « غنا ( موسيقى ) كارى است كه انسان را به زنا مى‏كشاند ». اضافه مى‏كند : « خداوند مرا براى هدايت و رحمت جهانيان مبعوث نمود و دستور داده، تا آلات غنا و موسيقى ( مانند، نى، تنبور، تار و ... ) و بت‏ها را از بين ببرم .» در جاى ديگر فرمودند : « كسى كه اهل تنبوراست روز قيامت در حالى كه سياه‏ترين صورت را دارد محشور مى‏شود و به دستش تنبورى از آتش جهنم است و بالاى سرش هفتاد هزار فرشته عذاب همراه با گرزى كه در دست دارند بر سر و صورتش مى‏كوبند. و كسى كه اهل ( غنا و موسيقى ) است از قبرش بيرون مى‏آيد در حالى كه نابينا و گنگ و كر خواهد بود. هم چنين زنا كار و آن كه فلوت و دايره مى‏زند همانند ايشان محشور مى‏شود .»
هم چنين رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : « كسى كه به لهو ( آواز موسيقى طرب انگيز ) گوش دهد در روز قيامت در گوشش سرب آب كرده ريخته مى‏شود .»
در حديثى از حضرت على عليه‏السلام آمده است: « هر چيزى كه انسان را از ياد خدا غافل كند ( و در شهوات فرو ببرد ) آن در حكم قمار است ».
با توجه به روايات، موسيقى اثرات نامطلوبى بر روح الهى انسان و اعمال و آخرت انسان مى‏گذارد .

موسيقى از ديدگاه دانشمندان

بر اساس نظر بسيارى از روان شناسان، موسيقى، احساسات بشر را در مسير غير طبيعى و غير عادى توسعه مى‏دهد و انسان را در يك عالم ناخود آگاهى كامل فرو مى‏برد و قوه‏ى خيال بافى غير طبيعى و غير واقعى را در انسان زياد مى‏كند. موسيقى، سبب لذت نيست؛ بلكه فقط قوه‏ى خيال را تحريك مى‏كند و انسان از خيال‏هاى خود لذت مى‏برد، به خاطر آن كه اگر چند نفر حتى يك نوع موسيقى گوش دهند، لذتى كه اين‏ها از موسيقى مى‏برند يك جوز نيست و آن تخيلاتى كه در آن فرو مى‏روند يك شكل نيست؛ بلكه هر كس يك نوع لذتى مى‏برد و در يك عالم خيالى سير مى‏كند. لذا مى‏گويند : اكثر بيمارى‏هاى روانى از همين جا شروع مى‏شود كه انسان در يك عالم گنگ فرو مى‏رود كه خود نمى‏تواند تعريف نمايد. لازم به ذكر است تمام موسيقى‏ها مذموم و ناپسند نيستند؛ بعضى از آن‏ها مفيد و طبيعى و داراى مفسده نيستند. مانند : موسيقى در ميادين جنگ ... و آيا هر صوت خوش و زيبا غنا است ؟ مسلما چنين نيست؛ چون سيره اهل‏البيت و مسلمين بر اين است كه قرآن و اذان را با صداى خوش و زيبا قرائت مى‏كردند. اما آنچه آهنگ‏هاى كه متناسب با مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد باشد و قواى شهوانى را تحريك نمايد؛ غنا گفته مى‏شود. گاهى آهنگ با محتواى آن لهو و باطل و غنا است .
اينك به نظر بعضى از دانشمندان در اين مورد مى‏پردازيم :
* ويكتور هوگو ( نويسنده مشهور فرانسوى ) مى‏نويسد :
« علت اين كه ما از موسيقى خوشمان مى‏آيد اين است كه؛ در عالم خيال‏ها و رؤياها فرو مى‏رويم .»
* آرون كوپلند مى‏نويسد:
« موسيقى، انسان را از عالم اصوات بيرون مى‏برد و به يك دنياى خيالى و رؤيايى مى‏راند .»
* لئون تولستوى ( نويسنده‏ى روسى ) مى‏گويد :
« موسيقى، محصول تحريك احساسات، و هدف احوال نفسانى و عواطف انسانى است .»
* دكتر ولف آدلر ( پروفسور دانشگاه كلمبيا ) مى‏نويسد :
« موسيقى، علاوه بر اين كه سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقت و خارج از طبيعى آن، سخت خسته مى‏كند؛ عمل ارتعاض صوتى كه در موسيقى ايجاد مى‏شود توليد تعرض خارج از حد طبيعى در جلد مى‏نمايد؛ كه بسيار زيان‏مند است .»
* آلكسيس كارل فيزيولوژيست بزرگ فرانسوى مى‏نويسد :
« ساز و آواز و كنسرت و اتومبيل‏ها و ورزش نمى‏توانند جاى فعاليت و كارهاى سودمند اجتماعى را بگيرند. راديو نيز مانند سينما و موزيكال، كاهلى كاملى به كسانى مى‏بخشد كه با آن سرگرمند. بدون شك الكلسيم، كارگران ما را از پاى در مى‏آورد و سر و صداى راديو و سينما و ورزش نامناسب روحيه‏ى فرزندان را فلج مى‏كند .»
* كانت ( فيلسوف مشهور آلمانى ) مى‏نويسد :
« موسيقى، اگر از همه‏ى هنرها مطبوع‏تر باشد؛ ولى چون به بشر چيزى نمى آموزد از تمام هنرها پست‏تر است .»
* دكتر آرنولد فريدمانى ( پزشك بيمارستان نيويورك و رئيس كلينيك سر درد )، با كمك دستگاه‏هاى الكترونى تعيين امواج مغز تجربياتى كه طى مراجعه‏ى هزاران بيمار به دست آورده ثابت كرده است كه يكى از عوامل مهم خستگى‏هاى روحى و فكرى و سر دردهاى عصبى، گوش دادن به موسيقى راديو است؛ مخصوصا براى كسانى كه به موسيقى آن دقت و توجه مى‏كنند .
* دكتر ربرت ( متخصص روان شناسى كودك در انگليس ) مى‏گويد :
« اطفال، در رحم مادر تحت تأثير موسيقى قرار مى‏گيرند. و اگر زن حامله به موسيقى گوش دهد، ضربان قلب طفل در رحم زياد مى‏شود. اين حالت از 6 ماهگى به بعد است .»
* دكتر اوريزن اسوت مارون مى‏نويسد :
« هيجان، بزرگ‏ترين عامل سكته‏هاى قلبى است. هنرمندان اغلب به علت سكته‏ى قلبى در گذشته‏اند. از اين بيان معلوم مى‏شود هيجان حاصله از موسيقى تا چه حد خطرناك است. »
* دانشمندان روان شناس در مورد موسيقى مى‏گويند :
« ( موسيقى )، آثار مرموزى را در دماغ و قواى مغز به جاى مى‏گذارد. و آن اثرى كه از اين حالت يعنى؛ توجه غير طبيعى محسوس است اين است كه، اراده تضعيف مى‏گردد و شنونده‏ى موسيقى تمام قواى خود را گويا در گوش متمركز كرده و هيچ يك از اعضاى بدن او را در آن حال با اراده‏ى او حركت نمى‏كند، لذا گاهى دست و پاى شنونده، طبق ارتعاشات صوتى و نواهاى موسيقى بناى حركت كردن و خلاصه يك رقص خفيف بدون اراده‏ى شنونده انجام مى‏شود ».
* موسيقى، با نواهاى حزن آميز و يا آهنگ‏هاى نشاط انگيز خود، گاهى آن چنان تعادل بين اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك را از بين مى‏برد كه اصول زندگى حيوان يعنى؛ جذب و دفع و هضم و ترشحات و ضربان قلب و فشار خون و مايعات ديگر را مختل ساخته و شخص را به امراض فراوانى نزديك مى‏سازد. آهنگ‏هاى شور انگيز موسيقى در اثر تحريك اعصاب نباتى، گاهى آن چنان موجب اغتشاشات روانى شده كه شخص را وادار به فعاليت‏هاى بى موقع و خوشى‏هاى ناگهانى، خنده‏هاى بى‏جا، پر حرفى، عصبانيت، گفتن سخنان مسخره آميز مى‏نمايد. و در اثر ادامه‏ى اين عمل ممكن است كم كم شخص به مرض هايى كه نوعى از جنون است، مبتلا گردد .

جنون و ديوانگى

موسيقى، در اثر فشار شديدى كه ارتعاشات و تحريكات خارجى آن روى اعصاب وارد مى‏كند، قدرت انديشه و فكر را از انسان مى‏گيرد. زيرا قوه‏ى انديشه‏ى در بين ارتعاشات موسيقى زندانى مى‏گردد و به تدريج منجر به اغتشاشات فكر و نگرانى‏هاى روحى مى‏شود؛ تا جائى كه موسيقى نيروى خرد را فلج مى‏كند و آثار جنون براى چنين افرادى پيش مى‏آيد و اكنون به نمونه‏هايى از اين ديوانگى توجه فرماييد.
* مجله‏ى روشن فكر درباره‏ى يك كنسرت موسيقى مى نويسد :
« ... وقتى دخترها و پسرها، آهنگ‏هاى تند و رعشه انگيزشان را مترنم مى‏سازند؛ سالن به لرزه مى‏افتد، دختر جيغ مى‏كشد، به سر و گوش هم مشت مى‏كوبند، غش مى‏كنند، موهاى خود را چنگ چنگ مى‏كنند و پسرها از هوش مى‏روند. همه‏ى اين‏ها در مورد تأثير آهنگ‏هاى موسيقى در آن‏ها است. »
* مجله روشن فكر در شماره 790، درباره جنون ناگهانى مى‏نويسد :
« پس از پايان اين برنامه ( موزيك )، در همين نمايش پرهياهو بود. براى اولين بار ( هيسترى ) دسته جمعى به جوانان حاضر در كنسرت دست داد، پس از پايان برنامه بيتلها، جوانان كه از موزيك پرهيجان آن ها عاصى شده بودند به خيابان‏ها ريختند، اتومبيل‏ها را آتش زدند، شيشه‏هاى مغازه‏ها را شكستند و مغازه‏ها راغارت كردند و تعداد 315 نفر از آن‏ها از فرط هيجان و غوغا غش كرده به بيمارستان انتقال داده شدند .»
* چندى پيش ( آرتور براون ) خواننده انگليسى ضمن اجراى برنامه‏اى در فستيوال موسيقى پوپ تمام لباس‏هايش را از تن بيرون آورد و در برابر جمعيتى بيش از 15 هزار نفر برنامه اجرا كرد. ابتدا پيراهنش را در آورد و چون تماشاگران به هيجان آمدند وى هنگام خواندن آواز به كلى عريان شد و به خواندن و رقصيدن پرداخت. در اين موقع افراد پليس انگليس خود را به صحنه رساندند و خواننده عريان انگليسى را دستگير كردند .
* در ملبورن 50 هزار نفر، بعد از گوش دادن به يك كنسرت موسيقى چنان آن‏ها را به هيجان آورد؛ كه ناگهان همه با هم ريختند و بدون جهت يكديگر را زخمى و مصدوم كردند، تا پليس خود را رساند. چند نفر به ضرب چاقو از پاى درآمدند و به چندين دختر تجاوز شد و تعداد زيادى مجروح شدند .
* در ايالت « ليتل راك » خانم 64 ساله‏اى به نام « ليكيام » به جوانى پيانو مى‏آموخت. نغمات موسيقى چنان در روح جوان ايجاد هيجان كرد كه بدون دليل از جا برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم موسيقى خود را از پاى درآورد .

كوتاهى عمر

از بسيارى از آيات قرآن كريم و روايات ائمه اطهار عليهم‏السلام استفاده مى‏شود كه اعمال خير بر وسعت رزق و طول عمر مى‏افزايد ولى گناه و لهو و لعب، بركت را از بين مى‏برد و از عمر انسان مى‏كاهد و موسيقى مطرب نيز، گناه و حرام به شمار مى‏آيد. تجربه نشان داده است كه معمولا موسيقيدانان با وضع نامناسب و باعمر كوتاه از دنيا رفته‏اند، نام‏هاى برخى از آن‏ها همراه با مدت عمرشان ذكر خواهد شد :
1. ماليبران، استاد معروف موسيقى در حال خواندن آواز در سن 27 سالگى سكته كرد .
2.پر گولوزى نوازنده‏ى ايتاليائى در سن 26 سالگى .
3. بلينى نوازنده‏ى ايتاليائى در سن 34 سالگى .
4. موريس ژوبر نوازنده‏ى فرانسوى در سن 40 سالگى .
5. شوسون نوازنده‏ى فرانسوى در سن 30 سالگى .
6. نيكلادو گرينى نوازنده‏ى فرانسوى در سن 32 سالگى .
7. ژرژبيژه نوازنده‏ى فرانسوى در سن 37 سالگى .
8. مندلسن نوازنده‏ى آلمانى در سن 38 سالگى.
9.هوگو ولف نوازنده‏ى آلمانى در سن 43 سالگى.
10. ماكس رگر نوازنده‏ى آلمانى در سن 43 سالگى .
11. موزارت نوازنده‏ى اتريشى در سن 35 سالگى .
12. شوبرت نوازنده‏ى اتريشى در سن 31 سالگى .
13. لانر- نوازنده‏ى اتريشى در سن 42 سالگى .
14. حبيب سماعى نوازنده‏ى ايرانى در سن 45 سالگى .

ضررهاى موسيقى

1. ايجاد عدم تعادل و توازن بين اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك؛
2. مرض مانى ( Manic)( نوعى جنون است كه درجات متعددى دارد)؛
3. مرض سيكلموتيمى (Cyclothymie) ( هنرى باروك مى‏گويد: نوعى بيمارى روانى است كه شخص بيمار گاهى مى‏خندد و بعضى از اوقات از خود ترش رويى نشان مى‏دهد و گاهى گرفته و غمگين است)؛
4. كوتاهى عمر؛ 5 مرض پارانويا (Paranoia) ( نوعى مرض روحى است كه شخص ادعاهاى بيهوده كرده و خود را شريف‏تر و بالاتر از همه مى‏داند )؛ 6. ضعف اعصاب؛ 7. اختلالات دماغى ( اغتشاشات مغزى، هيجانات روحى – جنون)؛ 8. تأثيرات قلبى؛ 9. واسطه انتحار و خودكشى؛ 10. بيمارى فشار خون؛ 11. عامل فحشاء ؛12. تضعيف و تضييع حس شنوايى (سامعه )؛ 13. تضعيف و تضييع حس بينايى ( باصره )؛ 14. هيجان؛ 15. سلب اراده و شكست شخصيت؛ 16. سلب غيرت؛ 17. عامل جنايت؛ 18. جلب توجه غير طبيعى؛ 19. از دست دادن نيروى فكرى؛ 20. تضييع نيروى قضاوت؛ 21. افسردگى و خمودگى؛ 22. تهييج عشق؛ 23. شكست عمر و جوان مرگى؛ 24. زنجير بردگى؛ 25. اتلاف وقت .




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط