بهداشت روان در اسلام
نماز و نيايش
« ما خلقت جن و الانس الا ليعبدون » « ما جن و انس را خلق نكرديم مگر براى عبادت.»
يكى از عبادتها در نزد خداوند نماز است كه از اول خلقت بشر به آن تأكيد شده است و همه پيامبران نيز نماز مىخواندند و براى نماز هم تبليغ مىكردهاند. هر چند كيفيت نمازها فرق داشت ولى اصل نماز و عبوديت، محرز بوده است.
قرآن، از ميان تمام عبادتها، به نماز بيشتر تأكيد كرده است؛ چون نماز را مايهى آرامش و باز دارنده فحشاء و منكر ... مىداند.
آيه : ( أقم الصلوة الذكرى ) .. « نماز را به پا داريد تا اين كه به ياد من باشيد. »
فوايد جسمى و روانى نماز
حركات اجبارى در نمازهاى شبانه روزى، 119 عدد است و آن حركات از بيمارىهايى نظير « دوالى الساقين » از طريق حركت سريعتر خون و تقويت ديوارههاى ضعيف ساقهاى پا جلوگيرى مىكند. و اين مطلب را از طريق رسم شكلها و عكسهاى متعدد اثبات مىكند. و آن را « معجزة الصلوة فى الوقاية من مرض دوالى الساقين » مىنامند .
برخى نويسندگان مثل محمد سامى محمدعلى نيز در مورد آثار تمرينى و ورزش نماز سخن گفتهاند و تحريك عضلات بدن، نشاط قلب و گردش خون، تقويت عضلات رگها و تقويت مغز را از آثار آن بر شمردهاند .
دكتر « مصطفى حفار » متخصص امراض دستگاه هضم، و استاد دانشگاه طب فرانسوى، دربارهى نماز مىگويد :
« ركوع، در تقويت عضلات ديواره مفيد شكم بسيار است و به جمع شدن معده، كمك مىكند و در كنارش هضم را يارى مىكند، همچنين رودههاى را براى دفع فضولات هضمى آسان مىكند ».
اما سجود، باعث رانده شدن هوا از ميان معده به دهان مىشود و دشوارىهاى هضم و انعكاسات قلبى را بر طرف مىسازد. همچنين نشستن به صورت سجده در نماز، براى درمان جمع شدن خون در پايين شكم بانوان كه ناشى از پشت درد در زهدان است را توصيه مىكنند» .
همچنين دكتر « فارس عازورى » متخصص بيمارىهاى اعصاب از دانشگاه آمريكا مىگويد :
« نماز مسلمانان و ركوع و سجودشان، عضلات پشت را تقويت مىكند و حركات، ستون فقرات پشت را نرم مىكند و امراض عصبى و عضلانى را آرامش مىبخشد » .
يكى از اساتيد دانشكده پزشكى دانشگاه اسكندريه قاهره رسالهى پايان نامهى دكترى خود را به بررسى تأثير شگفت انگيز نماز در صيانت از بيمارىهاى عضلانى از جمله بيمارىهاى فراخى رگهاى پا، اختصاص داده و كتابى در اين ارتباط تدوين نموده است كه در آن به طور مبسوط آثار طبى نماز برعضلات پا، مورد بررسى قرار گرفته است .
اخيرا بعضى از دانشمندان، براى تقويت، تمرينهاى شبيه به ركوع و سجود توصيه مىكنند.
با اين نظريات دانشمندان، كه اكثرا مسلمان نيستند، افقى روشن از لحاظ بعد جسمى و اعصاب و روان بر نماز ترسيم مىشود كه در آينده به عظمت قرآن افزوده خواهد شد.
روان درمانى نماز و نيايش
او با مطرح كردن دو عنوان، نقش مثبت ارزشهاى دينى را در روان درمانى، ارتباط با دين را با بهداشت روانى و ضرورت به كارگيرى موضوعات ارزشى ودين را در آموزشها و درمانى هاى بالينى بيماران، به طور مشخص مورد تأييد قرار داده است. « آرام سازى » يكى از وسايل مورد استفاده برخى از روان درمان گرايان جديد در درمان بيمارىهاى روانى است و انسان مىتواند آن را از طريق تمرين بياموزد .
خواندن نماز، آن هم حداقل پنج بار در روز، مىتواند بهترين برنامهى تمرين آرام سازى و فراگيرى آن باشد. معمولا وقتى آدم كيفيت آرام سازى را ياد بگيرد، قادر مىشود كه خود را تشنجات عصبى ناشى از فشارها و گرفتارىهاى زندگى نجات دهد .حالت تمدد اعصاب و آرامش روانى
حاصل از نماز، انسان را از اضطرابى كه بيماران روانى، همواره از آن رنج مىبرند، مىرهاند. چون اين حالتها معمولا تا مدتى پس از نماز نيز درانسان باقى مىماند و ادامه مىيابد.
انسان گاهى در حالت تمدد اعصاب و آرامش روانى پس از نماز، با امور يا موارد اضطراب انگيزى رو به رو مىشود و يا آنها را به ياد مىآورد. تكرار حدوث اين موارد، با يادآورى آنها در حالت تمدد و آرامش نفسانى پس از نماز، به خاموش شدن تدريجى اضطراب در انسان، منجر مىشود، زيرا اين امور يا موارد اضطراب تدريجا به حالت آرامش روانى پس از نماز ارتباط مىيابد و فرد هم تدريجا از اضطراب و نگرانى ناشى از اين امور يا موارد، رها مىگردد .
دكتر « هاموس هايسلوب » مىگويد : مهمترين عامل خواب آرام بخش كه من در طول سالهاى متمادى تجربه و ممارستم در مسائل روانى، به آن پى بردهام، همين نماز است. من به عنوان يك پزشك مىگويم : بهترين وسيلهى ايجاد آرامش در درون و اعصاب انسان كه تاكنون شناختهام، نماز است .
آقاى دكتر « آكيرو ماتسوموتو » مدير كانون تعليماتى مطالعات وتحقيقات مربوط به خاورميانه در دانشگاه دولتى ژاپن كه چند سال پيش به اسلام گرويده است، تأثير خوب نماز را در تسكين روح و آرامش نفس، تجربه كرده است و در بخشى از نامهاى كه براى يكى از دوستان فرستاده
است به آن اشاره كرده است.
... گاه گاهى آن دفترچهى نماز را كه شما براى من لطف نموديد، نگاه مىكنم و مطابق توضيحات آن با خود، نماز را اقامه مىكنم و فهميدم كه نماز خواندن براى تسكين روح خود، تأثيرى خوب دارد. مثلا روزى كه در محل كار خود با مسائل ناراحت كننده مواجه شوم؛ به خانه بر مىگردم ونماز مىخوانم تا نفس خود را آرام بسازم ... قربان شما آكيرو ماتسوموتو .
علاوه بر آن، با تكرار نماز، اثرگذارى آن در ترشح « آنكفالين » از هيپوفيز و فضاى بين بطن سه و چهار مغز انسان، مكرر مىشود. در نتيجه، ترشح آن به صورت شرطى انجام مىشود، يعنى با بر پايى نماز، ترشح مغزى انجام مىشود.
لازم به توضيح است : ترشح « آنكفالين » كه در فعال سازى سيستم ايمنى بدن دخالت دارد، از طريق تحريك سلولهاى « سيستوتوكسيك » صورت مىگيرد كه نماز در تحريك آنها تأثير مستقيم دارد. بنابرين نماز، در تقويت سيستم دفاعى بدن مؤثر است و نه تنها در سلامت روان بلكه در سلامت جسم، به طور مشخص، مؤثر است .
تمركز حواس
انجام دادهاند.
از جمله، قائل بر ايناند كه اگر شخصى «60» الى «70» مرتبه به فكر و حواسش را به يك نقطه متمركز نمايد، به خودى خود مىتواند تمركز حواس كسب كند. نماز واقعى، « فى صلوتهم خاشعون » يعنى؛ خاشع و خاضع بودن در برابر حضرت حق، همان متمركز كردن افكار را به يك نقطه، كه همان معبود است، مىباشد. كه ثمرهاش، علاوه بر اجر معنوى و اخروى، آسايش و آرامش اعصاب و تمركز حواس را تضمين مىكند و اضطراب و استرس و تشويق ذهنى ( كه مقدمه براى ضعف اعصاب است ) را از بين مىبرد.
روان شناسان، براى تمركز حواس چندين نكته را متذكر مىشوند :
اول : محيط مناسب ومساعد، براى تمركز حواس انتخاب كنيد و خود را به آن عادت دهيد .
اسلام نيز، نماز و عبادت را در جاهاى مناسب و مخصوص، مانند : مسجد يا اتاق دور از عكس و تصاوير و درب باز و هر چيزى كه جلب توجه كند، توصيه فراوانى دارد .
دوم : تمام عللهاى مادى كه منجر به گسيختگى انديشه مىشود، از ميان برداريد .
مسلمانان نيز در اول نماز، با گفتن « تكبير الاحرام »، تمامى ماديات و تعلقات دنيوى را به پشت سر انداختند وخود را محضر خالق يكتا مىبينند .
سوم : براى تمركز حواس، وضعيت جسمى متعادل داشته باشيد .
قرآن درباره تعادل جسمى در نماز مىفرمايد : « و لا تقربوا الصلوة و أنتم سكارى » « در حالت مستى به نماز نزديك نشويد » مستى در حالت نماز منافات با تعادل و آرامش جسمى دارد و نشان دهنده آن است كه خداوند تأكيد بر تمركز حواس و آرامش در نماز دارد .
دانشمندان، راههاى ديگرى نيز براى تمركز حواس نام مىبرند، ما مىتوانيم از طريق عبادت و با خلوص نيت راحتتر و آسانتر به آن، كه يك درمان بزرگ اعصاب و روان است، به دست آوريم.
قرآن كريم، نماز و ياد خدا را موجب آرامش مىداند، آرامشى كه جهان در عصر تكنولوژى به دنبال آن است حدود 400 ميليون نفر در جهان دچار ضعف اعصاب شديد و عدم آرامش روانى هستند كه تنها راه درمانشان بازگشت به دين وعبوديت است .
دكتر دياب و دكتر قرقوز با ذكر آيه 2 سورهى مؤمنون « الذين هم فى صلاتهم خاشعون » خشوع را وسيلهاى براى رشد قدرت تمركز حواس انسان معرفى مىكند كه مىتوان از آن در تمام مراحل زندگى بهره برد .
نماز و دعا وسيلهى غلبه بر تشويش و نگرانى
مع الاسف ! ما فقط هنگامى كه تمام درها به رويمان بسته و آخرين نيرويمان تمام مىشود، متوجه خدا مىشويم. ولى چرا تا آن زمان صبر كنيم ؟ چرا هر روز تجديد قوا نكنيم ؟ من هرگاه به نماز و نيايش مىپردازيم؛ حس مىكنيم كه اعصابم آرامش يافته و در سكون و ثبات بىنظيرى فرو رفته است .»
« اگر نيرويى براى تحمل پيش آمدها لازم باشد، در اثر دعا و نماز به دست مىآيد. هر گونه دعا و نمازى، نشانهى اين اعتقاد است كه با ارتباط با خداوند، نيرويى ملكوتى كه غذاى روح است به دست مىآيد. همين قدر كه انسان به حقيقى بودن اين نيروى ملكوتى معتقد شد، ديگر چندان
اهميتى ندارد كه بخواهد بداند اين نيروى معنوى چگونه است. از نظر مذهب، اهميت در اين است كه يك نيروى معنوى كه تاكنون از ما پنهان بوده است در اثر دعا و نمازبه كار مىافتد» .
آقاى « كارل » در مورد تأثير دعا مىنويسد :
« به تازگى ثابت شده است كه با دعا مىتوان روند پيرى زودرس را به حال طبيعى در آورد و ناتوانى و كاهش قوا را محدود كرد يا از ميان برداشت .»
آقاى « ويليام جيمز » در خصوص شفا يافتن بيماران به وسيله دعا مىنويسد :
« چنان به حقايق و واقعيتهاى پزشكى را قبول داشته باشيم، پزشكانى چند اظهار داشتهاند كه در بسيارى از موارد، دعا در بهبودى حال بيمار، مؤثر بوده است. بنابراين بايد دعا را در معالجهى بيماران، يكى از وسايل مؤثر دانست. دعا براى معالجات امراض روحى بسيارى از مردم مؤثر است و در نتيجه، صحت جسمانى آنان را هم به دنبال خواهد داشت .»
و آقاى « سيريل برت »، روان شناسى انگليسى مىنويسد :
« ما به وسيلهى نماز مىتوانيم وارد آن چنان محيط گستردهاى از نشاط عقلانى شويم كه در شرايط عادى، رسيدن به آن ممكن نيست.»
نماز و نيايش، شفا بخش امراض صعب العلاج
« طبيب هنگامى كه مىبيند بيمار دست به دامن دعا و توسل به خدا شده است، مىتواند خرسند باشد. آرامشى كه نيايش به ارمغان آورده است، كمك شايانى در مداواى وى به شمار مىآيد. زيرا نيايش در همان حال كه آرامش را پديد آورده است، به طور كامل و صحيح در فعاليتهاى مغزى انسان، يك نوع شگفتى و انبساط باطنى و گاه قهرمانى و دلاورى را تحريك مىكند. آثار درمانى نيايش درتمام ادوار، دقت مردم را به خود جلب كرده است. امروزه نيز در جاهايى كه به نيايش مىپردازند، از شفاهايى كه با تضرع و توسل به خدا و اوليا، نصيب آنها شده، بسيار سخن به ميان مىآيد. نتايج نيايش، تنها در مواردى مىتواند مطمئنا به تحقق برسد كه همه راههاى درمانى، غير عملى يا مردود باشد .»
سازمان طبى « لورد » كه واقعيت اين گونه شفاها را به اثبات رسانده است، خدمت بزرگى به علم كرده است. نيايش، گاهى تأثيرات شگفت آورى دارد. بيمارانى بودهاند اندكى تقريبا به طور دائمى از دردهاى خورده، سرطان، عفونت كليه، زخمهاى مزمن، سل ريوى و استخوانى پرنيونتال شفا يافتهاند؛ چگونگى اين شفا يافتنها تقريبا همواره يكسان است. يك درد بسيار شديد و بعد احساس شفا يافتن در چند دقيقه و حداكثر تا چند ساعت آثار بيمارى محو مىشود و جراحات جسمى و آناتوميك آن نيز التيام مىيابد. اين معجزههاى به چنان سرعتى سلامت را به بيمار باز مىگرداند كه هرگز حتى امروزه، جراحان و فيزيولوژيستها در طول تجربياتشان نظير آن را مشاهده نكردهاند. براى اين كه پديدهها بروز كند، نيازى نيست كه حتما خود بيمار نيايش كند. اطفال كوچكى كه هنوز قدرت حرف زدن را نداشتهاند و هم چنين مردم بى عقيده نيز در « لورد » شفا يافتهاند ليكن در كنار آنان، كسى، نيايش كرده است، نيايشى كه به خاطر ديگرى اجرا شود، همواره اثر بخشتر است. چنين به نظر مى رسد كه اجابت دعا بستگى به شدت و حالت ( كيفيت ) آن دارد. اينهاست آن دسته از آثار نيايش كه من نسبت به آنها يك نوع شناخت مسلم و قطعى دارم، و تاريخ حيات اولياى خدا و حتى مردم متجدد امروز حاوى نكات معجزه آساى بسيارى است .
دكتر « ادوين فردريك مايزر »، استاد بيمارى اعصاب در ايالات متحدهى آمريكا مىگويد : امروز، بشر امكان پيدا كرده است كه بسيارى از بيمارىهاى كشنده و خطرناك را به طرز شگفت آورى در ظرف مدت بسيار كوتاهى معالجه كند. ولى صرف نظر از اين معجزات درمانى كه امروزه بشر به آن دست يافته است، طريقهى اعجاب آميز ديگرى نيز هست كه بسيارى از بيمارىهاى مهم و خطرناك را، مانند : فلج و غيره كه نه علتى براى آن مىتوان يافت و نه از نظر پزشكى مىتوان به وسيلهى جراحى و اسكلژى و احتزازى كارى كرد، درمان مىكند.
هزاران حالت و بيمارىهاى سخت داريم كه مشهورترين پزشكان ما هم نتوانستهاند كوچكترين اميدى به درمان آن پيدا كنند اما همين بيماران با اين همه نااميدى كه در شفاى آنان بوده است، ضمن يكى از معجزات شگفت انگيز نماز و دعا، و بيماريشان به طور كلى شفا يافته و سلامت و عقل خود را باز يافتهاند .
نتيجه چند تحقيق
* سه تن از روان شناسان به نامهاى « كتوين »، « براون » و « مارگاريد » بيماران قلبى را كه در بخش قلب بيمارستان بسترى بودند، و قرار بود روز بعد يا روزهاى آينده جراحى قلبى شوند، مورد مطالعه قرار دادند و متوجه شدند كه بيماران نيايش گر و مرتبط با خدا، استرس كمترى نسبت به بيماران ديگر دارند. از اين رو د عا و نيايش را به عنوان يك مكانيزم دفاعى پذيرفتند .
* پرسش نامهاى را كه داراى بيست و هشت سؤال بود دربارهى نماز تهيه شده است و آن را به پرسش نامهى ديگرى كه به نام ( اضطراب سنج، اس - تى - ال - 90) معروف است، الصاق شد و در سطح نماز جمعهى تهران به يكصد نفر از مؤمنان نماز گزار داده شد. بعد از محاسبات دقيق آمارى و استخراج دادهها، نتايج زير به دست آمد :
با استفاده از فرمود ضريب همبستگى اسپريمنت، ضريب به دست آمده 13% مىباشد، كه به منظور معنا دار بودن ضريب همبستگى از فرمول تى استفاده شده. تى محاسبه شده برابر با « 1/297-%» مىباشد. مقايسهى آن با جدول در سطح 90% با در جات حاضرى 98 نشان مىدهد كه دو متغير مورد مطالعه؛ يعنى نماز و اضطراب با هم ارتباط دارند و از هم جدا نيستند و منتهى اين رابطه، معكوس است؛ به اين شكل كه بين وضعيت فرد نسبت به خواندن نماز و كاهش اضطراب، رابطهى معنا دارى وجود دارد. با اين توضيح كه هر اندازه فرد، ايمانش قوىتر و پاىبندى اش به فرايض دينى زيادتر باشد، در مقايسه اضطراب كمترى دارد .
در نتيجه مىتودن گفت : نماز و نيايش يكى از اهداف خلقت بشر به شمار مىآيد و داراى ثمرات مثبتى از قبيل بهداشت جسم و روان است. به عبارت ديگر، نماز علاوه بر تأمين آخرت، دنياى جسم و روان ما را از لحاظ تندرستى تضمين مىكند .
موسيقى
قرآن، با نگاهى عميق به مسئله موسيقى، اجتناب از آن را ضرورى مىشمارد و درچند آيه به آن پرداخته است.
( فاجتنبوا الرجس من الأوثان و اجتنبوا قول الزور) .
« از پليدى حقيقى اجتناب كنيد و نيز از قول باطل دورى گزينيد» .
شخصى به نام عبدالاعلى مىگويد : از امام صادق عليهالسلام راجع به آيه فوق سؤال كردم، حضرت فرمودند : « قول باطل، غنا مىباشد .» اين شخص مىگويد : به امام عرض كردم: قول خداوند عزوجل ( و من الناس من يشترى لهو الحديث ) چيست ؟ امام فرمود : « از جملهى خريدار سخنان باطل او بيهوده، غناء مىباشد. »
( و الذين لا يشهدون الزور) .
« بندگان خداوند، كسانى هستند كه به ناحق شهادت ندهند ».
امام صادق عليهالسلام دربارهى اين آيه مىفرمايند : «(مقصود از زور) آوازه خوانى و غناء است» .
( و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم ) .
« و برخى از مردم فاسد و فتنه انگيز، كسانى هستند كه گفتار و سخنان لغو و باطل را به هر وسيله تهيه مىكنند؛ تا خلق را به جهالت، از راه خدا گمراه سازند .»
امام صادق عليهالسلام نيز در تفسير اين آيه مىفرمايند : « غناء ( سخن باطل ) از جملهى گناهانى است كه خداوند عزوجل براى آن وعدهى آتش داده است » .
علاوه بر آيات فوق، روايات فراوان ديگرى در منابع اسلامى وجود دارد كه تحريم غنا را به صورت مؤكد بيان مىكند .
عواقب معنوى موسيقى در احاديث
همچنين امام صادق عليهالسلام درباره اثرات آن فرمودند : « خانهاى كه در آن غنا باشد، از مرگ و مصيبت دردناك ايمن نيست، و دعا در آن به اجابت نمىرسد و فرشتگان وارد آن نمىشوند .»
از امام صادق عليهالسلام در مورد غنا سؤال شد، امام عليهالسلام فرمودند : « به منازلى كه اهل آن به خاطر انجام معصيت ( و گوش دادن به موسيقى ) از رحمت خداوند دور شدهاند، وارد نشويد .»
همچنين امام صادق عليهالسلام در روايت ديگر فرمودند : « نواختن موسيقى ( مثل تار و ... ) نفاق را در دل مىروياند؛ همان طورى كه آب سبزه را مىروياند .»
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود : « فرشتگان به خانهاى كه شراب و وسايل موسيقى و قمار ( مثل دايره، تنبور، نرد ) در آن باشد وارد نمىشوند و دعاى اهل خانه مستجاب نمىگردد و خير و بركت هم از آن جا مىرود .»
همچنين فرمودند : « غنا ( موسيقى ) كارى است كه انسان را به زنا مىكشاند ». اضافه مىكند : « خداوند مرا براى هدايت و رحمت جهانيان مبعوث نمود و دستور داده، تا آلات غنا و موسيقى ( مانند، نى، تنبور، تار و ... ) و بتها را از بين ببرم .» در جاى ديگر فرمودند : « كسى كه اهل تنبوراست روز قيامت در حالى كه سياهترين صورت را دارد محشور مىشود و به دستش تنبورى از آتش جهنم است و بالاى سرش هفتاد هزار فرشته عذاب همراه با گرزى كه در دست دارند بر سر و صورتش مىكوبند. و كسى كه اهل ( غنا و موسيقى ) است از قبرش بيرون مىآيد در حالى كه نابينا و گنگ و كر خواهد بود. هم چنين زنا كار و آن كه فلوت و دايره مىزند همانند ايشان محشور مىشود .»
هم چنين رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : « كسى كه به لهو ( آواز موسيقى طرب انگيز ) گوش دهد در روز قيامت در گوشش سرب آب كرده ريخته مىشود .»
در حديثى از حضرت على عليهالسلام آمده است: « هر چيزى كه انسان را از ياد خدا غافل كند ( و در شهوات فرو ببرد ) آن در حكم قمار است ».
با توجه به روايات، موسيقى اثرات نامطلوبى بر روح الهى انسان و اعمال و آخرت انسان مىگذارد .
موسيقى از ديدگاه دانشمندان
اينك به نظر بعضى از دانشمندان در اين مورد مىپردازيم :
* ويكتور هوگو ( نويسنده مشهور فرانسوى ) مىنويسد :
« علت اين كه ما از موسيقى خوشمان مىآيد اين است كه؛ در عالم خيالها و رؤياها فرو مىرويم .»
* آرون كوپلند مىنويسد:
« موسيقى، انسان را از عالم اصوات بيرون مىبرد و به يك دنياى خيالى و رؤيايى مىراند .»
* لئون تولستوى ( نويسندهى روسى ) مىگويد :
« موسيقى، محصول تحريك احساسات، و هدف احوال نفسانى و عواطف انسانى است .»
* دكتر ولف آدلر ( پروفسور دانشگاه كلمبيا ) مىنويسد :
« موسيقى، علاوه بر اين كه سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقت و خارج از طبيعى آن، سخت خسته مىكند؛ عمل ارتعاض صوتى كه در موسيقى ايجاد مىشود توليد تعرض خارج از حد طبيعى در جلد مىنمايد؛ كه بسيار زيانمند است .»
* آلكسيس كارل فيزيولوژيست بزرگ فرانسوى مىنويسد :
« ساز و آواز و كنسرت و اتومبيلها و ورزش نمىتوانند جاى فعاليت و كارهاى سودمند اجتماعى را بگيرند. راديو نيز مانند سينما و موزيكال، كاهلى كاملى به كسانى مىبخشد كه با آن سرگرمند. بدون شك الكلسيم، كارگران ما را از پاى در مىآورد و سر و صداى راديو و سينما و ورزش نامناسب روحيهى فرزندان را فلج مىكند .»
* كانت ( فيلسوف مشهور آلمانى ) مىنويسد :
« موسيقى، اگر از همهى هنرها مطبوعتر باشد؛ ولى چون به بشر چيزى نمى آموزد از تمام هنرها پستتر است .»
* دكتر آرنولد فريدمانى ( پزشك بيمارستان نيويورك و رئيس كلينيك سر درد )، با كمك دستگاههاى الكترونى تعيين امواج مغز تجربياتى كه طى مراجعهى هزاران بيمار به دست آورده ثابت كرده است كه يكى از عوامل مهم خستگىهاى روحى و فكرى و سر دردهاى عصبى، گوش دادن به موسيقى راديو است؛ مخصوصا براى كسانى كه به موسيقى آن دقت و توجه مىكنند .
* دكتر ربرت ( متخصص روان شناسى كودك در انگليس ) مىگويد :
« اطفال، در رحم مادر تحت تأثير موسيقى قرار مىگيرند. و اگر زن حامله به موسيقى گوش دهد، ضربان قلب طفل در رحم زياد مىشود. اين حالت از 6 ماهگى به بعد است .»
* دكتر اوريزن اسوت مارون مىنويسد :
« هيجان، بزرگترين عامل سكتههاى قلبى است. هنرمندان اغلب به علت سكتهى قلبى در گذشتهاند. از اين بيان معلوم مىشود هيجان حاصله از موسيقى تا چه حد خطرناك است. »
* دانشمندان روان شناس در مورد موسيقى مىگويند :
« ( موسيقى )، آثار مرموزى را در دماغ و قواى مغز به جاى مىگذارد. و آن اثرى كه از اين حالت يعنى؛ توجه غير طبيعى محسوس است اين است كه، اراده تضعيف مىگردد و شنوندهى موسيقى تمام قواى خود را گويا در گوش متمركز كرده و هيچ يك از اعضاى بدن او را در آن حال با ارادهى او حركت نمىكند، لذا گاهى دست و پاى شنونده، طبق ارتعاشات صوتى و نواهاى موسيقى بناى حركت كردن و خلاصه يك رقص خفيف بدون ارادهى شنونده انجام مىشود ».
* موسيقى، با نواهاى حزن آميز و يا آهنگهاى نشاط انگيز خود، گاهى آن چنان تعادل بين اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك را از بين مىبرد كه اصول زندگى حيوان يعنى؛ جذب و دفع و هضم و ترشحات و ضربان قلب و فشار خون و مايعات ديگر را مختل ساخته و شخص را به امراض فراوانى نزديك مىسازد. آهنگهاى شور انگيز موسيقى در اثر تحريك اعصاب نباتى، گاهى آن چنان موجب اغتشاشات روانى شده كه شخص را وادار به فعاليتهاى بى موقع و خوشىهاى ناگهانى، خندههاى بىجا، پر حرفى، عصبانيت، گفتن سخنان مسخره آميز مىنمايد. و در اثر ادامهى اين عمل ممكن است كم كم شخص به مرض هايى كه نوعى از جنون است، مبتلا گردد .
جنون و ديوانگى
* مجلهى روشن فكر دربارهى يك كنسرت موسيقى مى نويسد :
« ... وقتى دخترها و پسرها، آهنگهاى تند و رعشه انگيزشان را مترنم مىسازند؛ سالن به لرزه مىافتد، دختر جيغ مىكشد، به سر و گوش هم مشت مىكوبند، غش مىكنند، موهاى خود را چنگ چنگ مىكنند و پسرها از هوش مىروند. همهى اينها در مورد تأثير آهنگهاى موسيقى در آنها است. »
* مجله روشن فكر در شماره 790، درباره جنون ناگهانى مىنويسد :
« پس از پايان اين برنامه ( موزيك )، در همين نمايش پرهياهو بود. براى اولين بار ( هيسترى ) دسته جمعى به جوانان حاضر در كنسرت دست داد، پس از پايان برنامه بيتلها، جوانان كه از موزيك پرهيجان آن ها عاصى شده بودند به خيابانها ريختند، اتومبيلها را آتش زدند، شيشههاى مغازهها را شكستند و مغازهها راغارت كردند و تعداد 315 نفر از آنها از فرط هيجان و غوغا غش كرده به بيمارستان انتقال داده شدند .»
* چندى پيش ( آرتور براون ) خواننده انگليسى ضمن اجراى برنامهاى در فستيوال موسيقى پوپ تمام لباسهايش را از تن بيرون آورد و در برابر جمعيتى بيش از 15 هزار نفر برنامه اجرا كرد. ابتدا پيراهنش را در آورد و چون تماشاگران به هيجان آمدند وى هنگام خواندن آواز به كلى عريان شد و به خواندن و رقصيدن پرداخت. در اين موقع افراد پليس انگليس خود را به صحنه رساندند و خواننده عريان انگليسى را دستگير كردند .
* در ملبورن 50 هزار نفر، بعد از گوش دادن به يك كنسرت موسيقى چنان آنها را به هيجان آورد؛ كه ناگهان همه با هم ريختند و بدون جهت يكديگر را زخمى و مصدوم كردند، تا پليس خود را رساند. چند نفر به ضرب چاقو از پاى درآمدند و به چندين دختر تجاوز شد و تعداد زيادى مجروح شدند .
* در ايالت « ليتل راك » خانم 64 سالهاى به نام « ليكيام » به جوانى پيانو مىآموخت. نغمات موسيقى چنان در روح جوان ايجاد هيجان كرد كه بدون دليل از جا برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم موسيقى خود را از پاى درآورد .
كوتاهى عمر
1. ماليبران، استاد معروف موسيقى در حال خواندن آواز در سن 27 سالگى سكته كرد .
2.پر گولوزى نوازندهى ايتاليائى در سن 26 سالگى .
3. بلينى نوازندهى ايتاليائى در سن 34 سالگى .
4. موريس ژوبر نوازندهى فرانسوى در سن 40 سالگى .
5. شوسون نوازندهى فرانسوى در سن 30 سالگى .
6. نيكلادو گرينى نوازندهى فرانسوى در سن 32 سالگى .
7. ژرژبيژه نوازندهى فرانسوى در سن 37 سالگى .
8. مندلسن نوازندهى آلمانى در سن 38 سالگى.
9.هوگو ولف نوازندهى آلمانى در سن 43 سالگى.
10. ماكس رگر نوازندهى آلمانى در سن 43 سالگى .
11. موزارت نوازندهى اتريشى در سن 35 سالگى .
12. شوبرت نوازندهى اتريشى در سن 31 سالگى .
13. لانر- نوازندهى اتريشى در سن 42 سالگى .
14. حبيب سماعى نوازندهى ايرانى در سن 45 سالگى .
ضررهاى موسيقى
2. مرض مانى ( Manic)( نوعى جنون است كه درجات متعددى دارد)؛
3. مرض سيكلموتيمى (Cyclothymie) ( هنرى باروك مىگويد: نوعى بيمارى روانى است كه شخص بيمار گاهى مىخندد و بعضى از اوقات از خود ترش رويى نشان مىدهد و گاهى گرفته و غمگين است)؛
4. كوتاهى عمر؛ 5 مرض پارانويا (Paranoia) ( نوعى مرض روحى است كه شخص ادعاهاى بيهوده كرده و خود را شريفتر و بالاتر از همه مىداند )؛ 6. ضعف اعصاب؛ 7. اختلالات دماغى ( اغتشاشات مغزى، هيجانات روحى – جنون)؛ 8. تأثيرات قلبى؛ 9. واسطه انتحار و خودكشى؛ 10. بيمارى فشار خون؛ 11. عامل فحشاء ؛12. تضعيف و تضييع حس شنوايى (سامعه )؛ 13. تضعيف و تضييع حس بينايى ( باصره )؛ 14. هيجان؛ 15. سلب اراده و شكست شخصيت؛ 16. سلب غيرت؛ 17. عامل جنايت؛ 18. جلب توجه غير طبيعى؛ 19. از دست دادن نيروى فكرى؛ 20. تضييع نيروى قضاوت؛ 21. افسردگى و خمودگى؛ 22. تهييج عشق؛ 23. شكست عمر و جوان مرگى؛ 24. زنجير بردگى؛ 25. اتلاف وقت .