کاربردهای رسانه‌های ارتباطی

من ارتباط را به عنوان گونه‌ی شاخص فعالیت اجتماعی که شامل تولید، انتقال و دریافت اشکال نمادین است، و شکلی که با به کارگیری منابعی از اقسام مختلف سروکار دارد، خصیصه‌یابی کرده‌ام. اکنون می‌خواهم برخی از این منابع را
چهارشنبه، 19 خرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
کاربردهای رسانه‌های ارتباطی
 کاربردهای رسانه‌های ارتباطی

 

نویسنده: جان تامپسون
برگردان: مسعود اوحدی



 

من ارتباط را به عنوان گونه‌ی شاخص فعالیت اجتماعی که شامل تولید، انتقال و دریافت اشکال نمادین است، و شکلی که با به کارگیری منابعی از اقسام مختلف سروکار دارد، خصیصه‌یابی کرده‌ام. اکنون می‌خواهم برخی از این منابع را بتفصیل مورد بررسی قرار دهم. در نظر دارم این کار را با ملاحظه‌ی طبیعت رسانه‌های ارتباطی و بعضی از موارد استفاده‌ای که می‌توان برای آنها معین نمود، آغاز کنم. از آن پس، برخی از مهارتها، توانشها و اشکال معرفت را که با استفاده از رسانه‌های ارتباطی مفروض می‌شود، بررسی خواهم کرد.
در تولید اشکال نمادین و انتقال آنها به دیگران، افراد به طور کلی یک رسانه‌ی فنی (تکنیکی) را به کار می‌گیرند، رسانه‌ی فنی مبنای مادی اشکال نمادین است؛ یعنی آن عناصر مادی که به وسیله‌ی آنها اطلاعات یا محتوای نمادین تثبیت می‌شود و از تولیدکننده به دریافت کننده انتقال می‌یابد. تمامی فراگردهای مبادله‌ی نمادین حاوی یکی از انواع رسانه‌ی فنی است. حتی مبادله‌ی گفته‌ها در تعامل رودررو مبتنی بر بعضی عناصر مادی، مثل حنجره و تارهای صوتی، امواج هوا و پرده‌ی صماخ و غیره است. به واسطه‌ی وجود این عناصر، اصوات معنادار تولید و دریافت می‌شود، اما طبیعت رسانه‌ی فنی از یک نوع تولید و مبادله‌ی نمادین به نوع دیگر، بسیار متفاوت است و خواص رسانه‌های فنی مختلف، هم موجب سهولت و هم باعث محدودیت هرگونه‌ی ممکن تولید و مبادله‌ی نمادین می‌شود.
ما می‌‎توانیم این مسائل را با تشخیص جنبه‌های کلی یا صفات متعدد رسانه‌های فنی مورد بررسی بیشتر قرار دهیم. یکی از این صفات یا خصلتها این است که رسانه‌ی فنی به طور عموم برای میزان معینی از تثبیت شکل نمادین فرجه قایل می‌شود، بدین معنی که به شکل نمادین اجازه می‌دهد که در رسانه‌ای با درجات مختلف دوام تثبیت یا محفوظ شود. در مورد گفت و گو، چه گفت و گوی رودررو و چه گفت و گوی ارسالی از سوی رسانه‌های فنی مثل بلندگو یا تلفن، میزان تثبیت می‌تواند خیلی اندک یا اصلاً هیچ باشد؛ هرگونه تثبیتی که به هر حال صورت پذیرد، ممکن است به جای وابستگی به صفات یا کیفیات یک چنین رسانه‌ی فنی به توان حافظه بستگی داشته باشد، اما در موارد دیگر، مثل نوشتن بر روی کاغذ یا پوست، حکاکی بر چوب یا سنگ، کنده‌کاری، نقاشی، چاپ، فیلمبرداری، ضبط (صوت و تصویر) و غیره، میزان به نسبت بالایی از تثبیت می‌تواند وجود داشته باشد. میزان تثبیت به آن رسانه‌ی خاصی که مورد استفاده واقع شده بستگی دارد، به عنوان مثال، پیامی که در سنگ حکاکی کرده‌اند بادوام‌تر از پیامی خواهد بود که بر پوست یا کاغذ نوشته شده است. همچنین همان‌گونه که رسانه‌های مختلف برای میزانهای مختلفی از تثبیت فرجه قایل می‌شوند، در حد توانایی‌شان نسبت به تغییر یا تجدید کیفیت یک پیام تثبیت شده نیز با یکدیگر تفاوت دارند. پیامی که با مداد نوشته شده بیشتر در معرض دگرگونی است تا پیامی که با مرکب چاپ شده است، و انکار پیامی که روی نوار ضبط شده، دشوارتر از نشنیده گرفتن واژه‌هایی است که در جریان عادی همکنشی روزانه رد و بدل می‌شود.
رسانه‌های فنی به واسطه‌ی ظرفیت تثبیت قادر به ذخیره‌ی اطلاعات یا محتوای نمادینند. از همین روست که رسانه‌های فنی را می‌توان به مثابه انواع گوناگونی از «سازوکارهای ذخیره‌ی اطلاعات» در نظر گرفت که به درجات مختلف می‌توانند اطلاعات یا محتوای نمادین را حفظ کرده، آنها را برای استفاده‌های بعدی آماده و در دسترس نگاه دارند. بدین ترتیب می‌توان رسانه‌های فنی، و اطلاعات یا محتوای نمادینی را که در آنها ذخیره شده به عنوان منبعی برای اعمال اشکال گوناگون قدرت مورد استفاده قرار داد. چنین به نظر می‌رسد که نخستین اشکال نوشتاری (اشکالی که توسط سومریها و مصریان باستان در حدود 3000 سال پیش از میلاد مسیح به ظهور رسید) در اصل به منظور ضبط و ثبت اطلاعات مربوط به مالکیت داراییها و تنظیم و اداره‌ی امور تجارت به کار می‌رفته است. (1) ظهور و تحول فعالیت اقتصادی در دوره‌های تاریخی بعدی، مثل اواخر قرون وسطی و اوایل اروپای مدرن، به طور قطع به مهیابودن وسایل گوناگون ضبط و ثبت و حفاظت اطلاعاتِ مربوط به تولید و مبادله‌ی کالا بستگی داشته است. علاوه بر این، اعمال قدرت از طریق مرجعیت سیاسی و مذهبی همواره با مقایسه و کنترل اطلاعات و ارتباطات از نزدیک پیوسته بوده است. این مسئله با نقش کاتبان قرون اولیه و نقش کارگزاران گوناگون در جوامع امروزی- از سازمانهایی که به انباشت آمار رسمی می‌پردازند تا مسئولان روابط عمومی- متمثل گردیده است.
صفت دیگر رسانه‌های فنی این است که رسانه‌های مذکور فرجه معینی برای بازساخت قایل می‌شوند. منظورم از «بازساخت» ظرفیت یک رسانه‌ی فنی در ایجاد امکان ساخت یا تولید کپی‌های متعدد از یک شکل نمادین است. در برخی از انواع رسانه‌های فنی مثل حکاکی در سنگ، میزان بازساخت‌پذیری بسیار کم است، ساختن کپی‌های متعدد از یک شکل نمادین حکاکی شده در سنگ در این رسانه مستلزم کار و تلاش فراوان است. توسعه و تحول سیستمهای نوشتن و رسانه‌های فنی مثل پوست و کاغذ، بازساخت‌پذیری اشکال نمایدن را به طور چشمگیری افزایش داد. در طول قرون وسطی، کاتبان به تعداد بسیار برای ساخت متون مذهبی، ادبی و فلسفی به کار گمارده می‌شدند، اما تحول اساسی در این زمینه اختراع چاپ بود که به پیامهای نوشتاری امکان داد با سرعت و مقیاسی که پیش از این میسر نبود بازآفرینی شوند. به همین ترتیب، اهمیت ظهور و تحول لیتوگرافی، عکاسی، گرامافون و ضبط صوت صرفاً بدین طریق خاطر نبود که وسایل فوق امکان تثبیت پدیده‌‌های صوتی و تصویری را در رسانه‌ای بادوام فراهم ساختند، بلکه بدین جهت بود که این وسایل پدیده‌های مذکور را در رسانه‌ای تثبیت می‌کرد که اصولاً بازسازی یا بازآفرینی آنها را میسر می‌ساخت.
بازساخت‌پذیری اشکال نمادین یکی از آن ویژگی‌های کلیدی‌ای است که شالوده‌ی بهره‌برداری تجاری از رسانه‌های فنی ارتباط را تشکیل می‌دهد. به اشکال نمادین می‌توان «جنبه‌ی کالایی» داد، بدین معنی که آنها را به کالاهایی مبدل کرد که در بازار خرید و فروش می‌شوند و وسیله‌ی عمده‌ی کالایی کردن اشکال نمادین به ظهور رسانیدن شیوه‌های ازدیاد و کنترل ظرفیت جهت بازساخت است. بسیاری از اختراعات عمده در صنایع مربوط به رسانه‌ها- مثل اختراع چاپ بخاری کنیگ (2) در سال 1814 و دستگاه چاپِ گردان (روتاری) در سال 1848- به طور مستقیم با مسئله ظرفیت رو به افزایش بازفرآوری برای مقاصد تجاری مربوط می‌شدند، اما ماندگاری تجاری سازمانهای رسانه‌ای به این حقیقت نیز بستگی دارد که آنها توانایی اعمال میزانی از کنترل بر بازساخت‌پذیری کار را دارا هستند. به همین جهت حفاظت از حق بازآفرینی (3)، پروانه‌ی بهره‌برداری و توزیع اثر، برای صنایع رسانه‌ای اهمیت حیاتی دارد. تکامل قانون حق مؤلف (کپی رایت) از نظر سابقه، مبدأ و فایده‌ی گیرندگان اصلی آن، بیشتر با حفاظت منافع چاپخانه‌داران و کتابفروشان- که از بازساخت بدون مجوز کتابها و دیگر مواد چاپی دچار خسارت عظیم می‌شدند- سروکار داشت تا حفاظت از حقوق مؤلفین آن کتابها. (4)
با آنکه ظرفیت بازساختی رسانه‌های فنی خود یادآور بهره‌برداری تجاری است، اشارات دوررسی نیز برای مفهوم اثر اصیل (اریژینال) یا اثر «معتبر» دارد. (5) این حقیقت که یک اثر اصیل یا معتبر بازساخت یا بازفرآوری نیست، به صورت یک ویژگی بسیار مهم درمی‌آید؛ و همچنان که بازساخت اشکال نمادین همه شمول‌تر می‌شود، ویژگی غیربازساختی اثر اصیل به صورت عاملی بسیار مهم در تعیین ارزش کار در بازار کالاهای نمادین درمی‌آید. البته، با تحول فنون چاپ و عکاسی، امکان بیشتری برای ساخت نسخه‌های متعدد یا مشابه آثار اصل به وجود می‌آید، اما این تشابهات عین اصل نیستند، درست به این دلیل که مشابه‌اند؛ و بالطبع در بازار کالاهای نمادین ارزش بسیار کمتری را احراز می‌کنند.

در هر حال، بسیاری از اشکال نمادین بازسازی شده در اصل بازساخت اصل اثر نیستند. در واقع اثر متشکل از کپی‌ها یا بازساختهایی است که تولید شده‌اند. با توجه به اینکه بازساخت کنترل شده مرکزیت بیشتری نسبت به خود فراگرد ساخت (تولید) احراز می‌کند، مفاهیم اصالت و اعتبار بتدریج از مفهوم یکتایی و منحصربه فرد بودن جدا می‌شود. چنانکه به عنوان مثال، در مورد کتاب، آنچه نوعاً جزو اقلام مجموعه داران (کلکسیونرها) محسوب می‌شود، منتهای یکتا و یگانه نبوده، بلکه تنها چاپهای اول آن متنهاست، که شامل تمامی نسخه‌هایی است که از نخستین چاپ یک اثر ساخته شده‌اند. به همین ترتیب، فیلمها و صحنه‌ها و نوارهای موسیقی همیشه در کپی‌های متعدد ساخته یا تولید می‌شوند، و همه‌ی کپی‌ها کم و بیش دارای وضعیت مشابه و قابل مقایسه‌ای هستند (به شرط آنکه همه از کیفیت خوب یا میزان بالای «تطابق با اصل» برخوردار باشند). بنابراین، در جایی که اعتباربخشی اقتصادیِ آثار هنری به طور کلی مبتنی بر یکتایی و یگانگی اثر (و نیز مبتنی بر دفاع از این یکتایی در برابر تقلب‌کاران و ظاهرنمایان) است، بهره‌برداری تجاری از کتاب، نوار و صفحه موسیقی و غیره، مبتنی بر ظرفیت ساخت اثر در کپی‌های متعدد، و نیز کنترل این فرآیند بازساختی به شیوه‌ای سودآور است.

جنبه‌ی رسانه‌های فنی این است که آنها جایی نیز برای فاصله‌گیری زمانی- مکانی در نظر گرفته‌اند. به طور معمول هرگونه فراگرد تبادل نمادین شامل جدایی یک شکل سمبولیک از بافت ساخت آن است. یعنی، فراگرد هم از نظر فضایی و هم از نظر زمانی از این بافت یا مضمون فاصله گرفته و در بافتهای جدیدی که می‌توانند در زمانها و مکانهای مختلف واقع شده باشند، به استواری استقرار یافته است. من پس از این از اصطلاح «فاصله‌گیری زمانی- مکانی» برای اشاره به این فراگرد فاصله‌گذاری استفاده خواهم کرد. (6) تمامی اشکال ارتباطی با میزانی از فاصله‌گیری زمانی- مکانی، یا مقداری حرکت در فضا و زمان سروکار دارند، اما حدود فاصله‌گیری بسیار متفاوت و گونه‌گون است و به شرایط ارتباط و نوع رسانه‌ی فنی مورد استفاده بستگی دارد.
در گفت و گوی رودررو، فاصله‌گیری زمانی- مکانی به نسبت کم است. گفت و گو در بافت هم حضوری صورت می‌گیرد. شرکت‌کنندگان در گفت و گو از نظر فیزیکی در برابر هم حاضر و در مجموعه‌ای مشابه (یا مجموعه‌هایی بسیار مشابه) از مرجعهای زمانی- مکانی سهیمند. حرفهایی که در گفت و گو مبادله می‌شود، به طور کلی فقط در دسترس شرکت‌کنندگان در آن گفت و گو، یا در اختیار کسانی است که بلافاصله در جوار آنها هستند، و در ورای لحظه‌ی گذرای تبادلشان و یا یادِ رو به امحای محتوایشان ماندگاری ندارند.
تجهیز سخنگویی با انواع گوناگون رسانه‌های فنی می‌تواند دسترسی مکانی یا زمانی (یا هر دو) به سخن را گسترش و امتداد دهد. بلندگو با تقویت صدای سخن می‌تواند حرفها را در دسترس افرادی قرار دهد که در فراسوی برد گفت و گوی معمولی قرار دارند؛ حرفها- با آنکه دوام زمانی‌شان همچنان محدود به لحظه‌ی مبادله آنهاست- از فراهمی گسترده در مکان برخوردار می‌شوند. با استفاده از رسانه‌های فنی دیگر، مثل ضبط صوت یا اشکال گوناگون نوشتار، می‌توان به حرفها فراهمی گسترده در زمان بخشید. پیامی که ضبط یا نوشته شده می‌تواند برای فرصتهای بعدی محفوظ نگاه داشته شود؛ می‌تواند پخش شده یا توسط افرادی که در زمینه‌ها یا بافت‌های دیگری واقع شده‌اند، خوانده شود، بافتهایی که شاید از نظر زمانی و مکانی بسی دورتر از بافت اصلی تولید آن پیام باشند.
با تغییر شرایط زمانی و مکانی ارتباط، استفاده از رسانه‌های فنی نیز شرایط زمانی و مکانی را- که تحت آن شرایط افراد به اعمال قدرت می‌پردازند- تغییر می‌دهد. (7) افراد می‌توانند در طول فواصل زمانی و مکانی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. و از همین رو می‌توانند در فاصله یا مسافتی از یکدیگر به عمل و تعامل مشغول باشند. آنها ممکن است بتوانند در سیر رویدادهایی که در محلهای دور از نظر زمانی و مکانی اتفاق می‌افتد، دخالت کرده، بر آنها تأثیر گذارند. استفاده از رسانه‌های فنی، شیوه‌های جدید سازماندهی و کنترل زمان و مکان را برای افراد فراهم آورده و راههای تازه‌ای برای استفاده از زمان و مکان برای مقاصدشان تأمین می‌کند. تحول رسانه‌های فنی جدید همچنین می‌تواند تأثیری عمیق بر شیوه‌هایی بگذارد که در آنها افراد عملاً ابعاد زمانی و مکانی زندگی اجتماعی را تجربه می‌کنند. ما این پیامدها را بعداً با تفصیل بیشتر دنبال خواهیم کرد.
سرانجام، به اختصار انواع مهارتها، تبحرها و اشکال معرفت را که در استفاده از رسانه‌های فنی دخیلند، مورد بررسی قرار می‌دهیم. استفاده از یک رسانه‌‌ی فنی به طور کلی فرآیندی از رمزگذاریها را مفروض می‌دارد؛ بدین معنی که استفاده از یک مجموعه‌ی قوانین و رویه را به منظور رمزگذاری و رمزیابی اطلاعات یا محتوای نمادین پیش می‌آورد. افرادی که رسانه را به کار می‌گیرند، باید دست کم تا حدودی بر قوانین و رویه‌های مربوط به آنها احاطه یافته باشند. احاطه یافتن بر این قوانین و رویه‌ها لزوماً به معنی توانایی به ضابطه درآوردن آنها به روشی روشن و آشکار نیست، بلکه این احاطه در واقع توانایی استفاده از آنها در عمل، و یا به قول ویتگنشتاین (8)، دانستن چگونگی عمل به شیوه‌ی معین است. ممکن است بندرت از ما بخواهند که این قوانین و رویه‌ها را آشکارا به ضابطه درآوریم، ولی ما ملزم هستیم که عملاً هر وقت یک رسانه‌ی فنی ارتباط را به کار می‌گیریم، از آنها استفاده کنیم.
در ملاحظه‌ی انواع مهارتها و تبحرهای دخیل در استفاده از رسانه‌ی فنی، تشخیص و تمیز بین آن گونه (مهارت و تبحر) های مورد لزوم جهت رمزسازی اطلاعات یا محتوای نمادین از یک سو، و گونه‌های لازم برای رمزخوانی پیام از سوی دیگر، حایز اهمیت است.
در عمل، این مهارتها و تبحرها ممکن است تا حد قابل توجهی با یکدیگر همراه یا متداخل شوند (برای مثال، کسی که نوشتن به زبان خاصی را می‌داند، عموماً قادر به خواندن آن نیز هست)، اما این مهارتها هم رخداد نمی‌شوند و در مواردی ممکن است بشدت ناهمگرا باشند. بیشتر افرادی که به عنوان مثال به تماشای یک برنامه‌ی تلویزیونی می‌نشینند، این توانایی را دارند که با وجود دانش به نسبت اندک [خود] در زمینه‌ی چگونگی ساخت برنامه از مفاد آن سردربیاورند.
هنگامی که افراد به رمزسازی و رمزخوانی پیامها می‌پردازند، نه تنها مهارتها و تبحرهای مورد لزوم رسانه‌ی فنی را به کار می‌گیرند، بلکه به اشکال گوناگون معرفت و پیش‌فرضهای زمینه را نیز- که بخشی از منابع فرهنگی افراد در ارتباطشان با فرآیند تبادل نمادین است- به خدمت می‌گمارند. این اشکال معرفت و پیش‌فرضهای زمینه، به شیوه‌های درک افراد نسبت به پیامها، چگونگی رابطه با آنها و نیز چگونگی یکپارچه‌سازی آنها در زندگی خودشان، شکل می‌بخشد. فراگرد درک و فهم همواره نوعی همنوایی بین پیامهای رمزگذاری شده و تعبیر گرانِ گمارده است، و این یکی همواره مجموعه‌ای از منابع فرهنگی را جهت رابطه با فراگرد مذکور به همراه می‌آورد.

پی‌نوشت‌ها:

1. L. J. Gelb, A study of writing: The Foundation of Grammatlogy (London: Routledge and kegan paul, 1952); David Diringer, writing (London: Thames and Hudson, 1962); Jack Goody, The Domestication of the savage Mind (Cambridge :Cambridge University Press, 1977).
2. koenig
3. Copyright
4. در انگلستان، حمایت از حقوق نسخه‌برداری از اثر (کپی‌رایت) تا اوایل قرن هجدهم در قانون پیش‌بینی نشده بود، اما قرارهایی برای حفظ حقوق کتابهایی چاپی از اوایل قرن شانزدهم وجود داشت. این قرارها از دو منبع عمده سرچشمه می‌گرفت؛ یکی دلمشغولی دستگاه سلطنت نسبت به اعمال فشار در جلوگیری از چاپ مواد فتنه‌جویانه و کفرآمیز، و دیگری دلمشغولی چاپگرها و کتابفروشها به حفاظت از حقوق اختصاصی و انحصاری خود در چاپ آثار خاص. در طول نخستین نیمه‌ی قرن شانزدهم، دستگاه سلطنت مدعی حق امتیاز مخصوص در چاپ طبقات خاصی از کتابها شد و امتیاز انحصاری چاپ آنها را با مجوز خود واگذار می‌کرد. از اواسط قرن شانزدهم کار تنظیم و مقررات‌بندی فعالیتهای چاپگران و کتابفروشان به طور فزاینده‌ای برعهده‌ی «شرکت تحریرمندان» محول شد که با فرمان استار چمبر (Star Chamber) در سال 1556 تأسیس و در سال بعد به ثبت رسید. شرکت تحریرمندان مرکب از 97 شخصیت حقیقی بود که اجازه‌ی چاپ کتاب را نزد خود محفوظ می‌داشت و هرگونه چاپ فاقد مجوز توسط چاپگران قاچاقی را می‌توانست موقوف کند، چرا که از قدرت ضبط و معدوم کردن کتابها و تعقیب و تعطیل چاپخانه‌ها برخوردار بود. حق نسخه‌برداری یا کپی‌رایت «تحریرمندان» (اگرچه این اصطلاح معمولاً در آن زمان مورد استفاده نبود) سازوکار مؤثری برای تنظیم داد و ستد کتاب به نفع چاپگران و کتابفروشان خاص و در مشارکت با دستگاه سلطنت بود؛ این خود شیوه‌ای در حفاظت از حقوق بنگاههای تجاری در چاپ و فروش نسخه‌های یک اثر بدون بیم از سرقت و قاچاق محسوب می‌شد. اندیشه‌ی مدرن کپی‌رایت به عنوان حق مؤلف تا قرن هجدهم، یعنی تا زمان اجرای قانون «آن» (Anne) در سال 1709 به ظهور نرسید. برای آگاهی از جزئیات بیشتر ر. ک:
Thomas E. Scrutton, The Laws of Copyright (London: John Murray, 1883), ch: 4; Lyman Ray Patterson, Copyright in Historical Perspective (Nashville, Tenn: Vanderbilt University Press, 1968); Sir Frank Mackinnon; Notes on the History of English Copyright; in Margaret Drabble (ed), The Oxford Companion to English Literature, 5th edn (Oxford: Oxford University Press, 1985), pp. 1113-25.
5. برای مطالعه‌ی تأثیر بازفرآوری زیاد بر موقعیت آثار هنری سنتی ر. ک:
Walter Benjamin in his classic essay, The Work of Art in the Age of Mechanical Reproduction; in his Illuminations, trans. Harry Zohn (London: Fontana, 1973), pp. 219-53.
6. اصطلاح «فاصله‌گزینی» یا «دورباشندگی» از پل ریکور Paul Ricoeur گرفته شده است. در این مورد ر. ک به اثر او:
Hermeneutics and the Human Sciences: Essays on Language, Action and Interpretation, ed. and trans. John B. Thompson (Cambridge University Press, 1981).
به هر حال شیوه‌ی استفاده‌ی من از این اصطلاح با نحوه‌ی کاربرد ریکور مطابقت ندارد. از نظر ریکور، «فاصله‌گزینی» مرجوع به فرآیندی است که طی آن مباحث نوشته شده، یا متون، از بافت اصلی (اولیه) ساخت خود جدا می‌شوند؛ ریکور این را ویژگی متمایز مبحث نوشتاری، در مقابل مبحث گفتاری (سخن) می‌داند. به هر حال، من تردید دارم که قایل شدن تمایزی این چنین وسیع بین مباحث گفتاری و نوشتاری، و نیز، محدودساختن فکر «فاصله‌گیری» به این یک مفید باشد. با چنین توجیهی چگونه باید اشکال غیرنوشتاری مباحث رسانه‌ای، مثل مباحثی که از طریق تلویزیون منتقل می‌شود، رفتار کنیم؟ از نظر من، ثمربخش آن است که تمامی انواع ساخت یا فرآوری و تبادل نمادین را درگیر با درجات مختلف فاصله‌گزینی در زمان و مکان بدانیم. هرگونه فرآیند فرآوری و تبادل نمادین- و نیز تمامی انواع کنش- هر قدر هم که محدود باشد تا حدودی درگیر با حرکت در زمان و مکان است. برای اتخاد تصور کلی‌تری از دورباشندگی. ر. ک:
Anthony Giddens; see especially his A Contemporary Critique of Historical Materialism, vol. 1: Power, Property and the State (London: Macmillan, 1981); The Constitution of Society: Outline of the Theory of Structuralism (Cambridge: Polity Press, 1984); and The Nation- State Violence
7. هارولد اینیس در زمره‌ی نخستین کسانی بود که توجه همگان را به روشهایی فراخواند که طی آن رسانه‌های فنی ارتباط به افراد امکان اِعمال قدرت در مکان و زمان را می‌دهند. در این مورد ر. ک:
Empire and Communications (Oxford: Oxford University Press, 1950) and his The Bias of Communication (Toronto: University of Toronto Press, 1951).
8. Wittgenstein

منبع مقاله :
تامپسون، جان ب؛ (1391)، رسانه‌ها و مدرنیته‌ها، ترجمه‌ی مسعود اوحدی، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ سوم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.