فرق بین حکم اخلاقی با حکم حقوقی چیست؟ هر دو از یک جهت شریکند که رابطهای بین فعل و غایت مطلوب در نظر گرفته شده و فعل در رابطه با آن غایت، ضرورت بالقیاس پیدا کرده. چون آن غایت مطلوب است و میخواهیم تحقق پیدا کند «باید» این فعل انجام گیرد پس فرق اساسی بین اینها چیست؟
فرق اساسی در غایت است و نحوه فعلی که آن غایت خاص را تأمین میکند. غایتی که در قوانین، منظور است برمیگردد به نظم جامعه. البته نظمی که ناشی از افعال اختیاری انسان باشد. در هر زمانی، حقوقدانان و قانونگذاران مینشینند فکر میکنند به چه صورتی نظم در جامعه بهتر برقرار میشود و اجتماع به خواستههای خودش بهتر میرسد، بحسب آنچه عقلشان میرسد یا محیط خاص و زمان و مکان اقتضا میکند قوانینی وضع میکنند. برای اینکه تصادف، کمتر باشد و جان مردم حفظ شود میگویند همه از دست راست حرکت کنند و اگر قرار بود از طرف چپ هم حرکت کنند هیچ فرقی نمیکرد چنانچه در بعضی جاها چنین است. به هر حال برای جلوگیری از این مفاسد و تأمین مصلحت جامعه که بقاء افراد انسان و حفظ سلامت آنها باشد مطالبی که با اینها مربوط است در نظر میگیرند و میگویند چون این هدف، مطلوب است «باید» این کار انجام بگیرد. این میشود قانون حقوقی. هدفی که در حقوق لحاظ میشود لازمهاش نیست که انسان در مقام عمل، نیت خیری هم داشته باشد. ماشینها از سمت راست حرکت کنند به هر نیتی که میخواهد باشد. تصادف نشود به هر نیتی که باشد خود کار منظور است. البته کار انسان است و از اختیار هم ناشی میشود اما ممکن است نیتهای مختلفی داشته باشد. یک کسی اگر روی ریا هم کاری را انجام دهد، هدف حقوق تأمین است. برای اینکه حتماً واقع شود تا خواسته مردم تأمین شود مجازاتی هم برای ترکش قرار میدهند. یک حدود و تعزیراتی در شرع و احکام کیفری در قوانین بر این اساس است. این میشود قوانین حقوقی.
اما قوانین اخلاقی. هدفی که در آن منظور است، چیزی است که بدون نیت فاعل مختار تحقق پیدا نمیکند. حالا این هدفها چیست؟ البته همهی مردم در شناختن آنها یکسان نیستند حتی علمای اخلاق و فلاسفه اخلاقی هم درکشان نسبت به آن هدفها یکی نیست. اجمالاً یک ایدهآلهای اخلاقی را معتبر میدانند که برای یافتن آنها و رسیدن به آنها کارهائی باید با نیت خاص انجام گیرد. (باز باید توجه دهم که همه مکتبهای اخلاقی روى «نیت» تکیه نکردهاند و رابطه بین کاری که با نیت انجام میگیرد با ایدهآلهای اخلاقی را تبیین نکردهاند، ولی نتیجهاش این شده که اخلاق، مثل حقوق شده یعنی تفاوتی بین احکام حقوقی و اخلاقی نتوانستهاند قایل شوند. فقط این را گفتهاند که احکام حقوقی ضمانت اجرائی دارد. ولی احکام اخلاقی ندارد. فقط ضمانت اجرائی آن مدح و ذم مردم است.)
پس فرق اصلی در احکام حقوقی و اخلاقی در این است که در اخلاقی، نیت معتبر است؛ به عکس حقوقی. اما از نظر مصداق، ممکن است نظامهای حقوقی تفاوت کند. در اسلام، همهی آنچه در نظام حقوقی آن گنجانده شد در قلمرو اخلاق میتواند قرار بگیرد. به عبارت دیگر همهی واجبات توصّلی را میتوان با قصد و نیت به صورت عبادت درآورد. احکام حقوقی واجبات توصّلی است. بله موارد بسیار نادری هست که در احکام وضعی است (صرف نظر از آثار تکلیفی آن) و ناشی از اموری میشود که بیاختیار صادر میگردد مثلاً کسی در خواب ضرری به کسی زد این کار بیاختیار بوده ولی نظام حقوقی او را محکوم میکند که باید جبران کند. یا فرض کنید کسی در خواب بچه کسی را کشت (بیاختیار) از نظر حقوقی دیهاش را باید بپردازد با اینکه بیاختیار بوده، این ربطی به اخلاق ندارد. اخلاق، نسبت به امور غیر اختیاری «باید و نباید»ی ندارد. بله از یک جهت دیگر وقتی این نظام حقوقی وضع شد که باید دیه بپردازد اگر کسی برای پرداختنش قصد قربت کند آن عملش باز عمل اخلاقی میشود. اطاعت قوانین حقوقی به خاطر خدا (به خاطر نیت خاصی) که از این جهت اخلاقی میشود پس تفاوت اصلی بین اخلاقی و حقوقی در این نیست که در اخلاقی، آرمانهائی است و اصلاً مفاهیم خاصی است که سنخ مخصوصی است و نمیشود تبیین کرد و فقط میشود درک کرد. آدمیزاد درک میکند که راست گفتن خوبست و... نه اینها نیست و این توهم، بیجاست چنانکه بعضی گفتهاند.
به هر حال، بر این اساس که همه مفاهیم اخلاقی از ضرورتهای بالقیاس گرفته شده، تفاوت مفاهیم دستوری با غیر دستوری این است که در آنجا فعل اختیاری لحاظ میشود و در اینجا نمیشود.اما بین احکام حقوقی و اخلاقی تفاوتش این شد که هر دو مربوط به فعل اختیاری انسان است و ضرورتش در رابطه با هدف است؛ فقط هدفها در حقوق و اخلاق تفاوت دارد. حقوق هدفش از تأمین نیازهای جامعه تجاوز نمیکند و لذا بالاجبار هم میتواند انجام بگیرد. فقط منظور، انجام اهداف است. اما در حکم اخلاق، هدفی منظور است که جز با نیت خاصی انجام نمیگیرد و لذا در احکام اخلاقی حتماً باید نیت باشد. (البته این تبیینی است که ما معتقدیم. دیگران اینجور نمیگویند).
منبع مقاله :
مصباح، محمدتقی؛ (1393)، فلسفه اخلاق، تهران: اطلاعات، چاپ نهم