كي يف؛ كانون رويارويي بزرگ
نويسنده:داريوش صفرنژاد
پس از پايان يافتن دوران قانوني رياست جمهوري لئونيد كوچما كه از بازماندگان دوران سردمداري كمونيست ها در اردوگاه بلوك شرق در جمهوري اوكراين محسوب مي شد، در انتخابات رياست جمهوري برگزار شده در دو سال و اندي قبل اين كشور، برخلاف پيش بيني بسياري از صاحبنظران عرصه سياسي و روابط بين الملل و بويژه مسائل منطقه، ويكتور يوشچنكو كه مورد حمايت مستقيم و غير مستقيم غربي ها و آمريكا قرار داشته و توسط بنياد ها و NGO هاي آمريكايي و غربي تغذيه مالي شده بود، در انتخابات رياست جمهوري بر حريف روس گراي خود پيروز شد و پس از سالهاي متمادي به نقش كليدي روس ها در اداره امور اوكراين و رياست و سلطه آنها بر نفر اول حاكم در اين جمهوري پايان داده شد.
عده اي اين رخداد مهم و قابل توجه را در راستاي اقدام مشابه صورت پذيرفته در جمهوري گرجستان (كه منجر به روي كار آمدن مهره مشابهي شده بود) انقلاب نارنجي و يا مخملي (عليه سلطه روس ها و اقتدار گرايي آنها در اوكراين و گرجستان) نامگذاري كردند.
در اين راستا كتاب ها و مقاله هاي بسياري نوشته شده و برخي اين اقدام را نقطه عطفي در كاهش قدرت عملي روسيه در محدوده حياط خلوت و حاشيه امنيتي خود، يعني در جمهوري هاي مستقل جدا شده از اتحاد شوروي سابق ( پس از فروپاشي آن ) قلمداد كرده و به شمار آورده اند. آنها حتي پيش بيني كرده اند اين روند تداوم يافته و روز به روز منجر به نفوذ و ريشه دار شدن جريانات، افراد و گروههاي وابسته به آمريكا و غرب در دايره و حاشيه امنيتي فدراتيو روسيه خواهد شد.
در جمهوري اوكراين عمده ترين شعارهايي كه يوشچنكو و طيف وابسته به جريان فكري او در افكار عمومي و در نزد مردم در قبل و اوايل روي كار آمدنش سرمي دادند، انجام دگرگوني و اصلاحات در سيستم اقتصادي و معيشتي مردم كشورش و ايجاد و برقراري آزادي كامل در عرصه هاي گوناگون سياسي و. . . بود.
در بررسي عملكرد دوسال و اندي او مي بينيم كه يوشچنكو نتوانسته است مردم كشورش را در اين عرصه راضي نگه دارد و در مجموع اوكراين در دو سال و اندي اخير وضع با ثبات سياسي و حتي اقتصادي نداشته است.
مهمترين شاخص سنجش در اين راستا را مي توان پيروزي مخالفان روس گراي يوشچنكو به سركردگي ويكتور يانوكوويچ در انتخابات پارلماني سال ۲۰۰۶ ميلادي در اوكراين و رأي مردم به حزب وي، عنوان كرد كه پس از اين موضوع يوشچنكو برخلاف ميل باطني اش به ناچار مجبور شد يكي از مخالفان خود ( يعني يانوكوويچ) را به سمت نخست وزيري انتخاب كند.
بروز اختلاف هاي اخير در اوكراين نيز مابين پارلمان و نخست وزير از يكسو و رئيس جمهوري از سوي ديگر در واقع مرهون و پديد آمده از اين عوامل فوق است.
در بررسي وقايع و رخدادهاي اوكراين به ۶ متغير بر مي خوريم كه عبارتند از:
- متغير اول: اوكراين كشوري دو تكه است كه يك رودخانه نيز به لحاظ جغرافيايي اين دو منطقه را از هم جدا كرده است:
۱- منطقه شرق، كه مردمان آن ارتدوكس و روس زبان هستند.
۲- منطقه غرب، كه اهالي آن عمدتاً كاتوليك و اوكرايني زبان اند.
البته از نظر تركيب جمعيتي اوكرايني ها بيشتر از روس ها هستند و درصد جمعيتي آنها تقريباً ۵۵ به ۴۵ مي باشد. اما به لحاظ اقتصادي قدرت اصلي و جدي اقتصادي در منطقه شرق اين كشور واقع شده است.
عامل هاي ياد شده از جمله ريشه هاي اصلي اختلاف هاي موجود در اوكراين بوده و برخي عوامل بحران زا از اين موضوع ها نشأت مي گيرند.
- متغير دوم : پس از روي كار آمدن يوشچنكو و كليد خوردن به اصطلاح انقلاب نارنجي و يا مخملي در اوكراين، بازيگران اصلي خارجي (اعم از غربي ها و شرق) در عرصه اوكراين فعال تر شده اند و يك رويارويي جدي و پشت پرده در ميان اين بازيگران در حال انجام است.
- متغير سوم: ثبات و برقراري و تداوم نظم در اوكراين هم براي روسيه و هم براي اروپايي ها مهم است. لذا آنها سعي دارند تا هر طوري شده برآيند كشمكش ها و برخورد ها در اين جمهوري در نهايت به آرامش منجر شود.
طرف هاي رقيب ترجيح مي دهند تا رقابت هاي خود را در عرصه هاي مختلف و بدون تنش و برخورد جدي به پيش ببرند. اما چون در حال حاضر هدايت اصلي كار به صورت كامل در دست يك طرف است لذا بروز بحران و تنش طبيعي خواهد بود.
- متغير چهارم: صحنه سياسي اوكراين صحنه اي لرزان است. صحنه تبديلات بسيار سريع جناح هاي قدرت و گروه هاي حزبي و سياسي، نظير شكل گيري سريع خانم تيموشنكو و افول سريع وي، يا افول روس گرا ها و قدرت يافتن دوباره آنها و... .
چون اوكراين به واسطه ساختارش ثبات دائمي ندارد، لذا دائماً گرفتار لرزش است، پس روس ها با اشراف نسبت به اين موضوع از آن حداكثر بهره برداري را خواهند كرد.
- متغير پنجم : اوكراين كشوري است كه دچار بحران هويت است و عاقبت خودش را نمي داند. لذا وضع لرزان در بحث هويت نيز تداوم خواهد يافت. برخي معتقدند شايد اگر اين كشور نيز مثل چك و اسلوواكي از هم جدا شوند بهترين نسخه باشد.
- متغير ششم : اين كه در اوكراين الگويي متناسب با خواست غرب اجرا شود، براي آنها بسيار مهم است. بدون شك تحولات اوكراين تأثيرگذار در برخي كشور ها و جمهوري ها در منطقه خواهد بود.
- در حقيقت در كشمكش هاي اخير، علاوه بر موارد فوق به لحاظ محتوا نيز اين پارامتر ها قابل بررسي است:
اول : به هنگام روي كار آمدن يوشچنكو در اوكراين، فشار عوامل خارجي حرف اول را مي زد و در واقع موفقيت وي تحت تأثير عوامل خارجي شكل گرفت. اما در بحران اخير عمده اختلاف ها و محتواي آن، درگيري ها و كشمكش هاي داخلي ما بين اركان قدرت در اين كشور است.
دوم : در مجموع بحران اخير، يك جنگ قدرت داخلي بين گروه هاي حاكم در اين كشور است. يوشچنكو بعد از انقلاب رنگين و به دست گيري قدرت نتوانسته است مديريت صحيحي را در كشور اعمال نمايد، لذا بخش هايي از اين اختلاف ها دروني است كه چندي پس از پيروزي انقلابيون، در كمپ آنها رخ داده است كه اين عامل بدون شك زمينه را براي روي كار آمدن طيفي از مخالفان به مرور پديد خواهد آورد.
سوم: عده اي معتقدند يوشچنكو در تداوم تفكر روس گريزي كه پس از شكل گيري انقلاب نارنجي در اوكراين پديد آمده بود، اقتدار لازم را به خرج نداده است، و وي نتوانسته است در مقابل يانوكوويچ و حتي انتخابات سال گذشته پارلمان اقتدار لازم را به خرج دهد. اين عده كه غرب گرا هستند معتقدند يانوكوويچ در انتخابات تقلب نموده و پيروز شده است. اين طيف اظهار مي دارند يانوكوويچ درصدد است اوكراين را به سمت دوران لئونيد كوچما ببرد.
چهارم: اگر انتخابات زود هنگام پارلماني برگزار شود، يوشچنكو رئيس جمهور فعلي نخواهد توانست اكثريت را به دست آورد، طبق نظر سنجي ها «حزب مناطق» متعلق به نخست وزير و طرفدارانش، اكثريت را در حال حاضر دارا هستند، تا نسبت به طرفداران رئيس جمهور.
پنجم: احتمال اين كه يوشچنكو با چراغ سبز غرب و آمريكا اين اقدام را انجام داده باشد متصور است. بدون شك وي نيز براي انتخابات زودرس پارلماني برنامه ريزي حزبي اش را كرده و بيكار نخواهد نشست. به هر حال اين اقدام براي يوشچنكو يك ريسك به شمار مي آيد كه حالت بينابين ندارد و حاصل آن يا برد است و يا باخت. خانم تيموشنكو (نخست وزير سابق) نيز با سفر به آمريكا و ديدار با ديك چني (معاون رئيس جمهوري) و رايس (وزير امور خارجه آمريكا) از آنها جواب مثبت را براي اقدامات خودشان گرفته است. البته تا به امروز آن طور كه انتظار مي رفت، آمريكايي ها وارد قضيه نشده اند.
ششم: برخي مقام هاي روسيه و دوماي اين كشور نيز نسبت به اقدامات يوشچنكو موضعگيري كرده و آن را محكوم كرده اند.
هفتم: طبق قانون اساسي اوكراين، ارتش را رئيس جمهوري و پليس را نخست وزير اداره مي كند. اكثريت ارتش، وفاداري خودشان را به رئيس جمهور اعلام داشته اند. البته تظاهرات هاي مردمي انجام شده اخير بيانگر اين است كه يانوكوويچ - نخست وزير - طرفداران بسياري را دارد و روز به روز نيز بر تعداد آنها افزوده مي شود. چندي قبل نيز توسط نمايندگان پارلمان و با انجام اصلاحات در قانون اساسي، اختيارات نخست وزير افزايش يافته و اختيارات رئيس جمهوري كاهش يافت، به طوري كه طبق آن پارلمان مي تواند رئيس جمهور را استيضاح كند.
هشتم: در حال حاضر در صحنه سياسي اوكراين شاهد وجود ۳ جناح مهم و عمده هستيم:
۱- جناح روس گرا - كه پايگاه عمده آنها مناطق شرق اوكراين بوده و قدرت اقتصادي نيز عمدتاً در دست آنهاست.
۲- جناح روس گريز، يا غرب گرا - كه پايگاه عمده آنها مناطق غربي اوكراين بوده و به دنبال طرحهايي از قبيل ورود به اتحاديه اروپا و پيوستن به سازمان ناتو و امثالهم هستند.
۳- جناح احزاب و گروههاي ميانه رو، كه حالت بينابيني دارند.
درواقع همين جناح سوم است كه حالت تعيين كننده را در صحنه سياسي در اوكراين دارد. به طور نمونه در بحران اخير جابه جايي حزبي ۱۱ نفر نماينده در پارلمان به نفع حزب نخست وزير بود كه موجب برهم ريختن تعادل در پارلمان شده و اوضاع را به هم ريخت.
حال كه اين انتظارات را يوشچنكو در افكار عمومي مردم نتوانسته است پاسخگو باشد و حل كند، لذا دامنه اعتراض هاي مردمي مجدداً شعله ور شده است.
۲- بنا به دلايل متعدد، بحران اوكراين راه حل سريعي را ندارد و به اين زودي ها شرايط ثبات به وجود نخواهد آمد. ضمن اين كه در صورت بي ثباتي و ادامه روند آن، اين امر موجب دخالت غربي ها و روس ها در اين صحنه خواهد شد.
۳- اگر در صحنه سياسي اوكراين، به صورت كوتاه مدت نيز اوضاع آرام شود، اين مسأله به معناي حل نهايي موضوع نبوده و به مثابه آتش زير خاكستر خواهد بود.
در اوكراين و كشمكشهاي سياسي در جريان در آن، اين دفعه بيشتر درگيري ها تحت الشعاع مسائل داخلي است تا مسائل بيروني. در زمان بروز انقلاب رنگي، يوشچنكو به دنبال كسب نظر و دخالت خارجي ها براي پيروزي خود و حل قضيه بود، ولي اين دفعه وي سعي دارد بحث را داخلي كند و مانع دخالت خارجي ها بشود. او سعي در جلوگيري از اعمال فشار از خارج به خودش را دارد.
۴- روسيه مناطق و جمهوري هاي حائلي اش را براي خود مهم و حياط خلوت مي داند، لذا بدون شك در ديد كلان تر و عميق تر به اين موضوع، روس ها در اين قبيل مسائل و رويارويي در اين عرصه با غربي ها، كوتاه نخواهد آمد.
بطور نمونه در بحث طرح استقرار سپر موشكي آمريكايي ها، نيز هم روس ها و هم نخست وزير اوكراين (يانوكوويچ - كه فردي روس گراست) هم راستا با يكديگر موضعگيري منفي و تندي را كردند كه خود اين امر حاكي از ماهيت پشت پرده و خاستگاه اصلي يانوكوويچ به شمار مي آيد.
منبع:روزنامه ايران
عده اي اين رخداد مهم و قابل توجه را در راستاي اقدام مشابه صورت پذيرفته در جمهوري گرجستان (كه منجر به روي كار آمدن مهره مشابهي شده بود) انقلاب نارنجي و يا مخملي (عليه سلطه روس ها و اقتدار گرايي آنها در اوكراين و گرجستان) نامگذاري كردند.
در اين راستا كتاب ها و مقاله هاي بسياري نوشته شده و برخي اين اقدام را نقطه عطفي در كاهش قدرت عملي روسيه در محدوده حياط خلوت و حاشيه امنيتي خود، يعني در جمهوري هاي مستقل جدا شده از اتحاد شوروي سابق ( پس از فروپاشي آن ) قلمداد كرده و به شمار آورده اند. آنها حتي پيش بيني كرده اند اين روند تداوم يافته و روز به روز منجر به نفوذ و ريشه دار شدن جريانات، افراد و گروههاي وابسته به آمريكا و غرب در دايره و حاشيه امنيتي فدراتيو روسيه خواهد شد.
در جمهوري اوكراين عمده ترين شعارهايي كه يوشچنكو و طيف وابسته به جريان فكري او در افكار عمومي و در نزد مردم در قبل و اوايل روي كار آمدنش سرمي دادند، انجام دگرگوني و اصلاحات در سيستم اقتصادي و معيشتي مردم كشورش و ايجاد و برقراري آزادي كامل در عرصه هاي گوناگون سياسي و. . . بود.
در بررسي عملكرد دوسال و اندي او مي بينيم كه يوشچنكو نتوانسته است مردم كشورش را در اين عرصه راضي نگه دارد و در مجموع اوكراين در دو سال و اندي اخير وضع با ثبات سياسي و حتي اقتصادي نداشته است.
مهمترين شاخص سنجش در اين راستا را مي توان پيروزي مخالفان روس گراي يوشچنكو به سركردگي ويكتور يانوكوويچ در انتخابات پارلماني سال ۲۰۰۶ ميلادي در اوكراين و رأي مردم به حزب وي، عنوان كرد كه پس از اين موضوع يوشچنكو برخلاف ميل باطني اش به ناچار مجبور شد يكي از مخالفان خود ( يعني يانوكوويچ) را به سمت نخست وزيري انتخاب كند.
بروز اختلاف هاي اخير در اوكراين نيز مابين پارلمان و نخست وزير از يكسو و رئيس جمهوري از سوي ديگر در واقع مرهون و پديد آمده از اين عوامل فوق است.
در بررسي وقايع و رخدادهاي اوكراين به ۶ متغير بر مي خوريم كه عبارتند از:
- متغير اول: اوكراين كشوري دو تكه است كه يك رودخانه نيز به لحاظ جغرافيايي اين دو منطقه را از هم جدا كرده است:
۱- منطقه شرق، كه مردمان آن ارتدوكس و روس زبان هستند.
۲- منطقه غرب، كه اهالي آن عمدتاً كاتوليك و اوكرايني زبان اند.
البته از نظر تركيب جمعيتي اوكرايني ها بيشتر از روس ها هستند و درصد جمعيتي آنها تقريباً ۵۵ به ۴۵ مي باشد. اما به لحاظ اقتصادي قدرت اصلي و جدي اقتصادي در منطقه شرق اين كشور واقع شده است.
عامل هاي ياد شده از جمله ريشه هاي اصلي اختلاف هاي موجود در اوكراين بوده و برخي عوامل بحران زا از اين موضوع ها نشأت مي گيرند.
- متغير دوم : پس از روي كار آمدن يوشچنكو و كليد خوردن به اصطلاح انقلاب نارنجي و يا مخملي در اوكراين، بازيگران اصلي خارجي (اعم از غربي ها و شرق) در عرصه اوكراين فعال تر شده اند و يك رويارويي جدي و پشت پرده در ميان اين بازيگران در حال انجام است.
- متغير سوم: ثبات و برقراري و تداوم نظم در اوكراين هم براي روسيه و هم براي اروپايي ها مهم است. لذا آنها سعي دارند تا هر طوري شده برآيند كشمكش ها و برخورد ها در اين جمهوري در نهايت به آرامش منجر شود.
طرف هاي رقيب ترجيح مي دهند تا رقابت هاي خود را در عرصه هاي مختلف و بدون تنش و برخورد جدي به پيش ببرند. اما چون در حال حاضر هدايت اصلي كار به صورت كامل در دست يك طرف است لذا بروز بحران و تنش طبيعي خواهد بود.
- متغير چهارم: صحنه سياسي اوكراين صحنه اي لرزان است. صحنه تبديلات بسيار سريع جناح هاي قدرت و گروه هاي حزبي و سياسي، نظير شكل گيري سريع خانم تيموشنكو و افول سريع وي، يا افول روس گرا ها و قدرت يافتن دوباره آنها و... .
چون اوكراين به واسطه ساختارش ثبات دائمي ندارد، لذا دائماً گرفتار لرزش است، پس روس ها با اشراف نسبت به اين موضوع از آن حداكثر بهره برداري را خواهند كرد.
- متغير پنجم : اوكراين كشوري است كه دچار بحران هويت است و عاقبت خودش را نمي داند. لذا وضع لرزان در بحث هويت نيز تداوم خواهد يافت. برخي معتقدند شايد اگر اين كشور نيز مثل چك و اسلوواكي از هم جدا شوند بهترين نسخه باشد.
- متغير ششم : اين كه در اوكراين الگويي متناسب با خواست غرب اجرا شود، براي آنها بسيار مهم است. بدون شك تحولات اوكراين تأثيرگذار در برخي كشور ها و جمهوري ها در منطقه خواهد بود.
- در حقيقت در كشمكش هاي اخير، علاوه بر موارد فوق به لحاظ محتوا نيز اين پارامتر ها قابل بررسي است:
اول : به هنگام روي كار آمدن يوشچنكو در اوكراين، فشار عوامل خارجي حرف اول را مي زد و در واقع موفقيت وي تحت تأثير عوامل خارجي شكل گرفت. اما در بحران اخير عمده اختلاف ها و محتواي آن، درگيري ها و كشمكش هاي داخلي ما بين اركان قدرت در اين كشور است.
دوم : در مجموع بحران اخير، يك جنگ قدرت داخلي بين گروه هاي حاكم در اين كشور است. يوشچنكو بعد از انقلاب رنگين و به دست گيري قدرت نتوانسته است مديريت صحيحي را در كشور اعمال نمايد، لذا بخش هايي از اين اختلاف ها دروني است كه چندي پس از پيروزي انقلابيون، در كمپ آنها رخ داده است كه اين عامل بدون شك زمينه را براي روي كار آمدن طيفي از مخالفان به مرور پديد خواهد آورد.
سوم: عده اي معتقدند يوشچنكو در تداوم تفكر روس گريزي كه پس از شكل گيري انقلاب نارنجي در اوكراين پديد آمده بود، اقتدار لازم را به خرج نداده است، و وي نتوانسته است در مقابل يانوكوويچ و حتي انتخابات سال گذشته پارلمان اقتدار لازم را به خرج دهد. اين عده كه غرب گرا هستند معتقدند يانوكوويچ در انتخابات تقلب نموده و پيروز شده است. اين طيف اظهار مي دارند يانوكوويچ درصدد است اوكراين را به سمت دوران لئونيد كوچما ببرد.
چهارم: اگر انتخابات زود هنگام پارلماني برگزار شود، يوشچنكو رئيس جمهور فعلي نخواهد توانست اكثريت را به دست آورد، طبق نظر سنجي ها «حزب مناطق» متعلق به نخست وزير و طرفدارانش، اكثريت را در حال حاضر دارا هستند، تا نسبت به طرفداران رئيس جمهور.
پنجم: احتمال اين كه يوشچنكو با چراغ سبز غرب و آمريكا اين اقدام را انجام داده باشد متصور است. بدون شك وي نيز براي انتخابات زودرس پارلماني برنامه ريزي حزبي اش را كرده و بيكار نخواهد نشست. به هر حال اين اقدام براي يوشچنكو يك ريسك به شمار مي آيد كه حالت بينابين ندارد و حاصل آن يا برد است و يا باخت. خانم تيموشنكو (نخست وزير سابق) نيز با سفر به آمريكا و ديدار با ديك چني (معاون رئيس جمهوري) و رايس (وزير امور خارجه آمريكا) از آنها جواب مثبت را براي اقدامات خودشان گرفته است. البته تا به امروز آن طور كه انتظار مي رفت، آمريكايي ها وارد قضيه نشده اند.
ششم: برخي مقام هاي روسيه و دوماي اين كشور نيز نسبت به اقدامات يوشچنكو موضعگيري كرده و آن را محكوم كرده اند.
هفتم: طبق قانون اساسي اوكراين، ارتش را رئيس جمهوري و پليس را نخست وزير اداره مي كند. اكثريت ارتش، وفاداري خودشان را به رئيس جمهور اعلام داشته اند. البته تظاهرات هاي مردمي انجام شده اخير بيانگر اين است كه يانوكوويچ - نخست وزير - طرفداران بسياري را دارد و روز به روز نيز بر تعداد آنها افزوده مي شود. چندي قبل نيز توسط نمايندگان پارلمان و با انجام اصلاحات در قانون اساسي، اختيارات نخست وزير افزايش يافته و اختيارات رئيس جمهوري كاهش يافت، به طوري كه طبق آن پارلمان مي تواند رئيس جمهور را استيضاح كند.
هشتم: در حال حاضر در صحنه سياسي اوكراين شاهد وجود ۳ جناح مهم و عمده هستيم:
۱- جناح روس گرا - كه پايگاه عمده آنها مناطق شرق اوكراين بوده و قدرت اقتصادي نيز عمدتاً در دست آنهاست.
۲- جناح روس گريز، يا غرب گرا - كه پايگاه عمده آنها مناطق غربي اوكراين بوده و به دنبال طرحهايي از قبيل ورود به اتحاديه اروپا و پيوستن به سازمان ناتو و امثالهم هستند.
۳- جناح احزاب و گروههاي ميانه رو، كه حالت بينابيني دارند.
درواقع همين جناح سوم است كه حالت تعيين كننده را در صحنه سياسي در اوكراين دارد. به طور نمونه در بحران اخير جابه جايي حزبي ۱۱ نفر نماينده در پارلمان به نفع حزب نخست وزير بود كه موجب برهم ريختن تعادل در پارلمان شده و اوضاع را به هم ريخت.
نتيجه اين كه :
حال كه اين انتظارات را يوشچنكو در افكار عمومي مردم نتوانسته است پاسخگو باشد و حل كند، لذا دامنه اعتراض هاي مردمي مجدداً شعله ور شده است.
۲- بنا به دلايل متعدد، بحران اوكراين راه حل سريعي را ندارد و به اين زودي ها شرايط ثبات به وجود نخواهد آمد. ضمن اين كه در صورت بي ثباتي و ادامه روند آن، اين امر موجب دخالت غربي ها و روس ها در اين صحنه خواهد شد.
۳- اگر در صحنه سياسي اوكراين، به صورت كوتاه مدت نيز اوضاع آرام شود، اين مسأله به معناي حل نهايي موضوع نبوده و به مثابه آتش زير خاكستر خواهد بود.
در اوكراين و كشمكشهاي سياسي در جريان در آن، اين دفعه بيشتر درگيري ها تحت الشعاع مسائل داخلي است تا مسائل بيروني. در زمان بروز انقلاب رنگي، يوشچنكو به دنبال كسب نظر و دخالت خارجي ها براي پيروزي خود و حل قضيه بود، ولي اين دفعه وي سعي دارد بحث را داخلي كند و مانع دخالت خارجي ها بشود. او سعي در جلوگيري از اعمال فشار از خارج به خودش را دارد.
۴- روسيه مناطق و جمهوري هاي حائلي اش را براي خود مهم و حياط خلوت مي داند، لذا بدون شك در ديد كلان تر و عميق تر به اين موضوع، روس ها در اين قبيل مسائل و رويارويي در اين عرصه با غربي ها، كوتاه نخواهد آمد.
بطور نمونه در بحث طرح استقرار سپر موشكي آمريكايي ها، نيز هم روس ها و هم نخست وزير اوكراين (يانوكوويچ - كه فردي روس گراست) هم راستا با يكديگر موضعگيري منفي و تندي را كردند كه خود اين امر حاكي از ماهيت پشت پرده و خاستگاه اصلي يانوكوويچ به شمار مي آيد.
منبع:روزنامه ايران