کامپيوتر در خدمت رواندرماني
نویسنده: نجميه خرم
کاربرد واقعيت مجازي در درمان هراس اجتماعي.
در اکثر هراسهاي مربوط به روابط بين فردي، يک يا چند ترس از موارد زير را مشاهده ميكنيم؛ ترس از ابراز وجود، ترس از انتقاد، ترس از صحبت در انظار عموم. اشخاص مبتلا عموماً داراي احساس بيکفايتي و در نتيجه داراي مشکلات در روابط اجتماعي و بين فردي هستند.
اين افراد ميکوشند با غرق کردن خود در امور کاري و مشغلههاي فردي از مواجهه با ديگران بپرهيزند. نکته بسيار مهم در مورد اين افراد آن است که هرگز به صورت واقعي در مورد مهارتها و استعدادهاي خود اطمينان پيدا نميکنند.
ميزان هراس اجتماعي در مردها 5/1 و در زنها 5/ 2درصد گزارش شده است که موارد حاد با علائم افسردگي نيز همراه است.
در درمان هراس اجتماعي از داروهاي ضد افسردگي به همراه درمانهاي رفتاري-شناختي استفاده ميشود. در درمان رفتاري-شناختي درمانجو به تدريج در موقعيتهاي اجتماعي اضطرابزا به صورت ذهني و تجسمي قرار داده ميشود و درمانگر رفتار درست را به او ميآموزد. به تدريج موقعيتهاي تجسمي با موقعيتهاي واقعي جايگزين ميشود تا درمانجو حس اعتماد به نفس را در مواجهه با ديگران به دست آورد.
با وجود اعتبار و قابل دسترسي بودن، درمانهاي رفتاري-شناختي وقتگير و پرهزينه هستند. امروزه محيطهاي مجازي کامپيوتري به عنوان يکي از تکنيکها در درمانهاي رفتاري- شناختي مورد توجه بسيار قرار گرفتهاند. واقعيت مجازي (virtual reality) الگوي کاملي از تعامل بين انسان و کامپيوتر هستند که در آن کاربران تنها مشاهده گران بيروني تصاوير صفحه نمايش نيستند بلکه يکي از اعضاي فعال شخصيتهاي مجازي در يک فضاي سه بعدي مجازي هستند.
هرچند که تا کنون واقعيت مجازي عموماً براي واقعيتر کردن فضاي بازيهاي کامپيوتري بکار رفته است اما اکنون اين دستاورد تکنولوژي در خدمت روان درماني نيز قرار گرفته است.
فضاي مجازي مورد استفاده در روان درماني شرايط عادي و روزمره انسانها در موقعيتهاي مختلف را شبيهسازي ميکند. تصوير فرد درمانجو بوسيله دوربين ديجيتالي تهيه و زوج مجازي فرد به فضاي مجازي منتقل ميشود.
شخص درمانجو به عنوان شخصيت اول ميتواند حرکت خود در فضاي مجازي را کنترل و به تعامل با ديگر شخصيتهاي مجازي بپردازد و در موقعيتهاي مختلف به تمرين رفتار بپردازد.
موقعيتهاي تمريني از قبل با توجه به نوع هراس فرد توسط درمانگر انتخاب شده و عکسالعمل شخصيتهاي ثانوي طرحريزي ميشوند. درمانگر نيز در تمام مراحل ميتواند در متن ماجرا به همراه درمانجو باشد و در صورت نياز به مداخله بپردازد.
به اين ترتيب شخص ميتواند با همه افرادي که در مواجهه با آنها دچار هراس ميشود، تمرين مراوده داشته و با توجه به نوع عکسالعمل آنها، رفتار خود را اصلاح نمايد. شخص ميتواند در دنياي مجازي با افراد به گونهاي که خود ميخواهد رفتار کند و ناگفتههاي خود را با آنان درميان بگذارد و واکنش منطقي آنان را مشاهده کند.
درمانگر به بيمار اجازه ميدهد که در دنياي مجازي عامل باشد و خود تصميم بگيرد که چه رفتاري را براي تطابق با موقعيتها انجام دهد. درمانگر با توجه به مشاهدات خود در مورد جلسات بعدي تصميمگيري ميکند و دستورالعملهاي مناسب را در مواجهه با موقعيتهاي هراسآور به درمانجو ميآموزد و از او ميخواهد که آموخته و تجربيات خود را در فضاي مجازي به تدريج به فضاي واقعي تعميم دهد. نتايج تحقيقات نشان ميدهد که عکسالعمل بيماران در فضاي مجازي بسيار شبيه موقعيتهاي واقعي است.
اين شيوه درماني نسبت به شيوههاي سنتي داراي چندين ويژگي است. در استفاده از شيوههاي تصوري و ذهني درمانجو ممکن است نتواند موقعيتهاي مورد نظر درمانگر را در ذهن متصور شود و يا درمانگر نتواند موقعيت مورد تصور بيمار را به درستي درک کند. در حالي که در فضاي مجازي درمانجو و درمانگر هر دو دقيقاً شاهد يک چيز هستند.
تقليد از موقعيتهاي هراسآور هميشه مقدور و قابل کنترل نيست. براي مثال کسي که از صحبت در جمع ميهراسد ايجاد موقعيت تمريني و کنترل آن چندان ساده نيست. شايد مهمترين نکته در اين رابطه حفظ اسرار بيمار است. در اين روش درماني تنها درمانگر حضور دارد لذا حريم خصوصي بيمار حفظ شده بيمار بيشتر احساس امنيت ميکند.
چندان دور نيست که فضاي مجازي به صورت يکي از روشهاي متداول روان درماني در آيد و يا شايد روزي آنچنان گسترش يابد که هر کس با توجه به نياز خود بتواند يک کپسول نرمافزاري را از بازار خريداري و حداقل برخي از مشکلات رواني خود را درمان نمايد.
منبع: همشهری آنلاین hr width="50%">
سايت هاي مرتبط با اين مقاله
تصاوير کامپيوتر و تکنولوژي