نقد آیین هندوئیسم

اشاره: آیین هندو از قدیمی ترین آیین های زنده ی دنیا است که هم چون بستری آماده، خاستگاه ده ها آیین جدید شده است؛ گاهی در مقابل فرزندانش شکست را پذیرا گشته و گاه با بازسازی ساختار خویش، آنان را به خارج از مرزهای سنتی خود، رانده است. به هر صورت نقدهای کلی متعددی بر این آیین وارد است که مهم ترین آن ها طبقاتی کردن جامعه، عقاید نژاد پرستانه و عدم ارائه ی برنامه ی زندگی است که ضمن پاسخ به پرسشی، به این مسائل اشاره می شود.
پنجشنبه، 2 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد آیین هندوئیسم
نقد آیین هندوئیسم
نقد آیین هندوئیسم

اشاره:

آیین هندو از قدیمی ترین آیین های زنده ی دنیا است که هم چون بستری آماده، خاستگاه ده ها آیین جدید شده است؛ گاهی در مقابل فرزندانش شکست را پذیرا گشته و گاه با بازسازی ساختار خویش، آنان را به خارج از مرزهای سنتی خود، رانده است. به هر صورت نقدهای کلی متعددی بر این آیین وارد است که مهم ترین آن ها طبقاتی کردن جامعه، عقاید نژاد پرستانه و عدم ارائه ی برنامه ی زندگی است که ضمن پاسخ به پرسشی، به این مسائل اشاره می شود.
چه نقدهای کلی بر دین هندوئیسم وارد است؟
آیین هندو از جمله ادیان ابتدایی است؛ البته این در صورتی است که دین را «اعتقاد به امری قدسی» (1) بدانیم وگرنه در مقایسه با ادیان ابراهیمی، آیین هندو مجموعه ای از افسانه ها، اساطیر و برخی توصیه های اخلاقی و عرفانی است. هندوئیسم تکامل یافته «آنیمیسم» است و بنیان گذار آن مشخص نیست. این آیین، گونه ای فرهنگ، آداب و سنن اجتماعی است که با تهذیب نفس و ریاضت همراه است. با اندکی تسامح می توان اصول این دین را چنین برشمرد:
1. اعتقاد و احترام به کتاب های باستانی و سنت های دینی برهمنان؛
2. پرستش خدایانی که به ظهور آن ها در دوره های قدیم عقیده دارند؛
3. اعتقاد به تناسخ؛
4. رعایت مقررات اجتماعی (کاست) در معاشرت و ازدواج؛
5. احترام به موجودات زنده، مخصوصاً گاو و... .(2)
همه ی فرقه های این آیین، به ثالوث اعظم، یعنی خدایان بزرگ سه گانه 1.برهما (خدای خلقت و آفریدگار کل)؛ 2. شیوا، (خدای مرگ و مهلک کل)؛ 3. ویشنو (خدای زندگی و حافظ کل) (3) اعتقاد دارند.
طبیعتاً در صورت مقایسه ی آیین هندو با ادیان آسمانی، از جمله اسلام، ضعف ها و ناکار آمدی های آن آشکار خواهد شد که در اینجا به چند مورد از آن ها اشاره می کنیم:

1. عقیده به تعدد خدایان و ناتوانی از تبیین مبدأ عالم و انسان.

هندوان به عده ی بی شماری از خدایان آسمانی و زمینی با اسماء و صفات عجیب و غریب معتقدند و به آن ها کرنش می کنند و برای هر یک بتخانه های باشکوهی می سازند. (4) البته آن ها را زیر مجموعه ی خدایان اصلی (برهما، شیوا و ویشنو) (5) می دانند. آن ها گاهی برای این خدایان سه گانه، که شباهت زیادی به تئلیث مسیحیت دارند، صفات خدای واحد و ازلی را قایل می شوند و گاهی چنان بین آن ها فرق می گذارند که چون دیگر موجودات متکثر جلوه می کنند. این بدان سبب است که آیین هندو «وحدت موجودات» را رکن اصلی خود قرار داده و از طرفی، طبق این اصل، هم چیز را خدا می داند؛ حتی ارواح، اشجار و مظاهر طبیعت را هم دارای نوعی الوهیت می داند و تعداد خدایان را به تعداد موجودات متنوع و متکثر می رساند و از سوی دیگر، همین خدایان متعدد، به دلیل وحدت وجود، بیش از یک خدا نمی توانند باشند.
با بررسی و دقت در کتاب های دینی هندوان، روشن می شود که آیین آن ها از توضیح و تبیین منشأ عالم و انسان عاجز است و به نوعی دچار تناقض گویی شده است و همین امر باعث شده تا دارای فرقه های بی شمار باشند، عده ای شیوا و عده ای ویشنو و... و در نهایت بت های دست ساز خود را بپرستند و سرزمین هند به سرزمین بت خانه های بزرگ شهرت یابد. «شیوا پرستان، عورت شیوا پیوسته مجمسه ای از لینگا را که داخل کیف کوچکی است به گردن آویخته اند...» (6) و نمی دانند که چه کسی آنان را آفریده و چرا باید آفریدگار را عبادت کرد... .

2. خرافاتی بودن و ناتوانی از ارائه ی برنامه زندگی

جان بی ناس در توضیح آیین هندو می گوید:
اعمالی که عوام الناس (هندو) به نام مذهب انجام می دهند، ترکیبی است که از همه گونه اعتقادات مخلوط و به هم آمیخته، مانند آنیمیسم، فتیشیسم و شمنیسم و شیطان پرستی و حیوان پرستی و ایمان به ارواح خیر و شر خداهای کوچک تر که معبودهای محلی اند... .(7)
در حقیقت آیین هندو دو ضعف اساسی در عرصه ی عمل دارد: الف - «اهیمسا» یا پرهیز از آزار جانداران؛ بنابر آموزه ی اهیمسا، خوردن گوشت حیوانات عملی غیر اخلاقی است و نباید از آن استفاده کرد. (8) این قانون هر چند ظاهری فریبنده دارد، در باطن، انسان را از نعمت های الهی محروم کرده، زندگی اجتماعی او را مختل می سازد؛ به گونه ای که هند با بیشترین تعداد گاو و سایر حیوانات دارای بیشترین تعداد گرسنگان است، چون آن ها حق ندارند از گوشت این حیوانات استفاده کنند.
ب- خود سوزی و زنده سوزاندن زنان؛ «هندوان جسد مردگان خود را می سوزانند و... بنابر سنت مذهبی، هنگام سوزاندن جسد مرد متوفی، همسر وی نیز به نشانه ی وفاداری، میان توده های هیزم می خوابید و همراه شوهر می سوخت... .»(9) البته در دوره های معاصر، این رسم با کمک انگلیس تقریباً کنار گذاشته شده است ولی نکته ی اساسی این است که وجود چنین قوانین ضد انسانی در یک دین، نشانه ی بارز ضعف و سستی آن دین و نداشتن برنامه برای سعادت انسان و نیز تشویق انسان ها به ریاضت های افراطی و از هم پاشیدگی اجتماعی است.

3. نژاد پرستی و نظام طبقاتی

آیین هندو مردم را به دو طبقه ی آریایی ها و نجس ها (دراویدی های بومی هند) تقسیم کرده است. طبقه ی نجس ها حق حیات و حق رفت و آمد در محله های آریایی ها را نداشته، هرگاه به ناچار برای حمل زباله و کناسی به اماکن آنان می رفتند، موظف بودند با صدای بلند حضور خود را اعلام کنند که مبادا نگاه طبقات بالا به این گروه بیفتد و اگر کسی آن ها را می دید باید با غسل خود را طاهر می کرد. گوش دادن به تلاوت کتاب های مقدس نیز بر آنان حرام بود و اگر فردی از ایشان در این مورد استراق سمع می کرد، با ریختن سرب مذاب در گوشش او را مجازات می کردند. (10)
آریایی ها نیز به چهار «کاست» (طبقه) اصلی تقسیم می شدند:
1. برهمنان (روحانیون) 2. کشاتریاها (شاهان، شاهزادگان و جنگاوران)؛ 3. ویشیاها (بازرگانان و دهقانان)؛ 4. شودراها (کارگران).
معاشرت افراد یک طبقه با طبقات دیگر شرعاً و عرفاً ممنوع بود. (11) البته به تدریج در ضمن این چهار طبقه حدود دو هزار طبقه ی فرعی نیز پدید آمده بود. هر کدام از طبقه ها، پایین تر را استثمار و تحقیر می کرد و این در حالی بود که تمام این ظلم و ستم ها توجیه دینی و مذهبی داشت و شاید همین از هم گسیختگی های اجتماعی – که مذهب هندو مروج آن بود – باعث شده بود تا سرزمین ثروتمند و پر جمعیت هند نتواند در مقابل نیروهای مهاجم خارجی مقاومت کند و همیشه مطیع فرمانروایان خارجی باشد.

4. نظریه ی تناسخ و ناتوانی از تبیین سرانجام انسان

همان گونه که گذشت، آیین هندو نه تنها از تبیین مبدأ عالم عاجز است و نمی تواند برنامه ای عملی برای زندگی دنیوی انسان ارائه دهد، از توضیح و تبیین سرانجام انسان نیز عاجز است و با طرح نظریه ی تناسخ، به تناقض و اوهام دچار شده است.
به عقیده ی هندوها روح انسان در هنگام مرگ و در همه ی احوال، جز در یک حالت که روح در مقام اعلی با «براهما» وحدت تام حاصل می کند، به کالبد و یا جسم دیگری انتقال پیدا کرده و یک سلسله تولد و زندگی دوباره، بار دیگر روح به بدنی دیگر حلول می کند و این تولدها ممکن است بی انتها بوده و ابدالدهر ادامه داشته باشد... .
این نظریه که خاستگاه آن ارواح پرستی و الوهیت ارواح است، نه تنها دلیل منطقی و عقلی ندارد، بلکه موجب می شود تا انسان در مقابل ظلم و ستم دیگران تنها خود را مقصر بداند و از مبارزه با آن و تلاش برای رسیدن به زندگی متعالی در این دنیا ناامید شود؛ زیرا همه ی مصایب کنونی نتیجه ی عملکرد وی در زندگی قبلی بوده و تنها با مردن و حلول در کالبد دیگر می تواند زندگی راحت تری داشته باشد. (12)
هر چند در کتاب های کلامی و فلسفی در رد نظریه ی تناسخ بحث های متعددی صورت گرفته، ولی کافی است بدانیم که:
1. این نظریه را برای توجیه طبقات چهارگانه ی جامعه و منع از تداخل این طبقات مطرح کرده اند؛ زیرا بر اساس این آموزه اگر کسی در طبقه ی نجس ها واقع شده، بدان جهت است که در حیات قبلی خود گناه کرده، پس باید به حیات در این طبقه راضی باشد و شکرگزاری کند که به شکل حیوان، گیاه و سنگ ظاهر نشده است؛ البته اگر تهذیب کند شاید در حیات بعدی به صورت پادشاه یا بازرگان ظاهر شود.
2. در رویکردهای دین مدارانه انسان بیهوده آفریده نشده است، بلک مقدمه و مزرعه بودن دنیا برای آخرت از اندیشه های دینی است و هر کسی حاصل عمل خود را در آخرت می بیند و بیش از یک حیات و مرگ به سراغ انسان نخواهد آمد؛ لیکن در دیدگاه هندو براساس قانون کار (کردار)، آدمی نتیجه ی اعمال خود را در دوره های بازگشت مجدد خود در این جهان می بیند.
نیکوکاران در مرحله ی بعد زندگی مرفه و خوشی دارند و بدکاران، در بازگشت، بینوا و بدبخت خواهند بود که چه بسا به شکل حیوان درآیند (14) در حالی که دین باید راه های سعادت بشر را فراروی وی بگذارد نه این که او در فرآیند زمان دچار سازد و به جبر او از اختیار سعادت باز دارد.
نتیجه آنکه، آیین هندو به دلیل نداشتن اصول و فروع کلامی و موازین عقلی، به گونه ای با آرا افسانه ها و خرافات غرق گشته و از تمییز بین حق و باطل عاجز است و نمی تواند برای سعادت دنیوی و اخروی انسان برنامه ای ارائه دهد.

پی نوشت :

1. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران: انتشارات سمت، چپ اول، 1379، ص 12.
2. همان، ص 32.
3. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه ی علی اصغر حکمت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1370، ص 276.
4. حسین توفیقی، همان، ص 32.
5. همان، ص 39.
6. همان، ص 39 و 40.
7. جان بی ناس، همان، ص 275.
8. حسین توفیقی، همان، ص 37.
9. همان.
10. همان، ص 36 و 37.
11. همان، ص 36، و همچنین ر.ک: ادیان، آسیا، ویراسته ی فرید هلم هاردی، ترجمه ی عبدالرحیم گواهی، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1377، ص 419-489.
12. غلامعلی آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، انتشارات پایا، چاپ سوم، 1379، ص 53.
13. ر.ک: احمد شلبی، مقارنه ی الادیان، مصر، مکتبه النهضه المصریه، چاپ سوم، 1973، ص 40.
14. همان.

منبع: نشریه ی معارف

معرفی سایت مرتبط با این مقاله


تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط