امام خمینی (ره) و انتقاد در مطبوعات (2)

من نمی‎رسم که همه مجلات را بخوانم، اما گاهی می‎بینم که بعضی‌ها انحراف دارند. خود آن‌ها که مدعی هستند که ما در راه اسلام قدم برمی‌داریم، باید بدانند که این قلم‌ها بسیاریشان با اسم اسلام است و نه برای اسلام. این عهد بزرگی است
يکشنبه، 6 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
امام خمینی (ره) و انتقاد در مطبوعات (2)
 امام خمینی (ره) و انتقاد در مطبوعات (2)

 

نویسنده: رسول سعادتمند




 

مسؤولیت الهی نشریات

من نمی‎رسم که همه مجلات را بخوانم، اما گاهی می‎بینم که بعضی‌ها انحراف دارند. خود آن‌ها که مدعی هستند که ما در راه اسلام قدم برمی‌داریم، باید بدانند که این قلم‌ها بسیاریشان با اسم اسلام است و نه برای اسلام. این عهد بزرگی است به دوش شما؛ مسئولیتی بزرگ است. و بدانید که یک روز از باب این مسئولیت سؤال خواهد شد و آن وقت چیزی پنهان نخواهد ماند، دل شما علیه شما شهادت می‎دهد، دست شما علیه شما شهادت می‎دهد، خود اعضا بر ضد انسان، اگر خلاف کرده باشد، شهادت می‎دهند. (1)

تیراژ بیشتر، مسؤولیت بیشتر

اگر تیراژ روزنامه‌ای دویست هزار باشد، پانصد هزار نفر آن را مطالعه می‎کنند؛ اگر انحراف باشد، پانصد هزار نفر را منحرف می‎کند. و این مسئولیت کوچکی نیست. این غیر از معصیتی است که در خانه است؛ آن هم معصیت است، اما نه به بزرگی این. هر چه تیراژ شما بیشتر باشد، باید بیشتر توجه به اصلاح آن بکنید. آن‌ها که می‌گویند [برای] تیراژ بیشتر، توجه بیشتر مردم، هر چه می‎خواهیم می‎نویسیم، اشتباه می‎کنند. آن‌ها مسئولیت بیشتر دارند. همان طوری که مردمی که در کوچه و محلات و کارخانه و صحرا مشغول فعالیت‌اند مردم سالمی هستند، نویسنده‌ها باید فکر کنند که این جمعیت این محیط را به وجود آورده و ما در پناه این جمعیت‌های میلیونی منشور درست کرده‌ایم.
در زمان سابق، شما یک سطر نمی‎توانستید بیرون بدهید. و اینکه حالا نشریه منتشر می‎کنید از برکت این مردم است. پس، شما و همه ما مرهون این جمعیت هستیم. آن‌ها هم اسلام می‌خواهند و مملکتی را که قواعد اسلامی پیاده شود. باید مردم را به این راه دعوت کرده؛ و منحرفین را به راه راست هدایت کرد. باید فساد آن‌ها را به طور سالم با برهان از بین برد، نه با جنگ و جدال. (2)

قلم‌هایشان از خارج مایه می‎گیرد

در پنجاه سال اخیر، زحماتی کشیده شد برای انحراف جوانان. آن همه مراکز فساد و نشریات فاسد و آزاد گذاشتن منکرات، همه برای این بود که صدای ملت در نیاید. اما آنچه که کردند، برایشان اثر نداشت. آن‌ها که دیدند تبلیغاتشان آن گونه نبوده که اسلام را کنار بزند، حالا بیشتر در صدد هستند که اسلام را کنار بگذارند، سرانشان در خارج مشغول فساد هستند و قلم‌هایشان از خارج مایه می‎گیرد. باید همه دست به دست هم بدهید و این مملکت را در دست بگیرید و در دامن امریکا و شوروی ندهید که باز ما چند صد سال در دام آن‌ها بیفتیم. و آن‌ها [که] متصدی امور هستند و نویسنده‌ها، گوینده‌ها و روشنفکرها بیدار شوند و ببینند که چه بوده‌ایم، چه شده‌ایم، و چه باید بشویم. باید همه دست به دست هم بدهیم و کار بکنیم. (3)

وحشت قلم‌های زهرآگین از اسم جمهوری اسلامی

بهوش باشید که از تفاله‌های رژیم طاغوتی و مکتب‌های انحرافی آسیب نبینید که دشمنان اسلام در کمینند و قلم‌های زهرآگین از هر سو از غلاف‌ها کشیده شده تا جمهوری اسلامی را از صحنه به در کنند و بجز جمهوری اسلامی به هر چه باشد گردن نهند. اینان همان‌ها هستند که از اول از اسم جمهوری اسلامی وحشت داشتند و اکنون نیز وحشت دارند. (4)

ترفند نویسندگان برای نابودی اسلام

پیشتر اسمی از اسلام بود و لیکن اسلام اصلش نبود؛ یعنی، اصلش دعوا با اسلام بود، می‎خواستند اسلامزدایی کنند؛ از بین ببرند همه این چیزها را، منتها با تدریج از اول نمی‎توانستند بگویند ما قبولش نداریم، می‎گفتند ما قبولش داریم، لکن پایه‌ها را هی می‎زدند؛ یکی یکی می‎زدند. احکام اسلام را از بین برده بودند. (5)

قلم‌های مسموم و ایجاد تفرقه بین روحانیت و دانشگاه

من حالا به شما عرض می‎کنم که قلم‌ها، قدم‌ها، نطق‌ها، شیطنت‌ها دنبال این است که نگذارند شما ادامه بدهید به این چیزی که مشغول شده‌اید. آن‌ها می‎خواهند نگذارند که قشر روحانی با قشر دانشگاهی یکی بشود. شما الآن اول کارتان است، تازه شروع کرده‌اید، ممکن است به حسب حدسی که من میزنم که بیایند بیخ گوش اشخاصی که در فیضیه و در جاهای دیگر، در مراکز علمی هستند، بیخ گوش آن‌ها چیزهایی بخوانند که نتیجه‌اش این باشد که شما با این دسته‌ها کنار بروید، و بیایند بیخ گوش دانشگاهی‌ها مطالبی بگویند که شما را از آن‌ها جدا کنند. این‌ها صدمه دیده‌اند از اتحاد این ملت. این‌ها از اسلام الآن ترسیدند، به طوری که دیدند خارجاً چه جور واقع شد. این‌ها می‎بینند این تظاهرات شما را، این‌ها می‎بینند این اجتماعات شما را و این فریاد اسلامی شما را و ناراحت می‎شوند. (6)

دست آمریکا در آستین صاحبان قلم‌های جنایت‌بار

امروز دست جنایتکار امریکا و دیگر قدرت‌های چپاول‌گر از آستین بعضی عمال سر سپرده و از خدا بی‌خبرشان بیرون آمده و از داخل و خارج با اسلحه و قلم‌های بدتر و جنایت بارتر از سلاح‌های گرم به این ملت مظلوم حمله‌ور شده و در صدد شکست انقلاب اسلامی و شکست اسلام عزیز بر آمده‌اند و از هیچ تهمت و افترا به ملتی که جز به احکام اسلام و قرآن کریم فکر نمی‎کنند، خودداری نمی‎کنند، و با بهانه‌های بسیار موهوم، به سرکوبی این انقلاب اسلامی بپاخاسته‌اند. آنان که از اسلحه گرم برخوردارند همچون صدام، با اسلحه و آنان که سلاح گرم ندارند، با قلم‌های زهرآگین- که از سلاح گرم جنایت‌بارتر است- ملت مظلوم ما را زیر ضربات خود قرار داده‌اند. (7)

رسانه‌های فاسد مخرب‌تر از توپ و تانک

ملت عزیز در طول پنجاه سال سیاه اخیر گرفتار مجلات و روزنامه‌های تخریب کننده و فاسدکننده نسل جوان و از آن‌ها بدتر سینماها و رادیو- تلویزیون بود که با برنامه‌های خود ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غربزده‌ها غلتانید و ضررهای رسانه‌های گروهی از خرابی‌های توپ و تانک‌ها و سلاح‌های مخرب بالاتر و بدتر است چه که ضررهای سلاح‌ها گذراست، و ضررهای فرهنگی باقی و به نسل‌های بعد انتقال پیدا می‎کند. چنانچه دیدید و می‎بینید. و اگر نبود لطف خاص خداوند منّان و تحول برق‌آسای ملت در سراسر کشور، نمی‎دانیم سرانجام اسلام و کشور به کجا کشیده می‎شد. امروز نیز که از تفاله آن رژیم فاسد عددی باقی مانده است اگر به طور قاطع با آنان برخورد نشود، خطر و لو در دراز مدت کشور را تهدید می‎کند و سهل‌انگاری در این امور ساده‌اندیشی است. و بر متعهدان است که کوشش کنند و از انحرافات، گرچه جزئی باشد جلوگیری نمایند. (8)

جنگ مطبوعات و غفلت از مصالح کشور

شما انصاف می‎دهید که یک مملکتی که خونش را داده و شما را به مسند نشانده، سر مسند جنگ بکنید؟ دعوا بکنید؟ هر روز صحبت بکنید؟ هر روز انتقاد بکنید؟ روزنامه‌ها هر روز انتقاد بکنند؟ هم را بکوبند؟ به هم تهمت بزنند؟ به هم افترا بزنند؟ آخر این انصاف است؟
پیش خدا چه می‎خواهد شد این؟ پیش ملت چه انعکاسی دارد؟ خارجی‌ها چه استفاده از آن می‎کنند؟ آن‌ها همه دلشان می‎خواهد که شما [توی] سر و کله هم بزنید و از مصالح مملکت غافل باشید و آن‌ها یک وقتی کار خودشان را، ضربه خودشان را بزنند. (9)

جوسازی علیه اجرای احکام اسلام

هر کس هر جوسازی بکند به ضرر خودش است و او را در بین مردم، ما اعلام می‎کنیم. اگر کسی بخواهد یک جوسازی بکند که اسلام کار خودش را عمل نکند، این بدتر از آن کاری است که منافقین دارند می‎کنند؛ برای اینکه آن‌ها جوسازی اسلامی نمی‎کنند، شما می‎خواهید جوسازی بر خلاف قوانین اسلام بکنید و شما هم جزء آن‌ها واقع می‎شوید. (10)

پرهیز مطبوعات و رسانه‌ها از جوسازی و تضعیف قوه قضائیه

مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های گروهی توجه داشته باشند که تضعیف قوه قضائیه بر خلاف موازین اسلامی است؛ و از پخش چیزهایی که موجب تضعیف یا توهین مقام قضاست احتراز کنند. این کشور اسلامی است، و باید هر امری موافق با موازین اسلامی باشد. شکایت از قاضی یا دادگاه باید به حسب مقررات شرعی باشد. و شاکی هر کس هست حق ندارد در مطبوعات یا رسانه‌های گروهی یا در مجامع عمومی طرح دعوا کند، و علیه قوه قضائیه جوّسازی نماید. و روزنامه‌ها و مجلات و رادیو تلویزیون توجه به این مسائل و اشباه آن را داشته باشند. و بالجمله، مسأله قضا و احترام از قضاتِ محترم و اطاعت از احکام صادره آن‌ها امری است که مورد اهتمام اسلام است. (11)

لسان نصیحت غیر لنسان لجن کردن

وقتی که انسان- فرض کنید- از یک کسی گله دارد یا می‎بیند نقیصه‌ای در کار هست، این نصیحت می‎تواند بکند و باید بکند، اما لسان نصیحت غیر لسان لجن کردن و ضایع کردن است. من راجع به افراد هم عقیده‌ام هست- یعنی شارع هم همین طور است، اما تابع او هستیم- که اگر انسان یک مسلمانی را برای خاطر هوای نفسش لگدمال کند، این در آن دنیا شاید مجازاتش بدترین مجازات باشد و در این دنیا هم موفق نخواهد شد. ما لسانمان باید لسان نصیحت باشد و انسان می‎بیند که گاهی وقت‌ها لسان‌ها لسان نصیحت نیست، قلم ها، قلم‌های نصیحت نیست. مطرح دولت نیست، مطرح جمهوری اسلامی است. (12)

تأثیر سوء قلم بر مسائل اقتصادى

گاهی وقت‌ها انسان می‌بیند که به واسطه یک قلمی، به واسطه یک نوشته‌ای ممکن است که در بازار یک مطلبی واقع بشود، یک زیادی قیمتی بشود، یک کسر قیمتی بشود، این طور چیزها، این کسی که قلم دستش می‎گیرد باید توجه به این معنا بکند که مسأله، مسئله فرد نیست، مسئله اسلام است و نظام اسلامی و ما مکلفیم این نظام را حفظ کنیم. همچو نباشد که وقتی قلم دستمان آمد، اگر من با آقای نخست وزیر مخالفم یا با آقای خامنه‌ای مخالفم، دیگر فکر این نباشم که قلمم کجا می‎رود، هر جا رفت بنویسم، هر چه شد بکنم. این در حضور خداست، در حضور ملائکة الله است، ثبت می‎شود این‌ها. و ممکن است که اشخاص هم خوب باشند، اما این چیزهایی که در نفس انسان است نمی‎تواند انسان به این زودی بر آن مکاید شیطان و مکاید نفس اماره تسلط پیدا کند، انبیا هم دنبال این بودند که یک وقت- خدای نخواسته- گرفتار یک همچو مسائلی نشوند. (13)

هر چیزی نباید نوشته و منتشر شود

الآن به طوری که برای من گزارش دادند در عراق هیچ مطلبی را جز اینکه اداره اطلاعات اجازه بدهد نمی‎توانند به زور بدهند، هیچ مطلبی را؛ راجع به اقتصادشان. راجع به- عرض می‎کنم که- ارزشان، راجع به نظامی‌شان، همه چیزها، باید اداره اطلاعات اجازه بدهد تا چی [چاپ] بشود. بعضی‌اش را نوشته بود، لابد آقایان هم دیده‌اند که بعد از دو سال حق دارند که یک کلمه‌ای راجع به او بگویند، خوب ما چی؟ ما هر چه دستمان آمد گفتیم؛ حالا اقتصاد ما این طوری است و ما ورشکسته هستیم! خوب ما ورشکسته، جنابعالی که می‎فرمایید که ما ورشکسته شدیم، این برای اسلام مضر است یا برای دولت مضر است؟ این برای جمهوری اسلامی مضر است. وقتی فهمید طرف، ما ورشکسته نیستیم، چون مردم می‌دانند، اما تویی که برمی‌داری می‎نویسی ما ورشکسته هستیم، تویی که می‎نویسی ما هیچی دیگر نداریم، تویی که این حرف‌ها را می‎نویسی، این برای اسلام مضر است نه برای دولت. اگر یک چیزی بود که مخصوص دولت بود، خوب، یک مسئله‌ای بود، باز می‎شد یک چیزی. اما یک چیزی که برای نظام مضر هست این را توجه کنید به آن؛ دست‌هاتان را یک قدر نگه دارید، قلم‌هاتان را یک قدر نگه دارید، توجه بکنید به اینکه هر چیزی نباید نوشته بشود، هر چیزی نباید منتشر بشود. و من به شما عرض می‎کنم که ممکن است یک روزی اگر چنانچه- خدای نخواسته- تعقیب بکنند آقایان، ممکن است من یک وضع دیگری پیش بیاید برایم. (14)

قلم شیطان در دست انسان ضعیف

شما ملاحظه کنید انسان چقدر ضعیف است، اگر من یک قلمی دست بگیرم و بخواهم مطلبی بنویسم برای کسی که خیلی دوستش دارم، ممکن نیست در این قلم یک لغزشی پیدا بشود که این و لو هزار تا عیب داشته باشد یکی از آن‌ها را اشاره کنم، هیچ ممکن نیست؛ برای اینکه این دوستی نمی‌گذارد. اگر چنانچه از آن ور من با یک کسی دشمنی داشته باشم، یک قلمی دستم بگیرم بخواهم بنویسم، ممکن نیست که از محاسن او یک کلمه بنویسم، این قضیه، قلم شیطان است. (15)

میزان اعمال ما پیش خداست

اگر خدای نخواسته بر خلاف میزان یک وقت با قلم آقایان چیزی در روزنامه شما منعکس بشود، متوجه باشید که انعکاس آن در آن میزان هم هست. میزان اعمال ما پیش خداست و ثبت است و ثبت می‎شود. هر کلمه‌ای و هر حرفی از ما صادر بشود، منعکس در آن عالَم و در میزان اعمال ما هست و اگر این میزان موافق با آن است [و] ما به صراط مستقیم رفتیم [و] میزانمان صحیح از کار در آمد، آن وقت هست که در آنجا رو سفید هستیم. اینجا ممکن است انسان کلمه‌ای اتخاذ کند، و به محتوای آن کلمه عمل نکند. ممکن است که با تبلیغات آدم بگوید که ما داریم کار می‎کنیم. هر طایفه‌ای هم شک ندارد که خودش را میزان قرار می‎دهند. بنای این عالَم این است. اگر شما پیش استالین می‎رفتید، او هم میزان را خودش می‎دانست. هر چه با او تطبیق می‎شد صحیح بود. هر چه با او تطبیق نمی‎شد باطل بود. امریکا هم بروید همین حرف است. آن که ما می‌گوییم میزان است گفتار ماست. هر چیزی که با این میزان درست در بیاید صحیح است. هر چیزی با این میزان درست در نیاید باطل است. اینجا هم همین حرف‌هاست. این حرفی است مال بشر، بشر خودش را محور همه چیز قرار می‎دهد.
هر چه من خواستم و گفتم آن صحیح است. هر چه دیگران می‎گویند آن صحیح نیست.
و این بر خلاف آن میزانی است که در آنجا‌ هست. میزانی که در آنجاست این طور نیست که مثل اینجا بشود حقنه کرد. آنجا همه چیز واضح و آشکار می‌شود. قلب‌ها در آنجا همه اسرارشان منعکس می‎شود. و آنجا دیگر این نیست که ما بتوانیم یک مطلبی بگوییم و ادعا بکنیم، و در عمل خلافش را بکنیم و بعد هم توجیه بکنیم، این طور نیست. (16)

اقرار به اشتباه و انتقاد از خود نشانه قدرت روحی انسان کامل

عدل و حق را ملاحظه کنید. عدل از هر کس صادر بشود عدل است. و جرم و جور از هر کسی صادر بشود جور است. انسان کامل اوست که آن کاری که از او صادر می‌شود اگر باطل است، دنبال این باشد که اصلاحش بکند، و ابایی از این نداشته باشد که اقرار بکند. البته نه اینکه معصیتی که در خفا کرده بیاید در عَلَن بگوید؛ این حرام است. لکن اگر یک خطایی کرد فرض کنید روزنامه شما که حالا منتشر شده است، اگر دیدید در یک مقاله‌ای، در یک سر مقاله‌ای، در یک جایش اشتباهی شده است که انسان مصون از اشتباه نیست، و بر خلاف آن چیزی که میزان اقتضا می‎کند شده است، قدرت روحی انسانِ صحیح آن است که بتواند همان اول بنویسد که من اشتباه کردم. مسأله این است هر که این قدرت را پیدا کند این مالک خودش است. و اگر این قدرت در انسان نباشد، مالک خودش نیست؛ شیطان مالک آدم است.
روزنامه شما که این اسم را انتخاب کرده است کوشش کنند نویسندگان آن [درست عمل کنند] البته نویسنده‌ها گاهی وقت‌ها جوان‌اند. خوب، جوان یک طور طرز فکر دارد که پیرها آن طرز فکر را ندارند. در بین شما هم جوان‌ها هستند و هم پیرها. شما اگر یک وقت دیدید که یک جوانی به واسطه تندیی که دارد، در عین حالی که سالم است، لکن خوب، یک تندی‌هایی در جوان‌ها هست، یک وقت دیدید که مقاله‌ای نوشته است و این مقاله موجب آزردگی یک جمعی می‎شود، موجب تفرقه‌ای می‎شود، موجب چیزی می‎شود که امروز کشور ما با آن طور مسائل مواجه است و باید ما کوشش کنیم که کم بشود، این طور مسائل که یک وقتی است که طلبه جوانی کرده است، این را به پیرها عرضه بکنید و اصلاح بکنید. (17)

اسلام پیش ما امانت است با قلم‌ها و زبان‌ها به آن خیانت نکنیم

برادرهای من! خواهرهای من! توجه بکنید که مسئولیت داریم امروز، مسئولیت‌های بزرگ داریم ما. اگر این نهضتی که تا اینجا رسیده و این انقلابی که تا اینجا رسیده است و یک جمهوری اسلامی در مملکت ما تحقق پیدا کرده است، اگر این از دست ما برود همه ما مسئولیم. اگر قلم‌هایی که در روزنامه‌ها به ضد هم چیز می‌نویسند کمک کنند برای از بین رفتن جمهوری، همه مسئولند ما مسئولیم. و ما اسلام، امانت است پیشِمان. احکام اسلام امانت است پیشِمان. و نباید با سر قلم‌ها خیانت کنیم بر این امانت. و نباید با زبان‌ها خیانت کنیم به این امانت. و نباید با قلم‌ها و قدم‌ها به این امانت بخواهید خیانت کنیم. اگر بخواهید کشورتان مستقل باشد، اگر بخواهید کشورتان روی پای خودش بایستد و بخواهید آزاد باشید، باید از این طور مناقشات دست بردارید. و همه نظر حَسَن بکنید. و برادروار همه با هم کمک بکنید تا این کشور به مقصد خودش برسد. (18)

انتقاد غیر از غرص‌ورزی است

در هر صورت، وظیفه داریم ما، یک وظیفه اسلامی، یک وظیفه انسانی داریم که آن چیزهایی که در این جمهوری شده است بگوییم و برسانیم به مردم. انتقاد هم داریم البته که کوتاهی شده است، آن‌ها هم باید نوشته بشود. نمی‎گوییم آن را ننویسند، آن را هم بنویسند، اما انتقاد، غیر غرض‌وَرزی است. یک قلم است که می‎خواهد یک مسئله‌ای که فرض کنید کوچک است بزرگش کند و چند مقابلش کند. تیتر بزرگ بنویسد و بعدش هم حرف‌هایی که هر چی دلش می‌خواهد بنویسد. گاهی هم تیترها مناسب با خود موضوع نیست. این را از جای دیگر پیدا کردند. اینجا زیرش چیز دیگر نوشتند. خوب، آن غرض‌ورزی است. یک وقت یک قلمی است که می‎خواهد اصلاح کند جامعه را، هم خوبش را می‎گوید، هم آن‌هایی را که ناقص است. اما به طور موعظه، نه بطور انتقاد غرض آلود، نه به طور تضعیف. مسائل را دو جور ممکن است بگوید؛ یک مسائلی است که یک استاد شریف برای بچه‌ها می‎گوید و بچه‌هایی که انحراف دارند، این استاد شریف می‎خواهد این‌ها را از انحراف بیرون بیاورد. نصیحتشان می‎کند. با زبان ملایم به آن‌ها می‎فهماند. یک استادی هم داریم که می‎خواهد ضربه بزند. با ضربه می‎خواهد این‌ها را اذیت کند. این‌ها دو جور فرض است، دو جور قلم است، دو جور گفتار است، دو جور نوشتن است.
باید فکر این مطلب باشید که اگر انتقاد هست در کار، شما تنها نه، همه نویسنده‌ها هم، همه گویندگان، اگر انتقاد دارند به طور ملایم و به طور دلسوزانه مسائل را طرح بکنند نه به طور ضربه زدن، بخواهند ضربه بزنند به جمهوری اسلامی. این‌ها نمی‌دانند این معنا را که اگر این جمهوری اسلامی به واسطه قلم این‌ها به هم بخورد مسئول‌اند پیش خدای تبارک و تعالی و پیش ملت و پیش همه ملت‌ها. (19)

پرهیز از مخاصمه و لزوم روش ارشادی در روزنامه‌ها

من امیدوارم که شما این روزنامه‌ای که دستتان هست و عهده‌دار مسئولیت آن هستید، درصدد باشید که اولاً، افرادی که می‎خواهند صدمه بزنند به این جمهوری اسلامی، اگر یک دفعه نمی‎توانید آن‌ها را ارشاد کنید و رد کنید، به تدریج به تدریج، بعد از مدتی. وقتی امر تدریجی شد، درست می‌شود. و بعد هم راجع به محتوا، شما هیچ کس را دشمن خودتان حساب نکنید. نمی‎گویم صدام را هم دشمن حساب نکنید. اما این‌هایی که الآن متکفل امور کشور هستند، هیچ کدام دشمن نیستند با هم؛ سلیقه‌های مختلفی دارند. این سلیقه‌های مختلف، روی یک- مثلاً- انگیزه‌هایی که هست در نفس انسان، این سلیقه‌های مختلف به صورت مخاصمه بر می‌آید. در روزنامه‌ها نباید صورت مخاصمه با کسی داشته باشند، صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند. انتقاد باید بشود. تا انتقاد نشود، اصلاح نمی‎شود یک جامعه. عیب هم در همه جا هست؛ سر تا پای انسان عیب است و باید این عیب‌ها را گفت و انتقادات را کرد؛ برای اینکه اصلاح بشود جامعه.
خداوند ان شاء الله، شما را حفظ کند؛ موفق باشید؛ و همه قلم‌ها موفق باشند که رضای خدا را ملاحظه کنند. (20)

پی‌نوشت‌ها:

1- همان، ص 384.
2- همان، ص 384-385.
3- همان، ص 385.
4- همان، ص 408.
5- همان، ج 17، ص 170.
6- همان، ج 12، ص 333-334.
7- همان، ج 15، ص 169-170.
8- همان، ج 19، ص 159-160.
9- همان، ج 13، ص 201.
10- همان، ج 17، ص 197.
11- همان، ج 18، ص 340.
12- همان، ج 20، ص 127.
13- همان، ص 127-128.
14- همان، ص 128-129.
15- همان، ص 129.
16- همان، ج 14، ص 171-172.
17- همان، ص 173.
18- همان، ج 13، ص 540.
19- همان، ص 481.
20- همان، ج 14، ص 400-401.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درس‌هایی از امام: آداب انتقاد، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
فراخوان شصت و سومین سال جایزه (نخبگانی) سال 1404
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
play_arrow
حمله هوایی ارتش اسرائیل به یک خودرو در غزه
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
play_arrow
رهبر انقلاب: روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
play_arrow
رهبر انقلاب: فردای منطقه به لطف الهی از امروز بهتر خواهد بود
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
play_arrow
نقشه شوم آمریکا برای جهان به روایت رهبر انقلاب
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
play_arrow
پزشکیان: حضور زنان در آینده کشور مؤثر تر از من است که اینجا ایستاده‌ام
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
play_arrow
اهدای جوایز به زنان موفق در مراسم آیین تجلیل از مقام زن
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
play_arrow
رهبر انقلاب: مداحی یک رسانه تمام عیار است
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
play_arrow
رهبر انقلاب: مهم‌ترین کار حضرت زهرا(س) تبیین بود
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
play_arrow
سرود جمعی با اجرای نوشه‌ور در حسینیه امام خمینی(ره)
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مدیحه سرایی احمد واعظی در محضر رهبر انقلاب
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
play_arrow
مداحی اتابک عبداللهی به زبان آذری در حسینیه امام خمینی
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مداحی مهدی ترکاشوند به زبان لری در محضر رهبر انقلاب
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
play_arrow
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
رستوران‌های که به سیب‌زمینی می‌گویند "فرنچ فرایز"
play_arrow
رستوران‌های که به سیب‌زمینی می‌گویند "فرنچ فرایز"