نویسنده: رسول سعادتمند
تدریجی بودن انحراف
مجلس ما باید با مجلسهای سابق فرق داشته باشد. البته فرق هم دارد، اما هر امری کم کم به انحراف کشیده میشود و چنین نیست که یکدفعه انحراف واقع شود. در خود انسان نیز چنین است که شیطان و نفس امّاره بتدریج از عمل به مکروهات و بعد از آن به صغایر و از آنجا به بالاتر انسان را منحرف میکنند. در مجلس سابق دوره اولش بهتر بود، لکن در هر سال چیزی به آن اضافه و یا از آن کم شد تا رسید به آنجا که مجالس اخیر را دیدیم. شما از اول اگر جلوی فساد را نگیرید معلوم نیست که به وضع سابق منتهی نشود. البته باید عاقلانه باشد که مسئله حادی پیش نیاید. (1)معصیّت بودن بعضی از کارهای به ظاهر اسلامی
گاهی میشود که کارهای به ظاهر اسلامی، لکن با بیتوجهی و خلاف اسلام واقع میشود. فیالمثل، اشخاصی میخواهند خدمت بکنند، پاسدارها میخواهند خدمت بکنند، پلیس میخواهد خدمت بکند و قصدش هم خدمت است، لکن گاهی در کیفیت عمل طوری میشود که معصیت میشود؛ مثلاً، من از این کارهای جزئی، خرده کاریها شروع میکنم؛ مثلاً میخواهند در کمیتهها، در جاهایی که برای بسیج مهیا هستند، میخواهند اینها خدمت بکنند، لکن گاهی همینهایی که میخواهند خدمت بکنند، یک کارهایی انجام میدهند که با موازین اسلامیدرست در نمیآید؛ مثل اینکه نصف شبها شروع میکنند به فریاد و شعار دادن و دعا خواندن و تکبیر گفتن، در صورتی که همسایهها هستند و ناراحت میشوند، مریضها هستند، معلولین هستند، بیمارستانها هست و اینها رنج میبرند، و شما یک چیزی را که میخواهید عبادت باشد، معصیّت کبیره میشود. اگر در سحر- فرض بکنید- یک عدهای بخواهند دعای وحدت بخوانند، خوب، میشود در داخل منزل خودشان، در داخل آن محلی که هستند، در آن داخل، خودشان بخوانند. برای خدا میخواهند بخوانند و بلندگو اگر دارند، بلندگو را در داخل بگذارند که صدا بیرون نیاید.گاهی پیش من اشخاصی میآیند و شکایت میکنند که تمام آرامش ما را بعضی از این گروهها به هم میزنند و حتی ما خواب نداریم. شما میخواهید یک کار عبادی بکنید، میخواهید تظاهرات کنید، میخواهید چه بکنید، تبلیغ کنید، دعا بخوانید شما، دعا بین خودتان و خداست. فرضاً بخواهید یک اجتماعی باشد که در آن اجتماع، دعا خوانده بشود، اینجا نباید بلندگوهای بزرگ را؛ پر قوه را بیرون بگذارند و تمام افرادی که در این محله هستند یا محلههای دور هستند، رنج ببرند از این کار. اینها معصیت کبیره است که الآن که متوجه شدید، دیگر عذر ندارید. اذیت مسلم و آزار مؤمنین از بزرگترین گناهان کبیره است. شما میخواهید تبلیغ کنید، در بین خودتان میخواهید بکنید، بکنید؛ مانعی ندارد. در مراکز خودتان هرچه میخواهید دعا بکنید، هر چه میخواهید تبلیغ کنید، هر چه میخواهید شعار بدهید، لکن ملاحظه مردم ضعیف را، مردمی که روز کار کردند و حالا میخواهند استراحت کنند، این مرضایی که در بیمارستانها هستند، این معلولینی که از خود شما هستند و در جنگها معلول شدهاند و حالا میخواهند استراحت کنند، [بکنید؛] این فریادهای شما نمیگذارد آنها استراحت کنند. این یک امر پایینی است که من عرض کردم که از اینجا باید رتبه رتبه بالا برود؛ مثلاً، فرض کنید که شما میخواهید، پاسدارهای عزیز و سایر اشخاصی که متصدی این امور هستند، میخواهند یک خانهای را که فهمیدهاند که خانه تیمیاست، آنجا را قبضه کنند- البته باید هم بکنند- لکن قبلاً باید آنطور بررسی بشود که صد درصد این خانه، خانه تیمی است که- خدای نخواسته- یک وقت در یک خانهای به خیال خانه تیمی وارد بشوند به یک عده زن و بچه مردم و تا آمدهاند بفهمند چی است چند تا از بچههایشان یا- خدای نخواسته- تلف شدهاند یا زخمی شدهاند. شما کار اسلامی میخواهید بکنید، لکن یک وقت سر از یک کار بسیار، جنایت بزرگی سر در میآورد. (2)
تجسس نکردن در امور شخصی امّا برخورد نمودن با توطئه
آنی که ما میگوییم این است که به مردم، مردم عادی به خیال اینکه توی خانهشان، خودش توی خانهاش بخواهد یک کاری بکند حقی ندارد کسی برود، بداند هم که در جوف منزلش یک کاری میکند این نهیش میکنند؛ اگر یک وقت بریزند توی خانهاش، نه، این حق نیست. همچه چیزی نمیشود، یک کار خلافی را با یک کار خلافتری ما بخواهیم جلویش را بگیریم، موازین دارد، نهی از منکر موازین دارد، امر به معروف موازین دارد. اما این، تمام این صحبتها غیر مسئله توطئه است. اگر منافقین فرض کن خانه تیمی دارند نمیشود گفت که اینها بگذار باشند، حالا چه کارشان دارند، حالا که نیامدهاند بیرون، خوب، وقتی که بیایند بیرون، یک عدهای را میکشند، اینها انفجار ایجاد میکنند، اینها را باید جلویش را بگیرند. و من در آنجا هم نوشته بودم، که در آن مطلبی که من نوشتم این را گفتم به اینکه، همه این امور استثناء دارد، استثنایش یکی اشخاصی است که این طوری هستند، آنهایی که مراکز فساد دارند، آنهایی که مراکز توطئه دارند، آنهایی که مراکز فحشا دارند، این طور چیزها اینها نیست اصلش. مسئله، مسائل دیگری است که مبادا یک وقتی فرض کنید منزل یک کسی را بروند تفتیش بکنند بیخود، به خیال اینکه توی خانه این، یک چیزی است، بروند تفتیش کنند، نه این صحیح نیست، اما اگر فهمیدند، اطلاع پیدا کردند به اینکه خانه مرکزی از برای فساد هست، یک وقت توی یک خانه چیزی هست، احتمال میدهید، نه، حق ندارید بروید. یک وقت در خانهای است که میبینید مرکزیت دارد برای یک امری، برای یک فسادی، هر فسادی باشد، میخواهند فحشا در اینجا چی بکنند، مرکز فحشا درست کردهاند، مرکز نمیدانم قماربازی درست کردهاند، اینها از اموری است که بصراحت عرض میکنم باید جلویش را بگیرند؛ و هرجایش وظیفه شهربانی است، شهربانی بگیرد، هرجا وظیفه پاسدار است پاسدارها بگیرند و اینها از اموری نبود که ما بگوییم که نباید این طور بشود. این که هست آن است که نباید از خانههای مردم، مردم عادی ولو تویش فرض کنید فسادی دارد واقع میشود فسادی شخصی، برای شخص، زندگیهای شخصی، معصیت شخصی، واقع میشود حق ندارد کسی وارد خانهاش بشود. بیرون که آمد نهی از منکرش هم روی موازین شرعی، نهی از منکرش کنند. به این بهانه هم به خانه مردم نروند، تفتیش از حال مردم نکنند، تفتیش از حال فرض کنید که مسلمانهایی که توی خانههایشان یک کاری میکنند ازش بپرسند که تو آنجا چه میکردی؟ نه، این حق ندارد، به غیر مراکز، مراکز فساد است، مراکز فساد حتی احتمال این یک مرکزیتی شما بدهید که در این شهر، فلان خانه، خانه تیمی احتمال میرود باشد، برای رفت و آمدهایی که میشود میبینید غیر متعارف است، رفت و آمد غیر متعارف میشود، بعدش خانه احتمال میرود تیمی باشد، تفتیش باید بشود، این باید جلوگیری بشود. من ان شاءالله امیدوارم که شما در کارهایتان موفق باشید. این احساس در همه ما پیدا بشود که ما امروز این نعمت خدایی که به ما داده است تشکرش را بکنیم؛ تشکر به این است که خدمت بکنیم. البته لفظاً هم تشکر کنیم، اما تشکر حقیقی این است که وقتی شهربانی خود میبیند که حالا دیگر مملکت مال خودش است، هیچ قدرتی در این دخالت ندارد، هیچ کس نمیخواهد این مملکت را بچاپد، حالا احساس کند که وطن خودش است، مملکت خودش است، باید رفع ظلم بکند، باید خدمت بکند. این طور چیزها، این کارها را انجام بدهد. و همه در هر جا هستند آن کاری که محول به آنهاست به طور شایسته انجام بدهند. و من به همه شما دعا میکنم و خداوند همه شما را تأیید کند انشاءالله. (3)امر به معروف، مسئولیت الهی و همگانی
مسئولیم در مقابل خدا و در مقابل وجدان. و همهمان باید مراعات بکنیم؛ یعنی نه اینکه مراعات خودمان را؛ من مراعات همه شما را بکنم؛ شما هم هر یک مراعات همه را. یک همچو برنامه است که همه را وادار کرده که به همه «چرا» بگوییم، همه را به هر فردی، لازم کرده به اینکه امر به معروف کند. اگر یک فرد خیلی به نظر مردم مثلاً پایین یک فردی که به نظر مردم خیلی اعلا رتبه هم هست، اگر از او یک انحرافی دید، بیاید اسلام گفته برو به او بگو نکن بایستد در مقابلش بگوید این کارت انحراف بود نکن، میگویند عمر گفت در وقتی که خلیفه بود که من اگر چنانچه خلافی کردم به من مثلاً بگویید و چه بکنید. یک عربی شمشیرش را کشید گفت ما با این مقابل تو میایستیم. اگر تو بخواهی خلاف بکنی، ما با این شمشیر مقابلت میایستیم. (4)تربیت اسلامی این است که در مقابل اجرای احکام خدا و در مقابل راه انداختن نهضتهای اسلامی، هیچ ملاحظه از کسی نکند. این آقاست این غیر آقا، این پدر است این پسر است، این رئیس است، این مرئوس است، ابداً این مسائل نباشد در کار مسئله این باشد که این آیا به طریق اسلام دارد عمل میکند یا نه. به طریق اسلام عمل میکند، هر فردی باشد باید از او قدردانی کرد و تشویق کرد و محبت به او کرد. برخلاف اسلام که باشد، هر فردی میخواهد باشد، یک روحانی عالیمقام باشد، یک آدمی باشد که مثلاً رأس باشد، یک سرکرده باشد، وقتی دیدند برخلاف مسیر دارد عمل میکند، هر یک از افراد موظفند که به او بگویند که این خلاف است، جلویش را بگیریم. همه ما الآن موظفیم به اینکه اعمالی که خودمان میکنیم یک اعمالی نباشد که چهره انقلاب ما را مشوّه کند؛ غیر از آنطور که خدا میخواهد عرضه بکنیم. (5)
ایستادگی قاطعانه در برابر تخطی کنندگان از اصول انقلاب
هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بیجهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود رابر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. در هر حال یکی از کارهایی که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطههایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آنقدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدی کسی از اصول تخطی میکند، در برابرش قاطعانه بایستید. (6)حکایتی از استاد شاه آبادی
خدا رحمت کند شیخ ما مرحوم آقای شاهآبادی را رضوان الله علیه ایشان به من فرمود که: «در آن زمان شدت، مقابل منزل ما یک دکانی باز شد که مثل اینکه چیزهای خلاف میفروخت، دکان بدی باز شد. من به رفقایم گفتم که شما یکی یکی بروید نهیش کنید. یک روز قریب دویست نفر، یکی یکی صبح رفتند: «سلام علیکم! و علیکم السلام! آقا، این دکان اینجا مناسب نیست» این رد شد، یکی دیگر آمد. تا عصر حدود دویست نفر رفتند به این آدم گفتند. تمام شد. برچید بساطش را. این نهی وقتی مکرر شد در روح انسان تأثیر میکند. (7)پینوشتها:
1- همان، ج 18، ص 202.
2- همان، ج 16، ص 410-412.
3- همان، ج 17، ص 267-269.
4- کنزالعمال، ج 12، ص 562.
5- صحیفه امام، ج 10، ص 110.
6- همان، ج 21، ص 179-180.
7- همان، ج 8، ص 47.
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: آداب انتقاد، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم