بیان اسرار عرفانی در مصنوی

عارفان بالله، اسرار الهی را با اصطلاحاتی خاص بیان می‌کنند تا انسان‌های سطحی‌نگر را برنیاشوبند. اهل الله برای تبادل آراء در میان خود اصطلاحاتی وضع کرده بودند. سبب وضع چنین اصطلاحاتی مصون ماندن از فتنه و آشوب
شنبه، 12 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
بیان اسرار عرفانی در مصنوی
 بیان اسرار عرفانی در مصنوی

 

مؤلف: محمدرضا افضلی




 

با کنایت رازها با هم‌دگر *** پست گفتندی به صد خوف و حذر
اصطلاحاتی میان هم‌دگر *** داشتندی بهر ایراد خبر
زین لسان الطیر عام آموختند *** طمطراق و سروری اندوختند
صورت آواز مرغ است آن کلام *** غافل است از حال مرغان مرد خام
کو سلیمانی که داند لحن طیر *** دیو گرچه ملک گیرد هستِ غیر
دیو بر شبه سلیمان کرد ایست *** علم مکرش هست و علّمناش نیست
چون سلیمان از خدا بشّاش بود *** منطق الطیری ز علّمناش بود
تو از آن مرغ هوایی فهم کن *** که ندیدستی طیور من لدن
جای سیمرغان بود آن سوی قاف *** هر خیالی را نباشد دست‌باف
بهر جان خویش جو زیشان صلاح *** هین مدزد از حرف ایشان اصطلاح

عارفان بالله، اسرار الهی را با اصطلاحاتی خاص بیان می‌کنند تا انسان‌های سطحی‌نگر را برنیاشوبند. اهل الله برای تبادل آراء در میان خود اصطلاحاتی وضع کرده بودند. سبب وضع چنین اصطلاحاتی مصون ماندن از فتنه و آشوب قشریان و عوام‌الناس بوده است. یک مشت آدمِ عاری از معنا و کمال نیز مقداری از تعابیر و اصطلاحات اهل الله را حفظ کردند تا خود را عارف بالله جا بزند و از این راه به شهرت دنیوی دست یازند. غافل از این که کسی با مطالعه‌ی کتب عارفان و حفظ کردن بیانات آنان نمی‌تواند عارف شود، زیرا مادام که شخص به حقیقت آن کلمات نرسد و خودبینی را از خانه‌ی دلش بیرون نیفکند مقلدی بیش نیست. سخنانی که قشریانِ عارف‌نما می‌گویند، ظاهراً مانند سخنان عارفان است، ولی چون به حقیقت آن کلمات نرسیده‌اند، خاصیت سخنان عارفان را ندارند، زیرا شخص ناقص و خام‌اندیش از حال عارفان خبر ندارد.
جان کلام در ابیات بعدی این است: تو زبان مرغان هوایی را نمی‌فهمی. پس از همین جا بفهم که مثل سلیمان علم باطن نداری؛ گرچه دیو صفتانه با ربودن انگشتری سلیمانی، چند روزی به جای او بنشینی. این مطلب به آیه‌ی 18 سوره کهف اشاره دارد. جایگاه سیمرغ، آن طرفِ کوه قاف است و تصور آن برای هر خیالی آسان نیست، به استثنای خیالی که برحسب اتفاق، مقام قرب سیمرغانِ عارفان بالله را دریابند. تو برای رونق و صفای جان خویش از آن عرفانِ عاشق، خیر و صلاح طلب کن. مبادا اصطلاحاتی را که آنان در اثنای گفتار به کار می‌برند سرقت کنی و با آن، ساده‌دلان را بفریبی.

آن زلیخا از سپندان تا به عود *** نام جمله چیز یوسف کرده بود
نام او در نام‌ها مکتوم کرد *** محرمان را سرّ آن معلوم کرد
چون بگفتی موم ز آتش نرم شد *** این بدی کان یار با ما گرم شد
ور بگفتی مه برآمد بنگرید *** ور بگفتی سبز شد آن شاخ بید
ور بگفتی برگ‌ها خوش می‌تپند *** ور بگفتی خوش همی سوزد سپند
ور بگفتی گل به بلبل راز گفت *** ور بگفتی شه سر شهناز گفت
ور بگفتی چه همایون است بخت *** ور بگفتی که بر افشانید رخت
ور بگفتی که سقا آورد آب *** ور بگفتی که بر آمد آفتاب
ور بگفتی دوش دیگی پخته‌اند *** یا حوایج از پزش یک لخته‌اند
ور بگفتی هست نان‌ها بی‌نمک *** ور بگفتی عکس می‌گردد فلک
ور بگفتی که به درد آمد سرم *** ور بگفتی درد سر شد خوش‌ترم
گر ستودی اعتناق او بدی *** ور نکوهیدی فراق او بدی

مولانا در ادامه‌ی بحث، سخنان رمزآمیزِ عاشقانه‌ی اهل الله را در قالب تمثیلی بیان می‌دارد تا شنونده‌ی مثنوی را با اصطلاحات و رمزگویی‌های لطیف آنان که پیش‌تر بدان اشارت کرده آشنا سازد: مثلاً زلیخا چنان در شخصیت یوسف، مستغرق شده بود که نام هر چیزی را یوسف نهاده بود؛ از اسفند گرفته تا عود. زلیخا نام یوسف را در میان نام‌های دیگر پنهان کرد و راز آن را فقط به محرمان گفت. مثلاً هرگاه زلیخا می‌گفت: موم بر اثر حرارت نرم شد، منظورش این بود که یوسف با ما از در دوستی در آمد. یا ماه برآمد؛ یعنی ظهور جمال یوسف برآمد. یا برگ‌ها چه زیبا می‌جنبند، یعنی رقص عشاق به علت جمال یوسف و هم چنین گل، اسرار خود به بلبل گفت؛ یعنی یوسف اسرار عشق را به او گفت. سقا آب آورد؛ یعنی جمال یوسف حرارت قلبش را تسکین داد. دیشب غذایی در دیگ پخته‌اند؛ یعنی عشق مجازی به یوسف، به عشق حقیقی مبدل شد. نان، نمک ندارد؛ یعنی هنوز به کام یوسف نرسیده است.
خلاصه این که اگر زلیخا سخنان مدح‌آمیز می‌گفت، پیدا بود که وصال یوسف را در نظر داشت و اگر سخنان نکوهش‌گرانه می‌گفت معلوم می‌شد که خیال فراق یوسف بر او غالب آمده است.

منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی (شرح و تفسیر موضوعی مثنوی معنوی (جلد اول))، قم: مرکز بین‌المللی و نشر المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط