فوايد امام غايب (قسمت دوم)

بدون ترديد، امنيّت، از اساسي‏ترين نيازهاي زندگي است. پديد‌آمدن رخدادهاي ناگوار، همواره اين نياز را مورد تهديد جدّي قرار داده، زندگي و حيات طبيعي موجودات را به مخاطره انداخته است.بخشي از اين نگراني‌ها با کنترل عوامل شناخته شده بر طرف مي‌شود؛ امّا در موارد فراواني عواملي ناشناخته و خارج از کنترل، ناامني‌هايي را بر زندگي تحميل مي‌کند.
دوشنبه، 13 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فوايد امام غايب (قسمت دوم)
فوايد امام غايب (قسمت دوم)
فوايد امام غايب (قسمت دوم)

نويسنده:خدامرلد سلیمیان
منبع:درسنامه مهدوی2-ص63تاص69
3. ايمني بخش از بلاها
بدون ترديد، امنيّت، از اساسي‏ترين نيازهاي زندگي است. پديد‌آمدن رخدادهاي ناگوار، همواره اين نياز را مورد تهديد جدّي قرار داده، زندگي و حيات طبيعي موجودات را به مخاطره انداخته است.
بخشي از اين نگراني‌ها با کنترل عوامل شناخته شده بر طرف مي‌شود؛ امّا در موارد فراواني عواملي ناشناخته و خارج از کنترل، ناامني‌هايي را بر زندگي تحميل مي‌کند.
در برخي روايات، امام و حجت الهي، عامل امنيّت زمين و اهل آن، دانسته شده است.
امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) خود فرموده است:
وَ اِنِّي لَاَمانٌ لِاَهْلِ الْاَرْضِ... ؛7
من سبب ايمني ]از بلاها[ براي ساکنان زمين هستم.
حجّت خداوند و امام معصوم، مانع از آن است که مردم به سبب انواع گناهان و مفاسدي که انجام مي‏دهند به عذاب‏هاي سخت الهي گرفتار آيند و طومار حيات زمين و اهل آن در هم پيچيده شود.
قرآن کريم در اين‌باره، خطاب به پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) كه بزرگ‌ترين حجت الهي است، مي‏فرمايد:
وَ ما کانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ اَنْتَ فِيهِم...‌8؛
]اي رسول ما[ تا زماني که تو در ميان ايشان ]مسلمانان[ هستي، خداوند هرگز آن‌ها را به عذاب ]عمومي[ گرفتار نخواهد کرد.
حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) که نمونة کامل رحمت و مهر پروردگار است نيز به عنايت خاص خود بلاهاي بزرگ را به ويژه از جامعه شيعيان و فرد فرد آن‌ها دور مي‏کند؛ گرچه در بسياري از موارد، شيعيان به لطف و کرامت او توجه نداشته باشند و دست ياري‏گر او را بر سر خود نشناسند.
آن گرامي در مقام معرفي خود فرموده است:
أَنَا خاتَمُ الْاَوْصِياءِ وَ بي‌يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْبَلاءَ مِنْ اَهْلي وَ شِيعَتِي؛9
من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداي تعالي به واسطة من بلاها را از خاندان و شيعيانم دور مي‏کند.
از موارد آشکار اين فائده را مي‌توان در جريان شکل‏گيري انقلاب اسلامي ايران و سال‏هاي پرالتهاب دفاع مقدس، جست و جو کرد. ديده‌ها و شنيده‌ها حکايت از آن دارد که بارها لطف و محبت آن امام بزرگوار بر سر ملت و مملکت سايه افکند و نظام اسلامي و ملت مسلمان و مهدوي را از گردنه توطئه‏هاي سنگين دشمن عبور داد.
4. ايجاد پرواي الهي در پرتو باور وجود امام زنده در جامعه
از روايات اسلامي به دست مي‌آيد که در دوران غيبت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و در زمان‌هاي معيّني، اعمال انسان‌ها به آن حضرت عرضه مي‌شود. اين باور خود در ايجاد پرواي الهي، و خويشتن‌داري برابر انجام کارها، نقشي بسيار مهم و اساسي دارد.
مرحوم کليني در کتاب کافي، بخشي را با عنوان «بَابُ عَرْضِ الْأَعْمَالِ عَلَي النَّبِيِّ(صلي الله عليه و آله وسلم) وَ الْأَئِمَّةِ(عليهم السلام)»، پديد آورده و در آن رواياتي را يادآور شده که در آن، سخن از عرضه اعمال بر امام زنده هر عصر دارد.
در روايت چهارم اين باب، عبد‌الله بن ابان زيّات که جايگاه خوبي نزد حضرت رضا(عليه السلام) داشت، از آن حضرت خواست براي او و اهل بيتش دعا کند آن حضرت فرمود:
أَوَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ؛
مگر چنين نمي‌کنم؟ به خدا سوگند اعمال شما در هر روز و شب بر من عرضه مي‌شود.
عبد‌الله بن ابان گفت: «از اين فرمايش حضرت شگفت‌زده شدم». حضرت در پاسخ فرمود:
أَمَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ؟ قَالَ: هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(عليه السلام) ؛10
مگر کتاب خدا را نخوانده‌اي که فرمود: «و بگو هر کار مي‌خواهيد انجام دهيد؛ پس به يقين خداوند، پيامبرش و مؤمنان عملتان را مي‌بينند»؟ فرمود: به خدا سوگند! مقصود از او ]= مؤمن[ علي بن ابي‌طالب است.
اين آگاهي، آثار تربيتي فراواني دارد و که مهم‌ترين آن‌ها، اين است که انسان را به نوعي مراقبت دائمي در رفتار خود وا مي‌دارد. انساني که بداند افزون بر خداوند، پيامبران و فرشتگان، امامي زنده نيز وجود دارد که اعمال او بر وي عرضه مي‌شود، به طور قطع رفتار خود را با دقت بيشتري انجام مي‌دهد.
5. ياري برخي نيازمندان
جداي از اين که در همة حالت‌ها، خود آن حضرت به ياري استمداد کنندگان مي‌آيد يا اين كه ملازمان و اولياي او و نيز اين‌که ياري شدن توسط آن حضرت، همراه ملاقات باشد يا نه، شکي نيست که در طول تاريخ غيبت، انسان‌هاي بسياري به دست آن حضرت يا ارادة ايشان از سختي‌ها و مشکلات نجات يافته‌اند.
طبق نقل مرحوم طبرسي از سوي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نوشته و توقيعي براي شيخ مفيد صادر شده است كه در آن، نکته‌‌هاي ارزشمندي دربارة فايدة ياد شده است. آن‌جا مي‌خوانيم:
إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ فَاتَّقُوا اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ...11 ؛
ما در رعايت احوال شما کوتاهي نمي‌کنيم و شما را فراموش نمي‌نماييم. اگر اين چنين نبود، شر و بدي بر شما نازل مي‌شد و دشمنان بر شما چيره مي‌گشتند؛ پس تقواي الهي پيشه کنيد....
6. دعاي خير آن حضرت در حق مؤمنان
شکي نيست که امام معصوم(عليه السلام) از هر پدري و مادري مهربان‌تر است و در همه حال، خوبي بندگان خدا ـ به‌ويژه مؤمنان‌ـ را مي‌خواهد؛ از اين رو همواره براي موفقيّت آن‌ها و نيز دوري مصيبت‌ها و مشکلات از آن‌ها، دعا مي‌کند. اين هم در موارد فراواني رخ داده است.
7. تصويب امور سال در شب‌هاي قدر
طبق برخي روايات، تقديرات الهي با امضاي آن حضرت صورت مي‌گيرد.
اگر چه در منابع مفصل، فوايدي افزون‌تر از آنچه ذكر شد، مورد اشاره قرار گرفته است، به همين مقدار بسنده كرده، علاقه‌مندان را به كتاب‌هاي بزرگان ارجاع مي‌دهيم.
در پايان، مناسب است درباره رواياتي که از آن حضرت با عنوان «خورشيد پس ابر» ياد شده، توضيح دهيم.
امام غايب، بسان خورشيد پشت ابر
در سخنان پيشوايان معصوم(عليهم السلام) دربارة فوايد امام غايب، تشبيه زيبايي ذکر شده که در آن، حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دوران غيبت، به آفتاب پشت ابر تشبيه شده است.
نخست، در بيان نوراني رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم)، آن‌گاه ششمين پيشواي شيعيان، امام صادق(عليه السلام) و سرانجام در بياني نوراني از واپسين حجت الهي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به اين تشبيه زيبا، اشاره شده است كه به آن‌ها مي‌پردازيم:
1. جابربن عبداللّه انصاري از پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) پرسيد: «آيا شيعيان در زمان غيبت قائم از وجود مبارك او بهره‌مند مي‏شوند؟» پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) در پاسخ فرمود:
اِي وَالَذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَةِ اِنَّهُم يَسْتَضيئُونَ بِنُورِهِ وَيَنْتَفِعُونَ بِوِلايَتِهِ في غَيْبَتِهِ كَانتِفاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ اِنْ تَجَلَّلَها سَحابٌ. يا جابِرُ! هَذا مِنْ مَكْنُونِ سِرِّ اللَّهِ وَمَخْزُونِ عِلْمِهِ، فَاكْتُمْهُ اِلاّ عَنْ اَهْلِهِ؛12
آري! سوگند به خدايي كه مرا به نبوّت بر انگيخت! آنان در غيبت او، از نورش روشنايي مي‌گيرند و از ولايت او، بهره‌مند مي‌شوند؛ همانند بهره‌مندي مردم از خورشيد؛ اگرچه ابرها چهره آن را بپوشانند.‌اي جابر! اين از اسرار پوشيده خداوند و از علوم ذخيره شده او است. آن را مخفي كن، مگر از اهلش.
2. سليمان بن اعمش از امام صادق(عليه السلام) و او از امام باقر(عليه السلام) و او از امام سجاد(عليه السلام) چنين نقل كرده است كه فرمود:
زمين از آفرينش آدم تا كنون و تا هميشة تاريخ، از حجّت خدا تهي نخواهد بود؛ خواه ‏حجّت حق، ظاهر و آشكار و شناخته‌شده باشد يا بنا به مصالحي، نهان و پوشيده. تا رستاخيز نيز چنين خواهد بود كه اگر جز اين ‏باشد، خداي يگانه پرستيده نمي‏شود.13
سليمان مي‏گويد: گفتم: «سرورم! مردم چگونه از امام غايب از نگاه، بهره‏ور مي‏شوند؟»
حضرت فرمود:
همان‌گونه كه از خورشيد زماني که ابرها آن را مي‌پوشانند، بهره مي‌برند.
3. در توقيع مباركي كه از سوي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) براي اسحاق بن يعقوب صادر شده آمده است:
...وَاَمّا وَجْهُ الاِنتِفاعِ بي‌فِي غَيبَتي فَكَالاِنتِفاعِ بِالشَّمْسِ اِذا غَيَّبَتْها عَنِ الاَبْصارِ السَّحابُ... ؛14
...و اما چگونگي بهره‌مندي از من در عصر غيبتم، درست همانند بهره‌مندي، از خورشيد است؛ هنگامي كه ابرها آن را از چشم‏ها بپوشاند....
بي‌گمان اين تشبيه، از روي حکمت بوده است؛ از اين رو دانشوران شيعه در بيان اين تشبيهات نکته‌هاي ارزشمندي را يادآور شده‌اند که اين‌جا فقط به برخي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم:
1. خورشيد، در منظومة شمسي محور و مرکز است. امام زمان(عليه السلام) نيز در منظومة زندگي انسان‌ها محور و اساس است.
2. خورشيد، در مجموعة هستي داراي فوايد بي‌شماري است که فقط يکي از آن‌ها نور افشاني است. امام زمان(عليه السلام) نيز در نظام آفرينش داراي فوايد بي‌شماري است که فقط فوايد اندکي از آن، وابسته به آشکاري او است.
3. ابر، فقط چهره خورشيد را بر زميني‌ها مي‌پوشاند؛ ولي هرگز زمين را تاريک نمي‌کند. پرده غيبت نيز فقط انسان‌ها را از ديدار مستقيم حضرت محروم مي‌کند و هرگز مانعي بر نورافشاني او بر مردمان نخواهد شد.
4. ابري شدن از عوارض زمين و زمينيان است، نه خورشيد؛ غيبت نيز نتيجه رفتار انسان‌ها است.
5. ابر، فقط براي کساني مانع است که زير آن باشند. اگر کسي بر جاذبه زمين غالب شد و از ابرها بالا رفت، ديگر ابر مانع او نخواهد بود. در غيبت نيز اگر کسي بر جاذبه‌هاي دنيايي چيره و غالب شد وآن سان که شايسته است، تعالي يافت، ممکن است از پرده غيبت فراتر رفته به ديدار آن خورشيد پنهان نايل شود.
6. در بهره‌مندي از خورشيد، ميان افرادي که خورشيد را باور کرده‌اند با افرادي که منکر او هستند تفاوتي نيست. در بهره‌مندي از فوايد تکويني امام نيز بين منکر و قائل به امام فرقي نيست.
7. فقط مردمي در انتظار راستين کنار رفتن ابرها به سر مي‌برند که به فوايد خورشيد آگاهي کامل دارند. در دوران غيبت نيز معرفت به امام، باعث حقيقي‌تر شدن انتظار مي‌شود.
8. فقط انسان‌هاي نابينا از نورافشاني خورشيد محرومند؛ همان‌گونه که فقط انسان‌هاي کوردل منکر نور وجود پيشواي معصوم و از آن بي‌بهره هستند.
بنابراين شكي نيست كه ميزان بهره‌مندي موجودات از آفتاب عالم‌تاب در زماني كه چيزي حايل نباشد بيشتر و كامل‌تر است؛ امّا اين بدان معنا نيست كه وجود پرده بر روي خورشيد، تمام يا بيشتر بهره‌مندي‌ها را از بين ببرد؛ بلكه اين مانع، فقط برخي از فوايد را از ميان برده يا كم مي‌كند.
وجود ظاهري امام در عصر حضور و ظهور نيز به معناي آن است كه تمام منافع امام مي‌تواند به مردم برسد. حال اگر چيزي مانع رسيدن فيض‌هاي كامل امام به ديگران شود بدان معنا نيست كه وجود او بي‌فايده است.
وجود امام در پس پردة غيبت، به همان ميزان مفيد است كه وجود او در زندان‌هاي حاكمان ستمگر داراي فايده بود. البته بين زندان غيبت و زندان حاكمان مستبد، تفاوت‌هاي فراواني است؛ ولي هر كدام به نوعي مانع رسيدن فيض كامل امام به عالم وجود و انسان‌ها مي‌شوند.
فشرده سخن اين که مسألة غيبت، فلسفة ضرورت وجود امام معصوم(عليه السلام) را نقض نمي‌کند؛ زيرا امام معصوم در حال غيبت وجود دارد و فوايد او هم به ديگران مي‌رسد. فقط بخشي از فوايد او است که در اثر تقصير خود مردم در حال غيبت به آنان نمي‌رسد؛ ولي وجود او حجت را بر همگان تمام کرده است و اين، خود مردم هستند که مي‌بايست با ايجاد آمادگي لازم شرايط را براي ظهور آن حضرت فراهم كنند.

پي نوشت ها:

1. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 483، ح 4.
2. انفال (8): 33.
3. شيخ طوسی, كتاب الغيبة، ص 246.
4. شيخ کلينی, کافی, ج1, ص220.
5. طبرسی, احتجاج, ج2, ص495.
6. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 253، ح 3.
7. همان، ص 207، ح 22.
8. همان، ج2, ص483, ح4.



معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط