پینه دست تو

پینه دست تو گندمکار بود زارع دشت تبسم زار بود هیچ کس هم مخفی از دیدت نشد بسکه چشمان تو مردم‌ دار بود
شنبه، 26 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
پینه دست تو

پینه دست تو

شاعر: رضا جعفری

پینه دست تو گندمکار بود

زارع دشت تبسم زار بود

هیچ کس هم مخفی از دیدت نشد

بسکه چشمان تو مردم‌ دار بود

حس میلادت شکست کعبه شد

بوی این طوفان تلاطم بار بود

گفت تسبیح و شکست و باز شد

جنبه این ظرف کم مقدار بود

هر انا الحق لایق شمشیر نیست

سهم بی مغزان طناب دار بود

از تمام ذره‌ها پرسیده‌ام

حضرت خورشید شبنم خوار بود

قصه روح تو با اطراف خود

غصه آیینه و دیوار بود



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط